جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 17672
رویکرد سوسیالیست‌های خداباور و چپ‌های مسلمان ایرانی به مقوله تکامل
نویسنده:
سجاد سربلوکی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
رویکرد مثبتِ احزاب چپ‌گرا به نظریۀ تکامل داروین از ابتدای عصر پهلوی با فعالیت‌های متفکران مارکسیست به شکل تأثیرگذاری آغاز گردید. پس از گذشت سه دهه از آغاز فعالیت‌های علمی چپ‌ها در ایران، نقاط ضعف ماتریالیست دیالکتیک مارکسیستی در تبیین و توجیه نظریه‌های جدید علمی (کوانتوم، نسبیت، عدم قطعیت) هویدا شد، از طرفی عدم تحقق اشعار عدالت محور در کشورهای کمونیستی غیرقابل‌انکار بود. از سوی دیگر در دهه چهارم قرن ۱۴ هجری شمسی بود که مواجهه متفاوتی از محققین مسلمان با نظریه تکامل داروین، خیز جدیدی برداشته و اتفاقاً مورد استقبال اکثریت جامعة مسلمان ایرانی قرار گرفت. مجموع این مسائل باعث شد، تعدادی از متفکران چپ‌گرای ایرانی که هنوز راه سعادت را در جامعه سوسیالیستی می‌یافتند، سعی بر آشتی دادن و سازگار نمودن افکار سوسیالیستی با اصول خداپرستی و مبانی اسلام نمایند. البته این گروه‌ها بیشتر رویکرد عمل‌گرایانه‌ی حزبی داشتند و ازلحاظ نظری آن‌چنان نظریه زیست‌شناسی تکامل داروین را با نظریه تکامل اجتماعی مارکس درهم‌آمیخته بودند که گاهی تفکیک و تشخیص این دو نظریه را در نوشته‌هایشان کار آسانی نیست. در این نوشتار قصد داریم نشان دهیم که این گروه چه نوع نگرش فلسفی یا مذهبی را جایگزین اصول ماتریالیست دیالکتیک مارکسیستی نموده‌اند؟
آینده علوم انسانی اسلامی در ایران؛ تحقیقی مبتنی بر تحلیل روند
نویسنده:
سید محمد تقی موحد ابطحی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
در سند الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت آمده است که تا سال 1444 ایران به کشور پیشتاز در تولید علوم انسانی اسلامی تبدیل خواهد شد. در دهه‌های گذشته بحث‌های گسترده‌ای در ارتباط با معنا، امکان، ضرورت و چگونگی دست‌یابی به علوم انسانی اسلامی انجام گرفته و مراکز متعدد فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و سیاستگذاری تأسیس گردیده تا این هدف را محقق سازند. با وجود این، تا کنون تحقیقی در ارتباط با آینده این ایده به انجام نرسیده است. پرسش محوری این مقاله آن است که آیا پیشتازی ایران در تولید علوم انسانی اسلامی تا سال 1444 ممکن است؟ در این راستا پس از نقد پیش‌بینی‌های بی‌آینده بودن ایده علوم انسانی اسلامی به دو شیوه پیشینی و مستقل از شواهد تاریخی و پسینی و مبتنی بر شواهد تاریخی، با بهره-گیری از روش تحلیل روند، نشان داده می‌شود که ایده علوم انسانی اسلامی، ایده‌ای رو به رشد و در نتیجه آینده دار است؛ هر چند اگر این فرایند مطابق با روند دهه‌های گذشته پیش برود، دست‌یابی به افق تصریح شده در سند الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت در سال 1444 دور از انتظار است. در پایان با بهره‌گیری از نظر نخبگان این حوزه، برخی از عواملی که می-تواند در سرعت بخشیدن به این روند تأثیرگذار باشد، معرفی شده است.
مبانی دین‌شناختی علم دینی و نظریه تجربه دینی؛ سازگاری یا تعارض
نویسنده:
حمید خدابخشیان خوانساری
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
علم دینی، دانشی متأثر از دین است. دیدگاه‌های مطرح در علم دینی معیارهایی برای تولید علم دینی مطرح کرده‌اند که به وجود ویژگی‌هایی در دین همچون منبع معتبر دینی، محتوای معرفتی قابل شناخت و جامعیت و کمال دین، وابسته است. این ویژگی‌ها را مبانی دین‌شناختی علم دینی نامیده‌اند. خدشه در این مبانی به خدشه در امکان علم دینی خواهد انجامید. هرچند نظریه تجربه دینی با انگیزه دفاع از اعتقاد دینی و به نفع وجود خدا مطرح شد، تعارض با برخی مبانی دینی را در خود داشت. تجربه‌گرایان دینی با تمرکز بر بُعد گرایشی انسان نسبت به دین، گوهر دین را نوعی احساس و تجربه دینی می‌دانند. ایشان وحی را تجربه دینی پیامبر انگاشته، و ابلاغ پیامبر را تفسیری شخصی از آن تجربه و متأثر از ویژگی‌های انسانی به‌شمار می‌آورند. این مواضع با مبانی دین‌شناختی علم دینی ناسازگار می‌نماید و پیامد آن بسنده کردن به نوعی حداقلی از علم دینی است. تبیین نسبت نظریه تجربه دینی با مبانی دین‌شناختی علم دینی و به تبع آن با امکان علم دینی، مسئله این پژوهش است که با روش تحلیلی و مقایسه‌ای صورت پذیرفته است.
