جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 336743
نقش حیا در نظام تربیت دینی و تطبیق آن با چالش‌های عصر حاضر
نویسنده:
مهدیه صابر مولائی؛ استاد راهنما: طلعت حسنی بافرانی؛ استاد مشاور: رضا مودب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«حیا»، به عنوان یک اصل بنیادین در نظام تربیت اسلامی و یکی از مهم‌ترین فضایل اخلاقی مورد توجه در قرآن و روایات است. این مقوله در متون دینی، به معنای داشتن شرم نسبت به: ارتکاب کارهای زشت، بی‌احترامی به انسان‌ها، تجاوز به حقوق دیگران و به‌طورکلی نسبت به کارهایی است که آبرو و شرافت فرد را تضعیف می‌کند؛ لذا وجود حیا در انسان، نشان‌دهنده درون پاک و احترام به خداوند، خود و دیگران است. این فضیلت تربیتی و اخلاقی، مورد تأکید تعالیم دین مبین اسلام و نیز از بایسته‌های سازنده معنویت انسان‌ها و دارای نقش فردی و اجتماعی بسیار مهمی است؛ با این وجود، حیا یکی از ارزش‌های فراموش‌شده در جوامع بشری حتی جوامع اسلامی است. ارزشی مغفول میان زرق‌وبرق زندگی مدرن در بسیاری از جوامع انسانی که از اصلی‌ترین عوامل بسترساز تربیت فردی، خانوادگی و اجتماعی محسوب می‌شود. این امر گرچه در دستورات اکید قرآن و سنت اولیای دین به چشم می‌خورد اما زوایای گوناگون جنبه‌های وجودی آن به نحو شایسته و کاربردی به ویژه با رویکرد فوق الذکر مورد واکاوی و تحلیل قرار نگرفته و به گونه‌ی بایسته تنقیح نشده است تا بتوان از حیا به عنوان یک اصل تربیتی در جهت تقویت شخصیت اجتماعی و عفت فردی استفاده کرد و بتوان این فضیلت را در برابر تهدیدات مدرنیته حفظ و تقویت نمود.
بررسی نقش عقل ودین در تکامل انسان از دیدگاه علامه جعفری
نویسنده:
مژگان غریبی؛ استاد مشاور: سعید علیزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
: این پژوهش به بررسی نقش عقل ودین در تکامل انسان از دیدگاه علامه جعفری می‌پردازد عقل یکی از شریف‌ترین قوای انسانی است که توانایی درک کلیات را دارد و انسان را از سایر موجودات متمایز می‌سازد. دین نیز یکی از منابع معرفت‌بخش محسوب می‌شود. علامه جعفری در نظریه حیات معقول، عقل را نه صرفاً به‌عنوان یک قوه جزئی‌نگر و ابزاری، بلکه در پیوند با عقل عملی و در تعامل با دین مورد توجه قرار می‌دهد. از دیدگاه ایشان، دین نه تنها در تعارض با عقل نیست، بلکه به تکامل عقل کمک می‌کند و آن را از خطا مصون می‌دارد. عقل در شناخت دین نقش مهمی دارد و یکی از منابع معتبر معرفت دینی است. از دیدگاه علامه جعفری، تکامل انسان در گرو تعامل و هماهنگی میان عقل و دین است. عقل، پیامبر درونی انسان است که او را به سوی حقیقت هدایت می‌کند، اما به تنهایی قادر به درک تمام ابعاد هستی نیست. دین، که شامل عقاید، اخلاق و احکام الهی است، در حکم پیامبر بیرونی، عقل را تکمیل کرده و آن را به سوی درک عمیق‌تر هدایت می‌کند. در نظریه حیات معقول، تکامل حقیقی انسان در گرو استفاده صحیح از عقل و بهره‌گیری از تعالیم دینی است. این تکامل، تنها به رشد علمی و فناورانه محدود نمی‌شود، بلکه ابعاد اخلاقی، روحی و معنوی را نیز در بر می‌گیرد. علامه جعفری تأکید دارد که عقل و دین در تضاد با یکدیگر نیستند، بلکه دین با ارائه نظام ارزشی و هدفمندی به عقل، مسیر صحیح رشد و تکامل انسان را هموار می‌سازد. در مجموع، از دیدگاه علامه جعفری، عقل و دین دو عنصر مکمل‌اند که در کنار یکدیگر، انسان را به سوی کمال و سعادت واقعی سوق می‌دهند. این پژوهش به روش کتابخانه‌ای، توصیفی و تحلیلی انجام شده است
نقد وبررسی اشکالات معاصرین از امامیه بر قاعده لطف با توجه به گزارش ابوجعفر طوسی
نویسنده:
عابد حسین اسماعیل؛ استاد راهنما: صالح الوائلی، کمال مسعود ذبیح
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
قاعده لطف یکی از مهم ترین اصول کلامی است که در مسیر استنباط اعتقادی قرار می گیرد، لذا متکلمان در بسیاری از جاهای مسائل کلامی بر آن تکیه کرده اند و یکی از اصول عدل است که پس از غیبت معتزله در سینه امامیه رشد کرده است، بنابراین قاعده لطف در موروث امامیه مفروغ الحجیه بوده است. ولی اکثر معاصران، از اساتید امامیه آن را تکذیب کردند و دیگران صورت بندی های جدید آن را به دلیل اهمیت آن در عرصه علم کلام ارائه کردند. از این رو، محقق می خواست آن را از میراث کلامی اسلامی پالایش کند و دریافت که در تاریخ خود دارای صورت بندی های متعددی است: یکی صورت بندی سنتی قاعده لطف، دومی: صورت بندی شیخ جعفر سبحانی و سومی: صورت بندی شیخ محمود بلچی. چهارم صورت بندی ردا برنکار است و این صورت بندی ها خالی از بحث و نقد علمی نیست. محقق فرمول پیشنهادی جدیدی ارائه کرد و فرمول پنجم فرمول پیشنهادی محقق است. طرفداران صیغه سنتی بر دلایل بسیاری استناد کرده اند که مهمترین آنها برهان حکمت، برهان فراوانی الهی و برهان اتمام حجت است. رویکردهای متعددی به آنها ارائه شده است، اما منبع انتقاد بسیاری از معاصران شده است. برخی از آنان منکر ارتباط عقلی احسان و غرض از تکلیف شده اند، مانند اشاعره. برخی دیگر بین مهربانی واقعی و شناخته شده فرق می گذارند و مطابقت علمی بین آنها را انکار می کنند. برخی از آنها به جای اطاعت، اهداف متعددی را برای فعل الهی در نظر می گیرند. همه آنها به دلیل ارتباط عقلی بین احسان حاصله و اطاعت و ارتباط متعارف بین مقرب و اطاعت طبق صورت دوم و چهارم، اساساً باطل است. و اما صاحب صورت دوم، مهربانی را با توجه به هدف خلقت و هدف اطاعت، بدون توجه به تفاوت واقعی آنها، به دست یافتنی و مقرب تقسیم کرده است. محقق آن را در فرمول پیشنهادی به دست یافتنی و تقریبی، همانطور که هست تقسیم کرد. اگر بین آن و چیزی که مورد درمان قرار می گیرد، ارتباط عقلانی وجود داشته باشد، آن چیز قابل حصول است. اگر ارتباط عادی و اجتناب ناپذیری بین آن و مورد معالجه وجود داشته باشد، تقریبی است و ربطی به تعدد اهداف الهی ندارد. در این تحقیق محقق با تکیه بر رویکرد استقرایی تحلیلی به نتایج قبلی دست یافت.
بررسی تطبیقی ظرفیت تعلم انسان و فرشتگان درقرآن وروایات
نویسنده:
طیبه طاهری اسمعیل کندی؛ استاد راهنما: علیرضا رستمی هراتی؛ استاد مشاور: حمیدرضا سروریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شرح و بیان مسئله پژوهشی: در نظام هستی شناختی اسلام انسان و فرشتگان به عنوان دو موجود متمایز با ویژگی ها، وظایف و جایگاه های خاص خود همواره مورد توجه متکلمان، فیلسوفان و مفسران قرآن بوده اند. انسان به عنوان خلیفه الله روی زمین از موهبت عقل اراده و توانایی یادگیری برخوردار است، در حالی که فرشتگان به عنوان موجوداتی مطیع و فاقد اراده ،وظایفی خاص در نظام خلقت بر عهده دارند. یکی از جنبه های مهم در مطالعه این دو موجود ،بررسی ظرفیت تعلم و دانش اندوزی آن هاست. این موضوع نه تنها از منظر فلسفی و کلامی حائز اهمیت است ،بلکه در قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام نیز به طور ویژه مورد توجه قرار گرفته است. قرآن کریم در آیات متعددی به موضوع دانش و تعلم اشاره کرده است برای مثال در سوره بقره، آیات 30 تا 33 به داستان خلقت آدم علیه السلام و تعلیم اسما به او اشاره می شود که نشان دهنده ظرفیت بالای انسان در یادگیری و دانش اندوزی است. از یک سو انسان به عنوان موجودی دارای عقل و اراده توانایی یادگیری تفکر و پیشرفت در زمینه های مختلف را دارد این ویژگی ها او را قادر می سازد تا به عنوان خلیفه الله مسئولیت های مهمی را در زمین بر عهده بگیرد. از سوی دیگر فرشتگان دانش محدود و خاصی دارند که از سوی خداوند به آن ها اعطا شده است این تفاوت ها نه تنها در جایگاه این دو موجود در نظام خلقت تاثیرگذار است بلکه نشان دهنده رویکرد متفاوت قرآن و روایات به مسئله دانش و تعلم است . روش شناسی :این پژوهش با استفاده از روش تفسیر موضوعی قرآن و تحلیل فلسفه اخلاق اسلامی به بررسی آیات و روایات مرتبط موضوع تعلم انسان و فرشتگان می پردازد. داده های تحقیق از طریق مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوای آیات قرآن و روایات معتبر جمع آوری شده اند. پیشینه و تاریخچه موضوع تحقیق : در خصوص عنوان ظرفیت تعلم در انسان و فرشتگان مقاله ،پایان نامه یا کتابی به طور جامع در منابع الکترونیکی و کتابخانه ای یافت نشد. اهمیت و ارزش تحقیق : این پژوهش از منظر تئوری انسان شناسی دینی و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی به دو پرسش بنیادین پاسخ می دهد . اول :تمایز هستی شناختی انسان و فرشتگان درقرآن کریم با طرح مفهوم تعلیم اسما درسوره بقره آیه سی و یک ،انسان را موجودی با ظرفیت کشف اسرار هستی و تسخیر طبیعت معرفی می کند .در حالی که فرشتگان به دانش تکوینی و اطاعت محض مجهزند این تمایز نیازمند بازخوانی فلسفی مفاهیمی مانند( اراده ،اختیار و مسئولیت پذیری)در نظام معرفتی اسلام است. دوم :نوآوری و پژوهش : پر کردن خلا مطالعاتی تطبیقی. مطالعات پیشین اغلب بررسی انسان با فرشتگان به صورت مجزا و نسبتا محدود پرداخته اند اما این تحقیق با رویکرد تطبیقی ساختارمند، تفاوت ها و شباهت های این دو موجود در حیطه های منشا دانش ،محدودیت های ادراکی و نقش انهادر نظام خلقت را تحلیل می کند. سه :اهمیت کاربردی ترویج فرهنگ علم محوری با استخراج مبانی دینی. تاکید بر تعقل (افلاتعقلون در بقره آیه چهل و چهار) می تواند الگویی برای نهادهای آموزشی اسلامی طراحی کند که بر تربیت انسان های پرسشگر و خلاق مناسب باشد و در برابر مادی گرایانی که انسان را موجودی صرفا مادی می دانند این تحقیق با استناد به قرآن انسان را موجودی چند بعدی ترکیبی( از عقل، روح و جسم) معرفی می کند که با داشتن ظرفیت علمی بالا ،قادر به تعالی تا مرزهای اسما الله است . اهداف تحقیق: تحلیل ویژگی های فرشتگان: شناخت ظرفیت های یادگیری فرشتگان به ما کمک می کند تا نقش آن ها در زندگی را بهتر درک کنیم . تحلیل آیات و روایات: بررسی آیات و روایات مرتبط می تواند به ما در درک تفسیرهای مختلف کمک کند و ما را به غنای علمی و دینی برساند. فرضیه ها :سوال اصلی تعلم انسان و فرشتگان از منظر آیات و روایات از چه ظرفیت و ویژگی هایی برخوردار است؟ سؤال فرعی 1:ظرفیت تعلم انسان و فرشتگان از منظر آیات و روایات چه شباهت هایی دارند؟ 2:ظرفیت تعلم انسان و فرشتگان از منظر آیات و روایات چه تفاوت هایی دارند؟ روش تحقیق :به شیوه کتابخانه ای کاربرد نتایج تحقیق :در انتشارات علمی
بررسی مقایسه‌ای عرفان مولانا و ابن‌ عربی خداشناسی عرفانی
نویسنده:
امير يوسفي؛ استاد راهنما: علی اشرف امامی؛ استاد مشاور: محمد جواد شمس استاد مشاور: فاطمه زارع حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پژوهش پیش رو در پاسخ و نقد رویکردی نگاشته شده است که برخی از پژوهشگران، میان عرفان مولانا و ابن‌عربی نسبت تقابل و تفاوت بنیادین را ترسیم می‌کنند. صاحب این قلم از این روست که ابتدا به معرفت‌شناسی مولانا و ابن‌عربی در قالب یک نظام عرفانی پرداخته است. در این راستا، تبیین می‌شود که معرفت‌شناسی ایشان در مقابل دیگر مکاتب دارای یک وحدیت رویه است و از این جهت بنیان و دروازه مناسبی را برای مشابهت‌های معرفتی می‌گشاید. هر دو ذیل ولایت محمدی و شریعت اسلام ذیل قرائتی مشترک هستند و مولانا نیز تمام عمر علمی خود را در غرب عالم اسلام و غالباً در شهر قونیه (مرکز تعالیم ابن‌‌عربی) زندگی کرده است. در ضمن، روابط نزدیکی با بزرگان این مکتب داشته است لذا با توجه به این قرائن و مستندات فراوان از متون ایشان، برخی مشابهت‌ها بررسی شده است که به صورت گزینشی انتخاب شده‌اند تا قرابت این دو مکتب را در موارد مصداقی نظری تبیین و تشریح کند. اشتراک معرفتی در مفهوم اعیان ثابته و نفس‌الرحمن که دو مفهوم کلیدی نزد ابن‌عربی هستند مورد بررسی قرار می‌گیرد و ذکر این مفاهیم در آثار مولانا مستند می‌گردد. همچنین مفهوم بازار بهشت و همسویی در شناخت نوع عالم و جنس عالم هستی بررسی شده است. به نگاه مشترک ایشان در تأویل هستی‌ و مواردی چون تضایف اله و مألوه نیز پرداخته شده است. در نهایت خداشناسی ایشان به نحو تفصیلی مورد تفسیر قرار گرفت که نشان داده شد، ایشان در شناخت ذات خداوند و نظام اسماء ‌و صفات الهی که ابن‌عربی آن را بسط داده است نیز سخنان مشترک فراوانی دارند.
بررسی تطبیقی گفتمان حجاب در اسلام و یهودیت در عصر جدید
نویسنده:
زهرا ذاکررضوی؛ استاد راهنما: منصور معتمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حجاب در معنای کلی و عام خود در همه ادیان ابراهیمی حائز اهمیت است. مسأله حجاب به طور خاصبه معنای پوشش ظاهری بانوان از مباحث مشترک مطرح شده در ادیان یهودیت، مسیحیت و اسلام است و شواهد متعددی در کتب مقدس اعم از عهد عتیق یا تنخ (شامل تورات، کتاب انبیاء و مکتوبات مقدس)، تلمود، عهد جدید، قرآن کریم و راه و روش پیروان اولیه برای آن وجود دارد. تنها تفاوتی که مسأله حجاب در همه ادیان ابراهیمی دارد حدود حجاب و گاهی فلسفه آن است. پژوهش حاضر ضمن بررسی اجمالی پیشینه تاریخی حجاب در ادیان یهودیت و اسلام در صدد بررسی تطبیقی آن به عنوان یک مسأله در دوران حاضر و همچنین مواجهه مسلمانان و یهودیان با جهان جدید و مدرنیته و چگونگی برخورد آن‌ها با مسأله حجاب می‌باشد که از آن به گفتمان حجاب تعبیر می‌‌شود. دین یهودیت از قدیمی‌ترین ادیان صاحب شریعت محسوب می‌شود و در تعالیم آن از موضوع حجاب یاد شده است. در تورات و نیز در کتب انبیاء عباراتی وجود دارد که رواج استفاده از حجاب سر و اندام و حتی صورت با روبند یا برقع را نشان می‌دهد. زنان طی سالیان طولانی در یهودیت از جایگاه خوبی برخوردار نبودند و اختیاری در زمینه تصمیم‌گیری درمورد بسیاری از مسائل از جمله پوشش خود را نداشتند و طبق نظر ویل دورانت، یهودیان وجود آنان را فقط به دلیل تأمین منبع تولید سربازان جنگ‌جو تحمل می‌کردند.(دورانت،1374،ص149) عصر روشنگری در تاریخ فلسفه غرب و همچنین یهودیت در میانه سده هفدهم آغاز شد و انقلاب‌های عظیمی در دانش و فلسفه به وجود آورد. اهداف روشنفکران در این دوره آزادی، پیشرفت و مدارا بود. در این میان زنان نیز برای رسیدن به حقوق خود و ارتقای جایگاهشان در جامعه تلاش‌هایی کردند. رعایت حجاب در اسلام نیز مورد تأکید قرار دارد و حجاب زن در برابر مردان بیگانه جزء ضروریات و واجبات دین است. آیات حجاب که در طول ده سال حکومت اسلامی پیامبر در مدینه نازل شد، در ابتدا خطاب به زنان پیامبر بود و سپس شامل همه مسلمانان گشت.حدود حجاب در اسلام در روایاتی برشمرده شده است و بنابر تعالیم قرآن، کلیه فرق اسلامی به ضروری بودن حجاب و در مورد حدود آن (پوشش همه بدن به جز دست‌ها تا مچ و صورت) هم‌نظراند. در دین اسلام فلسفه و چرایی آن با صراحت بیشتری مورد توجه قرار گرفته و مواردی مانند حفظ شخصیت زن از طمع بیماردلان به عنوان منشأ این حکم ذکر شده است. زنان تا صدها سال پیش از انقلاب مشروطه در وضعیت زیردستانه قرار داشتند؛ حالتی که نه می‌توانستند آن را تغییر دهند و نه امیدی داشتند که بتوانند حقوق خود را دریافت کنند. آن‌ها حتی اجازه نداشتند کنار همسر خود در ملأ عام قدم بزنند چه رسد به اینکه همسرشان را خود انتخاب کنند یا برای رسیدن به انتخاب‌های دیگر تصمیم بگیرند. در زمان انقلاب مشروطه و مواجهه با جهان جدید بود که زمینه بروز تغییرات گسترده در ایران رقم خورد و این انقلاب را می‌توان «آغاز» یک رنسانس تاریخی برای زنان ایرانی دانست. این پژوهش بعد از نگارش کلی پیشینه حجاب در یهودیت و اسلام، در پی بررسی عصر جدید و عوامل اجتماعی مرتبط با گفتمان حجاب در این زمان خواهد بود. عصر جدید به‌معنای برخورد با مدرنیته و تجدد که در اروپا حدوداً از نیمه قرن هفدهم و قرن هجدهم و همچنین در اسلام و ایران از حدود سال‌ 1280‌ و نزدیک به انقلاب مشروطه آغاز می‌شود. یهودیان که از جهان قرون وسطایی گتو به زندگی روشنفکرانه قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم وارد گشتند با این تحولات روبه‌رو شدند. همچنین ما در این پژوهش قصد داریم به بازنگری برخی آثار موزس مندلسون(1729-1786) و نحمان کروحمال(1785-1840) بپردازیم. دو الهی‌دان بزرگ عصر جدید که سنت‌گرایان، آن‌ها را بانی اصلی نهضت اصلاح‌گرایی می‌دانستند و دیگران را از خواندن آثارشان منع می‌کردند. مندلسون در سرآغاز این دوره انتقالی فرهنگی قرار داشت و زندگی و آثار وی برجهت‌گیری آن تأثیر بسیاری نهاد. او یک یهودی راست‌کیش بود که به جزئیات آداب آن جماعت اهمیت می‌داد. به طور مثال در ایام عزای عمومی در تقویم یهودی، موی سر و صورت خود را اصلاح نمی‌کرد و همسرش مانند زنان یهودی پس از ازدواج موی سر خود را می‌پوشاند؛ با این حال ایشان تغییر در آداب و شعائر یهودیت را برای بروز جنبش اصلاح‌گرایی لازم می‌دانست. در قرن نوزدهم طی جریاناتی در جامعه یهود اشورین، (Schwerin؛ شمال آلمان، شرق هامبورگ، کنار دریاچه اشورینر) دو تلقی مختلف از هلاخا به وجود آمد که مندلسون و حاخام‌های منتقد نماد آن بودند و آن یکی از اصلی‌ترین علل تقسیم جامعه یهود اروپا به دو گروه متفاوت بود. عده‌ای از یهودیان مانند اصلاح‌گرایان درپی تغییر سنت‌های گذشته و هماهنگ‌سازی با عصر جدید بودند و بیشتر رهبران راست‌کیشی موضع محافظه‌کارانه داشتند و از تقدس سنت دفاع می‌کردند. واضح است در چنین شرایطی مسائل و احکام مختلف از جمله حجاب مورد بازبینی قرار گیرد و موافقان و مخالفان خود را داشته باشد. کروحمال نیز به فلسفه تاریخ توجه داشت و اهمیت او در سودمندی اندیشه‌هایش و بُعد تاریخی‌ای بود که بخش زیادی از حیات فکری یهودیت قرن نوزدهم را تحت نفوذ خود گرفت. برخی از کسانی‌که از اندیشه‌های او تبعیت می‌کردند، سنت‌گرایانی بودند که بین تحقیقات سکولار و دیدگاه‌های تاریخی با مسائل تلمودی و قرون وسطایی ارتباط ایجاد می‌کردند. در سال‌های بعد نیز دیگرانی آمدند که مدافع اصلاحاتی معتدل، مطابق و هماهنگ با تحقیقاتی که در تاریخ و تحولات اندیشه و رفتار یهودیان داشتند، بودند.بعد از اروپا و تحولات آن در خصوص گفتمان حجاب، این مسأله در چهارچوب بحث دفاع از حقوق زن در کشورهای اسلامی نیز مطرح شد. سابقه این مباحث در کشور ما، به صورت محدود به سه چهار دهه پیش از مشروطه و بیشتر به پس از انقلاب مشروطه، به ویژه دوره سلطنت رضاخان پهلوی(1320-1305) برمی‌گردد. حجاب یک عمل اجتماعی، شرعی و عرفی است و ضروری است تا هر مبحث از هم تفکیک و بررسی شود.
تبیین فلسفی سنت امداد بر اساس مبانی حکمت متعالیه
نویسنده:
سجاد آذریان؛ استاد راهنما: حسن معلمی؛ استاد مشاور: محمدتقی یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
سنت‌های الهی به معنای طرق و روش‌های عام، مستمر و حکیمانه خداوند در تدبیر امور هستی، از دیرباز موردتوجه مفسرین اسلامی و در دوران متأخر موردتوجه متکلمین قرارگرفته است؛ اما باوجود اهمیت و ضرورت معقول سازی مفاهیم کلیدی دینی، مطالعات فلسفی در این حوزه به‌ندرت یافت می‌شود. سنت امداد الهی به‌عنوان عام‌ترین سنت تکوینی مشروط در راستای تشریع، به سیره جاری و مستمر الهی بر یاری‌رسانی به انسان‌ها در مسیری که انتخاب می‌کنند گفته می‌شود که در این تحقیق با ادبیات فلسفی به فعلیت‌بخشیِ استعدادهای بالقوه موجود مختار به‌طور مستقیم یا باواسطه، از جانب خداوند پس از صدور فعل اختیاری، بازتعریف شده است. به دلیل عمومیت این سنت، سنت‌های زیادی تحت آن قرار دارد و از مصادیق آن محسوب می‌شوند. این تحقیق با روش عقلی- تحلیلی و مبتنی بر مبانی حکمت متعالیه، امتداد این نظام فلسفی را در تبیین سنت امداد در سه حوزه هستی شناسی، خداشناسی و انسان شناسی موردبررسی قرار داده است. در بخش هستی شناسی، به نحوه وجود سنت‌های الهی و تبیین فلسفی بر مبنای علل اربعه پرداخته‌شده و در تبیین خداشناسی بر نقش اسمای الهی در صدور سنت‌های الهی و ترتیب آن‌ها تأکید شده و در تبیین انسان شناسی نقش انسان و اراده او در تحقق سنت امداد الهی مورد واکاوی قرارگرفته است. درنهایت با استفاده از تبیینِ صورت گرفته، به برخی شبهات و چالش‌های الهیاتی مرتبط باسنت امداد و رابطه آن با حکمت، عدل و رحمت الهی پاسخ‌داده‌شده است. از پاسخ به شبهات مذکور نتیجه گرفته می‌شود که سنت امداد و اقتضائاتِ آن، منافاتی با حکمت، رحمت، عدل و تفضل الهی ندارد.
