جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 216
اندیشه‌های سیاسی امام محمد غزالی
نویسنده:
غلامحسین سالاروند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
1 - واقع‌بینی غزالی و واقعیت‌هائی که در عصر او وجود داشته تاثیر به سزائی در اندیشه‌های سیاسی وی داشته‌است ، لذا تجزیه و تحلیل وضعیت و واقعیت‌های سیاسی زمان غزالی از جمله عواملی است که فهم درست نظرات سیاسی وی را آسان می‌کند. 2 - باید در تحلیل نظریات غزالی، به مذهب و اصول اعتقادی وی توجه خاصی مبذول داشت ، غزالی از هم پاشیدن وحدت مسلمین و بروز فتنه و هرج و مرج بیم ناک است ، ولذا بنابر اصل مصلحت که در احیاء به عنوان اصول اعتقادی مطرح می‌کند، سعی دارد حتی به بحث در مساله قیام برای خلع قدرت سیاسی، نپردازد، و اگر انتقاد به زمامداران را جائز می‌داند، تا حدودی اجازه می‌دهد که به نظم عمومی و صلح اجتماعی زیانی نرساند، این بیم و هراس به خوبی مشاهده می‌شود که بر نظریه سیاسی وی تاثیر قابل توجهی داشته‌است و برهمین اساس است که تلاش می‌کند میان سلطان و خلیفه سازش برفرار کند، و نظامی مختلط بوجود بیاورد که امنیت و آرامش و مصالح مسلمین را تامین کند، و مانع تفرقه مسلمین شود. قبول مشروعیت خلافت عباسی هم در همین راستاست ، بنابراین برای درک وحدت نظرات غزالی نباید شرایط زمان زندگانی و دوره‌های مختلف آن را از زمان کسب علم تا فرار از بغداد و ترک عزلت ، از نظر دور داشت ، و واقعیت زمانه وی را به حساب نیاورد، و همین طور نمی‌توان اندیشه‌های سیاسی او را جدای از اصول و مبانی اعتقادی‌اش تجزیه و تحلیل کرد. 3 - مطلبی دیگر که باز قابل ذکر است ، و بعضی از محققین اندیشه سیاسی غزالی هم مانند هانری لائوست به آن اعتراف می‌کند، این است که وی در ساختن مدینه فاضله موفق نشد و باناکامی و شکست روبرو شد، زیرا نمونه مدینه فاضله را به خلفاء و امرایی عرضه کرد که بیشتر درصدد نجات خود بودند تا نجات و اصلاح مردم، و یا استقرار شرع مقدس ، و در نهایت سعادت اخروی این بود، اجمالی از اندیشه‌های سیاسی غزالی، شخصی که به علت وسعت دانش و گفتارش ، بعضی او را احیاءکننده دین در راس قرن پنجم خوانده‌اند، و برخی دیگر تکفیرش کرده‌اند و جاه طلب‌اش خوانده‌اند. ولی انسانی که حقیقت‌جو باشد عجولانه داوری نمی‌کند و بدون تحقیق و شناخت کامل، نظری نمی‌دهد.
بررسی رابطه عقل و دین از دیدگاه ابن سینا و امام محمد غزالی
نویسنده:
بهمن غلامی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا و غزالی تأثیرات بسزایی در شکل گیری تفکّر و اندیشه‌ی اسلامی در مسئله رابطه‌ی عقل و دین داشته‌اند. ابن سینا به طور مستقیم وارد مبحث ارتباط بین عقل و دین نشده و لذا لازم است برای یافتن اندیشه‌ی وی در این زمینه توجیه‌های عقلانی را که وی برای اصول دین ارائه نموده بررسی کنیم. همچنین گرچه غزالی در برخی از آثار خود از رابطه‌ی بین عقل ودین سخن گفته اما برای انجام مقایسه‌ی بهتر، در این پایان‌نامه ابتدا نظرات وی در مورد اصول دین آورده شده و سپس برخی از نظرات وی در مورد معقولیت گزاره‌های دینی بیان شده است. ابن سینا با این که سعی در عقلانی کردن گزاره‌های اساسی دین داشته امّا به ناتوانی عقل در تبیین برخی از اصول دین اعتراف می‌کند. وی این ناتوانی را به علت وجود نقص در قوه‌ی عاقله‌ی انسان نمی‌داند بلکه آن را به واسطه‌ی اشتغال انسان به اموری می‌داند که مانع رسیدن انسان به مراتب عالیه‌ی کمال هستند. غزالی نیز با وجود این که معتقد است عقل توانایی فهم برخی از مسائل دین را ندارد اما نقش عقل را در دریافت حقایق دینی می‌پذیرد و از عقل به عنوان حاکمی که هرگز معزول نمی‌شود یاد می-کند. بنابرین می‌توان تشابه دیدگاه آن‌ها رادر اعتراف به ناتوانی عقل در فهم برخی از مسائل دینی دانست. اختلاف دیدگاه این دو در نوع نگاهی‌ست که به این ناتوانی داشته‌اند. ابن سینا معتقد است اگر عقل از موانع مادی عبور کند و به مراتب عالیه برسد می‌تواند با وحی که جلوه ای‌ازمراتب اصلی هستی است رابطه عینی داشته باشد اما غزالی بر عکس ابن سینا معتقد است حتی اگر عقل بتواند به مراتب عالیه تعقل برسد باز هم از فهم حقیقت همه‌ی مسائل دین عاجز است.کلید واژه:عقل، دین، عقل عملی، عقل نظری، ابن سینا، غزالی
مساله شرور از دیدگاه غزالی و آگوستین
نویسنده:
عطیه تجری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهمسئله شرور از جمله قدیمی ترین و جدی ترین مسائلی است که همواره مورد توجه فلاسفه و متکلمان در همه ی اعصار بوده است . پرسش اساسی در باب مسئله شرور این است که اساسا چرا شرور وجود دارند و علت وجودی آنها چیست؟ دین مداران در این مسئله با چالش جدی تری مواجه اند و آن چالش از تعارض میان وجود خداوند به عنوان موجودی عالم و قادر با وجود شرور ناشی می شود . این مسئله چنین رخ می نماید که اگر خدایی قادر وعالم و خیرخواه در عالم وجود دارد ، چگونه شرور در عالم وجود دارند و وجود چنین آلام و رنجهایی با وجود خدایی خیرخواه و قادر و عالم متعارض است . یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان مسیحی در این زمینه آگوستین است . او می کوشد به فهمی درست از خیر و شر دست یابد . ثنویت مورد قبول مانویان را رد می کند و در می یابد که ثنویت موجود در اندیشه ایشان نمی تواند تبیین معقولی برای توجیه شرور باشد . وی می پذیرد که ماهیت متغیر ماده و فساد آن در راستای هماهنگی معناداری در ایجاد جهان سرشار از کمال است. فهم وی از مسئله شر ، او را به این باور می رساند که، شر فقدان و عدم است . وی با عدمی دانستن شر و نسبیت آن در قالبی فلسفی – الهیاتی به تبیین جامعی از شرور دست می یابد . از میان متفکران مسلمان ، امام محمد غزالی به طرزی بدیع به تبیین مسئله شرور پرداخته است ، تا جایی که بسیاری برآنند که حکمای بعد از وی یا سخنان او را تکرار کرده اند و یا آنها را تکمیل نموده اند . غزالی با تأکید بر نظام احسن عالم و جریان حکمت و اراده الهی در امور عالم ، وجود شرور را لازمه نظام جهان می داند و وجود شرور را معلول علم عنایی خداوند می شمارد . تأثیر آراء وی در باب بهترین جهان ممکن را می توان در اندیشه های فلاسفه غرب از جمله لایب نیتس مشاهده کرد . آگوستین و غزالی برای تبیین مسئله شر به مبانی دینی روی آورده و در اندیشه های ایشان یک تلفیق فلسفی – الهیاتی جامع به چشم می خورد . این امر آرای ایشان را از جهات بسیاری همگون می سازد. در بررسی مقایسه ای میان آراء این دو متکلم به مبانی مشترکی چون نسبی بودن شرور، آمیختگی و ملازمه خیر و شر، انواع شرور و غیره برمی خوریم . تفاوت سنت فکری آگوستین و غزالی ، نیز به تفاوت ها و تعارض هایی در اندیشه های ایشان انجامیده است. از جمله در تبیین جهان شناختی شرور از دیدگاه ایشان تفاوت ها ی واضحی دیده می شود . عمده تعارض آراء ایشان در قالب نظریه عدل الهی رخ می نماید. در این رساله با بررسی آراء ایشان به نکات اشتراک و افتراق آراء ایشان خواهیم پرداخت . واژگان کلیدی : مسئله شرور، آگوستین ،غزالی ،نظریه عدل الهی ، نظام احسن
رابطه دین و اخلاق از دیدگاه غزالی
نویسنده:
فرزانه باباییان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارتباط باید و نبایدهای اخلاقی با باید و نبایدهای دینی چگونه است؟ آیا اخلاق در مرحله تعیین اصول کلی خود متکی بر دین است یا مستقل از آن؟ در این پژوهش پاسخ امام محمد غزالی به این پرسش ها مورد بررسی قرار می گیرد. غزالی در اخلاق اساس را بر دین و اعتقاد به خداوند می گذارد و امر و نهی خداوند را پایه فضایل و رذایل اخلاقی می داند. او ملاک شناخت حسن و قبح افعال را شرع می داند، بدین معنا که هرچه شارع به حسن بودن آن امر کند، آن حسن است و هرچه را که شرع به قبیح بودن آن امر کند، قبیح خواهد بود. بنابراین، غزالی خوبی و بدی افعال را چیزی جز تعلق امر و نهی الهی به آنها نمی داند و به همین سبب بدون یک قانونگذار الهی نمی توان قانون اخلاقی داشت و هیچ کاری خوب و بد نیست مگر اینکه خداوند بدان فرمان دهد و یا از آن نهی فرماید. او مقصد نهایی اخلاق را سعادت اخروی می داند و هدف آن را حفظ و تقویت فضایل پیشین و به وجود آوردن فضایلی جدید در انسان می‌داند، به گونه ای که انسانها را به موجوداتی برتر و متعالی مبدل سازد. غزالی معرفت خداوند را ممکن می داند. برهمین اساس همه اعمال اخلاقی باید معطوف به کمال نفس و به قصد نیل به سعادت اخروی باشند که نهایت آن قرب خداوند است.غزالی منکر تأثیر معرفتی عقل است و عقل را تا آنجا که آدمی را به نور ایمان رهبری کند، می پذیرد و معتقد است که عقل در پرتو شرع هدایت می شود به این معنا که عقل مفسر و مبین شرع، و شرع هدایتگر آن است. درباره حسن و قبح عقلی می گوید که حسن و قبح از اوصاف ذاتی اشیاء نیست تا فهم آنها کار عقل باشد بلکه وصفی اضافی است و خواست شرع در این مورد تعیین کننده است و عقل فقط فرامین شرع را می فهمد. او برهان عقلی را در برابر وحی کافی نمی داند و معتقد است معرفت شرع، کامل تر و تمام تر از معرفت عقل است و بدین سبب لازم است که عقل در امور جزئی به شرع توسل جوید.غزالی معتقد است دین در تعیین اصول کلی اخلاق نقش اصلی را ایفا می کند لذا دین را هم در مقام تعریف و هم در مقام اثبات و هم در مقام ثبوت پشتوانه اخلاق می داند. حتی می توان از عبارات غزالی در خصوص دین و اخلاق، ارتباط روان شناختی را نیز استنباط کرد، به این معنا که فرمان دادن یا ندادن خداوند به انجام کاری می تواند در دینداران ایجاد انگیزه کند و در انجام دادن و ندادن یک عمل موثر باشد.
اخلاق عارفانه در اندیشه غزالی و امام خمینی
نویسنده:
صفورا چگینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رویکردهای اخلاقی مختلفی درجهان اسلام مطرح شده استکه اخلاق عرفانیاز مهمترین آنهاست. این رویکرد اخلاقی منبعث از اخلاق دینی به ویژه قرآن است . در حوزه اخلاق سه نوع رابطهبرای انسان تعریف شده است، رابطه انسان با خودش، رابطه انسان با خدا و رابطه انسان با جهان که اخلاق عرفانی به طور خاص به رابطه ی انسان با خدا تکیه دارد. عرفا با درنظرگرفتن رابطه انسان با خدا براین باورند که نفس دارای ساحت های متعدد طولی است وهدف اخلاق عرفانی شکوفایی و فعلیت بخشی به تمام این ساحت های نفسانی است ، زیرا انسان تنها با گذر از این عوالم نفسانی است که به کمال حقیقی نایل می گردد.این نوشتار درصدد آن است که اخلاق عرفانی را در نظام فکری غزالی و امام خمینی (ره) بررسی کند. روش این پژوهشانتخاب محورهایی است که بتوان براساس آن ها اولا تصویری روشن از اخلاق عرفانی در غزالی و امام خمینی ترسیم کرد ، ثانیا به کمکاین محورهابه مقایسه این دو نظام فکری– که هدف اصلی این رساله است – پرداخت. برای تحقق این امر شش محور انتخاب شده که عبارتند از: جایگاه نفس در عرفان ، تاثیرپذیری از شریعت ، تاکید بر روش شهودی در کسبمعرفت عرفانی، جایگاه تهذیب نفس در عرفان ، تبیین فضایل و رذایل و اقسام آنها، بررسی عرفان فردی و اجتماعی و رابطه متقابل آنها با هم . نتایج این پژوهش بیانگرآن است که وجوه اشتراک واختلاف بسیاری میان این دو دیدگاه وجود دارد . اخلاق عرفانی درهر دو بر پایه منابع دینی پی ریزی شده است .غزالی در آثارشتوجه ویژه ای به اخلاق فلسفی داشتهاما ار آنجا که در اواخر عمرش درمی یابد که تنها راه سعاد تمندیبشر عرفان است ، در مهمترین اثر خود کتاب احیاء العلومبه تفصیلبه اخلاق عرفانی پرداخته است. امام (ره)نیز در آثارش گذری بر اخلاق فلسفی داشته استاما رویکرد اخلاقی امام به طورخاص ناظر به اخلاقی دینی است . همچنین به نظر می آید غزالی در اخلاق عرفانی تا حد زیادی به جنبه های نظری اخلاق توجه داشته است در حالی که امام (ره) تاکید ویژه ای بر جنبه های عملی اخلاق دارد .
معاد جسمانی از منظر غزالی و اشکالات وی بر ابن سینا
نویسنده:
رامین شیرعلی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسائل مربوط به معاد، به ویژه معاد جسمانی، دغدغه بسیاری از متفکران اسلامی از جمله ابن‌سینا و غزالی بوده است. در این میان، ابن‌سینا در رابطه با معاد جسمانی در آثارش به طور کلی سه نوع اظهار نظر کرده است؛ طوری که در کتاب‌های شفاء و نجات، معاد جسمانی را از طریق شریعت پذیرفته است و در کتاب مبداء و معاد در مورد گروهی از انسان‌ها، به یک نوع معاد جسمانی معتقد شده است، اما جسم آن را یک جرم فلکی دانسته است؛ و در نهایت در رساله اضحویه آن را از لحاظ عقلی انکار کرده است. غزالی نیز در باب معاد جسمانی در آثارش سه نوع اظهارنظر کرده است؛ اولین نظریه، نظریه بدن جدید است که در کتاب تهافت‌ الفلاسفه مطرح می‌کند که براساس این دیدگاه لزومی ندارد که در آخرت انسان با همین بدن دنیوی محشور شود؛ چرا که این امکان هست خداوند با قدرت لایتناهی خود، بدن جدیدی خلق کند. دومین نظریه، نظریه برانگیختگی است که در کتاب کلامی خودش یعنی الاقتصاد ‌فی ‌الاعتقاد بیان می‌کند که براساس این نظریه خداوند در روز قیامت با قدرت لایزال خود اجزای پراکنده بدن انسان را دوباره زنده می‌کند؛ و در نهایت در کتاب المضنون یک توصیفی از رابطه نفس و بدن ارائه می‌دهد و در نهایت معاد جسمانی را یک امر ممکن می‌داند. در این میان غزالی، ابن‌سینا را به دلیل انکار معاد جسمانی تکفیر کرده است؛ به احتمال زیاد، غزالی در تکفیر ابن‌سینا به رساله اضحویه توجه داشته است چرا که در آثار دیگرش، معاد جسمانی را از طریق شرع یا حداقل برای برخی از مردم اثبات می‌کند. البته می‌توان گفت که اشکالات غزالی بر ابن‌سینا و حتی تکفیر وی نمی‌تواند صحیح باشد چرا که ابن‌سینا با توجه به مبانی فلسفی و عقلی خود اعتراف می‌کند که از لحاظ عقلی نمی‌تواند معاد جسمانی را اثبات کند ولی از راه شرع، پذیرش آن را بر خود واجب می‌داند. پس می‌توان گفت که اشکالات غزالی بر مبنای عقلی نمی‌تواند وارد باشد چرا که اشکالات تناسخ، اعاده معدوم، شبهه آکل و ماکول و ... که از لحاظ عقلی امتناع آن‌ها روشن است، پیش می‌آید؛ اما اگر بحث پذیرش شریعت و پیامبر باشد، ابن‌سینا نیز از طریق پیامبر و شرع معاد جسمانی را می‌پذیرد، پس جایی برای تکفیر وی باقی نمی‌ماند.کلید واژگان: ابن سینا، غزّالی، معاد جسمانی، معاد روحانی، نفس، بدن
بررسی و تحلیل نظریه‌ی روح معنا در تفسیر آیات متشابه قرآن
نویسنده:
حامد شیواپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم در معارف اسلامی بحث درباره‌ی آیات متشابه قرآن است. بحث درباره‌ی آیات متشابه قرآن از سویی در تفسیر و علوم قرآن مطرح است و در این زمینه کوشش می‌شود به پرسش‌هایی از این دست پاسخ داده شود که معنای تشابه چیست و معیار و ملاک تمایز آیات محکم از آیات متشابه کدام است. از سوی دیگر بخش مهمی از مباحث درباره‌ی آیات متشابه، به‌ویژه آیاتی که به اسماء، صفات و افعال الهی مربوط هستند، مباحثی است که در کلام، حکمت و عرفان اسلامی مطرح شده است. معنای آیات متشابه و ملاک تمایز این آیات از آیات محکم هرچه باشد در این نکته نمی‌توان تردید کرد که بخش مهمی از «تشابه» در معنای این آیات از وجود مفردات خاصی در آن‌ها ناشی می‌شود که همان الفاظ موجب تشابه معنای آیه می‌گردد. مراد از این واژه‌ها، الفاظی مانند عرش، کرسی، لوح، قلم، میزان، صراط، جناح، نور، ید، وجه، ساق، سمع، بصر، عین و... است که معنای محسوس و ظاهری آن‌ها به‌تنهایی روشن است (یا دست کم چنین به نظر می‌رسد)، اما در آیاتی که این الفاظ به کار رفته‌اند نمی‌توان این معنا را برای آن‌ها پذیرفت و جز ظاهریان که معانی محسوس را در مورد خدای متعال می‌پذیرند هیچ‌کدام از دانشمندان مسلمان، اعم از عارفان، حکیمان و متکلمان اشعری، معتزلی و امامی با وجود تفاوت دیدگاه‌های خود، به معنای ظاهری این دو آیه ملتزم نمی‌شوند و نمی‌پذیرند که خدا بر یک تخت ظاهری، از آن‌گونه که در میان آدمیان رایج است، تکیه زده باشد. در این صورت این لفظ و امثال آن از «متشابهات» خواهند بود.چنان‌که خواهیم گفت، درباره‌ی واژه‌های متشابه قرآن دیدگاه‌های گوناگونی ابراز شده است که نظریه‌ی روح معنا یکی از آن‌هاست. پرسش ما آن است که این نظریه در تبیین این واژه‌ها دقیقاً چه می‌گوید؟ و چه تفسیرها و تقریرهای گوناگونی از این نظریه ممکن است به دست داده شود؟ و در طول تاریخ اندیشه و فرهنگ اسلامی، این دیدگاه چه تطوراتی داشته است؟ سرانجام پرسش نهایی ما آن خواهد بود که این نظریه چه نکات مثبتی دارد و در عین حال با چه نقدهایی مواجه است؟در پاسخ به این پرسش‌ها، گوهر این دیدگاه را مطرح و تفاسیر گوناگون از آن را نیز بررسی خواهیم کرد. سپس به بررسی تاریخی این نظریه خواهیم پرداخت و سرانجام به دستاوردهای مثبت و نیز نقدهای مربوط به این دیدگاه خواهیم پرداخت.
قدرت خدا از دیدگاه ابن سینا، ملاصدرا و غزالی
نویسنده:
محمد حسینی نیک
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به اهمیت شناخت قدرت خدا در تقویت اعتقاد ما، این تحقیق با هدف بررسی آن در سه مکتب متفاوت و برمبنای دیدگاه‌های ابن سینا، ملاصدرا و غزالی انجام گرفت، طبق آیاتی که خداوند متعال خودش را قادر نامیده استآنها قدرت را صفت ثبوتی دانسته اند، هرچند ابن سینا و ملاصدرا ضمن تقسیم صفات، (قدرت) را صفت ثبوتی حقیقی مضاف می دانند که عین ذات است ولی ابن سینا عینیت صفات با یکدیگر را مصداقی و مفهومی دانسته، که هرگاه نسبت به ذات ملاحظه گردند، همگی از نظر مفهوم متحد و عین یکدیگرند.زیرا هیچ نوع تکثر در معنا و تشخص برایواجب الوجود صحیح نمی باشد. و بحث برانگیزترین دیدگاهش، اتحاد مفهومی صفات می باشد.زیرا ملاصدرا با اینکه آن را به عقلاء اهل دقت نسبت داده أما اصرار بر اختلاف مفهومی صفات دارد. ولینگارنده دیدگاه ابن سینا با بسیط الحقیقه بودن حق را سازگارترمی داند.و غزالی بر خلاف آنها معتقد به صفات هفتگانه ی قدیمه ی زائد بر ذات است. با وجود اختلافشان در ماهیت قدرت، أما در اینکه قدرت، صدور فعل به مشیت است مشترکند. وقدرت الهی را تمام و مطلق می‌دانند برخلاف قدرت انسان که دارای نقص و عجز می باشد. و با وجود اعتقاد به قدرت مطلقه ی الهی در مواجهه با اشکالات وارده بر آن راه حل‌های متفاوتی دارند که نگارنده ضمن تطبیق، تلاش در تقریب دیدگاه‌های آنها متناسب با متون دینی دارد
نقد و بررسی همسویی‌ها و ناهمسویی‌های غزالی با فلاسفه در جهت انسان‌شناسی
نویسنده:
مریم روستایی مهدیخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان با تأمل در خویشتن خویش، در می‌یابد، گرچه مشتمل بر دو جزء تن و روان است، لکن اصل اصیل او روان (نفس) است که منشأ تمام حرکات و حیات و تعقل‌اش است. درک هستی و چیستی انسان وابسته به نفس شناسی است. از این رو این مبحث توجه همه متفکران را به خود معطوف کرده است. غزالی به عنوان یک اندیشمند مسلمان خواستار کنکاش در این حوزه است. او در اکثر قریب به اتفاق رسائل‌اش نظریات خود را در مورد انسان به ویژه نفس بیان می‌کند.ابوحامد مدعی است، نفس شناسی خود را بر پایه آگاهی عمیق از آموزه‌های وحیانی بنا نهاده است. تحقق این آگاهی در مرتبه نخست توسط علم حصولی است. در مرتبه عالی فقط از طریق مکاشفه، مشهود می‌گردد. او در خصوص انسان شناسی به هدف تفکیک آراء موافق و مخالف فلاسفه با آموزه‌های وحیانی، خود را ملزم به بررسی دقیق آراء ایشان به ویژه بوعلی (به لحاظ تأثیری که بر اندیشمندان مسلمان داشته است) می‌داند. بر اساس همین هدف، کتاب «تهافت الفلاسفه» را به نگارش در می‌آورد و رویکرد فلاسفه را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد، تا آشکار کند که برخی احکام آن‌ها با احکام شرع مخالف است. همچنین احکام موافق آن‌ها از ادله‌ی کافی و وافی برخوردار نیست. با این وجود غزالی در بسیاری از مباحث، متأثر از بوعلی است. او همسو با بوعلی قائل به نفس نباتی، حیوانی و انسانی است و نفس ناطقه را غیر منبطع در جسم، مجرد، حادث زمانی و باقی می‌داند که متصرف در تن (جزء غیر اصیل انسان) است. یک قرن بعد ابن رشد با رویکردی مشائی، انسان شناسی غزالی را مورد انتقاد قرار می‌دهد. در قرن حاضر آشتیانی فیلسوف تعلیم یافته در مکتب حکمت متعالیه، انسان شناسی غزالی را نقد و بررسی می‌کند و معتقد است که او هیچ یک از احکام شرع و عقاید فلاسفه را به طور عمیق و دقیق درک نکرده است.
بررسی آراء و احوال و آثار عرفانی فیض کاشانی
نویسنده:
علی اکبری چناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملا محسن فیض کاشانی (1007- 1091ه.ق) محدّث، مفسر، فقیه، اصولی و عارف امامیه در سده یازدهم هجری است که آثار ارزشمندی در هر یک از این علوم به جای نهاده است. نوشته ی حاضر به بررسی زندگی، آراء و آثار این عارف بزرگ پرداخته و مشتمل بر چهار بخش است. در بخش اول به شرح حال و معرفی آثار عرفانی و صوفیانه فیض؛ بخش دوم: جایگاه ملا محسن در تاریخ تصوف؛ بخش سوم: آراء و عقاید او در عرفان نظری و در بخش چهارم آداب و اخلاق صوفیانه از منظر فیض و غزالی اشاره شده است. در این رساله به نگرش ملا محسن به تصوف، در زمانی که ارزش و کارایی آن از بین رفته، بررسی انتساب وی به سلاسل صوفیه، تأثیر پذیری اش از ملاصدرا، غزالی، ابن عربی و شارحانش، بویژه جامی، چگونگی جمع بین عقل، عرفان و قرآن،بررسی تفاوت ها و شباهت های بین فیض و غزالی با تکیه بر مقایسه‌ی المحجه البیضاء و احیاءعلوم االدین، پرداخته شدهاست.
  • تعداد رکورد ها : 216