جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 567
بررسی روایات سهوالنبّی صلّی‌الله علیه و آله و سلّم
نویسنده:
ابراهیم یعقوبیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از موضوعاتی که در دو حوزه فقه و کلام همیشه مورد بحث قرار گرفته است مساله سهوالنّبی و وجود روایاتی در این رابطه است. موافقان و مخالفان نظریه سهوالنبّی هریک به طرح دیدگاه خود پرداخته و آثاری عرضه نمودند. نجاشی در رجال خود برخی از پیشینیان مانند، اسحاق بن حسن از راویان کتاب کلینی را نام می برد که به تألیف کتابی با عنوان «نفی السهو عن النبّی صلّی الله علیه و آله » پرداخته است. در مقابل ابن غضائری، قمی‌ها و در رأس همه شیخ صدوق و استاد او ابن الولید را باید از مدافعان جدّی این نظریه دانست که نفی آن را غلوّو معتقد به آن را غالی می‌پنداشتند. بررسی همه جانبه این بحث که در شناخت جایگاه پیامبر و ائمه علیهم السلام و تفسیر آیات قرآن کریم و پذیرش یا ردّ بسیاری از روایات تأثیر مستقیم و جدّی دارد ما را بر آن داشت تا به پژوهش ژرف‌تر و تحقیقی فزونتر از آنچه پیشینیان به یادگار گذاشته‌اند، در این حوزه بپردازیم. لذا در این رساله ابتداء آراء فریقین (شیعه و اهل سنّت) در مساله عصمت را طرح نموده و اعتقاد اکثریت علماء شیعه مبنی بر عصمت مطلقه را تبیین نمودیم. سپس به ذکر روایات سهوالنبی پرداخته و دیدگاه علمای متقدم و متأخر شیعه در این مسأله را با مراجعه به منابع کلامی ، فقهی ، تفسیری و حدیثی ارائه نمودیم. با بررسی‌های سندی گسترده و بررسی دلالی روایات دیدگاه سهوالنبی و همچنین نظریه اسهاء که قرائت دیگری از این روایات از سوی شیخ صدوق بود را مورد نقد قرار دادیم و روشن گردید که ساحت معصوم و حریم عصمت والاتر از آن است که گرد سهو یا غبار اسهاء بر دامنش نشیند.در پایان نیز روایات إنامه که به جریان در خواب ماندن پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و همراهان آن حضرت و قضاء شدن نماز آنان و إبار نخل که به مــــوضوع منع پیــامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم از گرده‌افشانی در مورد نخل‌های خرما اشاره دارد و بی ارتباط با موضوع مورد بحث نبود را مطرح نموده و در ترازوی نقد قرار دادیم و این همه نقدی است که به بازار خرد و اندیشه تقدیم داشتیم، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
مطالعه تطبیقی نگاره‌های ولادت پیامبراکرم(ص) در (جامع التواریخ-سیرالنبی) شکستن بت‌های کعبه توسط حضرت علی(ع) در (روضه الصفا-آثارالمظفر) و واقعه غدیرخم در (آثارالباقیه-آثارالمظفر)
نویسنده:
سمیه نخستین سورکوهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مورد زندگی پیامبران کتب متعددی وجود دارد که بر اساس آن نگارگران آثار بسیاری خلق کرده اند،بالاخص حضرت رسول(ص)که در این تحقیق نیز نگاره هایی از زندگی ایشان انتخاب شده و با این عنوان مورد بررسی قرار گرفته است،(مطالعه تطبیقی نگاره های ولادت حضرت رسول اکرم(ص)از جامع التواریخ-سیرالنبی،شکستن بت های کعبه توسط حضرت علی(ع)از آثارالمظفر-روضه الصفا،وواقعه غدیر خم از کتب آثارالمظفر و آثارالباقیه)وابتدا بعد از پرداختن به کلیات تحقیق،در فصل دوم به بررسی بسترها و زمینه های پیدایش نگارگری اسلامی پرداخته می شود و به این دلیل که این نگاره ها متعلق به دوره اسلامی هستند ابتدا به شرح مختصری از هنر اسلامی پرداخته شده،و از بین شاخه های هنر اسلامی به نقاشی دیواری پرداخته شده و این هنر را در اسلام و ایران را مورد بررسی قرار داده و بعد از آن به نگارگری اسلامی پرداخته و نقاشی اسلامی را در دوره سلجوقی،حران در عراق،تاثیر مانی گری،تاثیر ایرانی،تاثیر آسیای میانه مورد بررسی قرار داده و بعد به موضوعات نگارگری اسلامی پرداخته شده و بعد از آن به بررسی هنر چهره نگاری در اسلام،حمایت فرمانروایان از نقاشی،نگارگری دینی در اسلام و تصویرگری شمائل پیامبر(ص)پرداخته شده است.در فصل سوم به معرفی کتب و دوره ای که در آن قرار گرفته اند پرداخته شده است و نگاره های هر کتاب نیز معرفی می شوند و در فصل چهارم به مطالعه تطبیقی بین نگاره ها پرداخته می شود،ابتدا هر نگاره بعد از اینکه تجزیه و تحلیل می شود،دو نگاره ای که دارای عنوانی مشابه هستند از نظرسازگاری درونی و بیرونی و بررسی شباهتها و تفاوتهای آنها و همینطور تاثیراتی که هنرمند از دوره ای که در آن زندگی می کرده،مورد بررسی قرار گرفته است.تحقیقات انجام شده در این موضوع بیشتر به صورت کتابخانه ای و استخراجی بوده
بررسی تاریخی خاندان پیامبران در قرآن و مقایسه آن با عهدین
نویسنده:
سیدروح‌اله شفیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در ادیان ابراهیمی، پیامبران به‌عنوان آفریدگانی زمینی که دارندگان پیام‌های آسمانی هستند، جایگاهی بسیار والا دارند؛ گرچه سر بر آستان آسمان می‌سایند، امّا گام بر زمین می‌زنند، و با زمینیان می‌زیند. هم‌ازاین‌روی؛ چون همه‌ی زمینیان، در مردمان پیرامون خود، کسانی دارند که با ایشان در پیوند بستگی و خویشاوندی هستند. از همینجا، زمینه‌ی پیدایش چنین پژوهشی فراهم می‌گردد. از سویی، به‌عنوان یک مسلمان، می‌دانم که؛ در آیین اسلام و به‌نزد مسلمانان، خاندان پیامبر(ص) از جایگاه بسیار بالایی برخوردارند، و از سوی دیگر، می‌دانم که؛ اسلام یکی از سه دین ابراهیمی است؛ سه دینی که پیوندهای نزدیکی با هم دارند، و با همه‌ی ناهمگونی‌های کوچک و بزرگ، در بسیاری از آموزه‌های بنیادین، هم‌سانی‌های معنی‌دار بسیاری نیز دارند. پرسش از کشیده‌شدن یا نشدن دامنه‌ی این هم‌سانی‌ها به مفهوم و مصداق خاندان پیامبران ابراهیمی، و این‌که آیا چنین جایگاه و کارکردی، ویژه‌ی دین اسلام است یا امری مشترک میان ادیان ابراهیمی است؟، زمینه‌ی پیدایش این پژوهش است.ب: مبانی نظری(شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری، پرسش‌ها و فرضیه‌ها): برپایه‌ی آموزه‌های متون محوری ادیان ابراهیمی؛ از دیدگاه مصداقی، چه نسبتی میان خاندان پیامبران برقرار است؟ آیا ادیان ابراهیمی، بر مصداق‌های خاندان پیامبران، اشتراک دارند؟ آیا این سه دین، به کسانی‌که با پیامبران پیوند خویشاوندی دارند، به یک گونه می‌نگرند؟ کدام گونه از گونه‌های پیوندهای خویشاوندی با پیامبران، از اهمّیت بیشتری برخوردار است؟ از دیدگاه مفهومی، آیا خاندان پیامبران دارای کارکرد(ها) و جایگاه ویژه‌ای هستند؟ اگر آری؛ این جایگاه و کارکرد(ها) چیست؟ آیا با جایگاه و کارکرد خود پیامبران، همانند است؟ درباره‌ی این مفهوم، چه نسبتی میان خاندان پیامبران برقرار است؟ آیا خاندان همه‌ی پیامبران، از این ویژگی‌ها و کارکردها برخوردار هستند؟ آیا می‌توان برپایه‌ی آموزه‌های قرآن و کتاب‌مقدّس، به کارکرد(ها) و جایگاه ویژه‌ی مشترکی میان خاندان پیامبران ادیان ابراهیمی باور داشت؟ هم‌سانی‌ها و ناهم‌سانی‌ها چیست؟ آیا در ساختار دستگاه اندیشه‌ی این ادیان، ریشه دارند؟ آیا این ویژگی‌ها و کارکردها، تنها به خاندان پیامبران اختصاص دارد، یا دیگران نیز از آنها برخوردار هستند؟ آیا می‌توان از این رهگذر، گزاره‌های تازه‌ای درباره‌ی مبانی و نسبت‌های آموزه‌های بنیادین ادیان ابراهیمی، به‌دست داد؟ پیش‌پندار من در این پژوهش، مشترک‌دانستن مفهوم و مصداق خاندان پیامبران، در کتاب‌مقدّس و قرآن است. به‌دیگر سخن، در آغاز چنین می‌پندارم که؛ خاندان پیامبران در قرآن و کتاب‌مقدّس، از پیوندی نزدیک برخوردار هستند، و این مفهوم، در میان ادیان ابراهیمی مشترک است. همچنین، می‌پندارم که خاندان پیامبران در دستگاه اندیشه‌ی ادیان ابراهیمی، دارای جایگاه و کارکردهای ویژه‌ای هستند، و جایگاه و کارکردهای پیامبران و خاندان آنان، از نسبت‌های معنی‌داری برخوردار است. نیز، می‌پندارم که؛ خاندان همه‌ی پیامبران، از چنین ویژگی‌ها و کارکردهایی برخوردار هستند؛ امّا دیگران را از ویژگی‌ها و کارکردهای اختصاصی خاندان پیامبران، بی‌بهره می‌پندارم. تلاش می‌کنم برپایه‌ی روش‌هایی که در بخش‌های آینده بازگو خواهم نمود، فرضیه‌ی خود را سنجیده، و آن را به‌سامان کنم.پ: روش تحقیق(شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه‌ی مورد تحقیق، نمونه‌گیری و روش‌های نمونه‌گیری،‌ ابزار اندازه‌گیری، نحوه‌ی اجرای آن، شیوه‌ی گردآوری و تجزیه و تحلیل داده‌ها): این پژوهش، پس از معرّفی روش‌های تاریخی و تطبیقی، و الگوی نشانه‌شناختی بینامتنیت(Intertextuality)، به بررسی تطبیقی خاندان پیامبران در قرآن و عهدین می‌پردازد. در قرآن و کتاب‌مقدّس، به تعبیرهایی برمی‌خوریم که؛ از ترکیب دو واژه‌ای پدید می‌آیند، که یکی نشانگر نام یک پیامبر، و دیگری نشانگر گونه‌ای پیوند خویشاوندی است. خاندان پیامبران، یکی از بخش‌های برجسته‌ی گزارش‌های تاریخی کتاب‌مقدّس؛ به‌ویژه عهد قدیم را، پدید می‌آورد. این گزارش‌ها، گستره‌ی پهناوری از گونه‌های پیوندهای خویشاوندی را دربرمی‌گیرند. بازتاب بخش‌هایی از این گزارش‌ها، در عهد جدید هم دیده می‌شود. قرآن نیز، بی‌آن‌که در بسیاری از نمونه‌ها همچون کتاب‌مقدّس؛ به بازگویی جزییات بپردازد، بر این حقیقت که؛ پیامبران نیز همچون دیگر انسان‌ها؛ دارای همسر و فرزند بوده‌اند، تأکید می‌کند.ت: یافته‌های تحقیق: ابراهیم(ع)، برجسته‌ترین پدر باواسطه‌ی پیامبران است. قرآن و کتاب‌مقدّس، دست‌کم در شش نمونه(یعقوب(ع)، داود(ع)، سلیمان(ع)، زکریّا(ع)، یحیی(ع) و عیسی(ع))، به او به‌عنوان پدر باواسطه‌ی پیامبران، اشاره می‌کنند. چنین پیوندی، در میان پیامبران پیشاابراهیمی و پیامبران ویژه‌ی قرآن، دیده نمی‌شود.قرآن و کتاب‌مقدّس، در بیشتر نمونه‌ها، از پدران بی‌واسطه‌ی پیامبران ابراهیمی، چهره‌ی نیکویی به‌دست می‌دهند. برجسته‌ترین نمونه‌ی منفی پدر بی‌واسطه‌ی پیامبران، پدر ابراهیم(ع) است. قرآن و کتاب‌مقدّس، او را بت‌پرست می‌دانند. بدین‌ترتیب، ابراهیم(ع)، نمونه‌ی والای ایستادگی دربرابر پندارهای نادرست پدران(بت‌پرستی)، و آغاز یک راه نو(یگانه‌پرستی) است. بااین‌همه؛ دستگاه اندیشه‌ی اسلامی تلاش می‌کند، تا پدر ابراهیم(ع) را برکنار از این گناه، به‌شمار آورد. اوج پیوند پدر بی‌واسطه‌ی پیامبران در کتاب‌مقدّس و قرآن، از ابراهیم(ع) تا یوسف(ع) دیده می‌شود. در این نمونه، با چهار نسل پیاپی از پدران و پسرانی برخورد می‌کنیم که همگی پیامبر هستند. چنین فشردگی‌ای هرگز تکرار نمی‌شود. بااین‌همه؛ نمی‌توان این نمونه را به‌معنی انتقال کارکردهای پیامبرانه از پدر به پسر، دانست. زیرا گرچه کتاب‌مقدّس و قرآن، از کارکردهای معرفتی و مسئولیتی ابراهیم(ع) سخن می‌گویند؛ امّا نشانه‌ای از کارکردهای مسئولیتی پیامبرانه‌ی اسحاق(ع) و یعقوب(ع)، در آنها دیده نمی‌شود. یوسف(ع) نیز در کتاب‌مقدّس و قرآن، از کارکردهای معرفتی و مسئولیتی پیامبرانه، برخوردار نیست. دیگر پیوند پدر-پسر میان دو پیامبر، در نمونه‌ی داود(ع) و سلیمان(ع) دیده می‌شود. این پیوند، در عهد قدیم و قرآن، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ امّا عهد جدید چندان به سلیمان نمی‌پردازد، و برای نشان‌دادن مسیحابودن عیسی(ع)، بر پیوند باواسطه‌ی او با داود(ع)، تأکید می‌نماید. زکریّا(ع) نیز در جایگاه پدر یحیی(ع)، چهره‌ی مثبتی در عهد جدید و قرآن دارد. هرچند؛ عهد جدید، بیشتر به الیزابت؛ و قرآن بیشتر به زکریّا(ع) می‌پردازند.کتاب‌مقدّس و قرآن، چندان به مادران پیامبران نمی‌پردازند. بااین‌همه؛ مادران پیامبران، همواره از چهره‌ی مثبتی برخوردارند. برای نمونه؛ قرآن، آمرزش‌خواهی نوح(ع) برای مادر خود را گزارش می‌کند. مادران پیامبران، ازبرای زاییدن آنان(الیزابت و مریم(س))، و تلاش برای زنده‌نگهداشتن آنان(یوکابد)، ستوده می‌شوند. بااین‌همه؛ نمی‌توان این کارکردهای همگانی را، برخوردار از معنی ویژه‌ی الاهیاتی به‌شمار آورد. امّا عهد قدیم، دست‌کم در سه نمونه(سارا، ربه‌کا و بت‌شبع)؛ نقش سرنوشت‌ساز رساندن کارکردهای پدران پیامبران به یکی از فرزندان‌شان را، برای آنان برمی‌شمارد. در نمونه‌ی راحیل و یوسف(ع) نیز، فرزندِ همسرِ دوست‌داشتنی یک پیامبر(یعقوب(ع))، از دیگر فرزندان او، برتر می‌شود. گرچه عهد جدید، برجستگی ویژه‌ای را برای مریم(س) برنمی‌شمارد. امّا دستگاه اندیشه‌ی مسیحی، رفته‌رفته جایگاه او را بالاتر می‌برد؛ کارکردهای عیسی(ع) را به او نیز گسترش می‌دهد، و حتّا در برخی خوانش‌ها؛ او را مادر خدا به‌شمار می‌آورد. قرآن، مریم(س) را بنده‌ی برگزیده‌ی خدا، و برترین زن جهان می‌خواند، امّا روا نمی‌دارد که؛ ویژگی‌های مانند دوشیزه‌زایی، زمینه‌ی پدیدآمدن پندارهای فراانسانی درباره‌ی او را فراهم آورند.برادران و خواهران پیامبران، از گونه‌های نه‌چندان مهمّ پیوندهای خویشاوندی آنان به‌شمار می‌روند. تنها پیوند برادری باواسطه با پیامبران، در نمونه‌ی یوسف(ع) و دیگر پسران یعقوب(ع) دیده می‌شود، که می‌توان آن را از گونه‌های کم‌یاب به‌شمار آورد. در این نمونه؛ برادران باواسطه‌ی یوسف(ع)، از آن روی که بر برادر خویش رشک می‌برند، از چهره‌ی مثبتی برخوردار نیستند. برادران بی‌واسطه‌ی عیسی(ع) نیز چهره‌ی چندان مثبتی ندارند، و در میان آنان؛ تنها یعقوب، به او ایمان می‌آورد، و از رسولان برجسته‌ی او می‌شود. بااین‌همه؛ یعقوب، از جانشینی عیسی(ع) بهره‌ای ندارد، و کارکرد معرفتی او نیز، به‌اندازه‌ی دیگر رسولان است. تنها نمونه‌ی مثبت پیوند برادری با پیامبران، میان موسی(ع) و هارون(ع) دیده می‌شود. در این نمونه؛ هارون(ع)، از برخی کارکردهای مسئولیتی و معرفتی، و همه‌ی کارکرد کهانتی موسی(ع) برخوردار می‌شود، و در یک موقعیّت(رفتن موسی(ع) به بالای کوه سینا)، نیز جانشین او می‌گردد. خواهر بی‌واسطه نیز، از دیگر گونه‌های کم‌یاب پیوندهای خویشاوندی پیامبران است، و تنها در نمونه‌ی مریم-موسی(ع) دیده می‌شود. این گونه، از اهمّیت چندانی برخوردار نیست.همسران پیامبران پیشاابراهیمی در قرآن و کتاب‌مقدّس، چهره‌ی چندان نیکویی ندارند. آنان به گناه آلوده می‌شوند، و ازبرای آن کیفر می‌شوند. کتاب‌مقدّس، بار گناه آدم(ع) را به‌دوش حوّا می‌افکند، امّا قرآن چنین دیدگاهی را نمی‌پذیرد. چهره‌ی همسران پیامبران ابراهیمی، روشن و نیکوست؛ امّا کمبود بزرگی مانند نازایی، ویژگی برجسته‌ترین چهره‌های آنها(سارا، ربه‌کا، راحیل، الیزابت) است. کتاب‌مقدّس، کمبود فرزندنداشتن پیامبران را، به‌گردن همسران آنان می‌اندازد. گویی خودِ پیامبران، هرگز نابارور نبوده‌اند. همچنین، عهد قدیم از همسران غیراسرائیلی پیامبران ابراهیمی(هاجر، همسران سلیمان(ع))، چهره‌ای منفی به‌دست می‌دهد.فرزندان بی‌واسطه‌ی پیامبران، در کتاب‌مقدّس و قرآن، از جایگاه الاهیاتی ویژه‌ای برخوردار هستند. در این میان؛ فرزندان بی‌واسطه‌ی پسر، همواره اهمّیت بیشتری نسبت به دختران دارند. برای نمونه؛ دختران آدم(ع)، لوط(ع) و یعقوب(ع)، اهمّیت چندانی ندارند. امّا این همه‌ی سخن نیست. گناه و چالش‌های درون‌خاندانی، دو ویژگی برجسته‌ی فرزندان بی‌واسطه‌ی پیامبران است. پسر آدم(ع)(قابیل) بر پسر دیگر او(هابیل) رشک می‌برد، با او می‌ستیزد، و دست خود را به خون او می‌آلاید. یکی از پسران نوح(ع)(حام/کنعان) گناه می‌کند و تباه و روسیاه می‌شود. چالش‌هایی میان پسران ابراهیم(ع)(بر سر وراثت)، و پسران اسحاق(ع)(بر سر برکت) درمی‌گیرد. پسران یعقوب(ع) نیز، بر برادرشان؛ یوسف(ع)، رشک می‌برند، و تلاش می‌کنند جان او را بگیرند، و با سرنوشت او بازی کنند. ازسوی دیگر؛ در برخی نمونه‌ها(ابراهیم(ع)، اسحاق(ع) و زکریّا(ع))، پیامبران، سال‌ها بی‌فرزند زندگی می‌کنند؛ امّا سرانجام خدا آنان را بارور، زنان‌شان را زایا و فرزندان‌شان را فراوان و نیکوکار می‌کند، و شگفت آن‌که؛ از این رهگذر، ادیانی پدید می‌آیند، که تا به امروز نیز، در طول و عرض تاریخ و جغرافیا، ادامه دارند. گویی فرزندان بی‌واسطه‌ی پیامبران، بازتاب آفاقی و انفسی، و آیینه‌ی تمام‌نمای ستیز همواره‌ی نیکی و بدی در درون و برون آدمی هستند. امّا خدا، همواره به‌یاری فرزندان نیکوکار پیامبران می‌شتابد، و آنان را بر فرزندان گنه‌کار پیامبران، پیروز می‌گرداند. بدین‌ترتیب، از نگاه ادیان ابراهیمی؛ چیرگی فرجامین جهان، با نیروهای نیکی و راستی است.فرزندان باواسطه‌ی پیامبران، یکی از برجسته‌ترین گونه‌های پیوندهای خویشاوندی آنان هستند. مهمّ‌ترین ویژگی این پیوند، امکان استمرار تاریخی، و گسترش آن به همه‌ی پیروان پیامبران است. قرآن و کتاب‌مقدّس، پیوند فرزند باواسطه با دو شخصیّت را، بسیار ارزش‌مند می‌دانند؛ ابراهیم(ع) و یعقوب(ع). عبرانیان و اعراب، همگی فرزندان باواسطه‌ی ابراهیم(ع) هستند. عهد جدید و قرآن تلاش می‌کنند، تا نسبت عیسی(ع) و محمد(ع) را به ابراهیم(ع) برسانند، و آنان را فرزندان باواسطه‌ی او بدانند. یهودیان، خود را فرزندان باواسطه‌ی یعقوب(ع) می‌دانند؛ نگاهی که در آموزه‌ی پیوند خویشاوندی ویژه‌ی آنان با خدا، و برتری نژادی آنان، ریشه دارد. عهد جدید و قرآن، این گونه پیوند را(چه با ابراهیم(ع) و چه با یعقوب(ع)) به‌خودی‌خود ارزش‌مند نمی‌دانند. عهد جدید، عیسی(ع) را فرزند باواسطه‌ی داود(ع) نیز می‌داند، امّا قرآن دراین‌باره خاموش است. در نمونه‌ی موسی(ع)، اهمّیت فرزندان باواسطه بیشتر روشن می‌شود. زیرا او از این گونه‌ی پیوندهای خویشاوندی، برخوردار نیست، و جایگاه کهانت موروثی او، به فرزندان و نوادگان هارون(ع) بخشیده می‌شود.برجسته‌ترین بازتاب پیوند فرزند مجازی با پیامبران، در چارچوب آموزه‌ی گناه نخستین؛ به خوانش دستگاه اندیشه‌ی مسیحی از پیوند انسان‌ها با آدم(ع)، و انتقال موروثی گناه او به فرزندان مجازی‌اش، بازمی‌گردد. قرآن، هرگز چنین آموزه‌ای را نمی‌پذیرد، و در دستگاه اندیشه‌ی یهودی نیز چنین دیدگاهی به‌چشم نمی‌خورد.پیوند برادران مجازی، در پیامبران ابراهیمی دیده نمی‌شود. این گونه پیوند خویشاوندی، تنها در میان پیامبران پیشاابراهیمی و پیامبران ویژه‌ی قرآن، دیده می‌شود. عهد قدیم، پیوند برادری مجازی با پیامبران را به‌کار نمی‌برد، و حتّا در برخی نمونه‌ها(لوط(ع))، آن را انکار می‌کند. این رویکرد، یکی از روشن‌ترین بازتاب‌های آموزه‌ی پیوند خویشاوندی ویژه‌ی خدا با نژاد یهود، و برتری نژادی آنان است. عهد جدید، پیروان و شاگردان عیسی(ع) را، برادران مجازی او می‌خواند، و این گونه پیوند را ارزش‌مند به‌شمار می‌آورد. قرآن، از چنین پیوندی سخن به‌میان نمی‌آورد. بااین‌همه؛ پیوند برادری مجازی، در پیامبران ویژه‌ی قرآن، بسیار پررنگ است، و در هر سه نمونه(هود(ع)، صالح(ع)، شعیب(ع)) دیده می‌شود. از گزارش‌های قرآنی چنین برمی‌آید که؛ برادران مجازی پیامبران، نماد مردم هم‌روزگار آنان هستند؛ مردمی که پیامبران، آنان را به‌سوی راه خدا و دست‌کشیدن از گناه، فرامی‌خوانند. بدین‌ترتیب؛ قرآن، این گونه از پیوند خویشاوندی با پیامبران را، به‌معنی هم‌دینی و پیروی از آنان نمی‌داند، و به ارزش الاهیاتی آن، اشاره نمی‌کند.پیوند خاندان مجازی، ویژه‌ی پیامبران ابراهیمی(ابراهیم(ع)، یعقوب(ع) و داود(ع)) است. عهد قدیم، بنی‌اسرائیل را خاندان مجازی پیامبران می‌داند. عهد جدید و قرآن، چنین نگاهی را نمی‌پذیرند، و تنها پیروان راستین پیامبران را، به‌عنوان خاندان مجازی آنان، می‌پذیرند. قرآن، بر به‌دست‌دادن چهره‌ای نیکو از خاندان مجازی این پیامبران، و فراخواندن آنان به‌سوی ایمان، نیکوکاری و شکرگزاری به‌درگاه الاهی، تأکید می‌کند، و همواره عنصر ایمان و نیکوکاری را بخش جداناشدنی چنین پیوندی، می‌داند. بدین‌ترتیب؛ قرآن، همه‌ی پیروان راستین ادیان ابراهیمی و فرزندان و نوادگان نیکوکار ابراهیم(ع) را، گذشته از نقش‌های خانوادگی(همسر، فرزند، ...)، جنسیّت، و نسبت، به‌عنوان اعضای خاندان او، می‌ستاید.پیوند خویشاوندی خاندان حقیقی پیامبران، تنها در نمونه‌های پیامبران پیشاابراهیمی، موسی(ع) و هارون(ع)، و نیز در پیامبران ویژه‌ی قرآن، دیده می‌شود. خاندان حقیقی موسی(ع)، جایگاه ویژه‌ای در کتاب‌مقدّس و قرآن ندارند. خاندان حقیقی هارون(ع) در کتاب‌مقدّس، ازبرای کارکرد کهانتی اهمّیت می‌یابند. قرآن، چنین کارکردی را نمی‌پذیرد؛ پس خاندان حقیقی هارون(ع) در قرآن، ارزش چندانی ندارد. قرآن، پسر گناه‌کار نوح(ع) را نیز از خاندان حقیقی او جدا می‌کند. بدین‌ترتیب، قرآن؛ نیکوکاران خانواده و پیروان پیامبران غیرابراهیمی را خاندان حقیقی آنان می‌داند. کتاب‌مقدّس و قرآن، پیوستن به خاندان حقیقی پیامبران را؛ آرمانی بلند و انجامی ارزش‌مند به‌شمار می‌آورند، که رستگاری و نیک‌فرجامی را به‌ارمغان می‌آورد. قرآن، همواره در کنار نزدیک‌ترین اعضای خانواده(همسر و فرزندان بی‌واسطه)؛ پیروان پیامبران را نیز، از خاندان ایشان، به‌شمار می‌آورد، و بدین‌ترتیب؛ پیوستن حقیقی مومنان به خاندان آنها را می‌پذیرد.عهد قدیم، پیوند ویژه‌ی خدا-انسان را در چارچوب آموزه‌ی برتری نژادی یهود، و عهد جدید آن را در چارچوب دو آموزه‌ی پسر خدا بودن عیسی(ع) و جانشینی کلیسا به‌جای اسرائیل، نشان می‌دهد. اهمّیت خاندان پیامبران در دستگاه اندیشه‌ی یهودی و مسیحی، در همین راستاست. امّا قرآن، چنین آموزه‌هایی را نمی‌پذیرد، و تلاش می‌کند تا چهره‌ای خردورزانه و نیک، از مفهوم خاندان پیامبران به‌دست دهد. بااین‌همه؛ قرآن، این مفهوم را، به‌خودی‌خود ارزش‌مند نمی‌داند. رویکرد قرآن درباره‌ی پیامبران ویژه‌ی خود(هود(ع)، صالح(ع)، شعیب(ع))، بهترین گواه این مدّعاست. اشاره‌نکردن قرآن به خاندان اسماعیل(ع) نیز می‌تواند نشانگر همین گرایش باشد.برآیند بررسی‌های این پژوهش نشان می‌دهد؛ نقش‌های اعضای خاندان پیامبران در نسبت با آنان، از شخصیّت جداگانه‌ی آنان مهمّ‌تر است. به‌دیگر سخن؛ یک فرد می‌تواند در یک جایگاه و پیوند با پیامبران، چهره‌ای برجسته و ارزش‌مند داشته باشد؛ امّا همان فرد در جایگاه و پیوند دیگری، از چنین چهره‌ای برخوردار نباشد. برای نمونه؛ بااین‌که یوکابد، هم مادر هارون(ع) و هم مادر موسی(ع) است؛ امّا تنها ازبرا‌ی تلاش برای نجات جان موسی(ع) است، که ستوده می‌شود. فرزندان یعقوب(ع)، همان برادران یوسف(ع) هستند، امّا در جایگاه فرزندان یعقوب(ع)؛ چهره‌ای مثبت، و در جایگاه برادران یوسف(ع)؛ چهره‌ای منفی دارند.آیا خاندان پیامبران در کتاب‌مقدّس و قرآن، همواره ارزش‌مند هستند؟ آیا خاندان همه‌ی پیامبران، جایگاه و کارکردهای برجسته‌ای دارند؟ آیا با بالارفتن جایگاه یک پیامبر، جایگاه خاندان او هم بالا می‌رود؟ پاسخ این پژوهش به این پرسش‌ها، منفی است. زیرا در برخی نمونه‌ها(ادریس(ع)، ایّوب(ع) و الیاس(ع) و الیسع(ع) و یونس(ع))؛ کتاب‌مقدّس و قرآن، هیچ گزارشی از خاندان پیامبران به‌دست نمی‌دهند. رویکرد قرآن به پیامبران ویژه‌ی خود(هود(ع)، صالح(ع) و شعیب(ع)) نیز همین‌گونه است. از همه‌ی اینها فراتر؛ نمونه‌ی موسی(ع) است. بااین‌که او، در دستگاه ادیان ابراهیمی، از جایگاهی بلند و اهمّیتی فراوان برخوردار است، به‌گونه‌ای که الگوی پیامبران و آینه‌ی تمام‌نمای پدیده‌ی پیامبری به‌شمار می‌رود؛ امّا خاندان او هرگز از جایگاه و کارکردهای برجسته‌ای، برخوردار نیستند. گزارش‌های کتاب‌مقدّس و قرآن درباره‌ی خاندان موسی(ع)، بسیار کوتاه و گذراست. کارکرد مسئولیتی او، به یوشع می‌رسد؛ کسی که از خاندان او نیست. همچنین، بخش کوچکی از کارکرد معرفتی او؛ در چارچوب کهانت خاندانی، به الیعزر؛ فرزند هارون(ع)، می‌رسد. همچنین، نمونه‌های موسی(ع) و الیاس(ع) نشان می‌دهند؛ ممکن است پیامبری از جایگاه بسیار بلندی برخوردار باشد؛ امّا خاندان او دارای اهمّیت چندانی نباشند، و حتّا هرگز از آنان یاد نشود.آیا همواره جایگاه و کارکردهای پیامبران به خاندان ایشان منتقل می‌شود؟ پاسخ منفی است. انتقال جایگاه و کارکردهای پیامبران به خاندان‌شان، پدیده‌ای است که تنها در میان پیامبران ابراهیمی دیده می‌شود. برای نمونه؛ برکت الاهی ابراهیم(ع)، به خاندان او منتقل می‌شود، و کارکردهای مسئولیتی(پادشاهی) و معرفتی(دانش الاهی) داود(ع)، به سلیمان(ع) می‌رسد. امّا کارکرد مسئولیتی(رهبری) موسی(ع)، به اعضای خاندان‌اش منتقل نمی‌شود. جایگاه پیامبرانه‌ی الیاس(ع) به الیسع(ع) می‌رسد؛ کسی که از خاندان الیاس(ع) نیست. بااین‌همه؛ در بیشتر نمونه‌ها، انتقال بخش‌هایی از جایگاه و کارکردهای پیامبران به خاندان خود؛ به‌ویژه فرزندان(پسران) بی‌واسطه، دیده می‌شود. راستای بردار انتقال جایگاه و کارکردهای پیامبران، همواره ازسوی نسل گذشته(پدران) به‌سوی نسل آینده(پسران) است. تنها نمونه‌ی خلاف، در انتقال معکوس جایگاه و کارکردهای عیسی(ع) به مریم(س)، دیده می‌شود. عهد جدید، کارکرد مسئولیتی عیسی(ع) را به کسی واگذار نمی‌کند، امّا دستگاه اندیشه‌ی مسیحی، مریم(س) را نیز از شفاعت برخوردار می‌داند. کارکرد معرفتی عیسی(ع)، به پتروس می‌رسد؛ کسی که از خاندان او نیست. این کارکرد، به سرپرستان کلیساهای مسیحی منتقل می‌شود، و تا به امروز نیز ادامه می‌یابد.ث: نتیجه‌گیری و پیشنهادات: خاندان پیامبران، بخش مشترک بسیار مهمّی از متون‌مقدّس ادیان ابراهیمی را پدید می‌آورند. در همین راستا پیشنهاد می‌نماید؛ با پذیرش روش به‌کارگرفته‌شده در این پژوهش؛ 1) به مقایسه‌ی موضوع پژوهش با متون قدّس دیگر ادیان؛ به‌ویژه اوستا و بازتاب آن در دستگاه اندیشه‌ی زردشتی پرداخته شود، 2) به بررسی و پردازش داده‌های قرآنی و حدیثی پیرامون خاندان پیامبر اسلام(ص)، پرداخته شود.
بررسی خطاب‏های عتاب گونه خداوند بر پیامبر (ص) در قرآن
نویسنده:
زینب براتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تنوع نداها و خطاب‌های الهی در قرآن خود جنبه‌ای ازشگفتی های قرآن به شمار می‌آید. خطاب به گروههای مختلف و خطاب به افراد خاص از جمله خطاب به پیامبر اسلام (ص) به اسلوبها و روشهای گوناگون و با آهنگ های مختلفی صورت پذیرفته است. لحن این خطاب های الهی بر پیامبر(ص) نیز گاهی عتاب گونه و گاه تهدیدآمیز می باشد که در ظاهر اینگونه به نظر میرسد که با عصمت حضرتمنافات دارد. ولی در واقع خطاب در آیاتی که حامل فرمانی عتاب‌گونه و هشدارهای تهدیدآمیز است را نمی‌توان تنها متوجه شخص رسول اکرم (ص) و یا دلیلی بر ارتکاب خطا و لغزش از آن حضرت دانست. همان‌گونه که همه اوامر و نواهی که با صیغه مفرد مخاطب و خطاب به حضرت آمده متوجه آن حضرت نیست ؛ بلکه بیشتر این عتاب‌ها و نکوهش‌ها و یا هشدارها متوجه کسانی است که در برابر پیامبر(ص) کارشکنی کرده‌اند و همچنین از حیث مخاطب بودن جمیع مکلّفان در برابر قرآن متوجه سایرین نیز می‌باشد. اما این مطلب باعث نمی‌شود که از پیامبر(ص) تکلیف ساقط شود و احتیاجی به رهنمون الهی نداشته باشد.از سوی دیگر از هر امر و نهی و پرسشی نمی توان برداشت عتاب و مواخذه نمود و آن را دلیلی بر ارتکاب خطا و گناه دانست بلکه باید توجه داشت که هر کلامی و خطابی و یا هر ندا، امر و نهی ، خبرو پرسشی معنای خاصی داشته و گاه کنایه از امری مهم است که با کمی تفکر می توان به آن دست یافت. بنابراین وجود اینگونه آیات منافاتی با عصمت آن حضرت نداشته بلکه موید آن است.بعلاوه وجود آیات عتاب خود دلیل محکمی بر این حقیقت است که قرآن کلام خداست و برخلاف عقیده برخی ساخته و پرداخته پیامبر(ص) نمی باشد.
جریان شناسی فرهنگی-اجتماعی عصر پیامبر (ص) در پرتو سوره مبارکه توبه
نویسنده:
سیما جوینی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سوره مبارکه توبه، در سال نهم هجری و در آخرین سال های حیات آن حضرت نازل شده است، می توان گفت که جریان های موجود در آن عصر و زمان، از حساسیت و اهمیت ویژه ای برخوردار بوده اند. انتشار سریع اسلام در مدینه، خصوصا در سال های آخر، برای منافع بسیاری از گروه ها و جریان های اجتماعی خطر آفرین بوده، آنان رابه واکنششدید علیه اسلام واداشت. برخی گروه ها به مبارزه آشکار و برخی دیگر به مبارزه پنهان و مخفیانه با اسلام، پیامبر(ص) و جامعه اسلامی پرداختند.بی شک، لزوم شناخت جریان های مختلف در قرآن کریم و کیفیت مواجهه، مقابله و تعامل با آنان، بر همگان آشکار بوده و جزء مهم ترین نیازهای هر عصر و زمانی به شمار می آید.پژوهش حاضر، در راستای بهره مندی هر چه بیشتر از آیات نورانی قرآن کریم، به معرفی، بررسی و تحلیل جریان های مختلف فرهنگی- اجتماعی عصر پیامبر اکرم(ص) در پرتو سوره مبارکه توبه پرداخته است. در این پژوهش، جریان های مختلف به دو بخش خارجی و داخلی تقسیم شده اند. جریان های خارجی، شامل سه جریان مشرکان، اهل کتاب و غیر مسلمانان هم مرز و جریان های داخلی، شامل منافقان، بادیه نشینان، مومنان و سست ایمانانمی شوند. در هر بخش، پس از معرفی هر کدام از این جریانات، مشخصه های روانی، اعتقادی و رفتاری هر یک و نیز کیفیت موضع گیری اسلامدر برابر آنان بازگو شده است.
تحلیل و نقد مهم ترین شبهات توهین آمیز به پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) در فضای مجازی
نویسنده:
عبید مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در طول تاریخ شخصیت‌های بزرگ و انسان ساز- مخصوصاً پیامبران- همواره از سوی مخالفان کینه‌توز در معرض اتهامات و نسبت‌های ناروا قرار داشته‌اند و به پیامبر (ص)که برگزیده‌ی خلق عالم است از همان صدر اسلام اتهامات زیادی نسبت داده شد و این موضوع در دوره‌ی معاصر توسط مستشرقان شدت بیشتری گرفت و ملحدان هم با اسوه‌گیری از راه و روش آنها این تهمت‌ها را بازگو کردند تا در میان مسلمانان ایجاد شبهه بکنند. یکی از روش‌های آنها استفاده از فضای مجازی یا همان اینترنت بوده است. این تحقیق نیز با عنوان تحلیل و نقد شبهات توهین‌آمیز به پیامبر اکرم (ص) در فضای مجازی درصدد است تا با مراجعه به سایت‌های مخالفان و دشمنان اسلام به استخراج شبهات وارده پیرامون پیامبر (ص) بپردازد و پس از دسته‌بندی شبهات در حوزه‌های مختلف و مراجعه به قرآن و احادیث و کتاب‌های مختلف و متقن و دلایل عقلی به پاسخ این شبهه‌ها مبادرت ورزد.این پژوهش در گردآوری اطلاعات، از شیوه کتابخانه‌ای و در تحلیل بر اساس روش تحقیق توصیفی- تحلیلی عمل کرده است. و روش کار به این صورت بوده است که ابتدا به سایت‌های مخالف و معاند اسلام مراجعه شده و پس از استخراج شبهات با استفاده از منابع متقن به پاسخ این شبهات پرداخته شده است.این تحقیق به این نتیجه رسید: شبهاتی که در فضای مجازی مطرح شده بود بیشتر از طرف ملحدین بود و بیشتر آن‌ها قبلاً توسط مستشرقان ایراد شده و برخی از شبهه‌ها مانند دلایلی که منکران در رد معجزه‌های معراج و شق‌القمر آورده بودند؛ به‌روز بود. برخی از این شبهات از کتاب‌های تاریخی و یا حدیثی منشأ گرفته بود که مخالفان بدون بررسی سند روایت، مطرح کرده بودند از این جمله، می‌توان افسانه غرانیق را ذکر کرد که در کتاب تاریخ طبری آمده است. برخی دیگر از شبهات مطرح شده توسط مخالفان اسلام به علت تفسیر نادرست از آیات قرآن بود چرا که کورکورانه به قرآن مراجعه کرده و آیات صریح قرآن را طبق باب میل خود، تفسیر کرده‌اند، مانند آیه ختم نبوت که در متن پایان‌نامه به طور مفصل به آن پرداخته شده است.
بررسی گستردگی و ژرفای برخی تجارب تفسیری دینی (استجابت دعا، استخاره، پیامدهای لقمه‌ی حلال، رویای صادقه، چشم زخم) در حیات دینی مردم کاشان
نویسنده:
مرجان عسکری بابادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصطلاح تجربه دینی به طور علمی در قرن هجدهم توسط شلایر ماخر در غرب بنیان گذاری شد و دارای زیر مجموعه‌های مختلفی است که تجربه‌ی تفسیری نیز یکی از آنهاست. تجربه تفسیری، تجربه‌ای است که دینی بودن آن به واسطه تفسیری دینی از یک رویداد است که شخص صاحب تجربه در اثر اعتقادات دینی خود، به آن می‌رسد و شخص صاحب این نوع تجربه،پس از روبه‌رو شدن با رویداد، آن را با ذهنیت دینی که مخصوص خودش است؛ تفسیر و تبیین می‌کند. تجربه‌ی تفسیری نزد مسلمانان بیشتر شامل: دعاهای شخصی، استخاره، رویای صادقه، پیامدهای لقمه‌ی حلال و چشم زخم می‌باشد. که در این تحقیقتلاش شده است در بین مردم کاشان بررسی شود. جامعه آماری در رساله حاضر، اقشار مختلف مردم کاشان بوده و گروه نمونه 384نفر از مردم به صورت اتفاقی گزینش شده است. در این پژوهش از روش تجزیه و تحلیل و مبتنی بر بر محاسبه کمی استفاده شده که علاوه بر تحقیق کتابخانه‌ای و پرسش‌نامه ، پژوهشگر تلاش کرده، خود به طور مستقیم با مردم مصاحبه کرده و تجربه‌هایی شخصی آنها را گزارش دهد. نتایجی که از این پژوهش به دست آمده این است که: تجربه دینی و تفسیری در قرآن آمده است و تجربه تفسیری در بین زنان و مردان با هم متفاوت است و زنان بیشتر از مردان از این نوع تجربه برخوردار هستند. دیگر اینکه رابطه معکوسی بین مدرک تحصیلی و مولفه‌های تجربه تفسیری وجود دارد و هر چه مدرک تحصیلی بالاتر رود اعتقاد به این تجارب کمتر می-شود.
تحلیل رتبه امامت در آیه ابتلی (آیه 124 سوره بقره)
نویسنده:
فاطمه خان‌صنمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر با توجه به منابع تفسیری فریقین و روایات وارده در تفاسیر اثری و مجامع حدیثی در خصوص تحلیل رتبه‌ی امامت و مقام والای امام که در آیه ابتلی آمده است به نتایج زیر دست یافت:1.
بررسی امامت از دیدگاه شیعه اثنی عشری، اسماعیلیه و فرقه اشاعره
نویسنده:
زهرا خانمحمدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف ما در این رساله بررسی مسئله امامت از دیدگاه شیعه اثنی عشری، اسماعیلیه و فرقه اشاعره می باشد. آنچه که در این رساله دارای اهمیت می باشد این است که دو فرقه ی اثنی عشری و اسماعیلیه از نظر اعتقادی بسیار به هم نزدیک و وجوه مشترک آن ها بیش از موارد اختلاف است، نزدیکی فکری آن ها در مسائلی چون وجوب و ضرورت امام، عصمت امام، وظایف و شئون امام و همچنین مسئله ولایت مورد انکار هیچکس نیست. اما اشاعره که فرقه ای از اهل سنت است اختلاف قابل توجهی با این دو فرقه ی شیعی دارد به طوری که رویکرد اشاعره به امامت رویکردی فرع انگارانه است نه اعتقادی و امامت از نگاه آنان واجب کفایی است، در کل اشاعره امامت را به عنوان یک قضیه ی مصلحتی باور دارند و آن را جزء فروع دین دانسته و به افعال مکلفین برگردانده اند، لذا در نظر آنان وجوب امامت شرعی است و شخص واجد الشرایط، از سوی مسلمانان به امامت برگزیده می شود.
بررسی روایات قرائات ائمه (ع)
نویسنده:
رضوان سادات سادات الحسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با آن که قرآن سیمای خود را در آین? دیده و دل بشریت، تصویر یک منادی وحدت و پیوند‌بخش جامع? انسانی فرا می‌نماید، حاشیه‌هایی پر چون و چرا از پارینه‌ترین روزگار از سوی مسلمانان، سای? سختْ سنگین خود را بر این کتاب آسمانی افکنده که یکی از آن‌ها، فراوانی و گوناگونی قرائات و اختلاف آن‌ها است. این پدید? ناخجسته در درازنای تاریخ، مباحثی تلخ و تند را در پی آورد و به گسستگی و درگیری مسلمانان انجامید؛ گسستگی‌ای که با پیوستگی و توحید کلمه‌ای که قرآن و اسلام به ارمغان آوردند، باورناپذیر و نابرتافتنی می‌نماید؛ اما آنچه پژوهشگر را بیش از باورناپذیری اختلاف قرائات و نیز وفور قاریان، در شگفت می‌کند، پادرمیانی ظاهری و دور از انتظار روایات برخی از پیشوایان شیعه (ع) - به ویژه شش پیشوای نخست - لابه‌لای روایات قرائی است که چه با روح حاکم بر قرآن و چه با رویکرد ائمه (ع) همخوانی ندارد.ولی نگاهی ژرف‌تر به جلو? وحدت‌آفرین قرآن در معرفی‌هایی که خود از خود و ائمه (ع) از آن دارند و نیز واکاوی رویکرد پیوندبخش ائمه (ع) در راستای کارکرد مکملی آنان در کنار قرآن، پذیرش قرائات اهل بیت (ع) را با دشواری رو به رو می‌کند؛ چنان‌که ضرورت سنجش حدیث با قرآن و برهان عقل، کاوشی در رویکرد برخی قرآن‌پژوهان به روایات اهل سنت، جستاری استوار در شیو? نام و کنیه‌گزینی تازیان و سرانجام، نقش حکومت‌ها در دامن زدن به ناسازواری‌های علمی، این دسته از روایات را ناپذیرفتنی‌تر می‌سازد.ژرفساخت بنیادینِ آنچه فرارو دارید، گزارش چند و چون این روایات در برخی قرائتنامه‌های شیعه و سنی و نیز بررسی انداز? درستی یا سستی آن‌ها بر اساس سنجه‌های عقلی و نقلی و با پرتو افکنی به گوشه‌ای از تاریخ پر فراز و نشیب فرود آمدن و گردآوری قرآن و فرهنگ زیست تازیان است.
  • تعداد رکورد ها : 567