جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 216
بررسی توحید و توکل در متون منثور عرفانی
نویسنده:
زهرا خدایاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پایان نامه‌ی حاضر پژوهشی در بررسی مفهومتوحید و توکل و ارتباط آن دو در کتب اللمع ابونصر سراج_ شرح تعرف مستملی بخاری _احیاء العلوم امام محمد غزالی _رساله‌ی قشیریه‌ی ابوالقاسم قشیری و مصباح‌الهدایه‌ی عزالدین کاشانی است.با عنایت به اینکه مساله‌ی وحدانیت و یگانگی خدا، یک اصل اساسی و پذیرفته شده در تمام ادوار سلف بوده است عارفان نیز به نوبه‌ی خود در معنا و مفهوم دیگردادن به توحید نقش ویژه و پر رنگی داشتند لذا بررسی توحید و ارتباط آن در پنج کتب مذکوربا مضامینی از قبیل توکل و اعتماد بر خدا یکی از مولفه ‌های بنیادین تحقیق حاضر است.هر پنج تن از ارتباط تنگاتنگ توحید و ایمان با توکل سخن می‌گویند و توحید را پایه و ستون توکل تلقی می‌کنند؛یعنی تا ایمان راستین برای مومن محقق نشود توکل از جانب متوکل معنایی نخواهد داشت.بر اساس استنباط از سخنان پنج مولف مذکور توحید عارفان با دیگران متمایز است. توکل از دیدگاه آنان هرگز با کسب و تلاش و اسباب منافی نیست بلکه همچنان که در قرآنو نهج‌البلاغه سعیو کسب توام با توکل اصل اساسی است تاسی آن‌ها نیز از این امر هویداست.پنج مولف مذکور در باب توکل هم به ذکر متوکلان جاهد و متوکلان کاهل پرداخته‌اند و در نتیجه گروه اول را برگروه دوم رجحان داده‌اند.به طور کلی آنان توکل را جانشین تنبلی تلقی نمی‌کنند،بلکه کسب و کار و استفاده ی اسباب را سنت اولیاء و انبیاء می‌شمرند و خداوند را مسبب الاسباب می‌دانند.
بررسی تطبیقی شک غزالی و شک دکارت
نویسنده:
فاطمه اروجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوعی که در این پایان‌نامه مورد بررسی قرار می‌گیرد، شک است و قصد داریم دیدگاه دو متفکر را در این راستا به چالش بکشیم. یکی اندیش‌مندی از ایران زمین یعنی ابوحامد غزالی با محوریت کتاب المنقذ من‌الضلال و دیگری اندیش‌مندی فرانسوی به نام رنه دکارت با محوریت تأملات در فلسفه اولی. غزالی در کتابش علومی چون کلام، فلسفه و تعلیم را مورد بررسی قرار می‌دهد و سعی در رد آنها دارد و برای رد آنها براهینی می‌آورد. او در نهایت به تصوف می‌رسد، آن را می‌پذیرد. و سعی می‌کند از طریق تهذیب نفس پای در این طریق بگذارد. غزالی در این بین به اثبات عقل می‌پردازد و نشان می‌دهد که کارایی عقل تا آنجاست که ما را به حقیقتی به نام نبوت رهنمون ‌شود. از سوی دیگر دکارت در تأملات با انکار ادراکات حسی شروع می‌کند و دامنه‌ی شک را تا مسائل ریاضی و بدهیات گسترش می-دهد. او سر انجامبا تکیه بر منی که می‌اندیشد و وجود دارد، بر شک خویش فائق می‌آید و سپس کم‌کم به اثبات خدا و جهان می‌پردازد.
رابطه اصل علیت با قدرت و اراده خدا از دیدگاه غزالی، ابن رشد و ملاصدرا
نویسنده:
محمد غریب شاییان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبحث علیت از مباحث مهمی است که از دیرباز فکر بشر را به خود جلب کرده است با کنکاش و تامل در مفاد اصل علیت، ذهن این اصل کلی را به اصول و شاخه های مهم تجزیه می کند که اصل سنخیت و اصل ضرورت یا جبر علی و معلولی از آن جمله می باشند. این اصول در میان متکلمان و فلاسفه اسلامی با عکس العمل های متفاوتی مواجه شده است. فلاسفه اسلامی، اصل علیت و توابع فرعی آن مثل ضرورت علی و سنخیت میان علت و معلول و استحاله معلول بدون علت را پذیرفته اند، البته در تفسیر برخی مسایل جزیی و فرعی آن با یکدیگر اختلاف نظر دارند، اما متکلمان مسلمان هم در پذیرش اصل علت و هم پذیرش قواعد فرعی ان و هم تفسیر آنها با یکدیگر اختلاف زیادی دارند.در میان متکلمان مسلمان بیشترین توجه انکار گرایانه به اصل ضرورت علی را اشاعره صورت داده اند. که این مساله یکی از جدی ترین موارد اختلاف میان فلاسفه و اشاعره در بحث علیت است. غزالی به صراحت رابطه ضروری میان علت و معلول را انکار و علیت را به شرطیت و اقتران تفسیر می کند. وی همچنین به بیان توالی فاسد نظریه فلاسفه درباره علیت می پردازد و معتقد است که پذیرش نظریه فلاسفه در این باب، منجر به محدودیت قدرت و اراده مطلق الهی می گردد. از سوی دیگر ابن رشد تلاش کرده، تمام نقدهای غزالی بر فلاسفه را، با دیدگاه مشائی پاسخ دهد و همچنین توالی فاسد انکار علیت را بیان کند. وی اعتقاد به علیت را در منافات با قدرت و اراده مطلق الهی نمی داند. اما درباره ملاصدرا باید گفت که اصل علیت در سرتاسر مکتب ملاصدرا به عنوان یک اصل مهم و حیاتی ریشه دوانده است. با توجه به مفاهیمی چون اصالت وجود، امکان فقری، وجود ربطی و ... بحث علیت عمق ویژه ای در فلسفه اصالت وجودی صدرائی پیدا می کند . وی در فصول پایانی اسفار دوگانگی علت و معلول انکار کرده و نظریه خاص خویش را در این باب بیان می کند. هدف ما در این پژوهش آن است که رابطه اصل علیت با قدرت و اراده خدا از دیدگاه این سه تن به عنوان نمایندگان متکلمین (اشاعره)، فلسفه مشاء و حکمت متعالیه تبیین و تشریح شود.ب: مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع،چهارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها :فرضیه: اگر مبانی و استدلالهای فلاسفه به دقت مورد تامل و تعمق قرار گیرد قدرت و اراده الهی با اصل علیت و فروع آن قابل جمع است.پرسش های اصلی این پژوهش عبارت است از؟معنای علت و سبب چیست و چند قسم می باشندماهیت علیت از دیدگاه غزالی چیستدر حکمت متعالیه علت و معلول مبتنی بر پذیرش چه مبانی فلسفی استماهیت علیت از دیدگاه ملاصدرا چیستاز دیدگاه غزالی ابن رشد و ملاصدرا چه ارتباطی میان علیت با برخی معارف دینی و فلسفی وجود دارداهداف اصلی این تحقیق عبارت است ازشناسایی علیت و احکام آنشناسایی ماهیت علیت از دیدگاه غزالیشناسایی ماهیت علیت و مبانی فلسفی آن از دیدگاه ملاصدراشناسایی ارتباط میان علیت با معارف دینی و فلسفی از دیدگاه افراد فوق الذکراین نکته نیز لازم به ذکر است که روش تحقیق ما در این نوشتار کتابخانه ای است و روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز تحلیلی و توصیفی میباشد و سعی کرده ایم با استفاده از کتابهای معتبر دیدگاههای غزالی این رشد و ملاصدرا را درباره مباحث مرتبط با علیت با شیوه گزارش نمونه بیان کنیم.
تبیین و تحلیل مسئله شرور و عدل الهی از دیدگاه قاضی عبدالجبار، غزالی و ملاصدرا
نویسنده:
مجتبی نبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهقاضی عبدالجبار شرور را در تنافی با عدل الهی نمی داند و معتقد است جمیع معتزله خداوند متعال را منزه از نسبت شر و ظلم می دانند. وی از طرفی خالق شرور را خداوند می داند، و از طرف دیگر خداوند را منزه از فعل شر حقیقی می داند، بلکه او را فاعل شر مجازی یعنی ضرر حسن می داند. و قاعده عوض را به عنوان راه حلی در رابطه با امراض، ضررها و شرور دیگر و سازگاری آنها با عدل الهی ارائه کرده است.از منظر غزالی می توان سازگاری عدل الهی با شرور را ناشی از چند مقدمه دانست که عبارتند از عقیده او مبنی بر شرعی بودن حسن وقبح، و نیز رد قبح ذاتی ظلم، و همچنین نظریه وی در مورد عدل الهی که خداوند را مالک مطلق و بی بدیل همه چیز می داند و چون از نظر وی مالکی غیر از او متصور نیست تا تصرف در ملکش ظلم محسوب شود، ظلم را در باره او بی معنی شمرده است. همچنین وی نظام احسن را هم تایید کرده است، و شرور را لازمه حسن خلقت و نظم اتم آن می داند.یکی از مطالب مهمی که ملاصدرا در رابطه با تناقض شرور و عدل الهی مطرح کرده است مسئله نظام احسن است، او معتقد است که عالمی بهتر از عالم موجود امکان وجود ندارد، که اگر بهتر از این جهان امکان داشت، هر آینه باید ایجاد می شد. زیرا این امر از دو حال خارج نیست؛ یا آنست که خدا به آن علم دارد و یا علم ندارد. اگر علم داشته باشد و ایجاد نکرده باشد با جود مطلق و فیاضیّت خداوند ناسازگار و بر خلاف حکمت الهی است. و اگر هم علم نداشته باشد لازمه آن انکار یا محدودیت علم خداوند و استناد نقص به ذات حق است. از دیگر مبانی مهم صدرا در حکمت متعالیه در مورد مبحث شرور عدمی بودن آن است، که وی با بهره گیری از دو شیوه برهان عقلی و توجیه موارد جزئی، به بررسی آن پرداخته، و آن را با برهان عقلی اثبات کرده است.واژه های کلیدیشر، الم، خیر، عدل الهی، ظلم، نظام احسن، عوض، قاضی عبدالجبار، غزالی و ملاصدرا.
خلوت و عزلت از دیدگاه ابوحامد غزالی، مولوی، و امام خمینی(ره)
نویسنده:
زهرا جبرائیل‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خلوت و عزلت از دیرباز تا کنون جزو سنت‌ها و رسوم رایج در عرفان ادیان و مکتب‌های مختلف جهان بوده است و سالکان بسیاری در طول تاریخ آن را همچو شیوه سلوکی خود برگزیده‌اند. در تصوف و عرفان اسلامی نیز سالکان و عارفان بسیاری با استفاده از این شیوه به سیر وسلوک پرداخته و علی الادعا به نتایج شهودی و معرفتی مطلوبی دست یافته‌اند. با وجود این، عزلت در عرفان اسلامی دارای مخالفانی –هم از سوی عارفان و هم غیر عارفان- است که آن و یا دست‌کم برخی از انواع آن را –همچون چله- بر خلاف دین اسلام پنداشته و سنتی برآمده از سایر ادیان و مکتب‌ها دانسته‌اند. از سوی دیگر، عزلت سنتی است که با وجود دارا بودن فوائد و ثمرات سلوکی بسیار، آفاتی نیز دارد که برخی از آن‌ها فردی و برخی دیگر اجتماعی‌اند. در این میان برخی از موافقان عزلت کوشیدند با ارائه راه‌حل‌هایی این معضل را حل کنند تا سالک ضمن بهره‌مندی از ثمرات و فواید عزلت از آفات آن در امان بماند.از میان سه عارفی که آثارشان مورد بررسی قرار گرفت، غزالی به مثابه یک متکلم و عارف خوفی جزو موافقان عزلت است. او در عین التفات به ثمرات عزلت در حیات معنوی آفات آن را هم مد نظر داشته است. وی راه رهایی از آفات عزلت را هم‌جواری با یک دوستِ همراه می‌داند که تضمین‌کننده سلامت روان سالک در عزلت بوده و او را در برابر خطرات غلبه تنهایی در امان می‌دارد. باوجود این، در برابر آفات اجتماعی عزلت، راه حلی ارائه نمی‌دهد. مولوی عارف دوم مورد بررسی پایان‌نامه حاضر، عارفی است که برخلاف غزالی جزو مخالفان عزلت و قائلین به صحبت است. راه حل او برای رفع این مشکل، نیل سالک به خلوت در انجمن است. در واقع، او بر آن است که اگر سالک بتواند خود را به مرتبه‌ای برساند که حضور در اجتماع مانع از تمرکز فکر و حضور قلب او از یاد خدا نشود، می‌تواند علاوه بر استفاده از فواید عزلت از آفات آن برکنار بماند. راه‌حل وی برای حصول به این نتیجه صحبت با پیر است.امام خمینی نیز همچون مولوی جزو مخالفان عزلت و موافقان صحبت است. او نیز چون مولوی راه حل این معضل را حصول به مرتبه خلوت در انجمن می‌داند که در آن عارف علاوه بر حضور در جامعه و انجام وظایف اجتماعی خود از یاد خدا نیز غافل نمی‌شود.
تحلیل روش‌شناختی ابو حامد محمد غزالی در فهم نصوص دینی (با تأکید بر مباحث جاودانگی و معادشناسی)
نویسنده:
ابوذر رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
روش‌شناسی فهم نصوص برای استخراج مفاهیم مختلف از دین بسیار اهمیت دارد. روش‌ها و رهیافت‌ها و رویکردهای مواجهه با متون دینی متعدد است. چگونه می‌توان به فهم نصوص دینی دست یافت؟ از چه راهی می‌توان مراد مولف متن را به‌دست آورد؟ این کار چه مقدماتی دارد و باید چه مراحلی را طی نمود؟ تحقیق پیش‌رو به دنبال آن است تا الگوی پژوهشی غزالی را در به‌کارگفتن ابزارها و رهیافت‌ها در فهم نصوص دینی نشان دهد. او درباره فهم معانی آیات و روایات در آثار خود مطالبی بیان می‌کند که با بررسی و تحلیل آنها می‌توان به روش‌شناسی فهم متن، از دیدگاه وی پی برد. از نظر او به‌مانند بیشتر متفکران اسلامی می‌توان با به‌کارگیری روش‌های خاصی، به فهم صحیح از نصوص دینی راه یافت. مراد از روش‌شناسی غزالی در فهم نصوص دینی بررسی رویکردها و روی‌آوردهای وی در فهم متون دینی است. ضمن اینکه باید دید آیا وی در این روش، توانسته است یک الگوی پژوهشی ارائه دهد تا دیگران نیز بتوانند براساس آن در این مسیر گام بردارند و به فهم روشمند از نصوص دینی به‌مانند خود او نائل آیند؟
مقایسه دیدگاه غزالی و هیوم درباره معجزه
نویسنده:
معصومه قدیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معجزه به عنوان يك رويداد خارق العاده از مهمترين مسائل وحياني اديان است، كه منشأ الهي داشته، به اراده خداوند بدست پيامبران صورت مي گيرد، و هدف از انجام آن تأكيد بر ادعاي نبوت از جانب آورنده آن است. برخي از متفكران مسلمان مانند غزالي در مورد اين مسأله رويكردي مثبت داشته اند.او موافق امكان و اثبات پذيري وقوع معجزات است و آنرا امري ممكن دانسته است كه در قلمرو قدرت خداوند واقع مي شود. از نظر غزالي ميان پذيرش رابطه ضروري عليّت و پذيرش معجزات ناسازگاري وجود دارد، لذا او در جهت حمايت از امكان معجزات، رابطه ضروري عليّت را انكار كرده است و قانون طبيعت را در محدوده عادت و سنت الهي پذيرفته است. بنابراين معجزه را رويدادي دانسته كه خارق اين عادت و سنت است كه با اراده خداوند صورت مي گيرد و با استناد به اين مسأله كه معجزه خارق عادت و سنت پيشين است، به تبيين امكان آن پرداخته است. در نقطه مقابل اين ديدگاه، نظر ديويد هيوم، فيلسوف تجربه گراقرار دارد كه مانند غزالي به انكار رابطه ضروري عليّت روي آورده ، اما با وجود اين بر خلاف غزالي نسبت به اثبات پذيري معجزات رويكردي منفي داشته است، هيوم معجزات را اثبات ناپذير و نامحتمل مي داند، و بر آن دلیل اقامه نموده است و مشخصأ آنرا نقض قانون طبیعت دانسته است. با عنایت به مطالب پیشتر ذکر شده، نگارنده در پي آن است تا با مقايسه ديدگاه اين دو متفكر نشان دهد كه چگونه با وجود اينكه آنان مبناي مشترك در زمينه نفي رابطه ضروري عليّت داشته ا ند؛ به دو رأی متفاوت در رابطه با موضوع معجزه رسيده اند.
