جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور کلید واژه ها
>
علوم انسانی
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
تعداد رکورد ها : 5307
عنوان :
منطق استقرا از نظر شهید صدر و تاثیر آن بر اعتقادات اسلامی
نویسنده:
احمد پوراکبر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
اعتقاد
,
توالد موضوعی
,
توالد ذاتی
,
اعتقادات اسلامی
,
استقراء منطقی
,
منطق و کلام
,
استقراء منطقی
,
منطق و کلام
,
استقراء منطقی
,
منطق و کلام
,
استقراء منطقی
,
منطق و کلام
,
استقراء منطقی
,
منطق و کلام
چکیده :
مسئله قیاس و استقرا که به عنوان دو محور اساسی در پیدایش شناخت و معرفت نقش ایفا می کنند از اساسی ترین مباحث علم منطق که از علوم پایه محسوب می شود قرار گرفته اند و خود استقرا بر دو نوع کامل و ناقص تقسیم می شود ولی از آنجایی که معمولا استقرای کلی به ندرت اتفاق می افتد و مقدمات قیاس هم بر استقرا استوار استآنچه که در منطق از ارزش عملی بالایی برخوردار است استقرای ناقص می باشد. در این میان مشکله استقرای ناقص که در آن از حکم جزء به حکم کل می رسیم از دیر باز به عنوان مشکله حل نشدنی چندین هزار ساله مطرح بوده است.علامه شهید آیت الله صدر (ره) متاخرترین اندیشمندی است که در مورد استقرا به بحث در مورد آن پرداخته و نظریات بی بدیل و کاملا ابتکاری و متفاوت با بحثهای قبل از خود در باب استقرا داده است. شهید صدر (ره) با ارائه تعریف و روش جدید از حساب احتمالات، و ارتباط آن با مسئله استقرا، و همچنین طرح مباحث علم اجمالی، در قدم اول، و طرح یقین موضوعی و ذاتی در مقابل یقین منطقی، در قدم دوم، به طرح و اثبات مبانی استقرای منطقی پرداخته است.با توجه به این که اکثر شناخت های بشری که برخی در جایگاه باور و اعتقاد قرار می گیرند از راه استقرای ناقص حاصل می شود و هرگونه تغییر و دگر گونی در مبانی منطقی آن، در طریقه رسیدن به این شناخت ها و نیز ارزش گذاری این معرفت ها تغییر ایجاد می کند بنابراین با نگاه عمیق و ابتکاری شهید صدر به مبانی منطقی استقرا باید ببینیم که چه تاثیراتی در شناخت ها و باورها ایجاد می شود.در این مقال تنها به تاثیر این نوع نگاه به مبانی منطقی استقرا در شناخت های عمیق اسلامی انسانی یعنی اصول اعتقادی توحید، نبوت و معاد مورد بررسی قرار گرفته و به تاثیرات بسیار مثبت، ژرف و عمیق این مبانی در آنها اذعان شده است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
امکان حشر حیوانات از دیدگاه متکلمان مسلمان و رابطه آن با اخلاق
نویسنده:
طیبه اکبرنیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
حشر حیوانات
,
حشر حیوانات
چکیده :
باتوجه به مباحث اخلاقی و حقوق حیوانات در دنیای معاصر و ضرورت تبیین مبانی فلسفی و کلامی آن یکی از مسایل مطرح در کلام جدید داشتن نفس و روح و به تبع آن جاودانگی حیوانات به خصوص از منظر فلسفی و کلامی است.نزد متکلمین تحت تاثیر آیات قرآن کریم اکثر اشاعره و معتزلیان مانند ابوهاشم جبایی فخررازی، غزالی و در مورد حشر حیوانات دیدگاه های متفاوتی را مطرح کرده اند و اغلب معتزلیان و امامیه اصل حشر را پذیرفته اند و معتقدند حیوانات به تبع حشر و جاودانگی، دارای اخلاق هستند. مثل ظلم کردن یا مورد ظلم واقع شدن، محبت، قساوت و حتی بعضی ها نسبت به وجود اراده و اختیار در حیوانات مباحثی را مطرح کرده اند ولی غزالی معتقد است که حیوانات نه دارای اخلاق هستند ونه اختیار دارند و دلیل قابل قبولی بر حشر آنها به معنای حساب و کتاب و قیامت وجود ندارد. ابوالحسن اشعری نیز دیدگاهی به همین مضمون دارد اما در نزد امامیه و حتی حکمای شیعه مانند ملاصدرا حشر به معنای بازگشت نفوس در ابدان در رستاخیز برای حیوانات نیز مترتب است .او براساس حرکت جوهری برای همه ی اجزای عالم حتی نفوس حیوانات نیز استکمال قایل است. پر واضع است که با این رویکرد کلامی می توان اولا درمورد هدفمندی زندگی حیوانات ،ثانیا اراده و اختیار آنها و به تبع آن درمورد شعور حیوانات و داشتن احساس نسبت به همدیگر و نسیت به برخی حقایق بحث کرده و پژوهش حاضر در صدد است ضمن تبیین مبانی فلسفی و کلامی نفس در حیوانات به مساله ی خلود و رستاخیز و لوازم آن در زندگی دنیوی یعنی حقوق و اخلاق درباره ی حیوانات از دیدگاه متکلمان مسلمان و غربیان بپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظام علم و تربیت در قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان
نویسنده:
زینب ذاکری نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
هستیشناسی قرآنی
,
لایهها و نیازهای وجود انسانی
,
هدایتگری و فهم معارف قرآنی
,
نظام علم قرآنی و سکولار
,
نظام جامع آموزش و تربیت قرآنی
,
هستیشناسی قرآنی
,
لایهها و نیازهای وجود انسانی
,
هدایتگری و فهم معارف قرآنی
,
نظام علم قرآنی و سکولار
,
نظام جامع آموزش و تربیت قرآنی
,
هستیشناسی قرآنی
,
لایهها و نیازهای وجود انسانی
,
هدایتگری و فهم معارف قرآنی
,
نظام علم قرآنی و سکولار
,
نظام جامع آموزش و تربیت قرآنی
چکیده :
بیتردید تربیت از مهمترین و ضروریترین مسئولیتها در عصر حاضر است، به گونهای که به دلیل رشد تعاملات بین جوامع و معضلات عصر مدرن، هماکنون به دغدغهای اساسی تبدیل شده است؛ گرچه در گذشته نیز همواره مورد توجه علما و اندیشمندان اسلامی بوده است. هیچ تربیتی نیست که بعد شناختی نداشته باشد و در نتیجه تعلیم را شامل نشود، این پژوهش نیز به این بعد از تربیت، یعنی تربیت معرفتی میپردازد. اما انسان موضوع تربیت است، بنابراین هرگونه طرحی به منظور تربیت وی، مسبوق به نگاه انسانشناختی ویژهای است. شناخت عوالم هستی نیز به عنوان مسیر حرکت انسان به سوی تعالی، یکی از ارکان تربیت معرفتی است. با این توضیح تبیین دیدگاه قرآن کریم در بحث ابعاد و مراتب انسان و هستی ضروری مینمود. به ویژه که دیدگاههایی جدید و مباحثی نو در حوزه انسانشناسی و هستیشناسی مطرح شدهاند و نگاه صرفاً مادی به انسان و جهان دارند و لازم است تفاوت این دیدگاهها با نگاه قرآن مشخص گردد. در نگاه دینی انسان، هستی و قرآن سه نسخه منطبق بر یکدیگرند. از همین رو قرآن کریم تنها مرجعی است که میتواند به طور جامع به بحث تربیت انسان بپردازد؛ زیرا معارف لازم برای رشد همه جانبه انسان را دربردارد. قرآن کریم در فرایند رشد و حرکت انسان به سوی تعالی، توجه ویژهای به بحث علم آموزی دارد؛ علم مقدس و مبارکی که طلب آن را بر هر مسلمانی واجب نموده است. اما امروزه دنیای سکولار مفهوم جدیدی از علم ارائه میدهد و علم را در پایینترین مرتبه خود یعنی دانش مفهومی حسی منحصر میگرداند؛ درحالی که مفهوم علم در فرهنگ اسلامی با مفهوم سکولارِ علم متفاوت است. بر همین اساس انسانهایی که در نظام علمی این دو فرهنگ تربیت خواهند شد با یکدیگر متفاوت خواهند بود. این پژوهش مدل تربیتی بر اساس نظام علم قرآنی را مد نظر دارد و از آنجا که خداوند متعال اولین مربی انسان است و هر گونه طرح تربیتی و هر نوع برنامه آموزشی برای وی باید با محوریت کلام الاهی صورت پذیرد، این پژوهش به ارائه یک نظام جامع آموزشی با محوریت قرآن میپردازد. در این نظام مفهوم حقیقی علم مورد توجه قرار گرفته است؛ علمی که پیوند ناگسستنی با ایمان دارد. با برقراری آن در جامعه، شاهد ملموستر شدن حضور قرآن در زندگی افراد و تغییر شگرفی در فرهنگ انسانها خواهیم شد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی استشهادات قرآنی سیبویه
نویسنده:
نور محمد خسروی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
نحو
,
قراءات
,
سیبویه
,
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
استشهادات قرآنی
,
استشهادات قرآنی
,
استشهادات قرآنی
چکیده :
