جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 136
بررسی و تحلیل مرگ و زندگی انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه و مثنوی از منظر نمادگرایی
نویسنده:
زهرا فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه مرگ و زندگی یکی از مهم‌ترین اصول عقاید و باورهای آدمیان است. انسان از گذشته‌های دور تا کنون، بعد از آفرینش و مشاهده مرگ، همواره به دنبال جاودانگی و در آرزوی بی‌مرگی بوده‌است. از نظر مردمان گذشته و در اغلب آیین‌ها و دین‌ها، مرگ پایان زندگی و نابودی مطلق انسان نیست، بلکه می‌تواند عاملی برای زندگی بهتر و والاتر باشد. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی نحوه ورود نمادهای اسطوره‌ای آفرینش در شاهنامه و مثنوی، و همچنین یافتن پیوند میان این عناصر اسطوره‌ای، شامل انسان، حیوان (گاو) و گیاه، و دریافتِ رابطه میان مرگ و زندگی مجدد آنها در این دو اثر صورت گرفته است، تا پاسخگوی این سوالات باشد که عناصر اسطوره‌ای، انسان، حیوان و گیاه، در شاهنامه و مثنوی چگونه نمود یافته‌اند؟ مرگ و زندگی این عناصر چه رابطه‌ای با هم دارند؟ تمایزات میان این آثار (شاهنامه و مثنوی)، در استفاده از این عناصر چگونه است؟این پژوهش با بررسی دو اثر مذکور با رویکرد نمادگرایانه و کهن‌الگویی و به شیوه بررسی توصیفی- تحلیلی به این نتیجه رسیده‌است که: عناصر اسطوره‌ای، انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه به صورت شاهان و پهلوانان و در مثنوی در ارتباط با انسان‌های جاودانه و همچنین به صورت نمادهای درون‌گرایانه نمود یافته‌است؛ ارتباط میان مرگ و زندگی این عناصر در هر دو اثر به صورت مستقیم است، به گونه‌ای که مرگ یکی موجب زندگی و زندگی (رشد) یکی دیگر از عناصر موجب مرگ دیگری می‌گردد. تمایزات میان این دو اثر ادبی، شاهنامه و مثنوی، به دلیل دو حوزه متفاوت حماسه و عرفان است که هر کدام به فراخور موضوع خود، به شیوه عینی یا ذهنی از اساطیر بهره برده‌اند؛ هر چند نمی‌توان به تمایز مطلق میان دو اثر نیز قائل شد، چرا که استفاده از «نمادها و اسطوره‌ها»، می-تواند عاملی برای اشتراک و همسانی شاهنامه و مثنوی باشد.
مرگ و زندگی در شعر ابوالعلای معری
نویسنده:
نرگس قندیل زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بشر از ابتدای آفرینش، با مساله مرگ و زندگی، درگیری فکری داشته است. این درگیری از آغاز عصر عقلانیت انسان همواره با تقابل دو دیدگاه بدبینانه و خوشبینانه (نسبت به جهان و سرنوشت انسان) همراه بوده است. ابوالعلای معری، شعر بزرگ عرب در عصر عباسی، در میان بدبینان تاریخ نام پرآوازه ای دارد. ابوالعلا، نابغه ای نابینا، ادیبی نقاد، اندیشمندی بدبین، عقل گرایی شکاک و زاهدی سختگیر بود که هرگز همسری نگزید و فرزندی نداشت. وی اندیشه های فیلسوفانه خود را در دیوان ((لزومیات)) گرد آورد. در لزومیات دو نوع تناقض هست: یکی تناقض شاعرانه که مقتضای منطق شعر و هنر، و برخاسته از عواطف متغیر شاعر است. و دیگری، تناقضی برآمده از حیرت و سرگشتگی فلسفی. در شعر ابوالعلا، عمر آدمی سخت با شتاب می رود. مرگ چنان با روند مصیبت بار زندگی تنیده است که هیچ جای امید و انگیزه فعالیت نمی گذارد. آدمی ذاتا شرور و فاسد است و لذا برای انهدام شر و فساد، انقراض نسل او واجب است. مرگ، قوی پنجه، مخوف، ناشناخته و خارج از اختیار و انتظار آدمی است. اما به هر حال آرامشی هم در پی دارد. برخورد ابوالعلا با مساله مرگ و زندگی، یک برخورد فلسفی نیست. بلکه رویکردی شدیدا عاطفی و جزئی نگر است. در این رویکرد، حقیقت حیات کل مغفول است. دیگر نه زندگی، فرصت پویش و شوق و عشق و بالندگی است و نه مرگ، پدیده ای مطلوب برای حذف زوائد و استمرار رشد و جوانی.ناگفته نماند ابوالعلا با وجود این بینش ناگوار و انگیزه سوز، و در عین عزلت و گوشه نشینی همواره در حال تدریس و تالیف بود و آثار گرانبهای بسیاری به عرصه ادب عربی و حتی ادبیات جهان تقدیم کرد.
معناداری زندگی از دیدگاه قرآن
نویسنده:
مریم مسیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زندگی بشری در دوره کنونی در سطحی از رشد واقع شده که معنا جویی در پرتو معنویت خواهی به عنوان یکی از عمیق ترین و اصیل ترین نیازها برای او مطرح است و این معرفت، در گذر از گذار خدایی علم، شکاکیت دینی و مشاهده عوارض دوری از دین و معنا برای بشر غربی حاصل شده است.زندگی معنادار سلوک حیات انسانی برمبنای آرمان رشد است، از این رهگذر سه مولفه انسان ، هدف و حیات ، ارکان مسئله معنا را تشکیل می دهد. در پی کشف دیدگاه قرآن پیرامون معنا داری زندگی با استفاده از روش تحلیل موضوعی و استمداد از معنا شناسی لایه ای روشن می شود که انسان در کمال یابی سیری ناپذیر، به عنوان تحقق بخشی به هدف خداوند و با ایمان به معاد، استعدادهای خود را در مسیر عبودیت بارور می سازد تا سعه وجودی خود را بالا برده و از این طریق بهره خود رااز حیات تعالی بخشد و از راه تعالی حیات به تعالی معنا برسد، هر چه پیمانه حیات فزونی یابد، مرگ کمتری را در بر می گیرد و معنای زندگی عمیق تر جلوه می کند. از نظر قرآن اولین سطح حیات، حیات دنیاست و فرآیند انتقال از این سطح به حیات طیبه که همان زندگی گوارا و قرین با رضایت است در پرتو پایبندی به عهد فطری ،پایداری در راه حق، شکیبایی در ترجیح ما عندالله به متاع نقد حیات دنیا و در نهایت ایمان به همراه نیکو کرداری حاصل می شود و از این طریق تلخکامیِ ناشی از حسِ خسران با زنده شدن به حیات طیبه گوارا می شود. این مهم در پرتو توجه به حقیقت حیات و معنای زندگی صورت عیان می کند، وحدیث علوی نیز موید آن است : «طوبی لمن علم من أین و فی أین وإلی أین»(گوارایی و رضامندی باد بر آن کس که بداند از کجا آمده، در کجا و بهر چه قرار یافته و به کجا می رود) . همچنین قرآن از دو مولفه برای تعالی یافتن حیات یاد می کند که یکی رزق گرفتن از جانب ذات ربوبی و دیگری لبیک گفتن به ندای منادیان ایمان و استجابت دعوت حیات بخشان است.
شناخت نفس از دیدگاه امیرالمومنان(ع) و بررسی آثار آن در زندگی انسان
نویسنده:
یاسر جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در آموزه‌های علوی، بحث معرفت نفس و خودسازی جایگاه قابل تأملی دارد. به گونه‌ای که انسان با فراگیری آن می‌تواند در زندگی خود موفق گردد و نظام اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار دهد. برای رسیدن به شناخت واقعی خود نیاز به راهکاری صحیح و منطبق برآموزه‌های الهی است تا بتوان خویشتن را آنگونه که هست شناخت. معرفت نفس با تمام ابعادش از مباحث مهم اسلامی ‌و از جمله علومی‌است که در شناخت حق تعالی مهمترین راهکار محسوب شده و توصیه گردیده است؛ لذا امیرالمومنان× نیز اهمیت آن را گوشزد فرموده‌اند.اهمیت آن از ‌این باب است که چنین شناختی می‌تواند انسان را در بهتر گذراندن زندگی یاری نماید؛ زیرا نفس مراتبی دارد که ممکن است به زمینه اسفل‌السافلین سقوط کند و به فرموده قرآن از بهائم گمراه‌تر شود. و از طرفی این توانایی را دارد که به درجه علیین صعود کند و از مرز لوّامه گذشته و به مطمئنه برسد، از فرشتگان برتر شود و تجلی‌گاه اوصاف حق تعالی گردد. ولذا بر‌این اساس گفته‌اند: «معرفت به نفس، مقدمه‌ی عبودیت است» و هرچه «معرفت به نفس» عمیق‌تر باشد، کمالِ عبودیت بهتر محقق می‌گردد.معرفت نفس نه تنها آثار اُخروی و معنوی فراوانی دارد، بلکه در زندگی دنیوی و اجتماعی انسان نیز پیامدهای بسیار زیادی را به ارمغان می آورد. ازجمله انسان را به سمت شناخت خدا، جهاد با نفس، ترس از خدا، فارغ شدن از علایق دنیوی و همچنین شناخت حدّ و اندازه خود سوق می دهد. مواردی که هر یک در جای خود پیامدهای متعددی را به همراه دارند؛ آثاری همچون خوشبختی و سعادت در زندگی، بی نیازی از خلق، رستگاری، کسب رضای خدا، در امان ماندن از ترسِ عذاب و عقاب و نیز آثاری از این قبیل: کاهش آفت در زندگی انسان که خود شامل آفاتِ نفس همچون مَکر، خُدعه، غَدر و دنیا دوستی است. انسان به وسیله این شناخت و آگاهی از آثار مفید آن، اقدام به خودسازی می‌کند و عقل نظری را چراغ عقل عملی قرار داده و بدین طریق موجبات آرامش و رضایت در زندگی را به ارمغان می آورد.در این پژوهش با نگاه کلی به نهج البلاغه و سایر کتب دینی و روایی، به مسائلی از جمله چگونگی شناخت نفس، راه‌های شناخت نفس و تأثیر معرفت نفس در زندگی انسان اشاره شده است.
مبانی نظری جاودانگی انسان از دیدگاه فخررازی - ابن عربی و ملاصدرا
نویسنده:
محسن موسی وند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سوال از جاودانگی انسان از دیرباز دغدغه بشر بوده است و سعی او برای یافتن پاسخی به این سوال مشهود است. کیفیت دفن مردگان در انسانهای بدوی نشان دهنده اهتمام و توجه آنها به مساله حیات پس از مرگ بوده است. آنچه که درباره جاودانگی انسان مطمح نظر است و می تواند به عنوان مبانی جاودانگی انسان مورد پرسش، استدلال و یا نقد واقع شود در پنج محور خلاصه می شود: دو ساحتی بودن انسان، جوهریت بعد دوم، تجرد بعد دوم انسان، اصالت ساحت مجرد انسان، بقا یا جاودانگی نفس انسانی. در این راستا توجه به باور مربوط به جاودانگی نفس و روح وتأمل در مورد آن در میان فرقه هایی که هنوز به قدرت خواندن و نوشتن دست نیافته بودند به ویژه اقوام آفریقا، استرالیا، آمریکا و آسیا بسیار حائز اهمیت است.از یک طرف اعتقاد به تناسخ نفوس و از سوی دیگر، پرستش نیاکان، پیوندی جدایی ناپذیر با جاودانگی نفس و زندگی پس از مرگ دارد. لازم است ذکر شود که میان پرستش نیاکان با تقدیس مردگان و تکریم آنها پس از مرگ تفاوت وجود دارد. تکریم در گذشتگان جزء پاره ای از آداب و رسوم است در صورتی که پرستش نیاکان، یعنی افراد برگزیده ای که نقش قابل توجهی در زندگی اقوام خود ایفا نموده اند، جزء عناصر بنیادی باورهای مردم و ادیان ابتدایی اقوام ذکر شده محسوب می شود و حیات جاودان دارند.این رساله به بررسی اندیشه های سه متفکر جهان اسلام یعنی فخر رازی، ابن عربی و ملاصدرا می پردازد و دیدگاه های ایشان پیرامون این پنج محور مطرح شده را واکاوی می کند. ضمن اینکه اقسام جاودانگی و کیفیت جاودانگی انسان و بررسی ملاک انسانیت انسان و تعریف انسان نیز از مباحث این رساله می باشد.
مرگ و حیات اخروی
نویسنده:
خان محمد جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یک مقدمه و پنج فصل است. مقدمه ضرورت بحث: مسأله معاد ارتباط تنگاتنگی با ذات انسان دارد و راز و رمز نهفته در وجود انسان معنی و تفسیر می‌کند. و لذا بحث مورد نظر ضرورت پیدا می‌کند. اما فصل اول: ماهیت و حقیقت معنی و تفسیر شده که مرگ به دیده قرآن توفی انفس است و در آخر فصل اثبات شده که مرگ یک نوع نعمت و رحمت است. فصل دوم:علل وحشت از مرگ بررسی شده که سه تاست، عدم شناخت کافی از مرگ، دل بستن به دنیا، پرونده تاریک انسان و آنگاه راههای علاج وحشت از مرگ بیان شده است که سه امر است، معرفت کافی از مرگ، دل بریدن ازدنیا، توبه در پیشگاه خداوند. فصل سوم:به بررسی آثار ایمان به معاد و قیامت پرداخته شده و چندین اثر مهم برای آن ذکر گردیده است. فصل چهارم:به کیفیت بازگشت انسان اشاره شده است و با استناد به قرآن و روایات اثبات شده که بازگشت انسان هم روحانی است و هم جسمانی. فصل پنجم: از کیفیت اعمال سخن گفته شده و با تمسک به قرآن و روایات اثبات شده است که در فردای قیامت خود اعمال انسان مجسم می‌شود و عدالت خداوند در همین امر هویدا است.
ویژگی‌های فرشتگان و نقش آنان در نظام آفرینش و زندگی انسان از منظر نهج‌البلاغه
نویسنده:
سیدمحمد غضنفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع فرشتگان، که در قرآن کریم بارها مطرح و ایمان به آن برای هر مسلمانی واجب شمرده شده، در نهج البلاغه شریف هم مورد تأکید ویژه‌ای قرار گرفته است و حضرت علی × به این موجودات الهی توجه ویژه‌ای کرده‌اند. در این تحقیق ـ به کوتاهی ـ مفهوم و جایگاه فرشتگان از نظر دین اسلام و قرآن کریم مشخص شده ‌است. آن‌گاه از منظر نهج البلاغه به چگونگی خلقت، پیدایش، صورت و شکل، صفات و ویژگی‌های فرشتگان و امکان دیده شدن و سخن گفتنشان پرداخته‌ایم. در سخنان زیبا و شگرف حضرت امیر مؤمنان × فرشتگان به صفات والا و متعالی، و نداشتن هر گونه صفات پست و رذیلۀ اخلاقی، متّصفند. مقام و جایگاه فرشتگان در مقایسه با انسان ـ به عنوان اشرف مخلوقات ـ پس از دستور خداوند به فرشتگان، مبنی بر سجده بر آدم، دیدگاه‌های متفاوتی را در بین دانشمندان اسلامی موجب شده است. در نهج البلاغه در این خصوص و تمرّد ابلیس، اشاراتی درخور هست. در ادامۀ این پژوهش نقش فرشتگان در سه بعد بررسی شده است: الف) نقش فرشتگان در عالم ملکوت و عرش الهی و فرشتگان بهشت و دوزخ؛ ب) نقش فرشتگان در جهان مادی و واسطه بودن ایشان در نزول نعمت‌های الهی (به وظایف و مقام والای فرشتگان بزرگ خداوند به نام‌های: جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل هم اشاره شده است.)؛ ج) نقش فرشتگان در ارتباط با انسان. فرشتگانی که حافظ و نگهبان انسان و ثبت کنندۀ تمامی اعمال او هستند. همچنین فرشتگانی که در خدمت انسان‌های مؤمن و مدد رسان او هستند، برایشان دعا و استغفار می‌کنند، و در نزد خدای متعال شفاعت کننده‌اند. آثار زیادی در اثر توجه و شناخت فرشتگان ممکن است نصیب انسان گردد، که معرفت به آن‌ها باعث تعالی روح و ترک گناهان و معاصی خواهد شد. ان شاء الله.
معنای زندگی از منظر علامه طباطبائی ره و شاگردان ایشان
نویسنده:
جمیله نویدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در حال حاضر یکی از دشوارترین پرسش‌ها و معضلات فلسفی، معنای «زندگی» است. با توجه به اهمیت موضوع بسیاری از متفکران قدیم و جدید در قالب مکاتب مختلف الهی و مادی سعی کرده‌اند تا پاسخی برای سوال از معناداری زندگی بیابند.پژوهش حاضر پیرامون دیدگاه فیلسوف و عالم بزرگ دینی علامه طباطبائی(ره) و سه تن از شاگردان برجسته ایشان در مورد معنا و مفهوم زندگی است.در این جستار سعی شده تا دیدگاه این عالمان در مورد مولفه‌هایی همچون حیات انسان و انواع ارتباطات او در عالم هستی، نقش دین، اخلاق، محبت در معنا بخشیدن به زندگی و نسبت زیستن و گزاره‌های دینی با نگرش درون دینی مورد بررسی قرار گیرد.در نهایت معلوم شد که معنای زندگی و هدف نهایی که اسلام برای زیستن آدمی در این دنیا تصویر کرده، بازگشت آزدانه به اصل خویشتن است و زندگی دنیا گذرگاه حرکت و صعود و بازگشت به سوی خداوند یکتا است.خدایی شدن و نیل به مظهریت اسماء و صفات الهی که قرب و نزدیکی انسان به خداوند را فراهم می‌سازد، تمام آن چیزی است که معنای زندگی یک انسان را از دیدگاه این عالمان و به عبارت بهتر از دیدگاه اسلام تشکیل می‌دهد.
تبیین معنای زندگی در نهج البلاغه و استنتاج دلالت های تربیتی از آن
نویسنده:
فرشته معظمی گودرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف این پژوهش ،تبیین معنای زندگی از منظر نهج البلاغهو بر اساس آن ارائه برخی از اصول زندگی معنادار و نیز استنتاجاصول تربیتی زندگی معنادار است.رویکرد کلی محقق در این پژوهش، رویکرد تحلیلی است.اما به صورت جزئی تر برای تبیین معنای زندگی در نهج البلاغه از روش توصیفی-تحلیلی و برای استنتاج اصول زندگی و اصول تربیتی از روش استنتاج عملی بهره گرفته شده است.بر بنیاد یافته های پژوهش، درک و کشف معنای زندگی از نگاه هر کسی، متوقف بر درک نگاه او به مفاهیم خدا، مرگ و زندگی است. مطالعه نهج البلاغهدر خصوص موارد فوق به این نتیجه می انجامد که از دیدگاه امام زندگی معنادار است و مهم ترین دلیل بر اثبات این مدعا "موضوعیت داشتن زندگی" در نهج البلاغه است.به طوریکه مفهوم حیات)زندگی) یکی از مفاهیم اساسی نهج البلاغه است که پیرامون آن بیانات متعددی را حضرت بیان فرموده اند.امام معنای زندگی انسان را برگرفته از نظام متقن و احسن آفرینش می داند که فهم و باور به این نظام از طریق "اذعان به وجود خدا"،"باور به معاد"، و تأمل در "ماهیت زندگی انسان"امکان پذیر است حضرت امیر (ع) ضمن بیان ویژگی های انسان و نظام هستی و بویژه اعتقاد بههدفداری زندگی انسان و حیات اخروی زندگی را معنادار دانسته و قائل به ترادف بین هدف و معنا می باشد و معنای زندگی را زندگی هدفدار می داند و البته منظور از هدف زندگی، هدف خارجی است نه هدف خود بنیاد،یعنی هدفبخشنده و آفریننده زندگی. آگاهی انسان از این هدف و التزام به پیمودن مسیری خاص برای وصول به این هدف را معنابخش زندگیتلقی می کند و رسالت دین را آگاهاندن بشر به این هدف و چگونه پیمودن راه می داند. بر اساس این بینش مهم ترین اصول زندگی معنادار از منظر نهج البلاغه خداباوری(اتکا به خدا در زندگی)،آخرت گرایی(هدف گیری آخرت)،عدم دلبستگی به دنیاو ضرورت تلاش و کوشش در زندگی برای عمل به تکالیف الهی و حرّیّت است.در حیطه تعلیم و تربیت نیز اصل شکوفایی فطرت خداجویی،اصل اصلاح بینش،اصل تعقل و خردورزی،اصل مسولیت پذیری و اصل کرامت، استنباط می شود که با اصلاح روابط چهار گانه انسان(با خدا،خود،هستی و دیگران) سبب معناداری زندگی می شوند
بررسی نظریات آلبر کامو و جان هیک در باب معنای زندگی
نویسنده:
آسیه حاجی محمدجعفر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مواجهه انسان با وجود و زندگی خود همواره یکی از مهمترین دغدغه های او بوده است. هدف این رساله یافتن پاسخ دو متفکر، آلبر کامو و جان هیک، به سوال معنای زندگی است. یعنی پاسخ به این سوال که آیا زندگی به رغم تمام سختیها و رنجها، در نگاهی کلی، ارزش زیستن دارد یا خیر.شیوه پاسخ‌گویی به سوال از معنای زندگی، مبتنی بر مبانی و پیش‌فرضهای جهان‌شناختی و انسان‌شناختی کسانی است که به این بحث می‌پردازند، و بالتبع درنوع پاسخهای مطرح شده، اختلاف نظر وجود دارد پاسخ هیک به عنوان یک فیلسوف پلورالسیت و دینی، پاسخی اوبژکتیو و دین مدارانه است. زندگی انسان در نسبت با آینده ای که بدان منتهی میشود، معنا می یابد. او باید برای بالفعل شدن پتانسیلهای شخصیتی اش تلاش کند و تشبه به مسیح، آرمان او خواهد بود.در مقابل، پاسخ کامو به عنوان فیلسوفی که به حضور خدا در جهان باور ندارد، پاسخی سوبژکتیو است. به عقیده او، جهان به طور ذاتی، عاری از هر نوع معنا و هدفی است اما انسان باید با عصیان علیه وضعیت اسف بار خود و دیگر انسانها و تلاش برای مرمت بنای آفرینش، زندگی خود را معنادار کند.
  • تعداد رکورد ها : 136