SearchIn5Lib | کتابخانه مجازی الفبا

SearchIn5Lib | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2228
عنوان :
تراث الزيديه
خلاصه مطلب :
اطلاعات مربوط به زيديه در حوزه علميه قم اندک است و اين هم ناشي از آن است که قرنهاست اماميه با زيديه برخوردي نداشته اند. روزگاري زيديه در ايران به خصوص در نواحي خراسان و مازندران بودند. اما زماني که از ميان رفتند و به خصوص با نابودي کامل آنها در مازندران به دست شاه عباس ديگر ارتباطي وجود نداشت.
در سالهاي اخير ضمن تلاش هايي که صورت گرفت يکي کتاب مؤلفات الزيديه بود که استاد سيد احمد اشکوري فراهم آورد و بر اساس فهارس موجود در سه جلد منتشر کرد. آن اثر حاوي مخطوطات زيديه بود و اگر کتابي از آنها چاپ شده بود هيچ اطلاعي از چاپي آنها به دست داده نشده بود.
خود زيدي ها هم کارهايي در اين زمينه انجام داده اند که مؤلف کتاب حاضر در مقدمه اشاره به آنها کرده است.
اکنون کار جديدي در اين زمينه با عنوان تراث الزيديه انتشار يافته که با دقت تمام و بر اساس نام مؤلفان فهرستي از کارهاي علمي آنان ارائه شده است. اين اثر اختصاص به آثار چاپي زيديه دارد.
در باره مؤلفان معمولا هيچ اطلاعي به دست داده نشده و صرفا تاريخ تولد و وفات آنان اگر در دسترس بوده ذيل نامشان درج شده است. پس از آن بلافاصله فهرست کارهاي آنها ارائه شده و مشخصات دقيق چاپ شده آنها نيز ذکر شده است. حتي اگر اثري زير چاپ است نيز در ذيل نام آن، بدان تصريح شده است.
تنظيم کتاب علاوه بر آن که بر حسب نام مؤلفان است اما به صورت قرن به قرن است و در ابتداي ورود هر قرن اشاره اي به اهم حوادث آن قرن هم در ارتباط با زيديه شده است.
نويسنده اين اثر آقاي سيد علي موسوي نجال سالهاست که در مرکز تخصصي اديان حوزه در باره زيديه تحقيق مي کند و اميد آينده براي ارائه دانش هاي جديد در باره اين فرقه است.
... بیشتر
نویسنده:
سيد علي موسوي نژاد
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
ايران زمين در گستره تاريخ صفويه ( مشتمل بر 57 مقاله )
خلاصه مطلب :
توجه به دوران صفويه حکايت از بازگشت ايراني ها به هويت اصيل خودشان دارد. دوراني که ايران و تشيع به يکديگر درآميختند و فرهنگي را پديد آوردند که اساس و پايه هويت ملي امروزي شان شد.
سالها بود که شرق شناسان پيشگامان صفوي شناسي بودند گرچه در داخل هم معدود افرادي مانند نصر الله فلسفي در اين باره کار مي کرد. اما امروز شمار محققان ايراني که در داخل و خارج به کار صفويه شناسي مي پردازند فراوان است. با اين همه و مع الاسف بايد گفت هنوز هم سطح کارهاي انجام شده در داخل به مقدار زيادي پايين است و چنين مي نمايد که مي بايست براي اين حوزه از تحقيقات تاريخي سرمايه گذاري بيشتري صورت گيرد.
طي سالهاي اخير دو کنفرانس در داخل کشور در باره صفويه برگزار شد. نخست در اصفهان که مقالات آن در دو مجلد به چاپ رسيد و ديگري در تبريز که مجموعه مقالات آن همين کتابي است که در اينجا معرفي شده است.
مديريت گروه تاريخ دانشگاه تبريز، و به خصوص شخص آقاي دکتر مقصود علي صادقي، تلاش قابل توجهي در برگزاري اين همايش از خود نشان داد و پس از انجام آن هم کار را زمين نگذاشت و با پيگيري و تلاش مقالات ارائه شده را از مؤلفان و سخنوران گرفت و اکنون در شکلي مناسب و در حجمي قابل ملاحظه در بيش از يک هزار صفحه منتشر شده است. بدين ترتيب در حوزه صفوي شناسي منبع جديد آمده که توان گفت مقالات تازه در آن وجود دارد.
در اين مجموعه 57 مقاله از چهره هاي شناخته شده از اساتيد موجود در ايران ارائه شده و عناوين برخي از مقالات نشانگر تازگي و ابتکاري بودن آنهاست. طبعا مقالات ساده و گزارشي هم وجود دارد که تشخيص آنها آسان است.
... بیشتر
نویسنده:
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
دانشنامه شعر عاشورايي
خلاصه مطلب :

بحث از ادبيات عاشورا بحث بسيار پردامنه و جالبي است و در دو زمينه مهم يعني زبان عربي و فارسي و در يک صد سال اخير در شعر اردو جايگاه بسيار پر ارجي دارد. در شعر عربي کتاب ادب الطف يکي از آثار ماندگار و پرارجي است که نوشته شده است.

ايضا در باره شعر عربي آن هم تا  قرن ششم استاد محمد باقر محمودي کتاب زفرات الثقلين را در دو مجلد نگاشت که مجمع احياء الثقافة الاسلاميه در سال 1414 آن را در قم چاپ کرد.

سال گذشته هم دکتر انسيه خزعلي کتاب امام حسين در شعر عربي معاصر را نوشت که امير کبير آن را به چاپ رساند.

در لندن هم آقاي کلباسي شعرهاي زيادي را در مجلدات فراوان تدوين کرده وشماري از مجلدات آن را به چاپ رسانده و بسياري هم مانده است.

اکنون خانم مرضيه مححمد زاده کتاب دانشنامه شعر عاشورايي را در دو مجلد رحلي بزرگ چاپ کرده و از بکار بردن تعبير دانشنامه چنين معلوم مي شود که در صدد استقصاي نسبتا کاملي بوده است. طبعا روشن است که چنين استقصايي به اين سادگي قابل تحقق نيست و اين اثر هم بيش از آن که يک دانشنامه باشد گزيده اي است از شعر عربي و فارسي در باره عاشورا.

مجلد اول اين کتاب شاعران عرب است و سرکار خانم مرضيه محمد زاده که خود اهوازي است و طبعا با زبان عربي آشنا اين بخش را از مجموعه اي عظيم برگرفته و مجلد نخست کتاب خود را در 695 صفحه ارائه کرده است. اين مجلد که با پيشگفتار بهاءالدين خرمشاهي تحت عنوان «امام حسين (ع) در قرآن » آغاز شده، در ابتدا مرثيه سرايان نخستين را که عمدتا از اهل بيت آن هم معاصران کربلا هستند جاي داده است.  اما فصل اول کتاب مرثيه سرايان دوره اول از قرن اول تا پايان قرن سوم است. فصل دوم از قرن چهارم تا پايان قرن ششم، فصل سوم از قرن هفتم تا پايان قرن نهم، فصل چهارم از قرن دهم تا پايان قرن سيزدهم و فصل پنجم از قرن چهاردهم تا قرن پانزدهم.

براي هر شاعر شرح حالي به دست داده شده و سپس اشعاري انتخاب و خوشبختانه به فارسي ترجمه شده است. طبعا دقت در ترجمه نياز به بررسي ديگري دارد. در اين کتاب از آثار کهن و متأخر از قبيل ادب الطف و الغدير و غيره استفاده شده است. با کمال شگفتي در پاورقي ها (تا آنجا که مرور شد) و نيز مآخذ کتاب (بنگريد جلد دوم، ص 1709 حرف زاء) نامي از زفرات الثقلين في مآتم الحسين که به صورت تخصصي و با شرح و بسط در باره کهن ترين اشعار عربي در رثاي امام حسين (ع) نوشته شده چيزي نيافتم.

مجلد دوم در هزار صفحه (که البته صفحه شماري دنباله مجلد اول) به همراه بيش از يک صد صفحه براي فهارس، اختصاص به شاعران غير عرب دارد. در اينجا هم شاعران در دو بخش شاعران متقدم و شاعران متأخر و در هر قسمت بر حسب ترتيب تاريخي شاعران ابتدا معرفي و سپس اشعار يا اشعاري از آنان در باره امام حسين درج شده است.

گاه به نظر مي آيد براي استفاده از دواوين افراد از ديوان هاي آنان که به صورت انتقادي چاپ شده استفاده نشده است که فقط در يک نظر نگاهم به تأثير تبريزي افتاد که شعرش از کتاب دانشمندان آذربايجان نقل شده نه ديوان او. طبعا در موارد فراواني هم از دواوين شعرا استفاده شده است.

بدون ترديد انجام چنين کار سنگيني مخصوصا اگر بخواهد با استقصاء درست و دقت انجام شود کار سختي است و اين کتاب هم تلاشي است در اين جهت. ان شاء الله که نويسنده محترم مأجور خواهد بود.

 

... بیشتر
نویسنده:
مرضيه محمد زاده
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
تأسيس دولت عثماني
خلاصه مطلب :

اين کتاب يکي از آثار معروف در باره تأسيس دولت عثماني است. نويسنده آن فؤاد کوپريلي چهره اي شناخته شده است و نوشته حاضر حاصل سه کنفرانس اوست که در باره بررسي نظريات رايج در زمينه تاريخ تأسيس دولت عثماني ارائه شده است.

نظريات گيبونس، زکي وليد طوغان و پروفسور مور از جمله نظرياتي است که کوپريلي در اين نوشته مورد ارزيابي قرار داده است.

در مقدمه اين کتاب صص 13 – 19 شرحي از زندگي علمي نويسنده به دست داده شده و از اهميت اين کتاب و ترجمه آن به زبان هاي مختلف سخن به ميان آمده است.

از جمله مباحث اصلي اين کتاب ارتباط ترکها با نژاد کايي است که مؤلف به تفصيل ديدگاه هاي موجود در اين زمينه را بحث کرده است. او به خصوص از کتاب فاروق سومر در اين زمينه ياد کرده و تأکيد دارد که از آن بهره برده است.

در بخش نخست کتاب، مؤلف چگونگي نقد و ارزيابي مسأله تأسيس دولت عثماني را مورد بررسي قرار مي دهد. در بخش دوم نگاهي تاريخي سياسي به وضعيت آناتولي در قرن سيزدهم و چهاردهم ميلادي و حرکت هاي مهم فکري و فرهنگي و سياسي موجود در آن ناحيه در آن دوره دارد. و در قسمت سوم به بحث از زندگي ترکان در مرزها و تأسيس دولت عثماني پرداخته است.

در پايان منشأ نژادي ترکها و موجود ديت قبيله کايي را در مغولستان مورد بحث قرار مي دهد.

در پايان کتاب دو مقاله که پيش از آن چاپ نشده بوده آمده است. نخست بحثي در باره قبيله هاي گوگراک و کوجات که بخشي از لشکر غزنويان در خورازم قرن يازدهم ميلادي بوده اند. و مقاله ديگر در باره قبيله هاي ترک که در لشکر و دربار غزنوي و اين که سيستم اقطاع را سلجوقيان از غزنويان به ارث برده اند مي باشد.

 

نوشته اسراء دوغان

... بیشتر
نویسنده:
فؤاد کوپريلي
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
تاريخ الکوفة
خلاصه مطلب :

کوفه از پر سر و صدا ترين شهرهاي اسلامي در قرن اول و در کنار حجاز و شام به مرکزيت مکه و دمشق جزو معروف ترين شهرهاي اسلامي در دو قرن نخست هجري است.

از آنجا بيشتر مورخان صدر اسلام از منطقه عراق بودند، در تاريخ نويسي خود توجه ويژه اي به اين شهر داشتند و به همين دليل با خواندن آثاري مانند تاريخ طبري يا انساب الاشراف يا اخبار الطوال مي توان اطلاعات جامعي در باره شهر کوفه به دست آورد. اين شهر از مراکز اصلي شيعه در طول تاريخ پررونق خود در قرون نخستين بوده و زماني براي نشان دادن تشيع قم به اين شهر کوفه صغير اطلاق مي شد که حکايت از عمق تشيع کوفه دارد.

با ساخته شدن بغداد در آغاز نيمه دوم قرن دوم هجري به مرور از اهميت کوفه کاسته شد و به رغم آن که تا حوالي يک قرن بعد کم و بيش يادي از آن در منابع هست اما به مرور گويي از صحنه جغرافياي عراق محو مي شود.

