جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 325
جایگاه فارابی در میانه جدال شیعه و سنی
نویسنده:
فوزی نجار، ابراهیم مجیدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
مبادی معرفت شناختی فارابی در رساله فصوص الحکمه و استنتاج دلالت های تربیتی آن
نویسنده:
محمدحسن میرزامحمدی
نوع منبع :
مقاله , آثار منسوب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
هدف اصلی این پژوهش، توصیف و استنتاج اصول، هدف‌ها و روش‌های تربیتی بر اساس مبادی معرفت‌شناختی فارابی در رساله فصوص الحکمه می‌باشد. برای دست‌یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل اسنادی و استنتاجی بهره گرفته شد. یافته‌های حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که عالِم بودن واجب‌الوجود به تمام ممکنات، علم حق عین ذات اوست، علم حق مظهر قدرت اوست، عالم بودن واجب‌الوجود به کلیات و جزئیات، واحد بودن علم حق و کثیر بودن علوم دیگر، کُنه ذات حق قابل شناخت نمی‌باشد، و ظاهر بودن ذات حق و اعتباری بودن باطن او از مهم‌ترین ویژگی‌های علم الهی بر اساس رساله فصوص الحکمه به شمار می‌روند. همچنین، امکانی بودن شناخت انسان، ناکامل بودن شناخت انسان، تدریجی بودن شناخت انسان و متکثر بودن شناخت انسان از مهم‌ترین اصول تربیتی حاصل از شناخت واجب‌الوجود برای سالک بر اساس رساله فصوص الحکمه محسوب می‌شوند. علاوه براین، وصال حق، کمال نفس مطمئنه، کسب لذت و صدور کرامات به مثابه مهم‌ترین هدف‌های تربیتی، و سیر عقلانی برای شناخت حق، شهود عرفانی برای شناخت حق که خود شامل تجرد از تعینات، تأمل در حقیقت وجود، فنای در وجود مطلق، شهود علمی و عملی حق، شهود حق در مظاهر تفصیلی، درک حقیقت، و ریاضت نفس در زمره روش‌های تربیتی حاصل از شناخت واجب‌الوجود برای سالک بر اساس رساله فصوص الحکمه قلمداد می‌شوند.
صفحات :
از صفحه 89 تا 103
تولید نشانه و مبادله معنا درفلسفه ارتباطات فارابی
نویسنده:
اصغر اسلامی تنها
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پرسش از چیستی و چگونگی ارتباطات انسانی و بازخوانی آثار ابو نصر فارابی با الگوی روش‌شناسی مطالعات تحلیلی نشان می دهد؛ معلم‌ثانی در تراث فلسفی خود با رویکرد عقلی به بررسی مساله ارتباطات پرداخته است. زمینه های اجتماعی عصر او به ویژه مناظره نحویون و منطقیون در توجه معلم ثانی به این امر بسیار موثر بوده است. معلم ثانی در پاسخ به مساله اصلی ارتباطات هم به تبیین کنش شناختی، ادراکی و عقلی انسان و هم به تبیین کنش اظهاری، بیانی و زبانی او پرداخته است. از نظر او «ارتباطات» به مثابه کنشی شناختی- بیانی، هنر ساختن و به کارگیری نشانه ها برای تسهیم و تشارک معنا بین «خود» و «دیگری» است که آشکار کننده نظام معنایی یا ملّت(فرهنگ) و تعین بخش ساختار اجتماعی یا امّت(جامعه)است. در فلسفه ارتباطات فارابی بین زبان، دین، فرهنگ و جامعه پیوند وجود دارد. دغدغه اصلی فارابی در علم مدنی ترسیم بهترین نوع جامعه انسانی ازطریق عالی ترین شکل ارتباطات انسانی یعنی ارتباط با عقل فعال است. او با بازخوانی نظریه عقل فعال ارسطو با تکیه بر نظام اندیشگانی وحیانی اسلام چنین ارتباطی را تبیین می‌کند.
صفحات :
از صفحه 5 تا 34
خدا در اندیشه فارابی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
انسان کامل از منظر فارابی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
بررسی و تطبیق صفات نادان‌ شهرهای فارابی با شهرها و محله‌های معاصر (شهر مشهد)
نویسنده:
مهدی حمزه‌نژاد، وحیده فکری
نوع منبع :
کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حکیم ابونصر فارابی، فیلسوف برجسته مسلمان که به حق، پدر فلسفه اسلامی نامیده می‌شود در دو اثر بسیار مهم و ارزشمند خویش؛ ، » سیاست المدنیه «و» آراء اهل مدینه ه فاضله «به ویژگی‌هایی در شهرها و ساکنین ساکنان شهرها اشاره کرده است. فیلسوفی کهوی برای نخستین بار در تاریخ فلسفه اسلامی، از شهری آرمانی و از خصائص خصایص اجتماع مدنی سخن به میان می‌آورد. این پژوهش به دنبال ارتباطی است میان نادان شهرهای فارابی و نادان محلهنادان‌محله‌های امروز، که آیا می‌توان این دو را با هم تطبیق داد یا خیر؟ اگر می‌شود، نمود کالبدی و شخصیتی صفات نادان شهرها نادان‌شهرها و مردم آن چگونه است؟ همچنین می‌توان از خلال آنها و تحقیق و تفحص در متن موضوعات آن، و با یررسی بررسی و تطبیق نشانه‌ها با شهرهای معاصر، نقدی بر امروز داشت. لذا هدف این تحقیق شناسایی دقیق ویژگی‌های کالبدی نادان شهرها نادان‌شهرها بر اساس جستجوجست‌وجوی متنی و تطبیق آن با شهرهای معاصر جهت نقد وضع موجود نیز استمی‌باشد. در این پژوهش که در آن از روش‌هایروش‎های اسنادی ) کتابخانه‌ای)، تحلیل محتوای متن، روش دلفی و پرسشنامه از دو محله‌ی ه مشهد بهره برده شده، سعی تلاش شده است تا با رویکردی ویژه و مشخص و به زبانی گویا به ویژگی‌های نادان شهرهای فارابی اشاره گردد. لذا بنابراین با توجه به ویژگی‌های کالبدی نادان محلهنادان‌محله‌ها که با استفاده از تحلیل متون و روش دلفی به دست آمد، و سنجش آنها با سرانه‌های مطلوب کاربری‌ها در محله، می‌توان به نارسایی‌ها و دلایل به وجود پدید آمدن نقص‌های شخصیتی و تفکر افراد پی برد. مهم‌ترین بخش پژوهش، به دست آوردن نمود کالبدی صفات نادان شهرنادان‌شهر فارابی و ارتباط کالبد با تفکر و شخصیت افراد ساکن در محله است که با پرسشنامه سنجیده می‌شود، است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 72
فرجام نفوس ناقصه از دیدگاه فارابی
نویسنده:
عباسعلی منصوری؛ زهرا کهریزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آراء فارابی در باب معاد و سرنوشت نفوس انسانی پس از مرگ جزء ساختارشکنانه ترین دیدگاه ها در میان فیلسوفان مسلمان است تا جایی که حتی برخی انکار اصل معاد نوع بشر را به او نسبت می دهند اما بررسی های ما در این مقاله نشان می دهد که فارابی منکر اصل معاد نبوده بلکه معاد نفوس ناقصه (یعنی نفوس کودکان، ابلهان و دیوانگان) را نفی می کند. هدف این مقاله بررسی دیدگاه فارابی در مورد سرنوشت نفوس ناقصه است. بحث در باب سرنوشت نفوس ناقصه معمولا از منظر علم کلام و نسبت آن با دو صفت عدل و حکمت الهی بررسی می شود. اما فارابی به این بحث صرفا از منظر فلسفی می پردازد و حتی در مورد آیات و روایاتی که به ظاهر دلالت بر معاد همگانی دارند، موضع گیری و ورودی نمی کند. فارابی بنا بر مبانی انسان شناسی­اش و نگاه خاصی که در مورد کیفیت و نحوه معاد دارد، به این نتیجه می رسد که نفوس ناقصه همچون سایر حیوانات پس از مرگ معدوم می شوند. در متن مقاله تصریحات و اشارات فارابی در این باب و مبانی انسان­شناسی که وی را به این نظریه سوق می دهد مورد بررس قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 189 تا 210
گستره آراء مشهوره از منظر فارابی و ابن‌سينا
نویسنده:
مهناز امیرخانی ، سيده مليحه پورصالح اميري
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله به روش تحليلي ـ‌ توصيفي درصدد تعیین گسترة مشهورات و دامنة عملکرد آن از دیدگاه فارابی و ابن‌سینا به‌عنوان فیلسوفان بزرگ اسلامی است. فارابی و ابن‌سینا هر دو به گسترة وسیع مشهورات در سه صنف و به اقسام کمی مشهورات پرداخته‌اند. تنها تفاوت آنها این است که ابن‌سینا اسم‌های جدیدی برای اقسام مشهورات جعل کرده است. در مبحث تداخل، ابن‌سینا برخلاف فارابی ـ که تنها به تداخل مشهورات با یقینیات پرداخته است ـ به تداخل آنها با سایر مواد اقیسه اشاره می‌کند. به نظر می‌رسد ابن‌سینا مانند یک شارح نوآور، به شرح و بسط دیدگاه فارابی پرداخته است و به‌طور ضمنی به گستردگی حوزة عملکرد و تأثیرگذاری مشهورات در تمام جنبه‌های علمی و زندگی اجتماعی اشاره می‌کند. سرانجام، دیدگاه این دو فیلسوف در مورد غایت نهایی مشهورات و صنعت جدل، در راستای وصول به اهدافشان یعنی فلسفه، رسیدن به معرفت خداوند بزرگ و مرتبة شهود و حق‌الیقین است.
صفحات :
از صفحه 55 تا 62
فلسفه مدنی فارابی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
عنوان “فلسفه مدنی” قدری نامأنوس است. زیرا در فلسفه اسلامی، عادت بر این جاری شده است که علم را به دو قسم نظری و عملی تقسیم کنند؛ امّا فارابی در احصاء العلوم و کتاب الملّه، در تقسیم علوم، از نحوه تقسیم ارسطو عدول می کند. ارسطو علم را ابتدا به اجناس و بعد به انواع تقسیم می کند. یعنی اجناس علم را شامل علم نظری و علم عملی و علم شعری می داند و هریک از این اجناس را به سه نوع تقسیم می کند. به نظر او سه قسم علم عملی، عبارتست از علم اخلاق، تدبیر منزل وسیاست مدن. در تقسیم علم نظری، فارابی با ارسطو، اختلافی ندارد؛ ولی علم عملی را مقسم اخلاق و تدبیر منزل و سیاست مدن قرار نمی دهد. در احصاء العلوم فارابی، اصلا تقسیم علم مطرح نیست؛ بلکه فیلسوف اسلامی در این کتاب، بیان موضوع و مسائل انواع علوم می پردازد و علاوه بر علومی که در طبقه بندی ارسطو آمده است، علم موسیقی و علوم فقه و کلام را نیز ذکر می کند و بجای علم عملی و اقسام سه گانه ی آن، از علم مدنی بحث می کند. این معنی را نباید حمل بر غفلت فارابی از علم اخلاق و علم تدبیر منزل کرد؛ زیرا او علم اخلاق را که مصروف فحص سعادت است، جزئی از علم مدنی قرار داده و چون معتقد بوده است که سعادت در مدینه ی فاضله متحقق می شود، نمی توانسته است اخلاق را علم مستقل بداند. علم تدبیر منزل هم منحل در علم مدنی است. به این ترتیب، لزومی نداشته است که فارابی عنوان کلی علم عملی را بیاورد، زیرا این علم در نظر فارابی اعم از علوم جزئی نیست؛ بلکه شامل اجزاء است و آن اجزاء عبارتست از علم اخلاف و سیاست مدن که این دو نیز بنوبه خود اجزاء نظری و عملی علم مدنی است….
بدون نگاه فلسفی و صورتبندی عقلانی تحول بنیادین ممکن نیست – نیاز امروز به یک فارابی دیگر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ایکنا: اشاره کردید که در جهان ایرانی فلسفه در خدمت شریعت بوده است و به جای این که دین عقلانی شود و صورت بندی عقلانی پیدا کند، این فلسفه است که یک صورت بندی دینی پیدا کرده، با این وصف آیا می‌توان گفت این وضعیت نیز در راستای همان نگاه قشری است، و اگر اینچنین راه علاج آن چیست؟ قشری مفهوم جامعه‌شناختی دارد و رویکردی که در جامعه شکل گرفته است، اما اگر بخواهیم بحث عقلی داشته باشیم، باید بگوییم واقع امر این است که قسمت‌بندی که فارابی از زبان استعاری و برهانی انجام می‌دهد و بین برهان و استعاره تمایز قائل می‌شود و فیلسوف را بالاتر از نبی قرار می‌دهد، این در فرهنگ و تمدن اسلامی جا باز نکرد. این را می‌توانید به دولت‌هایی که آمدند نسبت دهید و اساسا بسیاری از حکومت‌هایی که قبل از صفوی تا دورانی فاطمی‌ها شکل گرفت‌ را نگاه کنید که تا برامدن صفویان بسیاری از امپراطوری‌ها ذیل نگاه اهل سنت بود و بسیاری از فرمانروایان و حاکمان، خودشان را ذیل این نگاه بودند و با نگاه فقهی شافعی، حنفی، مالکی و حنبلی کار می‌کردند و یکی از قشری‌ترین تفکر فقهی، نوع نگاه حنبلی بود. البته در ایران نتوانست به صورت گسترده خودش را نشان دهد، اما در بسیاری از مناطق جهان اسلام مخصوصا در خاور میانه عربی جایگاه ویژه‌ای داشت و در جهان عثمانی هم نوع نگاهشان این گونه بود، همچنین یک مقدار در آنجا حنفی‌ها به قیاس معتقد بودند اما واقع امر این است که نوع نگاه فلسفی هیچ گاه در صدر سیاست‌گذاری‌ها و در عرصه سیاست ما قرار نگرفته است، در دوران صفویه شکوفایی نگاه فلسفی را شاهد هستیم که این دوران نیز مدت کوتاهی دارد و مجددا فلاسفه به دلیل سیطره متصوفه و فقها در اقلیت قرار می‌گیرند و این نوع تفکر موتور محرکی را شکل می‌دهد. بسیاری از افراد می‌گویند مشعل جریان فلسفی در ایران خاموش نشد که به یک اعتبار درست است، اما در واقع این یک شمعی بود که نتوانست جهان را شکل بدهد و مانند خورشید تابان بدرخشد. یک نکته قابل تامل این است که ورود نوعی از اسلام عربی در دوران صفویه که بسیاری از علمای طراز اول از جبل عامل و از عراق می‌آیند و تا امروز هم این تفاوت را می‌بینیم و آن این که این نوع نگاه یک تاثیر ظاهر گرایانه شدیدی روی فهم ما از دین گذاشته است. امروز هم بین حوزه قم و حوزه نجف ممکن است نجف در امر سیاسی و در مورد ورود دین به سیاست نظر مساعدی نداشته باشد و دموکرات‌تر از قم باشد، اما در بسیاری از مسائل اجتماعی و فرهنگی بسیار محافظه‌کار هستند و این نوع نگاه از زمان صفوی غلبه پیدا کرد و نوع نگاه فیلسوفان نتوانست در جهان ایرانی رشد کند. اما در مقایسه با جبل عامل یا لبنان امروز، از یک منظر لبنان امروز از علمای نجف و قم پیشروتر هستند، چون در حوزه تکثر دینی به دلیل جغرافیای لبنان امروز نسبت به بسیاری از مسائل گشوده‌تر برخورد می‌کنند اما در روزگار صفویه در منطقه شامات و لبنان کنونی، اینها چون تحت سیطره عثمانی‌ها بودند یک نوع نگاه اقلیتی به وجود آمد. وقتی در اقلیت باشید نوع نگاهتان از دین و دیگری متفاوت است، نسبت به زمانی که در اکثریت باشید، آن تنوع نگاه وارد دستگاه فکری ایرانی‌ها شد و از منظر عقلانی تاثیرات منفی را به جا گذاشت و فکر می‌کنم باید از منظر تایرخی هم این مسئله را مورد مطالعه قرار داد. از یک منظر می‌گویند علامه مجلسی خدمت بزرگی کرد و احادیث را تدوین کرد، اما از یک طرف هم باعث شد که فهم ما از دین، حدیث‌محور و ظاهرگرایانه شود، به جای این که کل مفهوم دین را در نوع نگاه فارابی‌اش ببینیم و از آن منظر مدینه و شهر دینی و مدرن را پایه‌ریزی کنیم آمدیم با یک نوع نگاه حدیث‌محورانه با مفهوم دین برخورد کردیم و تاثیرات شدیدی بر تمدن و زیست جهان ایرانی گذاشت. ایکنا: بپردازیم به فلسفه غرب و مدرنیته‌ای که امروز شاهد هستیم، بفرمایید که بین این پیشرفت‌ها در زمینه تکنولوژی و … فلسفه چه نسبتی برقرار است و آیا فلسفه می‌تواند عهده‌دار به وجود آمدن تغییرات و پیشرفت‌هایی از این دست باشد؟ ببینید یک واقعیتی وجود دارد و آن این که بعد از دوره رنسانس و بعد از برآمدن انقلاب علمی و بعد آهسته آهسته عصر روشنگری و انقلاب فرانسه و بعد ورود اروپا و تحول و تغییر و دگرگونی زیست جهان انسان از عصر کشاورزی به تکنولوزی، اینها همگی به صورت یک مجموعه‌ای، ریشه‌هایش شاید به عنوان مثال در قرن دهم و یازدهم میلادی بوده است….
  • تعداد رکورد ها : 325