جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 92
رابطه ولایت با خاتمیت براساس مبانی حکمت متعالیه
نویسنده:
محبوبه اسماعیل زاده نوقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عنوان رساله رابطه ولایت با خاتمیت براساس مبانی حکمت متعالیه می‌باشد. نگارنده با بهره‌مندی از مطالعات کتابخانه‌ای و جستارگرایی رایانه‌ای به بررسی دیدگاه مکتب فلسفی حکمت متعالیه پرداخته است.در این راستا آثار شارحان فلسفه صدرایی و نوصدراییان نیز مورد استفاده قرار گرفته است. (ولایت) از مباحث عمیق و مهم در فلسفه ملاصدرا محسوب می‌شود. این موضوع ریشه در مباحث اعتقادی شیعیان دارد و اهمیت پرداختن به آن بعد از مسئله خاتمیت دو چندان می‌گردد، زیرا از طریق (ولایت) که باطن رسالت محسوب می‌گردد مسئله ضرورت هدایت بشر توسط ائمه اطهار (علیه‌السلام) بعد از خاتمیت اثبات می‌گردد.اولیاءالله که جانشینان بر حق رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌باشند دارای ویژگی‌های خاصی می‌باشند که ضرورت وجود این ویژگی‌ها و اثبات وجود آن‌ها در اولیاء محمدیین در چهارچوب براهین عقلی حکمت متعالیه امکان‌پذیر می‌باشد. در ابتدا به تبیین و تعریف مسئله ولایت، جایگاه ولی در نظام هستی و راه نیل به ولایت پرداخته شده است.در بخش بعد، مسئله خاتمیت و اعتقاد به پایان یافتن ارسال انبیاء و ویژگی‌های برجسته خاتم‌الانبیاء مطرح گردیده است و بخش پایانی که هدف نگارنده و اصل رساله محسوب می‌شود به بررسی نسبت ولایت با رسالت و امامت می‌پردازد و پس از آن شاخصه‌های ائمه اطهار (علیهم‌السلام) از دیدگاه مکتب تشیع همچون عصمت،علم وولایت تکوینی در چهارچوب مکتب فلسفی حکمت متعالیه تبیین گردیده است.
فلسفه‌ی تربیت بر اساس حکمت متعالیه
نویسنده:
ابراهیم راستیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هر مکتب تربیتی مبتنی به یک نظام فکری است که مبانی و اصول و فروع خود را از آن مکتب اخذ می کند. حکمت ملاصدرا که مبتنی بر قرآن و برهان و عرفان است، معدنی پاک برای اخذ مبانی و اصول و فروع تربیتی است. در اولین بخش از این رساله مبانی نهایی و منسجم ملاصدرا در حیطه های هستی شناختی و انسان شناختی و معرفت شناختی تبیین می شود. در بخش دوم از درون این مبانی، اصول تربیتی استخراج می شود. توحید، نظام تربیتی، فطرت، اختیار، رابطه ی نفس و بدن، ایمان و عمل از جمله اصول مستخرج از مبانی صدرایی می باشند که مستقیما در فروع تربیتی موثر هستند. در بخش سوم نیز به فروع تربیت صدرایی پرداخته می شود که در این فصل ضرورت، ماهیت، غایت و روش تربیت بر اساس اصول مذکور تبیین می شود. در قسمت آخر، پس از تبیین ضرورت تربیت بر اساس اصول تربیت صدرایی، به نقد تعاریف گوناگون تربیت و ارائه ی تعریف مختار پرداخته می شود. همچنین در ادامه مشخص می شود که اهداف فردی تربیت، اهداف بالذات هستند و اهداف اجتماعی، اهداف بالعرض و در راستای اهداف فردی می باشند. سرانجام تبیین می شود، اکثر روش هایی که در تربیت به کار گرفته می شود، روش هایی اعدادی در تربیت می باشند و روش های حقیقی صرفا از طریق انسان کامل که واسطه ی فیض است، فراهم می شود. لذا انسان باید به نحو کامل و دقیق روش های اعدادی را به کار گیرد تا زمینه ی تحقق روش های حقیقی فراهم آید. در پایان، به تبیین روش حقیقی پرداخته می شود و همچنین مولفه های روش های اعدادی تبیین و بعضی از روش ها اعدادی احصاء می شود.
