جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 140
أخطاء ابن كاطع في القرآن و التفسير و النحو
نویسنده:
علی آل محسن
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
عراق/ نجف: مركز الدراسات التخصصية في الامام المهدي عجل الله فرجه الشريف,
مع الدكتور ناصر القفاري في اصول مذهبه حول القرآن الكريم و التشيع
نویسنده:
ابوالفضل اسلامی
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نشر الفقاهه,
چکیده :
مع الدكتور ناصر القفاري في أصول مذهبه، تألیف ابوالفضل اسلامی در پاسخ به اتهامات ناصر قفاری در کتاب «أصول مذهب الشيعة الاثنی عشرية» نوشته شده است. در این اثر یک جلدی به زبان عربی شبهات مطرح‌شده با استناد به آیات و روایات و اقوال علما مورد نقد قرار گرفته است. کتاب، مشتمل بر مقدمه نویسنده و متن اثر است که بدون دسته‌بندی خاصی شبهات قفاری را پاسخ گفته است. اساس بحث نویسنده در نقد عبارات «الشيعة قائلون بالتحريف» یا «الشيعة تعتقد بتحريف القرآن» است؛ یعنی شیعه قائل به تحریف قرآن کریم است. نویسنده، کتابش را با این داستان آغاز کرده است. حکایت شده که مردی خبر مرگ دوستی قدیمی را شنید. یک روز او را زنده ملاقات کرد، پس تعجب کرد و به او گفت: ای رفیق به من گفته شد که تو مرده‌ای! دوستش به او گفت: ولی حالا می‌بینی که من زنده‌ام و روزی می‌خورم و پیش از این نمرده بودم! پس تعجب مرد بیشتر شد و با اصرار بر انکار حیات او می‌گفت: چگونه تو نمرده بودی، درحالی‌که کسی که از تو موثق‌تر است مرگ تو را به من خبر داد؟! حکایت ما پیروان اهل‌بیت پیامبر(ص) با برخی از محققین اهل سنت همین است. می‌گویند: ما شنیده‌ایم که شما قائل به تحریف قرآن هستید. به آنها می‌گوییم: ما شیعیان و پیروان اهل‌بیت(ع) معتقد به تحریف قرآن نیستیم، بلکه معتقدیم که این قرآن که در دست مسلمین است بدون کم و زیاد همان است که بر رسول اکرم(ص) نازل شده است؛ باطل در آن راه نیافته و خداوند متعال آن را از هر تغییر و تحریفی حفظ کرده است. محقق سنی می‌گوید: کسی که خبر داده ابن تیمیه است که از شما موثق‌تر است! در جوابش می‌گوییم: آیا این خبر از ماست؟! چگونه از ماست و حال آنکه ما از آن بی‌خبریم؟! وی در ادامه با اشاره به نام چند تن دیگر از علمای اهل سنت، توجه به کلام این افراد و نادیده گرفتن سخن دیگر موثقین مانند صاحب «إظهار الحق» شیخ رحمت‌الله هندی را تعجب‌آور دانسته است. اسلامی، اتهامات کسانی چون قفاری مؤلف کتاب «اصول مذهب شیعه امامیه» را غیر قابل پذیرش می‌داند؛ چراکه او نه یک بار، بلکه بارها در امانت علمی خیانت کرده و متأثر از افکار وهابیت و اتهامات ابن تیمیه است که برخی علمای اهل سنت، او را کافر می‌دانند. قفاری در نقل عقائد شیعه به قول ابن تیمیه استناد می‌کند که نزد علمای مذهبش مردود است، چه برسد به علمای امامیه. وی در ابتدای متن کتاب به 15 مورد از سخنان ناصر قفاری که در آنها شیعه را در موضوعات مختلف مورد اتهام قرار داده، اشاره کرده است. سپس از موارد فوق 10 اتهام او را استخراج