جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 117
دیدگاه ملاصدرا درباره چیستی مرگ و سرنوشت انسان
نویسنده:
علی صالح حاتمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به منظور ارائه دیدگاه ملاصدرا درباره مرگ و سرنوشت انسان پس از آن فراهم آمده است.با توجه به این‌که از دیدگاه ملاصدرا، مرگ امری وجودی است که تنها انسان را از عالم فانی دنیوی، برای حیاتی ابدی به عالم جاوید اُخروی منتقل می‌کند، اهمیت مسأله مرگ در زندگی انسان و نیز سرنوشت انسان پس از آن به عنوان دو واقعیت مسلم و انکار ناشدنی آشکار و نمایان می‌شود، لذا این پژوهش در نظر دارد، به بیان دیدگاه این فیلسوف بزرگ اسلامی درباره مرگ و سرنوشت انسان پس از آن بپردازد. برای این منظور ابتدا دیدگاه ابتکاری ملاصدرا درباره چیستی، انواع و ضرورت مرگ بیان می‌شود و سپس به بیان سرنوشت انسان پس از مرگ از دیدگاه وی پرداخته می‌شود.مباحث مطرح شده در این رساله روشن می‌سازد که ملاصدرا براساس یک سری مبانی ابتکاری از جمله اصالت وجود، جسمانیه‌الحدوث و روحانیه‌البقاء بودن نفس، حرکت جوهری اشتدادی آن و... مرگ را به عنوان امری وجودی تعریف می-کند که تنها باعث انتقال نفس انسان از عالم دنیا به عالم آخرت می‌شود، نه باعث نابودی نفس انسان. وی مرگ را به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی تقسیم می‌کند و در توضیح هر یک از آن‌ها می‌گوید: اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس باشد، مرگ طبیعی، اما اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس نباشد، بلکه در اثر خرابی بدن به خاطر حادثه‌ای باشد، مرگ اخترامی و اگر خروج نفس از بدن به اراده و اختیار انسان باشد، مرگ ارادی خواهد بود. سپس وی با اقامه دلایل عقلی و نقلی، تجرد نفس ناطقه انسانی و تبع آن، حیات پس از مرگ را اثبات می‌کند و حیات پس از مرگ را یا برزخی می‌داند یا اُخروی و معتقد است که انسان بعد از مرگ تا روز قیامت، در بهشت یا جهنم برزخی، به سر می‌برد. اما با برپایی قیامت، حیات اُخروی او آغاز می‌شود که وی از حیات اُخروی به معاد تعبیر می‌کند، معاد را نیز اعم از معاد روحانی و معاد جسمانی می‌داند و هر دو را با دلایل عقلی اثبات می‌کند.کلید واژه‌ها: صدرالمتألهین، چیستی مرگ، ضرورت مرگ، سرنوشت انسان، فرجام شناسی
تطبیق ضرورت علی و معلولی و بروز چالش جبر در حکمت متعالیه و آیات و روایات
نویسنده:
محمد ذوالفقاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بر اساس اصل علّیت ، هر پدیده اى ناگزیر نیاز به علّتى و موجبى دارد ، این اصل از دیرباز ذهن انسانها را به خود مشغول داشته است. بر اساس همین اصل بوده که انسانها در پى هر حادثه اى سراغ علّت آن را مى گرفتند و در صورت عدم شناخت علل آشکار و طبیعى پدیده اى ، به وجود قدرت و دستهای نامرئی همچون موجودات خیالى و الهه های مختلف اعتقاد پیدا مى کردند که در کار ایجاد و تدبیر آنها نقش دارند . اصل علیت مبین نیازِ بالضروره ی معلول به علت است و این ضرورت بر اساس استدلالهای متعددی اجتناب ناپذیر و استثنا ناپذیر است و در صورت اثبات این ادعا ، به ناچار افعال انسان تحت تاثیر این نظریه قرار میگیرد و باعث ایجاد نگرشی خاص تحتِ عنوانِ "جبر" در افعال انسان خواهد شد.ملاصدرا ضمن اعتقاد به اختیار انسان می فرماید: مختار بودن انسان به این نیست که اراده آن به اراده اش باشد بلکه تنها اگر فعل او به اراده اش باشد کفایت میکند بر اینکه ما انسان را مختار بنامیم . از طرفی ایشان تلاش نموده تا با اعتقاد به وحدت وجود ، که مورد نظر عرفا نیز هست ، منافات پیش آمده را از اساس منکر شود . بدین نحو که با برگرداندن علیت (که اساس آن کثرت است)، به تجلی(که مبتنی بر وحدت است) دیگر مغایرتی نیست تا بحث اختیار یا مجبور بودن مطرح باشد . با این رویکرد دیگر معلول دارای وجودی مستقل از علت نیست بلکه شان و تجلی آن میباشد.از طرفی آیات قران کریمو روایات مروی از معصومین(ع) مبین اصل علیت و ضرورت علی و معلولی میباشد تا جایی که به وضوح علل چهارگانه ی مورد اعتنای فلاسفه در ضمن بسیاری از آیات قران کریم و روایات آمده است . در عین حال مبحث وحدت وجودی حکمای متعالیه ، مورد موافقتِ قطعی واقعنشده است و حتی در جاهاییآنرا مردود میداند.