خلاصه پایان نامه به فارسیخدواند متعال قرآن کریم را در مدت 23 سال بر قلب نازنین رسول خدا (ص) نازل کرد. این کلام نورانی نه تنها راهنمای انسانها و شفای سینه ها می باشد بلکه بیان کننده تمام علوم نیز می باشد. یکی از علومی که پایه و اساسش را به وسیله قرآن مستحکم نمود علم نحو می باشد. از آنجایی که موضوع علم نحو محافظت نمودن آخر کلمات می باشد تا اینکه خللی در معنای کلام پیدا نشود بدین خاطر لحن وغلط خوانی در کلام باعث بوجود آمدن علم نحو شد.شاید بتوان یکی از اسباب لحن و غلط خوانی عربها را اختلاط شان با عجم دانست.زیرا آنها برای امرار معاش و توسعه و پیشرفت فرهنگ شان می بایستی با کشور های هم جوار روابط صمیمی برقرار می کردند. در این هنگام بود که غلط خوانی شان شائع شد تا جایی که به آیات قرآنی نیز رسوخ کرد بزرگان صحابه همچون حضرت عمر (رض) و حضرت علی (رض) هنگامیکه متوجه این مسئله شدند، برای حفظ کلام خداوند گام بزرگی را در این راستا برداشته تا اینکه حضرت علی (رض) ابو الاسود دئلی را مامور پایه گذاری علم نحو کردند حتی در بعضی روایات چنین تصریح شده که بنیانگذار علم نحو خود حضرت علی (رض) بودند. و این چنین بود که آیات قرآنی از هر گونه خطایی مصون و محفوظ ماند.مهمترین اهدافی را که میتوان برای پدید آمدن علم نحو بیان کرد به شرح ذیل است:1- محافظت الفاظ قرآنی، که به اذهان علماء و بزرگان نحو خطور کرد، لذا قواعد این علم را پایه گذاری نمودند.2- فهم معانی و مفاهیم قرآن و این چیزی بود که بدون شناخت إعراب قرآن و ترکیب بندی جمله هایش میسر نبود.اما دراین میان مستشرقین ساکت ننشسته و بر این امر که ابو الاسود پایه گذار علم نحو بوده خورده گرفته و آن را بعید دانسته اند بلکه معتقد بر آنند قواعد این علم متاثر و برگرفته از قواعد یونانی می باشد. اما خدمتگذاران واقعی اسلام این ادعا را مردود دانسته و چنین جواب داده اند: علمای اسلامی نسبت به لغت یونانی و قواعد آن هیچ اطلاعی نداشته اند و هیچ رابطه علمی میان آنها نبوده است، گذشته از همه اینها شیرازه علوم عربی با علوم یونانی به هیچ عنوان هم خوانی ندارند پس چطور می شود که متاثر از علوم یونانی شده باشد.در فصل سوم نگارنده اشاره ایبه قراءتها و چگونگی بوجود آمدن شان و همچنین بیان حدیث نبوی مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، داشته است. قراءات جمع قراءه بمعنای خواندن است و در اصطلاح، علمی را می گویند که از چگونگی اداء کلمات قرآن از آن جهت که از احوالشان مانند مد، قصر، النقل و... بحث می شود، خبر میدهد.مهمترین سببی را که میتوان باعث بوجود آمدن قراءات دانست تفاوت لهجه ها می باشد. شیرینی و حلاوت قرآن سبب شد که اعراب از قبیله های مختلف به تلاوت این کتاب عظیم الشان روی بیاورند که رفته رفته بعضی از کلمات بصورت لهجه ای تلاوت می شد تا اینکه بعضی از صحابه نسبت به این امر اعتراض کردند زیرا تصور می کردند که قرآن به غیر آن چیزی که می باشد تلاوت می شود، اما پیامبر اکرم (ص) به این مسئله خاتمه دادند و فرمودند که قرآن به لهجه های مختلف نازل شده است.اما مطلبی که قابل ذکر است اینکه علمای نحو به تمام قراءتها اعم از متواتر و شاذ، برای تبیین قواعد نحو استشهاد نموده اند مگر قرائتی را که با قیاس مخالف باشد یا اینکه ادارای اشتباه فاحش باشد، زیرا هر کلام صحیح که روایتش مورد ترجیح باشد و موافق قیاس نیز باشد هر چند که از طریق آحاد روایت شده باشد باز هم در نزد آنها قابل قبول است.بعضی انسانها بر این گمانند که منظور از حدیث نبوی مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، قراءتهای هفتگانه می باشد در حالیکه این اشتباه است و هیچ یک از علمای علم قراءات قائل بر این نیستند و اینچنین می گویند که انحصار قراءتها در عدد هفت دارای هیچ دلیلی نمی باشد و شاید بدون هیچ قصدی بوجود آمده یا اینکه به قصد تیمن به عدد هفت بخاطر وجودش در حدیث نبوی می باشد.در واقع حروف هفتگانه ای که خداوند قرآن را بر آن نازل کرد بیان کننده لهجه های مختلف عرب می باشد زیرا که اعرابی که قرآن بر آنها نازل شد دارای لهجه های مختلف و لغات متعدد بودند پس خداوند متعال کتابش را در حالیکه مشتمل بر لهجه های عرب و لغات شان بود نازل کرد تا اینکه تلاوت قرآن برایشان میسر شود و از احکام و آدابی که در آن بیان شده است سود حاصل نمایند. اگر خداوند متعال قرآن را به یک لهجه نازل می کرد قرائت قرآن و بهره وری از آن بر آنها مشکل می شد زیرا که تحول و دگرگونی تمام انسانها از لغت مادر یشان نسبت به لغت دیگر دشوار و مشکل است، پس اگر خداوند متعال أعراب را از لغتی که با آن بزرگ شده اند باز می داشت و مجبور به لغتی غیر از آن می کرد، این امر بسیار گران برایشان تمام می شد لذا رحمت خداوند نسبت به این امت و دفع نمودن سختی از آنها مقتضی این بود که قرآن کریم به آسانی تلاوت شود تا اینکه بتوانند به بهترین نحو خدایشان را عبادت نمایند و بهترین استفاده را از این کتاب مقدس و نورانی بنمایند.در فصل چهارم شخصیت سیبویه که موضوع تحقیق مان نیز درباره بررسی استشهادات قرآنی این بزرگوار می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. عمرو بن عثمان که ملقب به سیبویه می باشد در عصر عباسی اول که ملقب به عصر طلایی می باشد می زیست.اوضاع سیاسی آن زمان بدین گونه بود که عباسی ها بر پایه های حکومت تسلط داشتند ولی با تمام این وجود بعضی از درگیری های داخلی در گوشه و کنار به چشم میخورد. اوضاع علمی و فرهنگی در عصر عباسی اول بسیار رشد و ترقی کرد بدین ترتیب که علمای زبر دستی پا به عرصه ظهور گذاشتند و علوم دینی را به صورت شاخه ای و رشته ای تدریس می کردند که این علوم عبارتند از: علوم قرآنی، تفسیر، حدیث، فقه، عقیده و کلام. مساجد نیز بوسیله علماء و حلقه های مناظره و تدریس شان آباد بود. اینچنین بود که سیبویه در این جو علمی که مملو از علماء و علوم مختلف بود پا به صحنه گیتی نهاد تا خدمتی شایان را برای قرآن از خود بجای بگذارد تا ثمره ای باشد برای علمایی که بعد از او چشم به جهان هستی باز می نمایند.سیبویه در اصل ایرانی تبار و از دیار شیراز بوده است اما زندگی و تحصیلش را در بصره سپری کرد و در سال 180 بنا بر بعضی از روایات در سن میانسالی در بصره یا شیراز وفات نمود.از مشهورترین استادان سیبویه می توان به خلیل بن احمد فراهیدی، یونس بن حبیب و عیسی بن عمر اشاره کرد که علم نحو را از آنها آموخت و علم لغت را ابو الخطاب اخفش اکبر به او تعلیم داد. و از میان شاگردانش که بسیار مشهور شدند و به درجه اجتهاد نیز رسیدند می توان ابو الحسن اخفش اوسط و قطرب را نام برد.سیبویه در ابتدای امر به تعلیم علوم شرعی پرداخت اما حوادث گوناگونی سبب شد که علوم شرعی را برای مدت مدیدی وداع گفته و به تحصیل علوم عربی بپردازد. از جمله آنها می توان به حوادث ذیل اشاره کرد:روایت شده که سیبویه به نزد استاد خود حماد بن سلمه آمد و اینچنین برایش گفت: من برایت حدیثی را از هشام بن عروه درباره مردی که «رعُف فی الصلاه» بیان می کنم. حماد برایش گفت «رعُف» اشتباه است بلکه «رعَف» صحیح است. سیبویه پس از شنیدن این حرف با ناراحتی منصرف شد و نزد خلیل آمد و موضوع را برایش بیان نمود هنگامی که خلیل حماد را تایید کرد سیبویه قسم خورد که باید علمی را بیاموزم که هیچ کس نتواند بر من خرده ای بگیرد.یکی دیگر از حوادثی که می توان به آن اشاره کرد اینکه سیبویه به همراه قومی که می خواستند حدیث بنویسندنزد حماد حاضر شدند. حماد حدیثی را بیان کرد که درآن کلمه «الصفا» ذکر شده بود. سیبویه این کلمه را بلند تکرار نمود و گفت: «الصفاء». حماد گفت: ای فارسی! «الصفا» مقصور است آن را با مد نگو. هنگامی که سیبویه از مجلس بیرون شد قلمش را شکست و اینچنین گفت: تا زمانیکه بر علم عربی غلبه نیابم هیچ چیزی نمی نویسم.مطلب دیگر که باید به آن اشاره کرد تالیف کتاب ارزشمند سیبویه بنام «الکتاب» می باشد. در واقع سیبویه تالیف کتاب را بعد از وفات استادش خلیل شروع کرد چرا که در بعضی از صفحات الکتاب پس از ذکر نام خلیل کلمه«رحمه الله» به چشم می خورد. شاید اولین چیزی که به ذهن خطور کند، عدم نام گذاری کتابش می باشد و می توان علتش را چنین بیان کرد که اجل و مرگ سیبویه این مهلت را به او نداد همانطوری که مقدمه و خاتمه ای را بر کتابش اضافه ننموده است.ارزش این کتاب به اندازه ای رسید که علمای قدیم و جدید به بهترین شیوه آن را مدح نموده اند به حدی که آن را قرآن نحو دانسته اند و منزلت این کتاب به حدی بود که علمای بزرگ آن را بعنوان تحفه و هدیه به یکدیگر عطا می کردند. به جرات می توان گفت که اکثر علمای بزرگ دینی از کتاب سیبویه بهره برده اند زیرا الکتاب دائره المعارفی از علوم لغوی، دینی، علمی و ادبی به شمار می آید.سیبویه در کتاب خود به موضوعات صرفی و نحوی پرداخته است و آنها را به صورت پر محتوا بیان نموده است. با وجود کتب زیادی که درباره نحو قبل و بعد از سیبویه تالیف شده اند، با صراحت می توان گفت که هیچ یک از صاحبان این کتب نتوانسته خدمتی را که سیبویه برای علم نحو انجام داد، به عرصه ظهور بگذارند. پس سیبویه را باید امام نحو و نحوی ها دانست و کتابش را معیار و شاهد بر این امر قرار داد و به این مطلب نیز باید اشاره نمود که هر چقدر هم که عالمی در نحو تسلط داشته باشد و زبانزد خاص و عام باشد باز هم نمی تواند احساس بی نیازی و استغناء از کتاب سیبویه داشته باشد.نگارنده در فصل پنجم به بیو گرافی پنج تن از علمای مجتهد نحو که متأثر از سبک سیبویه شده اند پرداخته است که مقدمترین آنها به لحاظ تاریخی ابو الحسن اخفش اوسط از مکتب بصره می باشد. ابو الحسن معروف به اخفش اوسط از موالی قبیله بنی مجاشع می باشد که نزد سیبویه زانوی تلمذ را به زمین نهاد، هر چند از لحاظ سنی بزرگتر از سیبویه بود اما تواضع و فروتنیش سبب شد که نزد کسی شاگردی کند که کوچک تر از او باشد.