جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1287
بررسی تطبیقی روایات فریقین پیرامون آیات (به ظاهر) ناسازگار درباره عصمت انبیا
نویسنده:
فاطمه‌ میرهاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عصمت انبیا (علیهم السلام) یکی از مباحث جدی و با سابقه در حوزه مباحث اعتقادی کلامی است که تقریباً همه فرق اسلامی اصل وجوب آن را پذیرفته‌اند و تنها درجزئیاتی چون محدوده و زمان آغاز آن اختلافاتی وجود دارد. اولین جایی که این اختلافات خود را نشان می‌دهد، تفسیر آیاتی است که ظاهر آنها با مسئله عصمت ناسازگاری دارد. در این تحقیق سعی بر این است که معنای این گونه آیات با توجه به روایات فریقین پیرامون آنها، به دست آید. در بحث نافرمانی آدم(علیه السلام) از نهی خداوند؛ روایات عدم هوشیاری، جبر الهی، فراموشی به هنگام خوردن از درخت، عدم عصمت قبل از نبوت و اشتباه در فهم کامل نهی خداوند را عنوان کرده‌اند. در بحث از شرک ابراهیم (علیه السلام)؛ برخی روایات (هذا ربی) را اقراری تلقی کرده و برخی روایات راه حلهایی چون فرض یا انکاری استفهامی بودن آن را مطرح کرده‌اند. در اتهام کذب ابراهیم نیز؛ روایاتی (إِنِّی سَقیم) را از معاریض کلام، یا تقیه‌ای دانسته و قصد اصلاح و یا وجود شرط محال در (بَلْ فَعَلَهُ کبیرُهُمْ هذا) را مانع دروغ قلمداد کرده‌اند. روایاتی دیگر نیر هر دو سخن را دروغ انگاشته‌اند.در مبحث قتل نفس توسط موسی (علیه السلام)؛ روایات، غیر عمدی بودن قتل و یا مامور بودن موسی به آن را عنوان کرده‌اند. و درباره نسیان عهد توسط موسی در همراهی با عالِمِ الهی؛ برخی روایات آن را به معنای فراموشی(ضد ذکر) و برخی آن را به معنای تَرک عهد و یا از معاریض کلام تلقی کرده‌اند. پیرامون قضاوت داود (علیه السلام) میان دو خصم؛ روایاتی اسرائیلی دلیل استغفار او را گناهی که در حق «اوریا» مرتکب شد عنوان کرده و روایاتی نیز دلیل آن را تعجیل در صدور حکم بیان کرده‌اند. درباره سلیمان (علیه السلام) و برگزیدن علاقه به اسبها بر ذکر پروردگار؛ روایاتی اسرائیلی اذعان دارند که سلیمان اسبها را به انتقام اینکه او را از نماز بازداشتند به هلاکت رسانید. روایاتی نیز کشتن اسبها برای انتقام را قبیح تلقی کرده و ماجرا را این طور حکایت کرده‌اند که سلیمان اسبها را برای شرکت در جنگی بازدید می‌کرد که وقت نماز گذشت و خواست که خورشید را بازگردانند تا نماز را در وقتش بخواند. همچنین درباره انابه و بازگشت سلیمان در پی فتنه و افتادن جسد بر تختش؛ برخی روایات اسرائیلی، گناه سلیمان را کشتن اسبها و یا تمایل قلبی به یکی از طرفین دعوا در داوری اظهار کرده و برخی روایات دیگر گناه او را نگفتن «انشاء الله» در تصمیمش تلقی کرده‌اند. برخی روایات نیز حاکی از ترس سلیمان بر جان فرزندش از شر شیاطین و غفلت از اراده پروردگار است. پیرامون همّ یوسف (علیه السلام) به انجام عمل قبیح؛ روایاتی همّ وی را اراده و تصمیم به انجام عمل معنا کرده و برخی روایات به شدت چنین همّی را رد کرده‌اند، روایتی نیز قصد او را ضرب و قتل بیان کرده است. و در بحث از طولانی شدن حبس یوسف به عقوبت استمداد از غیر خدا؛ روایاتی به طرق متعدد در میان فریقین علت باقی ماندن چندین ساله یوسف را در زندان، عقوبت الهی برای استمدادش از غیر خدا تلقی کرده‌اند.روایات شیعی غالباً عملِ به ظاهر گناه آلود را به گونه‌ای تاویل کرده‌اند که گناه بودن آن نفی شود، اما در روایات اهل سنت که اکثراً موقوف یا مقطوعند اهتمامی به نفی گناه وجود ندارد. در راستای روایات، برخی تفاسیر اهل سنت به شرح ظاهر آیه بسنده کرده و از انتساب گناه به نبی خدا ابایی ندارند. اما تقریباً همه تفاسیر شیعی با توجه به روایات و یا حتی فراتر از آنها و با تکیه بر عقل، به تنزیه ساحت انبیا از گناه پرداخته‌اند.
بررسی تطبیقی رابطه عقل و دین از دیدگاه امین استرابادی کی‌یرکگور
نویسنده:
مصطفی موحد اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله «رابطه عقل و دین»، یکی از مباحث مهم جهان اسلام و مسیحیت به شمار می‌آید که همواره معرکه آراء متفکرین بوده و به شکل‌های گوناگون، در حوزه‌های متفاوت فکری با عنوان‌هایی همچون «رابطه عقل و وحی»، «رابطه عقل و ایمان» و «رابطه عقل و دین» مطرح گردیده است. در میان اندیشمندان مسیحی، «سورن کی‌یرکگور»، ایمان‌گرایی و مخالفت با عقل را به شیوه افراطی، پایه ریزی نمود، در میان اندیشمندان شیعی نیز «ملا محمد امین استرابادی»، نحله اخباری‌گری را تاسیس کرد. بنیان فکری هر دو مکتب، بر مخالفت با عقل و کوتاه نمودن دست آن از دخالت در دین، طرح‌ریزی گردیده است. به نظر کی‌یرکگور؛ اساس دین، شورمندی است و شورمندی دینی با عقل و تحقیقات آفاقی در تضاد است، اما استرابادی شان عقل را پایین‌تر از دین و دخالت در احکام آن می‌داند. کی‌یرکگور قائل به عقل ستیزی گزاره‌های دینی است، همچنین می‌گوید: تکیه بر عقل و عقلانی کردن آموزه‌های دینی، باعث زوال دین می‌گردد. استرابادی می‌گوید: دخالت دادن عقل، تکیه بر قیاس و به طور کلی، وارد شدن اصطلاحات اصولی، باعث تحریف دین گردید. استرابادی و کی‌یرکگور با دخالت دادن عقل در دین مخالفت کردند با این تفاوت که کی‌یرکگور در باب اثبات، تبیین و دفاع از گزاره‌های دینی، عقل‌ستیز است ولی استرابادی، داده‌های عقل در امور ضروری و بدیهی دین را می‌پذیرد و در سایر گزاره‌های دین، قائل به خردگریزی آن‌ها است.