سیالیت وجود آدمی از منظر کی‌یرکگور و ملاصدرا
نویسنده:
مهدی خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بدون شک، دو متفکر بزرگ عالم غرب و اسلام، يعني کرکگور و ملاصدرا، توجه خاصي به بحث سيلان انسان و حرکت او به سوي تحصيل ماهيت خويش داشته اند که در تاريخ تفکر کم سابقه به نظر مي‌رسد. کرکگور که خود،‌ بنيان‌گذار اگزيستانسياليسم نيز به شمار مي‌رود، انسان را داراي وجودي سيال مي‌داند که مي‌تواند از پايين‌ترين مراحل وجودي خويش به بالاترين مراحل آن صعود کند. این موجود، در هر لحظه، تعالی می‌جوید و از آنچه در آن لحظه است، پای خود را فراتر می‌گذارد. کرکگور معتقد است که انسان، آن موجودی است که عمل می‌کند. بنابراین، انسان دائماً ماهیتش تغییر می‌کند. درواقع، کرکگور به شدت از مقولات جوهری و ایستا دربارة انسان پرهیز می‌کند و بر اين نکته تأکيد مي‌کند که انسان، موجودی است که خود را در مرحلة عمل می‌سازد. در اين تفکر انسان به‌واسطة عمل اختیار، امکانات وجودی خویش را به منصۀ ظهور می‌رساند.آدمی نهایتاً، آن‌چه واقعاً انتخاب می‌کند، می‌شود.بنابراین، آدمی هیچ‌گاه موجودِ قطعی و تعیین شده‌ای نیست؛ بلکه همیشه آن چیزی است که باید تعیین شود. من باید تعیین کنم که آیا خودِ خویش هستم؟در تفکر ملاصدرا نيز انسان بر اساس حرکت جوهری‌ای که دارد هویت خاص و مرتبة وجودی ثابتی ندارد؛ بلکه در وعاء طبیعت و به مقتضای حرکت جوهری و اتحاد و یگانگی با بدن، دائماً در حرکت بوده و از مرتبه‌ای به مرتبة دیگر منتقل می‌شود. بنابراین انسان، مراتب وجودی متفاوتی دارد و در هر آنی از آنات به موجودی تازه منقلب می‌شود و از هر مرتبۀ آن ماهیت خاصی انتزاع می‌شود.انسان، بر اساس حرکت جوهری که در ذات وجودش قرار دارد، باید آرام آرام حرکت کند تا نفس خود را از جسمانیت رهانیدهو لباس تجرد را بر آن بپوشاند. اما گرچه ميان اين دو متفکر دربارة‌ سيلان وجودي انسان،‌ شباهت‌هايي ديده مي‌شود؛ اما با بررسي دقيق آراء آنها اين نتيجه گرفته مي‌شود که ميان کرکگور و ملاصدرا در اين خصوص اختلافات بنياديني وجود دارد که ناشي از نوع نگاه آنها به انسان و حرکت وجودي اوست.
جایگاه خدا در انسان‌شناسی ملاصدرا
نویسنده:
محرم رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خداوند و تصوری که در حکمت متعالیه از او وجود دارد، مهم‌ترین نقش را در انسان‌شناسی ملاصدرا ایفا می کند. از نظر ملاصدرا تمامی کائنات جلوه‌های مختلف خداوند هستند و انسان، کامل‌ترین جلو? اوست که در آیات قرآنی به خلیف? الهی و امانت‌دار خداوند توصیف شده است. خداوند در حکمت متعالیه نه به‌عنوان خدایی که در رأس آفرینش قرار دارد و با واسطه با انسان مرتبط است؛ بلکه خدایی است که بنا بر آیه « نَحْنُ‏ أَقْرَبُ‏ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ (ق / 16)» از آدمی به خودش نزدیک‌تر است. مبانی اصلی ملاصدرا در انسان‌شناسی، اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود (و در نظر نهایی وی وحدت شخصی وجود)، ربط محض بودن معلول نسبت به علّت و حرکت جوهری است. در بستر حرکت جوهری نفس انسانی مراتبی از ماده، مثال و عقل را دارا گشته و به مقام فوق عقل دست می‌یابد. داشتن مراتب گوناگون، خدشه‌ای بر وحدت نفس وارد نمی‌سازد همانطور که خداوند هم دارای جلوه‌هایی از عقل، مثال و ماده بوده؛ ولی این منافی با وحدت او نیست. وحدت خداوند، وحدت حقّه است و انسان نیز وحدتی ظل وحدت حقّ? خداوند دارد. تناظر خداوند و انسان به این مسئله ختم نمی‌شود: در نگرش صدرایی همانطور که خداوند خالق و مبدع هستی است، انسان نیز به‌عنوان خلیفه و جانشین وی دارای این ویژگی است؛ یعنی با قو? تخیل خود وجودات ذهنی را در سرزمین خیال خود می‌آفریند، تفاوت تنها در این است که ابداع خداوند در قلمرو خارج است و ابداع تخیل در قلمرو ذهن.
لوازم انسان شناسی ملاصدرا در باب عام گرایی و خاص گرایی اخلاقی
نویسنده:
صحرا پیغامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در انسان شناسی ملاصدرا، انسان ها بر حسب فطرت هیولانی- ترکیب جسم از ماده و صورت- یک نوع واحدند و همه انسان ها در این مورد، مشترکند، اما همین انسان ها بر حسب ملکات و کمالات نفسانی، به انواع گوناگون شیطانی، انسانی، حیوانی و فرشته تقسیم می شوند. در کنار موجودات دیگر که دارای وجودی ثابت هستند، انسان دارای وجودی است که دائماً در حال ترقی و تحول از وجودی به وجود دیگر است و در نهایت امر، سعادتی نصیب انسان می شود که این سعادت در حد و مرتبه وجود خود این انسان و اعمالش است و فرد بسته به این که تا چه حد مراتب کمال را طی کرده باشد، چه اعمالی را انجام داده باشد و چه کمالات و فضایلی را کسب کرده باشد، در یکی از گروه های شیطانی، انسانی، حیوانی و فرشته قرار می گیرد. بر این اساس انسان شناسی ملاصدرا را در ارتباط با عام گرایی معتدل در اخلاق می دانیم. ملاصدرا را عام گرا می دانیم، زیرا وی با توجه به این که ساختار وجودی انسان ها شبیه به هم است، برای آن ها اصول و احکام اخلاقی عامی را به کار می برد. او را عام گرای معتدل می نامیم، زیرا اصول و احکام اخلاقی عامی را که وی به کار می برد، عام به معنای کلی که شامل همه انسان ها شود، نیست، بلکه عام به معنای ویژه است. یعنی این احکام نه آنقدر عام است که شامل همه انسان ها شود و همه آن ها را در یک سطح قرار دهد، و نه آنقدر خاص است که فقط شامل گروه خاصی از انسان ها شود، بلکه وی با تقسیم انسان ها به مراتب مختلف، برای هر کدام از آن ها، احکام اخلاقی مخصوص آن مرتبه و گروه را قرار داده است. پس هر انسانی با توجه با این که در کدام یک از مراتب شیطانی، انسانی، حیوانی و فرشته است، احکام اخلاقی مخصوص آن مرتبه را دارد و سعادتی در حد و مرتبه آن گروه نصیب انسان می شود و چنین تقسیمی، اعتدال و میانه رو بودن ملاصدرا را در مورد اصول و احکام اخلاقی نشان می دهد. همچنین قائل شدن به چنین تقسیمی در انسان شناسی ملاصدرا، نشان می دهد که نظام های اخلاقی متفاوتی برای هدایت اخلاقی آدمیان وجود دارد و هر کدام از انسان ها بسته به این که در کدام یک از این مراتب باشند، دارای چهار چوب اخلاقی خاص هستند.
تأثیر عوامل غیر معرفتی در معرفت دینی از منظر صدرالمتألهین
نویسنده:
لیلا شایسته‎رخ
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت، به معنای باور صادق موجّه و به تعبیر صدرالمتألّهین، صورت علمی حاکی از حقیقت خارجی و مطابق با آن است. معرفت دینی که از مباحث مهم معرفت‌شناسی به شمار می‌آید، معرفتی برگرفته از دین و در مورد دین است که از مسائل بنیادین این نوع از معرفت، مسأله مبدأ و معاد است. یکی از مباحث اساسی در حوزه معرفت دینی، سوال از تأثیر یا عدم تأثیر عوامل غیرمعرفتی در این نوع معرفت و چگونگی تأثیر آن عوامل، بر فرض وجود چنین عواملی است. آگاهی از این عوامل غیرمعرفتی و مکانیسم تأثیر آن‌ها بر شناخت انسان از دین و مسائل بنیادین آن، نقش به‌سزایی در دست-یابی به معرفت دینی صادق نیز در نیل انسان به کمال حقیقی خویش ایفا می‌کند.براساس آراء صدرا، این عوامل به دو قسم مفید یا موثر و منفی یا بازدارنده تقسیم می‌گردد. عوامل غیرمعرفتی موثر بر معرفت که از آن‌ها به فضائل و کمالات اخلاقی و عبادی یاد می‌شود، عبارتند از: تصفیه و جهاد با نفس، ریاضت، حسن خلق، تقوا، خوف و خشیّت، همراهی علم و عمل- عمل صالح، نماز، عبادت، طاعت و اخلاص.عوامل مذکور، باعث ایجاد و رشد و بالندگی معرفت می‌گردد و حجب میان نفس و حقیقت را برطرف نموده، قلب را مهیّای دریافت معارف حقّه می‌سازد. در مقابل، عوامل غیرمعرفتی منفی، که همان معاصی و رذائل اخلاقی است، نظیر گناه، جهل و غفلت، حبّ دنیا، عجب و کبر، حسد، کینه و عشق، پیروی از هوای نفس، ریا، شرک، نفاق، حبّ جاه و مقام، تقلید، حیا و کفر، آرزوهای طولانی و وسوسه، قلب را مکدّر می‌کند و در نتیجه، آن را از تابش نور معرفت محروم می‌گردانند؛ چرا که تنها قلب عاری از هرگونه آلودگی، قابلیّت دریافت نور معرفت را دارد.
ترجمه‌ی چهار فصل اول کتاب “The Problem of Evil” by Peter Van Inwagen همراه با مقدمه و مقایسه آن با دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
مجید طیبی جبلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه درباره ی مسئله ی شر است که با استفاده از ترجمه ی چهار درس خطابه ی اول کتاب "مسئله ی شر" تالیف پیتر وان این وجن و نظریات ملاصدرا مطالبی را ارائه می دهد. مساله ی شر هم در فلسفه ی اسلام و هم در فلسفه ی غرب از اهمیت بسیاری برخوردار است از این رو با بررسی نظریات پیتر وان این وجن و ملاصدرا تا حدی تفاوتهای میان این دو فیلسوف که به عنوان نماینده ای از فلسفه ی غرب و فلسفه ی اسلام انتخاب شده اند در این رساله بیان شده است. پیتر وان این وجن شر را وجودی میدانداما ملاصدرا شر را امری عدمی به حساب می آورد. همین تفاوت مهم باعث شده است که حل مسئله ی شر از نقطه نظراین دو فیلسوف دو راه کاملا متفاوت را در پیش بگیرد. در این رساله برای ارائه ی بهترین ترجمه ی ممکن از لغت نامه های معتبر، نظر اساتید و سایتهای اینترنتی بهره گرفته شده و همچنین برای اینکه نظرات ملاصدرا به طور دقیقتر بیان شود از منابع اصلی و شرح معتبر بر آن استفاده شده است.
بهره‌گیری از فلسفه در آموزه‌های دینی از منظر ملاصدرا
نویسنده:
سیدامین‌الله رزمجو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دین اسلام بعنوان آخرین و کامل‌ترین دین آسمانی شامل ساده‌ترین مسائل فردی و اجتماعی تا عمیق‌ترین مسائل هستی‌شناسی به اندازهعمر و عمق هستی است. شرایط فکری و فرهنگی مسلمانان صدر اسلام و محصور بودن پیشوایان معصوم از طرفی و برخوردار بودن آموزه‌های دینی از عمق و ژرفای و بواطن و مراتب از طرفی دسترسی به قله رفیع معارف اسلامی را محدود کرد. بر این اساس دغدغه متفکران مسلمان در هر عصری خصوصاً بعد از عصر ترجمه دست‌یابی به فهم درست آموزه‌های دینی بود. در این میان خردورزان و فیلسوفان اسلامی به ویژه صدرالمتألهین از اصول و مبانی علم شریف فلسفه برای هستی‌شناسی و اثبات و تبیین گزاره‌ها و آموزه‌های دینی بهره گرفته است. ملاصدرا در حوزه خداشناسی با طرح اصول و مبانی فلسفی همچون: اصالت وجود و تشکیک وجود برای اثبات ذات حق و توحید ذاتی و صفاتی و افعال و عدم ترکیب ذات حق تعالی و فقر ذاتی ممکنات بهره جسته است. و با طرح اصل فلسفی بسیط الحقیقۀ کل الاشیاء مسأله پیچیده کثرت در وحدت و وحدت در کثرت را حل نموده و مسأله علم الهی به اشیاء قبل از ایجاد و عینیت ذات و صفات و اثبات همه‌ی کمالات و اوصاف را برای حق تعالی را برهانی می‌کند.ایشان در حوزه نبوّت بعد از اثبات ضرورت نبوّت با تقسیم‌بندی انسانها، پنج گروه جایگاه نبی را بعنوان کامل‌‌ترین انسان مشخص می‌سازد و اوبا طرح قوس نزول و صعود پیامبر را بر قلۀ رفیع قوس صعود قرار داده و با تشریح قوای سه‌گانه حساسه، متخیّله و عاقله انسان پیامبر را جامع الانوار حسی و خیالی و عقلی می‌داند. همچنین ملاصدرا با اشاره به مراتب عقل: عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل بالمستفاد پیامبر را موجودی می‌داند که با عقل فعال متصل و متحّد شده و همه علوم و حقایق را از او دریافت می‌کند و او نبوت را منقطع ندانسته و امامت و ولایت فقیه را در مسیر نبوت می‌داند. ملاصدرا در حوزه معاد اصول بیشتری را تأسیس نموده تا مشکل معاد جسمانی را به زیبایی حل کند، ایشان از دو اصل اصالت وجود و اینکه تشخیص هر چیزی به وجود است نتیجه می‌گیرد که حقیقت انسان همیشه محفوظ است و او وارد محشر می‌شود گرچند ظاهر انسان متغیر باشد. و او از قاعده فلسفی تشکیک وجود اثبات می‌کند که بدن اخروی هر شخص همان بدن دنیوی او است. و با ابتکار حرکت جرهری ادعا می‌کند که بدن اخروی او همان بدن دوران کودکی است که تکامل یافته است. او همچنین با طرح اصولی همچون: شیئت شییء به صور ت است نه به ماده، وحدت شخصیه وجود و تجرد قوه خیال و.... جنبه‌ی از جنبه‌های مبهم معاد و نحوه حشر انسانها حتی همه موجودات را روشن می‌کند.
بررسی تطبیقی کتاب الخیرالمحض با جریان فلسفه اسلامی
نویسنده:
زهرا اسکندری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الخير المحض که در اصل خلاصه‌ای است از کتاب THE ELEMENTS OF THEOLGYاثر پروکلس از جمله آثاری است که در جريان نهضت ترجمه از زبان يونانی به عربی برگردانده شده است. رئوس کلی مطالب کتاب را بحث‌هايی پيرامون عليت، ويژگی‌های مبدأ اول، نحوی فاعليت مبدأ اول و مراتب هستی تشکيل می‌دهند دغدغه ی اصلی مولف کتاب توضيح چگونگی کثير شدن واحد با تاکيد بر نقش واسطه‌ها است همچنين تفکری وحدت گرا بر روح کلی کتاب حاکم است و همين امر اين اثر را رنگی عرفانی بخشيده است ديدگاه‌های فلاسفه‌ی اسلامی اعم از حکمای مکتب اشراق، مشاء و متعاليه دارای شباهت‌های فکری قابل توجه‌ی با اين اثر هستند و همين امر زمينه‌ی تطبيق آثار مکاتب بزرگ فلسفه‌ی اسلامی با اين اثر نوافلاطونی را فراهم آورده است در اين نوشتار سه اثر اشارات و تنبيهات شيخ الرئيس، حکمت الاشراق شيخ شهاب الدين سهروردی و شواهد الربوبيه صدرالمتالهين مورد بررسی قرار گرفته است و نقاط اشتراک و افتراق هر اثر با کتاب الخير المحض در سه موضوع کلی عليت، نحوی فاعيت مبدأ اول و مراتب هستی بيان گرديده است.
  • تعداد رکورد ها : 117