جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 92
بررسی فاعلیت واجب تعالی از دیدگاه فلسفه مشاء، حکمت اشراق و حکمت متعالیه
نویسنده:
فاطمه علیدوست
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر، به بررسی سه نظریه فاعلیت بالعنایه، بالرضا و بالتجلی که به ترتیب از سوی حکمای مشاء، اشراق و حکمت متعالیه در مورد فاعلیت حق‌تعالی مطرح شده و همچنین دیدگاه متکلمان خواهد پرداخت.از دیدگاه مشاء، با توجه به این‌که علم حق‌تعالی به ماسوا به صور مرتسمه یا معقوله در ذات و منشأ صدور موجودات است، فاعلیت حق‌تعالی فاعلیت بالعنایه خواهد بود. اما حکمت اشراق و حکمت متعالیه، فاعلیت بالعنایه را مورد نقد قرار داده‌اند. شیخ اشراق معتقد به فاعلیت بالرضا است چون علم حق‌تعالی به موجودات را همان حضور عینی آن‌ها نزد خداوند می‌داند نه صور مرتسمه.ملاصدرا هرچند طریقه شیخ اشراق را بهترین می‌خواند اما انتقادهایی بر آن وارد کرده‌است از این رو حق‌تعالی را فاعل بالتجلی و علم او را به موجودات، اجمالی در عین کشف تفصیلی می‌داند
معیت ذات الهی با موجودات در فلسفه مشاء و حکمت صدرا
نویسنده:
الهه رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مباحث تقسیمی فلسفه موجودات به دو دسته واجب و ممکن تقسیم می‌شوند. اگر هر یک از دو گروه، به خوبی، تحلیل شده، جایگاه هر یک در نظام هستی تبیین ‌شود، روابط بین آنها و نقشی که در مقابل یکدیگر ایفا می‌کنند، روشن می‌شود. واجب، وجودی است که از نهایت شدت وسعه وجودی، هستی را پر کرده، جایی برای غیر، نگذاشته است. اما وجود کثرات و اغیار و حقایق امکانی ماهوی، امری بدیهی و تصدیق آن، مرز بین فلسفه و سفسطه است. ممکن، ذاتی است که هیچ‌گونه اقتضاء برای وجود ندارد. ولی واجب، ذاتی است که از شدّت وجودی ،خواهان بروز و ظهور خویش شده، اغیار و ماسوی را متلّبس به لباس وجودی امکانی کرده است.این تلبس وجودی از طرف واجب بالذات از مناظر مختلف فلسفی، متفاوت است.مشاء فاعلیّت او را بالعنایه گویند. به این صورت که علم او عین اراده و نفس تصور اشیاء، خلق و ایجاد آنهاست.ولی صدرا فاعلیت و علیت او را به تشأن و تجلی و ظهور تعبیر کرده، ممکنات را حاضر به علم حضوری می‌داند که واجب به اضافه اشراقیه-اضافه‌ای که در اثر آن مضاف الیه ایجاد می‌شود-به آنها تجلی می‌کند.به دنبال ایجاد اشیاء،توسط واجب،مفهوم معیّت پیدا شد. اگر واجب به عنایت خویش،به امکان ذاتی،وجوب بخشیده،او را موجود کند،همراهی دو واجب را که یکی بالذات و دیگری به سبب او می‌باشد، معیت علمی گویند. به گونه‌ای که فاعل در این معیت،هر موقع تصور شی و فعلی را بکند،ایجاد او را به همراه دارد.ولی اگر واجب بالذات در این ایجاد،به صورت تجلی فاعلیّت خویش را تحقق بخشد،معیت قیومیه متحقق می‌شود.در این معیت-که فراتر از معیت علی یعنی معیت علت و معلول که در آن علت به خاطر علیتش مقدم بر معلول به دلیل معلولیتش می‌باشد- ممکن، واجبی است که وجوبش به قیومیّت واجب ذاتی و همراهی او حاصل شده است. و ذات واجب، به سبب تشأن، اشراق، اضافه و ارتباط، مضاف الیه خویش یعنی ممکن را وجود بخشیده است. ممکن، حقیقتی جز ربط و فقر و تعلق محض، نبوده، وجودی غیر از ارتباط و اضافه به تنها حقیقت هستی یعنی واجب بالذات ندارد و در معیت او به سر می‌برد. تحلیل واجب و ممکن به این مفاهیم که واجب، یعنی ذات قائم به خویش و ممکن، یعنی ذات قائم به غیر، دلیلی است بر اینکه ذات قائم به غیر، حتماً غیری را می‌طلبد که به او تکیه کند، و ذات قائم به خویش، مستلزم غیری است که به آن غیر، قوام دهد، غیری که بدون آن ذات نمی‌تواند ایجاد شده، مستقل از او باشد. چون ذاتی او، قیام به غیر است و شی، هیچ‌گاه ذاتی خویش را از دست نخواهد داد، که اگر از دست دهد، چیز دیگری خواهد شد
بررسی اصناف انسان‌ها از حیث جزاء و پاداش در آخرت از منظر فلاسفه اسلامی و آیات و روایات
نویسنده:
عفت هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معاد یکی از اصول مهم ادیان آسمانی به شمار می‌آید. این موضوع با مسئله انسان‌شناسی و نفس شناسی ارتباطی وثیق دارد و متناظر با اختلاف در انسان-شناسی آراء مختلفی در باب معاد وجود دارد.پژوهش حاضر مسئله وضعیت نفوس انسانی پس از مفارقت از بدن و طبقات آن‌ها در قیامت را از منظر فلسفه مشاء، اشراق، متعالیه و آیات و روایات مورد فحص و بررسی قرار داده است؛ زیرا با تبیین اصناف و طبقات انسان‌ها در آخرت و فرجام هر کدام، علاوه بر تعمیق بخشیدن به نگرش فرجام شناختی و انسان‌شناسی می‌توان بر میزان تطابق نگرش‌های فلسفی با آیات و روایات در این رابطه (مسئله معاد و ویژگی‌های آن) دست‌یافت.فلاسفه اسلامی و همچنین آیات و روایات، تقسیم‌بندی‌های متفاوتی از انسان‌ها در روز قیامت بر اساس میزان علم و عمل آن‌ها در دنیا، ارائه داده و عاقبت هر قسم را به‌صورت مجزا مشخص کرده‌اند.از نظر حکمت مشاء این نفوس به‌طور خلاصه در پنج دسته نفوس ساده، عارفان، جاحدان، معرضان و مهملان جای می‌گیرند. شیخ اشراق نیز آن‌ها را به ساده و غیرساده و نیز پاک و ناپاک و تمام یا ناقص تقسیم می‌کند. ملاصدرا برای اهل بهشت سه گروه (مقربان، اصحاب یمین و نفوس ساده) و برای اهل عذاب چهار گروه را ذکر می‌کند. در آیات و روایات نیز از گروه‌های مقربان، اصحاب یمین و اصحاب شمال یاد شده است.به‌طور کلی به جز درمورد فرجام نفوس متوسطین در علم و عمل، در بقیه موارد می‌توان به تطبیق کامل بین سه نظام فلسفی (مشاء، اشراق، متعالیه) و نیز آیات و روایات دست‌یافت.
بررسی مبانی معرفت شناسی ملاصدرا
نویسنده:
محمد موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل اساسی در نظام فلسفی ملاصدار مبانی معرفت شناسی اوست.ملاصدرا در مقابل سوفسطائیان که در امکان معرفت تردید کردند ، تحصیل علم را برای انسان ممکن دانسته و ادله فراوانی در اثبات آن ارائه کرده است . شاکله معرفت آدمی و مسائل طبیعی و فراطبیعی در فلسفه ملاصدرا بر مبانی استواری بنا شده است که مهمترین آنها عبارتند از : اصالت وجود ، تجرد علم ، تشکیک در وجود،وجود ذهنی ، اتحاد نفس با مراتب خود ، سیر اشتدادی نفس به وسیله حرکت جوهری و تعالی معرفت و و علم حضوری .ما دراین پایان‌نامه این مبانی را از آثار او استخراج نموده و دلایل لازم را در اتقان آن آورده‌ایم . تا به برخی از مشکلات و پرسش‌های معرفت شناسی پاسخ داده باشیم.
بهره‌گیری از فلسفه در آموزه‌های دینی از منظر ملاصدرا
نویسنده:
سیدامین‌الله رزمجو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دین اسلام بعنوان آخرین و کامل‌ترین دین آسمانی شامل ساده‌ترین مسائل فردی و اجتماعی تا عمیق‌ترین مسائل هستی‌شناسی به اندازهعمر و عمق هستی است. شرایط فکری و فرهنگی مسلمانان صدر اسلام و محصور بودن پیشوایان معصوم از طرفی و برخوردار بودن آموزه‌های دینی از عمق و ژرفای و بواطن و مراتب از طرفی دسترسی به قله رفیع معارف اسلامی را محدود کرد. بر این اساس دغدغه متفکران مسلمان در هر عصری خصوصاً بعد از عصر ترجمه دست‌یابی به فهم درست آموزه‌های دینی بود. در این میان خردورزان و فیلسوفان اسلامی به ویژه صدرالمتألهین از اصول و مبانی علم شریف فلسفه برای هستی‌شناسی و اثبات و تبیین گزاره‌ها و آموزه‌های دینی بهره گرفته است. ملاصدرا در حوزه خداشناسی با طرح اصول و مبانی فلسفی همچون: اصالت وجود و تشکیک وجود برای اثبات ذات حق و توحید ذاتی و صفاتی و افعال و عدم ترکیب ذات حق تعالی و فقر ذاتی ممکنات بهره جسته است. و با طرح اصل فلسفی بسیط الحقیقۀ کل الاشیاء مسأله پیچیده کثرت در وحدت و وحدت در کثرت را حل نموده و مسأله علم الهی به اشیاء قبل از ایجاد و عینیت ذات و صفات و اثبات همه‌ی کمالات و اوصاف را برای حق تعالی را برهانی می‌کند.ایشان در حوزه نبوّت بعد از اثبات ضرورت نبوّت با تقسیم‌بندی انسانها، پنج گروه جایگاه نبی را بعنوان کامل‌‌ترین انسان مشخص می‌سازد و اوبا طرح قوس نزول و صعود پیامبر را بر قلۀ رفیع قوس صعود قرار داده و با تشریح قوای سه‌گانه حساسه، متخیّله و عاقله انسان پیامبر را جامع الانوار حسی و خیالی و عقلی می‌داند. همچنین ملاصدرا با اشاره به مراتب عقل: عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل بالمستفاد پیامبر را موجودی می‌داند که با عقل فعال متصل و متحّد شده و همه علوم و حقایق را از او دریافت می‌کند و او نبوت را منقطع ندانسته و امامت و ولایت فقیه را در مسیر نبوت می‌داند. ملاصدرا در حوزه معاد اصول بیشتری را تأسیس نموده تا مشکل معاد جسمانی را به زیبایی حل کند، ایشان از دو اصل اصالت وجود و اینکه تشخیص هر چیزی به وجود است نتیجه می‌گیرد که حقیقت انسان همیشه محفوظ است و او وارد محشر می‌شود گرچند ظاهر انسان متغیر باشد. و او از قاعده فلسفی تشکیک وجود اثبات می‌کند که بدن اخروی هر شخص همان بدن دنیوی او است. و با ابتکار حرکت جرهری ادعا می‌کند که بدن اخروی او همان بدن دوران کودکی است که تکامل یافته است. او همچنین با طرح اصولی همچون: شیئت شییء به صور ت است نه به ماده، وحدت شخصیه وجود و تجرد قوه خیال و.... جنبه‌ی از جنبه‌های مبهم معاد و نحوه حشر انسانها حتی همه موجودات را روشن می‌کند.
تبیین امام خمینی از قضا و قدر صدرایی
نویسنده:
لاله شعبانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر باعنوان تبیین و تفسیر امام خمینی از قضا و قدرصدرایی، به مقایسه آراء این دو حکیم می پردازد. و در خلال مباحث ابداعات حضرت امام را روشن نموده و نقاط قوت و نوآوری‎هایش را در کنار عقاید فلاسفه پیشین(ملاصدرا) بیان کرده است. ملاصدرا قضای الهی را همان صورت علم خدا و قدر را ثبوت جمیع موجودات در عالم نفسی به طور جزئی و مطابق با مواد خارجی می داند. و از نظر امام خمینی قضا همان حقایقی هستند در مرتبه علم الهی، که به تبع ظهور اسماء و صفات خدا ظاهر می گردند. و قدر عینی محلی است برای کلیه تغییرات و تبدیلات و زیادی آجال و تقدیر ارزاق. هر دو مراتبی از علم خدا هستند. از دیدگاه هر دو فیلسوف قضا و قدرالهی موجب سلب اختیار از انسان نمی باشد، بلکه اختیار انسان به موجب قضا و قدرالهی معین گردیده است. در این رساله تلاش برآن است تا نشان داده شود که چگونه امام خمینی در بحث قضا و قدر با ارائه تفسیر خاص از دیدگاه صدرایی دراین موضوع به حل بسیاری از شبهات فلسفی کمک کرده، وتوانسته است در تصحیح اعتقادات دینی دیدگاه موثری را ارائه دهد. او برای این منظور از مباحث روایی عرفانی و کلامی در ارائه نظام فلسفی‌اش در این خصوص مددجسته است.
نقش اخلاق در معناداری زندگی براساس حکمت متعالیه
نویسنده:
فریده محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سیر تکاملی حکمت نظری و حکمت عملی در فلسفه ملاصدرا بر پایه اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری میباشد؛ که مقدمه نحوه زندگی انسان، با تزکیه و تهذیب قوای نفسانی، و شناخت نظام آفرینش و معرفت به خود، و اخذ الهامات و صفات الهی را تشکیل میدهد. ملاصدرا با توجه به مبانی نظری فلسفه خود، مسئله اخلاق یا حکمت عملی را بر اساس ایمان، اطاعت و بندگی، تقوا، تحول و استکمال روح با تشبّه به اخلاق الهی که از عوامل معناداری زندگیست، منتج به امید و رضایتمندی و عشق و بخشندگی در زندگی میشوند، تبیین کرده است. زندگی سیری تکوینی و تحول در استکمال روح آدمی به معنای واقعی است. معناداری زندگی برای انسان در صورتی امکان پذیر است که با تزکیه و تهذیب نفس، استکمال وجودیش را با استکمال فضایل اخلاقی یکی کرده، و شخص با بر خورداری از فضائل وجودی به مراتب سعه عقل انسانی و قدسی به مقام متعالی به سمت کمال در زندگی نائل گردد. در این پژوهش توصیفی و تحلیلی به تبیین نقش اخلاق در معناداری زندگی بر اساس حکمت متعالیه که بر حاکمیت عقل انسانی و به فعلیت در آوردن فضائل و صفات اخلاقی از وجود انسان به هدایت وحی و انسان کامل، و توجه به استکمال روح مجرد و جاودان، و بهره مندی از زندگی متعال توصیه شده، ارائه می نمایم. حقیقت هستی خداوند است. انسان برای بدست آوردن زندگی متعالی و حیات طیّبه‌ی انسانی میتواند با طرحی جامع و کامل از آموزه های اخلاق اسلامی به معناداری زندگی برسد.
معاد از دیدگاه مولانا جلال‌الدین محمد و ملاصدرا
نویسنده:
ملیحه محمودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث از معاد و جاودانگی انسان یکی از مباحث مهم و بنیادین در تاریخ تفکر آدمی به شمار می‌آید. این مساله با رویکردهای فلسفی، کلامی، عرفانی، قرآنی مورد توجه اندیشمندان علی‌الخصوص عالمان و عارفان مسلمان واقع شده است. که در نهایت موضع صدرالمتألّهین شیرازی، مبدع حکمت متعالیه در این باب، فصل الخطاب است. با توجه به این‌که حکمت متعالیه‌ی صدرایی بی‌ارتباط با عرفان اسلامی نبوده و در ساختار کلی‌اش بخشی را وامدار اندیشه های عرفانی است، این پژوهش درصدد برآمده است تا اندیشه‌ی ملاصدرا، حکیم مسلمان را در باب معاد، خصوصاً در بخش چالش برانگیز آن یعنی معاد جسمانی و همچنین در باب شیوه‌ی ثواب و عقاب و خلود در عذاب، با آراء و افکار مولوی، عارف شهیر و نامی جهان اسلام مقابل و برابر گذارد. و آن‌چه در این پژوهش به شیوه‌ی تحلیلی، توصیفی معلوم شده است، این است که غالب معتقَداتی که ملاصدرا در این باره، بنابر مشربی فلسفی، آن‌ها را در قالب استدلالات برهانی تصویر می‌کند، دارای سابقه‌ی قبلی و صورتی لطیف و متمثّل و متخیَّل در قالب اشعاری عالى، در آثار مولانا هستند. والبته در این میان بعضاً مواضع مخالف نیز وجود دارد که در خلال متن بدان اشاره خواهد شد.
رابطه عقل و دین از دیدگاه ملاصدرا و ملارجبعلی تبریزی
نویسنده:
صدیقه نادعلی کاخکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش در صدد است تا دیدگاههای دو تن از سردمداران مکتب اصفهان – ملاصدرا و بزرگترین منتقد او ملارجبعلی تبریزی – را در خصوص رابطه عقل و دین مورد بررسی قرار داده و نکات اختلاف و اشتراک آنها را در دو اصل اساسی دین یعنی مبدأ و معاد بیان دارم . با نظر به آثار این دو حکیم می توان دریافت که بیشتر اختلافات ملاصدرا و ملارجبعلی در خصوص مسئله خدا و اسماء و صفات الهی می باشد از جمله :1 – ملاصدرا قائل به وحدت وجود می باشد بطوریکه وی خدا را اصل وجود و سایر موجودات را تجلی او دانسته است ؛ ولی ملا رجبعلی قائل به تباین وجود بین واجب و ممکن بوده تا واجب تعالی در ردیف ممکنات قرار نگیرد. 2 – ملا صدرا معتقد به اشتراک معنوی وجود و سایر صفات کمالیه بین واجب و ممکن است ؛ ولی ملا رجبعلی قائل به اشتراک لفظی وجود بین واجب و ممکن است . 3 – ملا صدرا صفات را عین ذات خدا می داند ؛ ولی ملا رجبعلی به انکار صفات در خداوند پرداخته و ذات خدا را منزه از هرگونه صفتی می داند . 4 – ملاصدرا صفات الهی را بر دو قسم ایجابی و سلبی دانسته است ؛ ولی ملا رجبعلی تمام صفات را به صفات سلبی برمی گرداند .نکته اشتراک دیدگاه این دو حکیم ، در مسئله معاد جسمانی بوده که هر دوی اینها قائل به حشر نفوس به بدن مثالی بوده اند که بدنی بینابین و نیمه مادی و نیمه مجرد است . در واقع با بررسی بیشتر آرای این دو حکیم به این نتیجه رسیدم که ملا رجبعلی و شاگردانش بر خلاف ادعاهایی که مبنی بر رد فلسفه داشته اند و خود را پیرو الهیات تنزیهی دانسته و معتقد بودند که ما عقل را نباید در فهم دین وارد بکنیم ، در واقع عملکرد خودشان بر خلاف گفتارشان بوده است . چنانکه در مسئله خدا ما دیدیم ملارجبعلی خود با اینکه ادعا داشت خدا قابل تصور نیست و نباید عقل را در مسائل دینی وارد کرد ، خود دو برهان در اثبات خدا آورده است . و یا در مسئله معاد جسمانی با اینکه خود معتقد است زبان شرع ، کاملترین بیان است و هرگونه تبیینی در مورد آن توضیح واضحات است ، خودشان قائل به حشر نفوس به بدن مثالی گشته اند و برای آن دلیل نقلی آورده اند . لذا نقد آنها مبنی بر جدایی دین و عقل در مقام تفوّه باقی مانده و خودشان به آن پایبند نیستند
علم الهی به جزئیات در فلسفه اسلامی (فارابی، ابن سینا، بغدادی، ابن رشد، شیخ اشراق، فخر رازی، خواجه نصیر، میرداماد، ملاصدرا و تابعان ملاصدرا) و مقایسه آن با نصوص دینی
نویسنده:
ابراهیم رستمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
صور مرتسمه , نص(امامت) , علم الهی , معارف اسلامی , حکمت اشراق the School of Illumination , فلسفه اسلامی , فلسفه بوعلی , نص , فخررازی، محمدبن عمر , هنر و علوم انسانی , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , فارابی، محمد بن محمد , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , ابن سینا، حسین بن عبدالله , میرداماد، محمدبن باقرمحمد , هنر و علوم انسانی , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , فارابی، محمدبن محمد , اب‍ن‌ رش‍د، م‍ح‍م‍دب‍ن‌ اح‍م‍د , سهروردی، یحیی‌بن حبش , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , میرداماد، محمدبن باقرمحمد , هنر و علوم انسانی , ابن سینا، حسین بن عبدالله , ابن رشد، محمدبن احمد , سهروردی، یحیی‌بن حبش , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , فارابی، محمدبن محمد , اب‍ن‌ رش‍د، م‍ح‍م‍دب‍ن‌ اح‍م‍د , سهروردی، یحیی‌بن حبش , صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم , میرداماد، محمدبن باقرمحمد , هنر و علوم انسانی , سهروردی، یحیی‌بن حبش , اب‍ن‌ رش‍د، م‍ح‍م‍دب‍ن‌ اح‍م‍د , ابن‌ سینا، حسین‌بن عبدالله , میرداماد، محمدبن باقرمحمد
چکیده :
در میان صفات خداوند ،صفت علم و در پی آن مسئله علم خداوند به جزئیات و چگونگی آن، یکی از پیچیده ترین مسائل فلسفی است که فلاسفه اسلامی برای تبیین کیفیت آن و برداشتن نقاب از چهره این سرّ الهی تلاشهای فراوانی نموده اند و هم چنین در متون و نصوص دینی اسلامی بر «علیم بو دن» خداوند به همه اشیاء، بسیار تأکید شده و آیات و روایات زیادی در این زمینه وارد شده است،از این رو در این پژوهش به مسئله علم الهی به جزئیات در فلسفه اسلامی(اعم از فلسفه مشائی،اشراقی وصدرایی)در دو مقام،یکی در مقام ذات و قبل از ایجاد و دیگری در مقام فعل و بعد از ایجاد و مقایسه با نصوص دینی پرداخته شده است.فلاسفه مشاء با استناد به اصل علّیّت و از طریق صور مرتسمه به اثبات و تبیین علم خداوند به جزئیات، قبل و بعد از ایجاد پرداخته اند.فلاسفه اشراقی نظریه ی صور مرتسمه را مردود دانسته و با تمسّک به اضافه اشراقی و احاطه قیّومی حق تعالی نسبت به اشیاء،معتقدند که خداوند به جزئیات در مقام فعل،علم حضوریِ تفصیلی دارد و وجود خارجی جزئیات، عین علم حق تعالی است.فلاسفه صدرایی نیز از طریق قاعده بسیط الحقیقه و اطلاق ذاتی، بر علم خداوند به جزئیات در مقام ذات استدلال کرده و بر این باورند که خداوند به همه جزئیات در مقام ذات،علم حضوری دارد و این علم، عین ذات واجب تعالی و اجمال در عین تفصیل است،و متعلق علم حق تعالی، وجود الهی جزئیات است و در مقام فعل نیز به همه جزئیات علم حضوری دارد که این علم به وجود خاصِ خارجی شان تعلق می گیرد. نصوص دینی نیز با بیان اطلاق ذاتی واجب تعالی)هُوَالْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ( و با ذکر إحاطه قیّومی)وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ( و حضور همه اشیاء در نزد حق تعالی )وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ(بر علم خداوند به همه اشیاء تأکید می نمایند. به طور کلی مکشوفات عقلی در مسئله علم الهی به جزئیات مورد تصدیق داده های وحیانی است، و عقل و وحی ،برهان و قرآن در این موضوع از همخوانی ویژه ای برخوردار بوده و هماهنگ و پشتیبان یکدیگرند.واژگان کلیدی: علم الهی،جزئیات،صور مرتسمه،اضافه اشراقی، بسیط الحقیقه کل الأشیاء، اطلاق ذاتی ،نصوص دینی.
  • تعداد رکورد ها : 92