جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 192
بررسی تطبیقی رئیس مدینه فاضله از دیدگاه افلاطون و سهروردی
نویسنده:
بشارت شریفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه حکومتی آرمانی که عدالت و سعادت را برای شهروندان خود به ارمغان آورد و در آن حکومت اثری از ظلم نباشد، از دیرباز دغدغه فکری بسیاری از فیلسوفان بوده است. جامعه‌ای که چنین حکومتی داشته باشد، عموماً آرمانشهر خوانده می‌شود. بی‌گمان، کیستیِ حاکم آرمانشهر مسأله اصلی یا دست‌کم یکی از مسأله‌های اصلی در چنین حکومتی است. در این پایان‌نامه پژوهشگر می‌کوشد همین مسأله (حاکم آرمانشهر) را از دیدگاه دو فیلسوف یعنی افلاطون و سهروردی واکاود.افلاطون معتقد است که تنها فیلسوف باید حاکم باشد، و یا حاکم به تحصیل عمیق فلسفه و حکمت بپردازد؛ یعنی دانایی (اعم از علم به حقایق و آراستگی به فضایل) و قدرت در یک نفر جمع باشد، در غیر این صورت آرمانشهر تحقق نخواهد یافت. دانایی، بنیاد برقراری عدالت در نفس و جامعه‌ است، و عدالتِ نفس و جامعه موجب سعادت هر دوی آنهاست. سهروردی نیز بر این باور است که حکیم، حاکم باطنی عالم است و همو شایسته فرمانروایی سیاسی. حکیم دانایی اصیل خود را از راه ریاضات نفسانی به دست می‌آورد؛ به دیگر سخن، نفس در اثر ریاضات به مرحله‌ای می‌رسد که آمادگی اشراق از انوار الهی را پیدا می‌کند و بدین سان به حقایق امور آشنا می‌گردد.بنابراین هر دو فیلسوف در این نکته متفقند که حاکم آرمانشهر باید فردی باشد که دانایی و قدرت را توأمان با هم داشته باشد، وگرنه آرمانشهر تحقق نخواهد یافت. نتیجه حاکمیت فیلسوف یا حکیم از دید هر دو متفکر سعادت جامعه است.
بررسی تطبیقی نفس در حکمت اشراقی سهروردی و حکمت متعالیه ی ملاصدرا
نویسنده:
محمد گودرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:من کیستم؟! حقیقت من چیست؟! از کجا آمده ام؟! آمدنم بهر چه بود؟! به کجا می روم؟! این دست پرسش ها، پرسش‌هایی بنیادین است کههمواره ذهن پرسشگر آدمی را به خود مشغول داشته اند. از این رو فلاسفه تلاش نموده‌اند تا به این پرسش‌های بنیادین پاسخی درخور و مناسب دهند. رگه های آغازین پرداختن جدّی به مسأله‌ی نفس، به فلاسفه یونان باستان، همچون فیثاغورث بر می‌گردد. سپس این مسأله در زمانه ی سقراط و ‌افلاطون و ارسطو به شکلی نظام‌مند با عمق بیشتری پی گرفته شد. فلاسفه ی اسلامی نیز با توجه به تأکید اسلام بر " شناخت نفس" به طور عالمانه ای به آن پرداختند. فارابی،ابن سینا، فخر رازی وخواجه طوسی از جمله فلاسفه بزرگی اند که درباره ی نفس و حقیقت آن اندیشیده اند، نظر داده اند و برغنای علم النفس فلسفی افزوده اند؛ این جریان نفس شناسی استمرار یافت تا اینکه در حکمت اشراقی و حکمت متعالیه، رویکرد نوینی به خود گرفت. سهروردی بر اساس نظام نوری فلسفی خویش، تبیین نوینی از نفس و حقیقت آن عرضه نمود. ملاصدرا نیز برمبنای حکمت صدرائی با تکیه بر آرای حکمای الهی، طرحی نو در انداخت؛ به گونه ای که بنابر ادعای خودش، دو جریان افلاطونیان و ارسطوئیان را به هم پیوند داد. این پژوهش تحت عنوان " بررسی تطبیقی نفس در حکمت اشراقی سهروردی و حکمت متعالیه ی ملاصدرا " با نگاهی تحلیلی – تطبیقی به مباحثی همچون تعریف و ماهیت نفس، قوای نفس، انواع نفس، اثبات وجود نفس، اثبات تجرّد نفس، حدوث یا قدم نفس و جاودانگی نفس در دو حکمت اشراقی و صدرائی می پردازد و با نظری گذرا به پیشینه‌ی علم النفس فلسفی، شباهت‌ها وتفاوت های این دو دیدگاه را بیان و تبیین می نماید. آنچه از این تحقیق به دست می آید آن است که این دو فیلسوف با تکیه بر آرای حکمای الهی و نقد و بررسی آنان، علم النفس فلسفی نوینی به حوزه فلسفه‌ی اسلامی عرضه نموده‌اند، که با وجود تفاوت‌هایبنیادین، دارای شباهت‌های بسیاری نیز می باشند.