اخفش شاگردان زیادی را تربیت کرد وبه همه آنها کتاب سیبویه را تعلیم می داد. از دیگر خصوصیاتش اینکه به شرح اشعار توجه خاصی داشت تا جایی که کتاب «معانی الشعر» را به رشته تحریر در آورد و همچنین در علم عروض و معانی تبحر خاصی داشت. از میان تصنیفاتش می توان به این کتب اشاره کرد: کتاب الاربعه، کتاب الاشتقاق، کتاب الاصوات و کتاب الاوسط فی النحو.علی بن حمزه کسائی از مکتب کوفه شخصیتی دیگر است که متاثر از شیوه سیبویه شده است. وجه تسمیه کسائی بخاطر احرام بستنش در کساء بود که از آن روز به بعد او را کسائی نامیده اند. او عالم به نحو و لغت بود و در علم قراءات به درجه امامت رسید. همانطور که بیان شد اصلیتش کوفی بود اما بعدها بغداد را بعنوان مسکن خویش اختیار کرد و به تربیت هارون الرشید خلیفه عباسی و فرزندش امین پرداخت. کسائی در سن کهن سالی به یاد گیری نحو پرداخت و خیلی زود رشد و ترقی نمود تا جائیکه به درجه اجتهاد رسید.مناظره کسائی با سیبویه مسمی به «المسأله الزنبوریه» بسیار مشهور است. او اختلافات زیادی در بعضی از مسائل نحوی با سیبویه داشته، اما با این وجود بهره زیادی از الکتاب برده است. کسائی نیز خدمت بزرگی را به قرآن نموده است تا جایی که بعد از وفاتش یکی از بزرگان او را به خواب دید و از او پرسید که بعد از مرگت چطور با تو رفتار شد؟ او در جواب گفت: خداوند متعال مرا بخاطر خدمتی که به قرآن کردم مورد عفو وآمرزش قرار داد.شخصیتی دیگری که به منهج سیبویه چنگ زده و بر رد پایش قدم نهاده است، جار الله زمخشری از مکتب بغداد می باشد. زمخشری متبحر در نحو، لغت و بلاغت بود چنانچه تفسیر معروفش مسمی به الکشاف شاهد بر نبوغ علمی او می باشد. زاد گاهش روستای زمخشر از نواحی خوارزم است اما برای تعلیم علوم مختلف به شهر بغداد سفر کرد.زمخشری کسی بود که در زمانه خودش کم نظیر و یا می توان گفت بی نظیر بود بطوری که علمای بزرگ از مکانهای دور و نزدیک برای یاد گیری علوم نزد او می آمدند. او دارای آثار زیادی می باشد که برخی از آنها عبارتند از: الکشاف فی تفسیر القرآن، المفصل فی صنعه الإعراب و الفائق فی غریب الحدیث.ابن مالک از دیگر اشخاصی است که تحت تاثیر سبک و شیوه سیبویه قرار گرفته است. رشد و نبوغ علمیش در مکتب اندلس روز به روز چشم گیر تر می شد تا جائیکه علمای هم عصرش، امامت در نحو را شایسته اش دانستند. او تمام همت خویش را صرف محکم نمودن زبان عربی کرد تا جایی که از بسیاری از علمای قبل از خود نیز سبقت برد. و همچنین در علم قراءات نیز به مقام امامت رسید. تبحرش در علم صرف و نحو به حدی بود که او را بسان دریایی بی نظیر و دانشمندی بی همتا قلمداد کردند.ذوق و سلیقه بخصوصی در سرودن شعر داشت چنانه الفیه اش شاهد بر این ادعا می باشد.ابن مالک نیز کتب زیادی را به رشته تحریر در آورده که بعضی از آنها صاحب چندین شرح توسط علمای دیگر می باشد و در واقع می توان گفت که در زمره کتب مرجع و اساسی به شمار می آیند. بعضی از این کتب عبارتند از: الفیه ابن مالک، الموصل فی نظم المفصل، الکافیه الشافیه و شرح آن و شرح تسهیل.پنجمین شخصیت متأتر از منهج سیبویه، ابن هشام انصاری می باشد. در سال 708 هـ.ق در مصر به دنیا آمد و قرآن را در خرد سالگی حفظ کرد. خیلی زود پله های ترقی را طی کرد و به درجه اجتهاد رسید. در طول حیاتش بسیار مشهور شده بود بطوری که علماء از راههای دور و نزدیک برای یاد گیری مباحث نحوی دقیق و تحلیلات شیوایش نزد او می آمدند. او در عمق گفته های علمای متقدم نحو فرو می رفت و به بیان گفته های ضعیف و صحیح آنها می پرداخت که این مسئله باعث حیرت و تعجب علمای دیگر می شد.کتابهایی که ابن هشام به رشته تحریر در آورد سبب شد که علمای بزرگ در دوره های بعدی همچون محمد محی الدین عبد الحمید شروح و حاشیه هایی را بر آن بنگارند، از مهمترین این کتب عبارتند از: مغنی البیب عن کتب الأعاریب، قواعد الاعراب، عمده الطالب فی تحقیق تصریف ابن حاجب، شرح قطر الندی و شرح شذور الذهب.در فصل ششم نگارنده به هدف اصلیبحث که عبارت از ابتکار سیبویه در استشهاد نمودن به آیات قرآنی و بهره مندی سایر نحویین از سبک سیبویه و همچنین خدمت سیبویه به قرآن و قراءات می باشد، پرداخته است. اگر با دیده انصاف به شواهد قرآنی که در الکتاب سیبویه مذکور است بنگریم خواهیم دید که استعمال آنها توسط سیبویه به یک سبک وصورت نبوده است بلکه ابتکار بسزایی را از خود به جای گذاشته است که می توان این آیات را در سه قسم خلاصه کرد:1- ائتناس 2- پژوهش و تحقیق 3 استشاد صریح.ائتناس یعنی اینکه وارد شدن بعضی آیات برای تحلیل و یا توجیه بعضی از اسالیب، ابیات و آیات قرآنی دیگر. پژوهش و تحقیق نیز به دو قسم تقسیم می شود: 1- آیاتی که ظاهرشان نمایانگر قرار گرفتن آنها تحت همان قاعده ظاهری است در حالیکه اینچنین نیست. 2- سوال کردن سیبویه از خلیل درباره نکته هایی که در بعضی از آیات نهفته است. و در قسم استشهاد صریح که بیشترین آیات را به خود اختصاص داده است آیاتی را بیان کرده ایم که مستقیما و بطور صریح در بابهای مختلف به آنها استشهاد شده است.آیاتی که در بحث ائتناس برای اجازه بعضی از اسالیب وارد شده نمایانگر اینست که سیبویه این قواعد را فقط به وسیله آیات قرآنی بدون اینکه بیتی را بیاورد، ثابت نموده است. آیاتی که برای تایید بعضی از ابیات وارد شده است اتهام وارده مبنی بر اینکه اصل و اساس قواعد نحوی مبنی بر شعر بوده و آیات قرآنی آنچنان دخل و تصرفی در آنها ندارد را دفع می کند بلکه تایید اشعار توسط آیات قرآنی دلیل محکمی بر استشهاد نمودن به آیات قرآن است. و آیاتی که برای تایید بعضی از آیات دیگر ذکر شده است بیانگر این مطلب است که سیبویه برای توجیه بعضی از شواهد قرآنی فقط اکتفاء به قرآن کرده و حقیقتا قرآن را با قرآن توضیح و تفسیر نموده است.آیاتی که در بحث پژوهش و تحقیق به دو قسم تقسیم شد، قسم اول شاهد آیاتی که ظاهرشان بر خلاف باطنشان است و سیبویه با ایراد آنها به این مطلب اشاره می کند که این مجموعه از آیات احتیاج به ملاحظه دقیق قواعد و پی بردن به فروعات این قواعد دارد و برای علمای این علم شایسته نیست که تنها با نظر به این آیات حکمی را برایشان صادر نماید بلکه بعد از دقت نظر کامل و موازنه آنها با دیگر اسالیب و مقایسه با دیگر آیات متشابه به این امر روی بیاورند. قسم دوم که شامل گفتگو بین سیبویه وخلیل درباره بعضی از آیات می باشد بیانگر اینست که این مجموعه قرآنی دلالت بر یاد گیری این مطالب توسط سیبویه از استادش خلیل دارد و همچنین دلالت بر ملاحظه دقیق سیبویه نسبت به این چنین آیاتی می کند تا اینکه تعلیم و درسی برای دیگران باشد. و آیاتی که در بحث استشهاد صریح مطرح شده است و بسیار زیاد نیز می باشد، اعتماد سیبویه به آیات قرآن را برایمان واضح و روشن می کند.اما مطلبی که شایان ذکر است اینکه تمام علماء و مجتهدین بزرگ علم نحو که عبارتند از:اخفش اوسط، کسائی، زمخشری، ابن مالک وابن هشام بهره کافی و وافی را از ابتکار منحصر به فرد سیبویه حاصل کرده اند و هر یک به نوبه خود متاثر از منهج سیبویه شده اند، بعضی از آنها بهره زیادی و بعضی استفاده متوسطی را برده اند ولی بطور کلی همه آنها بصورت بسزایی از مسلک سیبویه بهره مند شده اند.در پایان باید به این نکته اشاره کرد که سیبویه را باید خادم واقعی قرآن و قراءات دانست و او را از هر گونه تهمتی مبنی بر اهتمامش به شعر بیش از قرآن و تعصبش نسبت به بعضی از قراءات مبرا دانست. زیرا سیبویه از جمله نحویینی است که بیشترین تمسک را به شواهد قرآن داشته است و در واقع قرآن را درمرتبه اول و بالاتر از شعر قرار داده است زیرا که استشهاد خود را در مسائل ابتدا با قرآن سپس با شعر و بعد از آن گفته هایی که به صورت نثر از قول بزرگان گفته شده است، آغاز می کند به جز مواردی که آیات قرآنی برای تبیین آن مسائل وجود ندارد و آنجاست که به اشعار و اقوال عرب اکتفاء می کند زیرا که قرآن تمام نطق صحیح عرب را در بر نگرفته است. و تهمت هایی که از جانب بعضی ها به سیبویه ئارد شده مبنی بر اینکه نسبت به قراءتهای قاریان بصره متعصب بوده است و در مقابل، قراءتهای قاریان کوفه را ضعیف دانسته است، تمامی این تهمت ها ناروا است زیرا که سیبویه قراءتهایی را بیان می کند که به آن قراءتها صفت زیبایی و نیک بودن را می دهد که تمامی علمای علم قرائت آنها را به قراء کوفه نسبت می دهند. و اینچنین است که خدمت سیبویه به قرآن و اعتدال و میانه رویش نسبت به قراءتها به مرحله ظهور می رسد.خلاصه پایان نامه به فارسیخدواند متعال قرآن کریم را در مدت 23 سال بر قلب نازنین رسول خدا (ص) نازل کرد. این کلام نورانی نه تنها راهنمای انسانها و شفای سینه ها می باشد بلکه بیان کننده تمام علوم نیز می باشد. یکی از علومی که پایه و اساسش را به وسیله قرآن مستحکم نمود علم نحو می باشد. از آنجایی که موضوع علم نحو محافظت نمودن آخر کلمات می باشد تا اینکه خللی در معنای کلام پیدا نشود بدین خاطر لحن وغلط خوانی در کلام باعث بوجود آمدن علم نحو شد.شاید بتوان یکی از اسباب لحن و غلط خوانی عربها را اختلاط شان با عجم دانست.زیرا آنها برای امرار معاش و توسعه و پیشرفت فرهنگ شان می بایستی با کشور های هم جوار روابط صمیمی برقرار می کردند. در این هنگام بود که غلط خوانی شان شائع شد تا جایی که به آیات قرآنی نیز رسوخ کرد بزرگان صحابه همچون حضرت عمر (رض) و حضرت علی (رض) هنگامیکه متوجه این مسئله شدند، برای حفظ کلام خداوند گام بزرگی را در این راستا برداشته تا اینکه حضرت علی (رض) ابو الاسود دئلی را مامور پایه گذاری علم نحو کردند حتی در بعضی روایات چنین تصریح شده که بنیانگذار علم نحو خود حضرت علی (رض) بودند. و این چنین بود که آیات قرآنی از هر گونه خطایی مصون و محفوظ ماند.مهمترین اهدافی را که میتوان برای پدید آمدن علم نحو بیان کرد به شرح ذیل است:1- محافظت الفاظ قرآنی، که به اذهان علماء و بزرگان نحو خطور کرد، لذا قواعد این علم را پایه گذاری نمودند.2- فهم معانی و مفاهیم قرآن و این چیزی بود که بدون شناخت إعراب قرآن و ترکیب بندی جمله هایش میسر نبود.اما دراین میان مستشرقین ساکت ننشسته و بر این امر که ابو الاسود پایه گذار علم نحو بوده خورده گرفته و آن را بعید دانسته اند بلکه معتقد بر آنند قواعد این علم متاثر و برگرفته از قواعد یونانی می باشد. اما خدمتگذاران واقعی اسلام این ادعا را مردود دانسته و چنین جواب داده اند: علمای اسلامی نسبت به لغت یونانی و قواعد آن هیچ اطلاعی نداشته اند و هیچ رابطه علمی میان آنها نبوده است، گذشته از همه اینها شیرازه علوم عربی با علوم یونانی به هیچ عنوان هم خوانی ندارند پس چطور می شود که متاثر از علوم یونانی شده باشد.در فصل سوم نگارنده اشاره ایبه قراءتها و چگونگی بوجود آمدن شان و همچنین بیان حدیث نبوی مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، داشته است. قراءات جمع قراءه بمعنای خواندن است و در اصطلاح، علمی را می گویند که از چگونگی اداء کلمات قرآن از آن جهت که از احوالشان مانند مد، قصر، النقل و... بحث می شود، خبر میدهد.مهمترین سببی را که میتوان باعث بوجود آمدن قراءات دانست تفاوت لهجه ها می باشد. شیرینی و حلاوت قرآن سبب شد که اعراب از قبیله های مختلف به تلاوت این کتاب عظیم الشان روی بیاورند که رفته رفته بعضی از کلمات بصورت لهجه ای تلاوت می شد تا اینکه بعضی از صحابه نسبت به این امر اعتراض کردند زیرا تصور می کردند که قرآن به غیر آن چیزی که می باشد تلاوت می شود، اما پیامبر اکرم (ص) به این مسئله خاتمه دادند و فرمودند که قرآن به لهجه های مختلف نازل شده است.اما مطلبی که قابل ذکر است اینکه علمای نحو به تمام قراءتها اعم از متواتر و شاذ، برای تبیین قواعد نحو استشهاد نموده اند مگر قرائتی را که با قیاس مخالف باشد یا اینکه ادارای اشتباه فاحش باشد، زیرا هر کلام صحیح که روایتش مورد ترجیح باشد و موافق قیاس نیز باشد هر چند که از طریق آحاد روایت شده باشد باز هم در نزد آنها قابل قبول است.بعضی انسانها بر این گمانند که منظور از حدیث نبوی مبنی بر نزول قرآن بر هفت حرف، قراءتهای هفتگانه می باشد در حالیکه این اشتباه است و هیچ یک از علمای علم قراءات قائل بر این نیستند و اینچنین می گویند که انحصار قراءتها در عدد هفت دارای هیچ دلیلی نمی باشد و شاید بدون هیچ قصدی بوجود آمده یا اینکه به قصد تیمن به عدد هفت بخاطر وجودش در حدیث نبوی می باشد.در واقع حروف هفتگانه ای که خداوند قرآن را بر آن نازل کرد بیان کننده لهجه های مختلف عرب می باشد زیرا که اعرابی که قرآن بر آنها نازل شد دارای لهجه های مختلف و لغات متعدد بودند پس خداوند متعال کتابش را در حالیکه مشتمل بر لهجه های عرب و لغات شان بود نازل کرد تا اینکه تلاوت قرآن برایشان میسر شود و از احکام و آدابی که در آن بیان شده است سود حاصل نمایند. اگر خداوند متعال قرآن را به یک لهجه نازل می کرد قرائت قرآن و بهره وری از آن بر آنها مشکل می شد زیرا که تحول و دگرگونی تمام انسانها از لغت مادر یشان نسبت به لغت دیگر دشوار و مشکل است، پس اگر خداوند متعال أعراب را از لغتی که با آن بزرگ شده اند باز می داشت و مجبور به لغتی غیر از آن می کرد، این امر بسیار گران برایشان تمام می شد لذا رحمت خداوند نسبت به این امت و دفع نمودن سختی از آنها مقتضی این بود که قرآن کریم به آسانی تلاوت شود تا اینکه بتوانند به بهترین نحو خدایشان را عبادت نمایند و بهترین استفاده را از این کتاب مقدس و نورانی بنمایند.در فصل چهارم شخصیت سیبویه که موضوع تحقیق مان نیز درباره بررسی استشهادات قرآنی این بزرگوار می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. عمرو بن عثمان که ملقب به سیبویه می باشد در عصر عباسی اول که ملقب به عصر طلایی می باشد می زیست.اوضاع سیاسی آن زمان بدین گونه بود که عباسی ها بر پایه های حکومت تسلط داشتند ولی با تمام این وجود بعضی از درگیری های داخلی در گوشه و کنار به چشم میخورد. اوضاع علمی و فرهنگی در عصر عباسی اول بسیار رشد و ترقی کرد بدین ترتیب که علمای زبر دستی پا به عرصه ظهور گذاشتند و علوم دینی را به صورت شاخه ای و رشته ای تدریس می کردند که این علوم عبارتند از: علوم قرآنی، تفسیر، حدیث، فقه، عقیده و کلام. مساجد نیز بوسیله علماء و حلقه های مناظره و تدریس شان آباد بود. اینچنین بود که سیبویه در این جو علمی که مملو از علماء و علوم مختلف بود پا به صحنه گیتی نهاد تا خدمتی شایان را برای قرآن از خود بجای بگذارد تا ثمره ای باشد برای علمایی که بعد از او چشم به جهان هستی باز می نمایند.سیبویه در اصل ایرانی تبار و از دیار شیراز بوده است اما زندگی و تحصیلش را در بصره سپری کرد و در سال 180 بنا بر بعضی از روایات در سن میانسالی در بصره یا شیراز وفات نمود.از مشهورترین استادان سیبویه می توان به خلیل بن احمد فراهیدی، یونس بن حبیب و عیسی بن عمر اشاره کرد که علم نحو را از آنها آموخت و علم لغت را ابو الخطاب اخفش اکبر به او تعلیم داد. و از میان شاگردانش که بسیار مشهور شدند و به درجه اجتهاد نیز رسیدند می توان ابو الحسن اخفش اوسط و قطرب را نام برد.سیبویه در ابتدای امر به تعلیم علوم شرعی پرداخت اما حوادث گوناگونی سبب شد که علوم شرعی را برای مدت مدیدی وداع گفته و به تحصیل علوم عربی بپردازد. از جمله آنها می توان به حوادث ذیل اشاره کرد:روایت شده که سیبویه به نزد استاد خود حماد بن سلمه آمد و اینچنین برایش گفت: من برایت حدیثی را از هشام بن عروه درباره مردی که «رعُف فی الصلاه» بیان می کنم. حماد برایش گفت «رعُف» اشتباه است بلکه «رعَف» صحیح است. سیبویه پس از شنیدن این حرف با ناراحتی منصرف شد و نزد خلیل آمد و موضوع را برایش بیان نمود هنگامی که خلیل حماد را تایید کرد سیبویه قسم خورد که باید علمی را بیاموزم که هیچ کس نتواند بر من خرده ای بگیرد.یکی دیگر از حوادثی که می توان به آن اشاره کرد اینکه سیبویه به همراه قومی که می خواستند حدیث بنویسندنزد حماد حاضر شدند. حماد حدیثی را بیان کرد که درآن کلمه «الصفا» ذکر شده بود. سیبویه این کلمه را بلند تکرار نمود و گفت: «الصفاء». حماد گفت: ای فارسی! «الصفا» مقصور است آن را با مد نگو. هنگامی که سیبویه از مجلس بیرون شد قلمش را شکست و اینچنین گفت: تا زمانیکه بر علم عربی غلبه نیابم هیچ چیزی نمی نویسم.مطلب دیگر که باید به آن اشاره کرد تالیف کتاب ارزشمند سیبویه بنام «الکتاب» می باشد. در واقع سیبویه تالیف کتاب را بعد از وفات استادش خلیل شروع کرد چرا که در بعضی از صفحات الکتاب پس از ذکر نام خلیل کلمه«رحمه الله» به چشم می خورد. شاید اولین چیزی که به ذهن خطور کند، عدم نام گذاری کتابش می باشد و می توان علتش را چنین بیان کرد که اجل و مرگ سیبویه این مهلت را به او نداد همانطوری که مقدمه و خاتمه ای را بر کتابش اضافه ننموده است.ارزش این کتاب به اندازه ای رسید که علمای قدیم و جدید به بهترین شیوه آن را مدح نموده اند به حدی که آن را قرآن نحو دانسته اند و منزلت این کتاب به حدی بود که علمای بزرگ آن را بعنوان تحفه و هدیه به یکدیگر عطا می کردند. به جرات می توان گفت که اکثر علمای بزرگ دینی از کتاب سیبویه بهره برده اند زیرا الکتاب دائره المعارفی از علوم لغوی، دینی، علمی و ادبی به شمار می آید.سیبویه در کتاب خود به موضوعات صرفی و نحوی پرداخته است و آنها را به صورت پر محتوا بیان نموده است. با وجود کتب زیادی که درباره نحو قبل و بعد از سیبویه تالیف شده اند، با صراحت می توان گفت که هیچ یک از صاحبان این کتب نتوانسته خدمتی را که سیبویه برای علم نحو انجام داد، به عرصه ظهور بگذارند. پس سیبویه را باید امام نحو و نحوی ها دانست و کتابش را معیار و شاهد بر این امر قرار داد و به این مطلب نیز باید اشاره نمود که هر چقدر هم که عالمی در نحو تسلط داشته باشد و زبانزد خاص و عام باشد باز هم نمی تواند احساس بی نیازی و استغناء از کتاب سیبویه داشته باشد.