جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 53
بررسی عناصر و مولفه‌های هویت و فرهنگ ایرانی و اسلامی در گلستان و بوستان سعدی
نویسنده:
طاهره بهروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هویت و فرهنگ از شاخصه‌هایی است که انسان می‌تواند با آن خود را بشناسد و به دیگران معرفی نماید. ادبیات گسترده‌ترین افق فرهنگی است که در خلال گزارش‌های آن، می‌توان مولفه‌های اصلی هویت را که از سرنوشت انسان در اجتماع به ظهور می‌رسد بازشناخت. مولفه‌های پربسامد هویت ایرانی، در انواع ادبی با ساختارهای متفاوت، ظهوری مشابه دارند و شاعران و نویسندگان در آثار خود به بازنمایی جنبه‌هایی از فرهنگ و هویت جامعه‌ی خویش پرداخته‌اند. سعدی یکی از اندیشمندانی است که با آگاهی کامل از مبانی فرهنگی ایران اسلامی به بازنمود این فرهنگ عظیم در لابه‌لای آثار خود اقدام نموده است.این پژوهش به منظور شناخت مولفه‌های فرهنگ ایرانی و اسلامی و نیز بررسی این عناصر در گلستان و بوستان سعدی تنظیم گردیده است. همچنین شگردهای ادبی‌ای که سعدی در نگارش این دو اثر از آن‌ها بهره گرفته تا بتواند معماری فرهنگی خویش را موثرتر انجام دهد، شناسایی و تفسیر شده‌اند و نیز میزان حضور عناصر فرهنگی در گلستان و بوستان مشخص شده است. در این تحقیق پژوهشگر از روش توصیفی- تحلیلی با ابزار گردآوری کتابخانه‌ای و با مطالعه‌ی منابع و مآخذ استفاده کرده و به استخراج مولفه‌های فرهنگی پرداخته است. این پژوهش در پنج فصلِ کلیات، مبانی نظری، سعدی و روزگار او، بررسی مولفه‌های فرهنگی در گلستان و بوستان سعدی و نتیجه‌گیری تنظیم شده است. نتایج نشان می‌دهد که بیشترین مولفه‌های فرهنگی که در گلستان و بوستان موجود است عبارتند از خداشناسی، عدل و داد و لزوم دادگری، ستایش میانه‌روی و اعتدال، تأکید بر خرد و خردورزی، تدبیر و چاره‌اندیشی، اهمیت علم و تأکید بر دانش‌اندوزی، نیک‌نامی، اهمیت سخن و حفظ زبان، رازپوشی و لزوم محافظه‌کاری، تقدیرگرایی و باور به قضا و قدر، باور به خدایی بودن سلاله‌ی پادشاهان و ایمان به فره ایزدی، نگرش به جهان بر پایه‌ی اغتنام فرصت و شادی و شادخواری، ناپایداری جهان و بی‌وفایی روزگار، یادآوری مرگ و ایمان به رستاخیز، اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی، بخشش و داد و دهش. کتاب‌های بوستان و گلستان سرشار از مضامین هویت و فرهنگ ایرانی و اسلامی است به گونه‌ای که می‌توان گفت آیینه‌ی تمام‌نمای فرهنگ جامعه‌ی ایرانی محسوب می‌شود. سعدی با زبانی فصیح و بلیغ و با بکارگیری عناصر زبانی چون ارسال‌المثل، طنز و نقادی، استشهاد به آیه و حدیث، ایجاز و اختصار کلام، مناظره، حکایت پردازی و بیانی سهل و ممتنع توانسته است مخاطب را مجذوب خویش گرداند و پند و اندرزهای خود را که همه در زمینه‌ی معماری فرهنگی جامعه‌ی ایرانی است در جان خوانندگان اثرگذار گرداند
بررسی و مقایسه اقتفاهای حافظ از سعدی از منظر علم معانی
نویسنده:
امیرحسین سرلک
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهدر این پایان نامه بیست غزل که حافظ از سعدی اقتفاکرده، با بیست غزل مورد اقتفای سعدی، از نظر مقوله های علم معانی بررسی و سپس با هم مقایسه شده است. زبان سعدی «سهل ممتنع» است و زبان حافظ از لحاظ معنی نهفته در آن، سنگین و دشوار است. استفاده زیاد از جملات کوتاه به شیوه محاوره در غزل سعدی باعث شده است که معنی های ثانوی، و نیز مسندالیه و مسند و همچنین فصل و وصل های به کار رفته در غزل وی، از نظر تعداد زیاد تر از حافظ باشد. بسامد زیاد مقوله های علم معانی در غزل سعدی ویژگی و مشخصه سبکی وی است، و دلیل بر فصیح تر بودن وی نسبت به حافظ، نیست. سعدی از حذف زیادتر استفاده کرده و این به دلیل استفاده از جملات کوتاه در سخن وی است. وقتی جملات کوتاه باشند، گوینده برای جلوگیری از تکرار بیهوده، به قرینه لفظی، مسند و مسندالیه و دیگر اجزاء کلام را بیشتر حذف می کند. سعدی در این غزل ها مسندالیه را بیشتر مقدم آورده است، و این به دلیل دستورمندی و سادگی زبان سعدی است؛اما حافظ بر عکس وی ببیشتر مسندالیه ها را موخر گردانیده است. حافظ در این غزل ها بیشتر مسندالیه ها را مقیّد آورده است، اما سعدی در مطلق بودن و مقید کردن مسندالیه ها متعادل است. حروف پیوندی و فصل در غزل های سعدی به خاطر استفاد? وی از جملات کوتاه، نسبت به حافظ زیادتر است.بسامد زیادتر مقوله های دانش معانی در غزل های سعدی، نه دلیل بر برتری فصاحت سعدی بر حافظ است و نه ضعف و عیبی برای غزل سعدی است؛ بلکه مربوط به ویژگی و نحوه کاربرد زبانی متفاوت این دو گوینده است و همین تفاوت زبانی بین این دو گوینده نشان می دهد که زبان و نحو این دو گوینده با هم فرق دارد.واژگان کلیدی: غزل، علم معانی، اقتفا، حافظ، سعدی.
دعوت به وحدت و نوع دوستی در ادبیات عرفانی
نویسنده:
حسین نوین, نرگس مرادگنجه
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علمي عرفان اسلامی ايران,
چکیده :
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: " انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق". همچنین آن حضرت حسن خلق را کلید بهشت معرفی می کنند. در دین مبین اسلام حسنه و مدارا و صلح جویی همواره تاکید و از کینه ورزی، عدوات به عنوان زذایل اخلاقی نهی شده است. عارفان مسلمان با نگاهی ظریف و هنرمندانه به دین و مباحث اخلاقی، متون خود را با گوهر تعلیم آراستند و به ویژه سدۀ هفتم تعالیم عرفان اسلامی در بطن زندگی مردم جاری و پیام انسانی و اخلاقی دین اسلام با نگاهی عرفانی و هنری مردم را به سجایای اخلاقی، مثل اخوت، نوع دوستی، دوری از خصومت و کینه توزی، تحمل و صبر برای رسیدن به صلح و وحدت و یکپارچگی دعوت کردند. بزرگ پهنه ادب فارسی، سعدی، مولوی و حافظ پیام صلح، دوستی و اخوت آنان برجسته تر و نمایان تر به خوانندگان منتقل شود.
صفحات :
از صفحه 108 تا 134
بینامتنیت آیات و روایات در گلستان سعدی
نویسنده:
احمدرضا یلمه ها،مسلم رجبی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اراک: دانشگاه اراک,
چکیده :
بینامتنیت گویای این امر است که هر متنی در برهه ای از زمان ،تحت تأثیر آثار قبل خود بوده و با تغییر و تحول آثار پیشین، به خود هویتی متنی بخشیده است. اگراین متن نوین را بشکافیم، می توان به وضوح و البته با دقت و تأمّل، ارجاعاتی به آثار قبل آن دید.اگر خواسته باشیم به عبارتی دیگر توضیح دهیم، این است که هر نویسنده ای در بنیان و اساس آرا و افکارش می توان ،اندیشه ها و تفکّرات افکار دیگر نویسندگان و ادبا و شعرا را دید.همین دیدگاه بینامتنیت نام دارد که در سایه سار این نوع نگرش، هر متنی زاییده ی آرا و اندیشه های متون قبل خویش است. در این باره، بلوم می گوید که هنرمند متأخّر همیشه در اضطراب تاثیرگذاری از هنرمند پیشین است که مبادا کارش به کپی برداری محض تبدیل شود.بسیاری از شعرا و ادبا در حین کاربرد مضامین، افکار، حکایات، تمام اهتمام خود را در این مصروف می دارند که از الفاظ و تراکیب و عبارات قرآنی بهره می گیرند .یکی از این نویسندگان زبر دست ،سعدی شیرین سخن است که در حدّ وسیع از آیات وحی و احادیث اهل بیت علیهم السلام در گلستان همیشه خوشش از قرآن و نهج البلاغه استفاده کرده است. این پژوهش با هدف نمایاندن بینامتنیت قرآنی و نهج البلاغه در گلستان صورت گرفته است تا در پایان بتوان با رنگ و روی قرآنی و سخنان مولا علی ابن ابی طالب علیه السلام در گلستان سعدی بیش از پیش آشنا شد.
صفحات :
از صفحه 83 تا 97
زبان و تصویر در تعبیرات قرآنی قصاید عربی سعدی
نویسنده:
محسن ذوالفقاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اراک: دانشگاه اراک,
چکیده :
تحلیل قصاید عربی سعدی و تبیین ساختار زبانی شاعر در تصاویر قرآنی موجود در این قصاید، محور اصلی مقاله حاضر است که با توجه به جایگاه رفیع سعدی در عرصه ادبیات ایران و جهان، تبیین شاخصه های اصلی زبان تصویری او در راستای اثبات تسلط شاعر بر زبان قرآن و شعر عربی ضرورت می یابد. از آن جایی که رویکرد زبان و تصویر در اشعار سعدی با زیر ساخت تاثیرات شاعر از قرآن، کار نشده است لذا در این مقاله در صدد پاسخگویی به سوالات زیر هستیم: اول این که جایگاه آیات قرآنی در قصاید عربی سعدی چگونه است؟ و میزان ابیات تصویری و غیر تصویری شاعر در چه حدی است؟ دیگر آن که صور خیال در ابیات قرآنی سعدی چه ویژگی هایی دارد؟ و کانون مرکزی تصویر در این ابیات چیست؟ بیان نحوه تقابل و تعامل، پیوند و مجاورت واژگان قرآن در نگاه تصویری شاعر، از رویکردهای دیگر مقاله حاضر است.
