جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور کلید واژه ها
>
4. اصطلاحنامه سایر موضوعات
>
اصطلاحنامه علوم قرآنی
>
تفسیر و مفسران
>
تفسیر قرآن
>
تفسیر اهل سنت
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
تعداد رکورد ها : 489
عنوان :
تفسير الحديث المجلد 1 : ترتيب السور حسب النزول
نویسنده:
محمد عزة دروزة
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الغرب الاسلامی,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
سوره تبّت ,
سوره تکویر ,
سوره ضحی ,
سوره قلم ,
سوره لیل ,
سوره اَعلی ,
سوره انشراح ,
سوره حمد ,
سوره عصر ,
سوره علق ,
سوره فجر ,
سوره مدّثّر ,
سوره مزّمّل ,
تفسیر اهل سنت ,
جمع قرآن ,
چکیده :
التفسير الحديث (ترتيب السور حسب النزول)، اثر محمد عزه دروزه، از مفسران معاصر اهل سنت، تفسيرى تاريخى به ترتيب نزول سورهها مىباشد كه به زبان عربى و در سال 1380ق نوشته شده است. مىتوان هدف مؤلف از تدوين اين كتاب را در دو امر زير خلاصه كرد: - ارائه تفسيرى كامل از قرآن كريم با نگاهى تاريخى و در بستر زمان نزول آن كه در قالبى نو و به ترتيب نزول، تفسير شده باشد. - ارائه تفسيرى اجتماعى از قرآن كه بتواند عطش فكرى و علمى نسل جوان را سيراب كرده، آنان را از تفكرات و عقايد انحرافى جديد حفظ كند و با شرح ميراث گرانقدر دينى، قومى، اخلاقى و اجتماعىشان، از نتايج وحشتناك اعراض از سنت و تفكر دينى، نجاتشان دهد. كتاب با دو مقدمه از مؤلف آغاز و مطالب در ده جلد، تنظيم شده است. مؤلف كه بيشتر مطالعات و تأليفاتش صبغه تاريخى، بهويژه گرايش تاريخ صدر اسلام دارد، با شيوهاى تاريخى به تفسير قرآن پرداخته است. او بهترين روش تفسيرى را روشى مىداند كه در بستر عصر نزول قرآن و بر اساس ترتيب نزول آن باشد. به همين جهت با استخراج ترتيب سورههاى قرآن بر حسب ترتيب نزول آن و با استفاده از منابع تاريخى گوناگون، به كارى جديد در عرصه تفسير قرآن دست زده است كه امروزه آن را «تفسير به ترتيب نزول» يا نوعى «تفسير تاريخى» مىنامند. مبانى او در تفسير تاريخى عبارتند از: تفسير به ترتيب نزول، محوريت قرآن و سياق آيات در تفسير، عرفى بودن زبان قرآن و كشف سيره نبوى از قرآن. مبانى تفسيرى او با نقدهايى نيز همراه است از جمله: ابتناء تفسير به ترتيب نزول بر ظنيات و تعارض مبناى وى در ترتيب آيات با ترتيب بيانشده در روايات. در مقدمات، به انگيزه تدوين و روش كار نويسنده اشاره شده است. مبانى تفسيرى، در مواردى سبب اختلاف رويكرد مفسران و روش تفسيرى و حتى گرايش تفسيرى آنان با ديگران شده، ديدگاه و روش آنان به چگونگى تفسير قرآن را شكل داده است. به نظر مىرسد اين امر، در مورد نويسنده حاضر، صادق است؛ زيرا او تفسيرى متفاوت ارائه داده كه بنابراین، اهميت تبيين مبانى تفسيرى او ضرورى مىنمايد. اين مبانى عبارتند از: الف) به ترتيب نزول بودن تفسير: آنچه اثر حاضر را از ديگر تفاسير ممتاز مىكند، تفسير آيات طبق ترتيب نزول آن است؛ به اين صورت كه ابتدا سوره حمد، سپس سوره علق و پس از آن قلم و بعد مزمل را تفسير مىكند و به همين ترتيب، تفسير سور را تا پایان سور مكى ادامه مىدهد. پس از آن تفسير سورههاى مدنى را با تفسير سوره بقره آغاز مىكند تا به آخرين سوره مدنى قرآن؛ يعنى نصر مىرسد. او تفسير قرآن با اين روش را بهترين روش در فهم قرآن و خدمت به آن دانسته و معتقد است با اين روش، پيگيرى سيره نبوى بهصورت زمانى ممكن مىشود؛ همانطوركه پيگيرى دورههاى نزول و مراحل آن بهصورتى واضحتر و دقيقتر ممكن مىشود و اين امر، قارى قرآن را در جو نزول قرآن و ظرف مكانى و زمانى و مناسبات و غايت و مفاهيم آن قرار مىدهد و حكمت آيات الهى براى او آشكار مىشود. مفسر، كتب مختلفى را كه در آن، ترتيب سور بر حسب نزول آمده است، بررسى كرده، در هر كتاب، ترتيبى خاص و متفاوت از ترتيب ديگران يافته است، مانند ترتيبهاى چهارگانهاى كه در «اتقان» سيوطى يا تفسير «خازن» يا «مجمع البيان» آمده يا ترتيبى كه در مصحف قدروغلى در رأس هر سوره اشاره شده است. دروزه پس از بحث پيرامون ترتيب متداول مصحف و جواز تخطى از آن، در پایان به اين نتيجه مىرسد كه امكان تعيين ترتيب صحيح همه سور بر