جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 81
فلك النجاة في الامامة و الصلاة
نویسنده:
علی محمد فتح الدين حنفی؛ محقق: اصغر علی محمد جعفر
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
جنة المأوی
عنوان :
نویسنده:
محمدحسين كاشف الغطاء؛ محقق: محمدعلی قاضی طباطبایی؛ مقدمه نویس: مهدی انصاری قمی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
إشارة السبق و تليها قاعدة ضمان اليد
نویسنده:
علي بن حسن حلبي، فضل الله نوري؛ محقق: ابراهیم بهادری؛ مقدمه نویس: جعفر سبحانی
نوع منبع :
کتاب , آثار منسوب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسة النشر الاسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اشارَةُ السّبق کتابی کلامی و فقهی به زبان عربی نوشته ابوالمجد حلبی. وی در مباحث اعتقادی به چهار رکن توحید، عدل، نبوت و امامت پرداخته و در بخش فقه به پنج رکن تکلیفی صلات، صوم، زکات، حج و جهاد می‌پردازد. در انتساب کتاب به مؤلف اختلاف است؛ هر چند برخی معتقدند که کتاب، منتسب به ابوالمجد حلبی بوده و به غیر از او صحیح نیست. از کتاب، با نام «اشارة السبق الی معرفة الحق» نیز یاد شده است. این کتاب از معدود کتاب‌هایی است که در آن هم مباحث عقائد و هم احکام فقهی مطرح گردیده است. کتاب از دو بخش کلام و فقه تشکیل شده است. مؤلف از علم کلام، تعبیر به ارکان تکلیف عقلی و از فقه با عنوان ارکان تکلیف شرعی یاد می‌کند. بخش اول: در علم کلام و شامل چهار اصل اعتقادی (توحید، عدل، نبوت و امامت) بخش دوم: در فقه و شامل پنج رکن فقهی (صلاة، صوم، زکات، حج و جهاد). چاپ این کتاب، در انتشارات جامعه مدرسین به سال ۱۴۱۴ق در قم بوده است. تحقیق این اثر با ابراهیم بهادری بوده و همراه این کتاب «رسالةٌ فی قاعدة ضِمانِ الیَد» شیخ فضل‌الله نوری چاپ شده است.
تمهيد الأصول في علم الكلام
نویسنده:
محمد بن حسن طوسي
نوع منبع :
کتاب , شرح اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: رائد,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تمهيد الأصول في علم الكلام، اثر ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، با تصحيح و مقدمه دكتر عبدالمحسن مشكوةالدينى، شرح بخش نظرى رساله «جمل العلم و العمل»، تأليف سيد مرتضى على بن حسين موسوى است كه به زبان عربى و در قرن پنجم قمرى، نوشته شده است. در ابتداى كتاب، مقدمه مفصلى از مصحح آمده كه به بيان خصوصيات كتاب و روش كار شيخ طوسى در آن، پرداخته شده است. شيخ طوسى نام اين كتاب را در فهرست كتب خويش، «شرح جمل العلم و العمل» ذكر كرده و در اول همين كتاب و در كتاب «الاقتصاد في ما يجب على العباد» كه گاهى به اين كتاب ارجاع داده، به همين اسم آن را نام برده است. اما در پشت نسخه قديمى اين كتاب كه به شماره 54 مخطوطات در كتابخانه آستان قدس رضوى نگهدارى مى‌شود، نامش «تمهيد الأصول» و يك جا، «تمهيد في الأصول» نوشته شده است و پاره‌اى از نويسندگان اخير نيز به همين اسم آن را عنوان كرده‌اند و معلوم نيست از چه هنگامى اين نام بر آن نهاده شده است. در اثر حاضر، قسمت عمده‌اى از معارف دقيق و اصول كلى علمى و فلسفى گنجانده شده است و معتقدات شيعه با فرق ديگر مسلمانان و غير مسلمانان مقايسه گرديده و آنچه بر مبناى اصول تشيع خالص درست به نظر آمده، با ذكر دليل و سند محكم، به اثبات رسيده است و به اعتراضات مخالفين، پاسخ گفته شده است. در تبيين روش شيخ در تنظيم كتاب حاضر، توجه به اين نكته ضرورى است كه علم كلام در آغاز توسط گروه معتزله به وجود آمد و مسائل اصلى آن در پنج اصل، تنظيم شدند و همه آنان متعهد بر اين شدند كه همگى متفق بر اين پنج اصل باشند و به ديگران هم آن را بقبولانند. اين پنج اصل عبارتند از: توحيد و بحث صفات؛ عدل؛ وعد و وعيد؛ منزلت بين‌المنزلتين و امر به معروف و نهى از منكر. هدف اصلى آنان از اين كار، جلوگيرى از برخوردهاى قولى و عملى و زدوخورد بين فرقه‌هاى مسلمانان بود. به همين ملاحظه در هر موضوعى حد متوسطى از عقايد گوناگون را گرفتند تا همه را بر آن متفق و متحد گردانند و به اين وسيله، آشتى و صلح برقرار نمايند. اما شيخ طوسى كه هدفى دقيق‌تر از اين داشت، به اين مسئله توجه نمود كه انسان موجودى متعهد و ملتزم به اداى تكليف است و بايد او را به آنچه پيش خود، تعهد ذاتى و فطرى دارد، متوجه گرداند تا همه مردم به رفتار كردن آنچه بر حسب فطرت بر آن متعهد و ملزم هستند، متفق و متحد باشند. به همين منظور در اثر حاضر، موضوع علم كلام را تكليف قرار داد و مسائل مربوط به آن را در اين علم، مورد بحث نهاد و مسائل مهمى كه علل يا معاليل و آثار و نتايج عمل كردن به تكليف يا سرپيچى از آن است، در چهار بخش آورد و پنج اصل معتزله را كه مسائل مهم علم كلام است، در اين چهار بخش كتاب، گنجانيد: بخش اول، در توحيد و اثبات صفات خداوند كه نتيجه آن، ثابت كردن صفت عدل الهى است؛ بخش دوم، در ماهيت كلام خداوند و تشريع است كه راهنمايى به تكليف است و از صفت عدل، حاصل مى‌شود؛ بخش سوم، وعد و وعيد است كه از دنباله برانگيختن پيامبران، حاصل مى‌شود و نتيجه عمل كردن به تكليف يا دست بازداشتن از آن است؛ بخش چهارم، در به‌پاداشتن حكومت دينى و عدل اسلامى براى اجراى شرع و نتايج حاصل از آن است كه در بحث امامت ذكر مى‌شود. بنابراین، تنظيم كتاب در اين چهار بخش، منطبق بر چهار ركن اساسى تكليف است كه عوارض ذاتيه و علل و معاليل آن مى‌باشند و بنا بر آنچه ذكر شد، موضوع علم كلام در نظر شيخ، تكليف است و اينكه موضوع علم كلام را وجود، بماهووجود، يا وجود واجب مى‌دانند، بر خلاف روش شيخ در اين كتاب است؛ زيرا شناختن وجود خداوند و صفات كماليه او بنا بر آنچه شيخ تصريح كرده است، همگى مقدمه براى شناختن تكليف و عمل كردن به آن است. شيخ در بيشتر جاهاى كتاب، ريشه و پايه استدلال‌ها را حسن و قبح عقلى و تعهد ذاتى و درونى انسان را به عمل كردن شايسته‌ها و دست بازداشتن از ناشايسته‌ها، قرار مى‌دهد. علاوه بر آن، شيخ گفتگو از تكليف ذاتى را چند جا مستقلا عنوان كرده است: يكى در اول كتاب كه كسب معارف را براى پى بردن به تكاليف ذاتى بيان مى‌كند و ديگرى در فصل معارف لازمه است و در جاى ديگر، مستقلا و به‌تفصيل، همين گفتگو را عنوان مى‌نمايد و باز در فصل نبوت و امامت، مطالبى را كه نام برده شد، با شرح زياد روشن مى‌گرداند و در چند جاى كتاب، ثابت مى‌كند كه اگر كسى در مناطق غير مسكون، پرورش يابد و از هيچ‌كس چيزى نياموزد و متدين به هيچ دينى و فرمان‌بر هيچ قانونى نباشد، خود را ترسان مى‌بيند كه مبادا كارى ناشايست از او سر بزند؛ پس خود را متعهد و پيش خود مسئول مى‌يابد كه بايد كارهايى را انجام بدهد و از انجام دادن كارهايى دست باز دارد؛ هرچند خود آن كارها، برایش مبهم و از يكديگر مشخص نيست و فطرتا در صدد جستجو است كه به شناسايى خوب و بد پى ببرد و خوب و بد همان شايسته و ناشايسته است. بنا به گفته شيخ در اول كتاب، نخستين وظيفه انسان، انديشيدن است براى شناختن كسى كه شايستگى آموزندگى و راهنمايى او را داشته باشد و براى شناختن او در آغاز بايد از دقت كردن در طبيعت و علوم طبيعى كمك گرفت. شيخ علاوه بر صفحات اول كتاب، در صفحات 438 تا 44 متذكر مى‌شود كه آنچه را انسان پيش خود متذكر مى‌شود، كه بايد آن‌ها را بداند تا آموزنده اصلى را بشناسد، سه بخش است كه در سه مرحله بايد آموخته شود و در هريك از دوره‌ها كوتاهى كند، براى رسيدن به مرحله سوم كه شناختن آموزنده است، فرصتى را از دست داده است. شيخ در صفحه 437 متذكر گرديده كه اگر كسى زمان‌هايى را كه بايد در آن دانستنى‌هاى مقدماتى همگانى و متوسط را كه رشد فكرى از آن حاصل مى‌شود و به دانش نهايى كه شناختن آموزنده اصلى است مى‌كشاند، بيهوده از دست داده باشد و اكنون كه بايد از عهده تكاليف عملى خود برآيد، آموزنده اصلى را نشناخته باشد، تا راه از عهده برآمدن تكاليف را از او بگيرد، در اين وقت كم، چه بايد بكند. در صفحه 684 مى‌گويد پيامبران كه تعاليم خدايى را از راه مهربانى كردن به مردن برایشان مى‌آورند و از سوى خداوند به آنان مى‌آموزند، همان چيزهايى را براى مردم توضيح مى‌دهند كه خود مردم از آن آگاه هستند و در صفحه 686 آمده است كه پيامبران آنچه را خود مردم مى‌دانسته‌اند كه بايد انجام بدهند، به آن‌ها يادآورى مى‌كنند. از جمله ويژگى‌هاى كتاب، روش شيخ در عنوان كردن مطالب و نيز خصايص استدلالى او در اين اثر است كه مى‌توان آن را در موارد زير، خلاصه نمود: الف)- شيخ در آغاز هر فصل، خلاصه مطالبى را كه در آن عنوان مى‌كند، فهرست‌مانند مى‌آورد و مشخص مى‌نمايد كه چه چيزهايى ذكر خواهد كرد. ب)- هنگام شروع به مطلب، نخست قضيه مورد بحث را عنوان مى‌كند و پس از تعريف موضوع و كليات مربوط به آن، دليل اثبات قضيه را مى‌آورد، پس از آن نظر ديگران و قضاياى فرعى و ابهاماتى كه شايد پيش بيايد يا پيش آمده باشد، به‌طورى‌كه در مصاحبه‌هاى حضورى مطرح مى‌شود، در قالب سؤال و جواب مى‌آورد و چنان مجسم مى‌كند كه گويى دو نفر روبه‌رو نشسته‌اند، يكى چيزى مى‌پرسد و ديگرى به او پاسخ مى‌دهد و اين روش تا آن زمان كمتر به كار مى‌رفت. ج)- شيخ براى تحقيق در اثبات مسائل، دو راه پيش گرفته است و در بيشتر جاها، از هر دو روش استفاده مى‌كند: يكى استخراج تعريف براى موضوع قضايا از تتبع موارد و از مشاهدات و تجربه‌هاى درونى و ديگرى، روش تحليل مفهوم موضوع، به اجزاى ذهنى و جستجو از لوازم عينى آن است؛ زيرا نخست بر حسب روش تجربى خود، به تتبع موارد استعمال نام موضوع پرداخته و مفهوم معينى را برایش قطعى مى‌كند و سپس، تعريف منطقى آن مفهوم را به دست مى‌آورد و اجزاى مفهومى و حدى، يا رسمى آن را، با شاهد گرفتن موارد عرفى و اصطلاحى، استخراج مى‌كند و پس از تعيين اجزا و لوازم عقلى و عرفى آن، به توضيح رابطه مابين موضوع با لوازم كه محمولات بر آن موضوع باشند، مى‌پردازد تا آنهايى كه رابطه على و معلولى ميانشان موجود است و در حال وجود و عدم، همراه با يكديگرند، از محمولات ديگر مشخص كند و از اين راه، قضاياى مطلوب را اثبات يا نفى مى‌كند. گاهى نيز براى ثابت كردن رابطه على و معلولى، يا رابطه تضاد و نفى كردن آن، موضوع را از راه نفى و اثبات تقسيم مى‌كند تا شماره اقسام و اصناف را قطعى نمايد؛ وى پس از آن به بررسى يكايك آن اصناف مى‌پردازد تا ثابت كند كه در همه اصناف، آيا رابطه عليت يا تضاد ميان آن‌ها موجود هست يا نيست، تا نفى و يا اثبات قضيه مورد نظر را مسلم نمايد. د)- شيخ در هرجا از اين روش منطقى نتوانسته قضيه‌اى را ثابت كند، نظر عمومى اهل تحقيق را سند گرفته و هر قضيه‌اى را همه فرق اسلامى بدون شك و ترديد، پذيرفته باشند، زير عنوان اجماع، سند قرار داده است. ه)- شيخ چون در پى‌جويى از صفات روحى و معنوى كه محسوس نيستند، براى نوع انسان هيچ راهى جز اين نمى‌يابد كه آنچه را در خود مى‌بيند، مقياس و ملاك تعريف و شناخت آن صفت قرار دهد و تعاريف مربوط به اين‌گونه صفت‌ها را نخست از مشاهداتى كه در شخص خودش دارد، استخراج مى‌نمايد، سپس جنبه‌هاى اختلاف و مغايرت وجودى خود را كه موضوع آن صفات است، با موجود برتر از خود به دست مى‌آورد و آنچه را لوازم موجوديت جسمانى وحدت موضوع مى‌بيند، از آن صفت حذف مى‌كند، تا مفهوم كلى‌ترى كه عارى از آن خصوصيات جسمانى و حدوث باشد و منافاتى با اثبات هميشگى و بلاآغاز بودن وجود موضوع نداشته باشد، به دست آورد و پس از آن به ثابت كردن ملازمه مابين آن صفت تجريدى با موجود غير جسمانى مى‌پردازد و در مورد اثبات هريك از صفات ثبوتى و سلبى خداوند اين روش را چنين اعمال مى‌كند كه نخست، مفاهيم جزئى مربوط به افراد انسان را به دست مى‌آورد و سپس به تجريد و تعميم آن مفاهيم مى‌پردازد تا قسم برترى از آن را استخراج مى‌كند كه منافاتى با وجوب ذاتى خداوند، نداشته باشد. پس هر صفتى را برایش ثابت مى‌كند، به اين دليل است كه از تجزيه و تحليل مفهوم وجوب ذاتى و تماميت وجود، به دست مى‌آيد و هر چه از او سلب مى‌شود، براى اين است كه با وجوب ذاتى و تماميت وجود، تناقض دارد و اين همان راهى است كه ملا صدراشش‌صد سال پس از او پيش گرفته است. و)- بنا بر آنچه گفته شد، چون ادراكات انسان از محسوسات آغاز مى‌شود و از مشاهده امور مشابه و غير مشابه، موفق به تجريد مفاهيم كلى و جدا كردن عوارض صنفى و مشخصات فردى مى‌گردد، تا به خود ماهيات و عناوين ذاتى اشياء برسد. شيخ با رعايت همين سير تكاملى ذهنى و ادراكات انسانى، برخلاف ديگران، نخست به ثابت كردن وجود ذات الهى نمى‌پردازد، بلكه در آغاز، به اثبات نحوه‌هاى كمال ذاتى كه استقلال و غناى ذاتى، چيزى جز آن‌ها نيست، مى‌پردازد و پس از ثابت كردن برترين مصداق براى هريك از مفاهيم صفات، نتيجه آن مى‌شود كه برترين ذات يا موجودى هست كه مصداق موجود بالذات يا قديم بالذات يا واجب بالذات است؛ زيرا موجود غنى بالذات، كه از هيچ جهتى وابستگى به ديگرى ندارد، هيچ تصورى از او نمى‌توان كرد، جز آنكه، وجود ذاتش عين موجوديت برترين مصداق، براى اين صفات باشد و شيخ اين قسمت اخير را، در فصل جداگانه‌اى عنوان كرده است. بنابراین، روشى كه شيخ در مورد شناختن خداوند، انتخاب كرده است، بر طبق امكان پيشروى ذهن و سير تكاملى ادراكات انسان است كه هميشه از يك مفهوم ناقص، به‌سوى مفهوم كامل‌ترى پيش مى‌رود و كامل‌ترين مفهومى كه پس از پيش رفتن گام‌هاى بسيار، شايد براى افراد انگشت‌شمارى تصور كردنش ميسر شود، همان مفهوم غناى همه‌جانبه مطلق و استقلال همه‌جانبه است كه از آن به وجوب يا قدم ذاتى تعبير مى‌شود. شيخ مطالب خود را بر طبق اين سير تكاملى ذهن، در چندين فصل تنظيم نموده و خلاصه‌اش از اين قرار است كه مى‌گويد: در مرحله اول، نخستين چيزى كه ادراك مى‌شود، دگرگونى‌هاى محسوس است كه در جهان كلى بزرگ ديده مى‌شود و شيخ ثابت مى‌كند كه اين دگرگونى‌ها حقيقى است، نه آنكه تخيلى و موهوم باشد. مرحله دوم، به اثبات اين قضيه مى‌پردازد كه هيچ دگرگونى، خودبه‌خود در چيزى پديد نمى‌آيد و هيچ جسمى، تغيير حالت نمى‌دهد مگر آنكه نيرويى از خارج بر آن وارد شده باشد و كارى روى آن انجام گرديده باشد و اين، همان اصلى است كه ارسطو از آن، وجود محرك اولى را ثابت مى‌كند. نتيجه از آن دو مقدمه، اين است كه سرزدن كار و تأثير، به نيروى مؤثر نياز دارد كه صفت قدرت و قوت نام دارد و شيخ از اينجا ثابت مى‌كند كه نيروى انجام كار، يا قدرت، در عالم موجود است، هرچند وجود ذات و چيزى كه اين نيرو متعلق به آن باشد، هنوز مسلم نيست. ذهن انسان پس از رسيدن به اين مرحله، به جدا كردن وقايع متناسب و مرتبط با يكديگر و يا متضاد با يكديگر، مى‌پردازد و آن‌ها را از هم جدا مى‌بيند و ملاحظه مى‌كند كه با تغيير دادن شرايط، گاهى كارى با كار ديگر متناسب يا غير متناسب مى‌شود و اين را، دليل بر وجود نيروى تطبيق و مقايسه و ادراك و محاسبه مابين كارها مى‌بيند و آن نيرو از صفت دانايى حكايت مى‌كند، بدون توجه به اينكه ذاتى موجود باشد و اين صفت، به او وابستگى داشته باشد. سپس از اينكه مى‌بينيم صفت توانايى و دانايى، بدون صفت زندگى پيدا نمى‌شود، به وجود اين صفت پى مى‌بريم، بدون توجه به وجود ذاتى كه داراى اين صفت‌ها باشد. پس از آن پى مى‌بريم كه چون با صفت دانايى، كارها را با يكديگر متضاد يا متناسب درك كرديم، پس انجام شدن يكى از آن كارها در هر موردى، نياز به نيروى انتخاب و برگزيدنش دارد؛ پس كارهاى جبرى و طبيعى را از ارادى، جدا مى‌كنيم و به وجود صفت اختيار، از آن پى مى‌بريم. پس از پيمودن اين مرحله، چون كسانى به وجود ارباب انواع، اعتقاد داشتند و براى هريك از صفات، وجود جداگانه‌اى مستقل و غير متعلق به هيچ ذاتى مى‌پنداشتند، شيخ براى از بين بردن اين عقيده، از راه تضايف، پيش رفته و مى‌گويد: ميان هر قضيه دانسته‌شده و توانسته‌شده و برگزيده‌شده، با ذاتى كه دانا و توانا و برگزيننده باشد، تضايف حاصل است و اين دو، در تصور و در وجود، از يكديگر جداشدنى نمى‌باشند. در پايان مى‌توان گفت چنين روشى كه شيخ انتخاب كرده، اختصاص به خود او دارد و چون منطبق با سير تكاملى ذهن انسان است، بسيار منطقى و محكم به نظر مى‌رسد. برخلاف روش امكان و وجوب كه نخست فلاسفه از آن به اثبات ذات واجب مى‌پردازند و صفات را از آن استخراج مى‌كنند.
حقيقت امامت و خلافت در آراء متکلمان اسلامي با تأکيد بر آيات و روايات
نویسنده:
‫محمديونس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
‫امامت و خلافت، يکي از مهمترين مسائل کلامي است که پيشينه آن در اسلام، به نيمه قرن اول هجري باز ميگردد. اين پژوهش در پنج فصل، آراي متکلمان اسلامي را در مورد امامت و خلافت و حقيقت آن به صورت تطبيقي بحث و بررسي کرده و با آيات و روايات سنجيده است. نويسنده پس از کليات و مفاهيم، به تعريف امامت و خلافت در ديدگاه متکلمان اسلامي و در قرآن و روايات پرداخته، سپس حقيقت امامت و خلافت در آراي متکلمان اسلامي بيان شده است. پس از آن، حقيقت امامت و خلافت در قرآن و روايات ارائه و در پايان، ديدگاه متکلمان اسلامي با آيات و روايات مقايسه شده است. متکلمان عامه در مقام عمل، به تعريفي که از امامت ارائه کردهاند، پايبند نيستند؛ اما متکلمان خاصه، به تعريفي که از امامت ارائه کردهاند، پايبند هستند. افزون بر اينکه تعريف و عمل اماميه، با آيات و روايات همخواني دارد. از سوي ديگر، امامت در آراي متکلمان عامه مورد اتفاق نيست و آنها در باب صفات و ويژگيهاي امام، مانند افضليت امام، با هم اختلاف دارند؛ ولي متکلمان خاصه در اين مورد، با هم اتفاق نظر دارند. همچنين آنچه که درباره حقيقت امامت و خلافت در قرآن و روايات آمده، با ديدگاه خاصه همخواني داشته و با آراي عامه سازگاري ندارد. حقيقت امامت در قرآن به عنوان هدايت امر الهي بيان شده است که مستلزم عصمت امام است و نيز مبدأ موهبت عصمت امام، صبر و يقين معرفي شده است و مراد از يقين امام، مکشوف بودن عالم براي امام است که مستلزم علم امام خواهد بود. اين در حالي است که متکلمان عامه عصمت و علم امام را انکار ميکنند. همچنين روايات، صفات امام مانند حجت خدا بودن امام، علم غيب امام و عصمت امام را مطابق با قرآن بيان ميکنند که متکلمان عامه بدان اعتقاد ندارند.
نقد و بررسي تفسير آيات امامت و ولايت در کتاب معارف‌القرآن
نویسنده:
‫محمداقبال اختر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , نقد و بررسی کتاب
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
چکیده :
‫آيات ولايت براساس روايات شيعه، در اثبات امامت و فضيلت اهل بيت? است و طبق روايات اهل سنت، در شأن آن حضرات? نازل گرديده است. مفتي محمد شفيع ديوبندي در تفسير معارفالقرآن، منکر اين معنا شده است. اين پژوهش با هدف نقد ديدگاههاي اين کتاب به انجام رسيده است. مهمترين آيات ولايت و امامت که حدود 26 آيه است، بررسي شده است و از اين ميان، آيه شريفه ولايت، تبليغ، اولوالامر، اکمال، مودت، مباهله، و انذار و هدايت، به عنوان آياتي که اصل امامت و ولايت را ثابت ميکنند، بررسي شده است. در اين آيات، نخست ديدگاه معارفالقرآن تبيين شده و سپس نقد و بررسي شده است. همچنين آيات بيانگر صفات امام ارائه شده و در هر يک، ديدگاه وي تبيين و نقد و بررسي شده است. آيات تطهير، صادقين، امامت و اوليالامر، به عنوان آيات بيانگر عصمت امام بررسي شدهاند. آيه 9 زُمَر و آيه اُذُن واعيه به عنوان آيات بيانگر اعلميت امام، آيه 25 سوره حديد و آيات سوره نبأ به عنوان آيات بيانگر عدالت و تقوا، و آيه 35 سوره يونس به عنوان بيانگر افضليت بررسي شدهاند. در پايان، آياتي از آيات امامت که به زعم نويسنده معارفالقرآن، بر خلفا تطبيق ميکنند، بررسي شده و ديدگاه وي نقد شده و ثابت شده است که امام علي عليه السلام پس از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم با نص قرآن، اولي به تصرف است و خليفه بلافصل پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و صاحب عصمت و نفس پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است و مودت و ولايت ائمه? بر همه مسلمانان واجب است. شايان ذکر است که بيشتر شبهات محمد شفيع، به واسطه ديدگاه علماي اهل سنت پاسخ داده شده است و از نظر ايشان نيز، آيات ياد شده در شأن امام علي عليه السلام نازل شده و بر امامت آن حضرت دلالت دارند. نتيجه اينکه با استدلالهاي محکم علماي اسلامي از قرآن و روايات متواتر و قرائن تاريخي، ديدگاههاي اين مفسر مردود و مصداق آيات امامت و ولايت، امام علي عليه السلام و اولاد طيب و طاهر آن امام همام? هستند.
بررسي تطبيقي آيات امامت خاصه در تفسير الميزان و مفاتيح الغيب
نویسنده:
‫محمد عادل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
‫مبحث ولايت از مهمترين مسائل و مباحث اسلامي و قرآني و محوريترين مسئله در مکتب اهلبيت عصمت و طهارت? است. بر اين اساس، مسئله ولايت و جايگاه و اهميت آن، در متون ديني به گستردگي بررسي و زواياي آن تبيين شده است. قرآن کريم به فضيلت و ولايت امام علي عليه السلام تصريح کرده است. مفسران و انديشمندان شيعه و برخي از مفسران و علماي اهل سنت هم به شرح اين آيات پرداخته و دلالت آنها را بر عظمت و جايگاه رفيع امام علي عليه السلام مسلم دانستهاند. با اين وجود، تفاوتهايي در ديدگاههاي انديشمندان اين دو مذهب وجود دارد که باعث گرديده تا منازعات و مناظرات فراواني براي اثبات ادعايشان صورت گيرد. در ميان مذاهب اسلامي، تنها شيعه است که اصل ولايت را از متون اسلام اخذ کرده و با پيروي از جانشين رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم دين خود را بر پايه صحيح بنيان نهاده است. مسئله ولايت و جانشيني رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که از اصول عقايد شيعه به شمار ميرود، خود نقطه افتراق ميان تشيع و ساير مذاهب اسلام است. تحقيق حاضر در پنج فصل، ديدگاه علامه طباطبايي? و فخررازي را در مورد ولايت بررسي کرده و سعي نموده تا به شبهات مربوط به اصل ولايت پاسخ دهد، تا زمينه اتحاد ميان مذاهب اسلامي فراهم گردد. بدين منظور، نخست مفهوم ولايت بيان شده است، که به معناي اولي به تصرف است. همچنين در مورد امامت، مفسرين بر وجوب اطاعت از امام اتفاق نظر دارند. سپس آيه ولايت، بررسي شده و شأن نزول آن بيان شده است. نتيجه اينکه آيه مزبور در شأن علي عليه السلام نازل شده است. پس از آن، آيات تبليغ و اکمال در تفسير الميزان و مفاتيح الغيب بررسي شده است و ديدگاههاي علامه و فخررازي در مورد اين آيات با هم مقايسه شده است. در پايان، اين نتيجه به دست آمده است که ديدگاههاي علامه از ادله صحيحتر و اتقان بيشتري برخوردار است.
نقد و بررسي نگاه اهل‌سنت به آيات ولايت و امامت
نویسنده:
حسين‌حيدر رضوي
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
‫در اين پايان‌نامه طي پنج فصل دلالت آيات اولي الامر، ولايت و تبليغ بر ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام به اثبات رسيده و برداشت‌هاي علماي اهل‌سنت از اين آيات نقد شده است. در آغاز اين بحث واژگان امام، امامت، ولي و ولايت از نظر فريقين تعريف شده است. تعريف‌هايي که دانشمندان شيعه و اهل‌سنت ارائه کرده‌اند داراي نقاط اشتراک و افتراق است. اشتراک آنها، در تعريف امامت به رياست عامه، بيان محدوده رهبري امام، جانشيني پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و واجب‌الاطاعه بودن است و افتراق آنان در انتصابي يا انتخابي بودن است. طبق تعريف‌هايي که برخي از علماي شيعه ارائه کرده‌اند، مقام امامت، انتصابي و الهي است. در باره معناي ولي و ولايت، نگارنده با استناد به منابع لغوي به اين نتيجه رسيده است که به معناي صاحب اختيار و سرپرستي است. وي سپس به مباحث تفسيري آيات ياد شده از ديدگاه دانشمندان شيعه و اهل‌سنت پرداخته است. از ديدگاه شيعيان، مصداق بارز و شأن نزول هر سه آيه، ولايت و امامت امام علي عليه السلام است؛ ولي علماي اهل‌سنت در هر آيه نظرات خاصي دارند که نويسنده آنها را بررسي و نقد کرده است. دانشمندان اهل‌سنت در طول تاريخ، در تعيين مصداق اولي الامر، اقوال مختلفي مانند حاکمان و اميران، خلفاي راشدين، ابوبکر و عمر، اهل حل وعقد، امانتداران، و امام علي عليه السلام را ارائه کرده‌اند. نگارنده پس از نقد اين اقوال، به اثبات رسانده است که مصداق واقعي اولي‌الامر حضرت علي عليه السلام و بقيه ائمه? هستند. آيه ولايت نيز، بدون ترديد در شأن امام علي عليه السلام نازل شده و بر امامت و خلافت بلافصل آن حضرت دلالت مي‌کند. اما دانشمندان اهل‌سنت در شأن نزول اين آيه نيز دچار اختلاف شده‌اند و گفته‌اند که آيه شريفه براي عموم مؤمنين، عباد بن صامت، ابوبکر، عبدالله بن سلام و علي عليه السلام نازل شده است و برخي اصلاً انکار کرده‌اند که در شأن امام علي عليه السلام هم نازل شده است. نگارنده به بررسي و نقد اين اقوال پرداخته و به شبهاتي که آنان در مقابل ديدگاه شيعه مطرح کرده‌اند، پاسخ داده است. از ديدگاه شيعه، شأن نزول آيه تبليغ بدون ترديد امام علي عليه السلام و واقعه غدير است. نگارنده سير تاريخي ديدگاه اهل‌سنت در اين باره و تطوراتي را که در ديدگاه آنان به وجود آمده، بررسي کرده است.
بررسي آيات ولايت و امامت در تفسير «التحرير و التنوير»
نویسنده:
‫زهرا آوریده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
‫آيات متعددي در قرآن کريم در رابطه با مسئله امامت و ولايت بوده و بيانگر مقام و فضائل اميرمؤمنان (ع) و ائمه معصومين (ع) ميباشد. مفسران و متکلمان شيعه بر اثبات خلافت و جانشيني بلافصل اميرمؤمنان علي (ع) به اين آيات استناد جسته اند. در مقابل برخي از مفسران اهل سنت از جمله «ابن عاشور»، در تفسير اين آيات دچار انحراف گشته و امامت علي (ع) را از آيات قرآن قابل اثبات نميداند . به عنوان مثال ابن عاشور ذيل آيه ولايت، بعد از نقل روايت نزول آيه درباره امام علي (ع) آن را تضعيف کرده است و ولايت را در اين آيه به معناي نصرت و محبت مي داند. هم چنين از نقل روايات مبني بر نزول آيه تبليغ در روز غدير و در شان امام علي (ع) حتي به عنوان يکي از احتمالات سبب نزول آيه خودداري کرده است. ابن عاشور نسبت به آيات فضائل اهل بيت (ع) هم رويکردي انکارگرايانه دارد. به عنوان مثال وي مراد از «اهل بيت» در آيه تطهير را همسران پيامبر (ص) مي داند نه اصحاب کساء. ذيل آيات سوره انسان هم معتقد است که اين آيات اختصاصي به امام علي (ع) و فاطمه (س) و حسنين (ع) ندارد؛ بلکه اين آيات عام است و شامل همه ابرار مي شود.
  • تعداد رکورد ها : 81