جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1782
بعد چهارم عالم طبیعت در حکمت صدرایی و نسبیت اینشتن
نویسنده:
سپیده رضی ، جعفر شانظری ، افشین شفیعی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از دغدغه­های فیلسوفان در طول تاریخ اندیشه­ی فلسفی، پاسخ­گویی به پرسش از چیستی و هستی زمان و مکان بوده و هست. به همین­منظور در این پژوهش سعی بر آن است تا مسأله­ی فضا و زمان در حکمت صدرایی و ارتباط آن با پیامدهای حاصل از فیزیک جدید تبیین شود و افزون بر مقایسه­ی تحلیلی دو دیدگاه، ابعاد جدیدی از این مسأله­ی پیچیده و مبهم اشاره ­گردد. نگاه صدرا به مسأله­ی زمان با توجه به مبانی تفکر او در وجودشناسی به ویژه حرکت جوهری، سازگاری بهتری با یافته­های جدید فیزیک­دانان چون اینشتن دارد. از مهمترین دست­آوردهای این مقاله، با توجه به نگاه هستی­شناسی صدرالمتالهین از زمان، دست­یابی به نگاهی جامع­نگر و با دامنه­ای وسیع به مسأله­ی فضا - زمان است که دیدگاه فضا - زمان نظریه­ی نسبیت را پوشش می­دهد و با توجه به مسأله­ی زمان مشترک، الگویی اتصال و یکپارچگی عالم طبیعت را با ابعادچهارگانه به تصویر می­کشد. روش مورد استفاده در این پژوهش اسنادی – تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه‌ای است. آثار اصلی صدرالمتألهین و پژوهش­های اینشتن در نظریه نسبیتمنبع این پژوهش است.امید است این نگرش افزون بر آشکارسازی زوایای فلسفی مسأله­ی زمان، بتواند راه­گشای انکشاف ابعاد جدیدتری برای فیزیک­دانان باشد.
صفحات :
از صفحه 91 تا 114
منوچهر صدوقی‌سها: فلسفه منحصر به حکمت متعالیه شده است / حیات فلسفه را احساس نمی‌کنم
شخص محوری:
منوچهر صدوقی‌سها
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
منوچهر صدوقی‌سها معتقد است یکی از آسیب‌هایی که اکنون در این ایام به فلسفه ما وارد شده، منحصر کردن آن به حکمت متعالیه است، البته هستند کسانی که در باب مکاتب دیگر هم بحث می‌کنند، ولی امروز سنت غالب، حکمت متعالیه است.
نگاهی به آرای حسن حنفی؛ باید از حکمت متعالیه عبور کرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
حسن حنفی از شخصیت­های معاصر مصری است که بیش از ۵۰ سال از عمرش را صرف پروژه میراث و تجدد کرد و بر خیلی از نظریه پردازان معاصر مؤثر بوده است.
اعوانی: حکمت علوی آنچه که بین حکمت رسمیِ افلاطون و حکمت قرآنی ملاصدرا حق بوده را گرفته است
نویسنده:
غلامرضا اعوانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
غلامرضا اعوانی: اگر حکمت یک معنا دارد، نمی‌توانیم دو نوع حکمت داشته باشیم. درجات حکمت را داریم، اما حکمت یک معنا دارد که دارای شدت و ضعف است و این نور ما را از افتادن به ظلمت نجات می‌دهد. همچنین، این فقط نزد حکمای اسلامی اتفاق افتاده و از دستاوردهای بزرگ ایرانیان و شیعیان است و این حکمت علوی محسوب می‌شود که بین حکمت رسمیِ افلاطون و حکمت قرآنی ملاصدرا آنچه را حق بوده گرفته است و می‌گوید من دارم آن را احیا می‌کنم.
مساله اتصاف ماهیت به وجود در حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: سیداحمد حسینی ؛ استاد راهنما: محمد سعیدی مهر ؛ استاد مشاور: رضا اکبریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در نظرگاه مشهور, ثبوت وجود برای ماهیت مصداق قاعده فرعیه است. لازمه جریان قاعده فرعیه در موارد حمل وجود بر ماهیت، ثبوت ماهیت به عنوان موضوع است. ثبوت ماهیت در رتبه سابق بر وجود, منجر به یکی از دو مشکل تسلسل یا تقدم شیء علی نفسه می گردد. فارغ از خاستگاه و چرایی طرح این مساله در سنت فلسفی ـ کلامی مان, ملاصدرا پاره ای از پاسخ های ارائه شده به این مشکل توسط پیشینیان را, در برابر اصالت وجود می انگارد. برخی از پیشینیان او, هلیات بسیطه را از ذیل قاعده فرعیه خارج نموده اند. از منظر آنان, قاعده فرعیه محدود به قضایایی است که در صدد بیان ثبوت واقعیتی برای واقعیت دیگر بوده باشند. آنان در هلیات بسیطه, وجود را اعتباری انگاشته و هلیات بسیطه را مصداق ثبوت شیء می دانند. ملاصدرا در خروج تخصصی هلیات بسیطه از ذیل قاعده فرعیه, با پیشینیان خود همدل است. خروج تخصصی هلیات بسیطه از قاعده فرعیه الزاماً با درست ساخت بودن «انسان موجود است» در تنافی نمی باشد اما با باز تعبیر عکس الحملی آن ـ یعنی «این وجود انسان است»ـ هم قابل جمع است. از منظر ملاصدرا نمی توان ثبوت الماهیه را منهای وجود تبیین کرد و حال آن که او از عهده تبیین ثبوت الوجود منهای ماهیت بر می آید. ملاصدرا در مواضع متعددی بر اساس جریان قاعده فرعیه در هلیات بسیطه, بر اصالت وجود استدلال می کند. این امر خروج تخصصی هلیات بسیطه از قاعده فرعیه را بر نمی تابد بلکه تنها با توسعه ای در قاعده فرعیه قابل توجیه خواهد بود. بر اساس این توسعه, قاعده فرعیه علاوه بر ثبوت خارجی, ثبوت به اعتبار منشا انتزاع را هم شامل می شود؛ توجیهی که در متون صدرا شواهد عبارتی فراوانی دارد. ملاصدرا افزونه ای بر قاعده فرعیه روا می دارد که فخر رازی و دوانی به شدت از آن پرهیز داشتند. بر این اساس ثبوت شیئی برای شیء دیگر, علاوه بر ثبوت مثبت له, ثبوت ثابت را هم لازم دارد. بر این اساس حتی در بازسازی عکس الحملی هلیات بسیطه, با مشکل مواجه می شویم؛ چرا که ماهیت در کسوت محمول قرار گرفته و لازم است از ثبوت برخوردار باشد. به ظاهر ملاصدرا برای برون رفت از این اشکال راهکاری ارائه نمی کند. علامه طباطبایی عکس الحمل را معادل خروج تخصصی هلیات بسیطه از قاعده فرعیه می انگارد. به نظر می رسد که در فلسفه علامه باید از دو عکس الحمل سراغ گرفت؛ یکبار عکس الحملی که در مدخل نهایه الحکمه مطرح شده و با حد وسط واقعیت شکل می گیرد و دیگر بار عکس الحملی که در فصل تخصص بدایه الحکمه مطرح می شود و مقتضای اصالت وجود انگاشته شده است. می توان پاسخ سومی را به علامه نسبت داد که علامه بر اساس آن، ماهیتِ در کسوت محمول را هم انکار می کند. به نظر می آید که علامه تلقی واپسین ملاصدرا از قاعده فرعیه را همسو با قرائت خویش می خواند. در فرجام بخشی این مساله در وهله اول لازم است متونی که ملاصدرا ناظر به دشتکی, دوانی و میرداماد نگاشته، مشخص گردد. با برآوردن این امر، هم می توان در هندسه فکری ملاصدرا, منابع اندیشه او را بدست داد و هم خوانش ملاصدرا از پیشینیان را مورد ارزیابی قرار داد. از دیگر سو, پراکندگی بحث اتصاف در مجموع آثار ملاصدرا لازم می آورد به جمع آوری گفتار او در مواضع مختلف مبادرت ورزیم تا ارائه خوانشی منسجم و جامع از او فراهم شود. آثار علامه طباطبایی اگر چه مبتلی به این پراکندگی نمی باشند؛ اما به نظر می آید برخی از مبانی او قابل بکار گیری جهت پاسخ به این مشکل می باشند و استمرار این مبانی و تفطن به لوازم متافیزیکی آن بر عهده این رساله است.
