جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 72
ساختار معرفت از دیدگاه ابن سینا و مبناگرایی معاصر
نویسنده:
زهرا قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبناگرایی یکی از رویکردهای مطرح در حوزه‌ی تبیین ساختار توجیه و معرفت است، که از لحاظ تاریخی بر سایر رویکردهای مطرح در این حوزه مقدم است و ارزش معرفت‌شناختی آن به عقیده‌ی بسیاری از معرفت‌شناسان بر سایر رویکردها اولویت دارد. بر مبنای این رویکرد ساختار باورهای موجه و معارف ما ساختاری دو لایه است؛ برخی از باورها مبنا و پایه برای سایر باورها هستند و سایر باورها برای توجیه خود بر این باورهای پایه مبتنی می باشند. به عقیده‌ی بسیاری از معرفت‌شناسان مسلمان، رویکرد ابن‌سینا به ساختار معرفت رویکردی مبناگرایانه است، آنان معتقدند که نظریه‌ی ابن‌سینا تقریری از مبناگرایی سنتی مطرح در معرفت‌شناسی تحلیلی است. در این پایان‌نامه ابتدا تقریرهای مختلف مبناگرایی مطرح در معرفت‌شناسی تحلیلی توضیح داده و سپس این مسأله تبیین می‌شود که رویکرد مورد تأیید ابن‌سینا به دلیل پذیرش خطاناپذیری و یقینی بودن مبادی معرفت و همچنین توجیه پیشین بدیهیات اولیه، تقریری از مبناگرایی سنتی و عقل‌گرایانه است، ابن‌سینا در تبیین ساختار معرفت به بررسی ساختار معارف تصوری و همچنین نقش "اصل عدم تناقض" در معارف ما نیز پرداخته است و از این جهت از مبناگرایی مطرح در غرب متمایز می‌شود.
بررسی رئالیسم ماهوی بر پایه‌ی قضایای حقیقیّه از منظر شهید مطهری
نویسنده:
نعمت اله بدخشان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
مسأله‌ی توجیه صدق ادراکات بشر و اثبات واقع‌نمایی شناخت، که از آن به ارزش شناخت تعبیر می‌شود، از اساسی‌ترین و در عین‌حال پیچیده‌ترین مسائل مربوط به ادراکات است. شهید مطهری با آن‌که همه‌ی ادلّه‌ی وجود ذهنی را اثبات کننده‌ی ادّعای حکمای مسلمان مبنی بر حصول صورت و عین ماهیّت معلوم در ذهن نمی‌داند، معتقد است که «حکم ایجابی بر معدومات» به‌منزله‌ی یکی از دلایل اثبات این ادّعا، اگر بر مبنای قضایای حقیقیّه به صورتی که خواجه نصیرالدّین در کتاب تجرید الاعتقاد مطرح کرده است، مطرح شود، نه تنها برای ردّ نظریه‌ی اضافه، بلکه برای اثبات ادّعای حکما نیز کافی خواهد بود. در این نوشتار، این ادّعا بر پایه‌ی تفسیری از قضایای حقیقیّه، که درست‌تر و مقبول‌تر به نظر می‌رسد، نقد و بررسی شده و همچنین کفایت این دلیل به دلیل صعوبت و یا غیر‌ممکن بودنِ دستیابی به ذاتیّات و عین ماهیّات اشیا، مداقّه و نقد شده است. نتیجه‌ی چنین کوششی از سوی شهید مطهری و حکمای مسلمان درباره‌ی توجیه صدق، تنها رسیدن به رئالیسمی است که از آن به رئالیسم مفهومی- حکایی یاد می‌شود، نه رئالیسم ماهوی، که شهید مطهری آن را تنها راهِ واقع‌بینیِ شناخت و کشف واقع می‌داند.
صفحات :
از صفحه 77 تا 96
ارزیابی دیدگاه نیکولاس ولترستورف درباره‌ی فلسفه‌ی تحلیلی دین در اواخر قرن بیستم
نویسنده:
محمدرضا بیات، علی اصغر درلیک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
فلسفه‌ی تحلیلی دین در اواخر قرن بیستم، شاهد شکوفایی شایان توجه و البته نقدهای جدی بوده است. نیکولاس ولترستورف فیلسوف تحلیلی دین کوشیده است تا ضمن ارائه‌ی توصیفی از شاکله‌ی فلسفه‌ی تحلیلی دین در این بازه‌ی زمانی، به منتقدان آن نیز پاسخ دهد. وی با تکیه بر ساختار روایی-داستانیِ فلسفه‌ی تحلیلی دین، معتقد است که تنها با توجه به سه ویژگی اساسیِ فلسفه‌ی تحلیلی دین در این دوره، یعنی واقع‌گرایی، دفاع از تقریری خاص از مبناگرایی در معرفت‌شناسی و باور به امکان دست‌یابی به معرفت خداوند، می‌توان درک و فهم درستی از آن به دست آورد، وگرنه دچار خطا خواهیم شد و انتظارات نابجایی از آن هم خواهیم داشت. در این مقاله، ضمن توصیف دقیق دیدگاه ولترستورف، انتقاداتی مانند یکی‌گرفتن فلسفه‌ی تحلیلی دین و معرفت‌شناسی اصلاح‌شده و لزوم انکار عقلانیت مشترک در تحلیل وی را بیان خواهیم کرد.
صفحات :
از صفحه 73 تا 88
مقایسه‌ی نظریه‌ی اعتمادگرایی آلستون و پلانتینگا (با تأکید توجیه بر باورهای دینی)
نویسنده:
اکرم عسکرزاده مزرعه، علی علم الهدی، جلال پی‌کانی، سعید رحیمیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
نظریه‌ی روال باورساز تجربه‌ی دینی ویلیام آلستون و نظریه‌ی کارکرد صحیح آلوین پلانتینگا جزء نظریه‌های اعتمادگرایانه‌اند. مشخصه‌ی اصلی و وجه تمایز نظریه‌های اعتمادگرایانه از سایر نظریه‌های برون‌گرایانه در این است که این نوع نظریه‌ها مؤلفه‌های اصلی نظریه‌های برون‌گرایانه و درون‌گرایانه را با هم جمع نموده‌اند و ازاین‌رو، مبرّا از اشکال‌های وارد بر نظریه‌های درون‌گرایانه‌اند و باورهای صادقِ بیشتری را به دست می‌دهند. آلستون و پلانتینگا با استفاده از این رویکرد، روش معتبری را برای حصول باورهای دینی صادق پیش نهاده‌اند. البته این دو نظریه در مقایسه با هم، تفاوت‌های مهمی دارند که آن‌ها را از هم متمایز می‌نماید. براساس نظریه‌ی روال باورساز تجربه‌ی دینی، فاعل شناسا با استفاده از فرایند درخور اعتماد تجربه‌ی دینی، می‌تواند به باورهای دینی صادق دسترسی داشته باشد، امّا براساس نظریه‌ی کارکرد صحیح فاعل شناسا، با به کارگیری حسّ الوهی می‌تواند باورهای دینی صادق را به دست آورد. البته تعداد باورهای دینی صادقی که از فرایند باورساز درخور اعتماد به دست می‌آید بیشتر از تعداد باورهای دینی صادقی است که از کارکرد صحیح حسّ الوهی حاصل می‌شود، زیرا از طریق روال باورساز، فاعل شناسا مجموعه‌ای از باورهای دینیِ صادقِ منسجم را کسب می‌نماید، امّا از طریق به‌کارگیری حسّ الوهی، فاعل شناسا فقط باور به وجود خدا را می‌پذیرد. در نظریه‌ی آلستون، مؤلفه‌ی مؤدّی‌به‌صدق بودن با تبیینی پیشینی، جای‌نشین مؤلفه‌ی توجیه شده است و همچنین فاعل شناسا دو شرط درون‌گرایانه‌ی باور، یعنی آگاهی و هنجارمندی را رعایت می‌نماید، ولی در نظریه‌ی پلانتینگا، مؤلفه‌ی ضمانت با تبیین پسینی، جای‌نشین مؤلفه‌ی توجیه شده و فاعل شناسا فقط ملزم به رعایت شرط هنجارمندی از شروط درون‌گرایانه است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 24
اخلاقِ باور، رهیافتی به پیوند اخلاق و معرفت شناسی
نویسنده:
غلامحسین جوادپور
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
چکیده :
تعامل دانش ها با یکدیگر، زمینه تولید علوم بین رشته ای و مسئله های ذوابعاد شده است که در فلسفه علوم مختلف به بررسی آنها پرداخته می شود. معرفت شناسی یکی از بنیادی ترین دانش هاست که پیش از بررسی مسایل علوم مختلف به آن نیازمندیم؛ اما گاهی پیوند خاصی بین مسایل معرفت شناسی و دانش های دیگر برقرار می شود که اخلاق باور، بیانگر یکی از آنهاست. در قرن نوزدهم، ویلیام کلیفورد این ایده را مطرح کرد که اعتقاد ورزیدن بدون فراهم آوردن قرائن و شواهد کافی به سود آن، امری خطا و اخلاقاً نادرست است. او این مسئله را طی مقاله ای منتشر نمود و تحولی در معرفت شناسی معاصر ایجاد کرد. رهیافت وی، بایسته های معرفتی را صبغه اخلاقی می دهد که این پژوهش به بررسی مهم ترین پایه ها و نقدهای آن می پردازد.
صفحات :
از صفحه 55 تا 84
بخشایش و پدیدارهای مشابه؛ تعریف بخشایش براساس وجه سلبی و ایجابی
نویسنده:
زینب صالحی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
چکیده :
بخشایش در نیمه دوم قرن بیستم به بعد، یکی از فضیلت های اصلی شمرده می شود که با سرشت جائزالخطا و لغزش پذیر بودن بشر ارتباطی تنگاتنگ دارد. هرچند تا حدودی اجماع وجود دارد که بخشایش، دائرمدار خطای اخلاقی است، به دلیل گستردگی ابعاد و انواع آن، دیدگاه های مختلفی در خصوص چیستی بخشایش ارائه شده است. اشتراک این دیدگاه ها در آن است که بخشایش را بر محور خطای اخلاقی می دانند و می کوشند تا مرز میان بخشایش را با پدیدارهای مشابه تعین یافته و تعین نایافته در علم اخلاق مشخص کنند. هرچند این دیدگاه ها در وجه سلبیِ تعریف بخشایش، اشتراک زیادی با یکدیگر دارند، در وجه ایجابی اغلب از هم فاصله می گیرند و گونه های مختلفی را در تعریف بخشایش و تبیین ماهیت آن عرضه می کنند. در این مقاله می کوشیم تا بخشایش را براساس دو وجه سلبی و ایجابی تعریف کنیم.c
صفحات :
از صفحه 21 تا 42
معیار صدق و توجیه معرفت در نظام معرفتی صدرایی و اشراقی
نویسنده:
حسن رهبر,شمس الله سراج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت شناسان معرفت را به «باور صادق موجه» تعریف می کنند. در تاریخ اندیشه های فلسفی همواره پیرامون معیار صدق و توجیه معرفت به عنوان دو شرط اساسی و مهم در تعریف معرفت نظریه پردازی هایی وجود داشته است. فیلسوفان حکمت متعالیه و حکمت اشراق نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند. اگرچه هر دو مکتب معیار صدق را مطابقت و معیار توجیه معرفت را مبناگرایی می دانند اما در این میان اختلاف نظرهای مهمی نیز میان دو مکتب وجود دارد که نظرات آنها را از یکدیگر متمایز و متفاوت می سازد. چنانکه صدرائیان میان حق و صادق تفاوت قائل اند و لحاظ قضیه با واقع و تقدم و تأخر آن را باعث تفکیک مفهوم حق با صادق می دانند اما در مقابل اشراقیان این تفاوت را غیر حقیقی می دانند. همچنین اشراقیان مطابقت را صرفاً تطابق با خارج می دانند برخلاف صدرائیان که معتقدند ملاک مطابقت، تطابق با واقع اعم از ذهن و عین است. در سوی دیگر، از وجوه مشابهت دو مکتب می توان به این نکته اشاره کرد که هر دو از اشراقات و شهودات نفسانی به عنوان معارف بدیهی و مبنایی در معرفت نام می برند که می تواند نقش پایه ای در معرفت بشر ایفا نماید و بنابراین نوعی «مبناگرایی نوین» را پیشنهاد می دهند.
حقیقت و توجیه
نویسنده:
سعیده کوکب
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
در چارچوب پارادایم زبانی، همواره مرتبط با تلقی حقیقت به عنوان سازگاری، این مسأله وجود دارد که چگونه می‌توانیم در پرتو دلائل قابل دسترس، ادعای حقیقی نامشروطی را بیان کنیم که ورای آنچه توجیه شده است، قرار دارد. به عبارت دیگر، اگر در چارچوب زبانی، حقیقت یک قضیه را نمی‌توان مطابقت آن با چیزی در جهان دانست، زیرا در این صورت ما باید قادر باشیم از زبان خارج شویم، در حالی که از زبان استفاده می‌کنیم، پس چگونه حقیقت از توجیه قابل تشخیص است. در پاسخ به این سؤال دو نظریه اصلی مطرح می‌گردد: از یک طرف، ریچارد رورتی به دلیل رادیکال کردن پراگماتیکی چرخش زبانی، فهم غیررئالیستی از شناخت را مطرح می‌کند و حقیقت را با توجیه یکسان می‌داند. او معتقد است از آنجا که هیچ چیزی غیر از توجیه وجود ندارد و هیچ راهی وجود ندارد که از عقاید و زبانمان خارج شویم تا وسیله آزمون دیگری غیر از سازگاری بیابیم، لذا مفهوم حقیقت اضافی است. از طرف دیگر، متفکرانی مانند یورگن هابرماس، سعی می‌کنند شهودهای رئالیستی را در درون پارادایم زبانی حفظ کنند. هابرماس معتقد است، ارتباط درونی بین حقیقت و توجیه وجود دارد و توجیهی که در یک چارچوب خاص به نحو موفق مطرح می‌شود، می‌تواند معطوف به حقیقتی مستقل از چارچوب باور موجه باشد. از نظر هابرماس برای تبیین رابطه درونی حقیقت و توجیه فقط می‌توان به عمل متقابل بین اعمال و گفتمان استناد نمود. فقط تأثیر متقابل دو نقش متفاوت پراگماتیک مفهوم حقیقت که در چارچوب‌های عملی و گفتمان عقلانی ایفا می‌شود، می‌تواند تبیین کند که چرا توجیه موفق یک باور مطابق با معیارهای خاص ما، در راستای اثبات حقیقت مستقل از چارچوب باور موجه است.
صفحات :
از صفحه 137 تا 174
مسئله باور پایه و نظام معرفتی علامه طباطبایی
نویسنده:
قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
نظریه مبناگرایی یکی از دیرینه‌ترین و مهم‌ترین رهیافت‌ها در معرفت‌شناسی تلقی ‌می‌شود. از دو قسم اساسی مبناگرایی، مبناگرایی کلاسیک و معتدل، در مقاله حاضر، مبناگرایی کلاسیک را انتخاب کرده‌ایم و از دو شکل مبناگرایی درون‌گرایانه و برون‌گرایانه، دومی را بررسی می‌کنیم. در نوشتار حاضر هر دو دسته از مبناگرایی ساده و مضاعف و تمایزات اساسی آن‌ها را کاویده‌ایم. ادعای اصلی مبناگرایی کلاسیک برون‌گرایانه این است که باورهای ما به دو دسته پایه و استنتاجی تقسیم می‌شوند و همه باورهای استنتاجی ما، در فرایند توجیهی، باید به باورهای پایه بازگردند، در غیر این‌ صورت دچار دور یا تسلسل خواهیم شد. در مقاله حاضر کوشش خواهد شد تا علاوه ‌بر آن‌که کاستی‌های نظریه مبناگرایی نشان داده می‌شود به این کاستی‌ها، بر اساس نظام معرفتی علامه، پاسخ‌هایی داده شود. علامه طباطبایی در نظام معرفتی خود دستگاهی از روابط میان باورها، بر اساس سه اصل، سامان می‌دهد که این دستگاه اولاً، تمایز میان بدیهیات اولیه و ثانویه را مشخص ‌می‌کند؛ ثانیاً، ضمن نقد معرفت خطاپذیر از معرفت خطاناپذیر دفاع می‌کند؛ ثالثاً، روش دست‌یابی به معرفت یقینی را تبیین ‌می‌کند؛ و بالاخره، ضمن نقد بر مبناگرایی ساده، مبناگرایی مضاعف را رویکرد درست بر‌می‌شمارد. خطاپذیری و خطاناپذیری و در نتیجه، تصحیح باورهای پایه اساسی‌ترین ضعف و کاستی در مبناگرایی است. با توجه به مبنای علامه طباطبایی، درباره معرفت یقینی، که باید در نهایت همه معرفت‌ها به بدیهیات ختم و بدیهیات ثانویه نیز با روابط ویژه‌ای به بدیهیات اولی یا سه اصل اولی منتهی شوند؛ می‌توان خلل اساسی در مبناگرایی، که همان معرفت تزلزل‌پذیر غیر یقینی است، را مورد پرسش قرار داد. مهم‌ترین دستاورد علامه، در حوزه معرفتی، دفاع از معرفت یقینی بر اساس اولیات و امکان دست‌یابی به معرفت خطاناپذیر است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 54
تقریری نو از مسئله شر براساس نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی
نویسنده:
مرتضی حسینی، حسین هوشنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
مسئله قرینه‌ای شر تنها استدلال ملحدان علیه خدا است؛ و نیز مسئله منطقی شر به مثابه مشکلی در میان خداباوران مطرح است. مسئله این مقاله این است که آیا نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی می‌تواند با اعتباری دانستن شرور، پاسخی برای این مسئله باشد؟ از نظر علامه طباطبایی همه مفاهیم و گزاره‌های عملی در برابر ادراکات اخباری و حقیقی، اعتبار جعل و قراردادهای انسانی‌اند در جهت رفع حوائج و نواقصی زیستی و وجودی و فرونشاندن تمایلات و رغبات برخاسته از آن نیازها. ازجمله این اعتبارات حسن و قبح و به تبع آن خیر و شر است. ویژگی و معیار مهم در اعتباریات آن است که ما ناظر به غایات متصورمان آنها را مثلا خوب یا بد، خیر یا شر محسوب می‌کنیم نه اینکه امور به لحاظ نفس الامری چنین باشند. البته ادراکات اعتباری به جهت اثر و کار کرد و غایتی که بر آنها مترتب است و نیز منشاء وجودی و زیستی فردی یا جمعی که دارند مرتبط و مترتب بر واقع هستند و لذا معرفت بخش و معقولند هرچند برهان بردار نیستند و البته عقلانیت آنها از نوع دیگری (عملی) است. در پرتو «اعتباری» دانستن شرور به نظر می‌رسد هم مساله منطقی شر و هم مساله قرینه‌ای آن و هم منافات نداشتن وجود شرور با نظام حکیمانه الهی، تقریری خردپذیرتر می‌یابد. علاوه بر اینکه احساس و تجربه شر هم به عنوان یک واقعیت بشری به رسمیت شناخته می‌شود و انکار نمی شود.
صفحات :
از صفحه 137 تا 157
  • تعداد رکورد ها : 72