جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 92
پژوهشی پیرامون «مکتب سیر سر زانو»
نویسنده:
احمدرضا یلمه ها ,مسلم رجبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
زنجان: دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان,
چکیده :
شعر و عرفان قدمتی دیرینه و پیوندی عمیق و ناگسستنی با هم دارند. حضور خیره کننده شعرای عارف در آسمان شعر و ادب فارسی، رشته های ارتباطی ادب و عرفان را بیش از پیش محکم ساخته است. در این میان بوده اند شاعرانی که اگر چه در وادی عرفان کمتر قدم زده اند ولی با نشر و بسط اصطلاحات عرفانی، گرمای وادی عرفان را مضاعف و حلاوت اصطلاحات مربوط به آن را دوچندان ساخته اند. هر کدام از اصطلاحاتی که در میان عرفا متداول و مرسوم بوده، دارای بار معنایی خاص بوده است. یکی از این اصطلاحات عرفانی - ادبی، «سیر سر زانو» است که بسیاری از شاعران زبان و ادب فارسی، در لا به لای اشعار و سخنان خویش، بارها به آن اشاره کرده و بهره ها و ثمرات ارزنده ای برای سالکان پای بند به این سیر برشمرده اند. از قرین گردیدن واژه «سیر» به معنی حرکت و تعالی با «زانو»، می توان به این حقیقت دست یافت که شعرای عارف و دل آگاه، اعتقاد داشته اند که این سیر، مکتبی است که می تواند در تعالی جان و روح سالک الی الله مثمر ثمر باشد. این پژوهش سعی دارد با روش تحلیلی - توصیفی به تبیین جلوه های گوناگون این سیر بپردازد و هم چنین فواید ارزنده ای را که در راستای این مکتب در دیوان های شاعران به آن اشاره شده، تک تک برشمارد. این پژوهش به خاطر بدیع بودن موضوع و نیز اهمیت آن در وادی عرفان می تواند یافته ها و نتایج ارزنده ای را در برداشته باشد.
صفحات :
از صفحه 13 تا 36
سیمای ادبی زردشت، مانی و مزدک در آثار منظوم فارسی
نویسنده:
محمدجواد شریعت، مریم السادات خبوشانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
نظر به تاثیر تاریخ باستان در ادبیات فارسی نگارنده در نظر دارد سیمای ادبی سه شخصیت برجسته ایرانی یعنی زردشت، مانی و مزدک را در آثار منظوم فارسی مقایسه نماید. ناگزیر، پس از بررسی ردپای آنها در متون نظم و شناخت دیدگاه شعرا نسبت به این سه نام آور در می یابیم که زردشت بیش از دو دیگر کانون توجه ادبا، البته در جهت ذم و نکوهش وی بوده است. همچنین شعرا به جنبه هنری و مضامین زیباسازی مانی بدون در نظر گرفتن پیامش توجه داشته اند، حال آنکه مزدک همواره مورد بی اعتنایی و مذمت شدید شعرا قرار گرفته است. از دلایل کم توجهی برخی شعرا به این بزرگان می توان به غرض ورزی های سیاسی- مذهبی معاندان، بی اطلاعی شعرا از احوال پیشینیان و نیز نفوذ اسلام در ایران و رد این سه آیین توسط مسلمانان اشاره کرد. به نظر می رسد که توجه بیش از حد به جنبه هنری مانی نیز به دلیل پنهان کردن و مرموز بودن عقاید او می باشد.
صفحات :
از صفحه 13 تا 31
کارکرد عرفانی عناصر اسطوره‏ای، دینی و ملّی در غزل‏های صائب تبریزی
نویسنده:
شهربانو بابایی، عبداله طلوعی آذر، فاطمه مدرسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مضمون‏پردازی از هنرهای برجستۀ شعر دورۀ صفوی و به ویژه صائب تبریزی است. استفاده از عناصر اساطیری، مذهبی و ملّی نیز در این میان ضمن یاری رساندن به مضمون‏سازی و خلق مضامین جدید، گاه برداشت‏های عرفانی صائب را از این عناصر بازتاب می‏دهد. این مقاله سعی دارد با شیوۀ تحلیلی- توصیفی، این عناصر و نحوۀ استفاده صائب از آن‏ها را بررسی نماید. ابتدا با یک تقسیم‏بندی این موارد در سه دستۀ کلّی اساطیری، مذهبی و ملّی جای داده شد و سپس با بررسی اشعار صائب، نحوۀ استفادۀ وی از این عناصر در بیان مضامین عرفانی چون طلب، عشق، استغنا، توحید (وحدت)، فنا و مضامین مرتبط با این مفاهیم با ذکر مثال‏های شعری بررسی گردید. نتیجۀ این بررسی نشان می‏دهد که صائب در مضمون‏سازی از این عناصر، گاه اشارات عرفانی ظریفی را در اشعارش مطرح ساخته و در این میان سهم اساطیر مذهبی (شامل عناصر اسلامی که منبع آن بی‎شک قرآن کریم بوده ) از سایر عناصر بیشتر و برجسته‏تر است.
صفحات :
از صفحه 70 تا 89
ویژگی‌های سبکی شعر عارفانه شمس مغربی (عارف قرن هشتم)
نویسنده:
اسماعیل آذر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شمس مغربی شاعر قرن هشتم و اوایل قرن نهم، شاعری است صوفی مسلک با کشش و تمایل به ساحت عرفان اسلامی. سبک او در ژرف ساخت متاثر از سنائی غزنوی و عطار است. او تحت تاثیر مکاتبی چون پانته ایسم، بودائیسم، مسیحیت و وحدت وجود قرار گرفته و از شخصیت‌هایی مانند ابن عربی بهره برده است. همین تاثیرها یکی از عمده‌ترین ویژگی‌های سبکی او را رقم می‌زند. غزل‌های عارفانه شمس مغربی از نظر نقد ساختاری یک دست و یک پارچه است. میان بیت‌های غزل، مفهومی فراگیر وجود دارد به گونه‌ای که ارتباط و همبستگی‌های معنادار در غزل‌های عارفانه او مشهود است. زبان مغربی در پاره‌ای از قافیه‌ها متکلف و در سطح غزل آمیختگی فراوان با واژه‌های عربی و گاه ترکیب‌های نامأنوس دارد. از نظر فکری مغربی متمایل به عرفان ابن عربی و از نظر هنر شاعری می‌توان او را میان سنائی و عطار دانست. ویژگی‌های دیگر سبکی او کاربرد واژه‌هائی است که مبین ذوق صوفیگری و عارفانۀ شاعر است مانند: تجلی، آینه، خورشید، فنا و... از دیگر ویژگی‌های سبکی او، عبور از تصوف زاهدانه به سوی عرفان عاشقانه است.
صفحات :
از صفحه 100 تا 122
بررسی اندیشه‌های عرفانی محوی و جنبه‌های تأثیرپذیری آن از عطار نیشابوری
نویسنده:
محمد محمدی تلوار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ملا محمد محوی یکی از شاعران و عارفان توانای پارسی‌گوی کُرد در نیمه‌ی دوم قرن سیزدهم و اوایل قرن چهارده هـ. ق است که دیوان اشعار او سرشار از اندیشه‌های عرفانی والایی همچون حال و مقامات عرفانی، فنا و بقای الهی، ترک هستی موهوم مجازی، وحدت وجود، اندیشه‌های حلّاج و ... است.محوی، شاعر بزرگ کُرد، از اندیشه‌های عرفانی عطار نیشابوری متأثر بوده است و در باب مضامین و اندیشه‌های عرفانی و صوفیانه از جهات بسیاری اشتراک داشته است. محوی برای بیان قدرت عشق و گذر کردن از مرحله‌ی تصوُّف عابدانه و روی آوردن به عرفان عاشقانه از داستان شیخ صنعان در منطق‌الطیر و دیوان عطار کمک می‌گیرد. به علاوه وی در زمینه‌ی مضامین عارفانه‌ی دیگری همچون فنا و بقای الهی، مجاهده با نفس، عشق محوری، شریعت مداری، احتراز از دنیا، رهایی از عقل مصلحت بین، نقد زهّاد ریاکار و زهدگرایی خشک، عزلت از خلق و ... با عطار نیشابوری دارای اشتراکات و شباهت‌های قابل توجّهی است و در این پژوهش سعی شده است که با روش ادبیات تطبیقی، شباهت‌ها و اشتراکات عرفانی محوی و عطار بیان شود.
«تأمّلی در ساختار معنایی غزل حافظ»
نویسنده:
عسگر صلاحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الف. موضوع و طرح مسئله(اهمیت موضوع و هدف): دیوان حافظ به نظر بسیاری زنده‌ترین دیوان شعر در عصر ماست. در این که راز این ماندگاری در چیست بسیار گفته‌اند و «گویند به دوران‌ها». به گمان ما ساختار معنایی ویژ? غزل حافظ یکی از رموز زیبایی، تأویل‌پذیری و در نهایت ماندگاری آن است. بحث روشمند در ساختار معنایی غزل حافظ، بحثی است تازه که به صورت بسیار جزئی در یکی دو ده? اخیر مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفته است و هنوز در آغاز راه است و در همین آغاز راه نیز اختلاف نظرها چشم‌گیر است؛ تا جایی که برخی پژوهش‌گران به ساخت‌شکنی در شعر او توجه دارند و برخی دیگر به ساختگرایی.بیان مسأله یکی از ویژگی‌های سبکی غزل حافظ پوشیده بودن پیوند معنایی ابیات - به عنوان واحدهای معنایی سازنده ساختار معنایی غزل- با یکدیگر است که موجب می‌شود ساختار معنایی در یک غزل او در ظاهر و در نگاه‌های نخستین گسسته احساس شود تا جایی که بعضی پژوهندگان این گسستگی و شکاف میان مضامین ابیات در یک غزل را، ویژگی خاص غزل حافظ می‌دانند و چنین می‌پندارند که هر بیت یا هر چند بیت در یک غزل از حافظ استقلال معنایی دارد و مستقل از ابیات دیگر یا بی‌ارتباط با آنهاست. اما به باور این پژوهش چنین نیست چرا که ساختار معنایی در غزل‌های حافظ اگرچه اغلب در ظاهر گسسته نماست ولی در میان ابیات یک غزل او با هسته مرکزی همان غزل پیوند معنایی وجود دارد؛ این پیوند معنایی اغلب در میان خود ابیات یک غزل نیز وجود دارد؛ یعنی پیوندها و تداعی‌های معنایی باریک و گاه باریک‌تر از مو در میان بیت‌ها وجود دارد که اغلب در نگاه‌های نخستین ناپیداست و کشف این پیوندها میان ابیات با یکدیگر و میان ابیات با هسته مرکزی غزل و نیز کشف خود هسته مرکزی غزل، نیازمند تأمل بسیار و اغلب نیازمند تأویل است چرا که یکی از اهداف تأویل متن - چه سنتی و چه مدرن - کشف انسجام در ساختار معنایی متن - در اینجا غزل - است. البته ساختار غزل حافظ اجاز? هر تأویل را به خواننده نمی‌دهد و این نکته‌ای است باریک که برخی تأویل کنندگان غزل حافظ از آن غافل بوده‌اند.ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها:واحد تحلیل واحد تحلیل ما در این رساله بیت است. اما نه به صورت مجزّا و مستقل، بلکه در ساختار کلی غزل و در پیوند با بیت‌های پیش و پس آن و نیز در پیوند با هست? مرکزی غزل.سوال‌های تحقیق الف) آیا در یک غزل از حافظ، هر یک از ابیات «ساز و سرودی دیگر» سر می‌دهد و ابیات یک غزل هر کدام استقلال معنایی دارند؟ و یا این که معمولاً به ظاهر چنین می‌نماید و حال آن که به واقع و یا به باطن چنین نیست؟ ب) آیا می‌توان در هر غزل حافظ از دید معنایی، هسته‌ای مرکزی کشف کرد و پیوند ابیات با این هست? مرکزی را نشان داد؟ ج) و اگر بر آن شدیم که اغلب غزل‌های حافظ از یک ساختار معنایی منسجم برخوردار است، پس چه عواملی در ایجاد چنین ساختاری نقش دارد؟سوابق تحقیق از اشارات بسیار جزئی که بگذریم – البته در متن رساله و در جای خود، به این اشارات پرداخته‌ایم - به قول دکتر علی محمد حق‌شناس، مقال? «قرآن و اسلوب هنری حافظ» از بهاء الدین خرمشاهی را می‌توان آغازگر جدی بحث‌های روشمند در این زمینه دانست. مقال? «حافظ شناسی: خود شناسی» از دکتر حق‌شناس، مقال? «بحثی در ساختار غزل فارسی» از دکتر سعید حمیدیان، کتاب «عرفان و رندی در شعر حافظ» از داریوش آشوری، و به ویژه کتاب «گمشد? لب دریا» از دکتر تقی پورنامداریان، از جمله تحقیقات راهگشایی است که در این باب صورت گرفته است. پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روشهای نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گرد آوری و تجزیه و تحلیل داده ها: روش انتخاب غزل‌ها در این رساله نخست چند غزل از حافظ (14 غزل) در قیاس با و به همراه با غزل‌هایی از سلمان ساوجی (7 غزل)، عماد فقیه (4 غزل) و خواجوی کرمانی (5 غزل) که از منظر وزن، قافیه، ردیف، و نیز معنا یا محتوا و یا فضای کلی به هم شبیه‌اند، مورد تحلیل ساختاری قرار گرفته است؛ به این صورت که از میان غزل‌های مشابه این چهار شاعر غزل‌هایی انتخاب شده است که هم بیشترین شباهت را از منظر وزن، قافیه، ردیف، و نیز معنا یا محتوا و یا فضای کلی غزل – همه یا برخی از این موارد – دارا باشند و هم این که از منظر ساختار معنایی، گسستگی و یا گسسته نمایی بیشتری میان ابیات هر یک از این غزل‌ها احساس شود. و سپس چند غزل از حافظ (19 غزل) به صورت مستقل، تحلیل ساختاری شده است. در انتخاب این غزل‌ها موارد زیر لحاظ شده است: الف) اغلب در هر یک از این غزل‌های گزیده، بیشترین گسست معنایی در میان ابیات هر غزل احساس شده است. ب) سعی شده است که به نحوی از گونه‌های معنایی مختلف غزل حافظ نمونه و یا نمونه‌هایی مطرح شود. گونه‌هایی چون: عرفانی، عاشقانه، سیاسی – مدحی، ملامتی و یا «شعر رندانه»، غزل – مرثیه، انتقادی (چون غزل «نقد صوفی نه همه ...»)، خیّامی، حسب حال نامه، و ... . ج) تا حد امکان سعی شده است غزل‌هایی انتخاب شود که از منظر ساختار معنایی – البته تا جایی که نگارنده اطّلاع دارد – مورد بحث و بررسی جدی و روشمند، قرار نگرفته باشند. و اگر به ندرت مورد چنین تحلیلی قرار گرفته باشند، حتماً و البته به گمان نگارنده، نکته و یا نکته‌های دیگر در آن قابل طرح بوده است که تحلیل مجدد آن را اقتضا کرده است. روش تحلیل ساختار معنایی غزل‌ها یکی از اصول اساسی در نگرش ساختاری «تأکید بر روابط میان اجزاء» در یک نوع یا گون? ادبی است تا جایی که این رویکرد، پیام یا محتوای اثر ادبی را چیزی جز انسجام درونی اثر و روابط اجزای آن نمی‌داند و بر آن است که معنا یا محتوای اثر همان ساختار اثر است. رویکرد هرمنوتیکی نیز، خواه هرمنوتیک سنتی – که در پی رسیدن به معنای ثابت و نیت مولف است – و خواه هرمنوتیک گادامری، تلاش می‌کند که ساختار منسجم متن را نشان دهد و پراکندگی ظاهری آن را توجیه کند. هرمنوتیک ادبی «در پی آن است که هر یک از اجزای یک متن را در فرایندی که عموماً «دور تفسیر شناختی» نامیده می‌شود بر کلی کامل منطبق سازد: ویژگی‌های فردی در مقابل کل متن قابل فهم است و کل متن در پرتو ویژگی‌های فردی قابل فهم می‌شود». تأکید این دو نوع رویکرد برای نشان دادن کلیت یک متن یا نوع ادبی، از طریق کشف و نشان دادن روابط و پیوند‌ها میان اجزای آن متن یا نوع ادبی، نکت? مشترک مهمی است که این دو نوع رویکرد را در کنار یکدیگر و در پیوند با هم قرار می‌دهد. راهنما و راهگشای ما در تحلیل ساختار معنایی غزل‌های مورد بحث در این رساله، همین نکت? مشترک و مهم بوده است؛ به این صورت که تلاش ما برای نشان دادن روابط معنایی میان بیت‌ها در هر غزل، داخل در مقول? ساختارگرایی است و اغلب برای نشان دادن این پیوند‌ها از رویکرد هرمنوتیکی یعنی تأویل مدد جسته‌ایم و هدف از این تأویل نیز چیزی جز رسیدن به ساختار منسجم آن غزل و توضیح گسسته‌نمایی ظاهری میان اجزای آن یعنی ابیات آن، نبوده است. نکت? دیگر این که ما کوشیده‌ایم تا در هر یک از غزل‌های مورد بحث در این رساله، یک هست? مرکزی کشف کنیم و پیوند آن را با ابیات غزل نشان دهیم. این هست? مرکزی را می‌توان ژرف‌ساخت غزل شمرد که با روساخت غزل یعنی هر یک از ابیات به عنوان واحد‌های روساختی، پیوند معنایی دارد. و این نیز داخل در مقول? ساختارگرایی است یعنی در راستای یکی دیگر از اصول اساسی رویکرد ساختارگرایی است ؛اصلی که بیان می‌دارد «ساختار‌ها در زیر سطح روساخت قرار دارند».ت. یافته های تحقیق و نتیجه گیری: در ساختار معنایی غزل حافظ، هسته یا موضوعی مرکزی وجود دارد و ابیات هر غزل به عنوان واحدهای معنایی سازنده و یا شکل دهنده به ساختار معنایی آن غزل، همواره با این هست? مرکزی و غالباً با یکدیگر روابط معنایی دارند. اما کشف هست? مرکزی غزل‌ها و نشان دادن پیوند معنایی ابیات با این هسته و نیز نشان دادن پیوند معنایی ابیات با یکدیگر – که تلاشی است برای کشف انسجام ساختاری غزل- نیازمند تأمل بسیار و اغلب نیازمند تأویل است چرا که یکی از اهداف تأویل - چه سنتی و چه مدرن – کشف یا نشان دادن انسجام در ساختار معنایی متن – در این جا غزل – است. و چنین تأویلی بر این فرض مهم استوار است که متن – در اینجا غزل حافظ- از انسجام معنایی برخوردار است و از این رو تلاش می‌کند تا این انسجام معنایی را کشف کند؛ یا آن را بازسازی کند و یا انسجام معنایی نوینی برای آن بیافریند. در غزل حافظ یکی از عوامل مهمی که هم کشف هست? مرکزی غزل را دشوار می‌کند و هم پیوند معنایی ابیات در یک غزل و در نتیجه انسجام ساختار معنایی آن را گسسته می‌نمایاند و توجه به آن در کشف انسجام ساختار معنایی غزل، نقش موثری دارد، تغییر مخاطب ابیات (صناعت التفات) در یک غزل و گاه حتا در یک بیت است که هم بسامد بالایی دارد و هم اغلب به گونه‌ای پوشیده صورت می‌گیرد. و اما عواملی که در ایجاد انسجام ساختار معنایی غزل – غزل‌های مورد بحث در این پژوهش – نقش دارد، عبارتند از:الف) وجود هسته‌ای مرکزی در غزل. ب) تناسب و یا پیوند معنایی میان ابیات.ج) تناسب معنایی ردیف با هسته و یا موضوع غزل.د) تناسب معنایی مطلع و مقطع غزل.ه) استعاره‌گرایی.
حافظ و ابن‌فارض : بحثی در مقایسه نظرگاههای عرفانی حافظ و ابن‌فارض
نویسنده:
سعید زهره‌وند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشته‌ای که پیشروی خواننده گرامی استبه رغم عنوان کلی "حافظ و ابن‌فارض " تنها در سه فصل و یکمقدمهء نسبتا طولانی فراهم آمده است . در مقدمه سعی شده استکه با استناد به مدارکتاریخی و پاره‌ای شواهد و قراین درونی از شعر حافظ و ابن‌فارض ، نزدیکی دیدگاههای آن دو و تشابه فضای شعرشان به اثباتبرسد اما در بابمتن، بیشتر حجم کار به دو مبحثمهم "هستی" و "عشق" اختصاصیافته است . در مدخل هر فصل و نیز در زیر هر یکاز عناوین کلی متن پوشششده استتا بشتر با نقل و قولهایی مستقیم از زبان بزرگان عرفان و تصوف ، زمینه را برای بحثهستی خود فراهم آورید. مقایسه اشعار حافظ و ابن‌فارضعمدتا به دو شیوه انجام پذیرفته است : گاهی به مقتضای شرایط مقایسه مستقیم و بیتبه بیتبوده و گاهی نیز به سببپرهیز از پراکنده‌گویی و جلوگیری از خلط مطالب ، شعر آنها به صورتموضوعی مورد مقایسه و تطبیق واقع شده است .
بررسی تطبیقی شاخصه های اخلاقی در مثنوی معنوی و بوستان سعدی
نویسنده:
طاهر طباطبائی وکیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بخش اعظمی از ادبیات فارسی را ادب تعلیمی تشکیل می‌دهد. قسمت عمده آن را اشعاری به وجود آورده‌اند که مضامین اصلی آنها تعالیم اخلاقی است که ضمن بیان فضایل و رذایل اخلاقی، انسان را به ترک رذیلت‌ها و کسب فضیلت‌های اخلاقی دعوت می‌کنند. مثنوی مولوی و بوستان سعدی از جمله این آثار تعلیمی و اخلاقی در زبان فارسی هستند که ابعاد تربیت عرفانی موجود در آنها از نکات مشترک تعلیمات مولانا و سعدی است. کیفیّت و نوع آموزه‌های اخلاقی این گونه شاعران و عارفان به نوع تعالیم، اندیشه‌ها و جهان بینی آنها بستگی دارد. مولانا انسان را موجودی غریب در این دنیای مادّی دانسته که از اصل خویش جدا گشته است. لذا به عنوان مرشد و مربّی و با روحیه خاص عارفانه خود، نگاهی متعالی به انسان در جهت رساندن او به مبدأ خویش و معشوق ازلی داشته وبا ارائه تعالیم عرفانی و شاخصه‌های اخلاقی، راه سعادت انسان را فراهم می‌آورد. سعدی به عنوان معلم اخلاق و بر پایه تعالیم شرعی و تا حدّی عرفانیِ خود، رذایل و فضایل اخلاقی را معرفی کرده وانسان آرمانی خود را به پیروی از آنها در جهت رسیدن به سعادت و اصلاح روابط انسانی دعوت می‌کند. به عبارتی دیگر، شاخصه‌های اخلاقی سعدی همان ایده‌آل‌های کلی و ذهنی وی هستند که برای اصلاح فرد و جامعه و رسیدن به سعادت و زندگی ایده‌آل مطرح کرده است. در این پایان نامه در ابتدا به تعاریف و مفاهیم مربوط به اخلاق، تربیت و عرفان و نوع روابط آن با یکدیگر پرداخته و سپس آن را در حوزه اجتماعی و فرهنگی، بویژه در عصر حیات سعدی و مولانا مهم دانسته و نقش داستان گویی و حکایت محور بودن این آثار را درقابل فهم بودن طبقات جامعه و عوام، موثر دانسته است. در فصول بعدی به بررسی مبانی نظری و اندیشه‌های مولانا و سعدی در دو بخش مجزا با معرفی صفات و ویژگی‌های انسان به صفات نفسانی و بُعد اخلاقی او پرداخته‌ایم.
استعاره‌های تربیتی در مثنوی معنوی
نویسنده:
اسدالله زنگویی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله استعاره (که تمامی ساخت های استعاری در زبان را در برمی‌گیرد و درفرایند آموزش و پرورش انسان تأثیر شگرفی دارد) از منظر مولوی درمثنوی معنوی بررسی و تحلیل می شود و مهمترین اهداف مترتّب بر آن به شرح ذیل است:- به کاربردن استعاره به ویژه استعاره های مثنوی معنوی در فضای تعلیم و تربیت.- شناسائي ساخت‌های مهم استعاری در مثنوی معنوی و مهمترین ساخت یا تصویری که مولوی بیشتر آن را در فرایند آموزش و پرورش مخاطبان گوناکون و فراوان به کار می برد.- شناساي ابزارها و منابع معرفت همانند عقل، عشق و شهود از منظر مولوی در مثنوی معنویعمده ترين سئوالات پژوهش مورد نظر به اين شرح است:1- اصلی‌ترین تصویرهای زبانی و کلان استعاره‌ها در مثنوی معنوی کدامند ؟2- کارکردهای‌تربیتی استعاره‌های مثنوی معنوی کدامند ؟3- مولانا درمثنوی معنوی بیشتر از کدام تصویر زبانی و برای چه مقصودی استفاده می‌نماید؟در اين پژوهش، روش بيشترخاصيت ابداعی دارد تا خاصيت تنظيمي؛ بنابراین، پژوهشگر برای پاسخ به پرسش های مطرح شده، پس از مطالعۀ کتاب‌ها و مقالات نماد‌پردازی در آثار مولوی و پاره ای از شرح های مثنوی و... چندکلان استعاره را گزینش نمود و سپس با مطالعۀ عمیق در مثنوی معنوی، این استعاره ها از آن استخراج و ثبت و ضبط شد و نهایتاً، هر یک از کلان استعاره‌ها به طور مستقل بررسی، تحلیل و نتایج، بر اساس کارکردهای استعاره تدوین ونگارش یافت.در پاسخ به سؤال اول می توان گفت که اصلی ترین تصویر های زبانی مثنوی، تشبیه، استعاره، تمثیل و نماد و برخی از کلان استعاره های مثنوی نی، آفتاب (خورشید) ، آینه، دریا، نردبان، کوه، آب، آتش، باد، خاک، طوطی، شیر، روباه و اسماءحسنی هستند.در پاسخ به دوّمین سؤال رساله می توان گفت که عمده ترین کارکردهای تربیتی استعاره، کارکردهای انگيزشي، اقناعي، گسترش معني، تأكيد بر معنی و برجسته‌سازی، اكتشافي، پوشيده‌گویي، تأويلي، شناختي تزييني، ابداعي و. . . . می‌باشند. در پاسخ به سوّمین پرسش پژوهشی این رساله می‌توان گفت که مولوی در مثنوی ساخت تمثیلی دارد و از آن برای اقناع مخاطبین خود بهره می‌گیرد. به طور کلّی مولانا دو ساحت ذهنی دارد:1.ساحت نظری: مولوی در این ساحت کلان استعاره‌هایی را انتخاب و با بهره‌گیری از ساخت‌های مهم زبانی دیدگاه‌های جهان‌شناسی خود را تبیین می‌نماید و نظر، هدف و منظور خود را بیان می‌کند.2. ساحت عملی:مولوی این ساحت را در فرایند آموزش و پرورش مخاطبان و هنگام تعامل با آن‌ها و بیان دیدگاه‌های نظری خویش به کار می‌برد. او تلاش می‌کند با تمثیل نحوه‌ی تحقّق یا نیل به آرمان‌ها یا اهداف کلّی که در ساحت نظری بیان نموده است را به مخاطب القا نماید و ضمن این‌که او را اقناع می‌کند او را برانگیزد تا آن روش‌ها را برای نیل به آن اهداف به کار ببرد.
تطبیق عشق الهی از دیدگاه ابن عربی و حافظ
نویسنده:
عاطفه شرفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عشق بزرگترین موهبت الهی در زندگی انسان، و چنان جان بخش و نیروزاست که می‌تواند بشر را از فرش به عرش برد. کوتاه‌ترین راه رسیدن به خدا عشق است و اگر چنین نیرویی نباشد هستی یک لحظه هم نخواهد بود و در واقع عشق است خداوند با حکمت و تدبری که دارد این شوق را از ازل در وجود انسان قرار داد و تا هستی خواهد بود عشق نیز خواهد بود. مطالعه و نطبیق کنب و اشعارعرفانی شاعران و عارفان همواره از نیاز-های مهم ادب‌پژوهی بوده است؛ تا در این سیر، اندیشه‌ی معنوی عارفان هرچه بیشتر شناخته شود. هدف نگارنده در گزینش این دو عارف پژوهش در مکتب عرفانی فلسفی ابن عربی و مکتب عارفانه عاشقانه حافظ و تطبیق این دو نوع منظر متفاوت بوده است. در پژوهش حاضر به دنبال تطبیق برخی افکار توصیفات عاشقانه ابن عربی و حافظ هستیم بدین منظور با نگاهی عمیق و موشکافانه به اشعار و نوشته‌های این دو شخصیت بزرگ عرب و عجم را مورد مطالعه و بررشی قرار دادیم سرانجام حاصل یافته‌های خود را در سه فصل به رشته تحریر در آوردیم.
  • تعداد رکورد ها : 92