جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 67
معناشناسی تاریخی و توصیفی واژه قرب در قرآن کریم
نویسنده:
محمود آقاساکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
واژه قرب دارای مشتقات، وجوه معنایی و واژگان هم حوزه مختلفی در دوره جاهلی و قرآنی است. معنای وضعی و اولیه قرب مفهومی مانند تهیگاه آدمی یا قراب و غلاف شمشیر بوده است. اولین سئوال این است که این واژه چه تطورات معنایی یافته و چهوجوه معنایی دارد؟ این سئوال با بررسی این واژه در دوره های جاهلی و قرآنی پاسخ داده می شود. یکی از واژه های مهم و قابل بررسی واژه قربی است این واژه در آیه 23سوره شوری دارای وجوه مختلف تفسیری است و هر یک از مفسران شیعه و اهل سنت تفسیری متفاوت از آن ارائه کرده اند. اختلاف اصلی بر سر مصداق قربی در این آیه است، در این تحقیق با این مبنا که قرآن دارای معانی ظاهری و باطنی است، میان نظر شیعه مبنی بر مصداق مودت قربی بر اهل بیت و نظر آنها که قربی را طبق ظاهر آیه و سیاق آیات به معنی تقرب به خداوند گرفته اند، جمع شده؛ بنابراین هم روایات که متواتر اند و هم ظاهر آیه وسیاق که قربی را تقرب به خدا نشان می دهد، مورد توجه قرار می گیرد.
معناشناسی الفاظ قرآن از دیدگاه طبرسی (بررسی موردی جزء 27 مجمع البیان)
نویسنده:
فاطمه نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معناشناسی واژه های قرآن یکی از اساسی ترین پایه های فهم و تفسیر دقیق قرآن است. دست یابی به معنای یک واژه در قرآن از ریشه شناسی آغاز می شود و پس از بررسی سیر تطور آن، مفهوم واژه در حوزه معنایی خاصی که در آن قرار گرفته، روشن می شود.اما صرف بررسی لغت برای تعیین مقصود قرآن کافی نیست چرا که معنای دقیق واژه در بافت خود قابل توصیف خواهد بود. لذا توجه به بافت زبانی و موقعیتی در تبیین معنای آیات از اهمیت خاصی برخوردار است. طبرسی به عنوان یکی از برجسته ترین مفسران شیعه در تفسیر جزء 27 مجمع البیان، برای ریشه شناسی الفاظ قرآن از راهکارهایی چون ریشه یابی واژه ها، مبدأ اشتقاق و صرف شناسی، کاربرد الفاظ نزد عرب و کاربرد الفاظ در شعر عرب استفاده کرده و در مواردی سیر تطور آن را مورد توجه قرار داده است. گر چه مفسر به رویکرد ریشه شناسی توجه داشته، اما از تأثیر مهم بافت نیز غافل نبوده و در تفسیربا توجه به بافت زبانی و موقعیتی در صدد تبیین معنای آیات برآمدهو از توجه به قرائن حالی و مقالی غافل نمانده است.
نقد و بررسی دیدگاه مفسران و مستشرقان درباره «اُمی» بودن پیامبر(ص)
نویسنده:
قدرت اله فیروزتبار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم درباره ی پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) مسأله «أُمی» بودن و عدم توانایی ایشان بر خواندن و نوشتن می باشد. واژه «أُمی » به عنوان یکی از صفات پیامبر(ص) به معنای شخصی ناخوانا و نانویسا می باشد. در این تحقیق سعی بر این شده تا معنای واژه «أُمی» با استناد به کتب لغت عرب و نیز با ستفاده از کتب تفسیر دو فرقه شیعه و اهل سنت تعیین گردد و به آراء و نظریات مطرح شده از سوی متفکران و نیز دیدگاه مستشرقان، در خصوص معنای «أُمی» و مسأله ناتوانی پیامبر(ص) بر خواندن و نوشتن پرداخته و به شبهات مستشرقان نظیر «أُمی» به معنای پیامبر بت پرست، فرد توانا بر خواندن و نوشتن، منتسب به یهود پاسخ لازم داده شود.آن چه در فرجام این تحقیق خواهید دید آن است که «أُمی» به معنای شخص ناخوانا و نانویسا می باشد.درباره ی مسأله خواندن و نوشتن پیامبر(ص) باید گفت که ایشان، پیش از بعثت، بر خواندن و نوشتن توانا نبوده و هیچ چیزی نخوانده و ننوشته است. این مسأله، وحیانی بودن و اعجاز قرآن و نیز راستین بودن دعوت ایشان را ثابت می کند و نشان می دهد که پیامبر(ص) هیچ حرفی از خود در این کتاب الهی وارد ننموده، بلکه تمام آیات و کلمات قرآن، از سوی خداوند تعالی فرو فرستاده شده است؛ ولی در دوران پس از بعثت نیز پیامبر(ص) بر خواندن و نوشتن توانا نشده، بلکه دستور به امر خواندن ونوشتن می داده ا ست و این می تواند معجزه ای دیگر را برای ایشان ثابت کند که این نیز نشان از حقانیت دعوت و نبوت ایشان دارد.
تحلیل ساختارگرایانه سوره قمر
نویسنده:
حدیث دولتشاه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برای فهم کلام خدا «قرآن» با پدیده ای به نام زبان روبرو هستیم و در این راه می بایست قدم در فضای مباحث زبان شناسی بگذاریم. یکی از رویکردهای زبان شناختی مطالعات قرآنی، «تفسیر ساختاری» قرآن است. ساختار به معنای چارچوب تعیین کننده مناسبات درونی اجزای یک اثر است، به گونه ای که فهم ساخت، جهت فهم عمیق متن، دارای اهمیت است. این رویکرد، بر اساس نظریات ساختارگرایانی همچون یاکوبسن به بررسی سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی در اثر می پردازد. تقسیم بندی سوره های قرآن بنابر نظریه «ساختار هندسی سوره ها» که توسط دانشمندان حوزه علوم قرآنی مورد توجه است، این امکان را فراهم خواهد آورد، تا انسجام و ارتباط درون متنی و پس از آن ارتباطات برون متنی سوره ها، نشان داده شود. بر همین اساس می توان ثابت کرد، هر سوره دارای یک هدف اصلی است، که از محورهای فرعی قابل تفکیک است و در عین حالتمام محورها در مسیر هدف سوره با یکدیگر هماهنگ هستند. سوره قمر در این رساله به دلیل وجود تکرار در ساختارها مورد توجه قرار گرفته است و تحلیل آن بر اساس نظریه ساختارگرایانی همچون یاکوبسن با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته است.سوره قمر با یادآوری داستان اقوام پیشین و درهم کوبیدن آنها به دلیل انکار آیات الهی و نادیده گرفتن هشدارها ، به انذار مشرکان پرداخته است. انذار، شکست و هلاکت اقوام سرکش در هر کدام از سطوح ساختاری (آوایی، واژگانی و نحوی) سوره، نمود پیدا کرده است. به این صورت که در سطح آوایی حرکات کشیده به امتداد و استمرار هشدارها در طول تاریخ اشاره دارد. صفت تکریر، با هدف سوره که انذار مشرکان است هماهنگ است. صفات جهر، استعلا، انفتاح، اصمات و قلقله بیشتر از صفات دیگر است. بیشترین تکرار در حرف «الف» می باشد. در سطح نحوی تاکید در عبارات، صفات متعدد، جملات معترضه و... از دیگر موارد بیشتر است. شدت انکار مشرکان، تاکید را می طلبد. در سطح واژگانی اغلب اسم ها معرفه و مفردند که می تواند به خاص بودن عذاب ها و یا تنهایی رسولان الهی در دعوتشان اشاره داشته باشد. در این میان اسم درصد بیشتری را به خود اختصاص داده است. به نظر می رسد، بکار رفتن اسم و ساختارهایی که بر ثبوت و دوام دلالت دارند، مخاطب هشدارهای سوره را به مشرکان محدود نمی داند و هشدارها را در همه زمان ها جاری می سازد.
بررسی تطبیقی معنای زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی و سورن کرکگور
نویسنده:
مسلم نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معناداری زندگی و جستجوی این معنا یک ضرورت اخلاقی، روحی، روانی و دینی است.علامه به حق بارها هشدار داده که معنای زندگی باید هماهنگ با ساختار غریزی و فطری انسان تعیین شود. خوردن و آشامیدن، شهوت جنسی و خواب و استراحت از نیازهای غریزی انسان است که افراط و تفریط یا تعطیل آنها مخالف ساختار غریزی است و باعث لطمه به انسان یا حتی به نابودی انسان منتهی می‌شود. در باره فطریات نیز چنین است، چرا که اینان نیز جزیی از ساختار و ذات انسان است که انکار و بی‌توجهی به آنها خسارت‌بار و بلکه ویرانگر است.هر دو فیلسوف معتقداند که زندگی لذت‌پرستانه و بلهوسانه یا غریزی زیستن به ناکامی، پوچی، و افسردگی منجر می‌شود. لذا علامه به فطری زیستن توصیه اکید دارد. کرکگور با این که گاهی غریزی و بلهوسانه زیستن را نیز یکی از گزینه‌های اصیل زیستن دانسته است، اما عملاً و شخصاً به ناکامی این راه اعترافات بسیار روشنی دارد. این نکته نشانه آن است که او به مقتضای زمان و مکان خاصی که در آن قرار داشته، مخاطبان را به تدریج و غیرمستقیم به فطری زیستن فراخوانده است.هر دو فیلسوف مومنانه‌ زیستن را مطابق با فطرت انسانی دانسته‌اند، هر چند علامه عقل و فطرت را بیش از همه موید دین اسلام و تشیع دانسته، چرا که آموزه‌های این دین و مذهب بیش از هر دین و مذهبی مطابق با ساختار فطری و غریزی انسان است.از نظر هر دو فیلسوف وجود خدا بدیهی و غیر قابل تردید است. مهم‌ترین منفعت اعتقاد به وجود خدا، معنا یافتن زندگی انسان است. زیرا خدای خالق و ربِّ جهان و انسان، حکیم و عالم هم هست و لذا برای آفرینش انسان هدف و معنایی در نظر داشته است.هر دو فیلسوف آزمایش و ابتلای با خیرات و شرور را فعلِ خدا و نخستین معنای زندگی می‌دانند. پایداری در آزمایش‌ها پله‌ای برای صعود به سوی فلاح و رستگاری نهایی است.در آموزه‌های اسلامی بندگی و عبودیت انسان در برابر خداوند نیز معنای زندگی انسان تلقی شده است. بندگی به معنای پذیرش و پیروی فروتنانه از کلیه آموزه‌های دینی (اعتقادی، اخلاقی و فقهی) است. جان مومنان در اثر بندگی خدا، به صفا و پاکی رسیده و از ناهنجاری‌های فکری، اخلاقی و عملی رهایی می‌یابد و سعادت دنیوی و اخروی را باعث می‌گردد. کرکگور نیز بندگی هوا و هوس‌ها را ویژه سپهر زیباپرستی یا بلهوسانه و التزام به اخلاق را در سپهر اخلاقی، منجر به ناامیدی، دلزدگی و ناکامی دانسته و تنها بندگی و تعظیم در برابر خدا و دین را باعث امید و آرامش و نجات و رستگاری می‌داند.. عبادت یا پرستش خداوند نیز دیگر معنای زندگی است. پرستش که در قالب اعمالی همچون نماز، ذکر، مناجات، دعا و... صورت می‌گیرد، نشانه بندگی و حقارت فرد در برابر پروردگار غنی و بی‌نیاز است و موجب نیل به رحمت، مغفرت و معرفت می‌گردد. تقرب به خداوند نیز معنای زندگی و در واقع مرحله نهایی آن در حیات دنیا است. آزمایش، بندگی و پرستش گام‌های لازم برای نزدیک شدن به خداوند است. از نظر علامه قرب به خداوند از دو راه آفاقی (حصولی) و انفسی (حضوری) ممکن است؛ اما سیر انفسی به مراتب سودمندتر، عمیق‌تر و واقعی‌تر است. کرکگور سیر آفاقی را در حوزه دینداری و عرفان، نه تنها غیرمفید بلکه مضر و مخرب می‌داند.اگر مرگ به معنای فنا و انعدام انسان باشد، ارزش آفرینش، آزمایش، بندگی، پرستش، تهذیب و معرفت نفس در نهایت معرفت رب و قرب الهی، معنا و مفهوم صحیحی نخواهد داشت و زندگی به زیستنش نمی‌ارزد و به تعبیر قرآن کریم جهان و زندگی انسان عبث، بیهوده و مهمل خواهد بود.. از نگاه علامه خداوند به خاطر حکمت، رحمت و عنایت یا عدالتش، جهان و انسان را بی‌عاقبت و بی‌معنا و بی‌هدف نیافریده است. لذا بعید است مرگ را پایان هستی انسان قرار دهد. انسان مخلوقی است سه لایه یا سه بُعدی که با مرگ طبیعی و بدن، با لایه ملکوتی و جبروتی‌اش حیات جدیدی را پیش‌روی دارد. انکار حیات واپسین به دلیل غفلت از لایه‌های روحانی وجود انسان و انس و الفت با ماده و دلبستگی‌های دنیوی است. کرکگور نیز از راه انفسی و دل و تمسّک به کتاب مقدس، لایه روحانی وجود انسان و جهان و حیات واپسین را باور دارد.زندگی پس از مرگ تجسم زندگی دنیای انسان است. استمرار افکار و رفتار خوب، ملکات فاضله را ایجاد کرده و این ملکات پس از مرگ به شکل بهشت جلوه خواهد کرد. افکار و رفتار بد و ناپسند، ملکات رذیله را باعث می‌شودکه پس از مرگ به هیئت دوزخ و عذاب در خواهد آمد. بنابراین معنای نهایی زندگیِ انسان تلاش برای برخورداری از زندگی سعادتمندانه اخروی و به عبارتی ورود به جوار قرب الهی و بهشت برین است. این سعادت بزرگ از رهگذر ایمان به خدا و آخرت و تبعیت از رهنمودهای دینی فراهم می‌آید.علامه طباطبایی و سورن کرکگور، یکی از شرق و دنیای اسلام و دیگری از غرب و دنیای مدرن و مسیحیت و هر دو در ژرفای ظلمت ناشی از بت‌پرستی‌های مدرن و پسامدرن به پا خاسته، پرچم دین‌داری را برافراشته و هر یک با تلاش مستمر و خستگی‌ناپذیر خود بار دیگر انسان ستم‌زده و خسته از دین‌گریزی را به سوی خدا، رستگاری ابدی و تعالیم پیامبران راستین فراخواندند؛ چرا که یافتن معنای صحیح زندگی، جز از این راه نه ممکن است و نه مطلوب.
بررسی معرفت‌شناسی دین با تاکید بر آراء جان هیک بر اساس کتاب تفسیری از دین
نویسنده:
فاطمه‌ واعظی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هر یک از ما آدمیان مجموعه یی از باورها را دارد و به دشواری می توان پذیرفت که همه ی باورها صادق باشند.یکی ازبارزترین نشانه های این موضوع شمار زیاد باورهایی است که همه روزه بر کذب شان توجه می یابیم.این بدان معنا است که در هر مجموعه از باورها احتمال کذب بعضی می رود، در مقام موجود عقلانی ، باید تلاش کنیم تا تنها باورهایی صادق داشته باشیم و این خود نیازمند آن است که به گونه یی باورهای صادق را از باورهای کاذب تشخیص دهیم.کاربست دقایق ، روش ها و روی کردهای معرفت شناسی در خصوص باورها و اعتقادات دینی زمینه ساز معرفت شناسی باور دینی است که البته بی ریشه یابی های تاریخی نیز نیست.پرسش از ماهیت و جای گاه ایمان دینی ،متالهان و فلاسفه را دست کم از نخستین سده های پیدایش مسیحیت به خود مشغول داشته است.این رساله ترجمه بخش معرفت شناسی کتاب تفسیری از دین جان هیک است. در این بخش هیک ابتدا به تبیین معنا و انواع آن می پردازد،از نظر او جهان به لحاظ نظری امری دوپهلو است. وی معتقد است فرد متدین و غیر متدین، معنایا سرشت زندگی انسانی را به انحای کاملا متفاوتی درک می کنند.هیک در ادامه دین را از منظر واقع گرا و غیر واقع گرا بررسی می نماید. همچنین وی نتیجه می گیرد مردم آگاه بودن شان از وجود داشتن در حضور خدا وزیستن در رابطه یی شخصی از اطلاع دوسویه با خدا را گزارش می کنند.هیک معتقد است باور خداباورانه به مثابه یک باور طبیعی بنیادی است و مطابق اصل آسان باوری سوئین برن ما براساس اعتماد به ویژگی واقعی تجربه ی مان زندگی می کنیم زیرا ما چنان ساخته شده ایم که می توانیم تنها بر اساستجربه ی مان زندگی کنیم.شخص دیندار نیز اگر زندگی را در چارچوب حضور الاهی تجربه کرده باشد، عقلا محق است که اعتقاد داشته باشد که آن چه تجربه کرده، واقعیت دارد.همچنین هیک با استناد به ویلیام جیمز منکر این می شود که امکان متوهمانه بودن تجربه دینی بتواند باور مبتنی بر چنین تجربه یی را غیر عقلانی سازد. وی استدلال بنیادین جیمز را تبدیل به استدلالی برای حق ما به اعتماد به تجربهدینی خودمان می کند و نیز استدلالی که ما را ناگزیر از اعتماد به تجربیات اشخاص بزرگ دینی می سازد.
تحلیل و تبیین معانی و مقاصد مفردات قرآن در میراث تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) و تطبیق آن با آراء واژه‌پژوهان کهن عربی
نویسنده:
حسن اصغرپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اهل بیت (علیهم السلام) به شهادت قرائن عقلی و نقلی فراوان، وارثان حقیقی علوم و معارف قرآن و رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به‌شمار می‌روند. در پاره‌ای روایات شیعی، اهل بیت (علیهم السلام) با وصف «أمراءُ الکلام» ستوده شده‌اند. از آنجا که فهم معانی کلام به فهم کلمه یا کلمات وابسته است، دقت‌نظر و کاوش در دیدگاههای تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) در تبیین معنا یا معانی مفردات (تک‌واژگان) قرآنی از اهمیت بسزایی در تفسیر قرآن برخوردار است. نگاهی به تفاسیر روایی و دیگر مصادر حدیثی شیعه، به خوبی، از گستردگی و تنوّع دیدگاههای اهل بیت (علیهم السلام) در تفسیر مفردات قرآن کریم پرده برمی‌دارد. اهل بیت (علیهم السلام)، در تفسیر و تبیین واژگان قرآن به برخی اصول تفسیری توجه داشته و از روشهای گوناگونی بهره برده‌اند؛ برخی اصول تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) در تبیین مفردات قرآنی عبارتند از: 1ـ توجه به قرآن به عنوان مصدری مهم در فهم معنای واژگان قرآن 2ـ پایه‌گذاری اصل سیاق در تفسیر 3ـ در نظر گرفتن سطح فهم مخاطب 4ـ توجه به مفاهیم و کاربردهای عرفی و مسائل زبانی لغت عرب... برخی روشهای اهل بیت (علیهم السلام) در تفسیر مفردات قرآنی نیز عبارتند از: 1ـ روش تأویلی 2ـ روش مصداقی 3ـ روش تفسیر (بیان) ظاهری 4ـ روش توسعه یا تضییق معنا و.... نسبت‌سنجی و مقایس? اصول و روشهای تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) با عالمان لغت نشان‌دهند? آن است که پاره‌ای اصول تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) با عالمان لغت مشترک بوده، اما در برخی اصول تفسیری، اهل بیت (علیهم السلام) با عالمان لغت اختلاف دارند. در روشهای تفسیری نیز اهل بیت (علیهم السلام) افزون بر روشهای عالمان لغت، 4 روش تفسیری اختصاصی و منحصر به‌ فرد دارند که عبارتند از: 1ـ روش تأویلی 2ـ روش توسعه یا تضییق معنا 3ـ روش غایی (بیان کارکرد) 4ـ روش تصویری (تجسیمی). این پژوهش در صدد آن است که ضمن بررسی و تبیین معانی و مقاصد مفردات قرآن در میراث تفسیری اهل بیت (علیهم السلام)، اصول و روشهای تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) در تفسیر مفردات قرآن را با اصول و روشهای واژه‌پژوهان کهن عرب (همچون: عبدالله بن ‌عباس، مجاهد بن جبر مکّی، زید بن علی (ع)، مقاتل بن سلیمان، خلیل بن احمد فراهیدی، فرّاء، ابوعبیده و...) بررسی و تحلیل نماید. بر پای? نتایج این پژوهش، پشتوان? الهی و غیبی دانش اهل بیت (علیهم السلام) و گذر از مرزهای معنایی واژگان و انتقال آموزه‌های معرفتی، اخلاقی، تربیتی و سیاسی و در نظر گرفتن سطح فهم مخاطب از آشکارترین شاخصه‌های برتری اهل بیت (علیهم السلام) بر عالمان لغت در تفسیر مفردات قرآن به‌شمار می‌رود.کلیدواژه‌ها: مفردات قرآن، اهل بیت (علیهم السلام)، اصول تفسیری، روشهای تفسیری، لغت عرب، واژه‌پژوهان عرب
معناشناسی گناه در قرآن و مقایسه آن با مفهوم رذیلت در اخلاق فلسفی اسلامی
نویسنده:
یاسر ابراهیمی ترکمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش با بررسی معناشناختی معنای گناه در قرآن و نیز رذیلت در اخلاق فلسفی اسلامی، سعی شده است، تفاوت های معنایی بین این دو مفهوم نشان داده شده و پیامد شکل گیری مفاهیم اخلاقی، در صورت عدم التفات به متن قرآن مشخص شود.بدین منظور از روش مطالعات معناشناختی با تکیه بر نظریه حوزه ای استفاده شده و با استقصای اکثر موارد کاربرد واژگان دالّ بر گناه در قرآن، حوزه معنایی این مفهوم در قرآن ترسیم شده است. از سوی دیگر با بررسی مفهوم رذیلت در سه اثر اصلی اخلاق فلسفی اسلامی (تهذیب الاخلاق، اخلاق ناصری، جامع السعادات) مولفه های معنایی تاثیرگذار بر حوزه معنایی رذیلت نیز مشخص گردیده است. در پایان، با مقایسه حوزه معنایی گناه و رذیلت، نقاط اشتراک و افتراق آنها به دست آمده و با استناد به همین موارد، تفاوت معناشناختی بین آنها آشکار می شود.
  • تعداد رکورد ها : 67