جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
عقل مبنای معتزلی؛ عقل قانون‌گذار معتزلی تأملی در نسبت عدالت طبیعی و اراده‌ی تشریعی الهی در مبنای اعتبار هنجار حقوقی
نویسنده:
مهدی شهابی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
اصطلاح عدالت طبیعی و قانون طبیعی در نوشته‌های متکلمین و اصولیین اسلامی، سابقه‌ی چندانی ندارد، ولی نمی‌توان این امر را به‌معنای عدم پذیرش اندیشه‌ی عدالت طبیعی در اخلاق و حقوق اسلامی دانست. در نگاه اول، نتیجه‌ی پذیرش عدالت طبیعی ورود نوعی کثرت‌گرایی استقلالی در مبنای اعتبار قاعده‌ی حقوقی و آغاز تقابل عقل و وحی است، اما به‌نظر می‌رسد اندیشه‌ی عدالت طبیعی، با تحلیلی که جریان معتزلی از آن ارائه می‌دهد، ورود نوعی کثرت‌گرایی سلسله‌مراتبی را به نظام حقوقی موجب شده، بستر تعامل اراده‌ی تشریعی و عقل ‌مبنا را فراهم می‌آورد. با این‌حال، باید پذیرفت که این تعاملْ نقش اراده‌ی تشریعی الهی را به تفصیل و تکمیل همان قوانین طبیعی ناشی از عقل مبنا تقلیل می‌دهد؛ نتیجه‌ی چنین رویکردی ارتقاء جایگاه عقل در بین منابع و حتی فراتر از کتاب و سنت، اعلامی بودن کتاب و سنت و ارتقاء جایگاه دکترین و اراده‌ی دولت در ایجاد قاعده‌ی حقوقی است؛ آثاری که می‌تواند زمینه‌ساز گذار از حقوق دینی به حقوق مدرن باشد.
صفحات :
از صفحه 97 تا 120
ارزیابی دیدگاه نیکولاس ولترستورف درباره‌ی فلسفه‌ی تحلیلی دین در اواخر قرن بیستم
نویسنده:
محمدرضا بیات، علی اصغر درلیک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
فلسفه‌ی تحلیلی دین در اواخر قرن بیستم، شاهد شکوفایی شایان توجه و البته نقدهای جدی بوده است. نیکولاس ولترستورف فیلسوف تحلیلی دین کوشیده است تا ضمن ارائه‌ی توصیفی از شاکله‌ی فلسفه‌ی تحلیلی دین در این بازه‌ی زمانی، به منتقدان آن نیز پاسخ دهد. وی با تکیه بر ساختار روایی-داستانیِ فلسفه‌ی تحلیلی دین، معتقد است که تنها با توجه به سه ویژگی اساسیِ فلسفه‌ی تحلیلی دین در این دوره، یعنی واقع‌گرایی، دفاع از تقریری خاص از مبناگرایی در معرفت‌شناسی و باور به امکان دست‌یابی به معرفت خداوند، می‌توان درک و فهم درستی از آن به دست آورد، وگرنه دچار خطا خواهیم شد و انتظارات نابجایی از آن هم خواهیم داشت. در این مقاله، ضمن توصیف دقیق دیدگاه ولترستورف، انتقاداتی مانند یکی‌گرفتن فلسفه‌ی تحلیلی دین و معرفت‌شناسی اصلاح‌شده و لزوم انکار عقلانیت مشترک در تحلیل وی را بیان خواهیم کرد.
صفحات :
از صفحه 73 تا 88
تناظر قرآن و انسان در حکمت صدرایی و نتایج این رویکرد در زبان دین
نویسنده:
مجید صادقی حسن آبادی، محمدحسین میردامادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
مقاله‌ی حاضر به بررسی تناظر قرآن و انسان در حکمت متعالیه می‌پردازد و ناظر به کاربرد حقیقی و غیراعتباری زبان دین در اسلام (زبان قرآن) با رویکرد حکمت متعالیه است. این نوشتار ضمن طرح اهم مسائل و مبانی حکمت متعالیه، دیدگاه خود را در بحث زبان دین و قرآن بیان می‌کند. همچنین با عنایت به تئوری ترکیبی زبان دین و مراتب مختلف دین، لزوم توجه به ساحت انفسیِ زبان قرآن را متذکر می‌شود. در طی این مقاله، خواننده ضمن مرور اجمالی نظریات گوناگون در باب زبان دین و قرآن، به افق‌های درخور ‌تأملی در این مسأله راه‌ می‌یابد. همچنین نظرهای متمایز مفسران در باب مسأله‌ی «لسان قوم» مورد بررسی قرار می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 30
چشم‌اندازی بر تعامل علم و دین در علوم انسانی مدرن
نویسنده:
عبدالله قنبرلو
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
این مقاله به بررسی تأثیر مدرنیته بر جایگاه علم و دین در زندگی اجتماعی بشر می‌پردازد. در چهارچوب تحول پارادایمی که با ظهور تفکر و زندگی مدرن اتفاق افتاد، عقل انسان به معتبرترین منبع شناخت و امنیت و رفاه انسان به مهم‌ترین آرمان شناخت تبدیل شد. در معرفت‌شناسی مدرنیته، تجربه و تبیین منطقی ارتباط میان متغیرها در رسیدن به یک شناخت معتبر نقش اساسی دارند. به‌علاوه، علم‌گرایی مدرنیته، اساسا، در خدمت نیازهای فایده‌گرایانه به مفهوم مادی بشر است. سکولاریسم یکی از ویژگی‌های بنیادین سیستم معنایی مدرنیته است که بر‌اساس آن دین و آموزه‌های دینی تنها در صورتی به رسمیت شناخته می‌شوند که با الزامات مدرنیته هماهنگ باشند. همچنین، گزاره‌های دینی در صورتی علمی به‌حساب می‌آیند که با روش‌های علمی مدرن تأیید شوند. الزامات معرفت‌شناختی مدرنیته در علوم اجتماعی و انسانی نیز آثار شگرفی به‌جا گذاشته‌اند. بر این‌اساس، علوم انسانی مدرن با رویکردی سکولار قوام یافته است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 55
چگونگی بازتولید فلسفه‌های علوم انسانی با تکیه بر فلسفه اسلامی
نویسنده:
حسین سوزنچی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
امروزه اثبات اینکه بسیاری از آموزه‌های علوم انسانی مدرن، با آموزه‌های اسلامی ناسازگار است و تحول در این علوم، امری ضروری است، کار دشواری نیست. آنچه دشوار است تبیین این نکته است که چگونه می‌توان این تحول را، نه با نگاه خام و گذاشتن چند آیه و روایت در کنار متون جدید، بلکه با استمداد از علوم و اندیشه‌های اسلامی‌ای که حاصل قرن‌ها تلاش علمی اندیشمندان مسلمان بوده و در تعاملی پویا با اندیشه‌های معاصر، رقم زد. اگرچه این تحول‌بخشی نیازمند استمداد از بسیاری از دانش‌های سنتی مسلمانان است، اما هدف مقاله حاضر، این است که فقط شیوه و میزان کمک «فلسفه اسلامی موجود» به تحول‌آفرینی در علوم انسانی مدرن را مورد بحث قرار دهد. در طبقه‌بندی‌های سنتی علوم، به دلیل پذیرش ماهیت سلسله ‌مراتبی دانش‌ها، «فلسفه اولی» ‌مادر علوم شمرده می‌شد، و به لحاظ معرفت‌شناختی، شایستگی این را دارد که پشتوانه تمام علوم دیگر قرار گیرد. با انحطاط مابعدالطبیعه در دوران جدید و القای بن‌بست در عرصه وجودشناسی، فلسفه به مثابه علم وجودشناسی رسما کنار زده شد، و تقدم فلسفه بر سایر علوم زیر سؤال رفت؛ اما در پس پرده، وجودشناسی ماتریالیستی زیربنای علوم گردید و با غلبه یافتن پیش‌فرض‌هایی همچون مادی و متباین دانستن وجود انسان‌ها و کنار گذاشتن مبحث علیت غایی در تحلیل واقعیات انسانی، استقلال و اصالت فلسفی بسیاری از مباحث علوم انسانی زیر سؤال رفت و فضای قراردادانگاری و تبعیت از اعتباریاتِ بی‌ضابطه غلبه یافت و مباحث این دسته از علوم، به یک سلسله مباحث حسی و قراردادی آمیخته با پیش‌داوری‌های ماتریالیستی در باب ماهیت انسان، فروکاسته شد. این مقاله می‌کوشد با تبیین الگوی مطالعه وجودشناختی در بررسی امور خاص، نشان ‌دهد که چگونه «وجودشناسی مضاف» می‌تواند الگوی موجهی برای تحقیق در عرصه «فلسفه‌های مضاف» (فلسفه روان‌شناسی، فلسفه اقتصاد، و...) باشد؛ و نیز اینکه چگونه تحول‌آفرینی در علوم انسانی مدرن، نیازمند بهره‌مندی از چنین «فلسفه‌های مضاف»‌ی است. همچنین با نشان دادن مصادیقی از تحقق یافتن چنین وجودشناسی‌های مضافی در تاریخ اندیشه اسلامی، و ارائه مصادیقی از ورود این گونه مباحث در نقد و اصلاح علوم انسانی جدید، امکان عملی چنین الگویی را آشکارتر سازد.
صفحات :
از صفحه 69 تا 118
بررسی تحول نظریه ولایت انتصابی عامه فقیهان به ولایت مطلقه فقیه با رویکرد روش‌شناسی لاکاتوش
نویسنده:
حسین مسعودنیا، حسین توسلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هر نظریه‌ای برای تداوم خود نیازمند است تا با مقتضیات زمانی و مکانی هماهنگی و تحول یابد. در تحول یک نظریه، باید فرضیه‌های اصلی یک نظریه را حفظ کرد تا به بن و ریشه آن ضربه وارد نشود. از سوی‌ دیگر، تحول باید به‌گونه‌ای باشد که یک نظریه بتواند با شرایط زمانی و مکانی خود وفق یابد. این همان چیزی است که در روش‌شناسی لاکاتوش مشاهده می‌شود. ایمر لاکاتوش ازجمله فیلسوفان علم محسوب می‌شود. او منتقد روش‌شناسی پوپر است. پوپر براساس نگرش ابطال‌گرایانه خود تلاش می‌کرد تا نظریات به‌گونه‌ای مورد ابطال قرار گیرند. سپس، نظریات ابطال‌شده حذف و نظریات جدید جانشین آن شوند. به نظر لاکاتوش، ابطال‌گرایی پوپر سعی دارد راهی ارائه دهد که بتوان از طریق آن، با آزمون‌های قاطع، بین دو نظریه رقیب قضاوت کرد. بنابراین، او روش‌شناسی متفاوتی با روش‌شناسی پوپر ارائه می‌دهد. روش‌شناسی لاکاتوش مبتنی‌بر راهنمون سلبی و راهنمون ایجابی است. این مقاله درصدد ایده و الهام‌گرفتن از روش‌شناسی لاکاتوش است تا بر‌اساس آن بتوانیم سیر تحول نظریه ولایت انتصابی عامه فقیهان، به نظریه ولایت مطلقه فقیه را، بررسی کنیم. تأکید اصلی در ایده و الهام‌گرفتن از روش‌شناسی لاکاتوش، راهنمون سلبی و راهنمون ایجابی است. بنابراین، این مقاله در صدد تجزیه و تحلیل روش‌شناسی لاکاتوش و انطباق‌دادن آن با نظریه ولایت فقیهان نیست. تنها به این بسنده می‌کنیم که پس از ایده‌گرفتن از روش‌شناسی لاکاتوش، تحول و تکامل تاریخی نظریه ولایت انتصابی عامه فقیهان به نظریه ولایت مطلقه فقیه را بررسی کنیم.
صفحات :
از صفحه 57 تا 73
رابطه علم و دین در آرای مرتضی مطهری و مهدی بازرگان
نویسنده:
محمد صادق زاهدی، احمد ثمره هاشمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با پیدایش نهضت علمی و پیشرفت علوم تجربی، چالش‎های فراوانی میان علم و دین پدید آمده و دیدگاه‎های متفاوتی درباره نسبت میان آن دو ارائه شده ‎است. علاوه بر دیدگاه تعارض (conflict) که علم و دین را دو امر ناسازگار می‎انگارد، دیدگاه‎های دیگری نیز در تبیین این رابطه ارائه شده‎ است که ازجمله می‎توان به دیدگاه تمایز (contrast)، دیدگاه تلاقی (contact) و دیدگاه تأیید (confirmation) اشاره کرد. مرتضی مطهری و مهدی بازرگان، به عنوان دو اندیشمند مسلمان با دو رویکرد متفاوت، در نشان‎دادن عدم تعارض میان علم و دین اهتمام داشته‎اند. مطهری با تحلیل پیش‎فرض‎های فلسفی، در پی حل تعارضات ادعاشده میان علم و دین است. او دین را مؤید علم دانسته و انسان را نیازمند هر دو می‌داند. بازرگان با استفاده از یافته‎های علوم تجربی، سعی در توجیه علمی آموزه‌های دینی داشته و می‎کوشد آن‌ها را مطابق دستاوردهای علمی نشان دهد. به باور او، علم و دین دارای دستاوردهای مشابه‎اند. آرای بازرگان درباره رابطه علم و دین در اواخر عمرش تغییر کرده و به دیدگاه تمایز گرایش پیدا‎کرده ‎است.
صفحات :
از صفحه 59 تا 76