حسب نزول وجود ندارد، اما اين به آن معنى نيست كه ترتيبهاى مستند به روايات قديم يا منسوب به صحابه و تابعين، كلا غلط و غير قابل اعتماد هستند؛ زيرا مثلاًسياق و مضامين قسمت اعظم سور مكى نشان مىدهد كه نزول اين سورهها يكباره است و اين ترتيبهاى گوناگون نيز در ترتيب اكثر سورهها متفقند. در نتيجه فىالجمله مىتوان در بسيارى از سور، به ترتيبى كه از گذشته نقل شده، اعتماد كرد. وى پس از بررسى ترتيبها، ترتيبى كه در مصحف قدروغلى (چاپشده توسط وزارت كشور مصر) مىباشد، برگزيده است. در آغاز هريك از سور اين مصحف - كه طبيعتا چينش سورههايش به ترتيب مصحف عثمانى است - به ترتيب نزول آن نيز اشاره شده و همانطوركه خطاط آن مصحف، اشاره كرده، اين ترتيب تحث اشراف گروهى از اهل علم بررسى و تحقيق علمى شده است. ب) عرفى بودن زبان قرآن: مفسر، معتقد است مفردات، اصطلاحات و تركيبات قرآن بر مبناى لغت و فرهنگ مردم عصر نزول در حجاز است و طبعا مردم آن زمان و مكان، مفاهيم قرآن را بدون هيچ تكلفى مىفهميدهاند و لسان و لغت قرآن براى مخاطبان آنان كه عرب عصر نزول بودهاند، واضح و مفهوم بوده است. او براى اين عقيده، شواهد و دلايلى دارد كه بهطور خلاصه، به آن اشاره مىشود: - آياتى كه لسان قرآن را عربى مبين مىداند. - آياتى كه به تدبير در قرآن امر مىكند. - آياتى كه سؤالات مردم آن عصر را مطرح كرده، پاسخ مىگويد. - آيات تهديد و تكذيب و وعظ و احكام و اخلاق. - مأمور بودن پيامبر(ص) به تبليغ قرآن براى همه طبقات. - آياتى كه قرآن را هادى مردم معرفى كرده و به تبعيت از آن امر مىكند. - معجزه بودن قرآن در فصاحت و بلاغت. - آياتى كه به جارى شدن اشكها و به سجده افتادن سامعين قرآن اشاره مىكند. به عقيده دروزه، لازمه منطقى همه اين دلايل آن است كه لسان و لغت قرآن براى عرب عصر نزول كه مخاطب خاص قرآن بوده است، قابل فهم و درك باشد. از طرفى لغت، اصطلاحات و مفاهيم قرآن براى مخاطبانى با فهم متوسط و حتى عرب بدوى و عربزبانان غير اصيل مقيم حجاز يا كسانى كه از بلاد مجاور به حجاز وارد شده بودند، نيز مغلق و غامض نبوده است. ج) روش تفسير قرآن به قرآن: از نظر دروزه، خود قرآن مطمئنترين منبع براى فهم آن است. او در مقدمه تفسيرش در مبحث «فهم القرآن من القرآن» به مبناى تفسيرى اشاره كرده و معتقد است كه مطمئنترين و محكمترين و بهترين وسيله براى فهم قرآن و دلالتها و تلقينهاى آن، بلكه ظروف و مناسبات نزول آن، تفسير بعض قرآن با بعض ديگر و عطف و ربط بعضى از قرآن به بعضى ديگر است. البته اين در صورتى است كه اين امر از لحاظ لغت يا معنى يا مناسبت يا سبک يا حكم يا... ممكن باشد. او بر اين باور است كه آيات قرآن، همانند زنجيرهاى بههمپيوستهاند كه هر بخش از آن با بخش ديگر، اتصالى تام دارد و اين سلسله، ادوار سيره نبوى را در دو عهد مكى و مدنى به تصوير مىكشد؛ بنابراین، شأن عبارات، جملات، احكام و مواعظ آن، چنان است كه هر بخش از آيات، مفسر بخشى ديگر باشد. او براى اين روش، فوايدى را ذكر كرده است كه عبارتند از: تفسير قرآن به قرآن، انسان را از نظرات گوناگون تفسيرى، تكلف و تخمين، بىنياز مىكند و مثل حائلى ميان او و تعارضات تفسيرى و اشكالات لغوى و غير لغوى قرار مىگيرد. اين تفسير در بسيارى موارد باعث مىشود كه مفسر، قول قوى از ضعيف و صحيح از باطل را ميان روايات يا مناسبات نزول و اسباب آن، تمييز دهد. شناخت آيات ناسخ و منسوخ و تبيين صورتهاى متنوع تطور سير دعوت نبوى و تشريع قرآنى، يكى ديگر از فوايد اين گونه تفسير است؛ مثلاًآيات 15 و 16 سوره نساء، به جريمه زنا و نصاب شهود ثبوت آن اشاره مىكند، ولى حد آن را تعيين نمىكند و به نگهداشتن زنان در خانه و اذيت آنها اكتفا مىكند. اما در آيه 2 سوره نور، حد زانى را تعيين مىكند. دروزه، معتقد است كه ملاحظه آيات سوره نساء و نور در كنار يكديگر، نشان مىدهد كه آيات سوره نساء قبل از آيات سوره نور نازل شده است و آيات سوره نور، بهعنوان آيات محكم، در مقابل آيات سوره نساء قرار مىگيرد. همچنين، ملاحظه اين ترتيب، گوياى تطور تشريع قرآنى است. فهرست مطالب هر جلد در انتهاى همان جلد و فهرست محتويات تمام مجلدات به همراه فهرست «احاديث و اقوال»، «فقه»، «اعلام»، «شعوب»، «قبايل و طوايف»، «اماكن»، «اصنام»، «ايام، غزوات و وقايع»، «شعر» و «كتب مذكور در متن»، در انتهاى جلد دهم آمده است. در پاورقىها، به ذكر منابع و توضيح و تبيين برخى از كلمات و عبارات متن پرداخته شده است. جلد اول به تفسیر سورههای حمد، علق، قلم، مزمل، مدثر، تبت، تکویر، اعلی، لیل، فجر، ضحی، انشراح و عصر به ترتیب نزول سورهها میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 16
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
انبیا مرسل ,
مؤمن آل یس ,
سوره زمر ,
سوره ص ,
سوره صافات ,
سوره یس ,
سوره فاطر ,
تفسیر اهل سنت ,
آیه سلام علی آل یاسین ,
آیه سؤال ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد شانزدهم به تفسیر سورههای فاطر، یس، صافات، ص و زمر میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفسير الحديث المجلد 9 : ترتيب السور حسب النزول
نویسنده:
محمد عزة دروزة
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الغرب الاسلامی,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
آیه اکمال ,
آیه صادقین ,
سوره توبه ,
سوره مائده ,
سوره نصر ,
سوره حدید ,
سوره ممتحنه ,
آیه صدقات ,
آیه زکات ,
آیه کنز ,
آیه سرقت ,
آیه قتال ,
آیه وضو و تیمم ,
تفسیر اهل سنت ,
آیه تبلیغ ,
آیه وابتغوا الیه الوسیله ,
چکیده :
التفسير الحديث (ترتيب السور حسب النزول)، اثر محمد عزه دروزه، از مفسران معاصر اهل سنت، تفسيرى تاريخى به ترتيب نزول سورهها مىباشد كه به زبان عربى و در سال 1380ق نوشته شده است. مىتوان هدف مؤلف از تدوين اين كتاب را در دو امر زير خلاصه كرد: - ارائه تفسيرى كامل از قرآن كريم با نگاهى تاريخى و در بستر زمان نزول آن كه در قالبى نو و به ترتيب نزول، تفسير شده باشد. - ارائه تفسيرى اجتماعى از قرآن كه بتواند عطش فكرى و علمى نسل جوان را سيراب كرده، آنان را از تفكرات و عقايد انحرافى جديد حفظ كند و با شرح ميراث گرانقدر دينى، قومى، اخلاقى و اجتماعىشان، از نتايج وحشتناك اعراض از سنت و تفكر دينى، نجاتشان دهد. كتاب با دو مقدمه از مؤلف آغاز و مطالب در ده جلد، تنظيم شده است. مؤلف كه بيشتر مطالعات و تأليفاتش صبغه تاريخى، بهويژه گرايش تاريخ صدر اسلام دارد، با شيوهاى تاريخى به تفسير قرآن پرداخته است. او بهترين روش تفسيرى را روشى مىداند كه در بستر عصر نزول قرآن و بر اساس ترتيب نزول آن باشد. به همين جهت با استخراج ترتيب سورههاى قرآن بر حسب ترتيب نزول آن و با استفاده از منابع تاريخى گوناگون، به كارى جديد در عرصه تفسير قرآن دست زده است كه امروزه آن را «تفسير به ترتيب نزول» يا نوعى «تفسير تاريخى» مىنامند. مبانى او در تفسير تاريخى عبارتند از: تفسير به ترتيب نزول، محوريت قرآن و سياق آيات در تفسير، عرفى بودن زبان قرآن و كشف سيره نبوى از قرآن. مبانى تفسيرى او با نقدهايى نيز همراه است از جمله: ابتناء تفسير به ترتيب نزول بر ظنيات و تعارض مبناى وى در ترتيب آيات با ترتيب بيانشده در روايات. در مقدمات، به انگيزه تدوين و روش كار نويسنده اشاره شده است. مبانى تفسيرى، در مواردى سبب اختلاف رويكرد مفسران و روش تفسيرى و حتى گرايش تفسيرى آنان با ديگران شده، ديدگاه و روش آنان به چگونگى تفسير قرآن را شكل داده است. به نظر مىرسد اين امر، در مورد نويسنده حاضر، صادق است؛ زيرا او تفسيرى متفاوت ارائه داده كه بنابراین، اهميت تبيين مبانى تفسيرى او ضرورى مىنمايد. اين مبانى عبارتند از: الف) به ترتيب نزول بودن تفسير: آنچه اثر حاضر را از ديگر تفاسير ممتاز مىكند، تفسير آيات طبق ترتيب نزول آن است؛ به اين صورت كه ابتدا سوره حمد، سپس سوره علق و پس از آن قلم و بعد مزمل را تفسير مىكند و به همين ترتيب، تفسير سور را تا پایان سور مكى ادامه مىدهد. پس از آن تفسير سورههاى مدنى را با تفسير سوره بقره آغاز مىكند تا به آخرين سوره مدنى قرآن؛ يعنى نصر مىرسد. او تفسير قرآن با اين روش را بهترين روش در فهم قرآن و خدمت به آن دانسته و معتقد است با اين روش، پيگيرى سيره نبوى بهصورت زمانى ممكن مىشود؛ همانطوركه پيگيرى دورههاى نزول و مراحل آن بهصورتى واضحتر و دقيقتر ممكن مىشود و اين امر، قارى قرآن را در جو نزول قرآن و ظرف مكانى و زمانى و مناسبات و غايت و مفاهيم آن قرار مىدهد و حكمت آيات الهى براى او آشكار مىشود. مفسر، كتب مختلفى را كه در آن، ترتيب سور بر حسب نزول آمده است، بررسى كرده، در هر كتاب، ترتيبى خاص و متفاوت از ترتيب ديگران يافته است، مانند ترتيبهاى چهارگانهاى كه در «اتقان» سيوطى يا تفسير «خازن» يا «مجمع البيان» آمده يا ترتيبى كه در مصحف قدروغلى در رأس هر سوره اشاره شده است. دروزه پس از بحث پيرامون ترتيب متداول مصحف و جواز تخطى از آن، در پایان به اين نتيجه مىرسد كه امكان تعيين ترتيب صحيح همه سور بر حسب نزول وجود ندارد، اما اين به آن معنى نيست كه ترتيبهاى مستند به روايات قديم يا منسوب به صحابه و تابعين، كلا غلط و غير قابل اعتماد هستند؛ زيرا مثلاًسياق و مضامين قسمت اعظم سور مكى نشان مىدهد كه نزول اين سورهها يكباره است و اين ترتيبهاى گوناگون نيز در ترتيب اكثر سورهها متفقند. در نتيجه فىالجمله مىتوان در بسيارى از سور، به ترتيبى كه از گذشته نقل شده، اعتماد كرد. وى پس از بررسى ترتيبها، ترتيبى كه در مصحف قدروغلى (چاپشده توسط وزارت كشور مصر) مىباشد، برگزيده است. در آغاز هريك از سور اين مصحف - كه طبيعتا چينش سورههايش به ترتيب مصحف عثمانى است - به ترتيب نزول آن نيز اشاره شده و همانطوركه خطاط آن مصحف، اشاره كرده، اين ترتيب تحث اشراف گروهى از اهل علم بررسى و تحقيق علمى شده است. ب) عرفى بودن زبان قرآن: مفسر، معتقد است مفردات، اصطلاحات و تركيبات قرآن بر مبناى لغت و فرهنگ مردم عصر نزول در حجاز است و طبعا مردم آن زمان و مكان، مفاهيم قرآن را بدون هيچ تكلفى مىفهميدهاند و لسان و لغت قرآن براى مخاطبان آنان كه عرب عصر نزول بودهاند، واضح و مفهوم بوده است. او براى اين عقيده، شواهد و دلايلى دارد كه بهطور خلاصه، به آن اشاره مىشود: - آياتى كه لسان قرآن را عربى مبين مىداند. - آياتى كه به تدبير در قرآن امر مىكند. - آياتى كه سؤالات مردم آن عصر را مطرح كرده، پاسخ مىگويد. - آيات تهديد و تكذيب و وعظ و احكام و اخلاق. - مأمور بودن پيامبر(ص) به تبليغ قرآن براى همه طبقات. - آياتى كه قرآن را هادى مردم معرفى كرده و به تبعيت از آن امر مىكند. - معجزه بودن قرآن در فصاحت و بلاغت. - آياتى كه به جارى شدن اشكها و به سجده افتادن سامعين قرآن اشاره مىكند. به عقيده دروزه، لازمه منطقى همه اين دلايل آن است كه لسان و لغت قرآن براى عرب عصر نزول كه مخاطب خاص قرآن بوده است، قابل فهم و درك باشد. از طرفى لغت، اصطلاحات و مفاهيم قرآن براى مخاطبانى با فهم متوسط و حتى عرب بدوى و عربزبانان غير اصيل مقيم حجاز يا كسانى كه از بلاد مجاور به حجاز وارد شده بودند، نيز مغلق و غامض نبوده است. ج) روش تفسير قرآن به قرآن: از نظر دروزه، خود قرآن مطمئنترين منبع براى فهم آن است. او در مقدمه تفسيرش در مبحث «فهم القرآن من القرآن» به مبناى تفسيرى اشاره كرده و معتقد است كه مطمئنترين و محكمترين و بهترين وسيله براى فهم قرآن و دلالتها و تلقينهاى آن، بلكه ظروف و مناسبات نزول آن، تفسير بعض قرآن با بعض ديگر و عطف و ربط بعضى از قرآن به بعضى ديگر است. البته اين در صورتى است كه اين امر از لحاظ لغت يا معنى يا مناسبت يا سبک يا حكم يا... ممكن باشد. او بر اين باور است كه آيات قرآن، همانند زنجيرهاى بههمپيوستهاند كه هر بخش از آن با بخش ديگر، اتصالى تام دارد و اين سلسله، ادوار سيره نبوى را در دو عهد مكى و مدنى به تصوير مىكشد؛ بنابراین، شأن عبارات، جملات، احكام و مواعظ آن، چنان است كه هر بخش از آيات، مفسر بخشى ديگر باشد. او براى اين روش، فوايدى را ذكر كرده است كه عبارتند از: تفسير قرآن به قرآن، انسان را از نظرات گوناگون تفسيرى، تكلف و تخمين، بىنياز مىكند و مثل حائلى ميان او و تعارضات تفسيرى و اشكالات لغوى و غير لغوى قرار مىگيرد. اين تفسير در بسيارى موارد باعث مىشود كه مفسر، قول قوى از ضعيف و صحيح از باطل را ميان روايات يا مناسبات نزول و اسباب آن، تمييز دهد. شناخت آيات ناسخ و منسوخ و تبيين صورتهاى متنوع تطور سير دعوت نبوى و تشريع قرآنى، يكى ديگر از فوايد اين گونه تفسير است؛ مثلاًآيات 15 و 16 سوره نساء، به جريمه زنا و نصاب شهود ثبوت آن اشاره مىكند، ولى حد آن را تعيين نمىكند و به نگهداشتن زنان در خانه و اذيت آنها اكتفا مىكند. اما در آيه 2 سوره نور، حد زانى را تعيين مىكند. دروزه، معتقد است كه ملاحظه آيات سوره نساء و نور در كنار يكديگر، نشان مىدهد كه آيات سوره نساء قبل از آيات سوره نور نازل شده است و آيات سوره نور، بهعنوان آيات محكم، در مقابل آيات سوره نساء قرار مىگيرد. همچنين، ملاحظه اين ترتيب، گوياى تطور تشريع قرآنى است. فهرست مطالب هر جلد در انتهاى همان جلد و فهرست محتويات تمام مجلدات به همراه فهرست «احاديث و اقوال»، «فقه»، «اعلام»، «شعوب»، «قبايل و طوايف»، «اماكن»، «اصنام»، «ايام، غزوات و وقايع»، «شعر» و «كتب مذكور در متن»، در انتهاى جلد دهم آمده است. در پاورقىها، به ذكر منابع و توضيح و تبيين برخى از كلمات و عبارات متن پرداخته شده است. جلد نهم به تفسیر سورههای مائده، ممتحنه، حدید، توبه و نصر به ترتیب نزول سورهها میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 3
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
یهودیان ,
آیات بنی اسرائیل ,
سوره بقره ,
آیه صوم ,
آیه عِدّه وفات ,
آیه طلاق ,
تفسیر اهل سنت ,
آداب طهارت ,
ایام الله ,
بهانه های قوم یهود ,
داستان گاو بنی اسرائیل ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد سوم به تفسیر سوره بقره (آیات 177 تا 252) می پردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفسیر القرآن العظیم المجلد 3
نویسنده:
إسماعیل بن عمر ابن کثير دمشقي؛ محقق: سامی بن محمد سلامه
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
عربستان/ ریاض: دار طیبة,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
آیه اکمال ,
آیه تبلیغ ,
اصحاب اعراف ,
سوره مائده ,
سوره اعراف ,
سوره انعام ,
آیه سرقت ,
آیه وضو و تیمم ,
تفسیر اهل سنت ,
آیه اعراف ,
آیه میثاق ,
آیه وابتغوا الیه الوسیله ,
آیه واذّن موذن ,
چکیده :
تفسير القرآن العظيم تأليف عمادالدين اسماعيل بن عمر بن كثير دمشقى (متوفى 774ق) مشهور به ابن كثير، از جمله تفاسير اهلسنت است كه مورد اعتناى مفسرين پس از خود قرار گرفته است. ابن كثير در سر آغاز تفسير با بيانى رسا با تكيه به آيات قرآن لزوم انديشيدن، فهميدن و فهمانيدن قرآن را مطرح مىكند، و به آموختن معارف و آموزانيدن ابعاد آن تكيه مىكند و ادامه مىدهد كه: بر عالمان واجب است تا نقاب از چهره زيباى معانى قرآن برگيرند و به تفسير و تبيين آيات آن و آموختن حقايق آن بپردازند كه خداوند اهل كتاب را بهخاطر روى تابيدن از كتب الاهى و روى آوردن به جذبههاى دنيوى نكوهش كرده است. آنگاه مىگويد: كه بر ماست كه از اين انذارها بهخود آئيم و به آنچه خداوند فرمان داده است روى آوريم، و در شناخت، شناساندن و نشر معارف آن، سختكوشى را پيشه سازیم. بدينسان ابن كثير، ضرورت نشر معارف قرآن و لزوم تفسير آن را -كه مسئوليّتى است بزرگ بر دوش عالمان و متفكران اسلامى- بهعنوان انگيزه خود در نگارش تفسير معرّفى مىكند. تفسير ابن كثير جلوهاى روشن از تفسير نقلى يا تفسير آيات به ظواهر آيات و اقوال پيامبر(ص) و صحابيان است. ابن كثير، پس از آنچه كه به عنوان انگيزه نگارش تفسيرش ياد شد سئوالى مطرح مىكند، كه اگر بپرسند نيكوترين روش تفسيرى كدام است؟! جواب اين است كه صحيحترين و استوارترين روش تفسيرى آن است كه آيات به آيات قرآن تفسير شود؛ چون اجمال برخى از آيات در مواضع ديگر به تفصيل تبيين شده است. و اگر با اين روش ره بجائى نسپردى و در تفسير آيات ناتوان گشتى براى تبيين آيات به سنّت مراجعه كن، كه سنت، مبيّن و شارح قرآن است. امّا اگر در راه تبيين قرآن، در قرآن و سنّت چيزى نيافتى كه چراغ راه شود به اقوال صحابه مراجعه كن؛ چون آنان در جوّ نزول آيات بودهاند و از قرائن و چگونگىهاى عرضه آيات آگاهند. مفسر در ابتدا در ضمن مقدمهاى مفصّل، درباره تفسير و چگونگى تفسيرپذيرى قرآن، منابع تفسيرى و... سخن گفته و سپس وارد تفسير سورهها مىشود. ابن كثير، در آغاز تفسير سورهها در ضمن فصلى از جايگاه سوره در ميان سور قرآن و فضيلت قرائت آن، سخن مىگويد و روايات وارد شده در اين زمينه را مىآورد. آنگاه به نامهاى آن سوره اشاره مىكند و اخبار مربوط به اين مطلب را ياد مىكند. رواياتى كه بهطور كلّى نشانگر محتواى سوره يا مطالب عام درباره سوره باشند نيز، در همين قسمت مىآيد. آنگاه يك يا چند آيه را آورده به تفسير آنها بر اساس روشى كه آورديم مىپردازد، و در تبيين واژهها و تشريح معانى ريشهاى كلمات به لغت عرب و اشعار شاعران استناد مىجويد، و در توضيح و تفسير آيات، به اقوال مفسّران نيز، پرداخته، گاه به نقد و بررسى آنها دست مىيازد. در جلد سوم به تفسیر سورههای مائده، انعام و اعراف پرداخته شده است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفسير البحر المحيط : فهارس
نویسنده:
محمد بن یوسف ابوحیان؛ گردآورنده: ابراهیم شمس الدین
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الکتب العلمیة,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
تفسیر قرآن ,
تفسیر اهل سنت ,
فهرستها ,
فهرستهای موضوعی ,
الفهرست الموضوعی القرآن الکریم ,
تفسیر قرآن اهل سنت ,
فهرست اعلام ,
چکیده :
تفسیر «البحر المحیط» اثر ابو حیان اندلسی به زبان عربی، در بردارنده تمامی قرآن و محور اصلی آن ادبی، لغوی و بلاغی میباشد. این تفسیر از جامعترین تفاسیر مشتمل بر نکات ادبی شگفت و بدیع قرآن است و بحثهای فراوانی درباره بدایع قرآن دارد. امتیاز این تفسیر در اهمیت دادن به ابعاد ادابی، لغوی، نحوی و بلاغی است و مجموعه ارزشمندی از اشعار ناب و شواهد ادبی و اعرابی و قرائات و لهجهها، را در خود جای داده است که از دانش و آگاهی گسترده مفسر در این زمینه حکایت میکند. البته پرداختن عمیق به مباحث نحوی (که ویژگی اصلی این کتاب است) چنان پر رنگ بوده که برخی گفتهاند: بحر المحیط بیشتر از آنکه به تفسیر همانند باشد، کتابی نحوی میماند مؤلف به معانی لغوی واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائتهای وارده نیز عنایت دارد و در ذیل آیات احکام به مباحث فقهی هم پرداخته است. ابوحیان خود در مقدمه تفسیر روش آن را اینگونه توضیح میدهد: «روش من در این تفسیر، نخست پرداختن به معانی مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است، یعنی هر حالتی که لفظ قبل از ترکیب دارد. اگر کلمهای دارای دو یا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بیان کرده، موارد بعد را به آن ارجاع میدهم. سپس به تفسیر آیات پرداخته، در صورت وجود شان نزول، آن را مطرح مینمایم. در پی آن به نسخ احتمالی و مناسبت و ارتباط با آیات پیشین و پسین اشاره میکنم. قراءات شاذ مستعمل و مشهور را ذکر و توجیه ادبی آن را متعرض میشوم. سپس اقوال مفسرین (از قدیم و جدید) را که در فهم معانی ظاهری و پنهان آیه، مؤثر است نقل نموده و در جهت آشکار ساختن کامل مفهوم آن از هیچ تلاشی فروگذار ننمودم. مشکلات اعراب و دقایق ادبی، از بدیع و بیان را توضیح... و دلائل آن را به کتب مفصل ارجاع دادهام. از تکرار مباحث پرهیز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع میدهم. سپس اقوال فقهای مذاهب اربعه و دیگران را در احکام شرعیه تا آنجا که با الفاظ قرآنی مرتبط است، مطرح کرده، دلائل آن را جز در مواردی که حکم غریب یا خلاف مشهوری باشد، به کتب فقهی ارجاع دادهام. در خاتمه در برخی آیات، خلاصهای از بحثهای بدیع و بیان را که از دیگران نقل نموده، با دیدگاه خود مطرح مینمایم و بنابر همین دیدگاه آیه را شرح میدهم. پس از آن اشارهای به برخی کلمات صوفیه، که مناسب مدلول لفظی آیات بوده، نمودهام و از تاویلات ملحدین و دیگران که خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهیز کردهام.» ابو حیان با وجود تفصیل مباحث نحوی در تفسیر خود، به تفصیلهای مربوط به علوم مختلف برخی مفسرین انتقاد شدید دارد. مانند، نقد وی بر فخر رازی در تفصیل بحث اصولی (اصول فقه) نسخ ذیل آیه «ما ننسخ من آیة او ننسها»(بقره:۱۰۶). نکته قابل توجه ابو حیان در تفسیرش این است که با وجود اهتمام به مباحث نحو، اما هیچگاه نظرات نحویین را بر بلاغت قرآن ترجیح نداده و معتقد بود که بلاغت و بیان و نحو قرآن بالاتر و محکمتر از این است که آن را تماما در قالب اصول نحوی، نحویین، قرار دهیم. ایشان در مقدمه خود بر تفسیر مینویسد شایسته نیست که حکایات نامناسب و قصص تاریخی اسرائیلی را در تفسیر داخل کرد. با این وصف بحر المحیط از وجود اسرائیلیات مصون نمانده و برخی روایات جعلی منتسب به پیامبران (گر چه به شکل اندک) در این زمینه نقل شده است مانند قصه حجر موسی علیهالسّلام ، داود و زوجه اوریا و قصه ارم ذات العماد. البته در برخی موارد به نقد آن نیز میپردازد مانند قصه هاروت و ماروت که بعد از نقل روایات به نقد آنها میپردازد. جلد نهم به فهارس کتاب اختصاص یافته است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفسیر القرآن العظیم المجلد 2
نویسنده:
إسماعیل بن عمر ابن کثير دمشقي؛ محقق: سامی بن محمد سلامه
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
عربستان/ ریاض: دار طیبة,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
سوره آل عمران ,
سوره نساء ,
آیه تمتع ,
آیه شهادت ,
آیه کلاله شتایی ,
آیه کلاله صیفی ,
آیه مواریث ,
آیه سکر ,
فضیلت سوره آل عمران ,
تفسیر اهل سنت ,
چکیده :
تفسير القرآن العظيم تأليف عمادالدين اسماعيل بن عمر بن كثير دمشقى (متوفى 774ق) مشهور به ابن كثير، از جمله تفاسير اهلسنت است كه مورد اعتناى مفسرين پس از خود قرار گرفته است. ابن كثير در سر آغاز تفسير با بيانى رسا با تكيه به آيات قرآن لزوم انديشيدن، فهميدن و فهمانيدن قرآن را مطرح مىكند، و به آموختن معارف و آموزانيدن ابعاد آن تكيه مىكند و ادامه مىدهد كه: بر عالمان واجب است تا نقاب از چهره زيباى معانى قرآن برگيرند و به تفسير و تبيين آيات آن و آموختن حقايق آن بپردازند كه خداوند اهل كتاب را بهخاطر روى تابيدن از كتب الاهى و روى آوردن به جذبههاى دنيوى نكوهش كرده است. آنگاه مىگويد: كه بر ماست كه از اين انذارها بهخود آئيم و به آنچه خداوند فرمان داده است روى آوريم، و در شناخت، شناساندن و نشر معارف آن، سختكوشى را پيشه سازیم. بدينسان ابن كثير، ضرورت نشر معارف قرآن و لزوم تفسير آن را -كه مسئوليّتى است بزرگ بر دوش عالمان و متفكران اسلامى- بهعنوان انگيزه خود در نگارش تفسير معرّفى مىكند. تفسير ابن كثير جلوهاى روشن از تفسير نقلى يا تفسير آيات به ظواهر آيات و اقوال پيامبر(ص) و صحابيان است. ابن كثير، پس از آنچه كه به عنوان انگيزه نگارش تفسيرش ياد شد سئوالى مطرح مىكند، كه اگر بپرسند نيكوترين روش تفسيرى كدام است؟! جواب اين است كه صحيحترين و استوارترين روش تفسيرى آن است كه آيات به آيات قرآن تفسير شود؛ چون اجمال برخى از آيات در مواضع ديگر به تفصيل تبيين شده است. و اگر با اين روش ره بجائى نسپردى و در تفسير آيات ناتوان گشتى براى تبيين آيات به سنّت مراجعه كن، كه سنت، مبيّن و شارح قرآن است. امّا اگر در راه تبيين قرآن، در قرآن و سنّت چيزى نيافتى كه چراغ راه شود به اقوال صحابه مراجعه كن؛ چون آنان در جوّ نزول آيات بودهاند و از قرائن و چگونگىهاى عرضه آيات آگاهند. مفسر در ابتدا در ضمن مقدمهاى مفصّل، درباره تفسير و چگونگى تفسيرپذيرى قرآن، منابع تفسيرى و... سخن گفته و سپس وارد تفسير سورهها مىشود. ابن كثير، در آغاز تفسير سورهها در ضمن فصلى از جايگاه سوره در ميان سور قرآن و فضيلت قرائت آن، سخن مىگويد و روايات وارد شده در اين زمينه را مىآورد. آنگاه به نامهاى آن سوره اشاره مىكند و اخبار مربوط به اين مطلب را ياد مىكند. رواياتى كه بهطور كلّى نشانگر محتواى سوره يا مطالب عام درباره سوره باشند نيز، در همين قسمت مىآيد. آنگاه يك يا چند آيه را آورده به تفسير آنها بر اساس روشى كه آورديم مىپردازد، و در تبيين واژهها و تشريح معانى ريشهاى كلمات به لغت عرب و اشعار شاعران استناد مىجويد، و در توضيح و تفسير آيات، به اقوال مفسّران نيز، پرداخته، گاه به نقد و بررسى آنها دست مىيازد. در جلد دوم به تفسیر سورههای آل عمران و نساء پرداخته شده است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 19
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
سوره قمر ,
سوره مجادله ,
سوره نجم ,
سوره واقعه ,
سوره الرحمن ,
سوره حدید ,
سوره حشر ,
سوره طور ,
سوره ممتحنه ,
تفسیر اهل سنت ,
سور عزائم ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد نوزدهم به تفسیر سورههای طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر و ممتحنه میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 21
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
سوره تکویر ,
سوره طارق ,
سوره قیامت ,
سوره نبأ ,
سوره اَعلی ,
سوره انشقاق ,
سوره انفطار ,
سوره بروج ,
سوره دهر ,
سوره عبس ,
سوره مدّثّر ,
سوره مرسلات ,
سوره مزّمّل ,
سوره مطففین ,
سوره نازعات ,
تفسیر اهل سنت ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد بیست و یکم به تفسیر سورههای مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق و اعلی میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفسیر القرآن العظیم المجلد 6
نویسنده:
إسماعیل بن عمر ابن کثير دمشقي؛ محقق: سامی بن محمد سلامه
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
عربستان/ ریاض: دار طیبة,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
سوره احزاب ,
سوره سبأ ,
سوره سجده ,
سوره شعراء ,
سوره قصص ,
سوره لقمان ,
سوره نمل ,
سوره نور ,
سوره یس ,
سوره روم ,
سوره عنکبوت ,
سوره فاطر ,
سوره فرقان ,
تفسیر اهل سنت ,
چکیده :
تفسير القرآن العظيم تأليف عمادالدين اسماعيل بن عمر بن كثير دمشقى (متوفى 774ق) مشهور به ابن كثير، از جمله تفاسير اهلسنت است كه مورد اعتناى مفسرين پس از خود قرار گرفته است. ابن كثير در سر آغاز تفسير با بيانى رسا با تكيه به آيات قرآن لزوم انديشيدن، فهميدن و فهمانيدن قرآن را مطرح مىكند، و به آموختن معارف و آموزانيدن ابعاد آن تكيه مىكند و ادامه مىدهد كه: بر عالمان واجب است تا نقاب از چهره زيباى معانى قرآن برگيرند و به تفسير و تبيين آيات آن و آموختن حقايق آن بپردازند كه خداوند اهل كتاب را بهخاطر روى تابيدن از كتب الاهى و روى آوردن به جذبههاى دنيوى نكوهش كرده است. آنگاه مىگويد: كه بر ماست كه از اين انذارها بهخود آئيم و به آنچه خداوند فرمان داده است روى آوريم، و در شناخت، شناساندن و نشر معارف آن، سختكوشى را پيشه سازیم. بدينسان ابن كثير، ضرورت نشر معارف قرآن و لزوم تفسير آن را -كه مسئوليّتى است بزرگ بر دوش عالمان و متفكران اسلامى- بهعنوان انگيزه خود در نگارش تفسير معرّفى مىكند. تفسير ابن كثير جلوهاى روشن از تفسير نقلى يا تفسير آيات به ظواهر آيات و اقوال پيامبر(ص) و صحابيان است. ابن كثير، پس از آنچه كه به عنوان انگيزه نگارش تفسيرش ياد شد سئوالى مطرح مىكند، كه اگر بپرسند نيكوترين روش تفسيرى كدام است؟! جواب اين است كه صحيحترين و استوارترين روش تفسيرى آن است كه آيات به آيات قرآن تفسير شود؛ چون اجمال برخى از آيات در مواضع ديگر به تفصيل تبيين شده است. و اگر با اين روش ره بجائى نسپردى و در تفسير آيات ناتوان گشتى براى تبيين آيات به سنّت مراجعه كن، كه سنت، مبيّن و شارح قرآن است. امّا اگر در راه تبيين قرآن، در قرآن و سنّت چيزى نيافتى كه چراغ راه شود به اقوال صحابه مراجعه كن؛ چون آنان در جوّ نزول آيات بودهاند و از قرائن و چگونگىهاى عرضه آيات آگاهند. مفسر در ابتدا در ضمن مقدمهاى مفصّل، درباره تفسير و چگونگى تفسيرپذيرى قرآن، منابع تفسيرى و... سخن گفته و سپس وارد تفسير سورهها مىشود. ابن كثير، در آغاز تفسير سورهها در ضمن فصلى از جايگاه سوره در ميان سور قرآن و فضيلت قرائت آن، سخن مىگويد و روايات وارد شده در اين زمينه را مىآورد. آنگاه به نامهاى آن سوره اشاره مىكند و اخبار مربوط به اين مطلب را ياد مىكند. رواياتى كه بهطور كلّى نشانگر محتواى سوره يا مطالب عام درباره سوره باشند نيز، در همين قسمت مىآيد. آنگاه يك يا چند آيه را آورده به تفسير آنها بر اساس روشى كه آورديم مىپردازد، و در تبيين واژهها و تشريح معانى ريشهاى كلمات به لغت عرب و اشعار شاعران استناد مىجويد، و در توضيح و تفسير آيات، به اقوال مفسّران نيز، پرداخته، گاه به نقد و بررسى آنها دست مىيازد. در جلد ششم به تفسیر سورههای نور، فرقان، شعراء، نمل، قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر و یس پرداخته شده است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
تعداد رکورد ها : 489
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید