جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 101
انتقاد نیچه از کانت با تمرکز بر نقد عقل محض
نویسنده:
خاطره سبحانیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله تلاش شده است تا فلسفه ی نقادی کانت، بویژه آموزه های کتاب نقد عقل محض، از نگاه نقادانه ی نیچه بررسی شود. برای این منظور، ابتدا مبانی اساسی اندیشه ی کانت و مولفه های اصلی تفکر نیچه(که به موضوع رساله مربوط می شوند)، مورد بررسی قرار گرفته و سپس وارد نقدهای نیچه به فلسفه نقادی کانت می شویم. معرفت شناسی، احکام تالیفی پیشینی، تفکیک پدیدار از شی فی نفسه و نقد متافیزیک از جمله مبانی بنیادی فلسفه نقادی کانت، و چشم اندازگرایی، حقیقت به مثابه پندار، نقد ریشه ای تقابل ها، نیست انگاری و بازگشت جاودان همان از جمله مبانی اساسی فلسفه ی نیچه به شمار می روند.به باور نیچه، کانت با تحویل فلسفه به معرفت شناسی، تفکر فلسفی را در آستانه ی مرگ قرار داد،چرا که به نظر نیچه، فلسفه به معنای اصیل و درست آن، آفریدن معنا و گونه ای قانون گذاری به شمار می رود. نیچه، بر مبنای موضع خود که می توان از آن به " چشم اندازگرایی" تعبیر نمود، انقلاب کپرنیکی کانت را زیر سوال برده و بر همین اساس، آموزه های کانتی: احکام تالیفی پیشینی، زمان و مکان، مقولات، تفکیک پدیدار از شی فی نفسه و اخلاق و هنر از منظر او را، به چالش کشیده است.نیچه جعل احکام ترکیبی پیشینی توسط کانت را از دروغ های بزرگ اما البته لازم فلاسفه، برای زندگی، به شمار می آورد. نیچه بعلاوه با نقد شی فی نفسه کانتی، آن را در امتداد سنت متافیزیکی ای می داند که با دوگانه انگاری و تقسیم جهان به دو قسمت حقیقی و پدیداری، این جهان را تهی از معنا ساختند. نیچه واقعیت را چیزی جز تجربه و تفسیر بشری نمی داند و هرگونه ادعایی در خصوص معرفت یا حقیقت مطلق را انکار می کند.واژگان کلیدی: معرفت، پدیدار و شی فی نفسه، چشم اندازگرایی، متافیزیک، احکام تالیفی پیشینی، تفسیر
بررسی فلسفه ارزشیابی آموزشی و اشارات آن برای مولفه‌های برنامه درسی
نویسنده:
جواد نظام‌دوست
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر ،با عنوان " بررسی فلسفه ارزشیابی آموزشی و اشارات آن بر مولفه های برنامه درسی" به دنبال آن است که به تبیین چیستی و چرایی فلسفه ارزشیابی آموزشی بر بنیان مبانی و مقولات فلسفی از جمله مبانی متافیزیکی،معرفت شناسی،ارزش شناسی ارزشیابی بپردازد و تاثیر آن را بر مولفه ها و عناصر برنامه درسی بررسی کند .روش به کار گرفته در این پژوهش ، تحلیل تاملی است. که بر اساس آن ، ابتدا اطلاعات به روش کتابخانه ای – اسنادی گرد آوری و سپس طبقه بندی،توصیف و بر مبنای سوال های پژوهش به تحلیل ، تامل و نتیجه گيری پرداخته شد. یافته های این پژوهشدر زمینه فلسفه ارزشیابی نشان داد که اگر فلسفه سئوال درباره ی ماهیت چیزهاست، فلسفه ارزشیابی سئوال در باره ماهیت ارزشیابی آموزشی است و برای این مساله با مبنا قرار دادن مقولات فلسفی به طرح این مساله پرداخته است که ارزشیابی آموزشی دارای مبانی متافیزیکی (با تاکید بر مفاهیم خدا،انسان،جهان) ،معرفت شناسی(با تاکید بر مفاهیم دانش و شناخت) و ارزش شناسی(با تاکید بر اخلاق و زیبایی) است . از سویی فلسفه ارزشیابی با تاثیری که بر عناصر و مولفه های برنامه درسی دارد ، نشان می دهد هر یک از این عناصر به صورت عمودی و افقی در ارتباط با یکدیگر می باشند که ارزشیابی با رویکردی فلسفی، به ارزیابی ماهیت هریک از این عناصر می پردازد.
معرفت از نظر سنت‌گرایان
نویسنده:
ماریا حیدریان شهر بابکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در رساله حاضر دیدگاه سنت گرایان درباره ی معرفت که بر اصل سلسله مراتب واقعیت مبتنی است مورد بررسی قرار خواهد گرفت.از این دیدگاه، معرفت امری الهی است که به واسطه ی عقل شهودی و وحی حاصل میشود. علاوه بر این، معرفت سلسله مراتب متفاوتی دارد که نهایتاً به شناخت مطلق می انجامند.این رویکرد خاص،کاملاً متفاوت از دیدگاه جدید است که به ماده به عنوان متعلَّق شناخت و به عقل استدلالی به عنوان طریق شناخت اکتفا می کند.در پژوهش حاضر به دلیل موضع انتقادی شدیدی که سنت گرایان نسبت به دنیای متجدد دارند پس از معرفی مختصر تجدد و مبانی معرفت شناسی جدید به بررسی مبانی و اصول معرفت از نگاه سنت گرایان پرداخته و در نهایت این دو نگرش را با هم مورد مقایسه قرار خواهیم داد.
مبانی معرفت‌شناسی از دیدگاه امام‌محمد غزالی
نویسنده:
مصطفی شمس‌الدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به لحاظ وجود ارتباط مستقیم و تنگاتنگ مباحث مربوط به شناخت و معرفت با تعلیم و تربیت و یادگیری و نقش و تأثیر آن در رشد و شکوفایی فردی و اجتماعی افراد و نظام‌های آموزشی، اهمیت چشمگیر و روزافزون پژوهشهای دانشگاهی به صورت پایان‌نامه در حیطه‌ی مسائل و موضوعات معرفت‌شناسی بیش از پیش آشکار می‌گردد. پژوهش حاضر در این راستا مبانیمعرفت‌شناسی از دیدگاه امام محمد غزالی را که از چهره‌های نامدار و برجسته‌ی حیات فکری و عرصه‌ی عرفان و تصوف در سده‌ی پنجم هجری می‌باشد، مورد مطالعه قرار داده است. هدف پژوهش ارائه و بیان دیدگاه و باورهای معرفت‌شناختی غزالی در خصوص معرفت و عناصر و مولفه‌های آن از قبیل: ماهیت معرفت، منابع معرفت، حدود و ارزش شناخت آدمی و ... می-باشد که در ضمن پاسخ به سوالات پژوهش مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرار گرفته‌اند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تاریخی- تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به صورتکتابخانه‌ای با استفاده از اسناد مکتوب که شامل منابع دست اول (آثار و تألیفات غزالی) و منابع دست دوم (شامل کتب، پایان‌نامه، مقالات و ... که دیگران درباره‌ی غزالی نگاشته‌اند) بوده، انجام گرفته است. اطلاعات جمع‌آوری شده در فرآیندی به هم پیوسته مشتمل بر تنظیم، تحلیل و تفسیر آنها تا یافتن پاسخ به سوالات تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. غزالی معرفت بر امور عالم را برای انسان مقدور دانسته و معرفت و شناخت حق تعالی را غایت تلاش فکری و کمال اندیشه‌ی بشری می-داند. معرفت حق در امتداد خودشناسی و آگاهی از حقیقت وجودی انسان بدست می‌آید، چرا که نفس آدمی از جنس گوهرفرشتگان بوده و هر کس به درستی در آن نگرد، ذات حق را می‌بیند و از شناخت نفس خود هستی ذات خداوند را می‌شناسد. در نظریه‌ی معرفت غزالی کسب معرفت و وصول به حقیقت تنها به وسیله‌ی عقل و حواس امکان‌پذیر نیست. لذا منبع و سرچشمه‌ی معرفت واقعی و یقینی الهام و اشراق بوده که از راه دل و به مدد تهذیب و دوری از شهوات بدست می‌آید.
مابعدالطبیعه (تعریف، موضوع و روش) از دیدگاه ابن سینا و  توماس آکوئینی
نویسنده:
لیلا کیان‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در کتاب ما بعدالطبیعه دو رویکرد متفاوت به دانش مابعدالطبیعه دارد. و در اثر تفاوت این دو دیدگاه، دو موضوع متفاوت برای مابعدالطبیعه معرفی می کند. در یک نگاه ما بعد الطبیعه را دانش موجود بما هو موجود دانسته ودر نگاه دیگر آنرا الهیات می نامد. الهیات علم طبقه خاصی از موجودات یعنی علم به علل نخستین بوده و بنا براین موضوعآن موجودات الهی است. تفاوت این دو رویکردتاثیرات فراوانی بر نظامهای فلسفی پس از او گذاشته است .ابن سینا و آکوییناسهرچند هر دو ما بعدالطبیعه را علم موجود بماهو موجود می دانند ولی رویکرد آن دو به ما بعدالطبیعه متفاوت است. پس از ارسطو، در طول تاریخ فلسفه، فارابی و ابن سینا نخستین کسانی هستند که، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می دانند. و ابن سینانخستین کسی است که بحث در مورد تبیین موضوع مابعدالطبیعه را به عنوان یک مساله متافیزیکی مطرح می کند. نکته مهم واساسی این است که ابن سینا، خدا را در زمره مصادیق مابعدالطبیعه قرار داده و علم خداشناسی را بخشی از ما بعدالطبیعه می داند.توماس آکوئینی هر چند که به تبع ابن سینا، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می داند ولی خدا را در ذیل آن قرار نداده وموجود بما هو موجود را اثر خاصخدا و معلولاو بر می شمرد و بنابراین خداشناسی یعنی علمی که موضوع آن خداست را متمایز از ما بعدالطبیعه تلقی می کند. از نظر او غایت ما بعدالطبیعهشناخت خدا است.
کانت و خداشناسی نظری
نویسنده:
فرخ رستمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کانت در نقد عقل محضتحلیلِ ماهیتِ مابعدالطبیعه را سرلوحه ی کارخود قرارمی دهد.او تأکید می کند که مابعدالطبیعه محصول بلندپروازی های عقل محض بشری است وگرچه این بلند پروازی ریشه در طبیعت عقل دارد، اما انسان هیچ گاه از این طریق نمی تواند به معرفتی دست یابد.پس در نتیجه برای موضوعاتی که مابعدالطبیعه همواره خود را به آن مشغول کرده است مانند:نفس، جهان و خدا نمی توان مصداق عینی فرض نمود.و هرگونه تلاش برای اثبات عینی این تصورات افتادن در دام مغالطه است.ودر نتیجه هر گونه خداشناسی و جهان شناسی و روانشناسی در ساحت عقل محض غیر ممکن است.او برای نشان دادن امتناعِ خداشناسیِ نظری،انواع براهین ممکن اثبات وجود خداوند را که به زعم وی بر اساس حصر عقلی سه دسته اند را بررسی می کند و به این نتیجه می رسد،که برهان وجودی بی اعتبار است و براهین جهان شناختی و طبیعی _ کلامی هم که مبتنی بر برهان وجودی می باشند، فاقد اعتبارند پس در نتیجه هر نوع کوشش برای تأسیس نوعی خداشناسی نظری غیر ممکن است.
متافیزیک درحکمت دائویی و کنفوسیوسی
نویسنده:
طاهره توکلی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده ساختار فکری دو مکتب کنفوسیوسی و دائویی مشابه است؛ بدین معنا که هیچ یک از آن دو نه در پی وضع قواعد فلسفی - منطقی و اصول اعتقادی جزم آور بوده اند، و نه به مسائل انتزاعی و معقولات ثانوی و کلّیّات عقلی پرداخته اند؛ بلکه توجّه هر دو به امور محسوس و جاری در زندگی و هر آنچه که قابل تجربه برای انسان می باشد، بوده است. به همین جهت مفهوم "متافیزیک" نیز در چین کمی متفاوت است از آنچه که در فلسفه یونان باستان و سپس در عالم اسلامی شاهد آن هستیم. از مهمترین موضوعات متافیزیک، تبیین حقیقت غایی است که در بیشتر موارد دارای نوعی تقدّس برای انسان ها میِباشد . دو مفهومی که از این نظر در این دو مکتب قابل بررسی هستند عبارتند از تی ین یا آسمان و دائو. هردو مکتب به تثلیث آسمان، زمین و انسان توجّه داشته اند و بر ایجاد نوعی سازگاری و توازن میان این سه وجه تأکید دارند. امّا وجه تمایز آن دو بیشتر در نحوهیِ تفسیرشان از دائوست. کنفوسیوس به کمال اخلاقی انسان ها و حسن نظام اجتماعی نظر داشت و دائو را نیز در بطن سنّت و جامعه می شناخت. حال آن که در مکتب دائویی، دائو محور تفسیر هر چیز و حقیقتی ماورائی است که انسان باید جریان موزون آن را بپذیرد و خود را با آن هماهنگ کند . در نتیجه، سعادت انسان نه در جامعه بلکه در طبیعت معنا می یابد. طبیعت، در تفکّر چین هم پدیده های مادّی و هم امور غیر مادّی را در دو ساحت انسان و آسمان فرا می گیرد. در نهایت آن که می توان مکتب کنفوسیوسی را نوعی انسان مداری دانست که اگر به مسائل متافیزیکی توجه م یکرد، به جهت تأثیر آنها بر انسان و جامعه انسانی بوده است و مکتب دائویی را نوعی طبیع تگرایی می توان خواند که دارای رویکرد متافیزیکی است و نگرش انسان را به ماوراء محسوسات و ظواهر فرا می خواند
صفحات :
از صفحه 69 تا 95
آراء فلسفی، کلامی، اخلاقی و عرفانی علامه صلاح‌الدین سلجوقی
نویسنده:
عبدالرزاق احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسشهاي كلامي ،فلسفي، عرفاني واخلاقي مهم ترين دغدغه هاي فكري علامه صلاح الدين سلجوقي بوده كه ويدرامتداد حيات پرثمر خويش تلاش نموده تا قلم را برجاي نگذارد ودر هر فرصتي دست به نگارش بزند .اوكه درطول حيات خويش هيچگاه از وادي عرفان ومفاهيم عرفاني دل بر نگرفته است ، تلاش نموده تا با مطالعه وتدقيق در فراوردهاي فلسفي شرق وغرب به تامل دراين اندوخته ها بپردازد . سلجوقي ازهمان آغاز، انديشه ها را باكپسول نقد ونقادي بلعيده وبر آن شده تا عنصر نقد وميزان جرح وتعديل را دربرابر هيچ انديشه ا ي فرونگذارد وبه ويژه ازاين ابزارياد شده دربرابرهرانديشه انديشمندي استفاده نمايد . مجموعه نوشته ها ،ترجمه ها ويا اقتباس هاي سلجوقی مملو از مباحثي است كه با رنگ وبوي فلسفي ،كلامي وعرفاني معطر گرديده ونوعاً به طرح مطالب ومسايل فلسفي،لامي وعرفاني وباموشكافي هاي فراوان تلاش وافر نموده تانواقص وكاستي هاي انديشورزان به ويژه كوتاهي وكج انديشي هاي فيلسوفان غرب را برملا سازد . هرچند سلجوقي نياز به خوانشي متاملانه ومنتقدانه دارد وضروري است تا ديدگاه هايش در زمينه هاي مختلف مورد بررسي وتدقيق قرار گيرد با اين وصف نمي توان منكر قوت كلام ورسايي مطالب وي شد . مطالبي كه هميشه با چاشني رفان وخدا محور ي رنگ وبويي ديگر گرفته واورا به تكاور ميدان دفاع از عقيده وباورهايش اما با استدلال ودفاع عقلاني تبديل كرده است.
بررسی مبانی و لوازم  نظریه ی اصالت وجود با توجه به شرح منظومه ملاهادی سبزواری(از منظر معرفت شناسی) و اثر آن بر دیگر موضوعات فلسفی
نویسنده:
آیدا صادق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه اصالت وجود، شامل اصلی ترین مبانی بدیهی تصوری در فلسفه و محور اساسی حکمت متعالیه است و موثر بر روی دیگر موضوعات فلسفی است. تغییر نگاه به این مبانی موجب تغییر تگاه بر دیگر موضوعات می شود. با مقایسه و دقت میان پیش فرض های مطرح شده در نظریه اصالت وجود با توجه به شرح منظومه ملاهادی سبزوای، متوجه می شویم که تبیین یکسانی از چرایی ثنویت میان وجود و ماهیت صورت نگرفته است. از مقایسه تبیین نظر شارحین ملاهادی بر روی بحث «وجود» متوجه می شویم؛ در مبانی این نظریه؛ هم معرفت شناسی و هم هستی شناسی دخالت دارد و این نظریه محل تجلی و تعالی سیر رشد مباحث هستی شناسی و معرفت شناختی پیش از خود می باشد که رمز آن در تاریخ متافیزیک فلسفی پیشینیان نهفته است. در مورد این که اصالت یا با وجود (موجود) است و یا با ماهیت تکامل و تعالی ثنویتی است که از دوره ارسطو به متافیزیک فلسفه تزریق شده است و با دقت معرفت شناختی در مبانی این ثنویت رفع می گردد. هدف این تحقیق آن است که نشان دهد محل منازعه نباید بر روی یک مفهوم انتزاعی عقلی - یعنی مفهوم وجود-برقرار شود، بلکه باید به چگونگی ارتباط مراتب انسان با واقعیت پرداخت. با تحلیل معرفت شناسی از مبادی وجود، ماهیت، اصالت و اعتباریت و چگونگی حصول آن ها در انسان مشخص می شود که دو مفهوم وجود و ماهیت هم عرض با یکدیگر نمی باشند، و به سیر مراتب ادراکی انسان از واقع باز می گردند و ربطی به دو گانگی این مفاهیم در خارج و الزام به اصالت یکی و اعتباریت دیگری ندارد و با این نگاه هر سه فرض اصالت وجود، اصالت ماهیت و اصالت توأمان وجود و ماهیت، قابل ادغام شدن و بازخوانی به شکل جدید اصالت واقعیت هستند.
  • تعداد رکورد ها : 101