جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 336732
بررسی تطبیقی رابطه‌ قرآن با نیازهای انسان معاصر از منظر متفکران مسلمان و مستشرقان
نویسنده:
اسماعیل ابراهیمی؛ استاد راهنما: محمد جواد اسکندرلو؛ استاد مشاور: محمد باقر ریاحی مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
انسان مخلوقی است دارای نیازهای گوناگون، همین نیازهای گوناگون سبب شده که انسان یک موجود فعال و تلاشگر در عرصه‌ی زندگی اجتماعی ظاهر شود. از آنجایِ که در اندیشه‌ی انسان‌شناسی قرآنی، انسان موجودی است مرکب از ماده و روح و روح نیز برگرفته از موجود لایتناهی، پس نیازهای او نیز به تناسب این اندیشه، مادی و معنوی و نیز بی‌حد و حصر خواهد بود. بنابراین، در اینجا با این سؤالات مهم مواجه هستیم: نیازهای انسان کدام است؟ آیا قرآن چگونه بعد از چهارده قرن می‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای انسان مدرن باشد؟ از منظر متفکران مسلمان قرآن دارای چه مکانیزمی در پاسخگویی نیازهای انسان معاصر است؟ و نگاه خاورپژوهان، نسبت به پاسخگوی قرآن به نیازهای انسان معاصر چگونه است؟ در این رساله، کوشش شده است با شیوه پژوهش کتابخانه‌ی تحلیلی- تطبیقی، به سؤالات فوق پاسخ داده شود. متفکران غیر مسلمان، غالبا به بُعد مادی انسان توجه کرده و از بُعد روحی غافل شده‌اند؛ اما متفکران مسلمان، با الهام از گزاره‌های وحیانی به هردو بُعد انسان توجه کرده و نیازهای او را کاملا مطابق این دو بُعد دانسته‌اند؛ چون هم دین فطری است و هم نیازها، در نتیجه پاسخگویی به نیازها از طریق دین، یک امر کاملا طبیعی و فطری خواهد بود. در این نوشتار از باب اختصار، دیدگاه ده تن از متفکران برجسته مسلمان و دو تن از متفکران غیر مسلمان در باره مسئله «نیاز» مورد بررسی و مورد تطبیق قرار گرفته است. در نتجیه‌ی این پژوهش، مهم‌ترین ساز و کار-مکانیزم- پاسخگویی به نیازهای انسان معاصر با توجه به چهار عنصر- خاتمیت دین اسلام، جامعیت، جهانی و جاودانگی قرآن- «اجتهاد پویا» همراه با عقلانیت معرفی شده است که متفکر و مجتهد می‌تواند با به کارگیری آن، به تمام نیازهای انسان معاصر پاسخ شایسته دهد. دانشمند غیر مسلمان که نیازهای انسان را با رویکرد قرآنی به صورت مستقل بررسی و تحلیل کرده باشد بجز دو مورد پیدا نشد.
استناد آنه ماری شیمل به آیات قران با تأکید بر معرفت خدا و انسان
نویسنده:
احسان عبدالرزاق حمید الشدیدی؛ استاد مشاور: علیرضا شاهین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
معیار اسلامی بودن فرقه از منظر متکلمین اسلامی قرن پنجم با تاکید بر غزالی
نویسنده:
هادی ذوالقدری؛ استاد راهنما: علی آقانوری؛ استاد مشاور: اکبر باقری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این پژوهش با هدف بررسی معیار اسلامی بودن فرقه از دیدگاه متکلمان قرن پنجم با تاکید بر ابوحامد غزالی انجام شده و روش آن توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای است. در این دوره، متکلمان اسلامی تلاش می‌کردند تا اصول و مبانی دینی را به شکلی دقیق و منسجم تدوین کنند تا بتوانند به چالش‌های موجود در مورد فرقه‌ها پاسخ دهند. یکی از مهم‌ترین تلاش‌های این دوره، تعیین معیارهای کفر و ایمان بود که برای تشخیص آن در فرقه‌ها ضروری به شمار می‌رفت. معیارهای ایمان شامل تصدیق قلبی و عمل صالح، و کفر به معنای انکار آگاهانه اصول دینی بود. از دیگر معیارهای تشخیص اسلامی بودن فرقه‌ها، اصول دین می‌باشد که شامل توحید، نبوت و معاد می‌شد که به عنوان پایه‌های اساسی دین اسلام تعریف شدند. این اصول به گونه‌ای تدوین شده بودند که بتوانند به تمامی جوانب زندگی دینی و اجتماعی مسلمانان پاسخ دهند. توحید به معنای یگانگی خداوند، نبوت به معنای پذیرش رسالت پیامبران و معاد به معنای باور به زندگی پس از مرگ بود. این اصول باعث تقویت هویت دینی و مقاومت در برابر چالش‌های فکری و عقیدتی می‌شدند. معیار دیگری که برای تشخیص این مهم در فرقه‌ها مطرح شده، ضروریات دین می‌باشد که شامل عقائدی مثل توحید، نبوت و معاد و همچنین اعمال واجبی مانند نماز، روزه، زکات و حج و... بودند که به عنوان راهنمای عملی برای زندگی مسلمانان مطرح شدند. اعتقاد به امور مذکور و انجام این اعمال نشان‌دهنده تعهد به دین و تقویت پیوندهای اجتماعی بود. غزالی، به عنوان یکی از برجسته‌ترین متکلمان این دوره، با تأکید بر ابعاد عملی و اخلاقی دین، سعی کرد تا دیدگاه جامع‌تری از معیار تشخیص فرقه‌ها ارائه دهد. غزالی ایمان را به تصدیق تعریف نموده و محل آن را قلب می‌دانست؛ دیدگاه‌ها و مبانی غزالی در مورد ایمان، کفر، اصول دین و ضروریات دین نشان‌دهنده رویکرد جامع و تأملی او در مسائل دینی است. غزالی با ارائه نظریه وجود پنجگانه و قانون تاویل مناسبت جدیدی در زمینه نگرش به سایر مذاهب اسلامی ایجاد کرد؛ در واقع نگرش تک بعدی را از بین برده و قسیمی برای تکفیر با عناوین تضلیل و تبدیع به ارمغان آورد. این دیدگاه‌ها نشان‌دهنده تلاش غزالی برای ایجاد یک رویکرد یکپارچه و همه‌ جانبه در مسائل دینی و تقویت ایمان فردی و اجتماعی بوده تا به این طریق بتوان اسلامی بودن فرقه‌ها را به درستی تشخیص داده و از گشاده‌دستی در تکفیر جلوگیری نمود.
حکمرانی انبیا الهی در قرآن کریم و بازتاب آن در اندیشه امام و رهبری
نویسنده:
هادی حسینی مقدم؛ استاد راهنما: حسین ارجینی؛ استاد مشاور: سهراب مقدمی شهیدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمرانی انبیاء الهی به معنای روش و کیفیت فرمانروایی انبیاء از موضوعاتی است که منجر به ایجاد دو دیدگاه دین گرایی در امور سیاسی - اجتماعی و دین گریزی گردیده است. در رویکرد نخست که با نگاهی حداکثری به دین به وجود آمده، ادیان الهی بویژه دین اسلام برای هدایت همه جانبه انسان نازل شده و دارای آموزه‌های مختلفی است که برخی از آنها تنها با کمک حکومت قابل اجرا می‌باشد لذا انبیاء وظیفه داشتند با ایجاد حکمرانی الهی، زمینه را برای هدایت مردم آماده و احکام الهی را اجرا نمایند. در رویکرد دین گریزی که توسط اندیشمندان سکولار ترویج می‌شود با نگاهی حداقلی به دین ، دخالت در سیاست و ایجاد حکمرانی برای ادیان و انبیاء الهی نفی گردیده و برنامه‌ی آنها صرفا در حوزه‌ی امور عبادی و اخلاقی منحصر و محدود می‌گردد. حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری با پذیرش دیدگاه نخست معتقدند جامعه اسلامی به خاطر ماهیت دین اسلام و تبعیت از انبیاء وظیفه دارد برای اجرای قوانین اسلام و شکل گیری حیات طیبه‌ای که مورد انتظار خداوند است به ایجاد حکمرانی الهی اقدام نمایند. در حیات طیبه دغدغه حکمرانان اجرای احکام الهی و پایبندی به ارزش‌های دینی بوده و ضمن توجه به اصالت آخرت و بعد معنوی انسان‌ها به نیازها و پیشرفت‌های مادی نیز توجه خواهد شد. انقلاب اسلامی ایران نیز با تکیه بر اهداف و آموزه‌های دینی و به دنبال نهضت انبیاء درصدد رسیدن به حیات طیبه‌ای که در آن آرامش، معنویت، پیشرفت، اخلاق و ... در سایه توحید الهی شکل خواهد گرفت، می‌باشد. هدف از این تحقیق که با روش توصیفی، تحلیلی و با شیوه کتابخانه‌ای صورت پذیرفته، اینست که حکمرانی انبیا الهی و بازتاب آن را در اندیشه‌ امامین انقلاب اسلامی تبیین نماید.
شکاف بین معرفت و عمل اخلاقی در نهج البلاغه
نویسنده:
مرضیه مهدوی؛ استاد راهنما: ابراهیم رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دراین پژوهش ، به بررسی شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی از دیگاه نهج‌البلاغه پرداخته می‌شود. یکی از موضوعات اساسی در مکاتب اخلاقی، جایگاه و نقش معرفت در هدایت انسان بسوی عمال اخلاقی ست. در نهج‌البلاغه،نه تنها بر معرفت وشناخت صحیح تاکید شده ، بلکه ارتباط آن با رفتار و عمل انسان نیز به طور خاصی مورد توجه قرار گرفته است. این ارتباط ویا به عبارت دیگر شکاف میان معرفت و عمل، یکی از موضوعات پیچیده و پر چالش در فلسفه اخلاق است که بررسی آن می‌تواند زمینه ساز تفکر عمیق‌تری درخصوص ضرورت هماهنگی دانش و عمل در حیات انسانی باشد، دراین پژوهش ابتدا مفاهیم اصلی اخلاق و عمل اخلاقی طبق آموزه‌های نهج‌البلاغه تحلیل می‌شود. سپس‌، به شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی پرداخته خواهد شد و بررسی خواهد شد که‌ چگونه این شکاف در قرآن و نهج‌البلاغه ننمود پیدا می‌کند. باتوجه به تاکیدات متعدد حضرت علی (علیه السلام) بر لزوم همخوانی معرفت وعمل، این تحقیق به دنبال شناسایی عواملی است که منجر به این شکاف می‌شوند و همچنین راه حل‌هایی را بر اساس آموزه‌های نهج‌البلاغه برای کاهش این شکاف ارائه‌ می‌دهد در نهایت این پژوهش نشان می‌دهد که در فلسفه اخلاق اسلامی، همواره بر اهمیت هم سویی بین دانائی و عمل تاکید شده است و موانعی که باعث می شود انسان ها به رغم داشتن معرفت در عمل دچار انحراف یا کج روی شوند ، باید مورد توجه ویژه قرار گیرند هدف از این تحقیق روشن ساختن شکاف های موجود میان آنچه که می‌دانیم و آنچه که در عمل انجام می‌دهیم از منظر آموزه‌های نهج‌البلاغه است.
نقد و بررسی دیدگاه خاورشناسان اعتدالگرا در حدیث نبوی شریف
نویسنده:
جبار چلداوی؛ استاد راهنما: قاسم عبیداوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مطالعات خاورشناسان در حوزه اسلام، ابعادی گسترده دارد و از میان آنها به قرآن، حدیث، تاریخ اسلام، فقه، فلسفه و سایر علوم می‌توان اشاره کرد. مـیراث‌ حـدیثی مـسلمین، دیر بازی است که از جمله محورهای مهم مطالعاتِ غربیان در گرایش اسلام‌ شناسی قرار گرفته است و تاکنون بـررسی‌های متنوعی درباره جایگاه، خاستگاه، شیوه‌ها و فرآیند انتقال‌، سیر تاریخی، حوزه‌ها و مکاتب‌، منابع‌ و جـوامع حدیثی، فهم و نقد حـدیث، روش‌ها و رهیافت‌های نوین حدیث پژوهی، توسط مستشرقان انجام شده است. یکی از صاحبنظران انگیزه‌های خاورشناسان را به سه دسته تقسیم می‌کند: 1 - انگیزه‌های تبشیری؛ 2 - اغراض و اهداف استعماری؛ 3 - انگیزه‌های علمی در این میان سنت نبوی شریف پیامبر (ص) از زمان ظهور اولیه ی اسلام در جزیره العرب پیوسته در معرض نقد افراد مختلف قرار داشته است. این سنت، از آغاز قرن بیستم در معرض نقد و تشکیک خاورشناسان نیز قرار گرفت که باعث شد برخی مسلمانان در پذیرش مهمترین منابع شریعتشان به تردید بیفتند. با این حال، تحلیل ها و پژوهش های دانشمندان بزگ و محدثان مسلمان در گذشته و دوران معاصر، آن سنت را حفظ کرده و حق را از باطل و صحیح را از نادرست متمایز ساخته است. محدثان شیعه و اهل سنت به خوبی از حریم سنت پاک و مطهر نبوی دفاع کردند و به شبهات در این عرصه پاسخ دادند. در جریان شناسی مطالعات حدیثی دانشمندان در یک تقسیم بندی کلی خاورشناسان را به سه دسته عمده تقسیم نموده اند: الف: خاورشناسان تاریخی بنیاد: در این دسته خاورشناسان مطالعه پیرامون حدیث را به عنوان بخشی از روند مطالعه تاریخ اسلام می نگرند که در راس آنها گوگوستاو وایل شرق شناس یهودی و آلمانی قرار دارد. ب: خاورشناسان تشکیک گرا: در این دوره خاورشناسان تشکیک گرا بر آن رفته اند که احادیث منسوب به پیامبر(ص) و صحابه به دوره تاریخی که در ظاهر نشان می دهند متعلق نیستتد و انعکاسی از تحولات دوره های متاخر اسلامی هستند؛ که در راس آنها گلدتسیهر خاورشناس یهودی مسلک و مجارستانی است و یوزف شاخت خاورشناس آلمانی است. ج: خاورشناسان اعتدال گرا: پاره‌ای از شاخص‌های کلی اعتدال گرایان چنین است، پذیرش اجمالی وثاقت تاریخی احادیث و باور به وجود هسته اصیل و قابل بازیابی در پاره‌ای از آنها ، پرهیز از حکم کردن کلی بر میراث روایی و تاکید در مورد پژوهی و کاوش های مصداقی، اعتقاد به وجود سیری همنوا و سازوار در گزارش های مربوط به صدر اسلام و بعید دانستن نقش آفرینی دست جعل و تزویر در کلیت این سیره و ... دارند. خاور شناسان اعتدالگرا؛ خوتیر ینبل، جان برتن، یوزف فان اس، یوهان فوک، هارالد موتسکی، گریگور شولر و... هستند. یوهان فوک معتقد است که بدنه ی حدیث اسلامی از مطالبی معتبر تشکیل شده است و چنین استدلال می کند که سنت پیامبر (ص) و اثرگذاری عمیق شخصیت ایشان بر جاعه ی اسلامی، عامل وحدت فرهنگی جهان اسلام است و این باعث توجه مسلمانان از سده های نخستین به حدیث است. موتسکی با بهره بردن از روش های نقد منابع اصلاح شده تر، به وجود روایاتی صحیح از پیامبر (ص) و صحابه معتقد است و حکم کلی درباره ی عدم اعتبار آنها را ناصحیح می داند. پژوهش حاضر بر آن است به بررسی دیدگاه خاورشناسان اعتدالگرا در حدیث نبوی شریف بپردازد و پاسخ و نقد مفسران اسلامی را نیز در این باب بیان دارد.
نقد و ارزیابی انگاره فراطبیعی گرایی در اخلاق با تکیه بر حکمت مطهر
نویسنده:
تهمینه بورونی؛ استاد راهنما: مهدی گنجور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موضوع محوری فلسفه اخلاق بحث درباره نظریات، مکاتب، دیدگاه‌ها و حتی گزاره‌های اخلاقی است. از مسائل مهم فلسفه اخلاق رابطه اخلاق با دین است که با روشن شدن این مسئله یکی دیگر از مسائل مهم یعنی بحث فراطبیعی‌گرایی در اخلاق نیز روشن می‌شود. قبل از رنسانس در اروپا مفاهیم اخلاقی با دین همراه بود و مذهب مسیحیت که مذهب رایج بوده روی جنبه‌های اخلاقی تکیه می‌کرد و دستورات اخلاقی را از کتب مقدس استخراج می‌کردند. اما بعد از رنسانس این مسئله به میان آمد که اخلاق را جدا از دین بررسی کنند (یحیایی، 1383: 202). رابطه اخلاق با دین در دو معنی بررسی می‌شود: 1- اخلاق بدون اعتقادات دینی و حداقل بدون اعتقاد به خدا معنی ندارد؛ چون اعتقاد به خدا در همه ادیان مشترک است 2- دستورات اخلاقی را باید از دین گرفت و در واقع در تعیین قواعد اخلاق به وحی روی آورد (یحیایی، 1383: 203-202). البته مکتب‌های اخلاقی هستند که برای خیر و شر و باید و نباید اخلاقی معیارهایی دارند که آن را در طبیعت جستجو می‌کنند. این‌ها رابطه‌ای بین اخلاق و دین قائل نیستند. البته در برخی از مکاتب اخلاق را کاملاً از دین جدا می‌کنند؛ اما در مقابل بعضی مکاتب به یک معنا در ارتباط با دین به مبانی اخلاقی برمی‌گردند. (یحیایی، 1383: 203-202). در مکتب اخلاقی کانت منشأ اخلاق عقل عملی است. البته از لوازم حکم عقل عملی در اخلاق اعتقاد به خدا و خلود نفس است. پس در نتیجه مکتب اخلاقی کانت نمی‌تواند رابطه‌اش را با دین قطع کند (یحیایی، 1383: 204-203). در واقع به‌طور مطلق نمی‌توانیم بگوییم که اخلاق با دین پیوند دارد یا نه و مبنای اخلاقی مهم است. مسئله قابل‌توجه آن است که برخی مفاهیم کلی به‌وسیله عقل به دست می‌آیند ولی برای تعیین مصادیق اخلاقی کاربرد ندارند. مثلاً در رابطه با عدل در برخی موارد نمی‌تواند کشف کند و تنها وقتی احاطه کامل بر افعالمان باشد می‌تواند. پس برای برخی مصادیق اخلاقی نیازمند دین هستیم و در پی آن اخلاق و دین از هم جدا نیستند و ما هیچ‌گاه بی‌نیاز از دین نیستیم. (یحیایی، 1383: 207-206). در افکار عموم مردم اخلاق و دین ملازم یکدیگر هستند و اخلاق را تنها در سایه دین می‌توان بررسی کرد. (ریچلز، 1383: 73). به عقیده برخی محققین فقط از راه خداشناسی می‌توان برای اخلاق منطق مستدل پیدا کرد و اعتبار این مفاهیم اخلاقی به خداشناسی است و در واقع اخلاق به پشتوانه ایمان در حرکت است. همان‌طور که در آیه قرآن اشاره شده است: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (و از مردم کسانی هستند که گفتار آنان در زندگی دنیا مایه اعجاب تو می‌شود و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه می‌گیرند ولی این در حالی است که آنان سرسخت‌ترین دشمنان‌اند). در این مورد خیلی هم تأکید می‌کنند و خدا را گواه می‌گیرند ولی به جایی که برسند تمام اخلاقیات را زیر پا می‌گذارند و روی دنده لجاجت می‌افتند. این در حالی است که برای فضائل اخلاقی مرزی وجود ندارد و در واقع اخلاق دیندار و غیر دیندار نمی‌شناسد. (مطهری، 1367: 238). تجربه نشان داده که هرگاه دین ار اخلاق جداشده اخلاق خیلی عقب مانده است و نوعی پشتوانه برای اخلاق است. در مورد رابطه دین و اخلاق لازم به ذکر است که مبنای فضایل اخلاقی خداوند است و ما باید به خاطر خدا پایبند اخلاقیات باشیم و در واقع مؤمن کسی است که در فضائل اخلاقی دیگر کسی را نشناسد و حتی خود دین را مرز قرار ندهد. (مطهری، 1367: 238). تولستوی که یکی از متفکرین و نویسندگان بزرگ است و شهرت جهانی دارد می‌گوید: «ایمان آن است که آدمی با آن زندگی می‌کند» و از نظر او ایمان بهترین سرمایه برای زندگی انسان است و نباید آن را از کف دهد و حتی خدا در قرآن از ایمان به‌عنوان سرمایه یاد می‌کند و از طرفی اخلاق نیز از سرمایه‌های مهم بشر است.انسان زیرک ارزش و اهمیت اخلاق را متوجه می‌شود.اولین اثر ایمان آن است که پشتوانه اخلاق است و بدون ایمان پایه درستی ندارد و زیربنای همه اصول اخلاقی ایمان است.درواقع کسی که تکیه‌گاه اخلاق و رفتارش غیر خدا باشد مانند این است که بر پرتگاه مشرف به سقوطی گام برمی‌دارد و هرلحظه احتمال سقوط دارد.با نظر به آیه 41 سوره عنکبوت غیر خدا را نمی‌توان تکیه‌‌گاه عمل قرارداد و غیر خدا تکیه‌گاه قرار می‌گیرد ولی بی‌پایه است.(مطهری، 1335 : 15-159) حال نظر به بحران معرفتی موجود و رخنه‌های فکری و فلسفی در خصوص مسئولیت‌های اخلاقی و ماهیت احکام و اصول ارزشی لازم می‌آید بحث فراطبیعی‌گرایی در اخلاق روشن شود. حرف اصلی این مکتب آن است که خوب یعنی آنچه را که خدا می‌خواهد و می‌پسندد و در واقع x خوب است چون خدا x را می‌خواهد و توصیه‌ای که می‌کند آن است که اصول اخلاقی‌تان را با تبعیت از اراده خدا برگزینید. طبق این تئوری اخلاق ریشه در دین دارد و در واقع احکام اخلاقی بیانگر اراده خدا هستند. (گنسلر، 1399: 77). سقراط از نخستین فیلسوفانی بود که از اراده خدا پیروی می‌کرد، اما فراطبیعی گرایی را نپذیرفت. او با این فرض که خدایی وجود دارد که طالب هر کار خیری است این پرسش را مطرح کرد که آیا کار خوب، خوب است، چون خدا آن را می‌خواهد یا خدا آن را می‌خواهد، چون خوب است؟ این معروف‌ترین پرسش سقراط در تاریخ فلسفه است. سقراط می‌پرسد آیا به نظر تو یک عمل درست است چون‌که خدایان فرمان به انجام آن داده‌اند یا اینکه خدایان فرمان به انجام آن داده‌اند چون‌که درست است؟ مثلاً مهرورزی خوب است چون مطلوب خداست یا مهرورزی مطلوب خداست چون پیشاپیش خوب بوده است. سقراط و اکثر فیلسوفان گزینه دوم را انتخاب می‌کنند. یعنی مهرورزی مطلوب خداست چون می‌داند مهرورزی خوب است و اگر بد بود قطعاً خدا آن را نمی‌خواست. پس مهرورزی به نحو پیشین و مستقل از اراده خدا خوب است. یعنی همواره خوب خواهد بود ولو آنکه خدایی در کار نباشد. این عقیده که به نظریه حسن و قبح ذاتی افعال شهرت دارد، به معنای دست برد
بررسی تطبیقی روایات اشراط‌ الساعه با تاکید بر شروح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، بهج الصباغه محقق شوشتری و منهاج البراعه محقق خوئی
نویسنده:
فروزان گل مرادی؛ استاد راهنما: مریم جلیلیان؛ استاد مشاور: روح اله مهدیان طرقبه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اشراط الساعه، به‌عنوان یکی از موضوعات کلیدی در مباحث اعتقادی و متون اسلامی، همواره مورد توجه متفکران بوده است. این پژوهش تلاش می‌کند با بررسی تطبیقی شروح نهج البلاغه، دیدگاه‌های ابن ابی الحدید، محقق شوشتری و محقق خویی درباره نشانه‌های قیامت را تحلیل کند. هدف پژوهش، کشف وجوه اشتراک و افتراق در روش‌شناسی، مبانی کلامی و رویکردهای هر یک از این سه اندیشمند نسبت به نشانه‌های قیامت و تفسیر آن‌ها در پرتو معارف علوی است. روش تحقیق در این پایان‌نامه عمدتاً کیفی و تطبیقی است و با استفاده از منابع معتبر، شروح نهج البلاغه از منظر اعتقادی، فلسفی و اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرند. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که هر یک از شارحان مذکور ، با توجه به زمان، مکان و زمینه‌های فکری و اجتماعی خود، تفسیرهای متفاوتی از اشراط الساعه ارائه کرده‌اند . ابن ابی الحدید به عنوان شارح معتزلی نهج البلاغه، اشراط الساعه را با تاکید بر بعد اخلاقی سیاسی و تأویل عقلی حوادث آخر الزمانی تفسیر کرده و ضمن پذیرش برخی روایات ، بر لزوم عقلانی سازی نشانه ها تکیه دارد. محقق شوشتری، با محوریت نقد رجالی و سنجش اعتبار روایات، آن دسته از نشانه‌های ذکر شده در نهج‌البلاغه را که از نظر سندی متین‌اند برگزیده و بیشتر به پیوند آن‌ها با آموزه مهدویت توجه دارد. محقق خویی نیز، با رویکرد اجتهادی و اصول رجالی دقیق، نه تنها به تفکیک میان علائم حتمی و غیرحتمی اهتمام می‌ورزد، بلکه بر لزوم تفسیر نصوص نهج‌البلاغه در چارچوب قواعد حدیثی-فقهی تأکید می‌کند. این مطالعه، ضمن تبیین تطورات فهم خطبه‌های آخرالزمانی امام علی(ع) در سنت‌های فکری گوناگون، نشان می‌دهد که تعامل میان عقل و نقل، جایگاه سند و تاریخ، و نسبت نشانه‌های آخرالزمان با واقعیت‌های سیاسی-اجتماعی عصر، عوامل اصلی تفاوت دیدگاه‌ها بوده‌اند. دستاورد این پژوهش، فراهم‌سازی بستر تحلیلی برای مطالعه تطبیقی اشراط الساعه بر اساس منابع اصیل شیعی و خوانش‌های متنوع از نهج‌البلاغه است.
تحلیل محتوایی تکذیب کنندگان قیامت در قرآن
نویسنده:
فاطمه محسن زاده آجائی؛ استاد راهنما: معصومه قنبرپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تحلیل محتوا، روشی برای شناخت و گزارش الگوهای موجود در داده های کیفی است. این روش فرایندی برای تحلیل داده های متنی است و داده های پراکنده و متنوع را به داده هایی غنی و تفصیلی تبدیل می کند. در این روش با تشکیل شبکه مضامین سعی می شود اطلاعات پراکنده به اطلاعات منسجم وهماهنگ با هم تبدیل شود. مضمون یا تم، مبین اطلاعات مهمی درباره دادها و سؤالات تحقیق است و تا حدی معنی و مفهوم الگوی موجود در مجموعه ای از داده ها ر ا نشان می دهد.(. عابدی جعفری، 1390، ص 153) این روش، روشی نظام‌مند، کمی و کیفی است که با استفاده از نمونه‌های داده‌ای متنی یا تصویری به شناسایی، کدگذاری و تفسیر الگوها، مفاهیم و روابط پنهان می‌پردازد. هدف اصلی آن، استخراج واقعیت‌های معنادار و پایدار از منابع داده است تا پرسش‌های پژوهشی یا فرضیات پژوهش را روشن و مستدل سازد. این روش به‌دلیل انعطاف بالا می‌تواند ابتکارات محقق را نیز در پژوهش بگنجاند و کمتر با بن‌بست‌های تکنیکی مواجه می‌شود زیرا اطلاعات متن در آن مهندسی می‌شود. روش تحلیل محتوایی انواع مختلفی دارد که عبارتند از:1-تحلیل محتوای کمی 2- تحلیل محتوای کیفی 3- تحلیل محتوای ترکیبی 4-تحلیل محتوای تفسیری 5- تحلیل محتوای شبکه ای 6-تحلیل محتوای ترکیبی با رویکرد نظریه بنیادین 7- تحلیل محتوای مقایسه ای 8-تحلیل محتوای تصویری. در میان رویکردهای مختلف به تحلیل محتوا، فرایند شش مرحله‌ای براون و کلارک (Braun and Clarke) به دلیل انعطاف‌پذیری و جامع بودن، مورد توجه پژوهشگران است. این فرایند چارچوب ساختار‌یافته‌ای را برای پژوهشگران فراهم می‌کند تا بتوانند پیچیدگی داده‌های خود را مرور کنند و تم‌ها یا همان مضمون‌های معنادار را استخراج کنند. روش براون وکلارک در تحلیل محتوای آیات بدین صورت است که شامل مراحل زیر است: . 1-جمع‌آوری داده‌ها:انتخاب آیات مرتبط با موضوع انکار قیامت از قرآن کریم . 2-آشنایی با داده‌ها و خوانش اولیه:مطالعه دقیق و چندباره آیات منتخب . 3-کدگذاری اولیه:شناسایی واحدهای معنایی (جملات یا عبارات کلیدی) . 4-تشکیل مضامین اولیه:گروه‌بندی کدهای مشابه در قالب دسته‌های مفهومی . 5-بازبینی و پالایش مضامین:حذف یا ادغام مضامین تکراری یا ضعیف . 6-تشکیل شبکه مضامین نهایی:سازمان‌دهی مضامین در قالب شبکه‌ای مفهومی 7-تفسیر و تحلیل نهایی:تحلیل مضامین استخراج‌شده در چارچوب اهداف تحقیق. در قرآن کریم، موضوع قیامت و بازخوردهای مربوط به آن به‌طور مکرر مورد تأکید قرار گرفته است. یکی از نگرش‌های رایج در این متن مقدس، ذکر تکذیب‌کنندگانی است که به پیام‌های الهی در مورد روز قیامت و پیامدهای آن اعتقادی ندارند. این تکذیب‌کنندگان، نه تنها به آیات الهی بی‌اعتنا هستند، بلکه به نوعی در برابر حقیقت انکار می‌کنند و از پذیرش واقعیت‌های معنوی و دینی سرباز می‌زنند. تحلیل محتوای آیات مربوط به انکار ،قیامت می تواند ابعاد مختلفی از جمله روان شناسی انکار، دلایل عقلی و منطقی عدم باور به معاد این باور را روشن سازد. همچنین بررسی شیوه های قرآن در مواجهه با این افراد اعم از بیانی اخلاقی و هشداردهنده می تواند به فهم دقیق تری از اهداف تربیتی و معرفتی قرآن کریم منجر شود. انکارکنندگان قیامت در قرآن به عنوان افرادی توصیف می‌شوند که در گفتار و عملشان تضاد دارند. آنها ممکن است به زبان ادعا کنند که به خدا ایمان دارند، اما در عمل به آموزه‌های وی بی‌اعتنا هستند. این نفاق ناشی از ترس آن‌ها از مسؤولیت در قبال اعمالشان است در آیه 8 سوره بقره آمده است:( و من الناس من یقول آمنا بالله و بالیوم الاخر و ما هم بمؤمنین). در آیه (کَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ) در سوره مطففین به این امر نشان می‌دهد که انکارکنندگان از عواقب کارهای خود آگاهند، اما به جای پذیرفتن حقیقت و مسئولیت‌ها، در تلاش برای فرار از آنها هستند تحلیل محتوای آیات مربوط به این گروه می‌تواند ابعاد مختلفی از قبیل روانشناسی انکار، دلایل عقلی و منطقی انکار قیامت، و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی این انکارها را روشن سازد. همچنین، بررسی استراتژی‌های قرآن در مواجهه با این تکذیب‌کنندگان و نحوه بیان علمی، اخلاقی و تنبیهی آیات می‌تواند به درک عمیق‌تری از هدف پیام الهی و پیامدهای رفتار این افراد کمک کند.
نوع‌ دوستی در اخلاق اسلامی
نویسنده:
مهدی محمودی؛ استاد راهنما: محمد هدایتی؛ استاد مشاور: حسن محیطی اردکان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نوع‌دوستی به عنوان یک فضیلت به معنای دوست داشتن دیگران و کمک کردن به آن ها به صورت داوطلبانه است، بدون اینکه رنگ، نژاد یا مذهب آنان مورد توجه قرار گیرد. رفتارهای نوع دوستانه در زمره رفتارهای اخلاقی قرار می‌گیرد که در هر جامعه ای ـ اعم از مسلمان و غیر مسلمان ـ یکپارچگی بیشتر بین اجزای مختلف اجتماع را فراهم می‌کند تا در پرتو آن بی‌مهری انسان‌ها به یکدیگر و محرومیت‌های اجتماعی کاسته شود و فرد نوع دوست نیز با آراسته شدن به چنین فضیلتی به کمال و سعادت برسد. این تحقیق براساس منابع کتابخانه‌ای از نوع توصیفی ـ تحلیلی بوده و با روش توسعه‌ای در پی پاسخ به این پرسش است که نوع‌دوستی در اخلاق اسلامی چگونه تبیین می‌شود؟ پژوهش حاضر بعد از بازتعریف ماهیت و مؤلفه‌های نوع‌دوستی در اخلاق اسلامی، به شناسایی مبانی و ادله ارزشمندی نوع‌دوستی در منابع نقلی و عقلی پرداخته و پس از اثبات فضیلتمندی نوع‌دوستی، سه چالش مهم را بررسی می‌نماید و با ادله عقلی و نقلی به آنها پاسخ می‌دهد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که نوع‌دوستی در آیات و روایات مورد تأیید قرار گرفته و در سیره اهل بیت (علیهم السلام) بر آن صحه گذاشته شده است. اثبات این فضیلت در اخلاق اسلامی می‌تواند موجب تقویت حس همدری، ایثار و گذشت در جامعه، تعامل نزدیکتر با مردم جهان در راستای تبلیغ عملی دین اسلام در دنیا، تقویت بیشتر بنیاد‌های خیریه و کاهش آسیب‌های اجتماعی از طریق همدلی‌های اقتصادی و عاطفی شود.
نقش رویکرد مذهبی فرقه نگاران در شیوه نگارش آثار فرقه شناختی تا قرن پنجم (فرقه نگری و فرقه نگاری)
نویسنده:
حمیدرضا قلی زاده؛ استاد راهنما: علی آقانوری؛ استاد مشاور: امداد توران
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فرقه‌نگاری در بازه زمانی پنج قرن نخست هجری به طور عمده بر پایه ایضاح فرقه ناجیه از فرق هالکه شکل گرفته است، از این رو توجه به حدیث افتراق در این خصوص بسیار چشم‌گیر است. لذا فرقه‌نگاران ـ مانند عبدالقاهر بغدادی، ابن حزم اندلسی، شهفور بن طاهر اسفراینی، ابوالمعالی بلخی و حکیم سمرقندی ـ بر همین جهت ابتدا کوشیده‌اند تا تعداد فرقه‌ها را طوری مرتب نمایند که عدد مورد نظر در حدیث افتراق درست نماید؛ و در ادامه نیز سعی کرده‌اند که فرقه مختار خویش را همان فرقه ناجیه معرفی نمایند. فرقه‌نگاران در این بازه زمانی عموماً با ادبیات خاص خویش سعی نموده‌اند فرق مخالف را نقد نمایند که البته برخی نویسندگان مانند بغدادی و اسفراینی، از به کارگیری ادبیات تند نیز اجتناب ننموده‌اند. این موضوع در واقع برآمده از فرقه‌نگری فرقه نگاران است، یعنی مبتنی بر رویکردی که فرقه‌نگار از پیش در نگارش اثرش اتخاذ کرده است. این پژوهش که به شیوه‌ توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته نشان می‌دهد که در این بازه زمانی ـ یعنی پنج قرن نخست هجری ـ فرقه‌نگاران اهل سنت با گرایش اهل حدیث مانند عبدالقاهر بغدادی و یا اسفراینی رویکرد تندتری نسبت به سایر فرق اسلامی داشته‌اند؛ در عوض فرقه‌نگاران متمایل به معتزله، رویکرد ملایم‌تری در این خصوص اتخاذ نموده‌اند، و نویسندگان شیعی نیز تقریباً بسیار کم در آثار خویش رویکردی این‌چنینی داشته‌اند. در واقع هرچه به اهل حدیث نزدیک‌تر می‌شویم رویکرد سخت‌گیرانه‌تر و به تبع آن الفاظ و کلمات درشت و سخت‌تری می‌بینیم. به بیان دیگر فرقه‌نگری همراه با تسامح و رویکرد علمی؛ و رویکرد خصمانه و بازتاب آن در فرقه‌نگاری گروه‌های فوق آشکار است.
  • تعداد رکورد ها : 336732