کلید واژه‌ها: شیخ اشراق، صدرالمتألهین، علم النفس، انواع نفس، قوای نفس، تجرّد نفس، حدوث یا قدم نفس، جاودانگی نفس
مقایسه‌ی نفس از دیدگاه سهروردی و کانت
نویسنده:
اسماء شاهمرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رویکرد‌های سهروردی و کانت، به عنوان دو تن از برجسته‌ترین فیلسوفان شرق وغرب، به مسئله‌ی نفس تفاوت‌های بنیادین، و همزمان شباهت‌های جالب‌توجهی با هم دارند که بررسی آنها منوط به آشنایی با نظریه‌ی نفس هر دو فیلسوف است. اساس رویکرد سهروردی به نفس را تعریف او از «نور اسپهبد» تشکیل می‌دهد که بر طبق آرای او به عنوان مدبر جسم نسبت به خود «خودآگاه» است و این خودآگاهی را از علم حضوری خود نسبت به خویشتن خویش به دست می‌آورد. نظریه‌ی اشراقیِ نفس سهروردی بر نوعی تعریف نوافلاطونی نفس استوار است. این در حالی است که کانت، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مخالفان اندیشه‌های نوافلاطونی، اساساً با هر نوع علم حضوری مخالف است و نفس را در مقام یک چیزدرخود (شئ فی‌نفسه) یا نومن ناشناختنی می‌داند، زیرا از طرفی چونان یک نومن به شناخت درنمی‌آید و از طرفی ادراک حضوری انسان‌ها به «منِ» خود هیچ اعتبار شناختی‌ای ندارد. این «من استعلایی» که کانت تبار آن را در مابعدالطبیعه‌های سنتی پیش از خود، به‌ویژه در دکارت و هم‌مسلک‌های خردگرای او می‌جوید، هرچند شرط بنیادین تشکیل نظام مفاهیم پیشین فاهمه و بنابراین پایه‌ی انسان‌شناختیِ ادراک است، اماخود ادراک‌شدنی نیست و احکام آن را باید نه در حوزه‌ی شناخت یا عقل نظری، بلکه در گستره‌ی اخلاق و عقل عملی جُست. همین نکته بنیاد تفاوت ژرف دیدگاه دو فیلسوف به مسئله‌ی نفس را تشکیل می‌دهد. در کنار این تفاوت اصلی، اختلافاتی هم در مورد قوای نفس، ادراک عقلی و اساساً خودِ عقل، و نیز مفهوم علیت نزد دو فیلسوف می‌توان یافت. با این همه نگرش آنها شباهت‌هایی نیز با همدیگر دارد که از آن‌جمله می‌توان به همانندی‌های نسبی در برداشت‌های سهروردی و کانت پیرامون بقای نفس و همچنین لذتِ استکمالیِ نفس اشاره کرد.کلیدواژگان: سهروردی، کانت، نفس، علم حضوری، فاهمه، نور اسپهبد، عقل فعال، پدیدار، ذات معقول، من استعلایی
روند شکل گیری اشراق(اشراق عرفانی) از دیدگاه شیخ سهاب الدین سهروردی
نویسنده:
علی فضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حکمت نوری اشراقی، حکمتی مبتنی بر آگاهی است.و خود آگاهی و شناخت نفس، مبنای هر شناختی بوده و بر هر سناختی تقده دارد و هر دانشی تابع آن استو همه چیز در پرتو خود آگاهی و تجربه من قرار می گیرد. متعلق شناخت نیز به طریق شهودی و علم حضوری اشراقی قابل ادراک می باشد.علم حضوری اشراقی بطور مستقیم و بدون هیچ وساطتی هستی و شیء و نور موجود درشیء را دریافت می کند.سهروردی عامل شناخت حقیقی را حاصل سریان نور ناشی از انوار مجرده در پرتو توجه نفس و خود آگاهی آن نسبت به متعلق شناخت می داند. در ادراکات پنجگانه حسی، مهم ترین ادراک، ابصار یا مشاهده است که به شرط نبودن حجاب و مانع تحقق می یابد. ادراکات باطنی و خیالی و عقلی نیز از طریق روءیت(شهود)حاصل می شود. ادراک خیالی از ارکان شناخت حقیقی است زیرا هم محسوس و هم معقول در ظرف آن متمثل می شوند. رازآموزی فزشته نیز در عالم خیال روی می دهد. در حوزه ادراک عقلی نیز سهروردی با توجه به محدودیتهای عقل استدلالی و جزئی، عقل شهودی را طرح می کند. او با استناد به ادراک خیالی و شهود قلبی خود نشان می دهد که عقل استدلالی جدا مانده از شهود و اشراق، از درک چنین معرفتی ناتوان است. لذا عالی ترین نوع معرفت نزد او معرفت شهودی و اشراقی است که نه صرفاٌ با تعقل و بحث علمی بلکه از راه اتقطاع از تعلقات دنیوی و تهذیب و سلوک باطنی حاصل می شود.هدف سهروردی در ارائه حکمت اشراقی دست یابی به سلسله از حقایق عالم است که فراتر از حوزه حس و تجربه و قلمرو استدلال است که هیچ شک و شبه ای قادر به ابطال آن نیست
تاویل سهروردی از حقیقت حب در قرآن
نویسنده:
نرگس اسکندریوفایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در میان حکمای مسلمان، شیخ اشراق از نخستین کسانی است که با استناد به آیات و روایات، دیگاه‌های خود را در مسیر دستیابی به حقیقت اعلی قرار داده و سپس حقایقی را که به واسطه مشاهده معنوی به دست آورده، به زبانی رمزی و نمادین بیان کرده است تا تنها اهل معرفت، با رمزگشایی و تفکر عمیق در آنها، به معنای اصلی پی ببرند. وی درباره "حب" و "عشق" نیز به زبان رمز سخن رانده که دیدگاه وی در موارد فراوانی قابل ارجاع به آیات قرآن است. هدف از این پژوهش، اثبات وجود شواهد قرآنی بر آراءِ سهروردی، درباره "حب" و "عشق" ، و تطبیق آن با قرآن است؛ برای این منظور، ابتدا دیدگاه وی در این زمینه بیان شده و سپس با اشاره به آیات قرآنی مربوط به "حب" و "عشق"، به تطبیق این دو دیدگاه و تاویل و تفسیر آیات موجود بر اساس دیدگاه سهروردی پرداخته شده است، تا بدین وسیله یکی دیگر از ابعاد معنوی و تربیتی آثار سهروردی آشکار گردد.سهروردی، عشق را دارای حقیقتی مستقل و آسمانی متعلق به عالم ملکوت می‌داند که پس از خلقت انسان وارد دنیای مادی شده و به افراد انسان تعلق یافته است. او عشق را نشات گرفته از عقل دانسته و معتقد است عشق مرتبه شدید محبت، و محبت ثمره معرفت است. وی بر این باور است که عشق، تعالی بخش روح انسان و فانی کننده جسم اوست، قدرت عشق تا جایی است که مهار نفس اماره را بدست گرفته، آن را مطیع و فرمان‌بردار خود می‌گرداند. به اعتقاد وی عشق در تمام هستی، جاری بوده و نظام جهان بر اساس قهر و محبت انتظام می‌یابد، او حتی سعادت و شقاوت نفس را نیز بر اساس قهر و محبت تفسیر می‌کند.بر اساس آیات قرآن، حب امری ازلی، نشات گرفته از ذات حق‌تعالی است؛ بین انسان و خدا، حب به معنای حقیقی برقرار است، هم خدا محب و دوستدار انسان است و هم انسان محب حق تعالی است؛ معرفت، پایه و اساس حب است، حبدر تمام جنبه‌های زندگی مادی و معنوی انسان جریان دارد. آنچه متعلق حب انسان قرار می‌گیرد اگر امر خیری باشد، سبب سعادت انسان می‌شود و اگر امر شری باشد جز شقاوت و بدبختی، ثمری برای انسان نخواهد داشت.اصول دیدگاه‌های سهروردی تا حد زیادی قابل ارجاع به آیات قرآن است و می‌توان گفت وی در بیان مبانی خود، تحت تاثیر قرآن بوده است.
پیوند اسطوره و عرفان  و تصوف اسلامی و تجلی آن در رسایل فارسی و عرفانی سهروردی
نویسنده:
هاشم اله یاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی پیوند اسطوره و تصوف یکی از مباحث عمیق و بنیادین در شناخت کیفیت و نوع ظهور عرفان درر سرزمین های اسلامی است
بررسی انتقادی تحلیلی استشهادات قرآنی شیخ اشراق
نویسنده:
فرشته امیری کیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهاستناد و استشهاد به آیات قرآن یک مشخصه‌ی بارز در آثار سهروردی است. سهروردی در تمام مباحث مهم در اندیشه‌ی خود اعم ازتوحید، نبوت، معاد و افعال اخلاقی استفاده‌ی فراوانی از آیات قرآن دارد. توجیه و تحلیل آیات مورد استفاده‌ی سهروردی از اهمیت زیادی برخوردار است. به طوری که گاه بر نوع استناد سهروردی از آیات قرآن نقدهایی وارد است که از طریق این نقدها و تحلیل‌ها می-توان ارزش و اعتبار استشهادات قرآنی شیخ اشراق را در مجموعه مصنفات این حکیم مسلمان سنجید. سهروردی گاهیدر یک بحث تنها از ظاهر آیه استفاده کرده است در حالی که آیه مورد استفاده سهروردی در باطن و در حقیقت هیچ ارتباطی با موضوع مورد بحث ندارد. گاهی سهروردی یک کلمه از یک آیه را به عنوان شاهد سخن خود آورده است که به هیچ وجه نمی‌توان رابطه‌ی آن یک کلمه را با موضوعات مورد بحث سهروردی توجیه کرد. گاهی سهروردی یک آیه را مورد استشهاد قرار داده اما مشخص نکرده که کجای آیه با موضوع مورد نظرش همخوانی دارد. در این پایان نامه به تحلیل و نقد آیات مورد استناد سهروردی در مجموعه مصنفات ایشان خواهیم پرداخت.واژگان کلیدی: سهروردی، استشهادات قرآنی، توحید، نبوت، معاد و افعال اخلاقی
جايگاه ابوالعباس قصاب آملی در تبارنامه معنوی شيخ اشراق
نویسنده:
زهرا زارع، شهرام پازوكی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد,
چکیده :
ابوالعباس قصاب آملی از عارفان سده چهارم قمری، و از سرآمدان فتوت و جوانمردی است که در مقاله حاضر علت حضور وی در تبارنامه معنوی شيخ اشراق در کتاب المشارع و المطارحات باز کاويده شده است. به نظر می رسد که با توجه به قرابت بسيار آراء وی با مبانی سلوک ديگر عرفای خسروانی در جانب شرقی حکمت، همچون توحيد شهودی و ديگر متفرعات آن، و نيز به جهت هم سنخی مشی و مشرب جوانمردانه وی با حکمت خسروانی و آئين های مزدايی، و همچنين قرائن متنی و عقلی ديگری که به تفصيل شرح داده خواهد شد، می توان وی را به مثابه حلقه واسطه ای در انتقال خميره ازلی حکمت از شهرياران روحانی ايران باستان (کيومرث، فريدون و کيخسرو) و پس از آن ها بايزيد بسطامی و حلاج، به ابوالحسن خرقانی به شمار آورد.
صفحات :
از صفحه 29 تا 47
بررسی مقایسه ای دیدگاه حلاج و سهروردی درباره ی خدا
نویسنده:
زینب حدادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
همواره در میان فلاسفه و عرفای اسلامی، دیدگاه های مختلفی در مورد خدا مطرح بوده است. فلاسفه ی قبل از سهروردی با استفاده از دلایل فلسفی صرف، و عرفا با استفاده از شهود باطنی خویش ، به اثبات وجود خداوند می پرداختند. یکی از فیلسوفانی که با استفاده از افکار مختلف فلاسفه و عرفا و ادیان الهی نظامی نوین ابداع کرده سهروردی است. وی فلسفه ی خویش را بر پایه ی افکار مختلف این افراد و تلفیق آن ها، و هم چنین بر پایه ی تجربه های عرفانی خویش ایجاد کرده است. سهروردی فلسفه ی خویش را حکمه الاشراق می نامد، که در آن بر خلاف نظام های فلسفی دیگر از مفاهیمی چون نور و ظلمت استفاده می کند. یکی از مباحث اصلی در فلسفه ی او بحث از خدا یا نورالانوار و افعال و صفات اوست که در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد. سهروردی معتقد است که وجود خداوند امری است بدیهی و دلایل اثبات خداوند صرفاً دلایلی می باشند برای آگاهی بیشتر ما. وی در ادامه به ذکر دلایل فلسفی و اشراقی خویش می پردازد. به نظر می رسد که سهروردی در ابداع فلسفه ی خویش از اندیشه ی عرفایی چون حلاج بهره برده باشد. نقطه ی اصلی اندیشه ی حلّاج در مورد شناخت خداوند، این است که او نیز معتقد است که ما انسان ها هرگز نمی توانیم درک و شناختی درخور وجود خداوند از او داشته باشیم، و شناخت ما تنها به اندازه ی مرتبه ای است که ما در آن قرار داریم. وی معتقد است که صفات خداوند تنها اسمائی هستند برای ما انسان ها که بتوانیم خداوند را با آن اسماء مورد خطاب قرار دهیم. سهروردی در بسیاری از نظرات خود درباره ی خدا تابع حلّاج بوده است. لذا این پرسش شایان طرح است که به درستی عقیده ی سهروردی و حلّاج در باره ی خداوند و اسماء و صفات او و هم چنین رابطه ی او با انسان و نظام هستی چیست؟ آیا این دو عارف و فیلسوف تلقی واحدی از خداوند و اسماء و افعال او دارند؟ تمایز و شباهت های اندیشه ی آن دو چیست ؟ هم چنین در این نوشتار به بررسی فرضیه های مطرح شده در طرح پژوهشی می پردازیم، چنان که در فصل دوم به فرضیه ی مربوط به حلاج، در فصل سوم به فرضیه ی مربوط به سهروردی و در فصل چهارم به فرضیه ی سوم یعنی شباهت ها و تفاوت های نظرات آن دو پرداخته خواهد شد.
کثرت عقول (فرشتگان) و دلایل آن از دیدگاه: ابن‌سینا، آکویناس و سهروردی
نویسنده:
راضیه معنوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کثرت عقول و تبیین وساطت بین خداوند و خلق او، مسئله‌ای دیرین در فلسفه و تفکرات فلسفی است، و همیشه ذهن فلاسفه را به خود مشغول کرده است. چگونگی صدور کثرات از واحد، فلاسفه را بر آن داشته است که، تبیین‌های متفاوتی را باتوجه به عقاید دینی خود مطرح کنند. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی، سه فیلسوف مطرح در الهیات اسلامی و الهیات مسیحی را مورد بحث قرار می‌دهد.
  • تعداد رکورد ها : 192