نگارنده در فصل پنجم به بیو گرافی پنج تن از علمای مجتهد نحو که متأثر از سبک سیبویه شده اند پرداخته است که مقدمترین آنها به لحاظ تاریخی ابو الحسن اخفش اوسط از مکتب بصره می باشد. ابو الحسن معروف به اخفش اوسط از موالی قبیله بنی مجاشع می باشد که نزد سیبویه زانوی تلمذ را به زمین نهاد، هر چند از لحاظ سنی بزرگتر از سیبویه بود اما تواضع و فروتنیش سبب شد که نزد کسی شاگردی کند که کوچک تر از او باشد.اخفش شاگردان زیادی را تربیت کرد وبه همه آنها کتاب سیبویه را تعلیم می داد. از دیگر خصوصیاتش اینکه به شرح اشعار توجه خاصی داشت تا جایی که کتاب «معانی الشعر» را به رشته تحریر در آورد و همچنین در علم عروض و معانی تبحر خاصی داشت. از میان تصنیفاتش می توان به این کتب اشاره کرد: کتاب الاربعه، کتاب الاشتقاق، کتاب الاصوات و کتاب الاوسط فی النحو.علی بن حمزه کسائی از مکتب کوفه شخصیتی دیگر است که متاثر از شیوه سیبویه شده است. وجه تسمیه کسائی بخاطر احرام بستنش در کساء بود که از آن روز به بعد او را کسائی نامیده اند. او عالم به نحو و لغت بود و در علم قراءات به درجه امامت رسید. همانطور که بیان شد اصلیتش کوفی بود اما بعدها بغداد را بعنوان مسکن خویش اختیار کرد و به تربیت هارون الرشید خلیفه عباسی و فرزندش امین پرداخت. کسائی در سن کهن سالی به یاد گیری نحو پرداخت و خیلی زود رشد و ترقی نمود تا جائیکه به درجه اجتهاد رسید.مناظره کسائی با سیبویه مسمی به «المسأله الزنبوریه» بسیار مشهور است. او اختلافات زیادی در بعضی از مسائل نحوی با سیبویه داشته، اما با این وجود بهره زیادی از الکتاب برده است. کسائی نیز خدمت بزرگی را به قرآن نموده است تا جایی که بعد از وفاتش یکی از بزرگان او را به خواب دید و از او پرسید که بعد از مرگت چطور با تو رفتار شد؟ او در جواب گفت: خداوند متعال مرا بخاطر خدمتی که به قرآن کردم مورد عفو وآمرزش قرار داد.شخصیتی دیگری که به منهج سیبویه چنگ زده و بر رد پایش قدم نهاده است، جار الله زمخشری از مکتب بغداد می باشد. زمخشری متبحر در نحو، لغت و بلاغت بود چنانچه تفسیر معروفش مسمی به الکشاف شاهد بر نبوغ علمی او می باشد. زاد گاهش روستای زمخشر از نواحی خوارزم است اما برای تعلیم علوم مختلف به شهر بغداد سفر کرد.زمخشری کسی بود که در زمانه خودش کم نظیر و یا می توان گفت بی نظیر بود بطوری که علمای بزرگ از مکانهای دور و نزدیک برای یاد گیری علوم نزد او می آمدند. او دارای آثار زیادی می باشد که برخی از آنها عبارتند از: الکشاف فی تفسیر القرآن، المفصل فی صنعه الإعراب و الفائق فی غریب الحدیث.ابن مالک از دیگر اشخاصی است که تحت تاثیر سبک و شیوه سیبویه قرار گرفته است. رشد و نبوغ علمیش در مکتب اندلس روز به روز چشم گیر تر می شد تا جائیکه علمای هم عصرش، امامت در نحو را شایسته اش دانستند. او تمام همت خویش را صرف محکم نمودن زبان عربی کرد تا جایی که از بسیاری از علمای قبل از خود نیز سبقت برد. و همچنین در علم قراءات نیز به مقام امامت رسید. تبحرش در علم صرف و نحو به حدی بود که او را بسان دریایی بی نظیر و دانشمندی بی همتا قلمداد کردند.ذوق و سلیقه بخصوصی در سرودن شعر داشت چنانه الفیه اش شاهد بر این ادعا می باشد.ابن مالک نیز کتب زیادی را به رشته تحریر در آورده که بعضی از آنها صاحب چندین شرح توسط علمای دیگر می باشد و در واقع می توان گفت که در زمره کتب مرجع و اساسی به شمار می آیند. بعضی از این کتب عبارتند از: الفیه ابن مالک، الموصل فی نظم المفصل، الکافیه الشافیه و شرح آن و شرح تسهیل.پنجمین شخصیت متأتر از منهج سیبویه، ابن هشام انصاری می باشد. در سال 708 هـ.ق در مصر به دنیا آمد و قرآن را در خرد سالگی حفظ کرد. خیلی زود پله های ترقی را طی کرد و به درجه اجتهاد رسید. در طول حیاتش بسیار مشهور شده بود بطوری که علماء از راههای دور و نزدیک برای یاد گیری مباحث نحوی دقیق و تحلیلات شیوایش نزد او می آمدند. او در عمق گفته های علمای متقدم نحو فرو می رفت و به بیان گفته های ضعیف و صحیح آنها می پرداخت که این مسئله باعث حیرت و تعجب علمای دیگر می شد.کتابهایی که ابن هشام به رشته تحریر در آورد سبب شد که علمای بزرگ در دوره های بعدی همچون محمد محی الدین عبد الحمید شروح و حاشیه هایی را بر آن بنگارند، از مهمترین این کتب عبارتند از: مغنی البیب عن کتب الأعاریب، قواعد الاعراب، عمده الطالب فی تحقیق تصریف ابن حاجب، شرح قطر الندی و شرح شذور الذهب.در فصل ششم نگارنده به هدف اصلیبحث که عبارت از ابتکار سیبویه در استشهاد نمودن به آیات قرآنی و بهره مندی سایر نحویین از سبک سیبویه و همچنین خدمت سیبویه به قرآن و قراءات می باشد، پرداخته است. اگر با دیده انصاف به شواهد قرآنی که در الکتاب سیبویه مذکور است بنگریم خواهیم دید که استعمال آنها توسط سیبویه به یک سبک وصورت نبوده است بلکه ابتکار بسزایی را از خود به جای گذاشته است که می توان این آیات را در سه قسم خلاصه کرد:1- ائتناس 2- پژوهش و تحقیق 3 استشاد صریح.ائتناس یعنی اینکه وارد شدن بعضی آیات برای تحلیل و یا توجیه بعضی از اسالیب، ابیات و آیات قرآنی دیگر. پژوهش و تحقیق نیز به دو قسم تقسیم می شود: 1- آیاتی که ظاهرشان نمایانگر قرار گرفتن آنها تحت همان قاعده ظاهری است در حالیکه اینچنین نیست. 2- سوال کردن سیبویه از خلیل درباره نکته هایی که در بعضی از آیات نهفته است. و در قسم استشهاد صریح که بیشترین آیات را به خود اختصاص داده است آیاتی را بیان کرده ایم که مستقیما و بطور صریح در بابهای مختلف به آنها استشهاد شده است.آیاتی که در بحث ائتناس برای اجازه بعضی از اسالیب وارد شده نمایانگر اینست که سیبویه این قواعد را فقط به وسیله آیات قرآنی بدون اینکه بیتی را بیاورد، ثابت نموده است. آیاتی که برای تایید بعضی از ابیات وارد شده است اتهام وارده مبنی بر اینکه اصل و اساس قواعد نحوی مبنی بر شعر بوده و آیات قرآنی آنچنان دخل و تصرفی در آنها ندارد را دفع می کند بلکه تایید اشعار توسط آیات قرآنی دلیل محکمی بر استشهاد نمودن به آیات قرآن است. و آیاتی که برای تایید بعضی از آیات دیگر ذکر شده است بیانگر این مطلب است که سیبویه برای توجیه بعضی از شواهد قرآنی فقط اکتفاء به قرآن کرده و حقیقتا قرآن را با قرآن توضیح و تفسیر نموده است.آیاتی که در بحث پژوهش و تحقیق به دو قسم تقسیم شد، قسم اول شاهد آیاتی که ظاهرشان بر خلاف باطنشان است و سیبویه با ایراد آنها به این مطلب اشاره می کند که این مجموعه از آیات احتیاج به ملاحظه دقیق قواعد و پی بردن به فروعات این قواعد دارد و برای علمای این علم شایسته نیست که تنها با نظر به این آیات حکمی را برایشان صادر نماید بلکه بعد از دقت نظر کامل و موازنه آنها با دیگر اسالیب و مقایسه با دیگر آیات متشابه به این امر روی بیاورند. قسم دوم که شامل گفتگو بین سیبویه وخلیل درباره بعضی از آیات می باشد بیانگر اینست که این مجموعه قرآنی دلالت بر یاد گیری این مطالب توسط سیبویه از استادش خلیل دارد و همچنین دلالت بر ملاحظه دقیق سیبویه نسبت به این چنین آیاتی می کند تا اینکه تعلیم و درسی برای دیگران باشد. و آیاتی که در بحث استشهاد صریح مطرح شده است و بسیار زیاد نیز می باشد، اعتماد سیبویه به آیات قرآن را برایمان واضح و روشن می کند.اما مطلبی که شایان ذکر است اینکه تمام علماء و مجتهدین بزرگ علم نحو که عبارتند از:اخفش اوسط، کسائی، زمخشری، ابن مالک وابن هشام بهره کافی و وافی را از ابتکار منحصر به فرد سیبویه حاصل کرده اند و هر یک به نوبه خود متاثر از منهج سیبویه شده اند، بعضی از آنها بهره زیادی و بعضی استفاده متوسطی را برده اند ولی بطور کلی همه آنها بصورت بسزایی از مسلک سیبویه بهره مند شده اند.در پایان باید به این نکته اشاره کرد که سیبویه را باید خادم واقعی قرآن و قراءات دانست و او را از هر گونه تهمتی مبنی بر اهتمامش به شعر بیش از قرآن و تعصبش نسبت به بعضی از قراءات مبرا دانست. زیرا سیبویه از جمله نحویینی است که بیشترین تمسک را به شواهد قرآن داشته است و در واقع قرآن را درمرتبه اول و بالاتر از شعر قرار داده است زیرا که استشهاد خود را در مسائل ابتدا با قرآن سپس با شعر و بعد از آن گفته هایی که به صورت نثر از قول بزرگان گفته شده است، آغاز می کند به جز مواردی که آیات قرآنی برای تبیین آن مسائل وجود ندارد و آنجاست که به اشعار و اقوال عرب اکتفاء می کند زیرا که قرآن تمام نطق صحیح عرب را در بر نگرفته است. و تهمت هایی که از جانب بعضی ها به سیبویه ئارد شده مبنی بر اینکه نسبت به قراءتهای قاریان بصره متعصب بوده است و در مقابل، قراءتهای قاریان کوفه را ضعیف دانسته است، تمامی این تهمت ها ناروا است زیرا که سیبویه قراءتهایی را بیان می کند که به آن قراءتها صفت زیبایی و نیک بودن را می دهد که تمامی علمای علم قرائت آنها را به قراء کوفه نسبت می دهند. و اینچنین است که خدمت سیبویه به قرآن و اعتدال و میانه رویش نسبت به قراءتها به مرحله ظهور می رسد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفسیر موضوعی "علم" در قرآن کریم با رویکرد انسان شناسی فرهنگی
نویسنده:
علی دهقان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
علم
,
حکمت
,
تعلیم
,
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
عَلِمَ
,
تفسیر موضوعی
,
تعلیم
,
علم
,
حکمت
,
علم(اسماء اول ، عرفان نظری)
چکیده :
استفاده از هدایت قرآن کریم در عصر کنونی نیازمند ترجمه آن به ادبیات کنونی ماست. در این راستا یکی از عرصههای تفسیری استفاده از رویکرد و ادبیات علوم انسانی در فهم معانی واژگان و آیات قرآنی است.در این پایاننامه معنای علم به عنوان یکی از معانی محوری قرآن کریم با رویکرد انسانشناختی بررسی میشود. اینکه علم فارغ از معانی پسینی در خود قرآن کریم به چه معناست و انسان در چه فرایندی به علم دست یافته و عنوان عالم میگیرد، مسألهای است که با کمک رویکرد و نظریاتی از رشته انسانشناسی میتوان بدان اندیشید.در یک تحلیل انسانشناختی میتوان نظام علمی جوامع مختلف بشری را با تقابل بین انسانمحوری و کلاممحوری بررسی و دستهبندی کرد. نظام علمی جامعه عرب عصر نزول نظامی انسانمحور بوده و به تبع دانشی که قرآن کریم از آن سخن میگوید در همین فضا قابل مطالعه است. در این فضا به انباشت و توسعه کلام به عنوان محصولات معرفتی اهمیت داده نمیشود، بلکه هدف علم در شکلگیری شخصیت انسانی دیده میشود، چنانکه منشأ علم نیز نه از تلفیق کلامی با کلامی دیگر و استنتاج کلامی جدید بلکه از تجربه زیسته بشری حاصل میشود.در تحلیل دیگر با کمک مبحث رسانههای سرد و گرم از نشانه شناسی، فرهنگ جوامع بشری را از حیث میزان سهم سخن و عمل در فرایند تعلیم دسته بندی میکنیم. کمگویی و آموزش عملی در فرهنگ عرب عصر نزول غلبه داشته و قرآن کریم نیز بر تطابق و موازنه بین سخن و عمل تاکیدی ویژه دارد.در ضمن ما برای درک بهتری از معنای تاریخی ماده علم و رسوبات معنایی آن در ذهن زبانی ناخوداگاه جامعه عرب، فصلی را به ریشه شناسی ماده علم در زبان های سامی اختصاص دادیم. در این فصل شکل گیری معنای علم را حاصل تطور معناهایی چون دیدن، تصویر، نشانه و... دانسته ایم.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی و مقایسه ی تطبیقی مفهوم خلقت در عرفان ابن عربی و دین زرتشت
نویسنده:
سحر میرقاسمی مهرنو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
تجلی خلقت زرشت ابن عربی
,
دین زردشتی (ادیان آریایی ایران باستان)
چکیده :
فصل سوم:فصل سوم هستی شناسی، جهان شناسی و انسان شناسی ابن عربی برای درک مفهوم خلقت در عرفان ابن عربی باید به فهم عقاید او در باب هستی شناسی و جهان شناسی بپردازیم ومهم ترین مسئله در باب آفرینش مبحث تجلی و اسماء و صفات است که در این فصل به توضیح این مباحث خواهیم پرداخت.3 – 1 - شرح حال ابن عربی (ولادت، وفات، خانواده، القاب و کنیهها)نام کامل شخصیت مشهور و نامی (ابن عربی) آن گونه که از برخی آثار مهم و معتبر برمیآید ابوبکر محمد بن علی بن احمد بن عبد الله بن حاتم طائی است. وی در شبی خاص یعنی دوشنبه هفدهم ماه رمضان المبارک که فرقه ی اسماعیلیه آن زمان را «عید قیامت» می خواندند متولد شد به سال 560 ق تولد او در شهر مرسیه یکی از شهرهای اندلس (اسپانیای کنونی) اتفاق افتاده خانواده ی او نیز همگی از نامداران روزگار به حساب می آمدند و از مکنت و جاه ظاهری و باطنی به حد کفاف برخوردار بودند. آن هنگام که ابن عربی پا به عرصهی وجود گزارد صاحب خلافت المستنجدبالله بود (محمدی، 1381: 28) وی در خانوادهای به دنیا آمد که همه در علم و تقوا و زهد نامی و معروف بودهاند. پدر او از علمای حدیث و فقه و اهل زهد و سلوک عارفانه بوده و با ابن رشد فیلسوف بزرگ اندلس دوستی داشته و همین دوستی و رفاقت سبب شده که بنا به درخواست ابن رشد میان او و ابن عربی که نوجوان بود، ملاقاتی صورت گیرد. در هشت سالگی همراه خانوادهی خود به شهر اشبلیه، پایتخت اندلس میرود و تا سال 598 ق در آن جا می ماند. در همان شهر به آموختن قرآن، حدیث و علوم دیگر می پردازد و در علم و دانش به شهرت می رسد. مطابق گفتهی خودش از کودکی مورد عنایات الهی بوده و تجارب خاصی در عرصهِ کشف و شهود عارفانه به دست آورده است. از دوران جوانی یعنی سال 580 رسماً وارد راه و رسم تصوف میشود و سخت به سعی و کوشش میپردازد (ماهیار، 1390: 13). مادرش نیز بانوی متدینی بود که زنان عارفه به مقامات معنوی او غبطه میخوردند (اولوداغ، 1384: 89).چنان چه که ابن عربی در «الفتوحات المکیه» بیان می کند نسبت مادری او نیز به یکی از انصار رسول خدا میرسیده است. جد اعلای ابن عربی حاتم طایی مرد بزرگوار و بخشندهی سرشناس عرب بود و او از نوادگان عبدالله بن حاتم، برادر صحابی جلیلالقدر «عدی بن حاتم» بوده است و پدر ابن عربی نیز از بزرگان فقه و حدیث و از اعلام زهد و تصوف بوده است. که ابن عربی ایشان را از متحققان در منزل انفاس می داند. ابن عربی ادعاهای عجیبی داشت از جمله دعوی معراج روحانی اوست (مکارم شیرازی، 1377: 22). هم چنین ابن عربی دو دایی نیز داشت که هر دو طریق زهد را پیمودند. یکی یحیی بن یغان که تخت فرمانروایی خود در تلسمان را رها کرد و دومین دایی او «ابومسلم خولانی» بود که از بزرگان اهل زهد و عبادت به شمار میرفت. اما نخستین همسر محی الدین، مریم بنت محمدبن عبدون نام داشت که این بانو در تحول معنوی ابن عربی تاثیری عظیم داشته و او را به زهد و دین و معرفت کشانیده است و ابن عربی در نوشتههای خود از او به احترام نام میبرد و اما همسر دیگر ابن عربی فاطمه بنت یوسف بن یوسف نام داشته است و در برخی منابع هم آمده است که ابن عربی در اواخر عمرش با بیوه ی دوست خود «مجدالدین اسحاق» پدر صدرالدین قونوی» نیز ازدواج کرده است. هم چنین ابن عربی دو پسر به نامهای «سعدالدین» و «عمادالدین» داشته و نیز دختری به نام زینب داشته که از اوان طفولیت به مقام کشف و شهود نایل آمده و به مسائل شرعی عارف بوده است. ابن عربی گویا دو دختر دیگر هم به نامهای «دنیا» و «سفری» داشته است که به دست خود بر آنان خرقهی ادب و تصوف پوشانده است (مظاهری، 1378: 83).او در سن سی سالگی اسپانیا را ترک گفت و به تونس و مکه و بغداد و حلب و موصل و آسیای صغیر سفر کرد تا این که در دمشق رحل اقامت افکند و سرانجام در همان شهر زندگی را بدرود گفت (حقیقت، 1370: 128). وی در سن 78 سالگی در شب جمعه بیست و هشتم ماه ربیعالآخر سال 638 ق برابر با 16 نوامبر سال 1240 میلادی در شهر دمشق در خانهی قاضی محیالدین محمد، ملقب به زکی الدین در میان خویشان و پیروانش از دنیا رفت جسد او در قریهی صالحیه در دامنه کوه قاسیون در مقبرهی خصوصی قاضی محی الدین دفن شد(بدیعی، 1384: 45). بعدهادر کنار مدفن او مسجدی بنا شده و امروزه مزار او در سرداب همان مسجد با ضریح کوچکی که روی آن نهاده شده زیارتگاه اهل دل است (ماهیار، 1390: 62). ابن عربی هم در زمینهی علم و دانش و هم در ساحت کشف و شهود عارفانه، از بسیاری از علماء و مشایخ روزگار خود بهرهمند میشود او مطالعات و تأملات بسیار وسیعی داشته و با همهی مذاهب، عقاید و نحلهها و فرقههای دوران خود آشنا بوده و هر چه از آنها نقل می کند مستقیم از قائلان به آنها شنیده است (ماهیار، 1390: 63). ابن عربی از لحاظ نظرهای فقهی خود، به ظاهریان تعلق داشته و منکر «رأی و قیاس» و تقلید بوده ولی «اجماع» را قبول داشته او عقاید ظاهریون را در مسائل فقهی به وضع عجیبی با تعبیر باطنی و تأویل ایهامی قرآنی که در این زمینه کار را به حد افراط میرساند تلفیق میکند. او در الهیات از مکتب ظهیری متابعت می کرد و عارف وحدت وجودی بوده است. ک. بروکلمان میگوید: در عرفان هیچ کس لگام تونس تخیل را ماننده او رها نکرده است (حقیقت، 1370: 128 - 129). مهمترین مشخصهی محی الدین در فرهنگ اسلامی دو چیز است: یکی اصل وحدت وجود و دیگری ایجاد زبان خاص که نمایشگر نوعی جهانبینی معین و بی سابقه است. دیگر ویژگی های کار او در متن این دو خصوصیت انحلالپذیر است. ابن عربی جزء معدود اشخاصی است که القاب بسیار دارد برخی که از باورمندان او بودهاند القابی خوش و عالی به او نسبت دادهاند و برخی که با وی دشمنی داشتهاند بدترین القاب ممکنه را نصیب وی کردهاند و لذا برخی و بیشترین افراد او را محیالدین دانستهاند و برخی نیز که بسیار نادرند وی را «ماحیالدین» و «ممیتالدین» که به معنای از بین برنده و نابود کننده دین است نامیدهاند (محمدی، 1381: 136 ). از جمله محیالدین، مربی العارفین، امام التحقیق، العارف الکبیر، محدد العلقه الحنیفیه، الشیخ الکامل المکمل، سلطان العارفین، الولی و العارف الحقانی، اکابر العارفین، شیخ الشیوخ و غیره مینامند (بدیعی، 1384: 144).3 – 2 - ابن عربی عالی ترین شارح عرفان اسلامی و مبتکر عرفان نظریابن عربی مبتکر عرفان نظری است به همان معنا که ارسطو مخترع منطق میباشد. بدین صورت گرچه اصول و مبانی و مسائل عرفانی پیش از ابن عربی به وسیلهی عرفای دیگر کم و بیش مطرح شده بود اما ابن عربی بود که آن مطالب پراکنده را در یک نظام کاملاً متحد و منسجم تدوین کرد و به گونهای که پس از وی همه بزرگان این فن از نظام تعالیم وی پیروی کرده و به شرح و بسط آن پرداختهاند (یثربی، 1387: 182). اولین بار با ظهور ابن عربی در عرصهی عرفان اسلامی بود که عرفان به صورت یک علم، جایگاه ویژهی خود را در میان علوم پیدا کرد و به شکلی کاملاً منسجم و مدون و قابل تعلیم و تعلم که شایسته ی تأملات تحقیق نظری بود جلوهگر شد. محی الدین عقاید متصوفه را که تا زمان وی به صورت ضمنی در گفتههای شیوخ طریقت مندرج بود، به صورت صریح و آشکارا تنظیم کرده است. وی به این ترتیب عالی ترین شارح عرفان اسلامی به شمار میرود چرا که به وسیله ی ابن عربی است که جنبهی باطنی اسلام صریحاً بیان شده و مرزهای جهان معنوی آن به شکلی در روشنی قرار گرفته است که لااقل از لحاظ نظری برای هر کس که عقل و هوش کافی داشت راه باز شد که در طریق سلوک قدم گذارد و نظریات عرفانی را عملاً بیازماید و به حقیقت آنها دست یابد (نصر، 1371: 108 - 107). دستیابی به تفسیر صریح از تفکرات ابن عربی کار مشکلی است شاید صحیحتر این باشد که بگوییم وی بیش از آن چه که یک عارف مجذوب باشد یک نابغه در نظم دادن به نظرات و تفکرات عرفانی بود. تا نظام تفکر عرفانی منسجمی را در اختیار آیندگان قرار دهد (شیمل، 1384: 432). بدین ترتیب ابن عربی افکار و عقاید گوناگون و پراکندهی صوفیه را که نتیجهی سیر و سلوک معنوی و تفسیر باطنی بود، نظم و سامان بخشیده و به صورت علمی و موّجه و سازگار با تعالیم شرعی تدوین و تبیین کرد تا طالبان حقیقت را متوجه حقیقت باطنی تصوف که همان حقیقت شریعت اسلام است بنماید و آنان را از افتادن به مهالک خطرناکی که در گرو روی آوردن به ظواهر فریبندهی سست و بی بنیاد است برهاند (عفیفی، 1362: 590 - 589).3-3-آثار ابن عربی (فهرست کتب و رسالات ابن-عربی) ابن عربی را پرکارترین نویسندهی جهان اسلام با آمار 511 عنوان کتاب و رساله معرفی کردهاند. (تحریر-چی، 1380: 11) در این جا به سبب عدم گنجایش از ذکر نام آنها خودداری می شود و برای نمونه فقط به نام چند رساله معروف از وی اشاره می کنیم: -
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
اخلاق جنسی از دیدگاه قرآن و عهدین
نویسنده:
محمدمهدی صالحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
اخلاق جنسی قرآن عهدقدیم عهد جدید ازدواج.
,
اخلاق جنسی قرآن عهدقدیم عهد جدید ازدواج.
چکیده :
چکیده پایان نامه: غریزه جنسی از مهمترین نیازهای بشری است که در وجود او به ودیعه گذاشته شده است. تعامل با این غریزه و مدیریت آن از مسایلی است که بشر از ابتدا خود را مواجه با آن میدیده است و مکاتب مختلف فکری و از آن جمله ادیان الهی به بحث و بررسی در این خصوص پرداختهاند.ما در این رساله، طی پنج فصل به بررسی این موضوع در قالب و عنوان اخلاق جنسی از دیدگاه سه کتاب مقدس قرآن، عهد قدیم(تورات) و عهد جدید(انجیل)، و مقایسه دیدگاه این سه کتاب پرداختهایم.بعد از بیان کلیات این موضوع در فصل اوّل، فصل دوّم به نوع نگاه این سه کتاب به اصل غریزه-جنسی و جایگاه ازدواج و تجرد اختصاص یافته است؛قرآن کریم و عهد قدیم ازدواج را به عنوان راه تأمین کننده این نیاز به عنوان زمینهساز طلب رضایت الهی معرفی مینماید که موجب تقرّب انسان به خداوند می-گردد و از قداست ذاتی برخوردار است. اما از منظر عهد جدید و مسیحیت، ازدواج صرفاً به منظور اجتناب از پلیدی و آلودگی تشریع گردیده است و ذاتاً دارای ارزش و قداست نمیباشد اگرچه بواسطه اجتناب از گناه قداست عرضی پیدا میکند.در فصل سوّم، بحث از حدود ازدواج به میان آمده است؛ قرآن کریم و عهد قدیم با تفصیل و دقّت بیشتر به موارد ازدواجهایممنوع و موانع مختلف آن پرداختهاند. عهد جدید نیز به تبع تأیید شریعتموسوی در کلام عیسی? بسیاری از احکام عهد عتیق مربوط به ازدواجهای ممنوع را امضاء مینماید. تعدد زوجات و ازدواج موقت از دیگر مباحثی است که با شرایطی مورد پذیرش دو کتاب مقدس قرآن کریم و عهد قدیم است اما از منظر عهد جدید از آن جهت که ازدواج، اتحاد و یکی شدن دو نفر که تجلی اتحاد مسیح? میباشد لذا همانگونه که طلاق را در شرایط خاصی اجازه نمیدهد به تبع، ازدواج موقت و تعدد ازدوج را برنمیتابد.مسأله حقوق جنسی زوجین در فصل چهارم آمده است؛ هر سه کتاب به حقوق جنسی زن و شوهر نسبت به یکدیگر اشاره دارند و برای هر دو طرف حقوقی را قایل میباشند، اگر چه به نظر میرسد در خصوص حقّ جنسی زوجه، قران و عهد جدید اهتمام بیشتری ورزیدهاند.مسأله انحرافات جنسی از دیگر مباحث مورد توجه سه کتاب مقدس است که در فصل پنجم به جایگاه انحرافات جنسی و اقسام آن پرداخته شده است؛ هر سه کتاب، انحرافات زمینهساز (نگاه، گفتار، شنیدار و تماس بدنی شهوانی) و انحرافات اصلی (زنا، لواط، خودارضایی و ...) را محکوم مینمایند اگرچه عهد جدید به جهت اخلاقگرایی بیشتر نسبت به عهد قدیم، به جایگاه تفکّر انحرافی شهوانی نیز مستقلاً اشاره کرده است.در همه موارد ذکر شده، دیدگاه سه کتاب مقدس بنابر تفسیر مشهور و رایج مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است تا چهارچوبی شفاف از اخلاق جنسی از دیدگاه قرآن و عهدین ارائه گردد. کلیداژهها: اخلاق ـ جنسی ـ قرآن ـ عهدقدیم ـ عهد جدید ـ ازدواج.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی جایگاه سیاق و نقش آن در نقد وپالایش روایات سبب نزول در تفسیر المیزان
نویسنده:
مریم کرمی فارمد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
سیاق
,
علوم انسانی
,
قرآن
,
روایات سبب نزول
,
تفسیر المیزان (کتاب)
چکیده :
نقش موثر ]سیاق[ در کشف مراد واقعی سخن، مورد تأیید عقل و عرف می باشد. برای رسیدن به مفاهیم بلند قرآن نیز که کلام الهی است، تأمّل در قبل و بعد آیه و توجّه به روند کلی کلام یعنی سیاق امری اجتناب ناپذیر است، به طوری که فهم معنای آیه بدون توجّه به ]سیاق[، سبب دورشدن از معنای واقعی آن می گردد. همچنین مفسران و قرآن پژوهان به ]اسباب نزول[ و جایگاه آن در فهم قرآن توجه داشته اند، گرچه در اعتباردهی و کاربرد این مبحث در تفاسیر خود یک سخن نیستند. اصل روشنگری سبب نزول در فهم آیات به عنوان قراین حالیه را نمی توان منکر شد، به شرطی که با مضمون آیه و لحن و سیاق و تمامملاک های بررسی روایات مطابقت نماید. در تفسیر المیزان بهره گیری از سیاق جهت فهم مراد آیات قرآن آشکار است. همچنین شناخت اسباب نزول از دیدگاه صاحب المیزان در فهم آیات ثمر بخش و راهگشاست، اما نه به این معنا که مطلق روایات سبب نزول موجود این ویژگی را داراست، بلکه ایشان اغلب روایات سبب نزول را برداشت و استنباط شخصی راویان و تطبیق حوادث تاریخی با آیات می داند. رویکرد علامه در قبول یا ردّ روایات سبب نزول بر مبنای اصالت سیاق و هماهنگی با آن است. برخلاف این تصور که به نظر می رسد علامه در مواردی از سیاق آیات چشم می پوشد و به روایات سبب نزول به دلیل کثرت اعتماد می کند، با دقت نظر در اقوال تفسیری علامه در المیزان، درمی یابیم که در این موارد نیز علامه در ترجیح و اختیار روایت سبب نزول، به سیاق نظر دارد. علامه با در نظر گرفتن اصالت سیاق در مواردی روایات سبب نزول مشهور را به چالش کشیده و در مواردی با عرضه روایات مختلف و متعدد سبب نزول بر سیاق آیه، روایت سبب نزول معتبر را مشخص کرده است. لازم به ذکر است که در اکثر قریب به اتفاق پژوهش هایی که تا کنون پیرامون موضوع سیاق در المیزان صورت گرفته است، تفاوت معنای «سیاق» در کاربردهای مختلف صاحب المیزان از این واژه مورد غفلت واقع شده در حالی که باید توجه داشت مراد از «سیاق» در سراسر المیزان به یک معنی نیست، بلکه گاهی به الفاظ، گاه به موضوع و در مواردی به نزول آیات ناظر است و هر یک از این اقسام نیز در محدوده آیه، آیات هم جوار و یا مجموع آیات یک سوره به کار رفته است که در این پژوهش در محل خود هر یک از این اقسام را اثبات نموده ایم. به طور طبیعی تعدد سیاق، تعدد کارکردهای سیاق در المیزان را نیز به دنبال دارد، از این رو در نوشتار حاضر به انواع این کارکردها نیز پرداخته و به فراخور موضوع، میزان تأثیر انواع «سیاق» در تعیین روایات سبب نزول به عنوان یکی از این کارکردها مورد توجه ویژه قرار گرفته است. در فرآیند این پژوهش مراحلی چند طی شد، در نخستین گام سرفصلهای کلی بحث به ترتیب زیر معین گشتند:فصل اول: کلیات ( مبانی اصالت سیاق)فصل دوم: سیاق در قرآنفصل سوم: جایگاه سیاق و انواع آن در تفسیر المیزانفصل چهارم: شیوه های بهره گیری علامه طباطبایی از انواع سیاق در ارزیابی روایات سبب نزول با توجه به این که نظریه اصالت سیاق مسبوق به پذیرش چند مبنا به عنوان اصول موضوعه آن است، در فصل آغازین به معرفی مهم ترین این مبانی یعنی توقیفیت چینش آیات قرآن کریم، تناسب آیات و حجیت ظواهر قرآن کریم پرداخته شد. سپس به منظور دستیابی به اطلاعات مربوط به فصل دوم با مطالعه منابع قدیم و جدید درباره سیاق اقدام به فیش برداری و جمع آوری نظریات علمای متقدم و متأخر گردید و گزیده این اقوال متناسب با نیاز ذیل این فصل قرارگرفت. به دنبال آن به تناسب موضوع پژوهش کنونی، به بررسی جایگاه سیاق در تفسیر المیزان و نیز انواع سیاق نیاز بود تا میزان اهتمام علامه طباطبایی به مبحث سیاق و نیز مراد ایشان از سیاق دقیقاً مشخص گردد، از این رو این دو مطلب به تفکیک در قالب فصل سوم سامان یافت، که در نتیجه این نکته به دست آمد که مراد علامه از سیاق در سرتاسر المیزان یکسان نیست، بلکه گاهی از فضای نزول آیات و گاهی از موضوع آیات مسامحتاً به سیاق تعبیر نموده است، از این رو انواع سیاق در المیزان با تعابیر سیاق لفظ، سیاق نزول و سیاق موضوع در محدوده آیه، آیات هم جوار، و سوره لحاظ گشت. سپس فصل چهارم را بر اساس سیر منطقی، به موضوع میزان تأثیر سیاق در ارزیابی روایات سبب نزول در المیزان اختصاص داده و با تتبع در این روایات و بررسی ملاک قبول یا ردّ این روایات توسط علامه این نتیجه حاصل شد که اولاً صاحب المیزان در بسیاری از موارد از سیاق در ارزیابی روایات سبب نزول بهره برده است و ثانیاً در این بهره گیری از سیاق نیز به انواع سیاق (سیاق لفظ، سیاق نزول و سیاق موضوع) نظر داشته است، از این رو به منظور تبیین این یافته ها نمونه هایی از قبول و نیز ردّ روایات سبب نزول به استناد هر یک از این انواع، در این فصل ارائه گردید. همچنین طی بررسی این نمونه ها موارد خاصی نظیر استفاده مشترک علامه از انواع سیاق در رد یا قبول روایات سبب نزول و نیزاستفاده علامه از سیاق در ارزیابی روایات سبب نزول بدون تصریح به آن به دست آمد که ترجیح داده شد این موارد نیز با ذکر نمونه ذیل این فصل قرار گیرد. تا این مرحله از تحقیق اصالت سیاق در ارزیابی روایات سبب نزول نزد صاحب المیزان ثابت گردیده بود، اما از آنجا که برخی قرآن پژوهان ادعای عدول علامه از سیاق و اعتماد بر روایات سبب نزول را داشتند، به منظور تکمیل بحث به بررسی این موارد و نیز مواردی که این ادعا درباره آنها محتمل می نمود نیز پرداخته شد و در نتیجه آن معلوم شد که علامه طباطبایی در این موارد نیز به سیاق پای بند بوده و هرگز از آن عدول ننموده است. اگرچه در ابتدا به نظر می رسید این قسمت از بحثفصل مستقلی را می طلبد اما طی فرآیند پژوهش قرار دادن آن ذیل همین فصل مناسب تر به نظر آمد، چرا که در راستای عنوان این فصل(شیوه های بهره گیری علامه از انواع سیاق در ارزیابی روایات سبب نزول) و هم جهت با آن بود. همچنین از آنجا که ضمن بررسی جامع و کامل روایات سبب نزول در المیزان و نحوه ارزیابی آنها با سیاق تنها به یک مورد در سوره عادیات دست یافتیم که علامه بدون توجه به سیاق بر روایات سبب نزول تکیه نموده و متأثر از این روایات به تفسیر آیات پرداخته است، به نظر رسید که ذکر این مورد به عنوان تنها مورد نقضی در پای بندی علامه بر اصالت سیاق در ارائه پژوهشی دقیق و علمی یاریگر باشد، البته بررسی علل عدول علامه از اصالت سیاق در این یک مورد استثنائی خارج از حوصله این نوشتار و پژوهشی مستقل را می طلبید، از این رو تنها به ذکر این مورد در انتهای فصل و تبیین نحوه عدول علامه از سیاق در ترجیح روایت سبب نزول اکتفا شد و سرانجام در مرحله نهایی مجموع نتایجی که طی پژوهش کنونی و از فصول مختلف آن به دست آمد، در بخش نتیجه گیری ارائه گردید.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
اندیشه های عرفانی شیخ سعید نورسی
نویسنده:
مولود مصطفایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
سعید نورسی
,
علوم انسانی
,
عرفان و تصوف
,
رسائل نور
,
طریقت نور
,
رسائل نور
,
طریقت نور
,
رسائل نور
,
طریقت نور
چکیده :
«شیخ سعید نورسی» عارف، عالم و شارحی بزرگ از بلاد ترکیه است که در سال 1876 در روستای نورس در استان بتلیس به دنیا آمد. از همان کودکی آثار ذکاوت و نبوغ در سیمایش نمودار بود و در میان شاگردان مدرسه به شیخ معروف شد. میل به عزلت و درویشی از دوران جوانی در او ریشه داشت و مطالعه آثاری از شیخ عبدالقادر گیلانی و شیخ احمد سرهندی این تمایل را در او به شدت تقویت کرد. او در حمله روسها به امپراتوری عثمانی و پس از مبارزهای پر از رشادت اسیر قزاقها شد. جراحتهای روحی ناشی از جنگ او را دچار بحرانی درونی کرد. و پس از جنگ اگر چه پیشنهادات مختلفی از سوی حکومت به او شد اما او سیاست را کنار نهاد و وقتی که جریان سکولار و ضد اسلامی رهبران جدید ترکیه را مشاهده کرد، وقت خود را وقف یافتن راهی برای زنده نگهداشتن و حفظ ایمان نمود و نوشتن مجموعه آثار دینی، تفسیری و عرفانی خود را با نام «رسائل نور» آغاز کرد. او معتقد بود که رسائل به نوعی الهام خداوندی است: «رسائل نور افکاری نیست که عقل بشری آن را آراسته باشد، بلکه الهامی خداوندی است که آن را از نور قرآن بر قلب من فرو فرستاده است.» سلوک عرفانی نورسی بر اساس مسلک نقشبندی است اما او مقامات ده گانه یا هفت گانه عرفا را در چهار منزل عجز، فقر، شفقت و تفکر خلاصه میکند. و معتقد است عجز چون عشق انسان را با عبادت به معبود میرساند. حقیقت اوراد و اذکار در سنت عرفانی او پیروی از سنت نبوی، عمل به فرائض و ترک کبائر است. به عقیده نورسی مجموعه رسائل به نجات ایمان میاندیشد. همان چیزی که اهل تصوف در پی تبیین حقیقت آن بودهاند. آثار او آکنده از عبارات، اصطلاحات و اندیشههای صوفیه و کلمات عرفانی است، با این همه نورسی از جمله چهرههایی است که نه فرقهای ایجاد کرد و نه خود را صوفی پنداشت. او همیشه میگفت من معلمی همانند غزالی و امام ربانی هستم. و طریقت نورسیه یا نورجی پس از او توسط شاگردانش و بر اساس اندیشهها و افکار او بنا نهاده شد.1-2 اهمیت و ضرورت پژوهششیخ نورسی با وجود گستردگی اندیشههای عرفانی و آثار عرفانی و دینی، و با وجود اهمیت رسائل نور در تبیین مسائل دینی و عرفانی، هنوز آن گونه که باید شناخته شده نیست. بدون شک معرفی آراء و اندیشههای او بعنوان یک شارح و مفسر قرآن با نگرش عرفانی، و نیز بررسی تعالیم عرفانی او، میتواند برای پژوهشگران و علاقمندان به عرفان اسلامی اهمیت و ضرورت داشته باشد. 1-3 اهداف پژوهشنگارنده در این پژوهش اهداف زیر را دنبال میکند:1-
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی نظریه امامت در مکتب کلامی شیعه و فرضیه علمای ابرار(از منظر فلسفی)
نویسنده:
ثمینه فولادگر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
غلو
,
علم امام
,
علوم انسانی
,
عصمت امام
,
امامت
,
ولایت تکوینی
,
انسان کامل (کلام)
,
imamat
,
imam’s knowledge
,
imam’s isma
,
exaggeration
,
olamaye abrar
,
velayat-e-takvini
,
perfect human
,
imamat
,
imam’s knowledge
,
imam’s isma
,
exaggeration
,
olamaye abrar
,
velayat-e-takvini
,
perfect human
,
perfect human
,
imamat
,
imam’s knowledge
,
imam’s isma
,
exaggeration
,
olamaye abrar
,
velayat-e-takvini
چکیده :
امامت و صفات آن، همواره از صدر اسلام مورد توجه بوده است و ائمه اطهار به معرفی خود پرداخته اند. اما بعد از غیبت امام زمان سوالاتی جدید در این باره بوجود آمد. یکی از نظراتی که در مورد امامت وجایگاه آن مطرح شده نظریه ی علمای ابرار است. بر مبنای این نظریه ائمه هرگز با پیامبران قابل مقایسه نیستند و معارف دین را صرفاً به شیوه ی اکتسابی از امام قبل دریافت کرده و یا با رأی واجتهاد و استنباط، احکام شرعی را تحصیل کرده اند وهمانند دیگر آدمیان خطا پذیرند. در این مجموعه ضمن بیان نظر علمای شیعه ازقرن سوم تا زمان حاضر وطرح دیدگاه دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی در مورد امامت و جایگاه آن (با تاکید بر دو صفت علم وعصمت امام) به بررسی و نقد نظریه ی علمای ابرار با استفاده ازآیات، روایات و استدلالات عقلی از منظر کلام و فلسفه می پردازیم.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
تعداد رکورد ها : 5307
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید