جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 300
هستی شناسی حکمت متعالیه از منظر آموزه های قیاس ناپذیری و پیشرفت
نویسنده:
نویسنده:احسان سروش؛ استاد راهنما:مهدی گلپرورروزبهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در تاریخ فلسفه اسلامی و با ظهور فیلسوفان بزرگ، ثمره به جای مانده آنها نه تنها آثار فلسفی، بلکه نظام فکری ایشان بوده است که به عنوان یک مکتب یا پارادایم فلسفی جریان داشته است. به طور ویژه، فلسفه ملاصدرا یا حکمت متعالیه همواره هدف مقایسه با سایر مکاتب فلسفی بوده است. امکان مقایسه، قبل از ورود به متن مقایسه، گام اول در آسیب شناسی تعدد آرای تفسیری از حکمت متعالیه به شمار می رود. به عبارتی آیا چارچوب اندیشه ملاصدرا و الگوی معنادار حکمت متعالیه که در طرح مولفه های مبانی نظری، شیوه پژوهشی، و نظام معنایی از ابتکار و نوآوری بهره برده است، از اساس قابل مقایسه با پارادایم های پیشین هست؛ یا چنین مقایسه ای تنها بازی با الفاظ و افتادن در دام اشتراکات لفظی است. برای فهم این موضوع می توان از نظریه قیاس ناپذیری پارادایم ها کمک گرفت. تامس کوهن، فیلسوف علم معاصر، این نظریه را دست مایه نفی پیشرفت انباشتی و رو به حقیقت تاریخ علم نیز درنظر گرفت. بررسی تحقق پیشرفت در فلسفه با ظهور حکمت متعالیه و مقایسه پذیری آن با سایر مکاتب فلسفی هدف پژوهش جاری بوده است، که می کوشد، شباهت ها و تفاوت های هستی شناسی حکمت متعالیه و دیدگاههای نظری کوهن را با روش فلسفه تطبیقی، تحلیل کند و با بررسی مبانی اندیشه دو فیلسوف به شناخت عمیق تری از این تطبیق دست یابد. حاصل این پژوهش در شناخت حکمت متعالیه، دست یابی به نظریه قیاس ناپذیری حقیقت گراست که فراتر از نظریه قیاس ناپذیری موضعی به معنی ترجمه ناپذیری در عین تفسیرپذیری، طرح می شود. در مسئله پیشرفت نیز با توجه به مبانی معرفتی دو فیلسوف در واقع گرایی معرفتی، برخلاف کوهن که تقرب به حقیقت را نفی و پیشرفت را به حوزه های درون پارادایمی محدود می کند، حکمت متعالیه در ارتقای نظری و روش شناختی، پیشرفته تر از گذشته فلسفه اسلامی می نماید.
چینش نظام هستی از دیدگاه فیض کاشانی (ره)
نویسنده:
نویسنده:اورخان محمداف؛ استاد راهنما:جواد جعفریان؛ استاد مشاور :ابوالفضل کیاشمشکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
چینش نظام هستی به عنوان یکی از مسائل مهم علوم حکمی پس از پذیرش اصل کثرت؛ چه کثرت در وجود و چه کثرت در مظاهر وجود، مورد بحث قرار می گیرد. بحث چینش نظام هستی همان تبیین مراتب موجودات هستی است که در مغرب زمین بویژه از زمان افلاطون و در شرق بالأخص در ادیان هندی از قدیم الایام مطرح بوده است. در طول تاریخ اندیشمندان، حکماء و عرفاء از تبیین هستی و چینش آن بیانات و تفسیرهای متفاوت را ارائه کرده اند که در بین آنها سعی و تلاش حکما و عرفای مسلمان به خصوص عرفای شیعی در تفسیر و تبیین چینش نظام هستی حائض اهمیت است. این نوشتار که براساس روش تحقیق کتابخانه ای و با نگاه تحلیلی توصیفی به آثار مرحوم فیض کاشانی پرداخته و هدف آن بررسی و تحقیق دیدگاه ایشان در خصوص چینش نظام هستی است. علامه فیض کاشانی یکی از اندیشمندان بزرگ و جامع علوم عقلی و نقلی در قرن یازدهم است که در علوم مختلف اسلامی، بصورت مستقل وارد شده و آثار و تالیفات ارزشمندی پس از خود گذاشته است. وی از طرفی با رویکرد روایی و حدیثی به مسئله چینش نظام هستی می پردازد و از طرف دیگر با رویکرد فلسفی و عرفانی این موضوع را پیگیری کرده است. ایشان در آثار تفسیری و روایی، صرفاً به دنبال جمع آوری روایات تفسیری نبوده و خود با داشتن گرایش های حکمی و عرفانی، در مقام جمع آوری و ترتیب روایات، اجتهاد ورزیده و در مقام تفسیر آنها نیز تنها به ظاهر آیات و روایات اکتفا نکرده است، بلکه به خاطر تاثیرپذیری‌اش از آثار اهل معرفت به تاویل روی آورده است. و با استفاده از آیه خزائن و حدیث کنز مخفی به مراتب پیش از خلقت یعنی مراتب صقع ربوبی و واحدیت اشاره کرده است. همچنین با استفاده از روایات مربوط به اصناف ملائکه و ارتباط آنها با مراتب بالا و نقش آنها در عوالم پایین مانند مشهور اهل معرفت قائل به احدیت و واحدیت و عالم عقل و مراتب پایین تر در چینش نظام است. ایشان همچنین در کتب حکمی و عرفانی خود به چینش نظام هستی پرداخته و بر دیدگاه مشهور در این خصوص صحه گذاشته است و در خصوص انسان کامل اظهار داشته که انسان ذو جهتین یعنی حقی و خلقی بوده و بدین سبب مظهر اتم حضرت حق و مرآت تمام نمای آن است. وی انسان را روح عالم و عالم امکان را جسد انسان کامل می داند.
تبیین و تشریح آموزه هستی در علم منطق هگل بر مبنای تفسیر هولگیت
نویسنده:
نویسنده:زهره نجفی؛ استاد راهنما:یوسف نوظهور؛ استاد مشاور :حسین اشتری کلباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هدف اولیه این پژوهش تشریح و تفسیر منطق هستی هگل جهت استخراج تعینات و الزامات اجتماعی درونماندگار این نظریه بود. به این منظور ما کار خود را با تفسیر هولگیت از منطق هستی آغاز کردیم و بر اساس عنوان تصویب شدۀ اولیه )تبیین و تشریح آموزه هستی در علم منطق هگل بر مبنای تفسیر هولگیت( بنا بود این پژوهش به تفسیر و تشریح صرف منطق هستی و استخراج التزامات آن در سطح هستی اجتماعی محدود شود. با پیشرفت کار و مواجهه با خیل تفاسیری که بر اساس آنها منطق هستی به عنوان دقیقه ای اولیه و بیواسطه در منطق ذات و منطق مفهوم حل و مضمحل شده و به وانمودی محض تقلیل مییافت، ناچار گردیدیم این تفاسیر را به درون خوانش خود از منطق هستی بکشانیم و به آنها پاسخ دهیم. به این ترتیب برای بررسی رابطه میان منطق هستی و منطق ذات، تفسیر بخشهایی از منطق ذات را نیز در دستور کار خود قرار دادیم. این بررسی نشان داد خوانشی که منطق هستی را به یک دقیقه مضمحلشونده و به نوعی وانمود محض تقلیل میدهد، خود در سطح مواجهه دست اول و بیواسطه با موضوع گیر افتاده و نمیتواند دلالتهای بنیادی و وساطتیافتهتر مقولات را دریابد. ما در این پژوهش با به درون کشیدن منطق ذات در منطق هستی سعی کردهایم نشان دهیم مقولات و تعینیافتگی درونماندگار هستی اگر به شکلی تأملشده و با تعمق بیشتری مورد واکاوی قرار گیرند، کم و بیش سویههایی از مقولات منطق ذات را آشکار خواهند ساخت. در خوانش پیشنهادی ما به جای آنکه دقیقۀ نخست در دل دقیقۀ ثانوی بلع و هضم شود، دقیقۀ دوم به درون دقیقۀ نخست کشانده میشود؛ به این ترتیب کلیت به درون جزئیت کشیده میشود و این خود جزئیت است که ارتفاع میگیرد. این پیشروی دیگر نه از نوع خطی و پشت به گذشته، بلکه به صورت تعمیق در گذشته، مرمت و بازسازی آن است. این رویکرد در خوانش منطق هگل به ما اجازه میدهد، به جای آن که منطق هستی را در مقام نوعی وانمود و هستیِ وهمآمیز از دور خارج کنیم، با نفیِ نفی، آن را تا سطح یک هستیشناسی اجتماعی که مختصات یک جامعۀ آزاد و دموکراتیک را بیان میکند، برکشیم. این خوانش نشان میدهد منطق هستی خود را در مواجهۀ بیواسطهاش نفی میکند، به وانمود بدل میشود، پای ذات را به میان کشیده و تعینات آن را به درون خود میکشد و با نفی دوباره این وانمود و بازگشت مجدد، خود را به منزلۀ نمودِ واقعیت، به منزله مبانی اولیۀ هستیشناسی اجتماعی از نو وضع میکند.
کاوش انتقادی و نقد الهیاتی از هستی شناسی صورت یافته مایکل پولانی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Andrew W Steiger
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
چکیده :
ترجمه ماشینی : دانش پژوهی تمایل دارد بر نقد پولانی از عینیت گرایی تمرکز کند که منجر به مشارکت های فلسفی او، عمدتاً در معرفت شناسی چیزی است که پولانی آن را دانش شخصی می نامد. با این حال، نقد پولانی به همان اندازه با هستی شناسی او گره خورده است. نیاز به کاوش و نقد هستی شناسی ساختار یافته پولانی وجود دارد، به ویژه که در مورد سایبرنتیک و افراد انسانی کاربرد دارد. پولانی هستی شناسی کاملاً توسعه یافته ای ارائه نکرده است، اما قطعات فلسفی در نقد عینیت گرایی مشهود هستند. با توسل به مجموعه وسیع آثار منتشر شده و منتشر نشده پولانی، هستی شناسی او در کنار هم قرار می گیرد. آنچه پدیدار می‌شود، ساختار هستی‌شناختی است که معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی را به هم متصل می‌کند، بر اساس کنترل دوگانه بین دنیایی از جزییات، مشروط به شکل‌دهی طبیعی-و ترکیبات، تابع شکل‌دهی مصنوعی، همانطور که توسط شرایط مرزی و اصول عملیاتی تعریف می‌شود. پولانی با استدلال از شکل‌دهی مصنوعی، هستی‌شناسی از هدف را پیشنهاد کرد که در آن افراد هم ترکیبات معنی‌داری را ایجاد می‌کنند و هم آنها را با مثال‌هایی در زبان و ماشین‌ها رمزگشایی می‌کنند. پولانی متوجه شد که نمونه پیشنهادی او از ماشین‌ها این پتانسیل را دارد که فلسفه او را، به ویژه در حوزه سایبرنتیک، مانند یادگیری ماشین، تضعیف کند. همانطور که خطاب شد؛ با این حال، این فرصت را نیز برای رمزگشایی هستی شناسی انسانی به عنوان یک ماشین بیولوژیکی فراهم می کند. ادعا می‌شود که قدردانی از دغدغه اخلاقی و وظیفه‌گرایانه پولانی عمدتاً در پژوهش‌های پولانی غایب است - دغدغه‌ای که زیربنای نقد او از عینیت‌گرایی است و در نهایت نتیجه‌گیری هستی‌شناختی او را از آنچه هدف هستی‌شناختی بشریت را تعریف می‌کند، پایه‌گذاری می‌کند. با استفاده از هستی شناسی ساختار یافته پولانی برای افراد انسانی، یک اصل عملیاتی deontic مواجه می شود که نیاز به پشتیبانی از بالا به پایین دارد. پولانی در نقد عینیت گرایی، فلسفه هستی شناختی متعادل تری را مطرح کرد که هم علم ناب و هم علم کاربردی را ارج می نهد، اما، با توجه به تقلیل ناپذیری شرایط مرزی و اصول عملیاتی، به اولویت وجودی از بالا به پایین بیشتر در ترکیبات و به ویژه در وجود شخصی نیاز دارد. استدلال می‌شود که خداباوری می‌تواند ساختاری از بالا به پایین برای حمایت از هستی‌شناسی پولانی فراهم کند، بدون اینکه در عین‌گرایی فرو بریزد.
الهیات شکست: هستی شناسی و میل در اسلاوی ژیژک و آپوفاتیسم مسیحی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Christa Marika Rose
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه بازخوانی سنت آپوفاتیک مسیحی را از طریق کار اسلاوی ژیژک ارائه می دهد تا روایتی از الهیات و هویت مسیحی را به عنوان شکست بیان کند، همانطور که از تعهد به مسیح به عنوان سنگ بنای آن و سنگی که روی آن زمین می خورد تشکیل می شود. . در ازدواج دیونیسیوس آرئوپاگیت الهیات مسیحی با نوافلاطونیسم، هستی شناسی نوافلاطونی با مضامین کلیدی الهیات مسیحی وارد تنش ناراحت کننده اما سازنده می شود. این تنش‌ها جنبه‌ای حیاتی از میراث دیونیسیوس است که نه تنها در اندیشه‌های الهیاتی بعدی، بلکه در بسیاری از فلسفه‌های قاره‌ای قرن بیستم نیز قابل مشاهده است، زیرا می‌کوشد خود را از اصل و نسب مسیحی‌اش جدا کند. بحث‌های قرن بیستم درباره رابطه بین الهیات آپوفاتیک و فلسفه قاره‌ای تلاش می‌کنند تا با این میراث دست و پنجه نرم کنند. به عقیده من، کار اسلاوی ژیژک تلاشی برای فراتر رفتن از بن‌بست‌های فلسفه قرن بیستم است نه با فرار، بلکه با بازگشت به متافیزیک، با تکیه بر آثار هگل و لاکان به منظور بیان شرحی از جهان مادی اقتصاد از هم پاشیده ذاتا این شکل در آن ساختارهایی که متعاقباً از جهان مادی بیرون می‌آیند، تکرار می‌شود - به‌ویژه، ساختارهای سوژه فردی و نظم اجتماعی و شیوه‌هایی که هر دو توسط میل ساخته می‌شوند. این تز پیامدهای این هستی شناسی خاص را اولاً از طریق مسئله دریدی موهبت و ثانیاً از طریق مسئله ژیژکیایی خشونت (که هر دوی آنها از نظر ساختاری با مشکل آفرینش و سقوط مسیحی الهیات مشابه هستند) ردیابی می کند. این تز درگیری انتقادی و الهیاتی را با روایت هستی‌شناختی و اروتیک ژیژک از دگرگونی پیش از بازگشت به دیونیسیوس ارائه می‌کند تا نشان دهد چگونه کار ژیژک خوانشی ماتریالیستی از الهیات آپوفاتیک و تعهد مسیحی به کلیسا را ​​ممکن می‌سازد.
پدیدارشناسی یا ساختارشکنی؟: پرسش هستی شناسی در موریس مرلوپونتی، پل ریکور و ژان لوک نانسی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Christopher Watkin
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: پدیدارشناسی یا ساختارشکنی؟ شامل خوانش های جدیدی از موریس مرلوپونتی، پل ریکور و ژان لوک نانسی است. درگیری ژاک دریدا با مضامین پدیدارشناختی، درک جدیدی از «هستی» و «حضور» ایجاد می‌کند که نقاط کور مهمی را در خوانش‌های سنتی هم از پدیدارشناسی و هم ساختارشکنی آشکار می‌کند. کریستوفر واتکین در بازتولید نه واکنش پدیدارشناختی انبار به واسازی و نه خوانش ساختارشکن معمولی از پدیدارشناسی، ارزیابی تازه ای از آینده پدیدارشناسی همراه با خوانشی جدید از میراث ساختارشکن ارائه می دهد. واتکین از طریق مطالعات دقیق فلسفه مرلوپونتی، ریکور و نانسی نشان می‌دهد که چگونه یک سنت پدیدارشناختی بسیار گسترده‌تر و غنی‌تر از هوسرل یا هایدگر، نقد دریدا از هستی‌شناسی را در عین پایبندی به امر هستی‌شناختی مورد توجه قرار می‌دهد. این خوانش جدید اساساً رابطه بین ساختارشکنی و پدیدارشناسی را بازسازی می‌کند و اولین بحث پایدار درباره احتمالات و مشکلات «پدیدارشناسی ساختارشکنی» آینده را نشان می‌دهد.
هستی و آفرینش در الهیات جان اسکاتوس اریوگنا: رویکردی به شیوه جدید تفکر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Sergei N Sushkov
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این کار نشان دادن این است که در مرکز رویکرد اریوجنا به الهیات مسیحی، یک علاقه عمیق فلسفی به ضرورت تغییر اساسی در پارادایم‌های تفکر نهفته است - یعنی از متافیزیکی به دیالکتیکی، که باعث شهرت او می‌شود. از «هگل قرن نهم»، همانطور که محققان در آلمان پس از هگل او را نامیدند. دغدغه اصلی گفتمان اریوجنا این است که ثابت کند پذیرش واقعی حقیقت نجات دهنده مکاشفه مسیح در مورد پسر بودن همه انسان ها برای خدا (که منجر به بازگشت آنها به اتحاد با او می شود) مستقیماً به روشی که به طور مداوم به حقیقت یگانگی خدا اندیشیده می شود بستگی دارد. از. این دقیقاً دیالکتیک امر کلی و جزئی است که به اریوجنا اجازه می دهد هم به دوگانگی بین هستی و نیستی بپردازد (که او آن را تقسیم بنیادی می نامد) و هم به سمت طرح این سؤال حرکت کند که چگونه می توان به کلیت وجود خدا نزدیک شد. تا به او اجازه دهیم تا دیدگاهی عمدتا متافیزیکی از آفرینش را که به طور سنتی بر آن تکیه می‌کند، بازنگری کند. با توجه به درک دیالکتیکی وحدت (با توسل شدید به یک برخورد دیالکتیکی منسجم از تضاد) که اریوجنا به آن پایبند است، واقعیت آفرینش را نمی توان تصور کرد، و بنابراین شناخت، به غیر از راه جدایی ناپذیر بودن از امر جهانی. اصل همه. این همان اصل است که هیچ چیز رها نمی شود، مگر اینکه ذهن فاسد شده توسط حواس به گونه ای دیگر فکر کند و با پیروی از الگوی متافیزیکی دوگانگی (به عنوان تقسیم بندی اساسی)، خلقت و اصل آن را به طور نادرست از هم جدا کند. بازگرداندن ذهن به حرکت عقلانی مناسب نسبت راست (عقل صحیح) رها شده، همانطور که اریوجنا استدلال می کند، از دستورات حواس رها شده است، بنابراین راهی برای پیشرفت معرفتی به کل نامحدود و بازگشت عملی (reditus) از جهان می شود. چیزهای محدود (ساخت ذهن فاسد) برای زندگی در واقعیت الهی خلقت. استدلال این اثر بر فرض قرابت نزدیک بین گفتمان اریوجنا و گفتمان معاصران اسلامی او (الاف، النظام، الکندی و دیگران) استوار است که عقاید دیالکتیکی خود را در سنت معتزله از نظر فلسفی منضبط شده است. نزدیک شدن به حقیقت یگانگی خداوند. به طور خاص، به نظر می رسد که درگیر شدن النظام با پریفیسون پارمنیدس و مقاومت او در برابر خطر تفسیر دوگانه از هستی شناسی آن، رویکرد نوآورانه اریوجنا به الهیات مسیحی را با دیدگاه پیشنهاد شیوه ای برای غلبه بر ثنویت به عنوان مانع اصلی بر سر راه برانگیخته است..
تقویت چرخش هستی شناختی: گوستاو برگمان (1906-1987) [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Rosaria Egidi (editor), Guido Bonino (editor)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Ontos Verlag,
چکیده :
ترجمه ماشینی: گوستاو برگمان (1906-1987) مسلماً یکی از بزرگترین هستی شناسان قرن بیستم بود. در سال‌های 2006 و 2007، پس از یک دوره غفلت نسبی، کنفرانس‌های بین‌المللی صرفاً به کار برگمان در دانشگاه آیووا در ایالات متحده آمریکا، دانشگاه پروونس در فرانسه و دانشگاه degli Studi di Roma Tre در ایتالیا برگزار شد. پانزده مقاله گردآوری شده در این مجلد در سومین کنفرانس این کنفرانس در رم ارائه شد و در اینجا به سه بخش تقسیم می‌شود: «مقوله‌های هستی‌شناسی واقع‌گرایانه»، «جهان، ذهن و روابط» و «متافیزیک فضا و زمان".
چرخش هستی شناختی: یک نمایش انسان شناختی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Martin Holbraad, Morten Axel Pedersen
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: یک جهت گیری نظری جدید و اغلب بحث برانگیز که به شدت با تحولات گسترده تر در فلسفه و نظریه اجتماعی معاصر طنین انداز می شود، به اصطلاح «چرخش هستی شناختی» در حال حاضر توجه زیادی را در انسان شناسی و رشته های هم خانواده به خود جلب کرده است. این کتاب اولین توضیح انسان‌شناختی این تحول فکری اخیر را ارائه می‌کند. این کتاب ریشه‌های چرخش هستی‌شناختی را در تاریخ انسان‌شناسی دنبال می‌کند و ظهور آن را به‌عنوان یک جهت‌گیری نظری متمایز در چند دهه گذشته روشن می‌کند، و نشان می‌دهد که چگونه در آثار روی واگنر، مرلین استراترن و ویویروس د کاسترو ظهور کرده است. تعداد دانش پژوهان جوان این کتاب با تمایز این مسیر تفکر از تلاش‌های مرتبط برای قرار دادن پرسش‌های هستی‌شناسی در قلب پژوهش‌های انسان‌شناختی، اصول روش‌شناختی و نظری کلیدی چرخش هستی‌شناختی، پیامدهای معرفت‌شناختی و سیاسی اصلی آن را به صورت انتقادی بیان می‌کند و آن را در چشم‌انداز فکری گسترده‌تر قرار می‌دهد. نظریه اجتماعی معاصر
  • تعداد رکورد ها : 300