جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1782
بازنگری در حل مسئله شر بر اساس مبانی حکمت متعالیه
نویسنده:
خدیجه سپهری ، علی ربانی گلپایگانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ملاصدرا پاسخ‌های متعددی به مسئله شر داده است. او خیر را امری وجودی و شر را عدمی دانسته، اما دو تعریف از خیر و شر ارائه کرده است. در مقاله حاضر پس از بررسی رابطه شر با عدم، هیولی و ماهیت، سخنان به ظاهر متناقض صدرا در این رابطه تبیین شده و نظر نهایی صدرا به عنوان تساوق شر با عدم معرفی گردید. از سوی دیگر طبق تشکیک در حقیقت واحده اصیل وجود و اتحاد ماده و صورت، و نیز مسئله امکان حرکت در مجردات که از لوازم مبانی حکمت متعالیه صدرا محسوب می‌شود، مرز مادی و مجرد برداشته شده و لذا احتمالات پنج‎گانه عالم که توسط ارسطو در حل مسئله شر مطرح شده بوده به سه احتمال کاهش یافت، و موجب بازگشت شر طبیعی به شر متافیزیکی شد. با بررسی شرور اخلاقی نیز در نهایت به این نتیجه رسیدیم که بازگشت همه شرور به شر متافیزیکی بوده، و محوری‌ترین پاسخ به مسئله شر بر اساس مبانی حکمت متعالیه، عدمی بودن شر است. همچنین نگاه کلی صدرا به عالم به عنوان یک واحد شخصی، افضل بودن عالم و نظام حاکم بر آن را از طریق علت فاعلی و غایی عالَم به اثبات رسانده و شر موجود در آن را به فقر وجودی عالم نسبت داد.
صفحات :
از صفحه 23 تا 39
تبیین نظریه مراتب معرفت و فضیلت در حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: غلامرضا افشون استاد راهنما: عزیزاله افشار کرمانی استاد مشاور: مهدی نجفی افرا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
صدرالمتالهین بر اساس قاعده مهم اصالت وجود ، ادراک و علم را مرتبه ای از مراتب و شأنی از شئون وجود دانسته ، در این دیدگاه علم و ادراک مرتبه ای خاص از وجود است که نه تنها شامل شناخت عقلی بلکه ادراک خیالی و حسی را هم در بر می گیرد . از اینرو هر ادراکی که به هر نحوی حاصل شود امری وجودی است . از دیدگاه ملاصدرا، حقیقت نفس از سنخ ملکوت و نوری از انوار الهی است که مطلع آن رب اعلی و مغرب آن بدن ظلمانی انسان است . نفس که هویت وجودی هر فرد را تشکیل می دهد بنا بر اصل حرکت جوهری ، مطابق با عوالم سه گانه ( عالم طبیعت ، عالم مثال و عالم عقل ) ، تطورات سه گانه دارد . از نظر ملاصدرا چون وجودها با هم تفاضل دارند ، در نتیجه نفوس و فضایل آن ها نیز با هم متفاوتند ، به نظر ایشان تفاوت نفوس آدمی مربوط به کسب فطرت ثانی است وگرنه در فطرت اول تفاوتی میان آن ها وجود ندارد . بنا بر اصل تشکیک وجود ، هرچه وجود قویتر و به علت اولی نزدیکتر باشد از فضیلت بیشتری برخوردار است . ملاصدرا معیار و ضابطه کلی در برخوردار بودن انسان از فضیلت و شرافت را در امور کلی و کمالات عقلی می داند ، در واقع او چیزی را مایه فضیلت می داند که کلی و ثابت باشد مانند علم و معرفت . ایشان فضیلت علم را از کمالاتی می داند که مردگان نسبت به حیات عقلی را زنده و تاریکی های جهل و کوری را نور می گرداند ، البته ایشان برترین علم را علم محمود و مکاشفه می داند ، که علم توحید است و از احوال و صفات مبدأ و معاد ، فرشتگان ، پیامبران و کتب آسمانی گفتگو می کند . از نظر ملاصدرا ارتباط دو سویه حکمت و تهذیب نفس بدین صورت است که انسان وقتی نفس خود را با ریاضیات و تطهیر و عبادات و دفع وسواس زینت می دهد ، از قوه به سوی فعل به حرکت در می آید و در این صورت همچون آیینه ای می شود که صور موجودات را در خود نمایان می کند اینجاست که نفس با نورهای علوم منوّر گشته و حقایق در آن تجلّی پیدا می کند و در نتیجه عقل و معقول بالفعل می گردد و از آن طرف وقتی از راه تحصیل علم و حکمت نفس به کمال عقلی نائل می شود ، به سبب اتصال به عقل فعال و احاطه بر حقایق و علوم کلی به استکمال می رسد در این صورت هیچ یک از زیبایی ها و جلوات ظاهری نظر او را جلب نمی کند در این صورت از رذایل و شهوات حیوانی فاصله می گیرد که همین نقطه عطفی برای تزکیه نفس و کسب فضایل است و در نهایت ملاصدرا غایت سعادت انسان را رسیدن به مرجع فضایل یعنی حکمت و حرّیت می داند . راه وصول به این مقام ، تطابق معرفت و فضیلت و ارتقاء در بُعد علم و عمل است ، چنان که در ذات و صفات و افعال مثال خداوند شود ، همان طوری که خداوند خلق می کند ، انسان هم می تواند انشاء صور کند لکن در مملکت خودش .
بررسی رابطه نفس و بدن از منظر حکمت متعالیه و نوخاسته گرایی و تاثیر آن بر آموزه های دینی (با تاکید بر عالم پس از مرگ)
نویسنده:
پدیدآور: محمدمهدی عموسلطانی فروشانی ؛ استاد راهنما: محمدمهدی علیمردی ؛ استاد مشاور: مسعود آذربایجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این رساله پژوهشی تطبیقی در فلسفه اسلامی صدرالمتألهین و مکتبِ علمی فلسفی نوخاستهگرایی پیرامون مسائل حدوث، آفرینش و تکامل نفس/ذهن در جهت حل مسئلهی دینیِ امکان و ضرورت حیات و جزای تکوینی پس از مرگ است. هدف: الف( از آنجا که تبیینهای رایج با گرایش فلسفی از مسئله برزخ، معاد، رجعت، غالباً بر اساس تجرد نفس است و بیشتر براهین تجرد نفس، بر طبیعیات قدیم مبتنی است لذا بررسی این براهین با توجّه به دستاوردهای جدید نوخاستهگرایی از اهم اهداف رساله است. ب( پژوهش تعامل علم و دین در مسئله نفس و بدن، و کوشش در ارائه راهحلی نو در رفع تعارض ظاهری بین آن دو. ج( تلاش در توسعه و بازسازی علم النفس اسلامی و مترقی نسبت به رشد مبانی علم روانشناسی. د( بررسی نگاه روانشناسی حال حاضر به انسان و سعی در تزریق روحیه نفس باوریِ صحیح و معنویتهای مربوطه آن به روحیهی علمزده در نگرش به انسان. ه( سنجش توان فلسفه اسلامی نسبت به دستاوردهای فلسفی و علمی حال حاضر دنیا. و( ارائه افقهای جدید فکری برای متکلمان، فیلسوفان و روانشناسان. روش: در پژوهشی مسئلهمحور بین نظریه نوخاستگی ذهن و نظریه جسمانیهالحدوث صدرایی، مطالعهای تطبیقی، تحلیلی )تحلیل محتوای متون فلسفی و علمی(، استدلالی، انتقادی و میانرشتهای انجام شد. مبنای رساله بر آن بوده که روش شناخت منحصر به روش تجربی نیست. یافتهها: با مطالعه و معرفی نوخاستهگرایی و کشف شباهتهای آن با حکمت متعالیه، نوخاستگی ذهن و حدوث نفس در یک راستا دیده شد اما در سایه نوخاستهگرایی بیست و سه استدلال از ادله صدرایی بر تجرد نفس ناطقه ابطال و از طرفی دو استدلال تقویت، بازنگری و مبنای طرح نظریه نوخاستهگرایی جوهری صدرایی واقع شد. درعوض حدود هیجده دلیل بر تجرد جوهری نفس ارائه گردید. نقاط قوت فلسفه صدرایی در رفع شکافهای تبیینی نوخاستهگرایی پررنگ گردید و ضعف علمی استدلالهای صدرایی بر امکان بقای نفس پس از مرگ و تحقق تکوینی جزای اخروی با استدلالهای به روزتری جبران شد. با عبور از هیمنه علمی و فلسفی نوخاستهگرایی ویژگیها و به تبع نوخاستهگرایی مادهانگار و تبیین مستدل نوخاستگی جوهر مجرد نفس، معضل وابستگی تنگاتنگ جوهر نفس به بدن و تأثیر و تأثرات متقابل آنها توجیه علمی و عقلی مناسبتری یافت. با الهام از نوخاستهگرایی و نگاه صدرایی این نظریه پیشنهاد شد که در این دنیا نفس از قابلیت سیستمی بدن نوخاسته میگردد و مادامیکه به بدن تعلّق ذاتی یا )پس از تکامل جوهری، تعلّقِ( عارضی دارد از بدن قویاً تأثیرات ذهنی/نفسانی میگیرد اما این تأثرات و بعضاً اختلالات در حکم نوخاستگی ویژگیهاست؛ نفس )در فرایند حرکت و تکامل جوهری( به نوخاستگی جوهری نائل میشود و این جوهرِ نوخاسته )بر خلاف دیدگاه نوخاسته- گرایان جوهری مانند هسکر( تکویناً پس از مرگ باقی است بلکه در این مرتبه، بدن مثالی و تمام حالات و رویدادهای اخروی، تکویناً از نفس نوخاسته میگردد و نفس/ذهن از این اکتسابات و ملکات تجرد یافته خود متأثر خواهد بود.. نیز با طرح خلأ تبیینی نوخاستهگرایی جوهری، و سپس رفع این خلأ به کمک حکمت متعالیه، میتوان ضمن پذیرش تکامل نوخاستهگرایانه، خالقیت مستقیم الهی را تبیین کرد.
پیشینه اشراقی حکمت صدرایی در باب عوالم هستی (عالم مُثُل، عالم مثال، نفس) (با تکیه بر آراء سهروردی)
نویسنده:
پدیدآور: محبوبه وحدتی‌پور؛ استاد راهنما: علیرضا کهنسال ؛ استاد مشاور: سیدمرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
حکمت متعالیه به مثابه توانا‌ترین مشرب فلسفه اسلامی، افزون بر نوآوری‌های صدرا، ریشه در مکاتب فلسفی پیشین دارد. در این باب نقش سهروردی و حکمت اشراق قابل انکار نیست. تأکید شیخ اشراق بر شهود و ابتنای نظامی از نور و تبیین عقول عرضی افزون بر عقول طولی در نظام فیض، صدرالمتألهین را به نشاندن وجود به جای نور و جایگزینی احکام آن‌ها و پذیرش تشکیک در مراتب هستی رهنمون بوده است. سهروردی پیشاهنگ حکیمان مسلمان در مُثُل افلاطونی است. تفسیر شیخ اشراق از مُثُل مورد پذیرش صدرا قرار گرفته، هر چند آن را با مبانی خویش سازگار نموده است. درافکندن نقش خیال و توان این طرح در گشودن دشواری‌های ادراک خیالی، وحی و معاد، در شمار تأثیراتی است که سهروردی در حکمت متعالیه داشته است. اعتقاد سهروردی به عالم مثال منفصل و مشاهده موجودات مثالی این عالم در ادراک خیالی، طرح رابطه مظهریت میان قوه خیال و صُور معلّقه موجود در این عالم گرچه با دیدگاه صدرا مبنی بر انشای صُور حسی و خیالی توسط نفس و طرح رابطه صدوری صُور، متفاوت است، لیکن منشأ نظریه صدرا در باب ارتباط نفس آدمی با عقل فعال است. نقش مؤثر سهروردی در به‌کار‌گیری آموزه علم حضوری و افزودن گستره‌ی آن از علم حضوری واجب‌الوجود، عقول و نفس به ذات خود، به علم حضوری انسان به قوای خود، علم حضوری انسان به حالات و انفعالات نفسانی، علم حضوری به صُور ذهنی از جمله مواردی است که مورد پذیرش صدرا نیز قرار گرفته است. دیدگاه ویژه شیخ اشراق در باب علم حضوری به اشیای مادی و عالم محسوس نیز موافق با رأی ارجح صدرا در این باب است. در این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی ضمن مقایسه و تقریب آراء دو فیلسوف، تلاش شده میزان تأثیر‌پذیری صدرا از حکمت اشراق مورد بررسی قرار گیرد.
سازگاري فهم ملاصدرا از قاعدة «امتناع علم به معلول بدون علم به علت» با مباني وجودشناختي حكمت متعاليه
نویسنده:
سید امین میرحسینی ، علی فتح طاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بر اساس قاعدة «امتناع علم به معلول بدون علم به علت»، كسب هرگونه علم يقيني نسبت به معلول پيش از علم به علت آن، امكانپذير نيست. بر اساس روايت منطقدانان از اين قاعده، تنها علم ما به علوم حصولي كه از طريق برهان حاصل ميشود، مشمول اين قاعده است اما ملاصدرا تحليلي بديع از آن دارد و برخلاف منطقدانان، نتيجه ‌ميگيرد كه همة علوم ـ اعم از حصولي و حضوري يا بديهي و نظري ـ مشمول اين قاعده‌اند. اين فهم نوين ملاصدرا از قاعده، بنظر برخي از شارحان او صحيح نيست و اشكالاتي دارد اما مقالة پيش‌رو نشان ميدهد كه فهم ملاصدرا با مباني وجودشناختي او سازگار است و انتقادات شارحان ناشي از عدم توجه آنها به اين مباني است.
صفحات :
از صفحه 137 تا 146
 از «حكمت» تا «كاركردگرايي»؛ تحليلي نو از ماهيت پارادايم فكري صدرالمتألهين
نویسنده:
حسن رهبر ، حميد اسكندري
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تبيين ماهيت پارادايم فكري ملاصدرا، بعنوان نظام فلسفي جامع در جهان اسلام، همواره مورد بررسي پژوهشگران بوده است. تاكنون هشت ديدگاه در اينباره مطرح شده است؛ بعضي نظام فكري ملاصدرا را فلسفه، گروهي عرفان و عده‌يي كلام دانسته‌اند اما گفته‌ها و نوشته‌هاي او نافي اين ديدگا‌ههاست. او مايل است نظام انديشه‌يي خود را «حكمت» نام نهد كه عبارتست از علم به خدا و صفات و افعال او با روش توأمان برهاني و عرفاني. اما به اعتقاد نگارنده، حكمت هويتي مستقل از سه مشرب فكري فلسفه، كلام و عرفان ندارد و نميتوان آن را مكتبي مستقل لحاظ نمود. از اينرو، براي تبيين دقيق نظام فكري او بايد افزون بر بررسيهاي دروني و محتوايي، از منظر بيروني نيز به زيست‌جهان ملاصدرا نگريست. با در نظرگرفتن اين امر، ميتوان مكتب صدرالمتألهين را از منظر دروني، «كاركردگرايي وفاق‌بخش» ـ بمعناي تلاش براي كاربردي نمودن آن و وحدت ميان مشارب فكري سه‌گانه‌ـ دانست و از منظر بيروني، «زمان‌شناسانة مردم‌نگر»؛ يعني شرايط فكري، اجتماعي و سياسي عصر وي بايد در تبيين مباحث، مسائل و روش فكري او لحاظ شود. بر اين مبنا، نويسندگان معتقدند با لحاظ نمودن سه نكته ميتوان رويكردي بهينه به نظام فكري صدرايي داشت. اين سه نكته عبارتند از: تمايز حقايق عقل از حقايق ايمان، حذف آنچه با روش فلسفي ناسازگار يا ناهمسوست و تعيين محدوده و قلمرو عقل در برابر نقل و عرفان. در اين مقاله ضمن ارائة ديدگاه صدرالمتألهين دربارة نظام فكريش، تلاش شده با تبيين انديشة صدرايي از منظر محتوايي و شرايط بيروني، تحليلي نو دربارة نظام فكري ملاصدرا ارائه گردد.
صفحات :
از صفحه 125 تا 136
تحليلي بر «تعالي حكمت»؛ با تكيه ‌بر نفس‌شناسي و روش‌شناسي صدرايي
نویسنده:
مریم السادات موسوی ، محمّد بیدهندی ، محمدمهدی مشکاتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مكتب فلسفي صدرالمتألهين بنام حكمت متعاليه شناخته ميشود. ملاصدرا واژة «حكمت» را بر واژة «فلسفه» ارجح دانسته و «تعالي» را ـ‌كه در نظر او موقعيتي پوياست ـ جهتگيري كلي ساختار فكري خود قرار داده است. اين امر ما را با منظومه‌يي از عواملي كه از كيفيت، جهت و چگونگي تعالي در اين مكتب بحث ميكند، مرتبط ميسازد. نوشتار پيش‌رو درصدد است، از ميان عناصر متعدد برتري حكمت صدرايي، چگونگي ايجاد اين تعالي را از طريق بررسي دو مؤلفة نفس‌شناسي و روش‌شناسي در دو حوزه مبدأ و معاد تبيين نمايد. در رويكرد صدرايي اگر كسي خواستار حكمت باشد، بايد براي خويش و در خويشتن دست به آفرينش زده و از تماشاگري به بازيگري در عرصة وجود قدم بگذارد. نوع نگاه متفاوت ملاصدرا به حقيقت نفس و توسع در مراتب ادراكي آن، با روش‌شناسي درهم‌تنيده و مرتبط است، زيرا در حكمت صدرايي شناخت نفس بمثابه يك روش براي خداشناسي و آخرت‌شناسي قلمداد ميشود. ملاصدرا در روش‌شناسي از بازآفريني مفاهيم آغاز ميكند و با رهيافتي ميان‌رشته‌يي و جامع‌نگر، روش درست را جمع ميان عقل و نقل و شهود ميبيند. تأويل و زبان برتر نيز از مؤلفه‌هايي است كه با روش‌شناسي خاص ملاصدرا مرتبط است.
صفحات :
از صفحه 147 تا 162
بررسی هستی شناسی و معرفت شناسی کمال از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه میرزارع نیری ؛ استاد راهنما: محمود صیدی ؛ استاد مشاور: حسن مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله انسان و شناخت حقیقت وجودی و نحوه رسیدن او به کمال از دیر باز یکی از مباحث اصلی در عرفان و فلسفه اسلامی بوده است . در این بین ملاصدرا بیش از دیگران در نظام فلسفی خود تصویر ویژه ای از حقیقت انسان و جایگاه او ارائه نموده است . این نوشتار در صدد است تا مبانی نظری و فلسفی ملاصدرا را در حوزه معرفت شناختی بر مبنای ( اتحاد عاقل و معقول ، عالم ، معلوم ) هستی شناختی بر اساس ( اصالت وجود ، تشکیک وجود ، حرکت جوهری - جسمانیه الحدوث ) مورد استنباط و ارزیابی قرار دهد . پس از تبیین مفاهیم هریک از این اصول به عنوان مهمترین مبانی نظری ملاصدرا مورد ارزیابی قرار گرفته است . در نظام فلسفی ملاصدرا مبانی تربیت انسان در حوزه معرفت شناختی و هستی شناختی می باشد . از دیدگاه او انسان تنها موجود عاقلی است که می تواند به شناخت نفس خود دست بیابد و به سعادت برسد و این امر در پرتو تکامل وجود او می باشد . چرا که طبق نظریه اصالت وجود که از ابتکارات صدرا است هرگاه وجود به تکامل واقعی اش برسد انسان به هدف خلقتش دست یافته است و مطابق حرکت جوهری انسان موجودی مادی است که در اثر حرکت جوهری تکامل می یابد تا به تجرد عقلانی برسد و تمامی این سیر تکامل در وجود رخ می دهد . وجود انسان از دو بعد مادی و معنوی به وجود آمده که حقیقت آن نفس و بدن است که رابطه ای اتحادی با یکدیگر دارند و این نفس به واسطه خلقت جسمانی رو به سوی کمال دارد . در دیدگاه ملاصدرا معرفت نفس کلید همه علوم و مبنای ایمان به آخرت است و کمال انسان نیز در سایه شناخت نظری و عملی محقق می شود . روش‌گردآوری اطلاعات در این پژوهش از نوع اسنادی است که با مراجعه به آثار صدرالمتالهین بر اساس رویکرد کتابخانه ای تلاش شده دیدگاه حکمت متعالیه را درباره کمال انسان به روش توصیفی و تحلیلی تبیین نماید .
خوانش سرمایه اجتماعی در حکمت صدرایی
نویسنده:
حمیدرضا صارمی ، آیلین شیدایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
احیای تمدن اسلامی و الگوی توسعه‌ی ایرانی-اسلامی نیاز به مبانی فلسفی و دانش بومی دارد. بر همین اساس بازخوانی مفاهیم امروزین توسعه که عمدتا ریشه در مطالعات غربی دارند، در اندیشه‌ی حاکم بر شهر اسلامی ضروری می‌نماید. هدف اصلی پژوهش جست و جوی مفهوم «سرمایه اجتماعی» به عنوان یکی از عوامل توسعه انسان‌محور در اندیشه‌های ملاصدرا به عنوان نقطه‌ی عطف پیوند فلسفه، عرفان و کلام اسلامی است. در این مقاله با استفاده از روش هرمنوتیک سنتی که مبتنی بر مولف محوری و متن محوری است، تلاش شده‌است در سه گام به خوانش سرمایه اجتماعی در حکمت صدرایی دست یابیم. در گام نخست با تفسیر آثار و اندیشه‌های مکتوب صدرالمتالهین ابتدا با تبدیل متن به جهان زیسته، آثار اجتماعی نظریه‌های ملاصدرا استخراج می‌شود. در گام دوم با کشف افق متن، تفسیر و متن در هم می‌آمیزند و تلاش می‌‌شود تا مفاهیم فلسفی در سطح نظری به مفاهیم اجتماعی نزدیک شود. در گام سوم باید گفت سرمایه اجتماعی در نظر ملاصدرا منطبق بر فضایل اخلاقی در چارچوب قوانین الهی است که در روابط جمعی بروز می‌یابد و از این ره با مولفه‌های «سرمایه اجتماعی دینی» قرابت دارد. با تناظر مولفه-های نظری سرمایه اجتماعی با مولفه‌های مستخرج از اندیشه‌های ملاصدرا، در می‌یابیم که مولفه‌های سرمایه اجتماعی دینی هرچند تکیه بر فضایل اخلاقی و فردی دارند، لیکن نتیجه‌ای که در روابط بین فردی برجای می-گذارند متناظر با مولفه‌های سرمایه اجتماعی در مبانی نظری غربی است.
صفحات :
از صفحه 159 تا 183
سیمرغ اوستایی، سیمرغ اشراقی (پژوهشی در ریشه‌شناسی تاریخی «سیمرغ» در حکمت اسلامی‌ ـ ‌ایرانی)
نویسنده:
حسن بُلخاري قهي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بدون تردید «سیمرغ» یکی از مهمترین و جذابترین نمادهای اشراقی و عرفانی در تمدن اسلامی ‌ـ ‌ایرانی است. ردپای این مرغ اساطیری را میتوان در متون اوستایی و پهلوی یافت؛ هم بعنوان مرغی سدره‌نشین و طوبی‌نشین و هم با نام حکیمی بلند مرتبه در حکمت زرتشتی. تلفظ اصلی واژۀ سیمرغ در اوستا، «مرغو سه ئه نه»، در پهلوی «سن مورو» و «سه نه موروک» و در مواردی در زبان فارسی، «سیرنگ» آمده است که مستشرقین آن را به عقاب و شاهین ترجمه کرده‌اند. شاید ترجمة واژه به عقاب، ناشی از تأمل مترجمان بر واژة syena سانسکریت باشد که در آن زبان، بمعنای عقاب است و چنانکه میبینیم این واژة سانسکریت، از نظر تلفظ بسیار شبیه saena اوستایی است. شیخ‌اشراق در بخشهای مختلف آثار خود دربارۀ سیمرغ سخن گفته است؛ در رسالاتی همچون صفیر سیمرغ، عقل سرخ و فى حالة الطفولية. او در عقل سرخ با رویکرد و تأویلی بدیع که در حمایت سیمرغ از رستم در جنگ با اسفندیار دارد، در رسالة صفیر سیمرغ با بیان مقدمه‌یی که شرح فضايل سیمرغ است و در فى حالة الطفولية با بیان طوبی‌نشینی این مرغ اسطوره‌یی، از سیمرغ بحث کرده است. نوع پرداختن شیخ‌اشراق به این بحث بیانگر جایگاه و قداست سیمرغ در ذهن و زبان او و مهمتر از آن، مطالعه و شناخت وي از حکمت ایران باستان است. در این مقاله از سیمرغ در متون اوستایی و پهلوی و بازتاب آن در حکمت اشراقی سخن میگوییم.
صفحات :
از صفحه 77 تا 98
  • تعداد رکورد ها : 1782