صفحات :
از صفحه 139 تا 174
حکمت عملی در آثار سعدی (بوستان،گلستان و قصائد)
نویسنده:
طیبه شریفی قروه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حکمت عملی و مباحث پیرامون آن به دلیل اهمیت وکاربرد آن در زندگی و افکار انسان ها همیشه موردتوجه اهل تفکروتعمق بوده و زبان شعرو ادبیات زمینه ای مناسب برای پرداختن به این مساله است.دراین پژوهش برآنیم آرای سعدی دراین زمینه را به واسطه نگارش دو اثرگلستان وبوستان که سرشار ازآموزه های حکمی وعملی است مورد بحث وبررسی قراردهیم.برای بررسی افکار سعدی در زمینه حکمت عملی نگاهی کلی به جهان بینی وی بسیار حایز اهمیت است.به نظر میرسد سیمای انسان درگلستان تصویرانسانی است که باتمام واقعیتهایش درنظر گرفته شده وسعدی درآنجا واقع بینانه ترانسان و برنامه های عملی برای رسیدن به جایگاه واقعییش را به تصویرمیکشد اما دربوستان انسانی آرمانی را بادنیای بهشت گونه اش ترسیم میکند ولیکن درنهایت بایددانست سعدی انسانی واقع گرا بودکه نظریه ها وفرضیه های خود درمورد زندگی را در اثر تجربه و در طول زندگی خود به دست آورده بود وحتی انسان و دنیای تصویر شده در بوستان هم با رعایت قوانین اخلاقی ثابت حاکم بردنیا قابل دسترس است و چندان از واقعیت دور نیست.جایگاه انسان در مکتب سعدی به اندازه ای است که همه چیز درجهان خلقت در خدمت اوست و ارزش انسانها به اندازه خدمتی است که به دیگران میکنند.در نظر سعدی انسان موجودی مختار است که در عین اختیار باید در مسیر قوانین تعیین شده در جهان آفرینش حرکت کند و دراین صورت میتواند بهترین سرنوشت را برای خود رقم بزند و این برخلاف آموزه های اشاعره است که سعدی در آن مکتب رشد یافته بود.بنابراین سعدی در مقام نظر، آموزه های اشاعره را درنظردارد اما در حوزه عمل و حکمت عملی بسیاری از آرای وی به مکتب شیعه نزدیک میشود.مباحث اخلاقی مطرح شده درآرای سعدی به عنوان بخش مهمی از مباحث حکمت عملی حاکی از این مطلب است کههدف عمده و نهایی سعدی از بکارگیری اخلاق فردی و اصلاح آن دستیابی بهآرامش جمعی و ارجحیت بخشیدن به مصالح اجتماعی است و در واقع اخلاق سعدی اخلاقی است درخدمت اجتماع.اساس باورهای اخلاقی سعدی نیکوکاری است که به دلیل جامعیت این مفهوم همه مباحث اخلاقی دیگر را تحت شعاع خود قرار میدهد.در این میان عرفان عملی سعدی که ریشه درحکمت عملی او دارد قابل اجرا و کاربردی است و در خدمت اخلاقیات قرار میگیرد که مهمترین ویژگی آن سادگی،اعتدال وقابل دسترس بودن آن است در نتیجه عرفان و اخلاق هر دو به عنوان بخش مهمی از اندیشه های حکمی سعدی راهگشای دستیابی انسان به سعادت و نیکبختی است.
نقش عشق در تکامل انسان از دیدگاه سعدی در غزلیات و مقایسه آن با دیدگاه افلاطون
نویسنده:
اختر آقاجونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عشق ودیعه ای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و با ذات فطرت وی عجین شده و انسان پیوسته به دنبال معبود و معشوق حقیقی بوده است. از همین رو مولانا می گوید: ناف ما بر مهر او ببریده اند عشق راه رسیدن انسان برای رسیدن به سعادت و کمال را میسر می سازد و در حقیقت خداوند آدمی را خلق کرده تا عاشق باشد و تفاوت انسان با فرشته در این است که فرشته از درک عشق عاجز است و عشق خاص انسان است و از روز ازل در وجود او نهاده شده است.عشق و خواستگاه آن، از مباحث بسیار جالبی است که در تمام مکتب های عرفانی و مشرب های ذوقی از آن صحبت شده است. «عشق»، «محبت» و«هوی » کلماتی هستند که ما در زبان عربی و فارسی برای بیان اشتیاق شدید به کار می‌بریم. کلمه‌ی «عشق» در ادبیات عربی و فارسی دارای اهمیت بسیاری است. «اروس» نزد یونانیان باستان خدای عشق بوده، اما نزد افلاطون «اروس» تجسم عشق به فرزانگی است. افلاطون از مهم ترین فیلسوفانی است که درباره‌ی عشق سخن می گوید. دیدگاه وی در باب عشق که به عشق افلاطونی معروف شده است از قوی ترین و ماندگارترین نگرش های عرفانی، فلسفی در باب عشق است. به نظر افلاطون «اروس» در روح انسان نفوذ کرده حسرت کمال را در او ایجاد می‌کند. وی در« مهمانی» صعود پله پله از امور جسمانی به روحانی را بیان می‌کند. عشق واسطه ای است که در این صعود عاشق را از مراحل پست به مراحل والا هدایت و تربیت می‌کند. غایت این راه وصول به زیبایی فی نفسه است . افلاطون در «فایدروس» عشق را از اقسام چهارگانه جنون الهی برمی‌شمارد و معتقد است تنها جنون عشق است که ما را به موطن ملکوتی و آسمانی‌مان باز‌می‌گرداند.هر که هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت آخر عمر از جهان چون برود خام رفت(سعدی،1377: 128)سعدی نیز مانند افلاطون از این جهان خاکی با همه‌ی کمبودها و نارسایی‌ها و زشتی و زیبایی‌های ناپایدار آن آغاز می‌کند تا به ملکوت ایده‌ها یا مُثل آسمانی جاوید برسد. عشق او از مخلوق آغاز می‌شود، اما سرانجام به خالق می‌رسد. در نظر سعدی عشق شرف آدمی است. عشق او بازیچه‌ی هوا و هوس نیست. امری بسیار جدی است. عشق پاک و عشق تمامی است که برای مطلوب از وجود می‌گذرد و خود را برای او می‌خواهد نه او را برای خود. افلاطون نیز عشق جسمانی را تقبیح می‌کند و معتقد است که عاشق پست، بدن را بیش از روح دوست دارد. در نظر وی همانند سعدی، عشق که جانمایه‌ی شعر است اگر وسیله‌ای برای تربیت و اخلاق تلقی نشود متضمن کمالی نخواهد بود. شیخ عشق را نه یک تجلی غریزه در دوران جوانی بلکه یک مسیرکمال و تکامل در تمام مدارج زندگانی تلقی می‌کند. شیخ شیرین سخن، نظر در رخ خوبان را حلال شمرده بر آن است که :نه حرام است در رخ تــو نظر
مضامین نهج البلاغه در گلستان سعدی
نویسنده:
علیرضا حاجیان نژاد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در تمام فرهنگ ها و زبان ها، کتاب های آسمانی اصلی ترین آبشخور فکری پیروان آن ادیان بوده است و چون معجزة جاوید پیغمبر اسلام قرآن مجید (سخن) بوده، تأثیرگذاری آن بر افکار مسلمانان در خلق آثار ادبی از کتب آسمانی ادیان دیگر آشکارتر است. پس از قرآن مجید، سخنان رسول اکرم(ص) و امامان و پیشوایان دین، بیشترین تأثیر را بر آراء و افکار و خلق آثار ادبی شاعران و نویسندگان مسلمان داشته است. با آنکه محقّقان مکرّر به این تأثیرپذیری اشاره کرده اند و موارد متعدّدی را باز نموده اند. ولی تأثیر کتاب شریف نهج البلاغه بر آثار ادبی، چنان که شایستة جایگاه رفیع آن بوده، مورد توجّه قرار نگرفته است. سعدی شهسوار بی بدیل عرصة نظم و نثر فارسی، متأثّر از بلاغت و مفاهیم متعالی کلام امام علی(ع) بوده است و در گلستان، بیش از 200 مورد از مفاهیم نهج البلاغه را اقتباس کرده است. در این مقاله به 62 مورد اشاره شده است.
ویژگی‌های انسان کامل در کلام سعدی
نویسنده:
محمدرضا بیات
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از این پژوهش بررسی ویژگی انسان کامل در کلام سعدی است. بررسی تعاریف مختلف از انسان کامل با توجه به دیدگاه های گوناگون،تبیین هر چه بیشتر اصطلاحات و واژگان کلیدی و بررسی آرا و عقاید بزرگان و نظریه پردازان به تفصیل بیان و مورد نقد قرار گرفته است .در این پژوهش تأثیر دستورات و تعالیم اسلام در شکل گیری تعریف انسان کامل در اندیشه سعدی بررسی شده، ندای توحید و دعوت به شناخت حق تعالی و فراخواندن مخاطبان به بندگی و اطاعت کامل از پروردگار از ویژگی کلام سعدی است.از نظر سعدی تربیت وقتی اثر دارد که گوهر یا لطف خدادادی شامل حال انسان شده باشد. سعدی در گلستان از آموزش و تربیت با عنوان هنر یاد کرده است و آن را چشمه زاینده و دولت پاینده می داند.انسان بالغ نشانه هایی فیزیولوژیک دارد اما در حقیقت بالغ آن کسی است که بیشتر در بند رضای حق جلّ و علا باشد نه در بند حظّ نفس .کنترل نفس از دیدگاه سعدی از نخستین ویژگی های اصلی انسان کامل است و معتقد است که حتی با مدارا کردن با دشمن می توان او را تحت فرمان درآورد،اما در صورت مدارا با نفس، انسان تحت فرمان نفس درخواهد آمد .