رویکردهای مکمل به تبیین تکاملی دین
نویسنده:
حسن میانداری
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
نظریة تکامل دو جزء اصلی دارد: نیای مشترک و انتخاب طبیعی. «سازش» صفت معلول انتخاب طبیعی است. «محصول فرعی» صفت همبسته با سازش‌ است. صاحب‌نظرانی در رشته‌های مختلف از نظریة تکامل برای تبیین دین استفاده کرده‌اند. چهار رویکرد تکاملی برای تبیین دین وجود دارد: روان‌شناسی تکاملی، تکامل فرهنگی، ساختن کنام و بوم-شناسی رفتاری. روان‌شناسان تکاملی معمولاً دین را محصول فرعی سازوکارهای روانی می‌دانند که پیشتر برای اهداف معمولی تکاملی سازش یافته بودند و بعد مورد استفادة دین قرار ‌گرفته‌اند. تکاملیون فرهنگی معمولاً دین را سازشی فرهنگی برای همکاری بین غریبه‌ها و لذا بزرگتر شدن جامعه می‌دانند. دو رویکرد ساختن کنام و بوم‌شناسی رفتاری کمتر برای تبیین دین مورد استفاده قرار گرفته‌اند. ما از هر یک، یک نظریه را آورده‌ایم: ساختن کنام فره‌مند و علامت‌دهی تکاملی. صاحب‌نظرانی استدلال کرده‌اند که این رویکردها با وجود اختلاف بسیار، مکمل یکدیگرند. و نظریاتی که ما در این مقاله آورده-ایم هم با وجود اختلاف بسیار، مکمل یکدیگرند.
مبانی علم‌سنجی در علوم انسانی و ضرورت شکل‌گیری مکتب علم‌سنجی در آن
نویسنده:
رضا غلامی ، سمیه اسمعلی زاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
در سال‌های اخیر، علم‌سنجی نقش مهمی در سنجش و ارزیابی عملکرد پژوهشی داشته است. این علم، رشد و تکامل پژوهش را در طول زمان با مراجعه به داده‌های استانداردشده پژوهش‌های دانشگاهی به‌ویژه اطلاعات کتاب‌شناختی، تجزیه‌وتحلیل می‌کند. در واقع، علم‌سنجی یا همان دانش سنجش علم با ارزیابی و رتبه‌بندی اصولی پژوهشگران، دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی به ارتقای آنها کمک کرده و منجر به شناخت بهتر نقاط قوت و ضعف آنها می‌شود و نقش مهمی در سیاستگذاری عمومی و حکمرانی علمی بر عهده دارد. در این میان، جدای از مبنامندی علم‌سنجی و به تبع آن، امکان بومی‌سازی علم‌سنجی که در جای خود جزو مباحث مناقشه برانگیز جامعه علمی به شمار می رود، اینکه آیا علم‌سنجی در همه علوم از مبانی و منطق واحدی تبعیت می‌کند و یا باید برای علم‌سنجی علوم انسانی به دنبال منطق متفاوتی بود، یکی از دغدغه‌مندی های اصحاب علوم انسانی محسوب می‌شود. این مقاله، با در نظر گرفتن مفهومی عام از فلسفه و مبانی علوم و با الهام از نظریه لاکلا و موفه، از روش توصیفی و تحلیلی استفاده نموده تا از این طریق ضمن توجیه علمی لزوم استقلال نسبی علم‌سنجی علوم انسانی از مطلق علم‌سنجی، امکان شکل‌گیری مکتب علم‌سنجی علوم انسانی را مورد بررسی قرار دهد. از آنجا که شکل‌گیری مکتب علم‌سنجی علوم انسانی نیازمند ارائه تصویری عملی از آن نیز می‌باشد، شش سئوال کاربردی نیز در این مقاله بر اساس روش تحقیق کیفی مطرح و پاسخ های اولیه‌ای به این پرسش‌ها ارائه شده است.