بررسی رابطه خداشناسی و تأویل در نظام فکری فخررازی (با تاکید بر کتاب تأسیس التقدیس )
نویسنده:
مریم بویرحسنی باغناری؛ استاد راهنما: مصطفی موسوی اعظم؛ استاد مشاور: علی نجات رای زن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
متکلّمان مسلمان از هر طیفی بر این فرض وحدت نظر دارند که خداوند همانند مخلوقاتش نبوده و صفات موجودات مخلوق را نمی‌توان به وی نسبت داد، چرا که در غیر این صورت خداوند ممکن الوجود می‌شود. با این وجود، مشکل پیش روی متکلّمان این بود که منابع موثّقی چون قرآن و سنّت در توصیف خداوند بشدّت انسان‌انگارانه هستند. قرآن و سنّت از «دست» خداوند، «نزول» او، «صعود» او، «آمدن» و »رفتن» او، و نشستن وی بر عرش خود صحبت به میان می‌آورند. این اوصاف چالش برانگیزند؛ زیرا در ظاهر دلالت بر این دارند که خداوند در جهت یا مکانی است و شباهتی به موجودی جسمانی و انسان‌وار دارد. مشکل پیش روی این دسته از متکلّمان را می‌توان در شکل این سوال مطرح کرد: چگونه می‌توان واقعیّت اوصاف انسان‌وارانه خداوند را بدون افتادن در دام تشبیه بیان کرد و بدین گونه به این اصل اساسی در خداشناسی رسید که خداوند شبیه مخلوقات خود نیست؟ تاکید متکلّمان سنّتی که تنها قرآن و سنّت را موثّق و مشروع می‌دانستند بر آن بود که می‌بایست همواره به قرآن و سنّت تمسّک جست چرا که تنها از طریق آنهاست که خداوند خود را بوسیله اسماء و اوصافش آشکار ساخته است. همچون متکلّمان سنّتی، اشاعره با مسئله تشبیه مواجه بودند و روش تفسیری آنها منشعب از این مسئله بود که چگونه می‌توان حقیقت اسماء و اوصاف الهی همچون «فَوق» و «عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» را بدون افتادن در دام تشبیه، یعنی بدون اختصاص اوصاف مخلوقات (تناوب، حرکت، جهت، و غیره) به او، حفظ کرد؟ رویه اصلی در اشعریّت نسبت به مسئله تشبیه بر مبنای چندین فرضیه بود که مهم‌ترین آنها در ارتباط با سندیّت قرآن و سنّت به عنوان منابع وحیانی و آسمانی است. بر این اساس، خداوند خود را در قرآن و سنّت با اسماء و اوصافی انسان‌انگارانه، همچون «یَد»، توصیف می‌کند. از آنجاییکه این اسماء و اوصاف آسمانی می‌باشند، تنها قرآن و سنّت ضامن تفسیر مشروع آنها هستند. در اساس، این بدان معناست که لازم است شیوه‌ای را که خداوند برای توصیف خود با نسبت‌دادن این اسماء و اوصاف به خود برگزیده بپذیریم و تأویل را که روشی تفسیری بر مبنای تعقّل در این مسئله است به کار نبندیم. پیروان اعتزال که مدّعی استفاده محض از تعقّل به عنوان منبع علوم دینی بودند، بر این عقیده بودند که چنین آیات و احادیثی، هنگامی که در معنای ظاهری خود به کار گرفته شوند، در شأن خداوند نبوده و در نتیجه می‌بایست تأویل مورد استفاده قرار گیرد. وامداری رازی از روش‌شناسی معتزله بویژه در کتاب تاسیس التقدیس مشهود است. این کتاب تماما وقف مسئله تأویل و چگونگی مشروعیت تفسیر قرآن و احادیث نبوی بصورت مَجاز با معطوف‌کردن مفهوم آشکار آنها به مفهوم نهان آنها شده است. روش رازی در این رساله، پذیرش مفهوم اعتزالی تأویل (و فرضیّات خداشناسی مستتر در آن) در مقابله با مخالفان سنّتی حنبلی است که موافقتی با تأویل نداشتند. در مقابله با نظرات مخالفان خود در باب تأویل، رازی روشی را اتّخاذ کرد که هدف آن ضروری ساختن تأویل بود. این روش در این بخش‌های کتاب تاسیس التّقدیس بیان شده است: 1) دلایلی مبنی بر اینکه خداوند تبارک و تعالی فراتر از جسمیّت و مکانیّت فضایی است؛ 2) تفسیر [مَجاز] متشابهات آیات قرآن و احادیث نبوی. تاثیر معتزله بر روش‌شناسی فخررازی از محتویات تاسیس التّقدیس مشهود است. بخش (1) در باب موضع معتزله در بحث این مسئله است که خداوند «فرای جسمیّت و مکانیّت فضایی» است و در یک جهت یا یک فضا که جسمیّتی را اشغال کند نمی‌باشد. رازی سپس ادّله‌ای بر مبنای شواهد نقلی و عقلی ارائه می‌دهد که طبق آنها خداوند را نمی‌توان با حواس درک کرد زیرا که او نه «اینجا» و نه «آنجا» و در نتیجه نه در یک جهت و یا مکان خاص است. (فخررازی، 2011: 46-114) بخش (2) نیز قویّا متاثّر از معتزله است و بحث در آن بر این است که معنای ظاهری آیات و احادیث انسان‌انگارانه در شأن خداوند نیستند. (فخررازی، 2011: 116-217) در نتیجه معنای ظاهری نمی‌تواند مقصود قرآن و احادیث باشد و می‌بایست استعاره‌وار و از طریق تأویل تفسیر شوند. گستره‌ی تأویل و جوانب آن، مسئله‌ای است که در چارچوب معرفتی رازی و مفروضات خداشناسانه او مشخص می‌شود. این جوانب من حیث مجموع نشان می‌دهند که رازی رسما یکی از ویژگی‌های اصلی اشعریّت سنّتی، یعنی سندیّت قرآن و سنّت به عنوان منابع موثّق علوم دینی را منکر می‌شود. در چارچوب معرفتی فهم رازی از مسئله تأویل، تعقّل به عنوان منبعی مستقل از علوم دینی در نظر گرفته می‌شود. (Tariq Jaffer, 2012) این بدان معناست که تعقّل نیازمند هدایت قرآن و سنّت در درک علوم دینی نبوده و کاملا قادر به کسب چنین علومی بطور مستقل است. این چارچوب زاده نگاه رازی به مسئله تشبیه در بخش نخست تاسیس التّقدیس است که در باب «شواهدی مبنی بر فراتر بودن خداوند از جسمیّت و مکانیّت فضایی» می‌‌باشد. (فخررازی، 2011: 46-114) رازی در این بخش صراحتا چارچوب شناختی اشعریّت سنّتی که شناخت خداوند را تنها محدود به قرآن و سنّت می‌کند انکار کرده و بر پذیرش حقیقت یا معنای ظاهری اوصاف الهی تاکید می‌ورزد. بسیاری از ادلّه‌ که رازی ارائه می‌دهد پیرو خطّ مشی فکری معتزله است. در اندیشه رازی، استفاده از تأویل نتیجه پیروی از این خداشناسی اعتزالی و تاحدودی فلسفی است. جان کلام منطق رازی در مورد تأویل به این شرح است: الف) چنانچه معنای ظاهری قرآن با اصول الهیّاتی که تعقّل از طریق ادلّه منطقی برپا کرده است همخوانی نداشته باشد (برای مثال، اینکه خداوند در یک جهت یا مکان نیست)، معنای ظاهری قرآن ذیل محالات دسته‌بندی می‌شود؛ ب) از آنجاییکه قرآن باید با آنچه تعقّل برقرار ساخته توافق داشته باشد، مقصود آیات قرآنی نمی‌تواند محالی منطقی باشد بلکه باید معنای غیرظاهری آنها باشد؛ ج) بنابراین، مفسّر ناگزیر معنای ظاهری توصیفات انسان‌انگارانه را به سمت معنایی غیرظاهری یا تمثیلی معطوف می‌دارد، چرا که در غیر این صورت تضاد مستقیمی بین منطق و قرآن به وجود می‌آید.
تبیین نظرات علامه مجلسی رحمه الله علیه و تحلیل رویکرد ایشان در مسئله شناخت خداوند متعال
نویسنده:
ضرغام عباس شاه؛ استاد راهنما: مهدی آزاد پرور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه مجلسی رحمه الله علیه یکی از بزرگترین و شهیر ترین علماء شیعه در قرون اخیر است. کارنامه ی علمی او گویای همه چیز است و همین از او یک متکلم، محدث و صاحب نظر بزرگ ساخته است. نظرات علامه مجلسی (رحمه الله علیه) در مباحث و ابواب گوناگون علمی از گذشته مورد بحث جوامع علمی بوده است. یکی از مباحث مهمی که از قدیم الایام در بین علماء و متکلمین شیعه مورد بحث و بررسی بوده، مبحث شناخت خداوند متعال است. همچون دیگر علماء، علامه مجلسی (رحمه الله علیه) نیز در گنجینه ی گرانبهای علمی که از خود بجای گذاشته، درباره این موضوع نیز صحبت ها و بیانات گران سنگی از خود به جای گذاشته است. تحقیق پیش رو در صدد این است که رویکرد علامه مجلسی رحمه الله علیه در باب شناخت خداوند متعال را در چهار فصل پیش رو تبیین و تحلیل نماید. در فصل اول به مباحث مربوط به کلیات موضوع و مفهوم شناسی و تعریف رویکرد های حدیثی و فلسفی و همچنین زندگینامه علامه مجلسی رحمه الله علیه پرداخته شده است. در فصل دوم به بیان راه های شناخت خداوند متعال و همچنین براهین اثبات خداوند متعال از دیدگاه علامه مجلسی رحمه الله علیه و تمسک او به استفاده از ادله نقلی در باب اثبات خداوند پرداخته شده است. در فصل سوم به بیان صفات خداوند متعال در کتب علامه مجلسی رحمه الله علیه و تقسیم بندی ایشان از صفات پرداخته شده و در نهایت در فصل چهارم به تبیین و تحلیل رویکرد علامه مجلسی (رحمه الله علیه) در باب شناخت خداوند متعال پرداخته شده و همچنین رویکرد ایشان تبیین شده است. علامه در مطالب خود، مباحث عقلی و فلسفی را گنجانده و از آنها به کرات استفاده نموده است. علامه رویکرد اخبارگرایانه را دارد اما اخباری محض نیست. ایشان هم عالمی عقل گرا بوده و هم توجه به اخبار داشته، و هر دوی این رویکردها از آثار ایشان قابل اخذ است.
بررسی دیدگاه مفسران در مورد ظلم منسوب به سه پیامبر بزرگ خداوند در قرآن حضرت آدم (ع) و حضرت موسی (ع) و حضرت یونس (ع)
نویسنده:
فائزه ذاکری امین؛ استاد راهنما: الهه هادیان رسنانی؛ استاد مشاور: حسن اصغر پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از آنجا که به طور تقریبی همه ی ما مسلمانان بر عصمت پیامبران معتقدیم و مسئله ی عصمت داشتن پیامبران را یکی از اصول پیام آوران خداوند می دانیم که به دور از گناه و معصیت پیامبران مسئله ایست که خداوند در وجود آنها قرار داده است،اما موضوعاتی که در قرآن کریم در رابطه با نحوه ی عملکرد و زندگی پیامبران خداوند وجود دارد ،اختلافاتی را در ذهن انسان درباره ی عصمت ایشان به ارمغان می آورد که آدمی را به تحقیق و پژوهش فرا می خواند تا بتواند ادله ای در جهت عصمت پیامبران در ذهن بشریت بیش از پیش ثبت نماید. در میان این آیات،آیاتی وجود داردکه واژه ی "ظلم" و غفران آن را درباره ی سه پیامبر بزرگ خداوند یعنی حضرت آدم علیه السلام و حضرت موسی علیه السلام و حضرت یونس علیه السلام مطرح می کند که دشواری و پیچیدگی بسیاری در رفع تشابه برای مفسران قرآن ایجاد کرده است و به نظر می رسد بسیاری از مفسران و مترجمان قرآن کریم، از عهده ی تفسیر و ترجمه صحیح این آیات بر نیامده اند و نتیجه ی مطلوبی برای اثبات عصمت این سه پیامبر بزرگوار به دست نیامده است. در این پژوهش سعی داریم تا با بررسی تفاسیر و ترجمه های گوناگونی که در راستای این موضوع موردنظر در رابطه با سه پیامبر بزرگ خداوند مطرح است، به دقیق ترین تفسیر و ترجمه که معنا و مفهوم دقیق را همراه با حفظ مقام و منزلت سه پیامبر بزرگ الهی است، دست یابیم تا چالش ها و نقدهای تفاسیر و ترجمه ها را براساس تفسیر درست این آیات واکاوی کنیم و به نتیجه قطعی درباره ی عصمت این سه پیامبر بزرگ خدا برسیم.برای پژوهش مورد نظر از جریانات تفسیری نظیر تفاسیر اهل حدیث مانند:(ابن ابی حاتم،تفسیر القرآن العظیم،تفسیر مأثور اهل سنت، قرن چهارم،سال نشر:1419ق)،(تفسیر فی ظلال القرآن سیدقطب(ترجمه فارسی)،تفسیر اجتماعی قرآن قرن چهاردهم،سال نشر1387ش)تفاسیر اشاعره مانند: (تفسیر القرآن العظیم "تفسیر ابن کثیر" تفسیر قرآن با قرآن)،(الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن"تفسیر ثعالبی" تالیف ابو زید عبدالرحمن)تفاسیر معتزله مانند(الکشاف اثر محمود بن عمر زمخشری،تفسیر ادبی قرآن)و تفاسیر کلامی شیعه امامیه مانند:( مجمع البیان فی تفسیر القرآن اثر فضل بن حسن طبرسی(م548ق) ،(الکاشف اثر محمد جواد مغنیه "م1400ق")و(مکارم شیرازی،ناصر و همکاران،تفسیر نمونه،تفسیر اجتهادی و اجتماعی جامع،قرن پانزدهم ،سال نشر:1380ش) و....مورد استفاده قرار می گیرد و برای کامیابی در این پژوهش با بررسی واژگان قرآنی و تفاسیر مربوط به موضوع مورد نظرهمراه با استخراج معانی آن و مفهوم اصلی لغت، تفاسیر گوناگون دیگر را بررسی می نماییم.
نقد و بررسی سودگرایی سلبی از دیدگاه اخلاق اسلامی
نویسنده:
حبیب جعفری حاجی آبادی؛ استاد راهنما: مرتضی طباطبایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش باهدف بررسی و نقد دیدگاه «سودگرایی سلبی» در عرصه فلسفه اخلاق، تلاش می‌کند با تحلیل مبانی نظری این مکتب و مقایسه آن با اصول اخلاق اسلامی، به میزان هم‌سویی یا ناسازگاری این دو نظام اخلاقی پی ببرد. سودگرایی سلبی به‌عنوان شاخه‌ای از سودگرایی کلاسیک، بر کاهش درد و رنج به‌عنوان معیار بنیادین کنش اخلاقی تأکید دارد. این مکتب، با الهام از اندیشه‌هایی چون بنتام، سیجویک و چرچ، نگاهی نتیجه‌محور و حداقلی به اخلاق دارد که در آن اجتناب از آسیب مهم‌تر از ارتقای خیر است. در مقابل، اخلاق اسلامی مبتنی بر ترکیب نیّت‌گرایی، تکلیف‌مداری و غایت‌گرایی الهی است. در این دیدگاه، معیارهای اخلاقی نه‌تنها بر اساس پیامدهای دنیوی بلکه با درنظرگرفتن مقاصد، نیت‌ها و غایات متعالی انسان سنجیده می‌شوند. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که اگرچه شباهت‌هایی در سطح مصادیق (مانند تأکید بر دفع ضرر از دیگران) میان سودگرایی سلبی و اخلاق اسلامی وجود دارد، اما در سطح مبانی نظری و غایات نهایی، تفاوت‌ها و ناسازگاری‌های بنیادین میان این دو نظام مشاهده می‌شود. روش تحقیق در این پژوهش به‌صورت توصیفی - تحلیلی بوده و با استفاده از منابع معتبر فارسی و لاتین، تلاش شده است تا تحلیلی جامع و انتقادی از این موضوع ارائه گردد. در نهایت، در این پژوهش نتیجه می‌گیریم که سودگرایی سلبی به‌عنوان یک نظریه اخلاقی سکولار، نمی‌تواند جایگزینی برای نظام اخلاق اسلامی باشد، اگرچه در برخی موارد می‌توان از آن به‌عنوان مکملی محدود برای تحلیل‌های اخلاقی بهره گرفت.
  • تعداد رکورد ها : 336743