جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 87
حکومت اسلامی در اندیشه سیاسی شهید ثانی
نویسنده:
محمدرضا موسویان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زین الدین عاملی معروف به شهید ثانی (966-911 ه.ق) از فقهای بزرگ شیعه در عصر صفوی و عثمانی است و پژوهش حاضر با بررسی حکومت اسلامی در اندیشه سیاسی شهید ثانی درصدد اثبات این فرضیه برآمده که میان مبانی کلامی-فقهی شهید ثانی و نظریه حکومت وی رابطه مستقیمی است و حکومت اسلامی از منظر وی مبتنی بر آن مبانی شکل می گیرد. این تحقیق در دو فصل و پنج بخش به انجام این مهم پرداخته است. مبانی کلامی و مبانی فقهی حکومت در فصل اول در دو بخش جداگانه مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است که در بخش مبانی کلامی به دیدگاههای بنیادی وی در زمینه های انسان شناسی، هدایت، عدالت و امامت اشاره شده است. در نگاه شهید ثانی انسان دارای طبعی مدنی بوده و نیازمندی وی به هدایت الهی در راستای تکمیل عقل بشری است و به دلیل این که خداوند عادل جز به استقرار عدالت در جامعه، راضی نمی گردد عدالت اجتماعی به بحث گرفته شده است و هدایت الهی و قیام به عدالت منحصرا توسط امام عادلی تحقق می یابد که از جانب خداوند به این مهم منصوب شده است. بررسی جایگاه فقه در میان سایر دانش ها و گرایش به ارجحیت آن، ضرورت حکومت در جامعه، شرایط و ویژگی های حاکم، و وظایف و اختیارات وی (که در مبانی منحصرا مقصود از حاکمت امام معصوم می باشد) پایه های فقهی این تحقیق محسوب می شود که در بخش مبانی فقهی ملاحظه شده است. فصل دوم این تحقیق (نظریه حکومت) به مباحث حکومت و انواع آن در عصر غیبت، اختیارات و وظایف حکومت و روابط متقابل مردم و حاکمان می پردازد. تامین مصالح عمومی به عنوان محصور اصلی این تحقیق، اساسی ترین هدف حکومت اسلامی بوده و حاکم و رهبر، برای تحقق بخشیدن به آن هدف، به این مقام منصوب شده است. براساس خاستگاه الهی حکومت ها در بخش سوم به مطلوب و نامطلوب (جور) تقسیم شده اند و در این راستا حکومت پیامبر و امام معصوم و حکومت فقیه جامع الشرائط در عصر غیبت (ولایت فقیه) مطلوب تلقی شده و سایر حکومت ها و قدرت های سیاسی موجود مبتنی بر خاستگاهی غیر وحیانی نامطلوب محسوب می شوند. در بخش چهارم حاکم و رهبر سیاسی اجتماعی در گستره مصالح عمومی جامعه به اتخاذ تصمیم پرداخته و در مناصب افتا (مقننه)، قضا (قضائیه)، و برپایی احکام انتظامی اسلام (مجریه) انجام وظیفه می کند و ولی فقیه در عصر غیبت در واقع همان اختیارات حکومتی امام را دارا می باشد. مشارکت و نظارت مردم در امور حکومت و روابط متقابل فرد و حاکتم در بخش پنجم مورد توجه قرار گرفته و فرد در صور مختلف حسبه، امر به معروف و نهی از منکر و شورا به ایجاد ارتباط متقابل با حاکمان می پردازد. شهید ثانی برای کیفیت زیست مردم در حکومت های نامطلوب (جور) به راهکارهایی توجه نموده که ضمن تقبیح حکومت جور، تا حد امکان به برپایی و احیای آموزه های الهی حتی در قالب مشارکت در امور حکومتی حاکم جائر اقدام شود. در واقع با توجه به مبانی کلامی انسان شناسی، هدایت، عدالت و امامت، امام معصوم به عنوان رهبر سیاسی جامعه از جانب خداوند منصوب شده و فقیه جامع الشرائط در عصر غیبت دارای همان اختیارات و وظایفی است که امام در امر حکومت دارا می باشد و نقش مردم در این حکومت، علاوه بر حمایت و اطاعت از آن، در مشارکت و نظارت تجلی می کند.
بررسی جریان مکتب قرآن بر مسائل سیاسی کردستان
نویسنده:
دنیا راه حق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عنوان و موضوع این پژوهش، بررسی جریان مکتب قرآن و تاثیر آن بر مسائل سیاسی کردستان می باشد و تلاش دارد روند شکل گیری این جریان، مبانی هستی شناسی و معرفت شناختی آن را مورد بررسی قرار داده وکارکرد سیاسی دین در کردستان را به ویژه دراوایل دورانانقلاب اسلامی مورد ارزیابی قرار دهد.در میان جریان های مذهبی، سیاسی کردستان ایران، مکتب قرآن مهمترین جریان حداقل سه دهه اخیر ایران استکه ابتدا به طور آشکار وارد فعالیت های سیاسی می شود، اما پس از فوت بنیانگذارش آقای مفتی زاده مشهور به کاک احمد، تاکتیک های خود را تغییر داده و بجای فعالیت های سیاسی مشی انزواگرایی در سیاست را در پیش گرفته است. پیروان مکتب قرآن معتقدند هرگونه فعالیت سیاسی نیاز به آمادگی درونی افراد و تحول انقلابی در بنیادهای فردی دارد. تا زمانیکه این آمادگی ذهنی و روانی در افراد ایجاد نشده است حق ورود به صحنه فعالیت های سیاسی را ندارند. زیرا رهبر مکتب قرآن بر این باور است که در جوهر فعالیت سیاسی قدرتی نهفته است که کنترل آن کار آسانی نخواهد بود لذا نخبگانی که این امر را در اختیار می گیرند در صورتی که مرحله انقلاب درونی را طی نکرده باشند به سمت فساد گرایش خواهند یافت. بر این اساس در حال حاضر پیروان این مکتب در غیاب رهبر اصلی (که هم در عرصه تئوری و هم در عرصه عملی فعالیت کرد) در مرحله تئوریک باقیمانده اند. این جریان بنا بر توصیه آقای مفتی زاده پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سیاست کناره گیری کرده و مشی انزواگرایی را در پیش گرفته است و فعالیتهایش را به حیطه اجتماعی و فرهنگی، محدود نموده و به دو گروه جریان شورای مدیریت مکتب قرآن، (اکثریت) و مکتب قرآن (اقلیت) انشعاب یافته است.
نسبت دین و سیاست با تاکید بر عنصر عقلانیت از منظر قرآن
نویسنده:
محمدمهدی عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش در زمره تحقیقات و پژوهش های توصیغی – تفسیریاست که با نگاهی بر عنصر عقلانیت از منظر قرآن کریم به بررسی حوزه نسبت دین و سیاست در ارتباط با اندیشه های نوظهوری که در جهان غرب و اسلام باصطلاح نو گرا و متجدد وجود دارد پرداخته است. در ایام های گذشته و دور بصورت تدریجی در میان برخی از روشنفکران متجدد اسلام خواه و جوامع مسلمانان بر طبل جدایی دین از سیاست کوبیده شده است .این اندیشه های نوین در عصر امروزی ، دین را که خورشید اندیشه و سرچشمه تفکرات است از یکدیگر جدا می بینند. فتنه جریان واقعی اندیشه های جدایی دین از سیاست و دنیا هیزم تفرقه و جنگ را بر می افروزند تا شاهد سوختن هم دین و هم دنیا باشند.براین اساس سئوال اصلی این پژوهش عبارت است از منظر قرآن رابطه دین و سیاست با تاکید بر عقلانیت چه می باشد؟ برای یافتن پاسخ این سئوال تحقیق با در نظر گرفتن تعاریف مفهومی و کلامی ، متغیر های مرتبط با موضوع ، یعنی متغیر مستقل " قرآن کریم " و متغیر تابع " نسبت دین و سیاست ، سعی و تلاش در اثبات فرضیه اینکه " از منظر قرآن کریم ، دین و سیاست دارای تعامل با یکدیگر هستند که اهداف ، مبانی و روش ها را به صورت کلی و کلان دین مطرح نموده است و سیاست علاوه بر برنامه ریزی اصول مطروحه ، آنها را اجرا می نماید."درخاتمه می توان گفت این جریان و فرآیند جدایی دین از سیاست در قرناخیر نمی تواند آرامش و امنیت روانی اجتماعی و فرهنگی و ساختار زندگی بشریت را تضمین نماید بلکهسلامت زندگی آدمیاندر گرو تصمیمات و اداره و اجرای دین قرار دارد . قرآن کریم که پرتوی از درخشندگی و نور هدایت در باب دین و سیاست است چراغ هدایتی برای جوامع بشری بویژه مسلمانان است .
سیاست‌های ممیّزی کتاب در جمهوری اسلامی ایران
و مبانی فقهی آن
نویسنده:
حسن حسینی نیکو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انقلاب اسلامی ایران، پیش از آنکه یک انقلاب سیاسی یا اقتصادی باشد، یک انقلاب فرهنگی بوده است. به این معنا که ریشه‌های شکل‌گیری و رواج گفتمان آن را باید در یک مجموعه نیازهای فکری، دینی و فرهنگی ارزیابی کرد که در اثر بی‌توجّهی سالیان پیش از آن به ارزش‌های اسلامی ایجاد شده است. بنابراین طبیعی است که حفظ این انقلاب و پاسداری از ارزش‌های اسلامی احیاء شده توسّط آن را متوقّف بر مراقبت از آن سلسله باورها بدانیم. از جانب دیگر، تولیدگران عرصه‌ی هنر و فرهنگ، برای تولید آثار مورد نظر خود، به آزادی اجمالی و وسعت‌نظری در برخورد با آثار فرهنگی احتیاج دارند تا بتوانند به عنوان چشم و گوش‌های جامعه وظیفه‌ی خود را در آگاهی‌بخشی به مردم و ادای دین خود به آنان ادا کنند. کتاب، به عنوان قدیمی‌ترین رسانه، قدیمی‌ترین محلّ تنازع میان این دو دسته از نیروهای فرهنگی جامعه بوده است. ممیّزی کتاب در عین حال، هم ابزاری برای پاسداری از ارزش‌های مورد قبول جامعه، و هم ابزاری برای ایجاد محدودیت در بیان هنرمندان و روشنفکران جامعه به شمار می‌رود. در پایان‌نامه‌ی حاضر تلاش می‌شود با مقایسه‌ی ساز و کارهای اجرایی و قانونی ممیّزی پس از انقلاب با پیش از آن، و نیز بررسی تطبیقی آنچه که در عرصه‌ی عمل در این دو تاریخ اتّفاق افتاده است، امکانی برای بازنگری در سیاست‌های ممیّزی به منظور نیل به هر دو دسته از اهداف فوق‌الذّکر، به دست داده شود و نیز با بررسی مبانی فقهی مطروحه توسّط هر دو دسته از موافقان و مخالفان ممیّزی کتاب، امکانی برای بازنگری در مبانی فقهی سیاست ممیّزی، و تدوین این مبانی با در نظر گرفتن دو دسته از اهداف و سیاست‌های شرعی فراهم آورده شود.
دیالکتیک حاکمیت سیاسی و علم کلام در اهل سنت (با تأکید بر حاکمیت دو سلسله بنی‌امیه و بنی عباس)
نویسنده:
فتاح حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مکتب معتزله و تکوین و گسترش آموزه های آن را باید حادثه دوران سازی در تاریخ اندیشه‌ی دنیای اسلام تلقی کرد. این مکـتب فکری که از متن چالـش‌ها و کشـاکش‌های سخت سیاسی و اعتقادی قرن اول و سال‌های نخست قرن دوم هجری سر بر آورد، چنان تأثیر ژرفی بر تکوین و تداوم اندیشه در جهان اسـلام گذاشت که پس از قـرن پنـجم علی رغم افول تدریجی آن از سپهر اندیشه ورزی متفکران، نحله های گوناگون کلامی و مذهبی هرگز نتوانستند از تأثیر آموزه های آن برکنار بمانند. نظریه‌پردازان این تفکر با تأکید بر منزلت عقل و سهم این دو در فهم متون و استنباط احکام، راه نوینی را در عرصه‌ی دین‌داریِ خردورزانه گشودند چنان که با پای فشردن بر اختیار و اراده آزاد انسان، علاوه بر بیان عقلانی مفاهیم اعتقادی، زمینه نظری لازم را برای خلاقیت‌های عملی و اجتماعی فراهم آوردند. آنان با فروزان نگه داشتن مشعل‌های خردورزی و اعتقاد و پیکار، پی گیر نظری با خرافه، سحر، شعبده و دریافت‌ها و معتقدات جبراندیشانه و مغایر با اختیار و اراده آزاد انسان، در پی ریزی بنیادهای نظری تمدن اسلامی در فاصله قرن دوم تا پنجم، سهم درخور اعتنایی بر عهده گرفتند. هم‌زمانی دوره رشد و شکوفایی تمدن اسلامی با دوران رواج تعالیم مکاتب کلامی را نمی‌توان یک‌سره تصادفی و اتفاقی دانست و تأثیر مبانی نظری جنبش کلامی در اعتلای تمدن اسلامی را نمی‌توان نادیده گرفت. تفکر بعدی اشعری است که بعد از معتزله شکل گرفت و در جهان اسلام نقش عظیمی بر جای نهاد و بر اساس اصول بنیادی خود یعنی قران و حدیث، اثرات بزرگی بر عرصه‌های حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام گذاشت. البته باید اعلام کرد، این تفکر از مواضع فکری و عقلی محض که معتزلیان بر آن پافشاری می‌کردند، از جمله مسأله اختیار انسان و قدر که زیر بنای فکری آنان بود، جهتی دیگر را برگزیدند و گفتند: اعمال بندگان به دست خداست و بـندگان فقط کسب می‌کنند و بر مسأله‌ی جبر تأکید کردند و اختیار را در انسان محدود فرض کردند. در نهایت اشاعره در حیات سیاسی خود در دو سلسله‌ی بنی امیه و بنی عباس بر اساس فراخور و درک حاکمان سیاسی، اثرات خود را بر جای نهادند و در مسیر رو به جلو خود و با سردمداری افراد سرشناسِ فکری و علمی افق-های درخشانی برای پویندگان خود به ارمغان آوردند و در حال حاضر این نحله‌ی کلامی در اکثر بلاد اسلامی تفکر غالب کلامی است که در فصل پنجم مشروحاً به دیالکتیک حاکمیت سیاسی و علم کلام خواهیم پرداخت.
میان رشتگی در علوم سیاسی در دانشگاه های کانادا: مفهوم و اجرا
نویسنده:
امیر محمد حاجی یوسفی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
بسیاری از اندیشمندان علوم سیاسی در حال حاضر، بر این باورند که مطالعه سیاست صرفا، با استفاده از یک رشته ممکن نیست و مطالعات درون رشته ای (استفاده از مجموعه ای از حوزه های تخصصی علوم سیاسی، مانند سیاست مقایسه ای، نظریه سیاسی، روابط بین المللی و ...) و میان رشته ای (نه تنها علوم سیاسی، بلکه مساعدت از رشته هایی دیگر مانند اقتصاد، حقوق، جامعه شناسی، و ...) ضروری است. بر این اساس، دانشگاه های مختلف در دنیا، از جمله در کشور کانادا، تلاش کرده اند که برای آماده کردن و توانمندسازی دانشجویان خود در جهت فهم پیچیدگی های عصر جهانی شدن و همچنین کسب شغل مناسب، به رویکرد میان رشته ای روی آورند. فهم تعریفی که در دانشگاه های کانادا از مساله میان رشته ای شده و شیوه ای که به اجرا درآمده است، با تاکید بر علوم سیاسی، هدف اصلی این مقاله است. پرسش اصلی این مقاله این است که رویکرد میان رشته ای در دانشگاه های مهم کانادا، با تاکید بر علوم سیاسی، ‌به چگونه در عمل اجرا شده است.
هرمنوتیک و کاربرد روشی آن در علوم سیاسی و روابط بین الملل
نویسنده:
ابراهیمی شهروز, شیخ حسینی مختار
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
برخی از علوم، ابزاری در اختیار گسترش علوم دیگر هستند. همان طور که منطق را ابزاری برای نگهداری فکر از خطا می دانند و قواعد آن را برای صحیح فکر کردن و استدلال منطقی ارائه کردن در علوم بسیاری بکار می برند. هرمنوتیک نیز که به عنوان دانش تفسیر و تبیین شناخته می شود، هر چند در آغاز برای تفسیر متون مقدس شکل گرفت، ولی در سیر تکاملی خود در بسیاری از علوم، کاربرد خود را نشان داد و به گسترش آنها کمک کرد.در این مقاله به رویکردهای عمده هرمنوتیک در دو دسته سنتی و فلسفی اشاره می کنیم و در قالب سنتی به دو رویکرد شلایرماخر و دیلتای و در قالب فلسفی به دیدگاه هایدگر و گادامر می پردازیم و کاربرد هر یک از این رویکردها را در علوم سیاسی و روابط بین الملل مانند: استفاده در نظریات تصمیم گیری و سطح تحلیل فردی، تئوری های روابط بین الملل (مکتب انگلیسی و فمینیستی)، ابهام زدایی مفاهیم و اندیشه های سیاسی بررسی می کنیم.
صفحات :
از صفحه 59 تا 82
گزینش‌گرایی در اندیشه سیاسی حمید عنایت
نویسنده:
عباس زارع اطاقسرایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر تلاشی است در جهت یافتن پاسخ به چیستی اندیشه های سیاسی حمید عنایت این که وی چگونه در بطن گفتمان گزینش گرایی قرار دارد. این گفتمان به کدام یک از جنبه های تمدن غربی و اندیشه اسلامی باور دارد. حمید عنایت جایگاه ویژه ای در گفتمانگزینش گرای دارد. این جریان رای به پذیرش تمدن جدید می دهد، اما تقلید وجوه به اصطلاح ناپسند آنرا به طور کلی رد می کند.بخشی از آنها هویت اندیش اند و بر حفظ دیده ی نیکوی فرهنگ ایرانی و اسلامی تاکید دارند.این جریان بر خردگرایی،شکاکیت علمی،دستگاه دموکراسی و...تاکید دارند. به نظر عنایت جامعه ایرانی نا خوداگاه از غرب متاثر می شود ، پس بهتر است شناخت آن را در جامعه نهادینه کرددلمشغولی و دغدغه حمید عنایت این بود که تمدن غرب و تمدن شرق را درست درک کند و با درد شناسی جامعه خود مدینه ی فاضله ی بر اساس آرمان و خواست خود بسازیم. از یک سوی نگری و افراط و تفریط پر هیز کنیم تا راه به نا کجاآباد نبریم به عبارت دیگر به جای غرب گرایی و شرق گرایی ویا غرب زدگی و شرق زدگی باید غرب شناسی و شرق شناسی کنیم . عنایت برای دموکراسی معنای متفاوتی قائل شده و سازگاری اسلام و دموکراسی را تنها زمانی ممکن می داند که مراد از دموکراسی، نظام حکومتی مخالف دیکتاتوری باشد؛ زیرا در اسلام جایی برای حکومت خودکامانه فردی یا گروهی وجود ندارد؛ چون مبنای تصمیمات و اعمال حکومتی اسلامی، باید شریعت باشد، نه هوی و هوس شخصی.حمید عنایت برای اندیشه سیاسی شیعه به دلیل داشتن مولفه ها و اصول بنیادین از جمله آنان اجتهاد، شهادت و انتظار توانایی احیاگری و ماندگاری قائل است.
گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی ایران
نویسنده:
مختار نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گفتمان مدرنیته با یک جهان بینی جدید که خردمحور و انسان‌گرایانه می‌باشد در تقابل با جهان بینی کلاسیک و قرون وسطایی ظهور کرد. این گفتمان حکایت از یک نگرش جدید به زندگی بشری دارد. با این وجود، گفتمان دینی انقلاب اسلامی به دلیل تأکید بر گزاره‌ها و احکام دینی به همراه گفتمان ساختارشکن پست مدرنیسم در تقابل با مدرنیته قرار گرفته‌اند، این تقابل در قالب دو گزاره توسعه و سیاست مورد بررسی قرار گرفت. هرچند فراروایت مدرنیته، توسط گفتمان‌های پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی مورد نقد قرار گرفت و این نقد باعث اشتراک دو گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی شده است، اما این امر موجب نادیده گرفتن تفاوتهای موجود میان گفتمان جوهرستیز پست مدرنیسم و گفتمان جوهرگرای انقلاب اسلامی نخواهد بود. گفتمان انقلاب اسلامی با آموزه‌ها و گزاره‌های دینی میل به یکسان سازی و یکپارچگی دینی دارد، در حالی که پست مدرنیسم از هر گونه یکسان‌سازی بیزار است.
عقل وسیاست دراندیشه سیاسی ایران معاصر
نویسنده:
محمدرضا شریعت مدار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهم‌ترین موضوعات اندیشه سیاسی ایران معاصر که فهم اندیشه سیاسی در گرو آن است، کاربرد عقل در سیاست می‌باشد و از آن جایی که مفاهیم عقل و سیاست معانی واحدی نداشته‌اند. فهم معنای آن‌ها در گرو شناخت تحولات فکری معاصر می‌باشد به طوریکه می‌توان گفت امروزه عقلی کردن سیاست نتیجه تحولاتی است که در اندیشه سیاسی دوره‌ی میانه رخ داده و به تغییر مفهومی عقل و سیاست منجر شده است. در این نوشته با استفاده از نظریه «اعتباریات» سید محمدحسین طباطبایی ابتدا نزاع‌های فکری دوره‌ی میانه و سپس تحولات فکری سیاسی در آستانه ورود به دوره‌ی معاصر و سرانجام مفهوم عقل و سیاست را با توجه به چالش‌های فکری دوره‌ی معاصر بررسی می‌شود با توجه به این نظریه سه گروه فکری اسلام گرایان سنتی، اسلام گرایان مدرن و اسلام گرایان نواندیش قابل تشخیص‌اند که نزاع‌های فکری آن‌ها در این موضوع بررسی شده استسئوال اصلی: مهم‌ترین جریان‌های فکری با توجه به کاربرد عقل در سیاست در اندیشه سیاسی (اسلامی) ایران معاصر کدامند و چه نزاع‌هایی در این موضوع باهم داشته‌اند؟فرضیه: سه جریان فکری اسلام گرایان سنتی، اسلام گرایان مدرن و اسلام گرایان نواندیش قابل شناسایی‌اند و نزاع اصلی آن‌ها در مورد قلمرو و حدود کاربرد عقل در سیاست می‌باشد.رساله شامل: 5 فصل و 2 بخش استعناوین فصول عبارت است:1ـ چارچوب نظری2ـ زمینه‌های تاریخی3ـ نزاع‌های فکری اسلام گرایان سنتی با اسلام گرایان نواندیش در عقل و سیاست4ـ نزاع‌های فکری اسلام گرایان مدرن با اسلام گرایان نواندیش در عقل و سیاست5ـ نزاع‌های فکری اسلام گرایان نواندیشمحتوای فصول (هر فصل 150 واژه):فصل اول: توصیف و تحلیل گزاره‌های حوزه عقلی عملی (اخلاق و سیاست) موضوعی پیچیده است و اندیشمندان در حل این معمای بغرنج تلاش‌های زیادی کرده‌اند ولی برخی سئوالات این موضوع کماکان بدون پاسخ مانده است که از جمله آن‌ها می‌توان به توضیح رابطه هست و باید، نسبت مسایل اخلاقی و سیاسی با توجه به شرایط زمان و مکان اشاره کرد. به نظر می‌رسد محمدحسین طباطبایی با طرح نظریه «اعتباریات» بیش از اندیشمندان این حوزه فکری توانسته است به تحلیل این گزاره‌ها و حل مسایل آن بپردازد. براساس این نظریه عقل و سیاست همانند دیگر مفاهیم حوزه عقل عملی، اعتباری هستند. منظور از «اعتباریات» مفهوم عام آن یعنی اعتباریات مقابله ماهیت نیست بلکه منظور اعتباریاتی است که به حوزه عقل عملی مربوط می‌شود. از این منظر به ادراکات و علومی که لازمه‌ی فعالیت قوای فعاله‌ی انسان و مولود احساس اوست اعتباریات گفته می‌شود. گرچه از نظر طباطبایی سیاست زمانی عقلی است که براساس عقل جمعی و برآمده از آموزه‌های اعتباریات عام عقلی و آموزه‌های دینی باشد بنابراین چنین مفاهیمی با توجه به شرایط زمان و مکان معنا می‌یابند.با توجه به این نظریه در قبال تغییر اعتباریات تلقی یکسانی بین اندیشمندان وجود ندارد و با توجه به مفاهیم عقل و سیاست اندیشمندان بر سه گروه نواندیشی، سنتی و مدرن قابل تقسیم‌اند که دیدگاه آنان و نزاع‌های فکریشان در این مورد در فصول آتی مورد بررسی قرار گرفته است.فصل دوم: رساله در سه گفتار زمنه‌های پیدایش مباحث عقل در سیاست، نزاع‌های فکری در این موضوع و تحولات فکری در ابتدای دوره‌ی معاصر می‌پردازد. به نظر می‌رسد نزول وحی زمینه‌ای برای طرح مباحث عقلی در سیاست در جامعه اسلامی بود. دستور قرآن به عقل در امور زندگی، تحصیل سعادت براساس عقل، تفسیر قرآن توسط پیامبر(ص)، ائمه معصومین(ع) و تداوم آن توسط اصحاب خاص، نزاع‌های فکری اندیشمندان مسلمان در فهم معنای قرآن برای اداره زندگی اجتماعی ـ سیاسی از مواردی بودند که موجب رشد عقل در سیاست گردید هم‌چنین گسترش قلمرو جامعه اسلامی و برخورد با سایر ملل و لزوم دفاع از آموزه‌های دینی از زمینه‌های رشد عقل و مباحث عقلی بود و موجب تحولات فکری و گسترش علوم انسانی در جامعه اسلامی گردید.با تشدید چنین تحولاتی در ابتدای دوره‌ی معاصر و شیوع افکار نوین، تسلط اصول گرایی بر اخباری گری رشد و گسترش علوم عقلی از جمله در فلسفه اصول فقه در زمینه‌ای که جامعه ایرانی از استبداد نیروی حاکمه به تنگ آمده بود منجر به تغییر نگرش مردم در عقل و اداره امور جامعه بود به این معنا که حضور مردم در صحنه‌های سیاسی لازمه عقل شدن سیاست اعتبار گردید.فصل سوم: در این فصل نزاع‌های فکری اسلام گرایان سنتی و اسلام گرایان نواندیش در دوره‌ی معاصر بررسی گردیده است. به نظر می‌رسد اختلاف اساسی این دو گروه در کاربرد عقل به عنوان منبعی برای شناخت و ایجاد دانش سیاسی (اجتهاد عقلی در اعتباریات سیاسی) با توجه به شرایط متغیر و تحولات فکری سیاسی ـ اجتماعی در این دوره می‌باشد. از نظر نواندیشان سنت گرایان به مشکلاتی هم‌چون تحجّر و عوامزدگی دچارند و در مقابل اسلام گرایان سنتی نواندیشان را به لا مذهبی و فاصله گرفتن از دستورات الهی و روایات ائمه معصومین(ع) متهم کرده‌اندنوع مباحث اسلام گرایان سنتی در دوره‌ی معاصر شباهت‌هایی با نظریه‌های ظاهر گرایان دوره‌ی میانه اسلامی دارد، از جمله می‌توان به عدم کاربرد عقل در حوزه‌های سیاسی ـ اجتماعی و عدم پذیرش فلسفه و علوم بیگانه و تأکید بر زبان عربی اشاره کرد که این مسأله نشان دهنده‌ی وجود زمینه‌های نواندیشی و سنت‌گرایی در جهان اسلام و ایران است و هم‌چنین نشان از باقی ماندن سنت گرایان در گذشته و عدم توجه به تحولات فکری دارد، نتیجه این نگرش، تمایل به حفظ وضعیت موجود و عدم تطبیق با تحولات فکری جامعه است که منجر به حفظ وضعیت و حاکمیت سیاسی موجود شده است که مورد سوءاستفاده حکومت‌های وقت قرار گرفته و موجب پیدایش فرقه‌های انحرافی هم‌چون بهائیت (نتیجه ظاهرگرایی شیخیه) بوده است.فصل چهارم: در این فصل نزاع‌های فکری اسلام گرایان مدرن با اسلام گرایان نواندیش مورد بررسی قرار گرفته است مفهوم عقل و کاربرد آن در سیاست موجب نزاع اسلام گرایان مدرن با دیگر گروه‌های فکری در ایران معاصر بوده. از نگاه نواندیشان، اسلام گرایان مدرن مفهومی از عقل را اراده‌می‌کنند که موجب طرد سنت‌های دینی و اعتباریات عام عقلی و آموزه‌های وحیانی در عرصه سیاست می‌شود. از منظر مدرن عقل به معنای عقل جمعی مردم است که تعیین کننده‌ی حقایق در عرصه سیاسی است در حالی که نقش دین در این مورد کمرنگ شده است.نتیجه این نگرش به عقل، واگذاری اعتباریات عقلی سیاسی (علوم و دانش‌های سیاسی و هم‌چنین ارزش‌ها و رفتارهای عقلی در این حوزه) به عقل واحد و اعتباریات جهان شمول غربی است که از جمله نتایج آن حذف روحانیت از مناصب سیاسی می‌باشد و دین را به عرصه‌های فردی زندگی محدود می‌کند. در جهان اسلام در دوره‌ی میانه شبیه همین مباحث از فلاسفه افراطی قابل مشاهده است زیرا آنان نیز حوزه‌ی سیاست را به عقل بشری واگذار می‌کردند و توجهی به وحی در این زمینه نداشته‌اند.فصل پنجم: در این فصل به بررسی نزاع‌های فکری اسلام گرایان نواندیش (درون گروهی) در مورد عقل و سیاست پرداخته شد. اینان با هدف کشاندن پای عقل به سیاست در جهت رفع استبداد همواره با اجتهاد عقلی سعی در تأسیس اعتباریات سیاسی لازم را داشته‌اند، و با استدلال عقلی مشارکت سیاسی را لازم دانسته‌اند و به عبارت دیگر سیاستی را عقلی می‌دانند که در آن حضور مردم لحاظ شده باشد. امّا مفروضاتی که در چگونگی انجام این کار دارند موجب اختلافاتی میان آن‌ها شده است که شاید منشأ برخی از این مفروضات به اطلاعات و زمینه‌های فکری آنان هم‌چنین به لحاظ کردن زندگی اجتماعی و تصوراتی مربوط می‌شود که فقیه آیا خود را متصدی مرجعیت جمعی و رهبری سیاسی جامعه بداند (و یا خیر). بسیاری از فقها چنین نگاهی نداشته‌اند به همین دلیل شاهد دو نگاه مشروطه‌گرا و ولایت فقیهی در دوره‌ی معاصر می‌باشیم. مشروطه گرایان پیروان نائینی می‌باشند حال آن که نظریه ولایت فقیه توسط امام(ره) به صورت جدی مطرح گردید. و بعد از شکست نظریه مشروطه در عمل ارائه شد.نکته دیگر اختلاف اسلام گرایان نواندیش در مسائل زنان است که برگشت به شرایط موجود و زمینه‌های فکری و فرهنگی زنان در جامعه امروز می‌دارد. به همین دلیل محدودیت‌هایی در برخی نگاه‌ها مشاهده می‌شود.گفته شده علی‌رغم اختلافاتی که نواندیشان در مورد موضوعات عقل و سیاست در مسائلی همانند نقش مردم در نظام سیاسی و هم‌چنین جایگاه زنان در سیاست دارند، به سختی می‌توان گروهی را نسبت به گروه دیگر نواندیش‌تر یا سنتی‌تر خواند زیرا به عقیده اینان شرایط موجود و عدم آمادگی مردم مخصوصاً بانوان برای به دست گرفتن نقش‌های مدیریت سیاسی و مسائلی از این قبیل مشارکت سیاسی فعال را به نوعی آرمان‌گرایی تبدیل می‌کند که خود به نوعی برخلاف نواندیشی می‌باشد زیرا نواندیشی تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی با توجّه به شرایط موجود است.نتیجه رساله (150 واژه):در این نوشته با توجه به نظریه «اعتباریات» محمدحسین طباطبایی به بررسی عقل و سیاست از منظر اندیشمندان مسلمان دوره‌ی معاصر پرداختیم. نزول وحی و تفسیر آن زمینه‌هایی برای اداره‌ی زندگی سیاسی مسلمانان براساس اعتباریات عقلی بود. نزاع‌های فکری مسلمانان در فهم وحی، ورود علوم بیگانه و تبادل فکری با دیگر ملل موجب تمرکز بیشتر افکار مسلمین و بسط و گسترش دانش سیاسی مسلمین در این زمینه گردید. نظریه سیاسی حاکم یعنی «نظم سلطانی» با توجه به بحران فکری با نظریه‌های مردم گرا «مشروطه خواهان و ولایت فقیه» جایگزین شد گرچه اندیشمندان مسلمان ایران معاصر در مورد عقل و سیاست نظر واحدی ندارند و براساس نظریه طباطبایی، به سه دسته اسلام گرایان نواندیش، اسلام گرایان سنتی و اسلام گرایان مدرن قابل تقسیم‌اند. با توجّه به نظریه اعتباریات که چارچوب نظری رساله است و هم از جهت روش و هم از جهت محتوا برای فهم کاربرد عقل در سیاست مهم است. از جهت روش، در دوره‌‌های تاریخ، به دلیل وجود اعتباریات عامی مثل عدالت، توانایی تطبیق برخی موضوعات اندیشه‌ی سیاسی را به ما می‌دهد. و در هر دوره می‌توان شرایط هر دوره و نیز چگونگی تبدیل شدن این مفهوم عام را به اعتباریات خاص سنجید. «اعتباریات» از جهت محتوا نیز ظرفیت‌زیادی برای پاسخ‌گویی به مسائل اندیشه‌ی سیاسی اسلام دارد. در این نظریه امکان توضیح بیشتری درباره‌ی عام یا خاص بودن گزاره‌های سیاسی ـ اخلاقی رابطه باید و هست، رابطه عین و ذهن در سیاست و اخلاق، رابطه‌ی شرع و عقل و... وجود دارد، با توجه به این نظریه سه گروه در دوره‌ی معاصر قابل تشخیص‌اند؛ برخی بدون توجّه به اعتباریات سیاسی و خاص بودن آن‌ها (با توجّه به شرایط زمان و مکان)، یا در اعتباریات گذشته مانده‌اند و با عنوان سنتی از آن‌ها یاد می‌شود و یا آن که به عقل و اعتباریات سیاسی غرب اعتماد کرده و خواستار استفاده از دیدگاه‌های سیاسی آنان در جغرافیای خاص ایران معاصر شده‌اند که اسلام گرایان مدرن نامیده می‌شوند. در این بین، اسلام گرایان نواندیش با توجّه به گذشته و اصول عام مبتنی بر دانش‌های اسلامی از یک سو و نیز شرایط فرهنگی سیاسی خاص از سوی دیگر، دو مدل حکومتی مشروطه و انقلاب اسلامی را در دوره‌ی معاصر ابداع کرده‌اند. اسلام‌گرایان نواندیش با فرا رفتن از ظاهر آیات و روایات سعی داشته‌اند ضمن توجّه به تحولات فکری ـ سیاسی در هر دوره‌ی زمانی به ترسیم مدل‌های مختلفی از حکومت اسلامی که پاسخ‌گوی نیازهای هر زمان باشد بپردازند از این رو از آنان با عنوان نواندیش یاد کردیم زیرا اندیشیدن به صورت کامل‌تر در این گروه (نسبت به دو گروه دیگر) یافت می‌شود. در ایران معاصر، مهم‌ترین تحول فکری، تغییر در اندیشه‌ی سیاسی (حوزه ذهنیات) و ساختار و شکل نهادهای سیاسی (عینیات) بوده است. متفکرین نواندیش با رد نظریه‌ی «نظم سلطانی» (که در دوره‌ی میانه نظریه غالب بود) به نوعی مردم سالاری روی آورده‌اند و در این مورد نزاع‌های فکری زیادی توسط آنان با دیگر گروه‌ها صورت گرفته است.
  • تعداد رکورد ها : 87