بحران علم‌سنجی در علوم انسانی از منظر علم‌شناسی غیرپوزیتویستی
نویسنده:
علیرضا منجمی ، غلامحسین مقدم حیدری
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
ارزیابی پژوهش‌های حوزۀ علوم انسانی یکی از مباحث مناقشه‌آمیز است. تأمل در این مناقشه نشان می‌دهد که مباحث مطرح شده، بیشتر جدلی و خطابی است و چارچوب‌های نظری و معرفتی آن نامشخص و آشفته است. تلاش ما در این مقاله آن است که این مناقشه جدلی را به سطح یک مسئلۀ معرفتی در حوزۀ فلسفه علم ارتقاء دهیم تا از رهگذر آن بتوانیم آن را درست صورت‌بندی و فهم کنیم. در بخش اول نشان می‌دهیم با قطع ارتباط با خاستگاه‌های فلسفه علمی و غلبۀ نگاه پوزیتیویستی، بحران علم سنجی رخ داد. سپس نشان داده خواهد شد که فهم این بحران درگرو بازگشت به فلسفه علم با رویکرد غیرپوزیتویستی است. نقد علم‌سنجی رایج و برجسته کردن بحران آن بدان معنا نیست که ارزیابی پژوهش‌های علوم انسانی، ناممکن و دست نایافتنی است، بلکه باید پژوهش‌ورزی در جوامع علوم انسانی در کانون توجه قرار گیرد تا پژوهش‌ورزی و ارزش‌های جامعه علمی برجسته شود. بنابراین ارزیابی روا و دقیق پژوهش‌های علوم انسانی نمی‌تواند صرفاً با کمی‌سازی صرف محصولات پژوهشی محقق شود بلکه این مهم درگرو تعامل مطالعات فلسفه علم، انسان‌شناسی علم و جامعه‌شناسی علم و تاریخ علم با علم‌سنجی است.
بررسی رابطه علم و دین از دیدگاه جامعه‌شناسان
نویسنده:
سعید گودرزی ، منوچهر رشادی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
در این پژوهش با توجه به انواع رابطة علم و دین (تعارض، تمایز، تلاقی و سازگاری)، به بررسی آرای تعدادی از جامعه‌شناسان پرداخته شده است. نظریه‌پردازانی مثل کنت، مارکس، دورکیم، وبر و... دارای دیدگاه تعارض هستند و معتقدند باگذر جوامع از سنتی به مدرن و چیرگی علم تجربی و شیوة تفکر مدرن، جایگاه دین در دوران مدرن تضعیف شده و علم جای آن را می‌گیرد. برخی دیگر از جامعه شناسان مانند اسپنسر اعتقاد به تعامل و برخی دیگر مانند زیمل معتقد به جدایی (استقلال) بین علم و دین هستند. راهبرد هابرماس تعامل علم و دین است و زندگی اجتماعی جوامع مدرن در غیاب دین و اخلاق دینی را غیرممکن می‌داند. گیدنز نیز مخالف کاهش نفوذ دین با پیشرفت مدرنیته در دنیای مدرن است، اما بازاندیشی دینی را مطرح می‌کند. یافته‌ها بازگوی آن است که دیدگاه یکتایی در جامعه‌شناسی وجود ندارد که بتواند به طور کافی، همة پیچیدگى‌های مرتبط با رابطة علم و دین را پوشش دهد. اما می‌توان گفت تغییر دیدگاه‌های جامعه‌شناسان کلاسیک مبتنی بر تعارض، به سوی دیدگاه‌های مبتنی بر تعامل علم و دین در نظریه‌های متأخر جامعه‌شناسی است که به نوعی هم زیستی مسالمت آمیز میان مدرنیته و علم از سویی و دین از سویی دیگر است.
نقد و بررسی دیدگاه های خداناباوران فناوری محور و تَکینِگی در عصرجدید
نویسنده:
عبدالقاسم کریمی
نوع منبع :
نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , نمایه مقاله
چکیده :
برکناری خدای ادیان ابراهیمی ازحکمرانی مطلق درهستی وتاثیرگذاری درحیات بشری درعصرعلم بسندگی جدید، درکالبد دوجریان تعجیزی سکولار با در هم آمیختگی داده فن آوری و زیست فن آوری رخ نموده است.یک جریان برپایه اومانیسم فناوری محور که معتقد است، بشر با ارتقاء توانمندی های خود به یاری هوش مصنوعی و انقلاب شناختی، تبدیل به انسان خداگونه شده و خود خدای خود می شود، و دیگری ازطریق تَکینگی فناوری که معتقد است با برتری قریب الوقوع هوش مصنوعی بر هوش بشری باهوشمندسازی موجودات آلی وپردازش الگوریتمی داده ها خدای ابرهوشی و دیجیتالی جایگزین خدای سنتی خواهد شد.این دوطیف برای تحقق اهداف خود از دستاوردهای نوین علمی با روش های نرم افزاری و سخت افزاری بهره می جویند، ودارای مولفه های مختلفی همچون هوشمندسازی،مهندسی ژنتیک، داده های الگوریتمی، فناوری دیجیتالی وزیست فناوری می باشند. دراین پژوهش بنیادی با روش داده های اسنادی درصدد نقد و بررسی مهمترین نظریات تعجیزی علم محور درتحقق خدایان اومانیستی و دیجیتالی در دوران معاصرو آینده می باشیم..