مقایسه وتحلیل موسیقی در غزلیات سعدی و حسن دهلوی(مطالعه موردی:غزلهای اقتفایی)
نویسنده:
اسماعیل بهمنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
1چکیده:شاعران زیادی پس از سعدی پیرو او در غزل سرایی بوده ان د. از جمله ی کسانی که تحت تأثیر شیوه ی ویقرارگرفته، شاعر اواخر قرن هفتم واوایل قرن هشتم، حسن سنجری متخلص به حسن و معروف به حسن دهلوی(سعدی هندوستان) است که در دیوان خود آشکارا از شیوه ی غزل سرایی سعدی پیروی کرده است.از آن جا که یکی از حوزه های بررسی غزل های همسان و اقتفای ی، نقد و تحلیل موسیقایی است . در اینرساله 31 غزل از غزل های هر دو شاعر که در وزن و قافیه و ردیف و نیز وزن وقافیه، یکسان بوده اند، از نظرچگونگی کاربرد عوامل موسیقی سازِ بیرونی، کناری، درونی و معنوی مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفته اند.حاصل این پژوهش نشان داد که به طور کلی هر چند از نظر آماری، درصد حضور عوامل موسیقی ساز ،تقریباً در غزل دهلوی بیشتر است، این عناصر در شعر سعدی با هنرمندی ها و ظرافت های بیش تری به کاررفته اند.کلید واژه ها: سعدی، دهلوی، موسیقی، غزل.2فصل اول: کلیات تحقیقبیان مسأله: (تعریف دقیق مسأله، بیان حدود مسأله، تشریح جنبه های مختلف و ابعاد موضوع و ابهاماتمورد نظر تحقیق).در طول تاریخ ادب فارسی، شاعران هر دوره، آثارسخن سرایان نامدار پیش از خود را دراختیار داشته، درهمان حوزه ای که به سرایش اشعار پرداخته اند، آثارایشان را سرمشق خویش قرار داده اند. شاید برخی از آنان براین باور بوده اند که بدین ترتیب، بر گذشتگان پیشی گرفته، اثری ماندگارتراز آنان به ثبت برسانند.درمیان غزل سرایان ادب فارسی، سعدی آن چنان برغزل سرایان پس ازخود تأثیر می نهد که برخی تمامافتخارشان این می شود که سعدی ای دیگر شوند. ازجمله ی کسانی که به این افتخار بزرگ رسید، شاعراواخرقرنهفتم واوایل قرن هشتم، امیرنجم الدین حسن سنجری، متخلص به حسن ومعروف به حسن دهلوی است .تذکره نویسان وی راپس ازامیرخسرو، بزرگترین شاعرهندوستان در قرن هفتم وقرن هشتم دانسته اند . اهمیتوشهرت دهلوی درغزل سرایی است. وی آن چنان درخلق مضمون های دقیق، کلام ساده وروان ازسعدی پیرویکرده، که اورا"سعدی هندوستان"لقب داده اند.دهلوی حدود سی غزل ازغزلیات خود را بر وزن و قافیه و ردیف یا وزن و قافیه ی حدود سی غزل ازغزلیات سعدی سروده است. نقد و مقایسه کلام دوشاعر درغزلیات اقتفایی از نظر چگونگی بهره گیری ازعواملموسیقی سازِ بیرونی، کناری، درونی ومعنوی (تضاد، مراعات نظیر، ایهام) در این تحقیق مورد نظر است.تعریف مفاهیم تحقیقموسیقی شعر،شامل 1- موسیقی بیرونی شعر: منظورازموسیقی بیرونی شعر، جانب عروضی وزن شعراست »که برهمه ی شعرهایی که دریک وزن سروده شده اند، قابل تطبیق است. 2- موسیقی کناری شعر : عواملی کهدرنظام موسیقایی شعر دارای تاثیراست ولی ظهورآن در سراسر بیت ومصراع قابل مشاهده نیست . مانندقافیهوردیف. 3- موسیقی درونی شعر: هرکدام ازجلو ه های تنوع وتکرار درنظام آواها ، که ازمقوله ی موسیقیبیرونی(وزن) و کناری(قافیه)نباشد درحوزه مفهومی این نوع موسیقی قراردارد . 4- موسیقی معنوی شعر :همانگونه که تقارن ها وتضادها وتشابهات، درحوزه ی آواهای زبان ، موسیقی اصوات ر ا پدید می آورد همین.« تقارن هاوتشابهات وتضادها ، درحوزه ی امورمعنایی وذهنی ، موسیقی معنوی را سامان می بخشد(صفحات 393391 موسیقی شعر،محمدرضاشفیعی کدکنی)سوالهای تحقیقسوال اصلی: عوامل موسیقی ساز شعر در غزلیات سعدی و دهلوی کدام اند؟سوال فرعی: کدام شاعراز عوامل موسیقی ساز بهتر و با ظرافت بیشتر استفاده کرده است؟3فرضیههای تحقیقفرضیههای اصلی: درشعر دوشاعر بهره گیری از اوزان مختلف، ردیف وقافیه های متنوع ، انواع سجع ، جناسوتکرار، تضاد، مراعات نظیر و ایهام، ازمهم ترین جلو ه های موسیقی است.فرضیههای فرعی: سعدی هنرمندانه تر وباظرافت بیشتر ازعوامل موسیقی ساز استفاده کرده است.سوابق مربوط یا پیشینه تحقیقدرباره بررسی آثار سعدی و حسن دهلوی آثار متعددی وجود دارد از جمله: شرح غزلیات سعدی ازفرحنیازکار، فرهنگ تشبیهات درغزلیات سعدی ازفریده شفیع خانی ، بررسی عناصرطبیعی درغزلیات و قصایدسعدی وپایان نامه ای باعنوان کمال خجندی و حسن دهلوی، ام?ا درمورد مقایسه و نقد موسیقی غزلیات سعدی وحسن دهلوی تاکنون کاری انجام نشده است .ضرورتها و اهداف تحقیقکشف و شناسایی ظرافت ها و زیبایی های موسیقایی آثار بزرگان ادب، علاوه بر کمک به فهم و درک هر چهبیشتر آنچه منظور نظر ایشان بوده، باعث انس و الفت بیشتر دوستداران ادب و نیز سبب بیشتر لذت بردن ازهم نشینی و هم راهی با کلام ایشان است. شناسایی هرچه بیشتر آثار بزرگان کاری درخور علاقه و توجه است.?شیوه ی کارشیوه ی بررسی ومقایسه در این رساله بر اساس تعاریف موسیقی وانواع آن در کتاب موسیقیِ شعر دکترشفیعی کدکنی است. ایشان در صفحات 393391 کتاب موسیقی شعر ، موسیقی را چنین تعریف می کند :موسیقی شامل 1- موسیقی بیرونی شعر: منظور از موسیقی بیرونی شعر، جانب عروضی وزن شعراست که »برهمه ی شعرهایی که دریک وزن سروده شده اند، قابل تطبیق است. 2- موسیقی کناری شعر: عواملی که درنظام- موسیقایی شعر دارای تاثیراست ولی ظهورآن درسراسر بیت ومصراع قابل مشاهده نیست. مانندقافیه وردیف. 3موسیقی درونی شع ر : هرکدام ازجلو ههای تنوع وتکرار درنظام آواها، که ازمقوله ی موسیقیبیرونی(وزن)وکناری(قافیه)نباشد، درحوزه ی مفهومی این نوع موسیقی قراردارد . 4- موسیقی معنوی شعر :همانگونه که تقارن ها و تضادها و تشابهات، درحوزه ی آواهای زبان، موسیقی اصوات را پدید می آورد همینو نیز .« تقارن ها و تشابهات وتضادها، درحوزه ی امور معنایی وذهنی، موسیقی معنوی را سامان می بخشدبخشی از صنایع معنوی »: درصفحه ی 394 این کتاب در ذیل توضیحات مربوط به موسیقی معنوی می گویدبر این اساس در این پژوهش .« بدیع- ازقبیل تضاد و طباق و ایهام و مراعات نظیر- از معروف ترین نمونه هاستدر یک بخشِ بدیعی و عروضی، کمیت حضور موارد فوق مد نظر است و در یک بخش تحلیلی به ذکر کیفیتو ظرافت های موجود در هر غزل پرداخته شده است . بدیهی است هراثر که دارای شمار و درصد بیشتروظرافت ها و هنرمندی ها در کاربرد عوامل موسیقی ساز باشد، از غنای موسیقاییِ بیشتری برخوردار است.پس از بررسی دیوان غزلیات دو شاعر مشخص شد که دهلوی 37 غزل از غزلیات خود را در وزن وقافیه ونیز وزن وقافیه وردیف، به تقلید? 38 غزل از غزلیات سعدی سروده است . در برخی موارد دو غزل از هر دوشاعر در برابر یک یا دو غزل از دیگر شاعر قرار دارد که نگارنده از این میان، اولین مورد را بر اساس ترتیبِشمار در هر دو دیوان، انتخاب کرده واز مقایسه ی موارد دیگر اجتناب نموده است. بدین ترتیب 31 غزل از دوشاعر در دو بخش، مورد بررسی و تحلیل موسیقایی قرار گرفته است:الف) بخش بدیعی و عروضی-1 وزن: ذکر نام وزن وبحر سروده شده.-2 قافیه وردیف: ذکر واژه های قافیه و ردیف در هر غزل.-3 بدیع لفظی-3-1 سجع: استخراج انواع سجع متوازی ومطرف ونیز اسجاع متوازنی که شامل یک یا چند واج مشترکبوده اند .-3-2 جناس: انواع مختلف جناس با ذکر نوع آن استخراج شده است.-3-3 تکرار-3-3-1 تکرار واژه: اگر دربیتی کلماتی تکراری بوده اند، ذکر شده است.?-3-3-2 هم حروفی: تکرار یک واج با بسامد بالا و قابل احساس هر بیت ذکر شده است.-3-3-3 هم صدایی: تکرار یک مصوت با بسامد بالا و یا قابل احساس در هر بیت ذکر شده است.-4 بدیع معنوی-4-1 تناسب: در این بخش فقط به ذکر کلماتی که به گونه ای با هم تناسب دارند پرداخته شده است. به دلیلپرداختن جداگانه به تضاد، در این بخش از ذکر کلماتی که متضاد هستند صرف نظر شده است.-4-2 تضاد: کلمات مخالف در یک بیت، مد نظر این بخش است.-4-3 ایهام: در این قسمت کلماتی که ایهام دارند و نیز انواع مختلف آن مورد نظر قرارگرفته است.ب) بخش تحلیلی(مقایسه وتحلیل مهم ترین نکات وظرافت های موسیقایی دوغزل)در این بخش مهم ترین نکاتی که گوش نوازی می کنند و با استماعِ شعر قابل احساس اند ذکرشده است.موسیقی بیرونیدر این بخش به دلیل یکسان بودن اوزان در تمام موارد انتخابی، فقط به ذکر مهم ترین نکات? هماهنگیِ وزندر این قلمرو » دکتر وحیدیان کامیار پرداخته شده است. از آن جا که « وزن وقافیه ی شعر فارسی » وقافیه در کتابهیچ شاعری بر دیگری برتری ندارد، مگر به تنوع اوزان یا هماهنگی اوزان با تجارب روحی ودیگر جوانب391 ) بدین ترتیب در مقایسه ی دوغزل، اگر شعری در دیگر جوانب : شفیعی کدکنی، 1389 ).« موسیقاییِ شعرشموسیقی برتری داشته، در موسیقیِ بیرونی نیز برتر دانسته شده است.موسیقی کناریدر مواردی که به دلیل یکسانی در دوغزل، موسیقیِ کناری قابلیت پردازش نداشته است، به توض یحاتیمختصر در کنار موسیقیِ بیرونی بسنده شده است ودر مواردی که تلفیق و تأثیر آن بر موسیقیِ درونی جلوهکرده است، همراه با موسیقی درونی به ذکر مهم ترین نکات وظرافت های آن اشاره شده است.موسیقی درونیاین قلمرو شعر مهم ترین قلمرو موسیقی است و استواری و انسجام ومبانی جمال شناسیِ بسیاری از »393 ) مهم ترین نکات و : شفیعی کدکنی ، 1389 )« شاهکارهای ادبی، در همین نوع از موسیقی نهفته استظرافت های موسیقاییِ قابل احساس وگوش نواز که از طریق استماع ابیات(بدون توجه به شمار آن در بخشآماری)، درک وشناخته شوند ونیز در کنارِ هم قرار گرفتن دو واج یکسان ویا قریب المخرجِ میان دو کلمه، کههنگام قرائت، بیت را با اندکی دشواری روبرو می سازد، با عنوان شبه تنافر کلمه، ذکر شده است . بدیهی استبرای نشان دادن تفاوت هایِ حضور عوامل موسیقی ساز از روش های آماری نیز استفاده شده است.?موسیقی معنویمهم ترین جلوه های موسیقیِ معنوی به ویژه تناسبات وتضادهای هنری در این قسمت ذکر شده است . بهسبب عدم کاربرد گسترده ی ایهام و حضور ناچیز در شعر دو شاعر، به این مورد فقط در همان بخش مقایسه یآماری اشاره شده و در این بخش بیشتر، تقابل ها و تناسبات مد نظر بوده است.7فصل سوم: مقدمهبخش اول: آشنایی با زندگی وآثار سعدیمشرف الدین سعدی شیرازی بزرگ ترین شاعری است که بعد از فردوسی در آسمان ادب فارسی درخشیده »به سبب انتساب این استاد سخن به سعدبن ابی بکر بن سعدبن « سعدی » است وهنوز هم می درخشد. تخلصزنگی است. تاریخ ولادت او را به قرینه ی سخن او در گلستان می توان به تقریب در حدود 606 هجری دانست.مقدمات دانش های ادبی وشرعی را در شیراز آموخت و برای ادامه ی تحصیل به بغداد رفت ودر مدرسه یمعروف نظامیه ی آن شهر به ادامه ی تحصیل پرداخت. بعد از سال های تحصیل در بغداد واستفاده از درسبزرگ ترین مدرسان ومشایخِ عهد، سعدی سفرهای طولانی خود را به حجاز وشام و لبنان و روم آغازکرد . این620 آغاز شد مقارن سال 655 با بازگشت به شیراز پایان یافت. - سفرها که در حدود سال 621سعدی از گویندگانی است که در زمان حیات خویش در میان فارسی شناسان کشورهای مختلف از آسیایصغیر گرفته تا هندوستان شهرت بسیار حاصل کرد. امیر خسرو دهلوی و حسن دهلوی در غزل های خود ازسعدی پیروی می کرده اند وسیف الدین فرغانی از اینکه شعرهای خود را به پیشگاه استاد بزرگ سخنمی فرستاده خود را چنین ملامت می کرده است:مرا از غایت شوقت نیامد در دل این معنی که آب پارگین نتوان سوی کوثر فرستادنمرا آهن در آتش بود از شوقت، ندانستم که مس از ابلهی باشد به کان زر فرستادنحدیث شعرمن گفتن به پیش طبع چون آبت به آتشگاه زردشتست خاکستر فرستادنبرِ آن جوهری بردن چنین شعر آنچنان باشد که دست افزار جولاهان بر زرگر فرستادنآثار سعدی به دو دسته ی منظوم و منثور تقسیم می شود. در رأس اثرهای منظوم سعدی یکی از شاهکارهاینامیده شده ولی بعدها به بوستان « سعدی نامه » بلامنازع شعر فارسی قرار دارد که در نسخه های کهن، کلیاتشهرت یافته است. این منظومه که تاریخ شروعش معلوم نیست در سال 655 هجری به اتمام رسید ودر موضوعاخلاق وتربیت و وعظ و تحقیق است وده باب دارد به نام های: عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت،شکر، توبه، مناجات وختم کتاب. بخش دوم از اثرهای منظوم سعدی قصیده های عربی اوست . بخش سومقصیده های فارسی در موعظه و نصیحت و توحید ومدح شاهان وبزرگان است. بخش چهارم مرثیه های شاعراست. بخش پنجم غزل های سعدی شامل ملمعات، مثلثات، ترجیعات، طیبات، بدایع، خواتیم وغزل قدیم. بخش(111-114 : صفا، 1381 ).« ششم صاحبیه. بخش هفتم خبیثات که مجموعه ای است از شعرهای هزلغزل در سیر تکاملی خود در قرن هفتم(قرن اوج غزل) به سعدی می رسد و بدین ترتیب به یکی از نقاط »مهم و حساس اوج خود دست می یابد. سعدی را از نظر روانی و زیبایی وفصاحت و بلاغت کلام منتهای زبانفارسی دانسته اند. سخن او سهل و ممتنع و دارای الفاظ مستعمل و همه فهم ودر عین حال فصیح است وگفته اند که او از کلمات چنان استفاده کرده است که بهتر از آن ممکن نیست. او با توجه به طرز غزل سنایی و8انوری و ظهیر وجمال اصفهانی غزل را از نظر زبان به کمال خود رساند. از نظر غزل او فی الواقع متابع تمام عیارانوری است. یعنی هم به زبان هموار وساده و محاور ه ای او توجه داشته است وهم به آن عشق مبنی برشمیسا، ).« زیبایی های صوری که غالباً همه فهم است و مبتنی است بر بیان سوز و گداز و وصال وفراق ونظایر آن(87 :1376سخن او از عرفان خالی نیست ولی نه عرفان غلیظ و خام سنایی ونه عرفان عالی وپخته ی مولوی وحتی »عطار، بلکه عرفانی ملموس و قابل فهم عموم که غالباً در حیطه ی عشق و زیبایی های صوری بیان می شود .(88 : همان، 1376 ).« عقیده ی عرفانی سعدی"امکان مشاهده ی جمال مطلق در جمال مقید" استسعدی در زمان خود ونیز بعد از خود مورد توجه شدید شاعران، از جمله شاعران مهمی چون امامی »هروی، مجد همگر، همام تبریزی، امیرخسرو دهلوی، حسن دهلوی، خواجو، سلمان، کمال ومخصوصاً حافظ(89 : همان، 1376 ).« قرار گرفت، به طوری که به حسن دهلوی سعدی هندوستان گفته اندسعدی را باید به عنوان به اوج رساننده ی غزل لفظی وعاشقانه در نظر گرفت نه غزل فکری. اگر در حافظ »(92 : همان، 1376 ).« معنی خواننده را مجذوب می کند در سعدی لفظ مجذوب کننده است9بخش دوم: آشنایی با آثار و زندگی دهلویامیر نجم الدین حسن بن علاء سجزی از شاعران بزرگ بزرگ پارسی گوی هندوستان در قرن هفتم وهشتم »هجری و در علو? مقام همطراز امیرخسرو دهلوی و دوست ومعاصر ومعاشر ومصاحب اوست . غالباً از او بهیاد کرده اند که با خواجه معین الدین حسن معروف به سنجری اشتباه شده است. تخلص « سنجری » جای سجزیاست. مولدش را تذکره نویسان دهلی ولی خود در قصیده ای بدیوان(=بدئوان) و منشأ خود را « حسن » او در شعر(145-146 : صفا، 1381 ).« دهلی معرفی کرده استمولانا ضیاء ب?رَنی در کتاب معروف خود تاریخ فیروزشاهی که به سال 758 ختم کرده است خود را از »دوستان ومعاشران امیرخسرو و امیرحسن دهلوی شمرده و امیرحسن را به فراوانی نظم ونثر و روانی سخنستوده است. دیوان امیرحسن متجاوز از نُه هزار بیت مشتمل بر قصیده، غزل، ترجیع، ترکیب، رباعی و مثنویاست. بعد از امیرخسرو بزرگترین شاعر هندوستان در دو قرن هفتم وهشتم و یکی از شاعران خوب فارسی زباناست. اهمیت وشهرت او بیشتر در غزل سرایی است. غزل هایش دارای مضمون های دقیق، کلام ساده و روان ولقب داده « سعدی هندوستان » او در این شیوه پیرو سعدی است وشاید به علت همین پیروی است که او را(146-147 : همان، 1381 ).« انددهلوی نه تنها در مضامین، در موسیقی اشعار نیز پیرو سعدی بوده است. در دیوان غزلیات دهلوی 37 غزلدر وزن و قافیه و ردیف ونیز وزن و قافیه به پیروی از 38 غزل سعدی سروده شده است. در این پژوهش اینغزل ها از نظر موسیقی، در یک بخشِ بدیعی و عروضی که صرفاً به شمار و درصد حضورِ عوامل موسیقی سازمی پردازد و یک بخشِ تحلیلی که به ذکر ظرافت ها و مهم ترین نکات موسیقایی، که قابل احساس بوده و باخواندنِ هر غزل گوش نوازی کنند، پرداخته شده است. در مواردی به دلیل در برابر هم قرار گرفتن دو یا چندمورد در دیوان های هر دوشاعر، نخستین شماره ی غزل های هم سان در هر دو دیوان انتخاب شده است . بدینترتیب 31 مورد از موارد ذکر شده در برابر هم قرار می گیرند.در ذیل مطلع غزل های هر دو شاعر ذکر می شود. مطلع های شماره گذاری شده مطلع غزلیات سعدی است:1 وقتی دل سودایی می رفت به بستان ها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان ها( (غزل 29ای غمزه ی خونریزت تاراجگر جان ها کفر سر زلف تو غارتگر ایمان ها( (غزل 402 غافلند از زندگی مستان خواب زندگانی چیست مستی از شراب( (غزل 313 ماهرویا روی خوب از من متاب بی خطا کشتن چه می بینی صواب10( (غزل 33اینک اینک در رسید آن آفتاب بی دلان را در جگر افتاد تاب( (غزل 50ماه من دوری بگردان از شراب مست کن کز دست غم گشتم خراب( (غزل 51ترک من بنشین مکن پا در رکاب ای ز پای تو به درد سر رکاب( (غزل 524 منزل عشق از جهانی دیگر است مرد عاشق را نشانی دیگر است( (غزل 76عالم عشقت جهانی دیگر است آستانت آسمانی دیگر است( (غزل 1015 هر چه در روی توگویند به زیبایی هست وآنچه در چشم تو از شوخی ورعنایی هست( (غزل 129با سر زلف تو مارا سر وسودایی هست وصل هرچند محال است تمنایی هست( (غزل 1496 دردی است درد عشق که هیچش طبیب نیست گر دردمند عشق بنالد غریب نیست( (غزل 135از خوی خوب خوی مخالف غریب نیست نرمی ز طبع سلسله مویان قریب نیست( (غزل 1597هرچه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست پنجه با زورآوران انداختن فرهنگ نیست( (غزل 140چند با ما دل گران داری اگر از سنگ نیست چند از این زخم زبان گر اتفاق جنگ نیست( (غزل 1708 عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود مجنون از آستانه ی لیلی کجا رود( (غزل 3039 بسیار سال ها به سر خاک ما رود کاین آب چشمه آید و باد صبا رود( (غزل 304هر دل که در حمایت آن دلربا رود کارش همه موافق کام وهوا رود( (غزل 35511بر من روا بود که ز چشمت جفا رود می دانم این قدر که ز مستان خطا رود( (غزل 35610 هر شب اندیشه ی دیگر کنم و رای دگر که من از دست تو فردا بروم جای دگر( (غزل 352مشو از جای که از تو نشدم جای دگر بنده ی روی توام تا نکنی رای دگر( (غزل 42911 ای پسر دلربا ای قمر دلپذیر از همه باشد گریز از تو نباشد گزیر( (غزل 357خال تو و حال من هر دو سیه همچو قیر ذهن من و روی تو هر دو چو ماه منیر( (غزل 44112 ساقی سیمتن چه خسبی؟ خیز آب شادی بر آتش غم ریز( (غزل 369باز پیکان غمزه کردی تیز ترک باشد نه اینچنین خونریز( (غزل 45513 خطا کردی به قول دشمنان گوش که عهد دوستان کردی فراموش( (غزل 39014 قیامت باشد آن قامت در آغوش شراب سلسبیل از چشمه ی نوش( (غزل 39115 یکی را دست حسرت بر بناگوش یکی با آنکه می خواهد، در آغوش( (غزل 392کجایی خَه خَه ای ماه قصب پوش مه نو غره ات را حلقه در گوش( (غزل 473تعالی الله چه دولت داشتم دوش ز یار نوش لب کردم قدح نوش( (غزل 47516 بی دل گمان مبر که نصیحت کند قبول من گوش استماع ندارم لمن یقول( (غزل 409ای درکمال حسن تو حیران شده عقول در سینه ها عزیزی و در دیده ها قبول( (غزل 49317 من ایستاده ام اینک به خدمتت مشغول مرا ازآن چه که خدمت قبول یا نه قبول؟12( (غزل 41018 نشسته بودم وخاطر به خویشتن مشغول در سرای به هم کرده از خروج و دخول( (غزل 411شمایل تو لطیف است و صورتت مقبول مباد جز تو مرا دل به دیگری مشغول( (غزل 49619 شکست عهد مودت نگار دلبندم برید مهر و وفا یار سست پیوندم( (غزل 439کجا شدی که به صد جانت آرزومندم بیا که بگسلم از خویش و با تو پیوندم( (غزل 52320 من با تو نه مرد پنجه بودم افکندم و مردی آزمودم( (غزل 441امروز من آن نیم که بودم کاغشته ی عشق شد وجودم( (غزل 52421 آن دوست که من دارم وآن یار که من دانم شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم( (غزل 480من دوست تورا دارم ای دوست تر ازجانم شمع شب تاریکم گنج دل ویرانم( (غزل 56222 گر دست دهد هزار جانم در پای مبارکت فشانم( (غزل 487اشکی چو عقیق ازآن فشانم کز لعل تو می دهد نشانم( (غزل 57023 چون من به نفس خویشتن این کار می کنم بر فعل دیگران به چه انکار می کنم( (غزل 490باز انده تو بر دل خود بار می کنم صد بار بار کرده دگر بار می کنم( (غزل 57924 باد گلبوی سحر خوش می وزد خیز ای ندیم بس که خواهد رفت بر بالای خاک ما نسیم( (غزل 511دل به دلبر عاقبت تسلیم کردم ای سلیم تا برون دادم علم از عالم امید و بیم( (غزل 6191325 خوشا و خرما وقت حبیبان به بوی صبح و بانگ عندلیبان( (غزل 525الا ای مونس جان غریبان ز درد عشق تو عاجز طبیبان( (غزل 63126 فراق دوستانش باد ویاران که ما را دور کرد از دوستداران( (غزل 529نگه می دار یارا حق یاران به حق دوستی دوستداران( (غزل 63727 عشقبازی چیست؟ سر در کوی جانان باختن با سر اندر کوی دلبر عشق نتوان باختن( (غزل 535رسم عاشق چیست جان درعشق جانان باختن هم به یک داو نخستین کفر و ایمان باختن( (غزل 65928 آن سرو ناز بین که چه خوش می رود به راه وآن چشم آهوانه که چون می کند نگاه( (غزل 566سجده که می برند سوی بارگاه شاه مقصود سجده شاه بودشان نه بارگاه( (غزل 72829 تو از هر در که باز آیی بدین خوبی و زیبایی دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی( (غزل 579مرا طاقت نمی ماند به رفتاری که می آیی شدم دیوانه ی کویت نمی ترسم ز رسوایی( (غزل 89030 تو با این لطف و طبع دلربایی چنین سنگین دل و سرکش چرایی( (غزل 58031 گَرَم راحت رسانی ور گزایی محبت بر محبت می فزایی( (غزل 589درآ ای چشم جان را روشنایی به جانت جای می سازم کجایی( (غزل 886بنامیزد چو ماهی می نمایی چرا یک شب [تو] از این بر نیایی( (غزل 88832 آستین بر روی و نقشی در میان افکنده ای خویشتن پنهان و شوری در جهان افکنده ای1?( (غزل 597شورشی زآن لعل شیرین در جهان افکنده ای آتش غم در روان عاشقان افکنده ای( (غزل 75133 دانمت آستین چرا پیش جمال می بری رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری( (غزل 63634 گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری من نه حریف رفتنم از در تو به هر دری( (غزل 642ای چو هلال داشته شخص مرا به لاغری در دو هلال خود نگر بین دو کوکب دری( (غزل 800ای دو جهان فدای تو تو ز جهان دیگری باغ و بهار حسن را سرو روان دیگری( (غزل 80135 به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی( (غزل 674من از می توبه کردم میل خاطر همچنان باقی از آن لب های میگونت خمارم بشکن ای ساقی( (غزل 82736 صاحبنظر نباشد در بند نیکنامی خاصان خبر ندارند از گفتگوی عامی( (غزل 690ای سرو خوش خرامان خه خه چه خوش خرامی جانم فدای نامت با من بگو چه نامی( (غزل 83737 گل است آن یا سمن یا ماه یا روی؟ شب است آن یا شبه یا مشک یا بوی؟( (غزل 724درستم، راستم، یک رای یک روی بدی در من نبینی یک سر موی( (غزل 86938 نشنیده ام که ماهی بر سر نهد کلاهی یا سرو با جوانان هرگز رود به راهی( (غزل 731هر قوم راست راهی دینی و قبله گاهی ما قبله راست کردیم بر سمت کج کلاهی( (غزل 8731?فصل سوم: نقد و تحلیل موسیقی غزل های همسان دو شاعربخش اول: وزن وقافیه1?غزل 29 کلیات سعدی1 وقتی دل سودایی، می رفت به بستان ها بی خویشتنم کردی، بوی گل و ریحان هاگه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گل با یاد تو افتادم، از یاد برفت آن ها3 ای م?هر تو در دل ها، وی مهر تو بر لب ها وی شور تو در سرها، وی سرّ تو در جان هاتا عهد تو در بستم، عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد، نقض همه پیمان ها5 تا خار غم عشقت، آویخته در دامن کوته نظری باشد، رفتن به گلستان هاآن را که چنین دردی، از پای دراندازد باید که فرو شوید، دست از همه درمان ها7 گر در طلبت رنجی، ما را برسد، شاید چون عشق حرم باشد، سهل است بیابان هاهر تیر در کیش است، گر بر دل ریش آید ما نیز یکی باشیم، از جمله قربان ها9 هر کو نظری دارد، با یار کمان ابرو باید که سپر باشد، پیش همه پیکان ها10 گویند مگو سعدی، چندین سخن از عشقش می گویم بعد ازمن، گویند به دوران هاغزل 40 دیوان دهلوی1 ای غمزه خونریزت، تارا جگر جان ها کفرِ سرِزلف? تو، غارتگر ایمان هابر شحنه ی عشق تو، هر روز همی بینم در کشتن مسکینان، ازخطّ تو فرمان ها3 ای نرگس نور?سته، این نوع روا داری من خسته ی هرخاری، توخفته به بستان هاای خضر چه می نازی، زان جوی که دادندت آن گم شدگان را جو، تشنه به بیابان ها5 تا روی نهان کردی، م?هری به دهان کردیم عاشق به توخوش باشد، بلبل به گلستان هابسیار همی گویند ازحوروقصورآوخ ای آن که توآن داری، بی تو چه کنم آن ها7 ای خانه ی چشم من، ازطلعت تو روشن یک م?ه چوتو نآورده، افلاک به دوران هاای نقش بدیع تو، آرایش هر ایوان درنقش تو حیرانم، چون نقش به ایوان ها9 هرگه که چو توسروی، ازجیب برآرد سر چون دامن گل بینی، هرسوی گریبان هامانا که منجم را، معلوم شد ازاشکم کامسال دراحکامش، بینم همه باران ها11 برنظم ح?سَن دیدم، شهری همه دیوانه زیرا که نمی یابند، این طرز به دیوان هاالف) بخش بدیعی و عروضیغزل سعدی-1-1 وزن: وزن این غزل مفعولََََُُ مفاعیلن، مفعولُ مفاعیلن (هزج مثمن اخرب) است.-1-2 قافیه: واژه های قافیه به ترتیب :بستان، ریحان، آن، جان، پیمان، گلستان، درمان ، بیابان ، قربان ، پیک انودوران هستند.-1-3 بدیع لفظی171. سجع: بیت 1- بستان و ریحان سجع متوازی/ د?ل و گُ ل سجع متوازی // ب 2- بلب ل و گل سجع -3-1مطرف// ب 3- م?هر و شور سجع متوازن/ م?هر و سرّ سجع متوازن// ب 4- دربستم و بشکستم سجع متوازی /عهد و بعد سجع متوازن// ب 5- دامن و رفتن سجع متوازن// ب 6- دردی و درمان سجع متوازن// ب 8- کیشو ریش سجع متوازی/ کیش و ریش با نیز سجع متوازن// ب 9- پیکان و کمان سجع مطرف// ب 10 - سخنو من سجع مطرف. دو نیم مصرعِ مصرعِ اول بیت 2 ودونیم مصرعِ مصرعِ اولِ بیت 3 نسبت به هم موازنهدارند.1. جناس: بیت 3- م?هر و م?هر جناس محرف// ب 10 - گویند و گویم جناس اشتقاق. - 3-21-3-3 . تکرار- 1-3-3-1 . تکرار واژه:بیت 2- گه/ یاد// ب 3- وی/ در/ تو// ب 4- عهد/ تو/ همه// ب 10گویند(ردالصدرالی العجز).1-3-3-2 . هم حروفی: بیت 1- "ب"// ب 3- "ر" و "ه"// ب 4- "ت"// ب 5-"ت"// ب 6-"د" و "ر"//ب 7-"ر"// ب 8-"ر"// ب 9-"د"// ب 10 -"گ".1-3-3-3 . هم صدایی: بیت 1- "ای" // ب 2- "آ"// ب 6-"آ" ب 7- "آ" // ب 8- "ای" // ب 9- " آ"//ب 10 - "او".1-4 . بدیع معنوی1-4-1 . تناسب: بیت 1- بستان و گل و ریحان// ب 2- بلبل و گل// ب 3- دل و لب و سر/ م?هر ودل وشوروجان// ب 4- بستن و پیمان// ب 5- خار و دامن// ب 7- رنج وعشق/ حرم وبیابان// ب 8- تیر وسپر و قربان //ب 9- سپر و پیکان// ب 10 - سخن وگویند.1-4-2 .تضاد: بیت 4- دربستم و بشکستم/ نقض و پیمان// ب 5- خار وگلستان// ب 6- درد و درمان / دست وپا// ب 7- رنج و سهل.1-4-3 .ایهام : بیت 1- بو ایهام دارد به 1- بو 2- آرزو// ب 7- سهل ایهام تناسب دارد با بیابان // ب 8- قربانایهام تناسب دارد با تیر.2) غزل دهلوی-2-1 وزن: وزن این غزل مفعولُ مفاعیلن،مفعولُ و مفاعیلن(هزج مثمن اخرب) است.-2-2 قافیه: واژه های قافیه ترتیب: جان، ایمان، فرمان، بستان، بیابان، گلستان، آن، دوران، ایوان، گریبان، باران ودیوان هستند.-2-3 بدیع لفظی182-3-1 . سجع: بیت 1- غارت و تاراج سجع متوازن/ جان و ایمان سج ع مط رف// ب 2- مسکین و فرمانسجع متوازی// ب 3- ر?سته و خسته وخفته سجع متوازی/ داری و خاری سجع م ت وازی// ب 5- نهان ودهان سجع متوازی/ نهان و دهان با گلستان سجع مطرف// ب 6- حور و قصور سجع مطرف // ب 7- من وروشن سجع مطرف// ب 8- حیران و ایوان سجع متوازی.2-3-2 . جناس: بیت 3- نو و نوع جناس مذیل// ب 4- جو و جوی جناس مذیل// ب 8- نقش و نقش جناستام// ب 9- سر و سروی جناس مذیل/ چو و چون جناس مذیل / ب 11 - دیوان و دیوانه جناس مذیل.2-3-3 . تکرار2-3-3-1 . تکرار واژه: بیت 2- تو// ب 5- به// ب 6- تو/ آن(ردالابتدا الی العجز)// ب 8- ایوان.- 2-3-3-2 . هم حروفی: بیت 1- "ر"// ب 2- "ن"// ب 3- "ن"// ب 6- "ر"// ب 8- "ش" و "ن"// ب 10"م"// ب 11 -"د".." - 2-3-3-3 .هم صدایی: بیت 1-" آ "// ب 4-" آ "// ب 5- " آ " //ب 6- " آ " // ب 10-2-4 بدیع معنوی2-4-1 . تناسب: بیت 1- تاراجگر و غارتگر و خونریز و جان/ کفر و زلف/ غمزه و خونریز // ب 2- شحنه وکشتن وخط و فرمان// ب 3- نرگس و بستان// ب 4- خضر و جو ی/ بیابان و تشنه // ب 5- روی و دهان /عاشق و بلبل و گلستان// ب 7- مه و افلاک و دوران// ب 8- نقش و ایوان// ب 9- جیب و دامن و گریبان/ سروو گل// ب 10 - منجم و احکام// ب 11 - نظم و دیوان .2-4-2 . تضاد: بیت 1- کفر و ایمان// ب 3- خار وبستان/ تشنه وجوی.2-4-3 . ایهام: ب 2- خط ایهام دارد به 1- دستخط 2- موی پشت لب// ب 6- قصور ایهام دارد به 1- کوتاهیها 2- قصرها و کاخ ها// ب 7- مه ایهام دارد به 1- استعاره از یار 2- ماه آسمان// ب 11 - نظم ایهام تناسب دارد بادیوان/ دیوان ایهام دارد به 1- دفتر 2- دستگاه و اداره.ب) بخش تحلیلی: مقایسه و ذکر مهم ترین نکات و ظرافت های موسیقایی هر دو غزلموسیقی بیرونیاین وزن از اوزان دوری و جزو پرکاربردترین اوزان شعر فارسی ». وزن هر دو غزل، هزج مثمن اخرب است53 ) مضمون شعر دو شاعر، به ویژه غزل سعدی هماهنگی لازم با : وحیدیان کامیار، 1386 )«. به شمار می آیداین وزن را دارد. غنای موسیقاییِ درونی ومعنوی غزل سعدی وتلفیق آن با موسیقیِ بیرونی، سبب شده است کهرکن مستفعلُ به سبب حضور دو ». وزن دراین غزل با محتوا، هماهنگ تر باشد. وزن، وزنی شاد و خوش است.( همان: 66 ).« هجای کوتاه بعد از دو هجای بلند، دارای ترتیبی است که وزنی شاد را ایجاد می کند19موسیقی کناریهر دو غزل دارای یک قافیه و یک ردیف هستند. در این مرحله هیچ کدام از دو شاعر بر دیگری برتریویژه ای ندارد.موسیقی درونیموسیقی درونی غزلِ سعدی به دلایلی که ذکر می شود از غنای بیشتری برخورداراست. برجسته ترین عواملتأثیر گذار برموسیقی برخی ابیات? غزل سعدی وبرتری موسیقی غزل سعدی درقیاس با غزل دهلوی بدی نگونه است:بدیهی است مطلع هر غزل باید یکی از موسیقایی ترین ابیات غزل باشد. لذّت موسیقایی حاصل از خواندنمطلع هرغزل، تاثیر بسیار زیادی بر تمایلِ مخاطب به قرائت تمام غزل دارد. قافیه های مطلع غزل سعدی نسبتبه هم، سجع متوازی هستند در حالی که در غزل دهلوی چنین نیست. با توجه به این که واژه های قافیه وحروف الحاقی درمطلع شعر دو شاعر شامل دو مصوت بلند"آ" هستند، در مطلع غزل سعدی پیش از قافیهوحروف الحاقی و پیش از رسیدن به این دو مصوت، به ترتیب درهر مصرع، سه بار مصوت بلند "ای" تکرارمی شود و پس از آن دو بار مصوت بلند "آ" در واژه های قافیه و حروف الحاقی می آی د، موسیقی بیت تحتتأثیر این آواها است :«( وقتی(ای)سودایی(ای)می رفت(ای)به بستان ها(آ،آ) بی( ای)خویشتنم(ای)کردی(ای)ریحان ها(آ،آ »بیت را می توان به چهار پاره تقسیم کرد. پایان هر نیم مصرع، به ترتیب مصوت های بلند "ای" یا "آ" آمدهاست. در مطلع غزل دهلوی نه تنها نکته قابل ذکری نیست، در میان دو نیم مصرعِ مصرع آغازین غزل ، دو واج" ت" در کنار هم قرار می گیرند که ناچار هنگام خواندن باید مکثی کوتاه شود، بدین ترتیب زبان با دشواریِخواندن روبرو می شود:ای غمزه ی خون ریزت/ تارا جگرجان ها کفرسرزلف تو، غارتگرایمان هاهربیت ». موسیقی و محتوای مطلع غزل سعدی این شوق را در مخاطب پدید می آورد که به بیت بعدی برودشفیعی ).« ازیک شعرممکن است موسیقی خاصی داشته باش د که باموسیقی درونی بیت دیگرمتفاوت باشد51 ) لطیفه های موسیقایی بیت دوم به بعد هر یک به گونه ای دیگراست، در بیت دوم ، واژه های : کدکنی، 1389بلبل و گل قافیه ی میانی می شوند و مصرع خود به دو نیم پاره تقسیم می شود و صورت یک بیت جداگانه رادارد. بدین گونه مصرعِ اول با تلفظ واج"ل" در واژه های بلبل وگل، وعدم کششِ صوتی روبرو می شوند ودرمصرعِ دوم با 6 مصوت"آ" که امتداد صوتی دارد پیوندی میان مفهوم بیت(نعره زدن بلبل وجامه دریدن گل )وموسیقی بیت در یک راستا ایجاد می کند.گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گل با یاد توافتادم، ازیاد برفت آن هاموسیقی بیت سوم غزل سعدی آراسته به آرایه ی موازنه است:20ای مهر تو در دل ها، وی مهر تو بر لب ها وی شور تو در سرها، وی سر تو در جان هاهر مصرع نسبت به مصرع دیگر بلکه هر نیم مصرع نسبت به سه نیم مصرع دیگر بیت نیز موازنه می ش وند.تکرار هجای "ها" در پایان هر نیم مصرع نیز ازموارد موسیقی سازِ قابل ذکر این بیت است.در بیت چهارم:تا عهد تو دربستم، عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد، نقض همه پیمان هادر پایان دو نیم مصرعِ مصرع اول بیت، سجع متوازی( قافیه درونی) آمده است همانند بیت دوم. به علاوه تکرارواژه های عهد،تو و همه از جلوه های موسیقی درونی این بیت است.موسیقی بیت ششم بازتاب و تکرار بعضی واج های واژه ی قافیه و حروف الحاقی در سراس ر بیت است . واژهقافیه وحروف الحاقی در این بیت "درمان ها" است. واج"د" درای ن بیت 9 بار ، واج "ر" 5 بار ، مصوت "آ"7 بار و واج "ن" 5 بار تکرار شده:آن را که چینین دردی از پای دراندازد باید که فرو شوید دست از همه درمان هادر بیت هشتم در هر مصرع به ترتیب سه بار مصوت بلند "ای" آمده است وپس از آن در پایان هر مصرعمصوت بلند "آ" آمده است:هر تیر که در کیش است، گر بر دل ریش آید ما نیز یکی باشیم از جمله ی قربان هاتکراربرابر و امتداد صوتی مصوت بلند "ای" در هر مصرع و ختم شدن بیت به مصوت بلند "آ" می تواند تداعیکننده ی حرکت تیر و برخورد آن به هدف باشد. نیز تلفظ واج "ش" در پایان واژه های کیش و ریش، کشیدن وکشش تیر به هنگام پرتاب را یادآور است. در غزل دهلوی موارد این چنینی که قابل ذکر و گوش نواز باشند ولذت موسیقایی ایجاد کنند، وجود ندارد جز حضور واج"ن" ( رویِ قافیه ی هر دو غزل) که درغزل دهلوی 573 مرتبه تکرار شده است. / 5 ودرغزل سعدی 6 / بار وبه طور متوسط در هربیت 2از دیگر موارد قابل ذکر، شبه تنافر کلمه است. غزل سعدی 10 بیت وغزل دهلوی 11 بیت است، شبه تنافرهادر غزل سعدی 6مورد ودر غزل دهلوی 7 مورد است. موارد غزل سعدی: بیت 1- به،بستان ها / ب 2- یاد،تو /- ب 3-تو،در(سه مورد)/ ب 4- عهد،تو/ ب 6- شوید،دست. موارد غزل دهلوی: ب 1- خونریزت،تاراجگر / ب 2هر،روز و خط،تو/ ب 4- به،بیابان ها/ ب 7- طلعت،تو/ ب 8- چون،نقش/ ب 9- گه،که،چو،تو.موسیقی معنویاز این نظر به دلایلی که ذکر می شود برتری ازآن غزل سعدی است. تناسبات? موجود در غزل دهلوی در هربیت، فقط به همان بیت است اما بیشترِ تناسبات غزل سعدی تشکیل مجموعه های معنایی را می دهند . اینمجموعه های معنایی در غزل سعدی بدین ترتیب اند: بستان، گل، بلبل، ریحان، خار، گلستان/ دل، یاد، شور، مهر،جان، عشق، یار/ تیر، کیش، قربان، کمان، سپر و پیکان. به علاوه در غزل سعدی 6 مورد تقابل ، به چشم میخورد: بیت 4- عهد بستن وبشکستن ، نقض و پیما ن/ ب 5- خار وگلستان / ب 6- درد ودرمان ، دست وپا /21ب 7- رنج وسهل. در غزل دهلوی 3 مورد تقابل هست: بیت 1- کفر و ایمان / ب 3 - خار وبستان ، جوی وتشنه.22غزل 31 کلیات سعدی1 غافلند از زندگی مستان خواب زندگانی چیست؟ مستی از شرابتا نپنداری شرابی گفتمت خانه آبادان و عقل از وی خراب3 از شراب شوق جانان مست شو کانچه عقلت می برد شرّ است و آبقرب خواهی؟ گردن از طاعت مپیچ جامگی خواهی؟ سر ازخدمت متاب5 خفته در وادی و رفته کاروان ترسمش منزل نبیند جز به خوابتا نپاشی تخم طاعت، دخل عیش برنگیری، رنج بین و گنج یاب7 چشمه ی حیوان به تاریکی در است لولو اندر بحر و گنج اندر خرابهرکه دایم حلقه بر سندان زند ناگهش روزی بباشد فتح باب9 رفت باید تا به کام دل رسند شب نشستن تا برآید آفتاب10 سعدیا گر مزد خواهی بی عمل تشنه خُسبد کاروانی در سرابغزل 50 دیوان دهلوی1 اینک اینک در رسید آن آفتاب بیدلان را در جگر افتاد تابروی او آفاق را شمس الضّحی کوی او عشّاق را ح?سن المآب3 چشم می گونش یکی نظّاره کن جان از او مست و جهان از وی خرابتیر غمزه در کمینگاه فریب نیم کش کرده ز چشم نیم خواب5 گوهری جستیم از درج لبش بر عقیق ناب زد لولوی نابراست کامروز اندر آمد همچو سرو خون گشاد از جوی چشمم جای آب7 گم شد اندر پرتو رویش، حسن چون ستاره در شعاعِ آفتابغزل 33 کلیات سعدی و غزل 51 و 52 دیوان دهلوی نیز بر همین وزن و قافیه سروده شده اند.الف) بخش بدیعی و عروضی1) غزل سعدی-1-1 وزن: وزن این غزل فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلات (رمل مسدس محذوف) می باشد.-1-2 قافیه:واژه های قافیه به ترتیب:خواب، شراب، خراب، آب، متاب ، خواب ، یاب ، خراب ، باب ، آفتابوسراب هستند .-1-3 بدیع لفظی231-3-1 . سجع: بیت 1- خواب و شراب سجع مطرف// ب 2- شراب و خراب سجع متوازی // ب 3- عقل وشوق سجع متوازن// ب 4- مپیچ ومتاب سجع متوازن/ طاعت و خدمت سجع متوازی// ب 6- نپاشی و نگیریسجع متوازن/ رنج وگنج سجع متوازی.1-3-2 . جناس: بیت 1- مستی و مستان جناس اشتقاق/ زندگی وزندگانی جنا س وسط // ب 3- شراب وشرجناس مذیل/ شراب وآب جناس زاید.1-3-3-1 . تکرار واژه: بیت 1- از// ب 4- خواهی/ از// ب 7- اندر// ب 9- تا.1-3-3-2 . هم حروفی: بیت 3- "ش"1-3-3-3 . هم صدایی: بیت 2- " آ " // ب 4- "ای"// ب 9-"آ".-1-4 بدیع معنوی:1-4-1 . تناسب: بیت 1- مستان و مستی و شراب// ب 2- عقل و شراب/ خانه و خراب// ب 3- شراب و عقل//ب 4- شراب وقرب و طاعت// ب 5- وادی و کاروان و منزل// ب 6- دخل و گنج// ب 7- چشمه و بحر/ لولو وگنج وخراب// ب 8- حلقه و سندان و باب // ب 9- شب و آفتاب // ب 10 - مز د و عمل / تشنه و کاروان وسراب.1-4-2 .تضاد: ب 2- آبادان وخراب/ شراب وعقل// ب 3- شراب وعقل// ب 6- رنج وگنج// ب 8- رفت وآید//ب 9- تشنه وسراب.1-4-3 .ایهام: ندارد.2) غزل دهلوی-2-1 وزن : وزن این غزل فاعلاتن فاعلاتن فاعلات (رمل مسدس محذوف ) است.-2-2 قافیه : واژه های قافیه ی این غزل به ترتیب : آفتاب ،تاب، المآب ، خراب، خواب ، ناب، آب و آفتابهستند.-2-3 بدیع لفظی2-3-1 . سجع : بیت 1-آن و بیدلان سجع مطرف// ب 2- روی و کوی سجع متوازی / آفاق و عشّاق سجعمتوازی/ شمس و ح?سن سجع متوازن. بیت 2 موازنه دارد.2-3-2 . جناس: بیت 1- آفتاب و تاب جناس مطرف// 3- جان و جهان جناس وسط // ب 6- جوی و جایجناس شبه اشتقاق.2-3-3 . تکرار2-3-3-1 . تکرار واژه : بیت 1- اینک// ب 2- را// ب 4- نیم// ب 5- ناب.2-3-3-2 . هم حروفی: ندارد.2?2-3-3-3 . هم صدایی: بیت 1- "ای"// ب 2- "او"و"آ" // ب 4-"ای".-2-4 بدیع معنوی2-4-1 . تناسب: بیت 1- آفتاب و تاب// ب 2- آفاق و شمس/ عشّاق و ح?سن// ب 3- می و مست// ب 4- تیر وکمینگاه/ چشم وخواب// ب 5- گوهر و درج و عقیق و لولو// ب 6- سرو و جو// ب 7- ستاره و شعاع و آفتاب2-4-2 .تضاد: ندارد.2-4-3 . ایهام: ندارد.ب)بخش تحلیلی: مقایسه و ذکر مهم ترین نکات و ظرافت های موسیقایی هر دو غزلموسیقی بیرونیبه دلایلی که در بخش های بعدی آمده است، موسیقیِ بیرونی غزل سعدی هماهنگیِ بیشتری با محتوایِ شعردارد.موسیقی کناری و موسیقی درونیموسیقی کناری ودرونی هردوغزل جز مواردی که ذکر می شود جلوه ی ویژه ای ندارد. هردو غزل شامل تکرارمصوت "آ" و واج"ب" از هجای قافیه هستند. این لطیفه در موسیقی غزل سعدی بیشتر احساس می شود .تعداد ابیات غزل سعدی 10 بیت و غزل دهلوی 7 بیت است . در غزل سعدی مصوت " آ " 50 بار و واج3 بار تکرار شده است. در غزل / "ب" 31 مرتبه تکرار شده که به طور متوسط و به ترتیب در هر بیت 5 بار و 13 و / دهلوی مصوت " آ " 27 بار و واج "ب" 13 مرتبه تکرار شده که به طور متوسط و به ترتیب در هر بیت 8تقریبا 2 بار آمده است .بیشترین فراوانی مورد ذکر شده در بیت نهم غزل سعدی است :رفت باید تا به کام دل رسند شب نشستن تا برآید آفتاباز دیگر نکات موسیقایی قابل ذکر غزل سعدی هم حروفی واج"ش" در بیت سوم است :از شراب شوق جانان مست شو کآنچه عقلت می برد شرّ است و آبو در غزل دهلوی کاربرد موازنه در بیت دوم است :روی او آفاق را شمس الضّحی کوی او عشاق را ح سن الم آبدرغزل 10 بیتی سعدی فقط یک موردودر غزل 7 بیتی دهلوی 3 مورد شبه تنافر کلمه دیده می شود . درغزلسعدی: بیت 1- از، زندگی ودر غزل دهلوی: بیت 1- در،رسید و افتاد،تاب/ ب 3- چشم،می.موسیقی معنویبرتری بی چون وچرای غزل سعدی درموسیقیِ معنوی است. ظرافت هایِ معنایی غزل سعدی بسیار بیشتر وهنری تر هستند. در غزل سعدی به لحاظ معنایی برخی واژه ها نسبت به هم حالت موازی دارند مانند : غافل وخواب ، مستی و شراب، شراب و شر و آب، قرب و طاعت و خدمت، خفته و خواب ، منزل و کاروان ، تخم و2?دخل و . . .در غزل دهلوی نیز چنین تناسباتی دیده می شود مثل: آفتاب و تاب ، مست و خراب ، تیر و غمزه ،گوهر و درج و عقیق و ...اما آن چه در موسیقی معنوی باعث باعث برتری غزل سعدی است 8 مورد تقابل وتضاد واژه ها نسبت به برخی دیگر است که درغزل دهلوی وجود ندارد.این تقابل ها به ترتیب بدین گونه اند :بیت 2 – شراب و عقل ، آبادان و خراب / ب 3 – شراب و عقل / ب 6 – رنج و گنج / ب 8 – رفت و آید /ب 9- تشنه و سراب.2?غزل 357 کلیات سعدی1 ای پسر دلرُبا وی قمر دلپذیر از همه باشد گریز ، وز تو نباشد گزیرتا تو مصور شدی در دل یکتای من جای تصور نماند دیگرم اندر ضمیر3 عیب کنندم که چند در پی خوبان روی چون نرود بنده وار هرکه برندش اسیر؟بسته ی زنجیر زلف زود نیابد خلاص دیر برآید به جهد هر که فروشد به قیر5 چون تو بتی بگذرد سرو قد سیم ساق هرکه در او ننگرد مرده بود یا ضریرگر نبرم ناز دوست، کیست که مانند اوست؟ کبر کند بی خلاف هرکه بود بی نظیر7 قامت زیبای سرو کاین همه وصفش کنند هست به صورت بلند، لیک به معنی قصیرهرکه طلبکار تو است روی نتابد ز تیغ و آنکه هوادار توست بازنگردد به تیر9 بوسه دهم بنده وار بر قدمت، ورس?رَم در سر این می رود بی سروپایی مگیرسعدی اگر خون و مال صرف شود در وصال آنت مقامی بزرگ، اینت بهایی حقیر11 گر تو ز ما فارغی، وز همه کس بی نیاز ما به تو مستظهریم ، وز همه عالم فقیرغزل 441 دیوان دهلوی1 خال و تو حال من، هردو سیه همچو قیر ذهنِ من و روی تو ، هر دو چو ماه منیرقد? من و ابرویت همچو کمان کژ بود قد? تو و قول من راست بود همچو قیر3 فرق تو و جسم من هر دو چو ماه نو است موی تو و روز من هر دو چو شب گشت تیرقهر تو و صبر من، تلخ چو زهر آمده است وصل تو و کام من هیچ چو ام?ید پیر5 لطف تو و عشق من همچو فرح جانفزا ح?سنِ تو شعر ح?سَن، هر دو روان دلپذیرالف)بخش بدیعی و عروضی1)غزل سعدی-1-1 وزن: وزن این غزل مفتعلن فاعلن، مفتعلن فاعلن (منسرح مثمن مطوی مکشوف) است.-1-2 قافیه : واژه های قافیه به ترتیب: دلپذیر، گزیر، ضمیر،اسیر، قیر، ضریر، بی نظیر، قصیر، تیر، مگیر، حقیر وفقیر هستند.-1-3 بدیع لفظی-1-3-1 سجع: بیت 1- پسر و قمر سجع متوازی/ پذیر و گزیر سجع متوازی// ب 2- یکتا و جا سجع مطرف//ب 4- زلف و زود سجع متوازن// ب 5- سیم و ساق سجع متو ازن// ب 6- دوست و کیست و اوست سجعمتوازی// ب 7- صورت و قامت سجع متوازی// ب 8- تیغ و تیر سجع متوازن/ نتابد و نگردد سجع متوازن //ب 10 - مال و وصال سجع مطرف/ آنت و اینت سجع متوازی. بیت هشتم و نیز دو نیم مصرعِ مصرعِ دومِ بیتهفتم و دهم موازنه دارند.271-3-2 . جناس: بیت 1- گریز و گزیر جناس خط// ب 2- مصور و تصور جناس لاحق// ب 9- سر و سر جناستام.1-3-3 . تکرار1-3-3-1 . تکرار واژه: بیت 4- به// ب 7- به// ب 8-که/ توست// ب 11 - وز/ ما/ همه.1-3-3-2 . هم حروفی: بیت 1-"ز"و"ر"// ب 2- "ت"و"ر"// ب 3- "ن" و"ر"// ب 4- "س" و"د"و "ز" و"ر" // ب 5- "س" و "ب"// ب 6-"س"// ب 7- "س"// ب 8- "ت"// ب 9-"س".1-3-3-3 . هم صدایی : بیت 10 -"آ".-1-4 بدیع معنوی1-4-1 . تناسب: بیت 1- دلربا و دلپذیر/ گریز و گزیر// ب 2- دل و ضمیر/ مصور و تصور// ب 3- بنده و اسیر//ب 4- بسته و زنجیر و خلاص// ب 5- ب?ت و قد و ساق/ مرده و ضریر// ب 6- ناز و کبر// ب 7- قامت و سروو بلند// ب 8- طلبکار و هوادار/ تیغ و تیر// ب 9- سر و پا.1-4-2 . تضاد: بیت 1- باشد ونباشد// ب 3- ر?وی و نرود // ب 4- دیر و زود // ب 7- بلند و قصیر / صورتومعنی// ب 9- سر وپا// ب 10 - آنت و اینت// ب 11 - بی نیاز و فقیر.- 1-4-3 . ایهام: بیت 2- یکتا ایهام دارد به 1- نازک 2- یکدانه// ب 3- بنده وار ایهام دارد به 1- مانند بردگان 2مانند خود?شاعر// ب 7- صورت ایهام تناسب دارد با قامت.2) غزل دهلوی-2-1 وزن: وزن این غزل مفتعلن فاعلن، مفتعلن، فاعلن (منسرح مثمن مطوی مکشوف ) است.-2-2 قافیه: واژه های قافیه در این غزل به ترتیب: قیر، منیر، قیر،تیر، پیر و دلپذیر هستند.-2-3 بدیع لفظی2-3-1 . سجع: ب 1- خال و حال سجع متوازی/ قیر و منیر سجع مطرف//ب 3- موی و روز سجع متوازن/ فرقو روز سجع متوازن// ب 4- قهر و زهر و صبر سجع متوازی/ وصل و تلخ سجع متو ازن// ب 5- عشق و شعرسجع متوازن/ من و ح?س?ن سجع مطرف. بیت های اول ، سوم، چهارم و پنجم موازنه دارند.-2 . جناس: بیت 1- خال و حال جناس خط// ب 5- ح?سن و ح?س?ن جناس محرّف. 3-22-3-3 . تکرار2-3-3-1 . تکرار واژه : بیت 1- من/ تو// ب 2- قد(ردالصدر الی الابتدا)من/ همچو/ بود// ب 3- من/ تو/ چو //ب 4- من/ تو/ چو// ب 5- تو.2-3-3-2 . هم حروفی : ندارد."ُ"- 2-3-3-3 . هم صدایی: بیت 1-"ُ" // ب 2-"ُ" // ب 3-"ُ" // ب 4-"ُ" // ب 528-2-4 بدیع معنوی- 2-4-1 . تناسب: بیت 1- خال و سیه و قیر/ روی و ماه// ب 2- قد و ابرو / کمان و تیر/ قول و راست // ب 3جسم و مو و فرق/ روز و شب و ماه // ب 4- زهر و تلخ/ وصل و کام// ب 5- شعر و روان .2-4-2 . تضاد: بیت 2- کژ و راست// ب 3- روز وشب// ب 4- قهر و وصل.2-4-3 . ایهام:بیت 1- خال ایهام دارد به 1- خال صورت 2- نقطه// ب 2- راست صنعت استخدام دارد 1- قد توراست است 2- قول تو راست است.ب)بخش تحلیلی: مقایسه و ذکر مهم ترین نکات و ظرافت های موسیقایی هر دو غزلموسیقی بیرونی74 ) هردو : وحیدیان کامیار، 1386 ) .« اوزان تند و ضربی است » وزن از اوزان دوری و وزنی شاد است ونیز
  • تعداد رکورد ها : 53