تاثیر علم النفس ملاصدرا بر معادشناسی در حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: صغری اسمعیل‌پور ؛ استاد راهنما: عباس عباسزاده ؛ استاد مشاور: ناصر فروهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع تاثیر علم النفس ملاصدرا بر معاد شناسی در حکمت متعالیه، در حول محور نفس و ارتباط نفس با معاد می چرخد. بدین معنا که از نظر ملاصدرا غیر از اعضا و جوارح و ابدان مادی، امر دیگری در باطن انسانهاست که منشأ احساسات و ادراکات و فعل و انفعالات ارادی و غیر آنهاست و آن همان نفس ناطقه آدمی است. و این امر مسلم است که منشأ ادراکات و احساسات در تمام موجودات یکسان نیست و روشن است که هر یک از موجودات آثار خاصی دارند که موجب امتیاز آنها از یکدیگر می شود. این نفس بعد از مفارقت از بدن عنصری، همیشه خیال بدن دنیوی خود را می نماید و در روز قیامت همین که خیال بدن خود را نمود، بدنی مطابق بدن دنیوی از نفس صادر می شود و نفس با چنین بدنی در معاد محشور خواهد شد. روش تحقیق در این رساله، روش توصیفی، تحلیلی و کتابخانه ای است نتایج حاصل از این تحقیق، بدین قرار است. الف: بر پایه وجود شناسی ملاصدرا، هستی بر سه بخش تقسیم می شود: وجود مادی، وجود مجرد خیالی و وجود مجرد عقلی. ب: درهستی شناختی ملاصدرا، هر موجود در یک مرتبه از مراتب هستی قرار می گیرد وتعین وتشخص پیدا می کند، در این میان تنها نفس است که در جایگاه و مرتبه مشخص و ثابتی باقی نمی ماند. هرچند در اولین طلیعه وجود، در ماده جسمانی ظاهر می شود، ولی بر اثر حرکت جوهری و اشتداد وجودی، به مرتبه حیوانی وشأن ادراکی نائل می گردد و وارد مرتبه وجود خیالی و جهان مثالی می شود. ج: از دیدگاه ملاصدرا، معاد جسمانی امری مسلم است. زیرا بنابر برهان های عقلی و با توجه به تجرد قوه خیال، شخص محشور در روز قیامت، همان انسان موجود در همین دنیاست. د: از نظر ملاصدرا بهشت و جهنم مراتب وجودی انسان است بهشت هر کسی، عالم اختصاصی خود اوست و درجات بهشت و درجات جهنم چیزی جز درجات وجودی انسان که در همین دنیا تحصیل کرده، نیست.
تحلیل نقش دور هرمنوتیکی در حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: حسین مخیران ؛ استاد راهنما: محمد کاظم علمی سولا ؛ استاد مشاور: علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پیداست که «دور‌ هرمنوتیکی» پدیده‌ای غربی است که توسط فلاسفه غربی مطرح شده است. این پژوهش مدعی است که در فرایند مطالعه و بررسی نوشته‌های ملاصدرا، او از پدیده «دور‌ هرمنوتیکی» به گونه صریح یا ضمنی در اثبات نظریات خود بهره برده است. این پژوهش در راستای دستیابی به اهداف خود در پی ارائه پاسخ‌هایی در خور به این پرسش‌ها است. الف) خاستگاه بنیادی و شالوده‌های نظری «دورهرمنوتیکی» بر پایه هرمنوتیک غربی چیست؟ ب) بر پایه گونه‌های مصادیق دور هرمنوتیکی به کار رفته در نوشته‌های ملاصدرا، بنیادهای جایگزین برای «دورهرمنوتیکی» بر پایه حکمت متعالیه برای فرآوری فهم چیست؟ ج) گونه‌های دور هرمنوتیکی به‌کاررفته در نوشته‌های ملاصدرا با کدام‌یک از فیلسوفان هرمنوت همانندی بیشتری دارد؟ نخست روشنگری درباره گونه‌های دور هرمنوتیکی در اندیشه‌های هرمنوت‌های غرب می‌تواند به‌عنوان پاسخی در خور به پرسش نخست باشد. در پاسخ به پرسش دوم افزون بر بیان زیرساخت‌های فلسفی ملاصدرا به‌عنوان شالوده‌های «دورهرمنوتیکی» می‌توان سیمای این گونه دور را در مسائلی چون اثبات نفس و بدن، هیولا و صورت، عقل نظری و عقل عملی و دورهرمنوتیکی میان پیش فرض‌های فلسفی پیشینیان و برخی از آیات قرآن و سرانجام رسیدن به‌ برخی نظریه‌پردازی‌های مشاهده کرد. پاسخ‌ به پرسش سوم ناظر به نظریات هرمنوت‌های غرب و ملاصدرا و همکنشی و سنجش میان آن‌ها است تا از این رهگذر نزدیکی دیدگاه‌های فلسفی ملاصدرا با اندیشه‌های فیلسوفان غرب ژرف‌تر به واکاوی گذارده شود.