فناوری مطلوب در سبک زندگی معاد باورانه
نویسنده:
یوسف فرشادنیا؛ احمد شه گلی؛ مریم مدحج
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
انسان در سبک زندگی معادباورانه به وجود جهانی فراتر از عالم دنیا معتقد است که در آن، نعمت‌ها و عذاب‌هایی با درجه و دامنه بیشتری بر اساس عملکرد وی در حیات دنیوی شکل گرفته‌اند. از طرفی چنین انسانی با فنّاوری‌های مدرنی که فرهنگ، منطق و سبکی از یک زندگی را دارا هستند مواجه است که درمواردی با بسترآفرینی نامطلوب موجب تضعیف سبک زندگی دینی می‌شود. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیلی می‌کوشد فناوری مطلوب در سبک زندگی معادباورانه را تبیین کند. یافته‌ها نشان می دهد که؛ بر اساس رسالت دین مبین اسلام در مدیریت و تعیین نسبت پدیده‌ها با خود و حرکت به سوی تمدن اسلامی، همچنین وجود دیدگاه‌هایی نظیر؛ ابزاری، استقلالی و تعاملی ویژه رابطه دین و تکنولوژی، نسبت سنجی دو سبک زندگی معادباورانه و فنّاورانه موجّه می‌شود. دنیامحوری، کثرت گرایی، غفلت زایی، اخلاق گریزی و پوچی آفرینی از شاخصه‌های عمده سبک زندگی فناورانه و تکنولوژی مدرن است. بنابراین ضروری است نسبت خود با تکنولوژی مدرن را بر اساس سبک زندگی معادباورانه بازبینی کنیم. 1. آخرت محوری در بستر دنیا، 2. وحدت و توحید گرایی، 3. غفلت‌زدایی، 4. اخلاق مداری و 5. پوچی زدایی از ویژگی‌های فنّاوری مطلوب در سبکی زندگی معادباورانه است. بر اساس چنین سبک و نظامی می‌توان در مواجهه با تکنولوژی مدرن دست به انتخاب، گزینش و ابتکار زد.
بررسی تاثیر نفس شناسی ابن سینا در آرای ویلیام اوورنی
نویسنده:
سهراب حقیقت
نوع منبع :
نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله پژوهشها در عالم فلسفه، بررسی تاثیر و تاثر فلاسفه در یکدیگر می باشد. با ترجمه کتاب ششم طبیعیات شفا به زبان لاتین، نفس شناسی ابن سینا مورد توجه فلاسفه مدرسی قرار گرفت. ویلیام اوورنی جزء فیلسوفانی است که از نفس شناسی ابن سینا تاثیر پذیرفته است اما این تاثیر پذیری مغفول مانده است. می توان گفت نحوه مواجهه اوورنی با ابن سینا مسبب اصلی این غفلت است؛ چرا که این فیلسوف پاریسی تاثیرپذیری خود را از ابن سینا یا اظهار نمی کند و مطالب وی را به خود نسبت می دهد یا اظهار کرده و بعدا به اگوستین نسبت داده شده است و یا تحریف می کند. ویلیام اوورنی تحت تاثیر ابن سینا برای توجیه خودآگاهی و اثبات وجود نفس و تغایر آن با بدن فرضیه انسان معلّق را مطرح می کند ولی آن را به خود نسبت می دهد. همچنین بیان ابن سینا را در تجرد نفس ذکر می کند ولی این بحث امروزه به نظریه اگوستینیِ معروف شده است. در بحث بقاء نفس، اوورنی نظریه ابن سینا را، که به بقاء فردی نفوس قائل است، تحریف و نظریه وحدت نفوس را به ابن سینا نسبت داده است نظریه ای که با تصور مسیحیت از حیات اخروی ناسازگار بوده و در نتیجه، این تحریف منجر به مخالفت کلیسا با ترویج اندیشه ابن سینا شده است. بررسی نظریه اوورنی درباره نفس و احکامش و مقایسه آن با آرای ابن سینا با استفاده از روش تحلیلی- تطبیقی ساختار این پژوهش را تشکیل می دهد.
  • تعداد رکورد ها : 17672