بررسی مقایسه‌ای حقیقت وحی از دیدگاه فارابی و غزالی
نویسنده:
طاهره استرابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان براي رسيدن به كمال و سعادت حقيقي آفريده شده است و تنها راهي كه بواسطه‌ي آن به سعادت حقيقي و پايدار مي‌رسد، وحي است. خداوند از طريق فرستادن پيامبران، نيك و بد امور را تعيين كرده و مسير زندگي انسان را در ارتباط با سعادت و شقاوت ابدي مشخص مي‌سازد. اما شناخت حقيقت وحي چون پديده‌اي ماوراءطبيعي است امكان ندارد و درك و فهم ما آنقدر نيست كه بتواند تمام حقايق عالم را بشناسد. آنچه در اين تحقيق آمده است، با اين پيش‌فرض است كه شناخت حقيقت وحي ممكن نيست. ولي براي آشنايي بيشتر با آن و درك اين پديده، تا جايي كه امكان دارد به بررسي ديدگاه دو دانشمند بزرگ (فارابي و غزالي) پرداخته و نظرات آنها پيرامون وحي و حقيقت آن را بررسي كرده‌ايم.وحي در لغت به معناي اشاره سريع و پنهاني و در اصطلاح به «تفهيم ويژه يك سلسله حقايق و معارف از جانب خداوند به انسان‌هاي برگزيده (پيامبران) از راهي غير عادي، براي ابلاغ به مردم و راهنمايي آنان» وحي مي‌گويند. وحي در نظر فارابي زماني صورت مي‌پذيرد، كه بين نبي و عقل فعال واسطه‌اي نباشد يعني عقل مستفاد او به عقل فعال متصل شود. غزالي نيز وحي را معرفتي غير اكتسابي مي‌داند كه منشأ آن براي نبي مشخص است و راه رسيدن به آن رياضت و تصفيه دل است. وحی در قران کاربردها و معانی مختلفی دارد. در نظر فارابی و غزالی عقل و وحی مکمل یکدیگرند و تعارضی ندارند. دست آورد رساله این است که - همانطور که در بالا ذکر شد- در نظر فارابی حقیقت وحی اتصال بین عقل فعال و عقل مستفاد است اما غزالی آن را معرفتی غیر اکتسابی دانسته و بدون ریاضت و تهذیب نفس دست یافتنی نیست. می توان گفت فارابی نگاهی عقلانی به وحی دارد اما غزالی آن را معرفتی عرفانی برمی‌شمارد.
رابطه دین  و سیاست (تبارشناسی تفسیرهای مختلف از نظریه عمومی وحدت دین و سیاست در اسلام: امام محمد غزالی و خواجه نصیر الدین طوسی)
نویسنده:
ایرج میر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پژوهش حاضر، با توجه به تفسیرهای متفاوت طرفداران پیوند دین و سیاست این نکته در مد نظر قرار می گیردکه تفسیر نظریه پیوند دین و سیاست تحت تاثیر عوامل مختلف صورت می گیرد. بنابراین می توان این پرسش را مطرح کرد: چه عواملی در تفسیر نظریه یاد شده موثرند؟ فرض نویسنده این است که در بررسی آرای هر اندیشمند سیاسی، لازم است هم ویژگی های شخصیتی وی مورد توجه قرار گیرد و هم اوضاع عصر او. لذا نویسنده تلفیقی از یک اصل کلی از دانش هرمنوتیک و نیز تبارشناسی به مفهوم مورد نظر میشل فوکو را به عنوان چارچوب نظری تحقیق خود در نظر گرفت. بر طبق اصل کلی مورد نظر از دانش هرمنوتیک و نیز تبارشناسی به مفهوم مورد نظر از دانش هرمنوتیک، تفسیر هر مفسر متاثر از پیش فهم ها و علائق اوست و تبارشناسی به مفهوم مورد نظر میشل فوکو، رابطه میان دانش و قدرت را مورد توجه قرار می دهد. به طور کلی، در چارچوب نظری یاد شده بر تاریخمندی تفسیرها تاکید می شود. فصل اول پژوهش به بررسی مفاهیم و معرفی شخصیت های مورد نظر در این تحقیق اختصاص دارد. نکته اصلی درباره رابطه دین و سیاست که در این فصل بیان می شود، این است که با توجه به مصادیق متعدد مفهوم دین نمی توان به طور مطلق از چگونگی رابطه ی دین و سیاست سخت گفت. ضمنا در میان پیروان یک دین نیز معمولا فهم های مختلف از آن وجود دارد. علاوه بر این، دیدگاه هر متفکر درباره چگونگی رابطه دین و سیاست، به فهم او از سیاست نیز بستگی دارد. این نکته به روشنی، چه در استدلال های طرفداران پیوند دین و سیاست و چه در استدلال هواداران جدایی دین از سیاست در دو فصل بعدی به چشم می خورد. در فصل چهارم، تفسیر امام محمد غزالی و در فصل پنجم تفسیر خواجه نصیر الدین طوسی از چگونگی پیوند دین و سیاست ارائه می شود. تفسیر غزالی مبتنی بر سه رکن است که عبارتند از: خلیفه و سلطان و عالم دینی. از سوی دیگر، تفسیرخواجه نصیر الدین طوسی مبتنی بر مدینه فاضله ای است که در راس آن حاکمی واجد خصوصیاتی معین قرار دارد. در فصل ششم، نقش پیش فهم های غزالی از افعال خداوند، سیاست، جامعیت دین و انسان و نیز نقش دلبستگی او به مذهب اهل سنت و تصوف در او به مذهب تشیع و حکمت در تفسیر وی بررسی می شود. سرانجام در فصل هشتم، رابطه تفسیرهای مورد نظر با قدرت از طریق تعیین عوامل موثر در تفسیر غزالی بررسی میشود که عبارتند از: 1. اختلافات فرقه ای، 2. افول عقلگرایی در بین اهل سنت، 3. اهمیت یافتن علمای دینی، 4. محدودیت قدرت خلیفه در مقایسه با سلطان، 5. فعالیت خلافت رقیب مستقر در مصر (خلافت فاطمیان)، 6. تهدید اسماعیلیان. از سوی دیگر، عوامل سیاسی-اجتماعی شناسایی شده موثر در شکل گیری تفسیر خواجه نصیر الدین نیز عبارتند از: 1. اختلافات فرقه ای، 2. حمله مغول و پی آمدهای ناشی از آن، 3. اختلاف و عدم اتحاد حکومت های اسلامی. در این فصل همچنین بیان می شود که نکته مشترک در هر دو تفسیر، وجه اقتدارگرایانه آنهاست. به این ترتیب، وجه تاریخی هر دو تفسیر تایید می شود، زیرا هر دو هماهنگ با ساخت اقتداری قدرت در عصر خود با حکومت های فردی سازگارند.
رابطه اخلاق وعرفان از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و امام محمد غزالی
نویسنده:
عفت مشتافی خوزانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهمراد از رابطه اخلاق و عرفان در چند چیز است: دراستقلال و عدم استقلال، سازگاری و عدم سازگاری نیازمندی و عدم نیازمندی ذاتی یا غیر ذاتی بودن و امور دیگر. این رساله به رابطه اخلاق و عرفان در امور نامبرده فوق از نگاه جوادی آملی و ابو حامد غزالی پرداخته می شود.اخلاق و عرفان از موضوعاتی هستند که از زمان های گذشته تا به الان مورد توجه اندیشمندان اسلامی بوده است. دراین بین بررسی افکار و آرا ء آیت اللهجوادی آملی به عنوان یک اندیشمند شیعی که با رویکرد حکمت متعالیهو عرفانی به اخلاق و عرفان نظر دارد و هر دو رامبتنی بر عقلمی داند، از اهمیت زیادی برخوردار است. اخلاق در نظر آیت اله جوادی آملی آن است که انسان سعی کند از طریق فهم همه‌ی فضائل نفسانی و عمل به آن ها وترک رزایل نفسانی ، تبدیل به یک انسان وارسته‌ی به تمام معنا شود.امّا در عرفان، همین فرد تازه در ابتدای راه است یعنی دیگر نمی خواهد فضائل انسانی را کسب کند یاترک رزایل کند، بلکه می خواهد به شهود برسد. آیت الله جوادی آملی مبنای فضائل اخلاقی را برهان عقلی می داند یعنی ایشان قائل به حسن و قبح عقلی است. اخلاق درباره عوارض و اوضاع عقل و نفس بحث می کند یعنی در علم اخلاق بحث می شود که فضیلت و رذیلت نفس چیست و راه تحصیل و درمان آن چه می باشد. بر این اساس، یکی از اصلی ترین موضوعات در علم اخلاق، برهان های عقلی است. از نگاه ایشان عقل منبع معتبری در کنار نقل است و این امر نگاه نو در علم اخلاقی است کهافرادی چون امام محمد غزالی آنرا منفک از فلسفه و عقل می دانستند. بنابراین اخلاق زیر مجموعه فلسفه است، و فلسفه زیر مجموعه عرفان. چنان که عرفان به دو بخش عرفان نظری و عرفان عملی تقسیم می شود، اخلاق هم به دو بخش تقسیم می شود. لذا گرچه اخلاق مبتنی بر عقل است ولی گرایش انسان در عرفان، فوق عقل است یعنی در عرفان است.مراد امام محمدغزالی از عرفان آن است که احکام و دستورات فقهی شرع مقدس صرفاً به اعمال ظاهری مربوط نمی شود و بسی فراتر از آن است. شرع مقدس هنگامی که از طهارت ظاهری سخن می گوید مقصودش طهارت باطن از تمامی رذائل و پلیدی های دامن گیر نفس آدمی نیز هست و هنگامی که از دستوراتی همانند نماز سخن می گوید، مقصودش اتصال با منبع حقائق و معارف الهیه است. پس به صورت اجمالی می توان گفت که مبدأ جایگاه عرفان در نزد امام محمدغزالی ظواهر شرعیه و مقصد و حقیقت آن وصول به باطن و اتصال با منبع غیب است. میان اخلاق و عرفان از دیدگاه ایشان رابطه تنگاتنگی برقرار است. وی هنگامی که از اخلاق سخن می گوید، مقصودش آن هیئتی است که در نفس رسوخ می کند و نفس را به جایی می رساند که بدون نیاز به فکر و اندیشه افعال پسندیده و مطابق با شرع را صادر می کند که در این صورت آن خلق یا نیکوست و یا نکوهیده می شود. دراین رساله به این نتیحه می رسیم که فعل و رفتار اخلاقی، غیر از خصلت و خوی اخلاقی است. به نظر می رسد خصلت ها و مفاهیم اخلاقی مطلق می باشند و رفتار و افعال اخلاقی نسبی اند وعرفان عبارت است از علم به حضرت حق سبحان از حیث اسماء و صفات و مظاهرش، و علم به احوال مبدأ و معاد و به حقایق عالم و چگونگی بازگشت آن ها به حقیقت واحدی که همان ذات احدی حق تعالی است.
  • تعداد رکورد ها : 216