تحلیل و نقد دیدگاه اتو از امر قدسی از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: مهدی قربان زاده ؛ استاد راهنما: علی شیروانی ؛ استاد راهنما: مهدی لکزائی ؛ استاد مشاور: محمدمهدی علیمردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
رودلف اتو در کتاب مفهوم امر قدسی به تحلیل امر قدسی پرداخته است. از نظر او امر قدسی دارای عناصر عقلی و غیرعقلی(فراعقلی) است و ادیان تا به حال از منظر عقلی و اخلاقی بدان نگریسته‌اند، اما اتو خودش از منظر فراعقلی به بررسی امر قدسی پرداخته و آن را تحلیل کرده است. اتو اصطلاح The Holy را وافی به مقصود نمی‌دانست، از واژه تازه‌ای بدین منظور بهره برد و آن را امر مینوی(Numinous) نامید. به نظر اتو، امر مینوی دارای مؤلفه‌های ذیل است: موجب احساس مخلوقانه، داشتن رازبودگی، مهابت و جذبه. خود مهابت نیز عناصر ذیل را دارد: ترس، شوق، استیلا و مؤلفه رازبودگی نیز «امر مطلقا دیگر» را در خود دارد. اتو ‌از اندیشمندانی مثل کانت، شلایرماخر، آلبرشت و جنبش رمانتیسیزم تاثیر پذیرفت. از منظر تفکر صدرایی مراتب مختلفی از شناخت امر قدسی در میان اهل مکاشفه، حکیمان، اهل ایمان و اهل تسلیم وجود دارد. حکمت متعالیه در عین این که تحلیل‌های عقلی مختلفی از امر قدسی دارد، از تحلیل‌های فراعقلی(ادراک شهودی) نیز بهره برده است. از دیگر زمینه‌هایی که حکمت صدرایی به تحلیل امر قدسی پرداخته است عبارتند از عشق عرفا و مهابت امر قدسی. پیروان فلسفه صدرایی نیز در برخی از مباحث با اتو هم‌رأی هستند. صدراییان در شناخت امر قدسی از هر دو رویکرد عقلی و شهودی استفاده می‌کنند. پیروان ملاصدرا حتی معتقدند که ادراک امر قدسی خود سرّ است و هرچند ادراک او برای همه میسر است، اما مراحلی از ادراک او خود سرّ محسوب می‌شود و این سر نیز خود مراتب مختلفی دارد. عناصری از هر دو تفکر به همدیگر نزدیک هستند. مثلا تجربه ترس او و تجربه بیان‌ناپذیر بودن این تجربه، نزدیک بودن فطرت با حس مخلوقیت و پیشینی بودن امر قدسی. هر دو تفکر در زمینه تجربه امر قدسی ذاتگرا بوده، مخالف ساختارگرایی هستند. در عین حال، عناصری از هر دو تفکر با یکدیگر متفاوتند؛ مثلا بخش‌هایی از شهود که از منظر تفکر صدرایی فاقد اعتبارند، ولی از منظر اتو خود شهود هدف است و نیز «ذات غیب‌الغیوب» با امر مطلقا دیگر تا حدودی با هم تفاوت دارند.
نفس نباتی در فلسفه مشاء، اشراق و حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: امیر نظرپور چهارتکابی ؛ استاد راهنما: عباس جوارشکیان ؛ استاد مشاور: سید مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فیلسوفان هنگامی که به آثار گیاهان توجه می‌کردند، چنین آثار ناهمگون و متنوع در گیاهان را نه به جواهر عقلی، نه به ماده و نه به جسمیت آنها مرتبط می‌دانستند. بنابراین می‌توان گفت منشأ این آثار همان نفس نباتی است. در نظر مکاتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه نفس نباتی کمال اول برای جسم طبیعی آلی است از آن جهت که تغذیه، رشد و تولید مثل دارد و تنها در بخشی از قوای نفوس گیاهی با یکدیگر اختلافات جزئی دارند. در نگاه سه مکتب اسلامی، به خصوص حکمت مشاء و اشراق، بیشتر عبارات و نوشته‌ها به سمت این است که نفوس نباتی جسمانی و صور منطبع در ماده می‌باشند و ترازو عبارات بیشتر به سمت عدم تجرد نفس نباتی سنگینی می‌کند؛ اما با این حال عباراتی در مورد هر سه مکتب به ویژه حکمت متعالیه وجود دارد (از جمله: غایت داشتن موجودات عالم، شعورمندی مادیات، سریان عشق و حیات در کل هستی و...) که نمی‌گذارد به راحتی نفوس نباتی را مادی و جسمانی بدانیم. در میان معاصران ملاصدرا کسانی چون ملارجبعلی تبریزی و قاضی سعید به صراحت به تجرد نفوس نباتی قائل هستند؛ به طوری که تبریزی استدلالی در این خصوص ارائه می‌دهد. تحقیقات تجربی که بر روی انواع گیاهان انجام شده، نشان‌دهنده این است که گیاهان دارای ادراک منحصر به فردی هستند. با وجود آثاری مانند حیات و ادراک ماده، تله پاتی گیاهان، علم، احساس ترس و درد و شعور منحصر به فرد آنان، ما را ملزم می‌کند که چنین آثار و افعال هدفمندی که از گیاهان سر می‌زند را به یک مبدأ فاقد شعور و ادراک نسبت ندهیم. توجه به بُعد ملکوتی گیاهان ما را ملزم می‌کند که رفتار و نگرش مادی و تک بُعدی خود را نسبت به آنان تغییر دهیم. با این وجود قانون گزاران باید با طرح قوانینی حقوق گیاهان را به رسمیت بشناسند.
حدوث دهری در حکمت یمانی و مقایسه آن با نظرگاه حدوث در حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: سیده سکینه احمدی ؛ استاد راهنما: عبدالرضا صفری حلاوی ؛ استاد مشاور: مهدی خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
حدوث و قدم یکی از اصطلاحات و مسائل فلسفه ی اسلامی است و مربوط به آغاز پیدایش جهان است . حکما برای حدوث اقسامی ذکر کرده اند از جمله : حدوث ذاتی ، حدوث زمانی ، حدوث بالحق، حدوث دهری . متکلمان و فلاسفه در مسأله ی حدوث عالم اختلافات زیادی با همدیگر داشتند و لذا تحقیق در این موضوع با دشواریهای گوناگونی روبرو بود. حکیم الهی علامه میرداماد از جمله کسانی است که در این عرصه قدم گذاشت تا مشکل را حل کند؛ وی در این زمینه قائل به نظریه «حدوث دهری شد .میرداماد این نظریه را برای حل اختلافات بین حکما و فیلسوفان در مسأله ی مهم ربط حادث با قدیم طراحی کرده است.» این نظریه،نظریه ای است کارساز و همساز با دیگر اصول معروف فلسفی است. «حدوث دهری» زائد بر «حدوث ذاتی» نیست بلکه میرداماد میخواهد مسبوقیت عالم به عدم دهری (عدم به معنای قدم دهری نه مقابل کلمه وجود زمانی) را ثابت کند. جایگاه حدوث دهری در حکمت متعالیه به دلایلی از جمله نظام فلسفی ملاصدرا بر اصالت وجود مبتنی است و حدوث دهری بر اصالت ماهیت مبتنی است؛از این رو ملاصدرا این نظریه را در حکمت متعالیه مسکوت گذاشته است.
  • تعداد رکورد ها : 1782