عشق از دو منظر عرفان و فلسفه
نویسنده:
محمد غبدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از شگفتیها و زیباییهای عالم آفرینش پدیده ناشناخته ی عشق است که همچون وجود مفهومش در غایت ظهور و کنهش در غایت خفاست.عشق در فلسفه و بخصوص در عرفان آنقدر از اهمیت ویژه ای برخوردار است که تقریبا تمام عرفا و فلاسفهی بزرگ بابی را تحت همین نام برای آن قرار داده اند.در عرفان، عشق از مهمترین مباحث عرفان نظری و عملی است.در واقع تجلّی عشق است که تمام مراتب خلقت را ایجاد می کند و به ظهور می رساند ؛در مسیر کمالیه موجودات به سوی حق نیز همین عشق است که ایجاد حرکت وکمال می کند.در فلسفه نیز فلاسفه بزرگی همچون ابن سینا.سهروردی وملاصدرا با توجه به مبانی مکاتب خویش از عشق سخن گفته اند.فلاسفه و عرفا مباحث متعددی در باب تعریف و ماهیت عشق، منشاء عشق.،رابطه بین عشق الهی و انسان،عشق و هستی و همچنین کارکردهای عشق رادر اندیشه های عملی و نظری خود گنجانده اند.در باب تعریف عشق تقریبا تمام عرفا و اکثر فلاسفه براین عقیده اند که عشق را نمی توان تعریف کرد و کشف حقیقت آن تنها از راه شهود امکان پذیر است.آنها درباره ی رابطه ی عشق وهستی معتقدند که عشق در تمام هستی جریان دارد وهر موجودی از عشق حتی به میزان کم بهره مند است.عرفا و فلاسفه منشاء اصلی و واقعی عشق را عشق الهی می دانند و همه عشق ها را مظهری از این عشق به حساب می آورند.در اندیشه عارفان وفلاسفه مهمترین ثمره ی عشق وحدت و یگانگی عاشق و معشوق محسوب میشود.
تاثير آيات و روايات بر انسان‌شناسي و معادشناسي در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
طاهره‌بیگم قاسمی‌درجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وقتي صحبت از حکمت متعاليه مي‌شود بحث عقل و تفکر به ذهن آدمي‌تبادر مي‌کند و ملاصدرا در آثار فلسفي خودش از عقل نيز استفاده نموده است و در مباحث فلسفي خود بسيار از آيات قرآن و روايات متاثر شده است زيرا ملاصدرا نيز مانند هر مسلمان ديگر به اين امر واقف بوده که دين الهي که از سرچشمه وحي و علم الهي نشأت گرفته است، راه و رسم سعادت انسان را با تبيين جهان و انسان و آغاز و انجام آن به او نشان مي‌دهد و به طور مستقيم و غير مستقيم به حقيقت و احوال آنها پرداخته است و از آنجايي که انسان و معاد شناختي به عنوان موضوعات اساسي در دين به آن پرداخته شده است، لذا ملاصدرا با نبوغ سرشار خود و مدد الهي، اين دو موضوع و ساير موضوعات فلسفي را به خوبي درک نموده پس در مباحث فلسفي خود از آيات و روايات به زيبايي و با تناسب تام استفاده نموده است و از آنجايي که بسياري از آيات قرآن و روايات انسان را دعوت به تفکر و تدبر مي‌كند و با توجه به اهميت اين موضوع که ملاصدرا مي‌كوشد رابطه ميان قرآن و روايت و فلسفه را مشخص نمايد و در حد وسع خودش اشراف کامل به مباحث فلسفي و نيز آيات داشته باشد و همچنين با توجه به شرح اصول کافي که در نوع خودش بي نظير است، به ذهن آدمي‌مي‌رسد که ملاصدرا در آثار فلسفي خودش بي تاثير از نقل نبوده است، آنچه ما در اين نوشتار در دو مبحث اصلي انسان شناسي و معاد شناسي صدرايي به آن پرداخته ايم تطبيقي بين عقل و نقل يا فلسفه و دين است که بي گمان در اين تطبيق نشانه هايي از تاثير پذيري ملاصدرا از آيات و روايات وجود دارد که آن را با عنوان تاثير از آن تعبير نموده ام و اين مباحث شامل عالم ذر، امکان شناخت نفس، روش شناخت نفس، تعريف نفس، مراتب نفس، معاد جسماني، و بدن برزخي و تجسم اعمال مي‌باشد. دو نتيجه اين نكته كه عقل و نقل جدا از هم نمي‌باشد و يکي حجت دروني و ديگري حجت بيروني است از دست آورد هاي اين نوشتار است.
بررسی و نقد نظریه  وحدت شخصی وجود با رویکردی کلامی ـ فلسفی
نویسنده:
طاهره صاحب‌الزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وحدت شخصي وجود يكي از مهمترين باورهاي عرفاني و از نظريات مهم در ادبيات فلسفي انديشمندان مسلمان است كه چالش‌هاي فراواني را در عرصه دينداري و عرصه تفكر فلسفي موجب شده است. ملاصدرا پرچمدار اثبات عقلاني وجود است و نظريه خويش را وحدت شخصي وجود نام نهاده و بر مباني و اصول فلسفي خويش استوار نموده است.صدرالمتألهين براساس نظريه اصالت وجود بيان مي‌دارد آنچه واقعيت «هستي» است، فقط «وجود» است و ساير مخلوقات پنداري بيش نيستند. غالب متفكران در حوزه عرفان نظري و همچنين برخي فيلسوفان حكمت متعاليه در بحث رابطه واحد و كثير قائل به اين نظريه شده‌اند، به عبارت ديگر تمامي تفكرات و مكاتب فلسفي در حوزه انديشه اسلامي به نوعي مجبور به پذيرش ديدگاه ياد شده بوده‌اند وليكن اين پذيرش مستلزم، سه لازمه فلسفي و كلامي مهم اين نظريه يعني نفي عليّت، همه خداانگاري و پذيرفتن جبر و نفي اختيار است، از همين رو اين نظريه به لحاظ تفكر ديني مردود است، با توجه به اهميت اين نظريه پژوهش حاضر در صدد است كه نظريه ياد شده را به لحاظ فلسفي و كلامي مورد نقد و بررسي قرار دهد.در همين راستا سابقه تاريخي اين نظريه در ميان نحله‌هاي مختلف درحوزه فلسفه و كلام اسلامي از قرن چهارم تا زمان ملاصدرا به نگارش درمي‌آيد تا تاثير اين انديشه‌ها در چگونگي شكل‌گيري نظريه وحدت شخصي وجود از ديدگاه ملاصدرا مشخص شود و سپس به شرح و بيان مباني فلسفي مورد پذيرش ملاصدرا را كه سير عقلاني تفسير وي در اين باب مبتني بر آنهاست پرداخته شده است و در نهايت انتقادات وارده مطرح مي‌شوند تا از اين رهگذر نشان دهيم كه آيا به لحاظ تفكر ديني واقعاً سخن از نظريه وحدت شخصي وجود با باورهاي اعتقادي و بديهيّات عقلي سازگار است يا خير؟
رابطه دین با فلسفه بر پایه مبانی حکمت صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
نویسنده:
زهیر انصاریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه دین و فلسفه به عنوان دو منظومه معرفتی و بررسی تعاملات آن دو، پیوسته از مسائل بسیار مهم اندیشه دینی و فلسفی بوده است که نتایج آن در تبیین معنای فلسفه دینی نقش شگرفی دارد. فیلسوفان اسلامی جملگی بر اهمیت این مسأله واقف بوده و درباره نقش آموزه‌های دینی در بالندگی اندیشه فلسفی نظریه‌پردازی کرده‌اند. دیدگاه فیلسوفان اسلامی در این مسأله در الگویی واحد قابل بررسی است که بر اساس آن هر فیلسوفی مبتنی بر دیدگاه خود درباره نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری، به کیفیت انتقال آموزه‌های دینی به فلسفه به عنوان دانشی با قواعد خاص می‌پردازد. صدرالمتألهین و علامه طباطبایی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. دیدگاه صدرالمتألهین درباره پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و مقام فهم قابل رهگیری می‌باشد. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر منشأ، فاعل‌شناسا، روش، مسائل، زبان و زمان مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحد هستند لکن از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجه این تفاضل، در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان می‌شود؛ به طوری که زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی، از زبانی تنزیلی بهره می‌برد که رقیقه‌ای از زیان حکمت محسوب می‌شود؛ همچنین با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزه‌های انبیاء اقتباس نمایند و لذا فلسفه زماناً از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آنها حکایت می‌کنند. بهره‌گیری از این روش‌ها، فلسفه را در جایگاهی قرار می‌دهد که با اقتباسی روشمند از آموزه‌های دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف می‌توان آن را به دینی بودن متصف نمود. دیدگاه علامه طباطبایی نیز همانند ملاصدرا در همین الگو مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه به جهت مرموز و مجهول دانستن روش وحیانی امکان تبیین نسبت روشی دین و فلسفه وجود ندارد. متون دینی در تبیین معارف عالی خود از همان زبان مرسوم میان انسان‌ها بهره می‌برد که از جمله اعتباریات محسوب می‌شود و نسبت آن با حقایق محاکی از آن نسبت مثل به ممثل است. همچنین اوج دین از دیدگاه علامه طباطبایی زماناً متأخر از اوج فلسفه حادث شده است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی مبتنی بر تفسیر قرآن به قرآن که دانش فلسفه را با فهم صحیح از متون دینی به جایگاهی می‌رساند که کمال آن در فلسفه‌ای دینی متجلی می‌شود که در آن همه قضایای نظری و عملی بالتحلیل به اصل توحید بازگشت داشته باشد.
تناسخ از نظر حکمای مشاء و متعالیه
نویسنده:
افسانه صباغان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
تناسخ , ازلیت , معاد جسمانی , تحریف , تناسخ , حکمت متعالیه , فلسفه مشاء , تناسخ , معاد جسمانی , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , سبزواری، هادی بن مهدی , صدرالدین شیرازی ، محمدبن ابراهیم , ابن سینا، حسین بن عبدالله , سبزواری، هادی بن مهدی , هنر و علوم انسانی , طباطبایی، سیدمحمدحسین , طباطبایی، سیدمحمدحسین , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , سبزواری، هادی‌بن مهدی , حلول (دین) , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , هنر و علوم انسانی , ابن سینا، حسین بن عبدالله , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , طباطبایی، سیدمحمدحسین , طباطبایی، سیدمحمدحسین , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , هنر و علوم انسانی , ابن سینا، حسین بن عبدالله , حلول (دین) , ابن سینا، حسین بن عبدالله , طباطبایی، سیدمحمدحسین , سبزواری، هادی‌بن مهدی , طباطبائی، سیدمحمدحسین‌ , حلول (دین) , طباطبایی، سیدمحمدحسین , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , سبزواری، هادی‌بن مهدی , حلول (دین) , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , هنر و علوم انسانی , حلول (دین) , سبزواری، هادی‌بن مهدی , حلول (دین)
چکیده :
يكي از اشكال اعتقاد به حيات پس از مرگ تناسخ است ؛ تناسخ به اين معناست كه روح از بدن انساني به بدن انسان ديگري كه كاملاً متفاوت از بدن اولي است ، انتقال يابد . تناسخ داراي اقسام گوناگوني است كه از بين اين اقسام به تناسخ مطلق ، محدود ، نزولي و صعودي مي توان اشاره نمود .همه حكماي اسلامي از جمله حكماي مشاء و متعاليه ، تناسخ را مورد رد و انكار قرار داده اند و با براهيني متعدد به ابطال آن پرداخته اند ، علاوه بر آن ادله قائلين به تناسخ را ذكر نموده و در صدد ابطال آنها برآمده اند .ابن سینا ریشۀ اعتقاد به تناسخ را دو امر می داند : 1- اعتقاد به این که هر چیزی که حدوثش به حدوث مزاج وابسته باشد ، برای آن صورتی در ماده است .2- اعتقاد به وجود نفوس پیش از بدنها . حکمای حکمت متعالیه دلیل اصلی اعتقاد به تناسخ را ناشی از غفلت از وجود عالم دیگری غیر از این عالم می دانند .در ارتباط با تفاوت تناسخ با معاد جسماني مي توان گفت : كه حكماي هر دو مكتب تناسخ را محال دانسته و معاد جسماني را اثبات كرده اند . اگرچه مشائيان پيرامون مسخ ذكر شده در قرآن و روايات مطلب قابل ذكري عنوان نكرده اند ، اما بر اساس نظر و عقيده آنان در مورد استحالۀ تناسخ می توان در یافت که آنان نیز همانند حکمای حکمت متعالیه تناسخ ملکی را محال و مسخ یا تناسخ ملکوتی را امری جایز دانسته اند .
مطالعه تطبیقی مساله صدور کثرت  از وحدت  از دیدگاه ابن‌سینا، سهروردی و صدرالمتالهین
نویسنده:
باقر حسینلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله صدور کثرتاز وحدتاز جمله مسائل فلسفی استکه بدون تردید می‌توان آن را در ردیفمسائل دسته اول یا دوم ذهن کنجکاو انسان به حسابآورد و پرسشی استکه علم و فسلفه و عرفان و دین همواره در صدد پیدا کردن پاسخی برای آن بوده‌اند. از زمانی که انسان خود و جهان را شناخته با مشاهده این همه کثراتو موجوداتگوناگون به فکر فرورفته و از خود پرسیده است : این جهان با این همه نقشو نگار و کثرتچیست ؟ آیا خالق و آفریننده‌ای دارد یا از ازل و آغاز وجود داشته است ؟ آیا علم و آنچه در آن هست ، ثابتو باقی‌اند یا گذرنده و فانی؟ به عبارتدیگر، آیا این عالم که جهان تکثر است ، حادثو مخلوق استیا غیرمخلوق و قدیم؟ اگر حادثو مخلوق است ، خالق آن کیست ؟ و چه صفاتی دارد؟ و اگر قدیم و غیرمخلوق است ، کثراتموجود در آن از کجا سرچشمه می‌گیرد. اگر به افکار و عقاید اندیشمندان و فلاسفه نظری محققانه افکنیم و آثار آنها را مطالعه نمائیم متوجه خواهیم شد که حل این معما و معضل فلسفی از دیرزمان استکه نظر فلاسفه را به خود مشغول کرده تا بتواند راز و کلید این معما را بیابند. ابن‌سینا، سهروردی و صدرالمتالهین هم به عنوان سه فیلسوفصاحبمکتبدر این میان بی‌نقشنبوده‌اند و هر کدام به نوبتراه حلی را برای تبیین فلسفی مساله صدور کثرتاز وحدتارائه نموده‌اند. ابن‌سینا مساله صدور کثرتاز وحدترا تنها از طریق عقول طولی تبیین می‌کند ولی سهروردی علاوه بر عقول طولی به عقول عرضی نیز قائل می‌شود و از کثراتموجود در عالم محسوساتبه کثراتموجود در عالم معقولاتدستمی‌یابد. اما لطیف‌ترین راه‌حل که ارائه شده، راه‌حل صدرالمتالهین است . ایشان برای تبیین مراتبطولی عالم معتقدند که از واجبتنها یکشیء صادر می‌شود و این یکشیء آن قدر تنزل پیدا می‌کند که از حالتتجرد خارج شده به موجودی مادی تبدیل می‌شود و از این موجود مادی کثراتبسیاری لازم می‌آید، زیرا ماده و موجود مادی هیچ‌گاه خالی از کثرت ، حرکتو دگرگونی نیستو به این طریق کثراتعرضی عالم را نیز تبیین می‌نماید.
جایگاه علم و وجود ذهنی در حکمت متعالیه ملاصدرا
نویسنده:
عزیزالله مولوی وردنجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مباحث مهم و قابل توجه در آثار فلاسفه اسلامی مباحث مربوط به معرفت و شناخت است که مسائل پیرامون آن بصورت متفرقه برخی در منطق : به هنگام تقسیم مفهوم به کلی و جزئی که متذکر می شوند کلی در ذهن است و در خارج نیست، و بخشی دیگر در قسمت وجود ذهنی و برخی در ذیل عنوان علم و عالم و معلوم یا عقل و عاقل و معقول و برخی دیگر در مبحث تجرد نفس(ادراک)می آیند. البته عمده مسائل باب معرفت و آگاهیهای انسانی در دو مبحث وجود ذهنی و مبحث علم آمده اند. دو مبحث وجود ذهنی و علم با آنکه هر دو حول محور آگاهی می چرخند. اما تفاوت های بسیار عمیق با یکدیگر دارند که اشاره به این تمایزات و رعایت حدود این دو مبحث که باعث اختصاص دو فصل و در جایگاه به هر کدام شده است از ابتکارات و ابداعات ملاصدرا می باشد که با نگاه تیز بین و نکته سنج خود این تفاوتها و تمایزات را آشکار ساخته است. ملاصدرا با اختصاص دو فصل تحت عنوان وجود ذهنی و فصل عقل و معقول این دو مبحث را از حیث وجود شناختیمورد بررسی قرار داده است. در پژوهش حاضر نیز سعی برآن بوده است که ضمن مرور مباحث مربوط به این دو فصل در نظام فکری صدرا، تمایزات این دو مبحث را بیرون آوریم و منقح کنیم.
احوال نفس پس از مرگ در آراء افلاطون (تناسخ) و نظر خاص ملاصدرا در باب معاد و مقایسهء دو رای
نویسنده:
علی اصغر صنمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بخش اول این رسالهء، به افلاطون و تبیین تناسخ وی پرداخته‌ایم و سپس در بخش دوم تناسخ و انواع آن را بیان و توسط ملاصدرا رد کرده‌ایم و در بخش سوم نظر ملاصدرا را در زمینهء معاد را بیان داشته‌ایم. در بخش اول به جریان وارد شدن تناسخ در فلسفهء افلاطون و رابطهء آن با مثل افلاطون پرداخته‌ایم و عنوان کرده‌ایم که تناسخ را افلاطون برای پاره‌ای از انسانها می‌داند. و البته فلاسفهء حقیقی از این گردونه نجات یافته و به عالم مثل می‌پیوندند. در بخش دوم تناسخ همهء انواع آن رد می‌شود و ملاصدرا یک معنای ابداعی از تناسخ غیر از معنای مصطلح آن را عنوان می‌کند که بر معاد منطبق است و قول افلاطون و قدما را به همین معنای صحیح حمل می‌کند. آنگاه در بخش پایانی به اقوال مسلمین در زمینهء معاد پرداخته و سپس رای ملاصدرا در این زمینه را مطرح کرده‌ام و آنگاه به چند جزء اساسی نظریهء وی در معاد مستقلا در فصلهای بعدی پرداخته‌ام. من جلمه ادعای ملاصدرا مبنی بر اینکه معادی که او مطرح کرده عینیت نفس و بدن دنیایی و اخروی هر شخص را اثبات کرده، و من خواهم گفت که ملاصدرا چنین نکرده و اصول چنین چیزی ممکن و معقول نیست . و نیز در تجرد خیال که از مبانی اساسی معاد جسمانی ملاصدرا است به آن نیز به عنوان فصل مستقلی در کنار آراء مشائین و مشرقیین در این زمینه پرداخته‌ام و بالاخره ارزیابی از معاد ملاصدرا و مقایسه آن به معادگرایی قرآنی و مقایسه معاد ملاصدرا با رای افلاطون در احوال نفوس مردگان.
  • تعداد رکورد ها : 92