بررسی تطبیقی سیمای امام علی (ع) در دیوان ابن حسام خوسفی و ناصرخسرو
نویسنده:
عاطفه اقتصادی رودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حضرت علی (ع) نزد عموم مسلمانان از جایگاهی ویژه برخوردار است. شاعران ادب پارسی اعم از شیعه و سنّی در ابراز ارادت و محبّت خود به آن بزرگمرد دادگری و جوانمردی اشعار بسیاری سروده و دیوان‌های خویش را به ستایش او مزیّن نموده‌اند. ابن‌حسام خوسفی شاعر شیعی دوازده‌امامی قرن نهم هجری و ناصرخسرو شاعر توانمند اسماعیلی مذهب قرن پنجم هجری از جمله این شاعران هستند که در ابیات بسیاری از دیوان‌های خود به بازتاب سیمای علی (ع) پرداخته‌اند. در بررسی مقایسه‌ای دیوان این دو شاعر مشخّص می‌شود آنان در دو دوره زمانی و مکانی متفاوت، مذهب و ویژگی‌های شخصیّتی و فکری جداگانه، در ترسیم سیمای علی(ع) شیوه‌ی عمل و نقطه نظرات متفاوتی داشته‌اند. ابن‌حسام حدود یک سوم از دیوان خود را به ستایش علی(ع) اختصاص داده است و با توجّه به بسط و کمال ادبیّات عرفانی قرنهای ششم، هفتم، هشتم و نهم در این توصیفات بر طرح جنبه‌های عاشقانه‌ی شبه عرفانی، مفاهیم ولایی، خوانش‌های مدنی و اخلاقی توجّه و تأکید بیشتری کرده است و با گذشت نه قرن از صدر اسلام و تغییر اوضاع ادواری، سیاسی و اجتماعی ، رویکردهای نقلی، اسطوره‌ای و افسانه‌ای نیز داشته است امّا ناصرخسرو از نظر نسبت کمّی، کمتر به مدح و توصیف علی (ع) پرداخته است و در توصیفات خود بیشتر نگاه حکیمانه کلامی به فضایل آن حضرت داشته و بر علم تأویل، رازداری، اساس بودن وی در دین ، و نیز بر اهداف انقلابی و ایدئولوژیکی اسماعیلی تأکید کرده است و صفات و شایستگی‌های علی (ع) برای امامت و خلافت را کمابیش درشت در راه مبارزه با خلافت عبّاسی و حمایت از خلافت فاطمیان طرح نموده است. در دیوان هر دو شاعر وجوه مشابه و متفاوتی از علی (ع) به چشم می‌خورد که البتّه غلبه با وجوه تشابه است. هر دو شاعر به فضایل و ویژگی‌های مهمّ آن حضرت چون: والایی منزلت، قرابت با پیامبر(ص)، شایانی ولایت، عصمت، علم، عدل، جهاد و شایستگی‌های نقلی اشاره کرده‌اند که البتّه ابن‌حسام در دیوان خویش به جلوه‌هایی چون: زیبایی، عطر خوش، بانگ شجاعت، و توصیف اسطوره‌ای اسب، شمشیر و جایگاه منتسبان حتّی غلام علی (ع) نیز توجّه خاصّی نشان داده است که در دیوان ناصرخسرو موارد مذکور مشاهده نمی‌شود.
بررسی تطبیقی نظرات مفسران شیعه و سنی در موضوع بدا و لوح محو و اثبات
نویسنده:
نصرالله سیفی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی نظرهای مفسران شیعه و سنی در موضوع بداء و لوح محو و اثبات پرداخته است. آموزه بداء با توجه به آیات قرآن به ویژه آیه 39 سوره رعد یک بحث قرآنی محسوب می‌شود و حقیقت بداء از دیدگاه شیعه امامیه، چیزی جز امکان محو و اثبات و تغییر و تبدیل در امور عالم با خواست و مشیت و قدرت الهی نیست. دگرگونی زندگی انسان‌ها بر پایه کارهای شایسته و ناشایسته، از جانب متکلمان اسلامی، بداء نام گرفته است. بررسی مسئله بداء در قرآن و روایات شیعه، به عنوان یکی از عالی ترین مسائل اعتقادی مورد تشویق و تأکید فراوان قرار گرفته است. بنابر این، بعد از مفهوم‌شناسی لازم در فصل دوم، درفصل‌های سوم و چهارم، مسئله بداء با طرح دیدگاه های مفسران مختلف شیعه و سنی به طور مفصل پیگیری شد و حاصل بحث عبارت است از اینکه که علمای سنی در موضوع اعتقاد بهبداء شبهات و اتهاماتی وارد کرده‌اند؛ مانند این شبهه که اعتقاد به بداء با علم ذاتی خدا منافات دارد و مستلزم این است که خداوند نسبت به حوادثی که در آینده اتفاق می‌افتد – نعوذ بالله- جاهل باشد؛ زیرا بداء به معنای علم پیدا کردن به چیزی بعد از جهل است. این پژوهش، در پاسخ این اشکال در فصل چهارمبه‌طور مختصر و در فصل پنجم به طور مفصل‌تر بیان کردیم که با توجه به آیات و روایاتی که درباره عدم تعارض بداء با علم ذاتیخداوند سخن گفته‌اند بداء با علم ذاتی خداوند در تعارض نیست، زیرا همیشه خداوند عزوجل علمش قبل از ایجاد اشیا بوده است؛ به‌ سبب اینکه علم او قدیم است و حادث نیست. پس چیزی بر او مخفی نیست تا بخواهد با گذشت زمان آشکار شود. خداوند از شرایع و خلق خود آنچه را بخواهد مطابق علم و حکمت و اراده ازلی خود تغییر می‌دهد، ولی علم خداوند تغییر نمی‌کند و تغییر در معلوم است نه درعلم‌، به دلیل اینکه فرموده: «وَِِعنَدُه ام‌الکتاب»که مرجع ثابت است و محو و اثبات در علم او راه پیدا نمی‌کند و محو و اثبات در مخلوق او ایجاد می‌شود، که حکمی را محو و حکم دیگر را اثبات می‌کند و مرضی را می‌برد و صحتی را می‌آورد و حیاتی را می‌برد و موتی را می‌آورد و این امر با توجه به مصادیق بداء در فصل ششم بیش‌تر ملموس شده است. به هر حال، اجماع علمای شیعه این است که بداء به معنای لغوی‌اش به‌طور قطع بر خداوند محال است و هر کس چنین نسبت ناروائی به ذات باری تعالی بدهد شیعه به شدت از او بیزاری می‌جوید. بدائی که شیعه بدان معتقد است به معنای ابداع و اظهار است؛ یعنی آنچه برای بشر مخفی و مجهول بوده خداوند آن را آشکار سازد. پس نزاع در مسئله بداء، نزاع لفظی است و بدائی که شیعه بدان معتقد است چیزی است که اهل سنت نیزآن را باور دارند؛ گرچه نام بداء بر آن نمی‌نهند. دلیل ما بر لفظی بودن نزاع در باب بداء این است که منکران بداء آن را به ‌دلیل تغییر در علم خداوند نمی‌پذیرند؛ زیرا چنین معنایی درمورد انسان صادق است و در علم خداوند هرگز تغییری رخ نمی‌دهد و موافقان بداء در حقیقت همین معنا را از آیات و روایات استنباط کرده‌اند، و گفتیم که علم و اراده و قدرت خداوند باهم فرق نمی کند؛ چون علم و اراده و قدرت هرسه از صفات ذاتی خداوند استو بداء در اراده خداوند صورت می‌گیرد نه در علم خداوند و میان علم و قدرت و اراده الهی هیچ‌گونه تضاد وجود ندارد و در توحید صفاتی ثابت کردیم که صفات خدا عین ذات اوست و صفات عین یکدیگرند و فقط مفهوما فرق دارند. در فصل آخر، مصادیق بداء را بیان کرده‌ایم تا ثابت کنیم بداء با لوح محو و اثبات در مفهوم و مصداق یکسان‌‌اند و نزاع بین علمای شیعه و سنی لفظی است.
بررسی تطبیقی مقامات معنوی پیامبر اعظم (ص) در تفسیرالمیزان و فی ظلال القرآن
نویسنده:
امین اعتمادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مباحث مربوط به سیره و مقامات معنوی پیامبر از سده های نخستین تا کنون در ضمن کتب سیره شناسی آن حضرت مطرح شده است و مورد توجه دانشمندان و نویسندگان برجسته مسلمان بوده وآثار ارزشمندی ارائه کرده اند ولی در موضوع یاد شده نوشته ای جامع و همه جانبه با نگاه تطبیقی میان شیعه و سنی انجام نگرفته است. نوشته حاضر در یک مقدمه و9فصل سامان یافته.در مقدمه به بیان کلیات مسئله پرداخته شده. در فصل اول به خلق عظیم پیامبر مانند ادب، تواضع، دلسوزی، عفو آن حضرت پرداخته شده است. در فصل دوم به صبر آن حضرت ومباحثی مانند گوشه ای از صبر آن حضرت، مقایسه صبر آن حضرت با انبیاء الهی، صبر و استقامت همراه بایاران وشرح صدر پیامبر مطرح شده است. در فصل سوم به مقام سکینه پرداخته شده.درفصل چهارم به اخلاص حضرت طرح شده است .در فصل پنجم عبودیت خاتم النبین توضیح داده شده است.در فصل ششم مقام علم لدنی و مباحثی مانند علم غیب پیامبر، تفسیر پیامبر، نمونه هائی از خبر غیب پیامبر و آگاهی پیامبر از حوادث توضیح و مطرح شده است .در فصل هفتم ولایت تکوینی و تشریعی آن حضرت و نمونه ها و موارد آن شرح داده ایم. در فصل هشتم اسوه بودن آن حضرت توضیح داده شده زیرا بعد ازبیان مقامات آن حضرت و آشنائی با آن مقاماتی که توضیح داده ایم اسوه و الگوئی برای خود و جهانیان معرفی نموده ایم.وبالاخره در فصل نهم مقام محمود آن حضرت بیان شده است .
بررسی تطبیقی نظریه‌ی فطرت از دیدگاه ملاصدرا، استاد مطهری و دکتر شریعتی
نویسنده:
هدیه شیراوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث شناخت انسان و ابعاد گسترده وجود او از دیرباز مورد توجه متفکران بوده است. چرا که از طریق شناخت خود است که می‌توان به شناخت خداوند دست یافت. یکی از ابعاد عمده وجودی انسان، فطرت اوست. فطرت یعنی نحوه خلقت انسان. فطرت از جمله مسایل اعتقادی اسلام است و در قرآن از آن یاد شده است. در تفکر اسلامی،‌ فطرت جایگاه ویژه‌ای دارد و متفکران اسلامی کم و بیش به بحث در مورد آن پرداخته‌اند. از میان متفکران اسلامی، ملاصدرا، مطهری و شریعتی در میان آثارشان به بحث در مورد فطرت انسان پرداخته‌اند. ملاصدرا اگرچه به صورت مستقیم در مورد فطرت انسان بحث نکرده‌اند اما در لابلای مباحث انسان‌شناسی او می‌توان به نظر او در مورد فطرت دست یافت. ایشان فطرت را وارد بحث عقول کرده است و معتقد است که خداوند در ابتدای خلقت انسان یک استعداد عقلی را در وجود او نهاده است. این استعداد عقلی در بردارنده قوه عقل نظری و عقل عملی است و هر انسانی این استعدادها را در درون خود به فعلیت برساند، در راه سعادت است. از نظر ملاصدرا حالت بالقوه عقل، همان فطرت اولیه انسان است و به فعلیت رسیدن آن، یعنی مرحله عقل بالفعل و عقل مستفاد، حاصل شدن فطرت ثانیه برای انسان است که این امر تنها از طریق جهد و تلاش به دست نمی‌آید بلکه علاوه بر آن نیاز به افاضه فیض از جانب خداوند نیز هست. ملاصدرا از این فطرت ثانیه با عنوان ولادت معنوی و حصول روح برای انسان یاد می‌کند. البته ملاصدرا در برخی مواضع فطرت انسان را به این‌گونه می‌داند که خداوند انسان رابه صورت رحمان خلق کرده است: ان‌الله خلق آدم علی‌صوره‌الرحمان. مطهری به صراحت در مورد فطرت بحث کرده و با حفظ تفاوت بین فطرت و طبیعت و غریزه و سرشت ابعاد فطری وجود انسان به دو بخش تقسیم می‌کند: فطرت شناخت و فطرت گرایش. فطرت گرایش دارای 5 شاخه است: فطرت حقیقت‌جوئی، فطرت گرایش به خیر و فضیلت، گرایش به جمال و زیبایی،‌گرایش به خلاقیت و ابداع و گرایش عشق و پرستش. این 5 مورد فطریات اولیه‌اند اما مطهری به صورت مستقیم و غیر‌مستقیم به فطریات ثانیه یا بعبارتی کارکردهای فطرت نیز اشاره دارند که این کارکردها در زمینه‌های مباحث دین‌شناسی، خدا‌شناسی، انسان‌شناسی،‌جامعه‌شناسی،‌تاریخ‌شناسی و… است. مطهری با ارائه نظریه اصالت فطرت،‌به توجیه و تفسیر فلسفه تعلیم و تربیت، اخلاق، جامعه، انسان و… پرداخته‌اند. ایشان با پیش‌زمینه‌ای که از مباحث فلسفی ملاصدرا دارند از اصل حرکت جوهری در ارائه دیدگاه اصالت فطرت خویش استفاده کرده‌اند. شریعتی نیز در ادامه بحث انسان‌شناسی خود، به صورت غیرمستقیم به بحث درباره امور فطری انسان پرداخته است. ایشان معتقدند که خداوند انسان را به گونه خویش آفریده است. خداوند دارای صفات متعددی است،‌ از میان این صفات،‌ سه صفت بارز و مهم هست که عبارتند از: آگاهی،انتخاب‌کنندگی یا آزادی و آفرینندگی. خداوند این سه صفت عمده را نیز در درون انسان نهاده است و به همین دلیل است که انسان جانشین خداوند در روی زمین است و انسان در برگیرنده امانت الهی است و به همین خاطر است که می‌توان گفت انسان خویشاوند خداست. انسان با صفت آگاهی هم به خود آگاه می‌شود و هم جهان و رابطه خود و جهان. و با استفاده از آزادی راه وطریق خود را انتخاب می‌کند و با صفت آفرینندگی به آفرینش اموری دست می‌زند که در طبیعت و در خود او وجود ندارد. این تحقیق در یک مقدمه و 4 فصل تنظیم شده است و تقدم و تأخر متفکران در فصل‌بندی، بر طبق تقدم و تأخر زمانی است.
بررسی تطبیقی اراده امر والا، امر قدسی و تجربه دینی نزد اتو و شوپنهاور
نویسنده:
هوشیار قادری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پس از رواج افکار کانت در نقد عقل محض، این اندیشه که از راه عقل نظری نمیتوان دربارهی بود و نبود خداوند، و اسماء و صفات او سخن گفت، مقبولیت عام یافت و راهی که کانت با توسل به عقل عملی، موسوم به برهان اخلاقی، برای اذعان به واقعیت خداوند گشود، نتوانست جایگزین براهین سنتی منزوی شده در ادای وظیفه‌ی اثبات وجود خدا گردد. در این بحرانِ شکگرایی به حقایقِ ماورالطبیعی و نیز به عنوان واکنشی در قبال تحویل دین به اخلاق، اندیشمندانی برآن شدند تا راهی دیگر برای بشر به سوی خداوند بگشایند و آن تجربهی دینی بود.برخی از فیلسوفان مانند «شلایر ماخر» و به ویژه «رودلف اتو» در تبیین و توضیح تجربه دینی سعی بسیار نمودند تا بتوانند این احساس ناب را در مواجهه با امر قدسی یا امر والا با رویکردی پدیدار شناسانه بیان کنند. اما این تجربه که از نظر اتو مجموعهای پیچیده از احساسات است، هیچ‌گاه به صورتی واضح و روشن که درخور ساختار و نظامی فلسفی-مفهومی باشد، درنیامد. از این رو همواره از سوی منتقدان با انتقادات جدی روبرو شد. از جمله این انتقادات میتوان به این مشکل اشاره کرد؛ اگر این احساس و تجربه بیان ناپذیر است و اگر تجربه چنان بنیادین است که از حد تمایزات معرفتی فراتر میرود، فهم این امر دشوار است که فرد چگونه از دل احساسات غیر معرفتی، مدعیات صدق و کذب برداری را که در الهیات و فلسفهی دینی یافت میشوند، به دست میآورد؟ پس حقایق دینی چگونه از آن نتیجه میشوند؟ و نیز اشکالاتی دیگر از این قبیل؛ که فرایند حصول این سنخ تجارب چگونه است، و در حوزهی معرفت شناختی چگونه به آن میشود پرداخت؟ این اشکالات و انتقادها ناظر به ماهیت این تجربه وجود دارد.این پژوهش تلاشی است برای توضیح و تبیین هر چه بیشتر تجربه دینی مدّ نظر اتو در پیوند با اندیشه شوپنهاور، آن گونه که وی در زیباییشناسی و نبوغ هنری، شهود و نظارگی امر والا را در امحای ارادهی فردی و خلاصی از عینک «اصل علت کافی » لحاظ می کند؛ تا ضمن بسط و روشنسازی بیش از پیش تجربه دینی این احساس را هر چه بیشتر در ساحت مفاهیم فلسفی قرار دهد.ما در این رساله سعی داریم تا ماهیت تجربه دینی را به صورتی پدیدارشناسانه ، یعنی همان گونه که نزد پیروان آن ادیان درک میشود، و آنگونه که رودلف اتو ویژگیها و عناصر موجود در آن را معرفی میکند، بررسی کنیم و پی بگیریم تا در مقایسه با «تجربهی امر والا»، نزد شوپنهاور، ریشههای این تجربه را به صورتی معرفت شناختی، آشکار نماییم و بدین وسیله چگونگی فرایند انگیزش و ایجاد این سنخ تجربهها را مشخص کرده و با این مقایسه، تا اندازهای کیفیتِ روندِ تشکیل، و فرایندِ تحصیلِ این نوع تجارب رازآلود عرفانی را، که راهی نو به سوی اثبات امر متعالی و قدسی است، در حوزهی معرفت شناسی، نشان دهیم.
بررسی تطبیقی مسئله حجاب در ادیان توحیدی با نگاهی ویژه به قرآن و عهدین
نویسنده:
معصومه فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گروهي مي انديشند كه لزوم پوشيدگي اختصاص به آئين اسلام دارد و براي رهايي از آن بايد آئين هاي ديگر را برگزيد،اثبات اين كهقبل از اسلام نيز موضوع حجابدر ميان بعضي از ملل بسيارجدي و مهم بوده است ضرورت اين تحقيق را مي رساند. هدف از این پژوهش، اثبات وجودحجاب در ادیان توحيدي و ارائه آن به عنوان یکی از اساسی ترین راه حل های بحران اخلاقی نسل حاضر می باشد. با توجّه به آنچه که بیان شد و بانظر به اهمیّت موضوع، این تحقیق تشکیل شده از سه فصل كه فصل اول، اختصاص به مفهوم و پيشينه حجاب در اديان توحيديدارد.فصل دوم، حجاب را از نظر قرآن وتورات و انجيل مورد بررسی قرار می دهد، در پايان، به نتيجه گيري وتطبيق مسئله حجاب در قرآن و كتب عهدين می پردازد. يافته هاي اين تحقيق عبارت است از :1ـ در قرآن به امر حجاب تأكيد شده است و آياتي كه به حجاب زنان پرداخته اند ،علاوه بر اينكه حدود حجاب را مشخص كرده است ،ابعاد مختلف حجاب را در برمي گيرد از جمله حجاب در گفتار ، حجاب دررفتار و حجاب درنگاه مي باشد. 2ـ در تورات و انجيل به مطالبي اشاره شده است كه وجود حجاب و پوشش را درشريعت هاي يهوديت و مسيحيت نشان مي دهد،اگرچه تفاوت هايي در حدود و كيفيت آن با اسلام دارد اما درديگر ابعاد حجاب باهم شباهت دارند وبه طور كلي مي توان گفت مطالبي كه در مورد حجاب در كتب عهدين وقرآن آمده است ،به عفت و پاكدامني پيروان خود تأكيد دارد .
غایت هنر با تکیه بر بررسی تطبیقی آراء ابن عربی و هایدگر
نویسنده:
مصطفی سیاسر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه با عنوان مطالعه و تحقیق پیرامون تاریخو ماهیت هنر دینی و اسلامی انجام شده از جهاتی قابل تامل است. کم رنگ بودن نگاه اثباتی، رویکرد ابژکتیو به هنر اسلامی و عدم توجه به جهش های تاریخی هنر اسلامی در این مطالعات خودنمایی می کند. از این رو پایان نامه حاضر با بررسی موضوع از حیث غایت به دنبال رفع نقایص مذکور بوده است، ضمن آنکه هنر را از دریچه غایت دیدن مزایای خوبی نیز دارد. اول اینکه پرسش از غایت نسبت به پرسش از چیستی یک موضوع دارای تقدم رتبی بوده و سپس در ایجاد پویایی و حرکت موثر است. در نهایت بررسی هنر در افق غایت، هنر را به انقلاب اسلامیبه عنوان پدیده ای هم ذات پیوند داده است. از بررسی انجام شده با تکیه بر نظریه اتحاد علم، عالم و معلوم ذات هنر انس با حق و غایت آن با الهام از نظریه تجلی، وجه مظهریت حق می باشد. غایت هنر یا همان مظهریت حق در سه رتبه ظهور دارد: اثر هنری، انسان و مقام قرب یا همان انسان کامل که مقام حقیقی هنر است. مراتب ظهور غایت از قول به تشکیکی بودن وجود و تجلی وجود نشات می گیرد. درکنار بررسی غایت به طور صرف، به بررسی تطبیقی آن در عرفان اسلامی بخصوص آراء ابن عربی و پدیدارشناسی متفکران غربی بویژه هایدگر نیز توجه شده که در سه شماره نتیجه بررسی ارائه شده است. ضمن وجود تشابهات که در آراء ابن عربی پیشتر بوده، عرفان اسلامی چه از حیث سلبی و چه از حیث ایجابی دارای کمال وجامعیت خاصی است. از دیگر نتایج مهم تحقیق با هدف احیای هنر اسلامی ضرورت فهم و تبیین حکمت هنر در افق انقلاب اسلامی ست با این پیش فرض که هنر و انقلاب اسلامی دو پدیده هم ذات هستند و داعیه ذاتی انقلاب اسلامی احیای تمدن و فرهنگ ناب اسلامی ست. برای این کار مدیریت استراتژیک هنر لازم می آید که به مهندسی هنر در سطوح نظری، عملی و نهادی نظر دارد. سطح نظری آموزش و پژوهش، سطح عملی کلیه فعالیت های هنری و سطح نهادی هم نهادها و ساختارهای هنری را شامل می شوند.
بررسی تطبیقی آراء قاضی عضدالدین ایجی قاضی عبدالجبار همدانی و نجم‌الدین نسفی در خصوص عصمت انبیاء (ع)
نویسنده:
ناصر احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عصمت،یکی از زیر شاخه های نبوت است و به عنوان مهم ترین ویژگی این اصل دینی، همواره در طول تاریخ محل اختلاف متکلمان واندیشمندان اسلامی بوده است.این نوشتار به بررسی ریشه ها و علل این اختلاف از دیدگاه سه اندیشمند بزرگ اسلامی ،قاضی عبدالجبار معتزلی،قاضی عضدالدین ایجی با گرایش اشعری و نجم الدین نسفی با اندیشه ای ماتریدی ،پرداخته است.نگارنده به شیوه ی تحلیلی –توصیفی و با استفاده از مهم ترین منابع موجود از سه شخصیت مذکور،کوشیده است تا در سه فصل جداگانه ،به تعریف مفهوم اصطلاحی عصمت،مراتب عصمت،دلایل عصمت و بررسی چالش ها و کاستی های هر یک از سه شخصیت پرداخته ودر فصلی جداگانه به بررسی نقاط اشتراک و افتراق آنان اقدام نماید.قاضی عبدالجبار با اختصاص فصولی از کتاب مبسوط«المغنی»،به بحث عصمت انبیاء(ع)؛آنان را از گناه کبیره قبل و بعد از نبوت و از گناه صغیره ای که باعث پستی آنان شود،معصوم می داند.قاضی ایجی نیز ،در بزرگترین کتاب کلامی اش با نام «المواقف»،فصلی را به عصمت انبیاء(ع) اختصاص داده و در آن به عدم صدور گناه کبیره بعد از بعثت و جواز آن ،قبل ازبعثت و همچنین به جواز صدور گناهان صغیره بعد از بعثت ، قائل است.نجم الدین نسفی در بزرگترین کتاب عقاید اهل سنت با عنوان «العقاید النسفیة» ،با ایجی هم صدا است.با این تفاوت که در رابطه ی عصمت و اختیار ،برخلاف اشاعره ،رأی بر اختیاری بودن عصمت انبیاء(ع) می دهد.
  • تعداد رکورد ها : 1287