با اين حال برآمدن نجف و آباد شدن آن و نزديکي آن به کوفه سبب شد تا بار ديگر اين شهر تاريخي بتواند به حيات نيم بند خود در تاريخ ادامه دهد و تا به امروز کمابيش هويت تاريخي خود را حفظ کند.

در باره کوفه آثار فراواني در زبان هاي مختلف نوشته شده است. برخي از اين آثار عبارتند از:

اتجاهات المعارضة في الکوفة / ابراهيم بيضون

خطط الکوفة / لويي ماسينيون

تخطيط مدينة الکوفة / کاظم الجنابي

الحياة الاجتماعية و الاقتصادية في الکوفة / محمد حسين زبيدي

کوفه پيدايش شهر اسلامي / هشام جعيط

کوفه و نقش آن در قرون نخستين اسلامي / محمد حسين رجبي

تاريخ الکوفه / کامل سلمان الجبوري

و آثار ديگر.

کتاب تاريخ الکوفه از سيد حسين بن السيد احمد البراقي الکوفي (م 1332) از آثار يکدست و منظمي است که نزديک به يک صد سال پيش در باره تاريخ اين شهر اسلامي نوشته شده است. اثر ياد شده در چاپ جديد با افزوده ها و استدراکات سيد محمد صادق آل بحر العلوم (م 1399 ق) چاپ شده و اخيرا هم با تحقيق ماجد بن احمد العطيه به شکل بسيار زيبايي چاپ شده است.

اين اثر پيش از اين به فارسي هم در آمده که طبعا ترجمه آن بر اساس چاپهاي قديمي است.

کتاب تاريخ کوفه در واقع يک تاريخ محلي به سبک آثار قديمي است که روش هاي نوين هم در تأليف آن مورد توجه بوده است. تاريخ، جغرافيا و رجال و نيز آثار تاريخي آن از موضوعاتي است که مورد توجه مؤلف بوده است.

... بیشتر
نویسنده:
السيد حسين بن احمد البراقي الکوفي
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
انساب الاشراف (القسم الثاني - آل ابي طالب )
خلاصه مطلب :

بدون ترديد يکي از بزرگترين موسوعه هاي تاريخي که در ادبيات تاريخ نويسي در تمدن اسلامي پديد آمده است کتاب انساب الاشراف از احمد بن يحيي بن جابر بلاذري است. اين اثر عظيم که در قالب انساب عرب اما با محتواي تاريخي نگاشته شده است، قرنها مورد بي مهري مسلمانان قرار گرفته و از گردونه مطالعه و تحقيق خارج گشته بود.

 اين بود تا اين که در اين اواخر بار ديگر و ابتدا از سوي مستشرقان مورد توجه قرار گرفت و به عنوان يک روايت مستقل و جداي از تاريخ طبري وارد عرصه پژوهش شد. شگفت آن که بخشي از آن که در سال 1883 چاپ شده چنان عرضه شده بود که گويي مؤلف آن ناشناخته است.

 با انتشار اين کتاب روشن شد که بلاذري از آثار بيشماري براي کتاب خود بهره برده و بسياري از آن آثار مع الاسف به مرور زمان از ميان رفته است. وي به خصوص از اثار واقدي فراوان استفاده کرده است.

منهاي کارهايي که برخي از مستشرقين در باره انتشار آن کردند نخستين تصحيح جديد از آن مجلدي بود که محمد حميدالله در بخش سيره نبوي چاپ کرد.

از همان زمان يک مؤسسه شرق شناسي آلماني تلاش کرد تا اجزاء مختلف آن را با تصحيح مصححان بنام عرب و غير عرب چاپ کند. شرحي از انتشار اين مجلدات را در کتاب منابع تاريخ اسلام آورده ام.

استاد محمد باقر محمودي در سال 1974 ميلادي بخش طالبيين را که شامل اخبار امير مؤمنان و حسنين و علويان مي شد در دو مجلد توسط انتشارات اعلمي و با تعليقات فراوان به چاپ رساند.

همين بخش را مؤسسه مجمع احياء الثقافة الاسلامية بدون بيشتر آن تعليقات در سال 1416 و در يک مجلد به چاپ رساند.

بخش ياد شده جايش در مجموعه اي که مؤسسه آلماني از اين کتاب نشر مي داد خالي بود تا آن که استاد ويلفرد مادلونگ ، استاد برجسته شيعه شناس آن را تصحيح کرده و در يک مجلد بزرگ به چاپ رسانده است. مقدمه کتاب در باره تصحيح آن در چهار صفحه به انگليسي است اما در بخش عربي هيچ گونه مقدمه اي نيست و کتاب از سقيفه آغاز مي شود. از آن که بگذريم از ابوطالب آغاز شده و همان طور که در چاپ محمودي ديده ايم بخش امام علي (ع) و حسنين (ع) مفصل ترين بخش است.

 

... بیشتر
نویسنده:
احمد بن يحيي البلاذري
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
ماهنامه زمانه (شماره 33)
خلاصه مطلب :

سي و سومين شماره ماهنامه زمانه که ويژه انديشه و تاريخ سياسي ايران معاصر مي باشد در خرداد ماه 1384 منتشر شد.

 

مطالب اين مجله از بخش هاي متنوع  گفت و گو، تاريخ معاصر، جهان معاصر، خبر و نظر، نقد کتاب و چکيده انگليسي مقالات تشکيل شده است.

 

مباحث اين شماره اختصاص به اين مطالب اختصاص يافته است.

 

- بخش گفت و گو شامل مصاحبه ايست با دکتر نجف لک زايي پيرامون فلسفه سياسي متعاليه که به انديشه هاي سياسي حضرت امام خميني (ره) مي پردازد.

 

- تلگراف بي پاسخ آيت الله خميني، محسن کاظمي. لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي که در سال 1341 توسط علم به منظور انجام اصلاحات مد نظر آمريکا، در مجلس مطرح شد لايحه اي بود که بعد از تصويب آن توسط اولين مجلس مشروطه بلااجرا ومسکوت مانده بود. در اين مقاله ضمن بررسي اين لايحه و برخورد علما و مجبور شدن علم نسبت به لغو آن و تلاش او براي مخفي نگاه داشتن اين خبر و هوشياري امام (ره) در اين که لغو آن رسما بايد اعلام گردد به شکست توطئه علم مي پردازد.

 

- استادان اسلام آمريکايي، نصرالله سخاوتي. اين مقاله به مسأله تحجر و انديشه سياسي –  فقهي حضرت امام (ره) درباره تحجر مي پردازد.

 

- ده سال تا پانزدهم خرداد، مرتضي شيرودي. نويسنده با نگاهي جامعه شناسانه اوضاع سياسي – اجتماعي ايران در دهه پيش از قيام 15 خرداد را مورد تحليل قرار داده و تحولات اقتصادي – اجتماعي و ... پس از کودتاي آمريکايي 28 مرداد 1332 را زمينه ساز اصلي شکل گيري قيام گسترده و اعتراض آميز مردم در واقعه پانزدهم خرداد 1342 مي داند.

 

- امام و آزادي، عبدالله ناصري چوبلو. انديشه سياسي امام خميني (ره) درباره حقوق فردي و آزادي هاي اجتماعي در اين مقاله مورد بررسي قرار گرفته است.

 

- خرداد 54 تبريز، رحيم نيکبخت. اين مقاله به جنبش دانشجويان دانشگاه تبريز در خرداد ماه سال 1354 که در پي بزرگداشت ياد شهداي پانزده خرداد 1342 و تبعيد رهبر انقلاب برگزار شد اشاره دارد. که اهميت اين جنبش در گرايش دانشگاه به سمت ايدئولوژي اسلامي پس از نفوذ ايدئولوژي مارکسيستي است.

 

- مردي از ايران. اين مقاله که توسط معاونت بين المللي بعثه رهبري  جهت آشنايي حجاج کشورهاي مسلمان در سال 1382 نوشته شده است و توسط مهناز عيدي ترجمه شده است به زندگي و فعاليت هاي مقام معظم رهبري اختصاص دارد.

 

- قانون اساسي و سرگذشت رئيس جمهور، دکتر سيد جلال الدين مدني. در اين مقاله به مقوله رياست جمهوري از منظر قانون اساسي پرداخته شده است.

 

- مانيفست روحانيت، رضا غلامي. اين مقاله که دومين قسمت آن نيز مي باشد به ترسيم سازماني جهت پيکره روحانيت مي پردازد که ضمن ايجاد تغييرات ساختاري نوين کارکردهاي سنتي خود را نيز حفظ نمايد.

 

- سفر وهابيت به مصر، منوچهر دين پرست. اين مقاله به ظهور وهابيت و سلفي گري که خاستگاه آن نيز وهابيت مي باشد پرداخته است. نويسنده با ارائه اطلاعاتي راجع به سلفيه، انديشمندان آن، اشاعه سلفيه در مصر به مبارزات معارضان فکري وهابيون و سلفيه يعني شيعيان مي پردازد.

 

- نسخه دولت موفق در فلسطين، تأليف گروه مطالعاتي فلسطين (مؤسسه تحقيقاتي آمريکا RAND)، ترجمه علي گل محمدي است که در اين مقاله راه حل و طرح هايي که باعث موفقيت دولت مستقل فلسطين مي شود ارائه شده است.

 

- پرده پنجم عنوان ديگري از مجله زمانه است که اختصاص به نقد کتاب دارد. در اين شماره دکتر محمد پور نظر به نقد کتاب جريان ها و سازمان هاي مذهبي – سياسي ايران، نوشته رسول جعفريان پرداخته است. دکتر محمد پور نظر، اين کتاب را به لحاظ روشمندي و ساختار مورد نقد و بررسي قرار داده است.

 

نوشته منيره شريعت جو

... بیشتر
نویسنده:
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
نامه تاريخ پژوهان
خلاصه مطلب :

نخستين شماره مجله نامه تاريخ پژوهان که انجمني از علاقه مندان به تاريخ در شهر قم مي باشد انتشار يافت.

بر اساس آنچه در صفحه نخست آمده است صاحب امتياز انجمن تاريخ پژوهان، مدير مسوول محمد رضا باراني و سردبير آن حسن زنديه است. شماري از اساتيد رشته تاريخ در قم و تهران هم به عنوان هيئت تحريريه آن قرار دارند.

مقالات نخستين شماره آن عبارت است از:

فرقه گرايي مسلمانان نخستين / علي آقا نوري

جغرافياي تاريخي شبکه آب هاي بين النهرين / محمد دشتي

بررسي و نقد کتاب کتابشناسي تاريخ ايران در دوران باستان / علي رضائيان

تجار در عصر صفوي / رودي مته ترجمه حسن زنديه

کارکرد وزراي ايالات در دوره صفوي / ساسان طهماسبي

روابط بازرگاني مسلمانان و هندوستان / سليمان ندوي  ترجمه علي بحراني پور

بستر شناسي جايگاه و تحليل دو سند تازه ياب از رهبران نهضت ملي در باره کودتاي 28 مرداد/ مهدي مهر عليزاده

مصادره اموال: عوامل و پيامدها / رجبعلي وثوقي مطلق

 

همان طور که از عناوين مقالات به دست مي آيد حوزه کاري آن تمامي ادوار تاريخ و تمام رشته هاي متعلق به تاريخ است. در مقدمه سردبير هم آمده است:

زمينه فعاليت اين فصلنامه تارخي به معناي عام کلمه، يعني تاريخ ايران باستان، اسلام، ايران دوره اسلامي، معاصر، جهان، و مباحث نظري تاريخ و تاريخنگاري است.

البته گفته اند اين رويه در شماره هاي نخست خواهد بود و بعدا تخصصي تر خواهد شد.

... بیشتر
نویسنده:
فصلنامه علمي تخصصي انجمن تاريخ پژوهان
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
مجله تاريخ اسلام
خلاصه مطلب :

 

نوزدهمين شماره مجله تاريخ اسلام توسط موسسه آموزشي باقر العلوم وابسته به دفتر تبليغات اسلامي قم منتشر شد.