و لیست کرده است. سپس تأکید می‌کند که مهم‌ترین موضوعی که همه کتاب‌هایی از این دست آن را نوشته و در پخش و انتشار آن اصرار دارند، این است که «شیعه قائل به تحریف قرآن کریم است». سپس در مقام تبیین عظمت قرآن و جایگاه رفیع آن در مذهب تشیع برآمده و می‌نویسد: شیعیان از جنبه‌های مختلف اعتقادی، فکری، رفتاری و... از اهل‌بیت(ع) که عدل (هم‌سنگ) قرآن کریم هستند تبعیت می‌کنند. اهل‌بیت(ع) بر اهتمام به قرآن تأکید کرده و امت را به آن ارجاع داده‌اند پس از آن، از هریک از چهارده معصوم(ع) روایتی را در رابطه با قرآن کریم نقل کرده است. نویسنده، عبارت «شیعه قائل به تحریف است» را از دو وجه مورد بررسی قرار داده است. اول اینکه مقصود، مذهب شیعیان باشد؛ یعنی دینی که پیروان اهل‌بیت از آن تبعیت می‌کنند، قرآن را تحریف‌شده می‌داند. این وجه به‌اجمال و تفصیل در کتاب پاسخ داده و رد شده است. سپس می‌گوید: اگر منظور از شیعه، افراد و اشخاص شیعه است که قائل به تحریف هستند، باید احوال شیعه را از ابتدا تا زمان حاضر بررسی کنیم. آیا از اولین فرد یا افراد شیعه تا شیعیان معاصر کسی معتقد به تحریف و تغییر و نقصان قرآن کریم شده است؟ نویسنده برای پاسخ به این سؤال لازم می‌داند ابتدا معنای شیعه و تکون تاریخی آن را در آیات و روایت مورد بررسی قرار دهد؛ لذا با اشاره به روایات ذکرشده در منابع اهل سنت، اثبات می‌کند که شیعه در عهد نبی اکرم(ص) و از بین اصحابی چون سلمان و مقداد و... پدید آمده است. در ادامه این موضوع به اسامی 110 نفر از صحابه و 82 تن از تابعین که حدیث غدیر را نقل کرده‌اند، در پاورقی‌های کتاب اشاره می‌کند. نویسنده در آخرین مبحث کتاب این سؤال را مطرح می‌کند که آیا دکتر قفاری دلیلی و مدرکی بر اینکه شیعه و به‌ویژه اصحاب رسول اکرم(ص) مانند ابوذر، سلمان، مقداد و... قائل به تحریف بوده‌اند، دارد؟ سپس پاسخ می‌دهد که دکتر هیچ دلیل و برهانی بر اینکه همه افراد شیعه، که از آن جمله‌اند این اصحاب نیکوکار، قائل به تحریف کتاب خدا بوده‌اند، ندارد. وی سپس شایسته می‌داند برخی از فضایل آن اصحاب بزرگ شیعی را ذکر نماید تا برای خواننده محترم مشخص شود که این افرادی که ناصر قفاری آنها را مورد اتهام قرار داده چه کسانی هستند و جایگاه آنها نزد رسول‌الله(ص) چیست؟ در این رابطه روایاتی در فضیلت سه صحابی بزرگ رسول‌الله(ص) سلمان فارسی، مقداد بن اسود و ابوذر غفاری، نقل می‌کند، سپس به جهت رعایت اختصار، اسامی 173 تن از اعاظم شیعه و در آخر فضیلت حجر بن عدی، مالک اشتر، یعقوب بن اسحاق سکیت و ابان بن تغلب را با تفصیل بیشتری ذکر می‌نماید. در انتهای کتاب، کلینی و اثرش کافی معرفی و انتساب تحریف به وی مورد نقد و رد قرار گرفته است. درباره مصحف امیرالمؤمنین علی(ع) نیز چنین می‌خوانیم که این مصحف، آن‌گونه که اتهام زده‌اند، بدیل قرآن کریم نیست و ماهیت اصلی همان است، ولی در ترتیب سوره‌ها به‌حسب نزول و مکی و مدنی بودن و نیز اشتمال بر مجموعه‌ای از تفاسیر و توضیحات و ذکر مصادیق و تأویلات متفاوت است.
دفاع عن الكافي المجلد 2
نویسنده:
ثامر هاشم حبيب عميدي
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در اين نوشتار، كتاب دفاعٌ عنِ الكافى، تأليف ثامر هاشم حبيب العميدى، از انتشارات مركز الغدير للدراسات الإسلامية قم (۱۴۱۵ ق) به صورت اجمالى معرفى گرديده است. نگارنده كتاب سعى كرده است تا تهاجم هاى گسترده به كتاب شريف الكافى در طول تاريخ را پاسخ گويد و شبهات و اشكالات وارده بر آن را نيز مطرح و رد نمايد. العميدى، ضمن بيان جايگاه ويژه كتاب الكافى به برجستگى هاى مهم اين كتاب و نگارنده آن يعنى شيخى كلينى رحمه الله پرداخته و به بررسى اصطلاحات و مفاهيم عقلى مهم اين كتاب، در باب امامت و خلافت مى پردازد. وى همچنين ادّعاهاى علماى اهل سنّت در مورد تناقض و ضعف سند روايات مربوط به مهدويت در كتاب الكافى را مطرح و پاسخ مى گويد. در فرازهايى ديگر از كتاب، العميدى، به مباحث مربوط به بداء، تقيه، قضا و قدر، تحريف قرآن و تهمت هاى وارده از اهل سنّت را در اين زمينه ها مطرح مى كند و دلايل جاهلانه آنان را پاسخ مى گويد. وى براى پاسخ به اين ادّعاها از منابع مهم شيعى و اهل سنّت، بهره گرفته است. كتاب ارزشمند الكافى، تأليف أبو جعفر محمّد بن يعقوب بن اسحاق الكلينى الرازى (م ۳۲۰ق )از مهم ترين منابع شيعه و متقن ترين آنها بعد از قرآن، از وجهه و اعتبار خاصى در ميان علما و دانشمندان و همچنين عامه شيعيان، برخوردار است. اين اعتبار و ارزش، مديون دقّت و تتبّع شيخ كلينى، در ميان منابع دست اوّل شيعه و گزينش آنها به بهترين شيوه، و گردآورى و تنظيم و سازماندهى آنها در اين مجموعه گران قدر است. از آن جا كه هر آنچه پر اهميت باشد و از محوريت بيشترى برخوردار باشد، بالطبع، از طعن و هجمه بيشترى نيز بهره مند خواهد شد و اين هجمه ها، آن گاه فزونى خواهند يافت كه كتاب، محور و معرّف مذهب و عقايد مذهبى فرقه اى دينى باشد، لذا از هر وسيله اى، در آسيب زدن و بى اهميت ساختن آن، كوتاهى نخواهد شد. كتاب ارزشمند الكافى نيز از اين گروه از كتب است. اين كتاب، بسيار مورد تهاجم و حمله قرارگرفته است و نويسنده دانشور و گران قدرى چون ثامر هاشم حبيب العميدى، در دفاع از الكافى و پاسخگويى به شبهات و اشكالات وارد بر آن، دست به قلم برده و قسمتى از عمر خود را صرف تحقيق و تفحص در اين زمينه كرده است. ايشان قبل از دفاع عن الكافى، با بررسى در الكافى، كتاب الشيخ الكلينى البغدادى و كتابه الكافى ـ الفروع را تأليف كرده اند كه البته اين تأليف، محصول پايان نامه ايشان در دوره كارشناسى ارشد بوده است. ۱ ايشان با برخوردارى از اين پشتوانه علمى و پژوهشى در الكافى، دست به نگارش كتاب دفاع عن الكافى زده است. ما نيز در اين نوشتار، بر آنيم تا معناى توصيفى اى از اين كتاب، ارائه دهيم. كتاب دفاع عن الكافى در دو جلد نگارش يافته است كه جلد اوّل آن، ۷۶۸ صفحه و جلد دوم آن، ۷۸۹ صفحه است. جلد دوم اين كتاب، در ادامه همان جلد اوّل، در دو باب آمده كه باب سوم آن، داراى چهار فصل و باب چهارم، داراى سه فصل است. باب سوم اين كتاب، در مورد «بداء» است. در اين جا نيز ابتدا بررسى لغوى و اصطلاحى اين واژه، ارائه شده است و سپس سوء برداشتى را كه از بداء شده، آورده است. در ادامه، نويسنده، اتّهاماتى كه با محوريت بداء، بر شيعه وارد ساخته اند، يكى يكى بر مى شمرد و بدانها پاسخ مى گويد كه در اين جا، فهرستوار، به اين اتّهامات و پاسخ ها اشاره مى كنيم: از جمله آن اتهامات: ۱. بداء، عقيده يهود است. وى، با مطرح كردن اين بحث كه يهود، خود، نسخ و بداء را انكار مى كنند، دلايل ديگرى هم براى ردّ اين اتّهام، آورده است. ۲. اصل بداء را ائمّه شيعه ـ كه از آنها به رافضه تعبير مى كنند ـ، وضع كرده اند. مؤلّف در اين جا با اشاره به اين كه در نزد خود اهل سنّت، امكان تغيير قضا وقدر وجود دارد، به آن پاسخ مى دهد و براى تبيين اين كلام، به نقل دو حديث از انس بن مالك ـ كه در صحيح البخارى آمده ـ مى پردازد كه در آنها تغيير قضا و قدر، به صراحت، آمده است. در ادامه، هشت حديث ديگر از بخارى (با نقل هاى متعدّد از راويان مختلف) را يك به يك مطرح و بررسى مى كند. سپس وارد مبحث محو و اثبات در نظر مفسّران اهل سنّت مى شود و بيان مى دارد كه همه صحابه و در رأس آنها عمر بن الخطّاب، به محو و اثبات، اعتقاد داشته اند و اين مطلب را از تفسير آيه ۳۹ سوره رعد: «يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَآءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَـبِ»، از منابع خود آنان مى آورد. فصل دوم اين باب، با متّهم كردن شيعه به «نسبت جهل دادن به خداى تعالى» آغاز مى شود كه ابتدا اقوال آنان را مطرح مى كند و سپس در پى ردّ آنها بر مى آيد و براى اين كار، ابتدا از قرآن، سپس از سنّت (با بيان سيزده قول از معصومان) و در آخر، از قول علماى شيعى با نقل بيست قول از بيست نفر علما، دالّ بر اين كه هيچ يك، قائل به جهل خداى تعالى در قبول بداء و محور اثبات نيستند، استفاده مى كند و بيان مى دارد كه بزرگان شيعه، چون شيخ صدوق، شيخ مفيد و شيخ طوسى، بر تكفير قائلان به جهل خدا فتوا داده اند. در ادامه، عقيده شيعيان را در صفات خدا مطرح مى كند كه هر چند اين بحث فلسفى است، ولى با بياناتى روشن و روان، اين بحث را به خوبى مطرح نموده، دامن شيعه را از اين اتّهام، پاك مى كند. فصل سوم اين باب، به موضع گيرى شيعه در مورد بداء و مفهوم آن نزد شيعيان مى پردازد كه بداء را نسخ در تكوين مى دانند و اين اعتقاد را به صحابه نيز نسبت مى دهند. مطلب چشمگير اين فصل، همان بيان و نقل اعتقاد بزرگان شيعه، درباره مسئله بداء است. فصل چهارم اين باب، به بيان و بررسى احاديث در بداء، اختصاص دارد. دسته اوّل اين احاديث، در اهميّت بداء است كه به نقل پنج حديث در آن زمينه مى پردازد و در ادامه، به طرح هاى بنيادى اى چون: دلايل اعتقاد به بداء، نتيجه اين اعتقاد، قبول داشتن خداى تعالى به طور جزم و نيز آزادى انسان در انتخاب سرنوشت و... مى پردازد. دسته دوم احاديث اين فصل، شامل رواياتى در تفسير برخى از آيات قرآن است كه نويسنده، مطالبى را در اين خصوص، استنتاج و استخراج كرده و به منصّه ظهور رسانيده است. دسته سوم احاديث، در بيان و تشريح انواع «قضا» است. در اين قسمت، نويسنده، به ذكر چهار حديث مى پردازد و در ادامه، قضا را به دو دسته تقسيم مى كند: قضايى كه فقط خدا از آن اطلاع دارد و قضايى كه خدا آن را به مقرّبان نيز ياد مى دهد كه در اين قسمت، برخى از اعترافات اهل سنّت، درباره قضاى موقوف نيز آورده شده است. گونه چهارم احاديث اين فصل، در «نفى جهل از خداى تعالى» است كه در اين جا نيز چهار حديث نقل شده است. در ادامه، چند حديث ديگر درباره «بداء در امامت» آورده و مى گويد: در امر امامت، بداء نيست و امامت از قضاياى محتوم است. وى با آوردن چند روايت، اين مطلب را نقد و بررسى مى كند. باب چهارم اين كتاب، به «شبهه تحريف قرآن كريم» اختصاص دارد. در ابتداى اين باب نيز به روش گذشته، ابتدا تعريفى از تحريف (چه در لغت و چه در اصطلاح) ارائه شده است و انواع تحريف (تحريف ترتيبى، تحريف معنوى و تحريف لفظى) را برشمرده است. در ادامه، نويسنده، اين ادّعا را كه: «شيعه، قائل به تحريف قرآن است»، مورد بررسى و نقد قرار مى دهد. قائلان اين كلام مى گويند: «شيعيان معتقدند در قرآن، آياتى وجود داشته است كه به صراحت، به مسئله امامت اشاره كرده است، وليكن تحريف يا حذف شده است». العميدى، در ردّ اين اتّهام، ابتدا آياتى را كه به مسئله امامت اشاره دارند و حذف و تحريف نشده اند، بيان مى كند، مثل: آيه ۵۵ سوره مائده: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَ كِعُونَ». و نيز آيه هفده سوره هود و آيه هفت سوره بيّنه و آيه ۲۴ سوره صافّات كه به اعترافات اهل سنّت، در شأن اهل بيت عليهم السلام نازل شده اند. پس از آن، به سنّت نبوى اشاره مى كند و مى گويد: «بر فرض كه هيچ آيه اى در قرآن، دالّ بر ولايت حضرت على عليه السلام نباشد، مگر در سنّت نبوى، به اين مسئله، كم اشاره شده است ؟» و بر اين مسئله، چندين شاهد ذكر مى كند. در اين ميان، تعدادى از احاديثى كه در كتب اهل سنّت، به رهبرى و امامت حضرت على عليه السلام بعد از رسول اكرم صلى الله عليه و آله اشاره دارند، مطرح كرده، كه البته اين روايات، به طور آشكار، دلالت بر امامت ندارند، بلكه از شأن و فضيلت ايشان خبر مى دهند. اتهام ديگر آن كه، ادعاى تحريف را به ائمّه شيعه نسبت مى دهند كه در جواب اين تهمت، بار ديگر از قرآن و سنّت، دلايل و شواهدى در نقض كلام آنها ذكر مى كند. نويسنده، در اين زمينه، به مناسبت، به ماجراى «وضع» و «وضّاعان» در اهل سنّت مى پردازد و به قضيه وضع در زمان صحابه و تابعيان نيز اشاره اى دارد. در پايان، چندين نمونه از حديث هاى موضوع را گزارش مى دهد و تعدادى از وضّاعان چون: ابو هريره، عمرو بن العاص، مغيرة بن شعبه و... را معرفى مى كند و به نقد و بررسى احاديث نقل شده از آنها مى پردازد. اين ادّعا را كه: «شيعه، قائل به صحّت همه احاديث در الكافى است»، تكذيب مى كند و مى فرمايد: «منشأ اين افترا، آلوسى است كه از بهتان به شيعه، دريغ نورزيده است». در ادامه، نظر عدّه اى از علماى شيعه را درباره الكافى و نظر بزرگان اهل سنّت را درباره صحيح البخارى بيان مى دارد و اين دو ديدگاه را مورد بحث و بررسى قرار مى دهد. فصل دوم اين باب، به بررسى سندى و متنى روايات تحريف اختصاص دارد كه در اين قسمت، به شكل گسترده، ۶۱ روايت را نقل كرده و بررسى سندى و متنى انجام داده است كه اين كار، به نوبه خود، از اهمّيت فقه الحديثى ويژه اى برخوردار است. فصل سوم اين باب، به تحريف در نزد اهل سنّت اختصاص دارد و انواع تحريف را در كتب آنها مطرح مى دارد: الف. تحريف آنچه متعلّق به حروف قرآن است. ب. تحريف آنچه متعلّق به كلمات قرآن است. ج. تحريف آنچه مربوط به آيات قرآن است. د. تحريف آنچه مربوط به سوره هاى قرآن است. ه. تحريف آنچه متعلّق به كل قرآن كريم است. آنان معتقدند قرآن، افزون بر بيست ميليون حرف داشته، ولى تحريف شده است كه نويسنده كتاب براى هر قسم از انواع تحريف، نقلى از كتب اهل سنّت، ذكر مى كند. در پايان كتاب، خلاصه مباحث و نتيجه گيرى كلى، در ۴۱ صفحه آمده است. نويسنده براى تأليف اين كتاب، از ۶۷۴ مأخذ مهمّ اهل شيعه و اهل سنّت، بهره گرفته است و اين، خود، هرچه بيشتر به غنا و ارزش علمى و پژوهشى كتاب افزوده است. روش و منش نويسنده در اين كتاب، اين بوده است كه مستدل و مستند سخن بگويد. به اعتقاد نگارنده، دفاع عن الكافى، كتابى است كه به خوبى توانسته است از ساحت مقدّس تشيّع دفاع كرده، دامن پاك شيعه را از بهتان ها و افتراهايى كه به ناحق و از روى كينه ورزى به شيعه و شيعيان روا مى دارند، پاك كند.
تنزيه الشيعة الاثني عشرية عن الشبهات الواهية المجلد 1
نویسنده:
أبوطالب تجليل
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: المجمع العالمی لاهل البیت علیهم السلام,
چکیده :
تنزيه الشيعة الإثني عشرية عن الشبهات الواهية تألیف ابوطالب تجلیل، ردی بر شبهات مطرح شده در کتاب «أصول مذهب الشيعة الأمامية الإثني عشرية» نوشته ناصر عبدالله بن علی قفاری به زبان عربی است. از آثاری که در سال‌های اخیر بر ضد شیعه به نگارش درآمده و تبلیغات زیادی برای آن شده کتاب اصول مذهب الشیعة الاثنی عشریة، نوشته دکتر ناصر عبدالله بن علی قفاری است. او در این کتاب اصول عقاید شیعه را بررسی می‌کند و طبق آنچه خود مدعی است عقاید شیعه را با رجوع به کتب آن‌ها بررسی و نقد می‌کند. کتابی که مورد بحث ماست در اصل رساله دکترای وی به راهنمایی محمد رشاد سالم است که در سال 1407ق در دانشگاه محمد بن سعود، در بخش عقاید و مذاهب معاصر، دفاع شده و توصیه به چاپ و تبادل آن بین دانشگاه‌ها گردیده است. قفاری در این کتاب قصد داشته به منابع شیعی به‌طور مستقیم و بدون واسطه رجوع کند و از منابعی که باواسطه از شیعه نقل می‌کنند بپرهیزد او ادعا می‌کند که مسائل را صادقانه از کتب آن‌ها نقل می‌کند و از منابعی استفاده می‌کند که نزد شیعه معتبر است. نویسنده در مقدمه‌اش، کتاب قفاری را پر از شبهات پوشالی و افترائات ضعیف باطل بر ضد شیعه امامیه می‌داند. او در نقل این شبهات از ابن تیمیه و دیگر دشمنان شیعه تبعیت کرده است. تجلیل شیوه خود در این نوشتار را به سبک تعلیقه بر شبهات به‌اجمال و اختصار دانسته است. وی از این‌که با اهانت و بی‌ادبی مقابله به مثل کند اجتناب کرده است. اولین شبهه‌ای که قفاری در صفحات 64-65 مطرح کرده است بدین شرح است: محمدحسین آل کاشف‌الغطاء می‌گوید: اولین کسی که دانه تشیع را در کشتزار اسلام کاشت خود صاحب شریعت است؛ یعنی در زمان حیات آن حضرت رشد کرد و بعد از وفات ایشان میوه داد. قفاری در اینجا با تقطیع کلام کاشف‌الغطاء تنها شبهه‌ را مطرح کرده اما شواهدی که کاشف‌الغطاء بر ادعای خود آورده را متذکر نشده است. نویسنده در پاسخ به ادامه کلام کاشف‌الغطاء اشاره کرده و چنین می‌نویسد که شاهد بر این مطلب احادیث شریف آن حضرت است که از طریق شیعه و راویان امامیه بلکه از طریق علمای اهل سنت و بزرگان آن‌ها و از طرق موثقی که دروغ و ساختگی بودن در آن راه ندارد، نقل شده است. بیشتر این روایات در کتب صحاح اهل سنت نقل شده است. وی سپس تأکید می‌کند که درصدد احصاء و اثبات اسانید این روایات نیست چراکه در کتب موسوعه امامیه به حد کفایت به این موضوع پرداخته شده است؛ به‌عنوان نمونه میر حامد حسین در کتابی با نام عبقات‌الانوار که بالغ بر ده جلد است که هر جلد تقریباً به‌اندازه صحیح بخاری است، اسانید آن احادیث را از طرق معتبر شیعه اثبات کرده است. در صفحه 175 کتاب قفاری این شبهه مطرح شده که ائمه(ع) همان قرآن هستند. نویسنده به این‌که قفاری این شبهه را در صفحه 128 کتابش نیز مطرح کرده اشاره می‌کند. سپس به ادامه کلام قفاری اشاره می‌کند: لذا شیعیان در تفسیر آیه «وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ» (اعراف: 157) می‌گویند: نور علی و ائمه(ع) هستند. و پاسخ می‌دهد که در این آیه هیچ دلالتی بر این‌که شیعیان معتقدند ائمه(ع) همان قرآن هستند نیست. ظاهر این آیه چنین است که مراد از نور در آیه همان قرآن کریم است و منافاتی ندارد که به معنای دیگری غیر از معنای ظاهری نیز آمده باشد و آن معنای دیگر، همان ائمه باشد. قفاری در صفحه 814 کتابش شبهه دیگری را مطرح کرده مبنی بر این‌که در منابع شیعه روایاتی در تحریم ازدواج موقت وجود دارد. وی به این روایت استناد می‌کند که زید بن علی از پدرانش از علی(ع) نقل کرده که رسول‌الله روز خیبر گوشت الاغ اهلی و نکاح متعه را حرام نمود. نویسنده در پاسخ این شبهه چنین می‌نویسد که در کتب امامیه روایتی در تحریم متعه جز این روایت که عمرو بن خالد از زید بن علی نقل کرده ذکر نشده است. در خلاصة الرجال عمرو بن خالد بتری دانسته شده که فرقه‌ای از زیدیه است. تجلیل سپس به مباحث پیشین کتاب اشاره می‌کند که در آن تبری زید بن علی را از عقیده زیدیه مطرح کرده است.
تدوين القرآن
نویسنده:
علي كوراني عاملي
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دار القرآن الکریم,
چکیده :
«تدوین القرآن» تالیف علی کورانی، با اشاره به ادعای واهی دشمنان نسبت به مسلمانان بویژه شیعیان در اعتقاد به تحریف قرآن، سعی در پاسخ به این ادعا دارد. هدف اصلی این کتاب پرداختن به میزان صحت و سقم ادعای دوم یعنی اعتقاد شیعیان به تحریف قرآن است بدین جهت پس از بررسی اصل اتهام و پاسخ آن به مساله مهم سنت از دیدگاه خلفا و موضع‌گیری‌های سران این فرقه مسلمان در مورد احادیث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پرداخته است. در بخش سوم، تحریف قرآن از دیدگاه روایات اهل سنت، تدوین قرآن و مساله یهودیت و رابطه مسلمانان صدر اسلام مطرح و در خاتمه گوشه‌هایی از سخنان پیشوایان امامیه درباره قرآن مرور می شود. مولف پس از اشاره به اشکال گوناگون ادعای دشمنان مبنی بر تحریف قرآن، اساس اشکالات را پنج محور می‌داند: ۱. ادعای نقص قرآن ۲. ادعای افزوده شدن به قرآن ۳. ادعای تعدد متن اصلی قرآن و اینکه قرآن از طرف خداوند به یک وجه نازل نشده است ۴. ادعای نزول معنای قرآن یعنی آنچه نازل شده معنایی است که می‌توانیم برای آن الفاظ مختلفی قرار دهیم ۵. بعضی اساسا این مطلب را که آنچه نزد ما موجود است همان قرآن نازل شده از طرف خداوند است را انکار نموده‌اند. وی به نوعی دیگر از تحریف به نام «تحریف معنوی یا تاویلی» اشاره می کند. پس از آن به طرح مسائل اصل کتاب میپردازند که ریشه این نسبت ناروا به شیعیان را که از سوی عده‌ای از وهابی مسلکان وارد شده، حضور تفکر والای امامت در جامعه اسلامی که تهدیدی برای منافع دشمنانست دانسته و بعد از ارائه عقاید یکی از نویسندگان وهابی به نام « احسان ظهیر » می نویسد: بعضی از روایات شیعه تحریف و از طرفی علمای شیعه در مورد اصالت قرآن ادله زیادی دارند. شیخ صدوق، مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، طبری و صدها تن از بزرگان شیعه، همگی قائل به اعجاز و عدم تحریف قرآن هستند. مولف در جواب مستشکل که می گوید: «شیعه به دروغ مدعی عدم تحریف شده و در حقیقت تقیه می‌کند» می فرماید: تقیه روش عقلی، شرعی و مستند به قرآن بوده که شیعه هرگاه در اقلیت قرار می‌گرفتند با آن روش خود را از خطرات حفظ می نمودند و اگر کسی به دیده انصاف در روایات شیعه و سنی بنگرد، درمی یابد که اعتقاد شیعیان به حفظ قرآن از تحریف، بسیار قویتر از اهل سنت بوده و مطالبی در روایات اهل سنت هست که بهت آور و غیر قابل توجیه است. در ادامه به اعتقاد شیعه در امانت گران سنگ بودن قرآن و سنت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در بین مردم اشاره و با بررسی تاریخ اسلام، آغاز انحراف را عمل کردن برخلاف سنت با طرح شعار «حسبنا کتاب الله»، تثبیت موقعیت دیگران که توانستند جو عمومی را به نفع خود تغییر دهند میداند و پس از بیان اقدامات بعدی اینها در کنار گذاشتن قرآن تدوین شده علی علیه‌السّلام، وادار کردن علی و فاطمه علیهما السلام به تسلیم در برابر حکومت و سایر خیانتها، این وقایع را مضمون پیشگویی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم میداند که فرمودند: «نبینیم کسی بر تخت تکیه بزند و امر و نهی مرا بشنود و بگوید آن را در کتاب خدا پیدا نکردیم». ایشان پس از مردود دانستن علت ممانعت خلیفه اول و دوم از جمع آوری احادیث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، احادیثی در جواز کتابت و نقل حدیث آورده و معتقدند انگیزه واقعی اینها جلوگیری از احیای نقش اهل بیت و افشاگری های سوابق کفار و منافقان بوده است. نگارنده معتقد است اگر کسی بخواهد در مورد معتقدان به تحریف کتاب الهی بررسی کند ابتدا باید به خود اهل سنت مراجعه کند بدین جهت روایاتی از خلیفه دوم نقل کرده که مبین عقاید او در تحریف قرآن است، اهل سنت معتقدند که خلفای سه گانه قرآن را در یک مجموعه مدون کرده‌اند. وی پس از بررسی جایگاه یهودیان در میان اعراب و ارتباط خلیفه دوم با یهودیان و علاقه او به شنیدن اخبار آنان، روحیات او را به گواهی تاریخ متاثر از یهودیان می داند. کعب الاخبار، بزرگ یهودیان یمن جایگاه خاصی نزد وی داشته است.
تحقيق في نفي التحريف عن القرآن الشريف
نویسنده:
علي حسيني ميلاني
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
وضعیت نشر :
قم: الحقائق,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
التحقيق في نفى التحريف عن القرآن الشريف، نوشته سيد على حسينى ميلانى، كتابى است كه به نقد و بررسى شبهه تحريف قرآن كريم در منابع روايى و علمى اهل سنت و شيعه پرداخته و تحريف ناپذيرى قرآن را براساس آيات قرآنى و روايات وارده از معصومين عليهم‌السلام اثبات مى‌كند. كتاب؛ مشتمل بر مقدمه‌اى از مؤلف و دو باب كه هر يك دربر گيرندۀ فصولى چند است، مى‌باشد: الباب الاول: «الشيعة و التحريف» كه فصول ذيل را دربر مى‌گيرد: الفصل الاول: كلمات اعلام الشيعة في نفى التحريف. الفصل الثاني: ادلة الشيعة على نفى التحريف. الفصل الثالث: احاديث التحريف في كتب الشيعة. الفصل الرابع: شبهات حول القرآن على ضوء أخبار الشيعة الامامية. الفصل الخامس: الرواة لأحاديث التحريف من الشيعة. الباب الثاني: «اهل السنة و التحريف» مشتمل بر فصل‌هاى زير مى‌باشد: الفصل الاول: احاديث التحريف في كتب اهل السنة. الفصل الثاني: الرواة لاحاديث التحريف من السنة. الفصل الثالث: الاقوال و الآراء في اهل السنة. الفصل الرابع: نقد و تمحيص. الفصل الخامس: مشهوران لا أصل لهما. اين فصل دو عنوان: الكلام حول الصحيحين و الكلام حول الصحابة را دربر مى‌گيرد. ايقاظ، خاتمة الباب الثاني، خاتمة الكتاب، فهرست مصادر كتاب و فهرست موضوعات ديگر اجزاء ساختار كتاب را شكل مى‌دهند. در بخش اول اين كتاب ابتدا گفتار بزرگان شيعه؛ همچون ابن بابويه قمى، شيخ مفيد، شيخ طوسى، شيخ طبرسى، ابن طاووس، علامه حلّى، شيخ بهايى و... را در نفى تحريف يادآورى شده و سپس ادلۀ شيعه دربارۀ عدم وقوع تحريف در قرآن كريم را كه عبارتند از: آياتى از قرآن كريم، احاديث وارده از معصومين عليهم‌السلام، گفتۀ عمر «حسبنا كتاب اللّه»، اجماع، تواتر قرآن، اعجاز قرآن و غيره، يادآور مى‌شود. در فصلى ديگر از كتاب احاديث دال بر وقوع تحريف كه در كتب شيعى فراهم آمده است، مورد نقد قرار مى‌گيرد. در ادامه به نقد و پاسخ‌دهى شبهاتى كه در پرتو برخى احاديث شيعى در مورد تحريف قرآن ايراد شده، پرداخته مى‌شود. سپس راويان احاديث تحريف در منابع شيعى معرفى و جايگاه ايشان از نظر علم رجال و حديث مورد ارزيابى قرار مى‌گيرد. در بخش دوم كتاب، به بررسى ديدگاه اهل سنت در مورد شبهه تحريف پرداخته شده و احاديث تحريف در منابع سنى و راويان اين احاديث مورد نقد و ارزيابى قرار گرفته است. همچنين شبهاتى كه از طريق اين‌گونه احاديث ايراد شده، مطرح و بدان‌ها پاسخ داده شده است. سپس به بيان نظرات و ديدگاه‌هاى اهل سنت در مورد موضوع تحريف و احاديث وارد شده، در اين باب پرداخته شده است. نويسنده فصلى ديگر از كتاب را به نقد و بررسى روايات وارده دربارۀ وقوع خطا در قرآن، احاديث وارده در باب جمع و تدوين قرآن و احاديث نقصان قرآن اختصاص داده است. در آخرين فصل از كتاب هم به نقد و بررسى صحيح بخارى و صحيح مسلم كه از مهم‌ترين منابع روايى اهل سنت‌اند، پرداخته شده است. در اين فصل ديدگاه عالمان سنى دربارۀ دو شخصيت بخارى و مسلم و نيز صحيح مسلم و صحيح بخارى بيان شده و در نهايت دربارۀ عدالت و دانش صحابه مطالبى مطرح شده است.
  • تعداد رکورد ها : 140