مقالات اين شماره عبارتند از :

حيات سياسي و اجتماعي زبيده خاتون / زهرا نوروزي

عصر محنه در تمدن مسلمانان / محمد رضايي

سيف الدوله صدقه امير شيعي بني مزيد / محسن مومني

مناسبات فاطميان و غزنويان / محمد علي چلونگر

اقدامات فرهنگي سيد مطلب مشعشعي / عبدالنبي قيم

ترجمه متون مسلمين در اروپا / محمد رضا ناظري

کربلا مهم ترين زيارتگاه شيعي / دوايت م. دونالدسن / عباس احمدوند

جنگ در دوره خلفا / کلود کائن/ ابراهيم موسي پور

 

... بیشتر
نویسنده:
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
گلگشت در وطن
خلاصه مطلب :

آقاي ايرج افشار طي سالهاي متمادي که به کارهاي علمي اشتغال داشته اند سفرهاي فراواني هم به گوشه و کنار ايران داشته اند. اين سفرها که غالبا تحقيقي و برخي هم تفريحي – تحقيقي بوده اند يادداشتهايي را به همراه داشته اند که بسياري از آنها تحت عنوان سفرنامه و گزارش سفر  در مجلاتي مانند سخن و يغما و آينده و غيره به چاپ رسيده است.

آنچه در اين کتاب فراهم آمده گزيده اي است از اين سفرنامه هاي که ويژگي اصلي آنها ايراني بودن آنهاست. يعني مربوط به سفرهايي است که در داخل کشور داشته اند و به همين جهت نام گلگشت در وطن را براي آن برگزيده اند.

يادداشت هايي که در اين سفرها فراهم آمده است غالبا با عنايت به آثار تاريخي و بقاياي ميراث کهن ايراني نوشته شده و از اين جهت مشتمل بر مطالبي است که براي شناخت فرهنگ ايراني سودمند است. در واقع هر کسي مي تواند چيزهايي را که برايش سودمند است در آن بيابد و در عين حال از خواندن آن حال و هواي مناطق مختلف را در خود ايجاد کند.

در بيشتر اين سفرها استاد کتيبه ها و الواحي را که ديده اند يادداشت کرده اند که مع الاسف بخش اندکي از آنها در اين کتاب آمده و چنان که در يک جا اشاره کرده اند قرار است مجموعه آنها در جاي ديگري به چاپ برسد.

اما شايد تنها کتيبه مفصلي که آمده و بسيار ارزشمند است متني 6 صفحه اي است در باره فعاليت بابيه در نواحي فارس که شخصي به نام آقاي سيد ابراهيم  نيريزي در سال 1270 ق روي ديوار نوشته است و متاسفانه اکنون از بين رفته است. (صص 512 - 518)

گلگشت در وطن به همه جاي ايران سر زده است. از خراسان تا فارس و از يزد تا کرمان و سيستان. و گرچه گزارشها به لحاظ حجم اندک است اما حرف زايدي در آنها نيست. به علاوه چندان شيرين نوشته شده است که خواندنش هم آسان است.

بخش نخست کتاب سفرنامه هاي منظم است که قديمي ترين آن سال 1333 ش و تازه ترين آنها مروبط به سال 1378 است. بخش دوم مرقعات سفر است که در کنار آن آمده است درهم و برهم. اما همانها هم حاوي مطالب جالب و خواندني است.

کتاب در 654 صفحه با فهرست اعلام جغرافيايي و انساني است اما مع الاسف شماره هايي که در فهرست مطالب برابر مطالب آمده نادرست است و نمي توان از آنها به مطلب رسيد.

 

 

... بیشتر
نویسنده:
ايرج افشار
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
درک شهري از مشروطه (مقايسه حوزه مشروطه خواهي تبريز و اصفهان)
خلاصه مطلب :

 

 

 

 

درک شهري مشروطه عنوان کتابي است با اين توضيح: مقايسه حوزه مشروطه خواهي تبريز و اصفهان که در 220 صفحه رقعي به بازار کتاب عرضه شده است.

شرح داستان آن که، مشروطه در هر شهري معناي خاص خود را داشت و به طور کلي منهاي تهران و نجف، بر اين اساس، کشور به دو حوزه تقسيم شده بود:

بخش اصفهان و فارس و کاشان

و بخش تبريز و رشت و زنجان و قزوين.

در بخش اصفهان و فارس، علماي بلاد قريب به اتفاق مدافع مشروطه بوده و از آن ديد مثبتي داشتند. اما در تبريز، به دليل اختلاف نظرهايي که ميان دو گروه مشروطه خواه و روحانيون پيش آمد به سرعت از يکديگر جدا شدند. در تبريز نفوذ عوامل جريان هاي چپ قفقاز سبب شد تا از همان آغاز عليه روحانيون موضع گرفته و با جنجال ابتدا از آنان بخواهند که تسليم محض باشند. وقتي تسليم نشدند آنان را تهديد به اخراج از شهر کردند و بعد از آن هم برخي را اخراج و برخي را ترور کردند. شيوه ترور در مشروطه از همينجا آغاز شد و به تهران رسيد.

اين مباحث طي چهار فصل تنظيم شده است.

الف: مشروطه اصفهان

ب: مشروطه تبريز

ج: مقايسه مشروطه تبريز و اصفهان

د: و فصل چهارم مرور بر آراي آيت الله ميرزا صادق آقاي مجتهد تبريزي که از روحانيون برجسته تبريز بود و براي نخستين بار آراي عميق ايشان در باره ماهيت مشروطه انتشار مي يابد.

علاوه بر اينها دو رساله هم در انتهاي کتاب چاپ شده است.

يکي رساله تحفه المتمدنين که نويسنده آن را نمي شناسيم اما در باره نان و مدارس جديده و بانک و ربا سخن گفته شده و از مشروطه دفاع شده است.

ديگري رساله نکوهش مشروطه.

 

... بیشتر
نویسنده:
رسول جعفريان
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
ماهتاب شام شرق
خلاصه مطلب :

 

 

مرکز پژوهشي ميراث مکتوب پس از برگزاري همايش اقبال لاهوري در آبان 1383 اکنون مجلدي ضخيم در باب اقبال و انديشه هاي او فراهم آورده و منتشر کرده است. اين کار با همکاري چندين موسسه پژوهشي در پاکستان به انجام رسيده که همين هم نشاني است از آن که مرکز مزبور سياست همکاري با مراکز تحقيقاتي در کشورهاي ديگر را دنبال مي مي کند و اميدواريم ادامه يابد.

در اين کتاب که بيش از 700 صفحه است به جز پيامهايي اين و آن که به مناسبت بزرگداشت اقبال آمده، مقالات فراواني از چاپ شده و نشده درج شده است است. برخي از آنها مقالاتي است که در همايش اقبال در سال 1379 برگزار شده و از آن جمله نوشته بلند آيت الله خامنه اي با عنوان اقبال ستاره بلند شرق است. مقالاتي هم از بزرگداشت اقبال در آذر 1368 و نيز مقاله اي از شريعتي که در سال 49 در حسينيه ارشاد در باره اقبال ارائه شده در دفتر يکم اين کتاب آمده است.

دفتر دوم با عنوان از اقبال به اقبال هم حاوي مقالات متعدد ديگري است که در باره اقبال نوشته شده است:

حسب حال (محمد اقبال لاهوري)

آثار اقبال در يک نگاه (ساکت)

اقبال و جمال الدين افغاني (غلامحسين ذوالفقار)

اقبال در زبان تازي (عمر فروخ)

ابليس در شعر اقبال (آنه ماري شيمل)

اقبال شخص و شاعر (گوهر نوشاهي)

خرده گيران اقبال (ساکت)

اقبال و تصوف (سيد عبدالله)

شيخ احمد سرهندي و اقبال (عبدالستار جوهر پراچه)

اقبال و پان اسلاميسم (شوکت علي)

و مقالاتي ديگر.

به نظرم، جاي يک مقاله بلند با عنوان تأثير اقبال در ايران همچنان خالي است.

 

... بیشتر
نویسنده:
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
زندان شاه
خلاصه مطلب :

 

 

خاطره نويسي به موازات گسترش آن در ايران در خارج از کشور هم رواج دارد و البته در آنجا به دليل مشکلات چاپي بسا اين کار قدري با تأخير و محدوديت انجام مي شود.

اين خاطرات معمولا از طرف دولتمردان پيش از انقلاب يا عناصر وابسته به گروه هاي چپ و يا به اصطلاح مجاهد است که پس از انقلاب، به خارج از کشور رفته اند. خاطرات هر کدام از اينها، به نوعي مي تواند روشنگر برخي از ديدگاه ها و يا شرح وقايعي باشد که پيش يا پس از انقلاب رخ داده است.

خيلي طبيعي است که ما خاطرات آنان را همانند ديگران، سرشار از حب و بغض نسبت به اين و آن و به خصوص نسبت به جمهوري اسلامي بدانيم. اين امري است که آنان هيچ گاه پنهان نکرده و نمي کنند.

در زمره اين خاطرات، کتاب زندان شاه است که به تازگي منتشر شده و نويسنده آن وريا بامداد معرفي شده است. از متن کتاب چنين به دست مي آيد (ص 242) که نويسنده مجيد دارابيگي يک مارکسيست پيش از انقلاب است که به خاطر مشارکت در برخي فعاليت ها و بيشتر بر اثر يک توهم به زندان مي افتد. با اين حال، مثل بسياري ديگر، تلاش دارد چنان قهرماني از خود بسازد که گويي بندهايي که او در آنها بوده، همه به فرمان وي بوده اند و او خط شکن در برابر زندانبان بوده است. وي بعد از انقلاب در تشکيلات «راه کارگر» فعال بوده است (322).

يک نکته آشکار در سراسر کتاب به چشم مي خورد و آن اين که  نويسنده هيچ تصوري از مبارزات اسلامي به جز آنچه در ظاهر در طول اين مدت کوتاه زنداني خود از مجاهدين و غير از آنان ديده نداشته است. نه کتاب هاي اسلامي را مي شناخته، نه از سوابق مبارزات اسلامي آگاه بوده و نه با ساده ترين متون موجود در زمينه حکومت اسلامي که به راحتي در دسترس مبارزان بوده و بسياري از آنان به خاطر تکثير همانها به زندان افتاده اند، آشنايي داشته است. بنابرين، مبارزه را چنان تصوير مي کند که گويي فقط چپ و به اصطلاح مجاهد دنبال مي کرده و البته يکي دو تا آخوند مثل شاه آبادي يا انواري و حجتي هم آنجا بوده اند که فقط در وقت تمسخر و مزاح و انداختن در آب ذکري از آنان به ميان آمده است. به همين دليل است که او مي گويد که «تا آستانه ي انقلاب بهمن، بحثي از حکومت اسلامي و جمهوري اسلامي در ميان نيست» (ص 25). ادعاي شگفت تر اين که اکثريت قريب به اتفاق روحانيون هم در دوره پهلوي، وابسته به دربار بوده اند (ص 26). اينها نشانگر ضعف وي در شناخت مواضع روحانيت است که البته در آن بي تقصير است، به دليل آن که يک بچه کرمانشاهي که به تهران آمده و هيچ گاه هم در محافل مذهبي نبوده، اساسا به دليل آن که در جريان سازوکار فعاليت هاي مذهبي نبوده، نمي توانسته از اين امور آگاهي داشته باشد و بهتر بود که در اين زمينه منصفانه مي نوشت که نمي داند. در اين زمينه او به شدت تحت تأثير ديدگاه هاي بعد از انقلابي خود است. و البته بيفزاييم در فصل ششم، تيمنا و تبرکا! در ميان چهره هايي که مي شناخته، يادي و نامي از برخي از مذهبي ها و يا افراد وابسته به حزب ملل کرده که همانها هم مغتنم است!

بنابرين اين خاطرات را بايد خاطرات يک زنداني بدون تقصير اما چپ دانست که براي بزرگنمايي مبارزات چپ سنگ تمام گذاشته است. با اين حال، نبايد غفلت کرد که اثري است بديع، با نثري قابل قبول و حاوي اطلاعاتي در باره اشخاص و برخي از تشکلها و به خصوص به دليل آن که سرنوشت بسياري از اين زندانيان را پس از انقلاب هم بيان کرده، اثري است که در شناخت جريان هاي چپ مي تواند به عنوان يک منبع مورد استفاده قرار گيرد. بيش از اين، اثري است براي شناخت محيط زندان زمان شاه، آداب و رسوم حاکم بر زندان، ياد از برخي از وقايع جاري زندان و کيفيت بازجويي و بردن به دادگاه ارتش و نحوه بازپرسي و صدور حکم و غير ذلک.

پيش از شروع کتاب، مقدمه نويسنده قرار دارد که نويسنده با ياد از کميته مشترک و اين که اخيرا به موزه تبديل شده، در باب ظلمي که در آنجا در حق زندانيان رژيم گذشته شده و فقط نام مذهبي ها آمده، داد سخن داده است. آنان که از موزه ديدار کرده اند، و عکسهاي نصب شده در آنجا را مشاهده فرموده اند مي دانند که اين سخن بي پايه است و مسؤولان موزه تا آنجا که توانسته اند و اسامي افراد را از چپ و مسلمان به دست آورده و تصويري از او داشته اند، در آنجا به ديوارها نصب کرده اند.

کتاب در شش فصل مرتب شده است:

فصل اول: از بازداشت تا ....

فصل دوم: بند موقت

فصل سوم زندان قصر، اندرزگاه 4

فصل چهارم: زندان فصر، اندرزگاه 3

فصل پنجم: سرگرمي ها و بحث هاي زندان

فصل ششم ترکيب زندان و شرح حال افرادي که نويسنده آنان را در زندان و بيرون از آن عمدتا از چپ ها و برخي از مذهبي ها مي شناخته يا در باره آنان مطالبي شنيده است.

فصل ششم به دليل آن که محتوايش شرح حال افراد و معرفي تشکل هاست، سودمندترين فصل اين کتاب به شمار مي آيد.

در لابلاي کتاب حقايق فراواني وجود دارد که تأمل در آنها جالب است. براي مثال، تحکمي که دو جناح چپ و مجاهد در تمام ادوار در تصميم گيري هاي شگفت خود در زندان داشته اند، روحيه ضد دمکرات بودن آنان را به تمام معنا نشان مي دهد. چيزي که خود نويسنده هم که مي کوشد از خودش آدم مهمي بسازد که مستقل عمل مي کرده، به شدت از آن مي نالد و سبب آن که اصلا او و امثال وي را حتي در انتخابات هاي ساختگي داخل زندان براي اداره امور زندان به بازي نمي گرفته اند.

داستان مشارکت کمونيستها در مراسم سينه زني روز عاشورا براي همراهي با برادران مجاهدشان هم از وقايع شيرين و خواندني است که وي با طعنه هاي تند خود درباره باورهاي مذهبي بيان کرده است (152).

داستان نشستن مجاهدين پاي درس تفسير عباس شيباني (173) تقسيم بندي دروني مجاهدين به دو گروه که عده اي بر آنند تا مارکسيسم را با مذهب همآهنگ کنند و عده اي به عکس برآنند که مذهب را با مارکسيسم همآهنگ سازند (188) داستان آب کر (208)  دست ندادن حاجي انواري با دارابيگي به خاطر کمونيست بودن! (315) اين که باقر عباسي ضمن کمونيست بودن در سازمان مجاهدين فعاليت مي کرد (320)، 15 خرداد از ديد کمونيستها (360) و اين که شورش کور بود (372)، فهرستي از ارمني هاي فعال در چريکهاي فدايي خلق (394 – 396) تاريخچه سازمان مجاهدين خلق و معرفي مسعود رجوي و کبيري و عده اي ديگر مثل زرکش و عزت شاهي و گروه احمدرضا کريمي و غيره. در باره عزت شاهي نوشته است که او پس از پيدايش جريان مجاهدين مارکسيست از شمار فالانژهاي زندان درآمد و رو در روي همه زندانيان مجاهد و مارکسيست ايستاد (416). شرحي از تاريخچه گروه ابوذر (439 – 442). اطلاعات غلط اين کتاب به قدري زيادي است که قابل شمارش نيست. شايد بر سبيل مثال تأسيس حزب ملل در سال 1349 آمده است (418) . يا ترور حاج مهدي عراقي در تابستان سال 1360 (476) عنوان شده و قس علي هذا که قابل شمارش نيست. از برخي مورد هم پيداست که وي خاطراتي که در اين اواخر از شماري از افراد چاپ شده را خوانده و در اين کتاب استفاده کرده است، مثلا از بجنوردي را (479)  يا خاطرات عزت شاهي چاپ مرکز اسناد را (510) در اين باره برخي ارجاعات آخر کتاب گواه است. به طور کلي بايد گفت، برخورد مؤلف با پديده هاي مذهبي در هر شکل و غالب همراه با تمسخر و استهزاء و از سر کينه توزي و ناشي از همان کينه هاي شتري است که خودش در باره برخي از مذهبي ها مي گويد (416). به خصوص شدت چپ روي گاه سبب شده تا به شخصيت هاي مقدس مذهبي هم جسارت کند که يک نمونه در باره امام علي (ع) است (507) که آن را در تمسخر اشعار موسوي گرمارودي اظهار مي کند. نگرش بدبينانه و کينه توزانه وي به خصوص در باره روحاني هاي زنداني از همه موارد ديگر آشکارتر است (508)

 اصطلاح فالانژهاي زندان در اين کتاب (مثلا ص 420- 421) مربوط به مسلماناني است که از مجاهدين نبودند يا در زندان از آنها بريدند و در مسيري برخلاف آنان حرکت کرده و بعد از انقلاب هم در کنار انقلاب ماندند و با آنان درگير شدند.

و شرح حال عده زيادي از اعضاي سازمان مجاهدين که در فصل ششم کتاب آمده است، عمدتا مطالب مربوط به آنان تحت الشعاع نگره هاي مارکسيستي مؤلف و برخي بسيار ناجوانمردانه نوشته شده است. با اين حال حاوي اطلاعات مفيدي است و اصولا همين نگاه يعني تلاش براي لجن مال کردن چهره هاي مذهبي هم جالب است و از زبان يک کمونيست خواندني.

در فصل ششم علاوه بر شرح حال جمعي زياد، از بسياري از گروه هاي مبارز از چپ و مسلمان ياد شده که پيش از اين اطلاعات اندکي از آنها به صورت منظم در دست بود. البته عناويني هم جعلي است.

يکي از بهترين بخش هاي اين کتاب، مبحثي است در باره نوع کتابهاي مارکسيستي که کمونيستهاي جوان آن دوره مي خواندند. فقر آنان در اين زمينه بسيار آشکار است و نويسنده هم بر آن اعتراف دارد. اين بخش، کار جالبي است (362 – 366).

شايد مهم ترين عيب کتاب نداشتن فهرست اعلام باشد که براي چنين کتابي از نان شب هم واجب تر است

 

... بیشتر
نویسنده:
وريا بامداد (مجيد دارابيگي)
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
فرهنگ اديان جهان
خلاصه مطلب :

فرهنگ اديان جهان

 

امروز کمتر کسي است که ضرورت نياز به فرهنگ ها را احساس نکند؛ به ويژه آن که اين فرهنگ جاي خالي اي را پر کند که در آن زمينه کار نکرده اند. در باره دين فرهنگ نامه کمتري سراغ داريم بدين روي مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب تصميم گرفته اين خلاء را پر کند که حاصل آن کتاب فوق شده است.

هدف اين مرکز از انتشار اين کتاب چنين بيان شده است:

«تنوع اديان و اختلاف هاي فراواني که بين اديان و نيز در درون آنها وجود دارد نبايد چشم ما را بر روي اين حقيقت ببندد که قرآن کريم، توجه خاص و احترام آميزي نسبت به اديان دارد. قرآن کريم خواهان آن است که نگاهمان به مومنان ديگر اديان همواره گشاده دلانه و توأم با احترام باشد و داوري نهايي در مورد هر دين و پيروان آن را به داور حکيم و عادلي وانهيم که اين اختلاف ها و گوناگوني ها سنت هميشگي و آيت باهره قدرت اوست؛ همو که فرمود: براي هر کدام از شما راه و روشي را قرار داديم و اگر خدا مي خواست حتما شما را امتي يگانه قرار مي داد، ولي [چنين نکرد] براي آن که شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. پس در خوبي ها از همديگر پيشي بگيريد. به سوي خداست بازگشت شما؛ پس به شما درباه آنچه در آن اختلاف داشتيد خبر خواهد داد» (مائده: 48).

امروزه کمتر کسي در باب گفت و گوي تمدن ها به عنوان يک ضرورت ترديد دارد. از آن رو که دين مولفه اصلي غالب تمدن ها شناخته شده است مي توان گفت و گوي تمدن ها را به گفت و گوي اديان ارجاع و تحويل کرد. براي نيل به گفت و گو به معناي دقيق آن گريزي از شناخت و درک متقابل و بي واسطه نيست. مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب که هدف اصلي خود را شناخت ديگر اديان و مذاهب و نيز ارتباط با پيروان آنها مي داند، بنا دارد با ترجمه و نشر آثار ارزنده انديشمندان اديان و مذاهب گوناگون به اهداف پيش گفته تقرب جويد.

فرهنگ اديان جهان که فقدان آن در زبان فارسي احساس مي شود، به عنوان اولين فرهنگ نسبتا جامع، گامي است براي آشنايي اساتيد، پژوهشگران و دانش پژوهان رشته هاي مربوط، به ويژه گرايش هاي دين پژوهي و اديان و عرفان».(مقدمه مرکز)

مقالات اين کتاب را يک گروه 65 نفري نوشته اند که جان آر. هينلز سرويراستاري آن را به عهده داشته و در ايران توسط مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب ترجمه شده است.

پس از مقدمات گوناگون، کتاب بر اساس حروف الفبا شروع مي شود. آوانگاري انگليسي مدخل ها به همراه ارجاعات دايره المعارفي و ارجاع به مدخل اصلي اولين مواردي است که مانند هر فرهنگ ديگري در اين کتاب به چشم مي خورد.

ويراستاري اين کتاب با توجه به سنگيني کار نيز درخور توجه است و کمتر مي توان از آن ايراد گرفت.

همچنين فهارس چندگانه آخر کتاب کار محقق را آسان تر مي کند و روشمندي کتاب را آشکار تر مي کند. گذشته از اين ها کيفيت ظاهري چاپ کتاب نيز بسيار مطلوب است و در اين آشفته بازار نشر، نمونه خوبي براي ديگران است. نوع کاغذ و صحافي عالي آن، ظاهر کتاب را سامان بخشيده است.

در مجموع مي توان گفت: اين کتاب يکي از کارهاي خوب مرکز اديان است که خلاء موجود در اين زمينه را به خوبي پر مي کند.

 

عليرضا اباذري 

... بیشتر
نویسنده:
جان آر. هينلز
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
ايران از سقوط مشروطه تا کودتاي سوم اسفند
خلاصه مطلب :

کتاب تازه دکتر حسين آباديان، به بررسي مقطع تاريخي سقوط مشروطه تا کودتاي سوم اسفند و بر کناري سلسله قاجاريه از حکومت بر ايران و سرنوشت مردم اختصاص دارد. وي در اين کتاب اسناد و رساله هاي تازه اي را مورد بررسي قرار داده و از اين جهت کار خوبي ارائه کرده است.

هدف اصلي اين کتاب بررسي کودتاي سوم اسفند 1299 است اما مولف سعي کرده ريشه هاي آن را بررسي کند. وي درباره هدف خود چنين مي گويد: «هدف اصلي تحقيق حاضر اين است تا ريشه ها، مولفه ها و عناصر اين حادثه دهشت انگيز تاريخي [کودتاي سوم اسفند] را به نمايش بگذارد. بديهي است اگر بحث کودتا را به حادثه سوم اسفند 1299 منحصر نماييم از تحليل ابعاد آن فروخواهيم ماند. به واقع کساني که بدون در نظر گرفتن بسترهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي کودتا به تحليل آن پرداخته اند، بر نقش شخص رضا خان تاکيد نهاده اند. اين رساله بر اين باور است که براي انگلستان مهم نبود رضا خان قدرت را به دست گيرد يا فردي از قماش او؛ مهم اين بود که حکومتي بي ريشه با ايدئولوژي مجعول خلق شود تا پاسدار منافع آنان باشد. براي کالبد شکافي ابعاد و ريشه هاي گوناگون کودتاي ياد شده ما نقطه عطف تحليل خود را بر شناخت جريان بحران سازي قرار داده ايم که ريشه در دوره مشروطه داشت و در کتاب بحران مشروطيت در ايران به آن پرداخته ايم. اينک مي خواهيم فاز و فرود و نقاط عطف تحرکات آن گروه را در دوره نه ساله از اولتيماتوم روسيه تا کودتاي سوم اسفند بررسي نماييم.»(ص 25)

مولف در فصل اول سقوط مشروطه و حوادث پس از آن را بررسي کرده و براي اولين بار از روزنامه آفتاب استفاده کرده که اطلاعات خوبي از حوادث آن روزگار داشته است.

آباديان در فصل دوم به بررسي نقش کساني مي پردازد که در اين زمان به دنبال بحران سازي در ايران بودند. تصرف جنوب ايران توسط انگليس و قيام دلاورانه مردم جنوب عليه آنها نقش علما در اين نبرد از مطالب اين فصل است. روزنامه عصر جديد از جمله منابع اين فصل است.

فصل سوم به قحطي بزرگي اختصاص دارد که در همين زمان اتفاق مي افتد. مولف در اين فصل به بررسي نقش انگليس و روسيه در اين بحران بزرگ مي پردازد. وي عدم اشاره به اين فاجعه در منابع تاريخي را آن مي داند که تعدادي از عوامل اين فاجعه بعدها در دوره پهلوي به مقام و منصب رسيدند. وي در اين فصل نيز از روزنامه هاي نوبهار، ستاره ايران، رعد و زبان آزاد استفاده کرده است.

آباديان اين فصل را يکي از دشوارترين فصل هاي تحقيق خود مي داند زيرا منبعي در دسترس او نبوده است. وي کتاب هايي را که در اين زمينه نوشته شده، کامل نمي داند و ويژگي تحقيق خود را کشف ارتباط بحث قحطي با احزاب سياسي، شخصيت ها و تحولات بين المللي مي داند. وي اين فاجعه را بستر ساز انعقاد قرار داد 1919 مي داند. « اما کساني که در بحران ياد شده دخالت داشته اند، عامدانه از اين بحران به منظور دسترسي به اهداف سياسي بهره بردند و کار را به کودتاي 1299 ختم کردند.» (ص 27)

مولف در فصل چهارم احزاب سياسي اين دوره را بررسي مي کند. تاکيد عمده وي نيز بر گروه نوظهور دمکرات هاي ضد تشکيلي است. ادعاي آباديان آن است که تمام مباحث اين فصل نيز تازگي دارد و «حتي در کتاب تاريخ احزاب سياسي مکل الشعراي بهار، ابعاد موضوع و يکي از طرفين دعوا بوده است.» (ص 27) مولف اهميت اين فصل را در آن مي داند که «ارتباط گروه ضد تشکيلي با بحران نان، ظهور و سقوط پي در پي کابينه ها، ممانعت اينان از تشکيل مجلس و اهدافشان از اين موضوع و به طور کلي نقش گروه ديگر ياد شده در تعميق بحران ايران را به بحث گذاشته است».(27)

آقاي آباديان فصل پنجم کتاب را وجه مميزه آن از کتاب هاي ديگر مي داند. وي در اين فصل به بررسي نقش کميته مجازات مي پردازد. وي واقعيات تاريخي را خلاف آن چيزي مي داند که تا کنون رواج داشته است.

مولف در اين فصل سعي کرده اهداف و دست هاي پشت پرده اين تشکيلات را معرفي کند. ارتباط اعضاي کميته مجازات با بحران نان و قحطي بزرگ، نقش آن در بي ثبات کردن اوضاع سياسي کشور، نقش برخي از دولتمردان در شکل گيري اين تشکيلات و نکات ديگر از مطالب اين فصل است. نتيجه گيري مولف از اين فصل چنين است: «همان طور که در دوره مشروطه، جوخه هاي ترور ابزار اجرايي اهداف ضد ملي گروه افراطي دمکرات ها بود، در دوره مورد بحث، کميته مجازات ابزار عملياتي گروه ضد تشکيلي بوده است.»(ص28)

مولف در فصل ششم دوره جديد روابط ايران و روسيه را بررسي کرده است. وي در اين فصل زمينه هاي انعقاد قرار داد 1919 را بررسي کرده است.

فصل هفتم در واقع ادامه همين فصل است. وي در اين فصل مخالفين داخلي و خارجي قرار داد 1919 را دسته بندي مي کند و اعتقاد دارد که نختستين مخالفت ها از خود انگليس شروع شد. دليل آن نيز دغدغه حفاظت هند بود و بين آنها و دستگاه ديپلماسي بريتانيا که سکاندارش لرد کرزن بود اختلاف نظر وجود داشت، يک سوي اين اختلاف نظرها منجر به انعقاد قرار داد 1919 شد و سوي ديگرش نيز کودتاي سوم اسفند رضاخان را موجب شد. بررسي نقش سيد حسن مدرس و علماي عراق در مخالفت با اين قرار داد، همچنين علت مخالفت کميته مجازات با اين قرارداد و موافقان اين قرارداد از جمله مباحث اين فصل است.

فصل هشتم به بررسي نقش شيخ خزعل در خوزستان و رابطه او با انگليس مي پردازد. مولف در اين رابطه معتقد است که يکي از سناريوهاي بريتانيا تجزيه ايران و سپردن هر بخش به دست يکي از عوامل خودشان بود. (ص30)

به گفته مولف، فصل نهم چکيده هشت فصل قبل است. وي ديدگاه خود را درباره کودتا چنين بيان مي کند:« در فصل نهم که به کودتا اختصاص دارد، باز هم دست هاي پشت پرده داخلي و خارجي را کاويده ايم. در اين فصل علل و انگيزه هاي کودتا را تحليل و تبيين نموده ايم و جايگاه رضا خان را در سلسله مراتب تحولات اين زمان به بحث گذاشته ايم. ويژگي اين فصل اين است که نشان داده شده کودتا با کدامين تفکر در انگلستان و ايران قرابت دارد و نتيجه بلافصل کدامين نقشه هاست؟ به نظر ما کودتا نقطه عزيمت چهارده سال تلاش گروه بحران ساز داخلي و مخالفين سياست رسمي بريتانيا در قبال ايران بود.کودتا نعم البدل قرار داد 1919 بود، زيرا اهداف قرار داد را با امکانات ايرن و نه انگليس عملي ساخت، با اين تفاوت که بنياد حکومت را هم دگرگون نمود و ضامن اجرايي آن را ديکتاتوري لجام گسيخته رضا خان قرار داد. »(ص30)

مولف در اين فصل نقش کودتاي سوم اسفند در تحت الشعاع قرار دادن جنبش هاي اسلامي بين النهرين، مصر، هندوستان و ترکيه را مورد بررسي قرار مي دهد. آباديان بر اين عقيده است که با شکل گيري شوروي، کودتاي سوم اسفند زمينه اي شد  براي انحراف اذهان از جنبش هاي روشنگرانه اسلامي به سوي هدفي کاملا فرضي يعني کمونيسم. (ص31)

منابع کتاب، چنان که خود مولف مي گويد، در درجه نخست روزنامه ها و سپس اسناد ايراني و انگليسي است. تاکيد مولف، بيشتر بر روزنامه ها است و در اهميت آنها و نکات ريز و تاريخي که در آنها هست سخن گفته است. وي در اين زمينه اهميت روزنامه ها را متذکر شده و اسناد را در اهميت، يکسان نداسته است.

اما نکته اين است که بحث ژورناليسم و رويه کاري آنها را نبايد از نظر دور داشت. اگر روزنامه هاي آن روزگار، شبيه امروز کار مي کرده اند مطالب غث و ثمين در آنها بسيار است. قضاوت هاي نادرست و اشتباه در روزنامه ها را نبايد از نظر دور داشت.

به هر حال اين کتاب گامي به جلو در مطالعات اواخر دوران قاجار و روي کار آمدن حکومت پهلوي مي باشد. هر چند که هنوز جاي کار بسيار است و نکات مبهم ديگري وجود دارد که بايد روشن شود.

 

عليرضا اباذري

... بیشتر
نویسنده:
حسين آباديان
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
مجله تاريخ و تمدن اسلامي (شماره اول و دوم از سال اول)
خلاصه مطلب :

ورود نشريه جديدي را در زمينه تاريخ و به ويژه در عرصه تاريخ و تمدن اسلامي تبريک مي گوييم. اين نشريه با مدير مسؤولي دکتر احمدرضا خضري و سردبيري دکتر هادي عالم زاده از طرف واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي به صورت نيمسال منتشر شده و تا اين تاريخ دو شماره آن عرضه شده است.

مقالات شماره نخست از سال اول:

مرکز علمي جندي شاپور و جايگاه آن در تحولات فرهنگي مسلمانان / يونس فرهمند

نظام سياسي، تشکيلات و سازمان هاي حکومتي طولونيان / هادي عالم زاده و ممعصوم علي پنجه

ترکان از شمنيسم تا اسلام / فهميه مخبر دزفولي

تصوف اسلامي در آذربايجان تا آغاز قرن هفتم/ پريسان قربان نژاد

نابودي آثار تاريخي آمل/ دکتر محمدعلي کاظم بيگي

نقدي بر کتاب تاريخ اسلام اثر دکتر فياض / صابر اداک

 

مقالات شماره دوم از سال اول

مصالحه امام حسن (ع) بر اساس شرح نهج البلاغه حديدي /  دکترعليرضا واسعي

پشتيباني برخي از سران سياسي عرب قحطاني از خوارج در سده اول و دوم/ رضا کردي

شايسته سالاري در منصب وزرات در عصر عباسي از نظر تا عمل/ غلامردکتر ضا منتظري

داروشناسي در اندلس دوره موحدون / دکتر محمود خواجه ميرزا

سازمان اخيان روم و ارتباط آن با ايران / دکتر زهرا رباني

تحولات فلسفي – کلامي دوره حفصي / دکتر محمدرضا پاک

خطط نگاري در مصر اسلامي / معصومعلي پنجه

... بیشتر
نویسنده:
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
ارج نامه حبيب يغمايي
خلاصه مطلب :

ارج نامه حبيب يغمايي

 

يکي از کارهاي جديد نشر ميراث مکتوب، ارج نهادن به مقام علمي نام آوران عرصه تصحيح نسخ خطي و متون کهن است که به صورت يادنامه منتشر مي شود و در آن از زحمات آن شخص قدرداني مي شود.

ميراث مکتوب براي اين کار خود نام «ارج نامه» را برگزيده است. علامه محمد قزويني؛ جلال الدين همائي، احمد بهمنيار، عباس اقبال آشتياني، بديع الزمان فروزانفر و حبيب يغمايي در اين شمار بوده اند که اکنون قرعه به نام حبيب يغمايي افتاده است.

سيد علي آل داود نيز که خود دستي در تصحيح متون دارد و گذشته از آن خويشاوندي و آشنايي ديريني با حبيب يغمايي داشته و در مجله يغما نيز همکار او بوده است، تدوين اين کار را بر عهده داشته است.

تا کنون دو يادنامه در سال هاي 1356 و 1371 براي حبيب يغمايي توسط استاد ايرج افشار فراهم شده، اما آنچه ارج نامه کنوني را متمايز مي کند، دو چيز است:

نخست: سيد علي آل داود، به علت رابطه خاصي که با يغمايي داشته، اسناد، نامه ها و اوراقي را در دست داشته که تا کنون در جايي چاپ نشده و از آنها در اين کار استفاده کرده است.

 دوم: آن که در اين ارج نامه سعي شده فقط کارها، خدمات و زندگي مربوط به تصحيح متون يغمايي بررسي شود و به جنبه هاي ديگر  شخصيتي و زندگي او کمتر پرداخته شده است.

آنچه مي خوانيد فهرست مطالب اين کتاب است. پس از مقدمه آل داود فصل هاي مختلف کتاب بدين ترتيب است:

فصل اول: سال شمار و زندگي نامه حبيب يغمايي

فصل دوم: آثار و تاليفات حبيب يغمايي در 6 بخش

بخش اول: آثار تصحيحي

بخش دوم: تاليفات

بخش سوم: اشعار و منظومه ها

بخش چهارم: يادنامه ها و نشر آثار ديگران

بخش پنجم: نشريات

بخش ششم: فهرست تفصيلي مقالات

فصل سوم: اسناد و تصاوير

فصل چهارم: شيوه تصحيح و ويرايش متون در هفت بخش

بخش اول: شيوه تصحيح و ويرايش متون

بخش دوم:همکاري با فروغي در تصحيح متون

بخش سوم: فهرست نگاري و فرهنگ نويسي

بخش چهارم: ديدگاههاي يغمايي در تصحيح متون

بخش پنجم: نامه ها

بخش ششم: قطعاتي برگزيده از آثار تصحيحي يغمايي

بخش هفتم: برگزيده مقالات

فصل پنجم: تحليل و نقد آثار در دو بخش

بخش اول: تحليل کلي آثار

بخش دوم: نقد و معرفي آثار

فصل ششم: آثار تصحيحي

مصاحبه با مديران داخلي مجله يغما و خاطرات

 

عليرضا اباذري

... بیشتر
نویسنده:
سيد علي آل داود
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
اخبار نامه (تاريخ تالشان)
خلاصه مطلب :

 

کتاب اخبار نامه تاريخ تالشان از سلطنت نادر شاه تا سلطنت محمد شاه قاجار ،نوشته :احمد ميرزا خداوردي ، به کوشش حسين احمدي،مرکز اسناد و خدمات آموزشي ، تهران وزارت امور خارجه ، مرکز چاپ و انتشارات ،1383 ، و در  264 صفحه، چاپ قبلي با عنوان : اخبار نامه تاريخ خانات تالش در زمان جنگهاي روسيه عليه ايران ، توسط ناشر فوق منتشر شده است .

اخبار نامه اثري است به زبان فارسي که به بيان حوادث تاريخي از دوره نادر شاه افشار تا اواخر سلطنت فتحعليشاه قاجار که  حدود صد سال و محدوده تا لشان را در بر ميگيرد ،پرداخته است  .

کتاب به چهار مبحث اساسي پرداخته است . ابتدا حوادث دوران نادر شاه تا زمان آقا محمد خان را بيان کرده که  اين مطالب را ميرزا احمد از پدرش و ديگرا ن به صورت شفاهي شنيده و به نگارش در آورده است .

بخش دوم کتاب به حوادث دوره آقا محمد خان قاجار مي پردازد که  با فرار مرتضي قلي خان به سرزمين تالش و حاکميت مير مصطفي خان آغاز ميشود .اين حوادث نيز به روايت از پدر مولف بيان شده است.در اين فصل به در گيريهاي دولت روس و ايران در اين مناطق اشاره شده است .

بخش سوم : با مرگ مير مصطفي خان آغاز ميشود و شامل دو بخش است بخش نخست مطالبي است که مولف به شکل خاطرات از پدرش نوشته و بخش دوم بيشتر شرح مشاهدات ميرزا احمد از دوره دوم جنگهاي ايران و روس است .

بخش پاياني کتاب به شرح حال نويسنده و پدرش در دوران پس از جدايي از مير حسن خان پرداخته است . اين بخش گر چه به لحاظ تاريخي از اهميت کمتري نسبت به بخشهاي پيشين بر خوردار است ، ولي مطالب دست اولي از چگونگي تسلط روسها بر منطقه و نابودي خاندان مير مصطفي خان ، تبعيد تالشان به سيبري ،بخشش زمينهاي تالشان به فرماندهي نظامي روسي مستقر در منطقه ، غارت اموال سرزمين تالش توسط روسها ، اطلاعاتي در باره بالا خان حاکم گرگانرود و همچنين علي قلي خان حاکم تالش دولاب ، به خوانندگان ارائه ميدهد .

تنها منبعي که اطلاعاتي در باره مولف و پدر ش به ما ميدهد ، کتاب اخبار نامه است . پدرش در دستگا خان لنکران کار ميکرده در جريان دوره دوم جنگهاي ايران و روس وي از جانب مير حسن خان رابط وي با عباس ميرزا بود ه است . ميرزا احمد پسر دوم ميرزا خدا وردي است ودر 1230 متولد شده است . وي به روسها وابستگي داشت و سالها با عنوان سر حد بيگي در لنکران و آستارا به روسها خدمت کرد تا حدي که متهم بود که عليه تالشان براي روسها جاسوسي ميکند . ميرزا به زبان ترکي و تالشي تسلط داشته است . صراحت گفتار ،نداشتن تسلط کامل به دستور زبان فارسي و  تعصب از ويژگيهاي نوشته هاي اوست.

 

 

... بیشتر
نویسنده:
ميرزا حمد ميرزا خداوردي
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
چالش مذهب و مدرنيسم در ايران نيمه اول قرن بيستم! (اتحاديه ها، جمعيت ها، و انجمن هاي مذهبي ، سياسي)
خلاصه مطلب :

مدتهاست که بحث در باره جريان هاي مذهبي – سياسي دوره پس از مشروطه جدي تر گرفته شده و اسناد و مدارکي در باره سازمانها و انجمن ها و اتحاديه هاي مذهبي که رنگ و بوي سياسي داشته اند، منتشر مي شود. در اين باره کتاب مکتوبات و بيانات ساسي و اجتماعي علماي شيعه از آقاي رجبي از آن جمله بود. کار رهنما هم در باره جريان هاي مذهبي دوره نهضت ملي شدن صنعت نفت نمونه ديگر بود. مجلد اول همين کتاب هم که اکنون معرفي مي کنيم باز تلاشي در اين زمينه بود.

کتاب حاضر که دفتر دوم است به ارائه اسنادي از فعاليت شمار زيادي از تشکل هاي مذهبي دوره پهلوي اول و دوم پرداخته است.

اين کار با تتبع در نشريات و نيز اسناد متفرقه که در اين جا و آن جا انتشار يافته ارائه شده است. اسنادي از انجمن تبليغات اسلامي، اتحاديه مسلمين، انجمن اسلامي دانشجويان، جامعه مسلمين، جمعيت روشنفکران اهل منبر تهران، جمعيت متحده اسلامي، جمعيت هاي مؤتلفه اسلامي، جمعيت وطنيون اسلامي، فرقه دمکراسي اسلامي و بسياري از تشکل هاي ديگر که کمتر نامي از آنان تاکنون شناخته شده بوده، در اين کتاب ارائه شده است.

شايد جالب ترين موارد اساسنامه هاست که انتشار آنها روشنگر اهداف بسياري از اين گروه ها مي باشد.

در اين کتاب به جز يک مقدمه کوتاه، کار تحليلي در باره اين گروه ها و يا ارائه اطلاعات دقيق از کيفيت شکل گيري و روند رشد و علل تعطيلي آنها به دست داده نشده است.

مهم ترين اثر نشر اين قبيل آثار آن است که فعاليت هاي سياسي گروه هاي مذهبي مستند شده و مي تواند دامنه نفوذ آنان را از يک طرف و نقششان را در رشد افکار سياسي جديد در ايران نشان دهد.

معلوم نيست چرا وقتي در باره ايران مي نويسم بايد از عنوان «قرن بيستم» استفاده کنيم؟

... بیشتر
نویسنده:
مسعود کوهستاني نژاد
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
کهن ديارا (خاطرات فرح پهلوي) (با نقد آن)
خلاصه مطلب :

معرفي کتاب کهن ديارا

خاطرات فرح ديبا در باره نقش وي در دستگاه و دربار پهلوي از يک زاويه منحصر به فرد است؛ زيرا وي بانوي اين دربار بوده، بانويي که قدرت چشمگيري داشته و با حضور خود و اقوامش در دستگاه پهلوي، آن هم پس از دو شکست پهلوي از همسرداري، خط ده بسياري از مسائل و جريانها بوده است. مي دانيم فرح به روشنفکري شهرت داشته و در اين باره گاه اوضاع چنان پيش رفته است که گويي پهلوي در اين اواخر تصورش بر آن بوده که او هم نقشي در اين اوضاع آشفته دارد.

اکنون، خاطرات وي در دسترس ماست و مي توانيم از ديد اين بانو که از استوار کنندگان دولت پهلوي آن هم از زاويه نگاه هاي روشنفکرانه خود بوده، حوادث اين دوران را دنبال کنيم.

در اين زمينه، نبايد ترديد کنيم که وي در صدد دفاع از دستگاه پهلوي و خودش است و در اين باره تمام تلاش خود را به کار مي برد تا نشان دهد در دوره پهلوي ايران که يک ويرانه بوده آبادش کرده اند. بنابرين مي کوشد تا به صورت عادي، مروري بر تغييرات صوري ايجاد شده داشته باشد و صد البته که ناگفته هايش هزار هزار بار بيش از گفته هايش است که به هر حال، در يک دوره سي و اندي ساله يا مثلا پنجاه ساله آن هم در دنياي جديد، قاعدتا بايد تغييراتي داده مي شده است. تصوير ايران از نظر وي چنان است که پهلوي همه اش در انديشه آباداني اين کشور بوده و پس از رفتن آنان، همه چيز رو به انحطاط رفته است.

ناگفته پيداست که از ديد يک مورخ يا علاقه مند به تاريخ، اين اثر هم يک روايت است، روايتي از درون، رسمي و با تمامي ملاحظات لازم براي توجيه کردن هر آنچه که رخ داده است.

عنوان کتاب يعني کهن ديارا از شعر نادرپور است که «کهن ديارا، ديار يارا، دل از تو کندم، ولي ندانم که گر گريزم، کجا گريزم و گر بمانم کجا بمانم».

پاسخ اين شعر از طرف خانم ديبا روشن است، بايد به همان جايي گريخت که 37 سال،  و دست کم از 28 مرداد به اين سو، با تمام وجود از شما حمايت کرده و اکنون هم ثروت ميلياردي شما را پاسباني مي کند در حالي که ثروت ملت ايران را بلوکه کرده و قريب 28 سال است که اجازه استفاده از آنها را به ملت ايران نمي دهد.

کتاب کهن ديارا در قدم نخست زندگي نامه خود فرح ديبا و سير تحصيل و آشنايي او با دربار پهلوي و ورود او به دربار و نقش او در تحولات و در ادامه تأکيد بر نوسازي ايران و نقش ايشان در اين روند است. سرکار ديبا، رياست دهها سازمان را بر عهده داشته که فهرست آن در ضميمه 4 کتاب آمده و شامل 35 سازمان و تشکل و شوري مي شود.

فهرست 15 دکتراي افتخاري هم از دانشگاه هاي مختلف در ضميمه 6 کتاب آمده و اين علاوه بر نشان هاي ديگر است که در ادامه همان ضميمه درج شده است.

در صفحات زيادي از اين کتاب نام امام خميني آمده که با توجه به فهرست اعلام مي توان گفت که بيشترين اسمي است که در اين کتاب تکرار شده است.

متأسفانه سادگي و فريبکاري و تزوير از سراسر اين کتاب هويداست و صد البته امکان آن بود که وي منصفانه تر به شرح وقايع تاريخي بپردازد و تلاش کند تا نشان دهد ايراد اصلي کار در کجا بود که رژيم پهلوي نتوانست قدرت را حفظ کند و مجبور شد تا مفتضحانه از اين کشور بگريزد.

با مطالعه کتاب به راحتي قابل درک بود که بسياري از اين ادعاها خالي از واقعيت است و به خصوص در اين کتاب اغلاط تاريخي فاحشي هم وجود دارد. خوشبختانه خانمي به نام فريبا مرزبان در باره اين اثر نقدي نوشته است که حاوي شرح اين نوع اغلاط است. براي استفاده بيشتر خوانندگان، آن نقد را در همين جا ارائه مي کنيم.

 

نقدکتاب کهن ديارا، نوشته: فرح پهلوي

فريبا مرزبان

آيا اين کتاب مبتني بر مستندات تاريخي است؟



در اين کتاب، نگار نده اوضاع و حوادث را چنان به نفع دربار منحوس پهلوي به تصوير کشيده که با بي شرمي مردم را مديون سلطنت دانسته است، سلطنتي که آشکارا در طول حيات ننگين خود به کرات با قهر انقلابي توده ها مواجه بوده و به سرانجامي رسيد که طي آن مردم پادشاه را از اريکه قدرت به زير افکنده و از کشور بيرون انداختند. نگارنده کتاب يکسره به تحريف وقايع پرداخته و مذبوحانه براي تبرئه خود از تاريخ تلاش کرده است. روزنامه نيويورک تايمز نيز در اين خصوص در نقدي بر کتاب عشق پايدار فرح ديبا نوشت: وي بقدري دچار خشم است که در کتاب خود به جاي روشنگري، حقايق را تحريف کرده است!

گر چه در اين مقاله به زندگي خصوصي فرح پهلوي پرداخته نمي شود، اما اين به معناي بري بودن وي از مشارکت در روابط نا معقول و فاسد در دربار پهلوي نيست. او سعي کرده تا همه چيز را به نفع سلطنت پهلوي تمام کند و در اين راه از بزرگ نمايي کارهايي که انجام داده دريغ نکرده است.

کتاب داراي نواقص عديده اي است. از نظر ادعاهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي، تاريخي، و وقايع نگاري اشکالات اساسي ديده مي شود، اشکالاتي که به اندازه يک کتاب بحث، نقد و بررسي و پاسخ گويي لازم دارد و طبيعتاً در حوصله اين مقاله نمي گنجد.

در اين بررسي، ابتدا مطلبي از کتاب آورده شده و سپس مورد نقد قرار گرفته است.

***
"در بهار سال
۱۳۳۹ بود که فرصتي دست داد تا من به ديدار پادشاه نائل آيم."(ص ٧٢)

"قرار بر اين شد که نامزدي من با محمد رضا پهلوي پادشاه ايران در ٣٠ آبان ١٣٣٨ يعني يک ماه پس از تصميم به ازدواجمان اعلام شود." (ص ۸٩)

اشتباهات فراوان در ذکر تاريخ ها در کتاب، اولين –وشايد مهمترين- نکته قابل اعتنا است که نگارنده با بي توجهي و ناآگاهي از کنار آنها گذشته است. بر اساس اظهارات فوق، ديدار پادشاه با ايشان يک سال پس از نامزدي آنها اتفاق افتاده است؟!!

"مراسم ازدواج يک ماه ديگر در روز ۲٩آذر ماه۱۳۳۹ مطابق با ۲۱ دسامبر ۱۹۵۹ برگزار خواهد شد."(ص ۹٥)

"سرانجام در ٢٩ اسفند ۱۳۳۹ شب عيد نوروز سخنگوي دربار اين خبر خوش را به مردم اعلام کرد. ما طبق رسم ايراني سه ماه براي اعلام اين بارداري تأمل کرده بوديم."( ص ١٠٧ )

"رضا قبل از ظهر نهم آبانماه ۱۳۳۹ به دنيا آمد. (ص ۱۰۸)

چطور ممکن است در آذرماه ۱۳۳۹ مراسم ازدواج برگزار و در اسفند همان سال خبر بارداري ايشان اعلام شود، حال آن که تاريخ تولد فرزند وي آبان ماه۱۳۳۹ بوده است؟ اما اشتباهات تاريخي ديگر:


"ما تهران را روز
۲۶ دي ماه ۱۳۵۸ در هوايي سرد و يخ زده ترک گفتيم."(ص ۲۹۱)

"روز دوم دي ماه۱۳۵۸ ، يعني فقط شش روز بعد از ورودمان به مصر، به سوي مراکش پرواز کرديم."(ص ۲۹۶)

روز ۲۶دي ماه، ترک تهران و روز دوم همان ماه ورود به مصر !!!! عجيب تر آن که اين اتفاقات از ديد نگارنده يکسال پس از برقراري رژيم جمهوري اسلامي رخ داده است !!!

"روز ۲۹ بهمن شوراي عالي ارتش بيطرفي خود را اعلام داشت و آشوب طلبان به آساني توانستند وارد سربازخانه ها شده، سلاح ها را غارت کنند و سربازاني که در مدت يکسال تحت فشار بسيار قرار گرفته بودند ترک خدمت کنند."(ص ۲۹٨ )

اعلام بي طرفي ارتش در روز ۲۲ بهمن۱۳۵۷ بود که طي آن ابتدا نيروي هوايي و سپس نيروي زميني و ناوگان دريايي به مردم و انقلاب پيوستند. اين روز، نجات و آزادي سربازان در بند و حبس را در پي داشت، سربازاني که به جرم نگشودن آتش به روي مردمِ مخالف سلطنت، در زندان به سر مي بردند.

***
"پادشاه نمي تواند تخت و تاجش را به بهاي خون هموطنانش حفظ کند. شايد يک ديکتاتور بتواند چنين عملي انجام دهد اما اين کار در شان يک پادشاه نيست." (ص
۱٥)

براي تعريف گوشه اي از ديکتاتوري مسلم شاه ايران، به گزارش هيئت اعزامي سازمان صليب سرخ جهاني به ايران در تير ماه سال۱۳۵۵ و بازديد آن از زندانهاي ايران رجوع مي کنيم. بر اساس گزارش هيئت، از هر سه نفر زنداني سياسي يک نفر تحت شکنجه قرار گرفته بود. در مشاهدات نمايندگان صليب سرخ آمده است: با وجودي که ماهها از شکنجه زندانيان گذشته است اما آثار شکنجه بر جسم زندانيان ديده مي شود.

مجازات اعدام، سهل ترين راه حل براي پاره اي از حکومت هاست. در رژيم پهلوي مجازات گران فروشي اعدام بود و مخالفين و فعالان سياسي يا به حبس گرفتار مي آمدند يا به جوخه اعدام سپرده مي شدند. اين معنايش ديکتاتوري است!!!

برکسي پوشيده نيست که سلطنت براي نجات خود مرتب مسئولين مملکتي را تغيير مي داد تا شايد بتواند از تشنجات و نا آرامي ها بکاهد. حکومتي که در آن نخست وزير از ميان فرماندهان ارتش تعيين شود و دولت نظامي بر سر کارآيد، حکومت ديکتاتوري است!

***
"ما با سر بلندي و با اعتقاد به اين که بدون وقفه به مملکت خدمت کرده ايم. ايران را ترک مي کرديم و اگر اشتباهاتي در کارمان بود، لااقل همواره جز به منافع عمومي نيانديشيده بوديم." (ص
۱۶)

پادشاهي ديکتاتور که همواره به منافع عمومي مي انديشيد!! يک "ديکتاتور مردمي!!"

نويسنده به "اشتباهات" اشاره مي کند، حال آن که دستگاه سلطنت به شدت طالب قدرت بود تا به مردم حکومت کند. آيا تورم هفتاد درصد موجب سربلندي است؟ مجله تايمز در باره ايران در ۸ آبان ۱۳٥۴ طي مقاله اي نوشت: ۴۰ در صد ثروت کشور متعلق به تنها۱۰در صد جمعيت است. اين مبين بيعدالتي محض در حکومت نامردمي پهلوي است!!!

***
نويسنده در کتاب خود اظهارکرده که به هنگام ترک ايران، از اموال و دارايي هاي خود چشم پوشي کرده است.

"با توجه به امکان غارت يا بد انديشي ها، از مأمورين تلويزيون خواستم از داخل کاخ فيلمبرداري کنند و هم چنين از روزنامه نويسان ايراني و خارجي براي بازديد از کاخ ها دعوت کردم." (ص ۱٧)

شلينو نيز در نقد خود در بخش" بررسي کتاب" در نيويورک تايمز مورخ پنجم مه ۲۰۰۴در اين رابطه مي نويسد: "فرح در باره خروج خود از ايران مي گويد، من همه چيز را در ايران جا گذاشته ام."

آيا نويسنده ادعا مي کند که دست خالي ايران را ترک کرد؟ از پولهاي نقد خود، که تماماً به ملت ايران تعلق دارد، هم چشم پوشي کرد؟ هزينه هاي سرسام آور بيمارستان پادشاه و سفرهاي پياپي ايشان و خانواده و هواپيماهاي اختصاصي با کدام بودجه تأمين شده است؟ بر اساس جرايد منتشره انگليس، ليلا فرزند کوچک ايشان در هتلي اقامت داشت که شبي ۴۵۰ پوند هزينه آن بود. چگونه و چه کسي هزينه هاي سنگين زندگي او را، که ظاهراً مشکلات روحي هم داشته، پرداخت مي کرده است؟ هزينه هاي اعتياد و ريخت و پاش هاي او و ديگر اعضاء خانواده هم که جاي خود دارد! از نويسنده سئوال مي شود که تا کنون چگونه زندگي و امرار معاش کرده است؟

خانم شلينو در ادامه مي نويسد: البته در اين مورد که چگونه او و خانواده اش توانسته اند اين همه سال امرار معاش کنند سخني اظهار نداشته است.گفته مي شود پسرش رضا به خاطر سوء مديريت مشاور مالي خود، حدود بيست و پنج ميليون دلار از ثروت خانواده را به باد داده است.

***
"طي قرنها، ما شاهد پديد آمدن سلسله هاي جديد هستيم و هر يک از اين پادشاهان استقلال را به اين کشور بر مي گردانند."(ص
۴۵)

آيا تاريخ به وضوح نشان نداده است که تمام سلسله هاي پادشاهي جز به وسيله کودتا بر عليه سلطنت قبلي بر سر کار نيامده اند!!! پرسش اينجاست: اگر پادشاهان استقلال را به مملکت مي آوردند، پس چرا استقلال و قدرت حکومت پيشين را از بين مي بردند؟ نگارنده خوب مي داند که برقراري سلسله پهلوي با کودتا شکل گرفت.

خبرنگار نيويورک تايمز مي نويسد: "فرح اين حقيقت را که سازمان مرکزي آمريکا (سيا) شاه را در سال هزار و سيصد و سي دو به سلطنت برگرداند حذف کرده و نوشته است: شاه با استقبال فراوان بازگشت.

ثريا اسفندياري در رابطه با کودتاي ۱۳۳۲ مي نويسد:

"کمونيست ها، طرفداران مصدق و حتي مذهبيون در خيابان عليه شاه شعارهاي کينه توزانه مي دادند و اين نويد فرح بخشي براي آينده مملکت نبود. معهذا اميد تازه اي در دل محمدرضا شکفته است. او ديگر تنها نيست. ايرانيان وفادار به او هنوز هستند، در ميان روحانيون، در ارتش، حتي در مجلس.آيت الله بهبهاني موفق شده است هزاران نفر از طرفداران خود را به طرفداران شاه اضافه کند در شهر به تظاهرات پرداخته اند استقبال با شکوهي در فرودگاه مهر آباد از شاه بعمل آمد و در آن تمام نمايندگان از جمله آيت اله کاشاني شرکت داشتند.کودتا از نظر مالي توسط سازمان سيا حمايت شد. در بيست و هشتم مرداد ١٠/٠٠٠/٠٠٠دلار خرج کرده بود."(کاخ تنهايي ص ۱۸۳)

***
"در ايران فقط پادشاهان مشروعيت دارند."(ص
۵۵)

از نظريه قاطعانه نويسنده مي توان چنين استنباط کرد که کليه حکومت هاي غير سلطنتي حاکم در دنيا نامشروع اند. بر کسي پوشيده نيست که احساس بيگانگي بين رژيم و مردم رو به فزوني بود. حکومتي که مبتني بر آراء مردم نبود. شاه صرفاً آنچه خود صلاح مي ديد عمل مي کرد. او همه اهرمهاي قدرت را در دست داشت. هم حکومت مي کرد و هم سلطنت. مشروعيت عنوان شده از سوي نويسنده آنقدر خودخواهانه و بيشرمانه است که گويي کمترين آگاهي از حقايق تاريخي ندارد و نمي داند که چگونه پادشاهان ايران با عقد قراردادهاي ننگين، هر زمان تکه اي از کشور را از دست داده و ثروت عمومي را نابود ساختند. از آن جمله است، امضاي معاهده ۱۸۷۵ پاريس بين ايران و انگليس، که به موجب آن ايران از کليه حقوق خود بر هرات و افغانستان چشم پوشيد و طي توافق از بحرين هم صرف نظر کرد. قرارداد ترکمن چاي و عهد نامه گلستان که طي آن بخشهاي عمده اي از آذربايجان و ديگر مناطق را از دست داديم


در نتيجه ضعف حکومت داريوش سوم هخامنشي، اسکندر مقدوني با سپاهي اندک لشکر ايران را تار و مار کرد. تيمور لنگ با حمله خود خرابي بسيار به بار آورد. او حتي کتابخانه هاي ايرانيان را هم به آتش کشيد. مغولها نيز به کشت و کشتار مردم ايران دست زدند و اموال عمومي را تخريب يا غارت کردند. همين طور حمله اعراب به ايران در زمان پادشاهي بي کفايت يزدگرد سوم، که مملکت را به چنان آشوب و يراني رساندند که تاريخ از ذکر آن شرمگين است.

***
"رضاه شاه يک انقلاب صنعتي و فرهنگي بدون خونريزي براي ايران انجام داد."(ص
۴۶)

نويسنده مي بايست پيش از اظهار نظر خود مبني بر صنعتي شدن ايران، تحولات صنعتي در سطح بين المللي و پيشرفت حاصل از انقلابات صنعتي در دنيا را در نظر داشته باشد. رضا شاه خواه ناخواه مجبور به پذيرش يک سري برنامه هاي صنعتي، از جمله طرح راه آهن سراسري، بود. مي دانيم که کشور ما به نوعي با جنگ جهاني درگير بود. انگليس جنوب را داشت و آلمان شمال را قبضه کرده بود. در زمان جنگ طرح راه آهن ايران پذيرفته شد تا نيروهاي متفقين درجنوب و متحدين در شمال مهمات و نيروهاي انساني را سريعتر و بيشتر جابه جا کنند. اگر نياز مبرم انگليس و آلمان به ساخت و بهره برداري از خط آهن نبود، يقيناً راه آهن ايران در آن سالها ساخته نمي شد.

بر اساس ادعاي نويسنده، انقلاب صنعتي و فرهنگي در ايران بدون خونريزي بوده است. اين ادعا کاملاً بي اساس است. آيا پدر محمد رضا که زمين هاي مردم را با زور ارتش غصب کرد و حکم به دستگيري زنان و خانواده هاي مخالف با بي حجابي داد، نکوشيد تا با ضرب و شتم مردم بي گناه و ايجاد خونريزي فراوان، تحول در کشور ايجاد کند؟ اعترافات ثريا اسفندياري، همسر سابق محمدرضا پهلوي، بيانگر اين حقيقت است:


"رضا شاه ايلات و قبايل را براي غصب زمين هايشان کشتار کرد، بختياري ها را بر چيد، بختياريهايي که من از ميان آنها بودم." (کاخ تنهايي ص
۷۹)

در دوره رضا شاه سرتيپ فضل اله زاهدي که در زمان جنگ جهاني دوم فرماندار نظامي اصفهان بود، بختياري ها و ترکمن ها را سرکوب کرد تا منابع زير زميني شان در تصرف اربابان حکومت قرار گيرد. زمين هايي که در گذشته توسط رضا شاه غصب شده بود متعاقباً جزو اموال محمدرضا شاه در آمد. طبقه حاکمه بر ايران چنان رفتار مي کرد که گويي قوم فاتحي بودند که بر کشوري مغلوب حکومت مي کردند.

***
"محمدرضا مي گفت من بودجه نظامي مملکتم را تأمين مي کنم حتي اگر به قيمت گرسنگي مردم باشد."( خاطرات علم، ص
۲۱۴)

حقيقت ناگواري است. حکومت، بانکها و خزانه هاي شرکت هاي خارجي را به قيمت گرسنگي مردم پر مي کرد. براي دستگاه، صنايع و تجهيزات نظامي ارجح بر ساخت بيمارستان و مدارس و مسکن براي مردم بود. با استفاده از بودجه کشور، با ارتشهاي غاصب کشورهاي ديگر همکاري مي کرد تا مردم ويتنام، افغانستان، عراق، مراکش، عمان، پاکستان، پوريتاريا و يونان را سرکوب و از هرگونه دستيابي آنان به آزادي و دموکراسي جلوگيري کند. در نتيجه توافق ميان پادشاه ايران و ملک حسن پادشاه مراکش نصيري رئيس ساواک، اداره ضد امنيت و آموزش عناصر سرکوب مردم را در کشور مراکش تشکيل داد و راه اندازي کرد.

"ارتشبد نصيري را براي سروسامان دادن و کمک به پادشاه مراکش به آن کشور فرستادند." (خاطرات علم ص ۴۶۵).

"۱۹ ارديبهشت. آمريکا قصد دارد آبهاي ويتنام شمالي را مين گذاري کند، عمليات بمباران را از سر بگيرند و گفتگوهاي صلح پاريس را قطع کند. روزنامه ها قصد دارند عمليات آمريکا در ويتنام را محکوم کنند. دستور داده شده جلوي چاپ آن بهر شکل گرفته شود." (خاطرات علم ص ۳۳۴)

***
حيف و ميل ثروت مملکت توسط دربار، بيرحمانه ترين رويدادي است که تاريخ هميشه با ننگي از آن ياد خواهد کرد. گوشه اي از آمار ناگوار در اين رابطه را علم افشا مي کند:

"پرداخت مستمري ماهيانه ۱۰/۰۰۰ دلار به پادشاه افغانستان از محل بودجه سري دولت. پرداخت ۱۰/۰۰۰ دلار براي خريد ليموزين پادشاه افغانستان. پرداخت مستمري ماهيانه ۱۰/۰۰۰دلار به پاشاه ساقط شده يونان. پرداخت ۴۰۰/۰۰۰ و ۱۰۰/۰۰۰ دلار به پادشاه سابق آلباني."

پرداختها و هزينه ها در صورتي بود که بخش اعظم مناطق کشور در محروميت اقتصادي و امکانات رفاهي به سر مي بردند. از هر بيست و پنج دهکده فقط يکي برق دارد. يک درصد از دهکده ها از آب تميز لوله کشي استفاده مي کنند. در بيشتر مناطق از آب چاه ها و قنوات استفاده مي شد.

"توليد نفت خام ما از ۷۳ تن در سال ۱۳۴۲ به ۳۰۲ ميليون تن در سال ۱۳۵۳رسيده بود. ايران در همه زمينه ها رو به پيشرفت بود. توسعه آموزش چشمگير بود: تعداد با سوادان از ۲۵ تا ۳۰درصد در سال ۱۳۴۱، به ۵۵ تا ۶۰ درصد و تعداد مدارس از ۷۹۰۰ به ۲۱۹۰رسيده بود."(ص۲۴۳)

بسياري از آمارها مانند ادعاهاي نويسنده غير واقعي است. علم اظهارات متفاوتي دارد.

"سه سال پيش اعلام کرديم که تا ده سال ديگر بي سوادي را در ايران ريشه کن مي کنيم، اما طبق آمار فعلي در پايان اين ده سال، ايران دو برابر بي سواد خواهد داشت سال تحصيلي۴۹ -۴۸."(خاطرات علم ص ۱۷۰)

"تغيير هزينه ساخت پروژه هاي مختلف از ارقام واقعي بسيار بالاتر و متفاوت با برآورد هزينه هاي پيش بيني شده بود. ۱۳/۰۰۰/۰۰۰ دلار به ۲۰/۰۰۰/۰۰۰ بالا رفتن." (خاطرات علم ص۲۵۱).

دو برابر شدن هزينه ساخت پروژه هاي مختلف جز از فساد اداري و نا کارآمدي دولت نبود.

"مدير عامل سازمان برنامه و بودجه، دولت در اصل ۲۵/۰۰۰/۰۰۰دلار از بودجه سال آينده را به توسعه دانشگاه اختصاص داده بود. اما حالا معلوم مي شود که فقط ۹/۰۰۰/۰۰۰دلار موجود است. در عوض سرمايه گذاري نظامي ۳۰۰ درصد افزايش داشته و هزينه هاي فعلي دو برابر شود که جمعاً بالغ بر ۵۰۰/۰۰۰/۰۰۰ دلار از بودجه مي شود."(خاطرات علم ص ۴۴۴)

گزارش مدير عامل سازمان برنامه و بودجه نمونه اي است از برنامه ريزي نا صحيح اقتصادي و جدي نبودن طرحها و برنامه هاي آموزشي بر خلاف ادعاي مسئو لان تراز اول مملکت.

"اين موضوع در حالي است که در آمد نفتي کشور از ۲/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ به ۲۲/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ دلار افزايش براي يک سال مالي يافته."( خاطرات علم ص۵۷۱)

دولت براي توجه به آموزش با کمبود بودجه مواجه مي شده است در صورتيکه درآمد ارزي کشور بطور مرتب در پيشرفت بود. يکي از دلايل خروج جوانان از کشورکمبود امکانات آموزشي بود.

"آبادان که در آن زمان يکي از بزرگترين پالايشگاههاي جهان به شمار مي رفت، از جمله افتخارات اقتصاد جوان ايران بود. من از بازديد تاًسيسات و ديدار هزاران کارگر و مهندسي که براي پيشرفت مملکت کار مي کردند، خوشحال بودم. در اين سفر دشواري زندگي مردم در بعضي از محلات آبادان مرا تحت تاًثير قرار داد و اين مطلب را در ديدار با گروهي از زنان در ميان گذاشتم. با بازديد از محلات کارگري احساس کردم که اين خانواده ها نيازمند توجه و همدردي بيشتري هستند." (ص ۱۰۶)

چرا رژيم پهلوي به فکر فروش هرچه بيشتر نفت توليد شده در آبادان بود اما هرگز به فکر کشيدن يک لوله گاز براي ساکنين اين شهر و يا منطقه خوزستان نبود؟ اين در حالي بود که مردم، به ويژه زنان، براي تهيه گاز مورد نياز خود مجبور بودندکپسول هاي سنگين گاز را بر روي شانه هاي خود حمل کنند. واقعيتي که براي تاريخ ناگوار و براي حکومت پهلوي خجالت آور است.

***
"در آن زمان تعداد زيادي از دانشجويان ايراني در آمريکا به سر مي بردند و با اين که بسياري از آنها بورسيه دولت بودند، به مخالفين سلطنت پيوسته و تظاهراتي راه انداخته بودند. من از تظاهرات و شعارهاي عليه شاه طي اين سفر خاطره اي تلخ دارم. آنها در همه جا حضور داشتند، حتي گاه در چند متري ما، بطوري که همسرم مجبور بود با صداي بلند صحبت کند. ما از صبح تا شام صداي فريادشان را، حتي در زير پنجره محل اقامتمان، مي شنيديم." (ص
۱۱۷)


در هيچ کجاي قانون نيامده اگر دانشجو بورسيه است پس حق اعتراض ندارد. يکي از دلائل اصلي خروج جوانان از کشور، ناراضي بودن آنها از سياست هاي حاکم بر جامعه مي باشد. لازم به تذکر است که بسياري از جوانان ادامه تحصيل در خارج از ايران را بر مي گزيدند تا بتوانند در فضايي باز به فعاليت سياسي به پردازند. در حقيقت آنها به دنبال محيط و فرصتي بودند تا مخالفت با رژيم را علني سازند. در اصل، درس خواندن در خارج، بهانه اي بود براي فرار از ديکتاتوري حاکم بر ايران. خود شما به هنگام دانشجويي در فرانسه به هواداران حزب توده پيوستيد و اقدام به فعاليت کرديد (حالايکسره کمونيست را مرتجع و سرخ مي ناميد و مجموع مخالفان پهلوي را محکوم مي کنيد).

"دائماً مجبور بودم اضطرابم را خصوصاً در حضور خبرنگاران پنهان کنم، اما در دلم طوفاني بر پا بود. من اعتراضات دانشجويان را مي شنيدم. بديهي است راهي دراز در پيش داشتيم ولي اقدامات بسياري نيز انجام گرفته بود.(ص ۱۱۷)

حکومت وقت اگر حقوق بشر را رعايت مي کرد و اگر محمدرضا اعلام نمي کرد که به دموکراسي احتياج ندارد، نگارنده هيچ وقت در حضور خبرنگاران مضطرب نمي شد و از ديکتاتوري مردمي! خود و پادشاه به نحو احسن دفاع مي کرد.

***
"از پادشاه خواستم زميني از املاک شخصي خود را براي اين کار در اختيار ما بگذارد و او پذيرفت. بدين ترتيب توانستيم در منطقه گرگان دهي با جمعيتي بيش از هزار نفر از بيماران شفا يافته از جزام بوجود آوريم. (ص
۱۴۰)

انجام اين قبيل خدمات جزء وظايف مسلم هر پادشاه است. به گونه اي نوشته ايد که گويا پادشاه و ديگران در مورد بيماران فراتر از مسئوليت خود عمل کرده و سخاوت به خرج داده اند! پادشاه زمين ها و ثروتش را چگونه بدست آورده بود؟ محمد رضا اظهار مي دارد:

"مگر پهلوي از کجا آغاز کرد؟ پدرم يک سرباز ساده دهاتي بود و در خانواده گمنامي در سوادکوه متولد شده بود. (خاطرات علم ص ... بیشتر

نویسنده:
فرح پهلوي
ناشر:
کلید واژه: