جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 569
عقل و ایمان از دیدگاه غزالی و ابن رشد
نویسنده:
مجتبی هژیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه بین ایمان و عقل همواره مورد توجه خرد ورزان عقل گرا و مومنا ن دین مدار بوده و هست. در جهان اسلام نیز این بحث از مهمترین مسائل مورد توجه اندیشمندان مسلمان خصوصاً غزالی و ابن رشد بوده است. غزالی در دفاع از دینداری به نقد عقل پرداخت.ابن رشد در دفاع از فلسفه و خرد ورزی به نقد غزالی و بیان ناتوانی او از فهم مقصود فلاسفه پرداخت و بر سازگاری و توافق ایمان و عقلتأکید نمود. آنچه در این پایان نامه مورد نظر است،این است که سعی کنیم تا به مقایسه دیدگاه دو اندیشمند و متفکر بزرگ اسلامی، یعنی ابو حامد غزالی و ابوالولید ابن رشد در خصوص رابطه عقل و ایمانبپردازیم. و تلاش ما بر آن است که این مقارنه و مقایسه، به دور از هر گونه پیشداوری و تعصب انجام گیرد. در این نوشتار نشان داده خواهد شد که تعارض بدوی در دیدگاه غزالی با رجوع به دین و برتری دادن ایمان در برابر عقل، قابل حل است.از دیدگاه ابن رشد، تأویل عقلانی متون دینی منطبق با برهان و استدلال منطقی که منحصراً توسط فلاسفه انجام گرفته باشد، عامل حل تعارض دین و فلسفه است. غزالی بر این باور است که اعتقاد و ایمان دینی را نمی توان با استدلال علمی و فلسفی فهمید، اگر هم چنین کنیم این ایمان علم زده و عقل زده است و کاری از پیش نمی برد جز اینکه بر شک و حیرت می افزاید. ابن رشد معتقد است که نظر برهانی در موجودات و جهان هستی حق است و شریعت بدان دستور داده، لذا هرگز به مخالفت با آنچه در شرع آمده، منجر نمی گردد، زیرا حق با حق معارضه ندارد بلکه همواره موافق با آن است و بدان شهادت می دهد. بدین طریق ابن رشد اثبات می کند که دین طالب نظر عقلی است و نظر عقلی همان فلسفه است.ابن رشد علاوه بر اینکه به پیوند و سازگاری بین عقل و ایمان پرداخت، معتقد بود که در پی بردن به حقایق عالم، باید عقل را در همه امور نسبت به ایمان برتری داد.
نقدی بر کتاب «الکلینى و تأویلاته‌الباطنیه»
نویسنده:
محمدرضا سبحانی‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نقد، مناظره و احتجاج در میان مذاهب اسلامی سابقه‌ای دیرین دارد. صدها سال است عالمان مذاهب شیعه و اهل سنّت، بنیان باورها و رفتارهای یکدیگر را نشانه رفته و بر بطلان یا انحراف آن استدلال می‌کنند، از این رو نقد بین مذهبی امری نوپیدا نیست.امّا حمله به معتبرترین کتاب حدیثی شیعه و باطل دانستن احادیث آن از جانب نویسندگان اهل سنت امری جدید است که صلاح عبد الفتاح خالدی به آن اقدام کرده است. جایگاه رفیع کتاب کافی و نویسنده آن نزد شیعیان، هر شیعه آگاهی را به پاسخگویی به شبهات وارده و دفاع از این کتاب فرا می‌خواند.خالدی با نادیده گرفتن پاسخ‌های هزار ساله عالمان شیعه به شبهات وارده، یکبار دیگر شبهات تکراری را، این بار نسبت به احادیث کافی مطرح ساخته و بر نویسنده آن، مرحوم کلینی تاخته است.او در کتاب خود الکلینی و تأویلاته الباطنیه هم از روش‌های صحیح نقد دور مانده است و هم در کاربرد معیارهای صحیح و مقبول نقد حدیث، یعنی قرآن و حدیث دچار لغزش شده است.این نوشتار، با بیان روش‌های صحیح و معیارهای مقبول نقد حدیث، در مقام پاسخگویی به این شبهات و بَرنمودن لغزش‌های خالدی است. راهی که اساتید و بزرگان پیشین آن را هموار ساخته‌اند.
بررسی تطبیقی انواع آزادی در دیدگاه مفسرین علامه طباطبایی (ره)، شهید مطهری (ره)، مرحوم علی صفایی حائری (ره)، دکتر وهبه زحیلی
نویسنده:
مهدی طاهری‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آزادی، مقوله‌ای است چند وجهی که اندیشمندان از زوایای گوناگون به آن پرداخته‌اند. تلقی‌های متفاوت از مفهوم آزادی به علاوه تأکید بر حوزه‌های مختلف حیات انسانی که از این تعاریف تأثیر پذیرفته‌اند ما را به اهمیت گفتگو جهت تفاهم بیشتر و عمیق‌تر از این مقوله رسانده است. از مبنایی‌ترین جوانب آزادی، موضوع «جبر و اختیار» است که قرنها مفسران، فیلسوفان و متکلمان فِرق اسلامی پیرامون آن بحثهای مفصل نموده‌اند. قلمرو چالش‌برانگیز دیگری که نوع تلقی از آزادی در آن تاثیر روزافزن نهاده، «سیاست و اجتماع» می‌باشد که محل تقابل بسیاری از روشن‌فکران و صاحب‌نظران دینی و غیر دینی بوده و هست. اما شاید بتوان حوزه «تعلیم و تربیت» را از کاربردی‌ترین حیطه‌های متأثر از آزادی دانست که به نظر می‌رسد نزد غالب اندیشمندان و مفسران در حاشیه قرار گرفته و مغفول مانده است.به دلیل گستره وسیع این مقوله، در تحقیق حاضر با استفاده از مجموعه آثار به جا مانده از عالمان دینی مذکور، تلاش شده تا مسأله آزادی در تمامی جوانب ارائه شده، جمع‌بندی گردد و راهکار عملیاتی، نوع ارتباط و تقدم و تأخر تلقی‌های مختلف از آن مورد بررسی قرار گیرد.نتیجه این فرایند، نشان می‌دهد که از نگاه مفسرین قرآن برای آدمی چهار مرحله آزادی به این ترتیب وجود دارد: 1- آزادی از جبرهای درونی و بیرونی موثر در انسان 2- آزادی فکر قبل از تعلیم 3- آزادی از اسارت بتها تا رسیدن به حریت (آزادی پس از تعلیم) 4- آزادی از حریت و رسیدن به مقام عبودیت.جز آزادی فلسفی که در وجود انسان هست و در شرایط خاصی فرصت ظهور و بروز می‌یابد، در برابر هر یک از مراحل فوق موانعی(رادع یا سلب‌کننده) وجود دارد که برای رفع آنها تا رسیدن به آن سطح از آزادی، نیاز به عواملی مستقل می‌باشد. امید است که این تحقیق کمکی باشد برای فهم و عمل به این تعالیم آسمانی و پرورش نسلی مومن و متقی و انقلابی، به روشی که آزادی و اختیار- این حقیقی‌ترین عنصر انسانیت-را از آدمی سلب نگردد.
ویژگی‌های دین‌شناسی سید حسین نصر
نویسنده:
ندا مقصودی مود
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله ی حاضر در جستجوی « ویژگی های دین شناسی سید حسین نصر» است. این مقصود را در قالب چهار محور و زیر عنوان مورد بررسی قرار دادیم ؛ دین و معرفت دینی، دین و علم جدید، فلسفه و دین و بحث تکثر ادیان. در این پژوهش با طرح چهار مبحث فوق، اهم نظرات نصر در باب مکتب سنت گرایی نیز، مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. در رسیدن به نتایج مورد نظر از برخی مباحث میانی استفاده کرده ایم، مواردی چون بیان تمایزاتی کهنصر میان دین و معرفت دینی می گذارد، همینطور تفاوت هایی که میان علم دینی و علم جدید قائل شده است؛ همچنین طرح نظریه وحدت متعالی ادیان که نصر در باب کثرت گرایی دینی، بدان معتقد است. از مهمترین دستاوردهای تحقیق این است که نصر، معرفت دینی را معرفت به ذات قدسی می داند که ثابت و لایتغیر است، و سنت را مشتمل بر دین می داند، از این رو معتقد است سنت امری ازلی و الهی است که همه مراتب هستی را در بر می گیرد و مشتمل بر وحی و عقل شهودی است؛ و معرفتی را معرفت دینی می خواند که با تکیه بر سنت باشد. نصر در بررسی دین و علم جدید در اردوگاه طرفداران علم دینی قرار می گیرد و راه نجات انسان مدرن را، بازگشت به علم دینی می داند. نصر فلسفه را بخش و قطعه ای از کلیّت جهان بینی دینی می داند که بدون آن فهم کاملی از جهان میسر نیست. وی همچنین در طرح نظریه وحدت متعالی ادیان معتقد است، پیروان همه ی ادیان الهی، با پایبندی به آئین ها و اعتقادات و آموزه های ادیان خود می توانند به رستگاری برسند.
محاکمه بین جلال‌الدین دوانی و غیاث‌الدین منصور دشتکی در شرح هیاکل النور سهروردی
نویسنده:
ابراهیم رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به گواه مورّخان فلسفه اسلامی، مکتب فکری شیراز، دوره ای از تاریخ فلسفه اسلامی به شمار می رود که در خلال آن، آثار و آراء فیلسوفان، عرفا و حکمای ادوار گذشته بازخوانی شده، در حوزه تفسیر و تحشیه مورد بررسی قرار می گیرند. از جمله بررسی های موفّق از این نوع، یکی شرحی است که محقّق دوانی، بر رساله «هیاکل النّور» شیخ اشراق می نویسد و دیگری، شرح غیاث الدین دشتکی، بر این رساله که به منظور جرح و نقد شرح دوانی نگارش یافته است. شارحان این اثر، ضمن شروح خود، وارد اهمّ مسائل فلسفه گشته، به ارائه راه حل هایی برای مسائل مزبور پرداخته اند. طیّ مناقشه فلسفی میان دو شارح در قالب نوشتار، اول از همه، «وجود»، رسماً، جایگزین «نور» فلسفه اشراقی می گردد، در حالیکه همچنان، بار معنایی «نور» را حفظ می کند؛ زیرا همانطور که اصطلاح نور، هم مفید معنای وجودشناختی است و هم مفید معنای معرفت شناختی، وجود، از نگاه هر دو شارح، هم بروزی در خارج دارد و هم ظهوری در نفس. این نکته، تکیه گاه اصلی موضوع «اتحاد عاقل و معقول» است که هر یک از دو فیلسوف، به طریقی، بدان باور دارد؛ البته، در مطالب گفته شده، عمدتاً، بیان دوانی، کامل تر است از دشتکی. در مرتبه دیگر، تأمل شارحان بر مسئله «علم حضوری نفس بر خود»، اهمیّت دارد که بویژه در بیان دوانی، متقدّم بر هر گونه معرفتی لحاظ می شود. علاوه بر این، از نگاه دوانی، نفس، در فرایندادراک، نقش فعّال دارد، نه منفعل، فعالیتی که ناشی از ارتباط آن با «عقل فعّال» است. دیگر مطلب مورد بحث که تعیین کننده معضل «ربط میان علّت و معلول» است، نظریه «تشأّن» محقق دوانی است که به موجب آن، معلول، شأنی از شوونات علّت، دانسته می شود و وجهی از وجوه آن.با این حال، در جایگاه داوری میان دو شارح، گفتنی است که چنانچه ملاک را آراء شیخ اشراق قرار دهیم، در غالب موارد، اختلاف دو شارح، ریشه در کاربرد واژه ها واصطلاحات دارد؛ بر این اساس، بیان دشتکی، به بیان شیخ، وفادارتر است. اما در صورتی که ملاک، در کنار آراء شیخ، خود مضامینی باشند که به اجمال یا تفصیل و به تلویح یا تصریح، مطرح می شوند، باید گفت که دوانی، در ارائه راه حل های بدیع برای مسائل مورد بحث، موفّق تر است.
بررسی مسئله خاتمیت از دیدگاه شهید مطهری، دکتر شریعتی و علامه اقبال لاهوری
نویسنده:
راضیه عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصل خاتمیت به عنوان یک آموزه جزمی ومسلّم اسلام به این معناست که با بعثت رسول گرامی اسلام پرونده نبوت در دو شکل تبلیغی و تشریعی مطلقاً بسته شد. اما در عصر جدید همگام با نوآوری و دستاوردهای علمی و فنی و به چالش کشیده شدن سنت و دین، عقیده خاتمیت از جمله مقولاتی بود که از سوی برخی از اندیشمندان معاصر مورد بازاندیشی قرار گرفت. اولین شخصیتی که تفسیری نوین از خاتمیت ارائه داد اقبال لاهوری، متفکر پاکستانی بود. می‌توان گفت سفره‌ای که اقبال در درک روشنفکرانه از دین گسترد، هنوز برای برخی روشنفکران امروز مأکولات فراوانی دارد. اما از میان متفکران معاصر شاید هیچ‌کس به اندازه دکتر شریعتی از اقبال تأثیر نپذیرفته است. تفسیری که اقبال و به تبع او شریعتی از خاتمیت ارائه دادند در ظاهر به نفی دیانت منتهی می‌شد نه ختم نبوت، و همین امر واکنش‌های متفاوتی را در بین اندیشمندان مسلمانبرانگیخت، که در این میان استاد مطهری نقش عمده‌ای در روشنگری افکار ایفا نمود. ایشان با تأکید بر بلوغ فکری و اجتماعی بشر در عصر خاتمیت و توانایی او در حفظ کتاب آسمانی خویش، تفسیری از خاتمیت ترتیب داده که بر چهار رکن استوار است: انسان و اجتماع- وضع خاص قانونگذاری اسلام- علم و اجتهاد- استعداد پایان‌ناپذیر قرآن و سنت.رساله حاضر به قصد بررسی آراء و نظرات این سه متفکر اسلامی در باب خاتمیت در چهار فصل نگارش یافت. فصل اول شامل مقدمه و کلیاتی درباره بیان مسأله، اهداف، پیشینه تحقیق و...می‌باشد. فصل دوم مشتمل بر پنج گفتار: ضرورت نبوت، اهداف نبوت، لوازم معنایی وتوجیه خاتمیت، ادله اثبات خاتمیت و فلسفه ختم نبوت است. فصل سوم به بررسی نظرات سه اندیشمند مسلمان معاصر، استاد مطهری، علامه اقبال لاهوری و دکتر شریعتی در خصوص خاتمیت پرداخته و پایان این فصل به تطبیق نظرات آن‌ها اختصاص یافته، به این نتیجه می‌رسیم که مقصود شریعتی و اقبال این نیست که نیاز بشر به تعلیمات الهی و وحیانی پایان یافته و بشر در اثر بلوغ فکری نیازی به این تعلیمات ندارد، بلکه مقصود ایشان استغنای از وحی جدید است نه مطلق وحی. و توجه آنان به عقل به معنای دادن وضع استقلالی به عقل در حوزه معرفت‌شناسی است نه چیزی بیشتر از این، لذا لازمه حرف آنان نفی دین نیست. در فصل چهارم پاره‌ای از شبهات برون دینی و درون دینی خاتمیت آورده و به پاسخ آن‌ها اشاره شده است.
کثرت‌گرایی دینی از دیدگاه جان هیک و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
طیبه سنچولی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیوند انسان و دین قدمت دیرینه دارد . نقش تحول آفرین دین در جوامع بشری ، تعدد پیام آوران ادیان ، تغییر پذیری معرفت دینی ، یکی از پیچیده ترین مسائل حوزه ی معرفت بشری است. کثرت گرایی دینی یکی از بحث های مهم عصر امروز است که اندیشمندان زیادی از جمله جان هیک در جهان مسیحیت و علامه طباطبایی(ره)در جهان اسلام بدان پرداخته است.این تحقیق مجال اندکی است برای پرداختن به آرای این دو بزرگوار در مورد کثرت گرایی دینی جان هیک را می توان یکی از بزرگترین نظریه پردازان در امر کثرت گرایی دینی خواند. ایشان به سه مقطع در تاریخ دین معتقدند و تاریخ دینی را در این سه مقطع دارای تحول می بیند.از نظر جان هیک ادیان مشترکند و تاکید ایشان بر غایاتی مشترک است و دیندرواقع تحولی از خودمداری به حق مداری می باشد. جان هیک به تجربه ی دینی معتقد است و آن را یکی از پایه های نظریه خود درمورد کثرت گرایی قرار می دهد . جان هیک به عارفان مسلمانی چون ابن عربی و مولوی ارادت خاصی دارد و برخی اشعار آنها را از جمله دلایل کثرت گرایی در اسلام می خواند. در این تحقیق به اصول کثرت گرایی جان هیک پرداختیم و هرکدام را جداگانه مورد بررسی قراردادیم.علامه طباطبایی صاحب کتاب گران سنگ المیزان در مورد دین معتقدند که دین خودش معرفت است و از معارف قلبی است که هیچ اکراهی در آن نیست و ایشان معتقدند که دین انسان را به حق می رساند . از نظر ایشان دین از آدم تا خاتم یکی است و تفاوت هایی که در دین وجود دارد ناشی از هوی و هوس بشر است. از نظر علامه خداوند اسباب هدایت همه ی بندگانرا فراهم آورده است.و حی هم یکی از عنایات مهم الهی برای رسیدن به سعادت بشر است.منظور علامه از اسلام در این تحقیق، اسلام به معنای عام یعنی تسلیم شده در برابر امر خداست که از نظر ایشان دین همانا اسلام است و اساس مسئله نجات و رستگاری ایمان و عمل صالح می باشد.
تشیع از نظر هانری کربن (با تأکید بر اسماعیلیه و اثنی عشری)
نویسنده:
پری ترابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امروزه شیعه پژوهی، جایگاه ویژه ای در جهان غرب یافته و توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرده است. مستشرقان، از جمله هانری‌کربن تحقیقیات جامعی درباره تشیع انجام داده‌اند. این پژوهش، با هدف بررسی دیدگاه هانری کربن درباره تشیع با روش توصیفی-تحلیلی با استناد بر مطالعات کتابخانه‌ای انجام شده است. مسأله‌ی پژوهش این است که دیدگاه هانری کربن درباره‌ی شیعه اثنی‌عشری و اسماعیلیه، امامت و ولایت و همچنین تفاوت این دو فرقه چیست؟ نتایج حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که کربن با تکیه بر روش پدیدارشناسی، تشیع را مذهبی اصیل و باطن اسلام معرفی می‌کند. لذا شیعه را مذهبی اصیل و پویا می‌داند، که با حذف امامت و ولایت پایدار نمی‌ماند. وی اعتقاد دارد، ولایت اصل و اساس نبوت است و همه‌ی پایه‌های دین مبتنی بر ولایت امامان است. کربن بالاترین مرتبه درک کتاب آسمانی را طریق تأویل می‌داند، لذا وجود امام و مفسر معصوم ضروری می‌نماید. امام قائم به کتاب است که اسرار باطن وحی را تفسیر و تأویل می‌کند. وی در تفسیر حکمت معنوی، به بنیان‌های فکری و گرایش‌های عرفانی همه‌ی شاخه‌های مرتبط با تشیع بخصوص شیعه اثنی‌عشری و اسماعیلیه توجه نموده است. درباره‌ی تفاوت میان این دو فرقه معتقد است که موضع شیعه‌ی اثنی‌عشری، بر حفظ تعادل میان ظاهر و باطن است، اما در تشیع اسماعیلی تأکید بر باطن با صرف نظر از ظاهر است. تلاش کربن برای تدوین نظریه‌ی شیعه‌شناسی به جهان غرب ستودنی است، اما افراط در تفسیر معنویت باطنی شیعه از جمله نقاط ضعف دیدگاه اوست. بنابراین، وی از منظر حکمت‌مآبانه و عرفانی به اسلام و شیعه نگریسته و نگاهی همه جانبه و بنیادین به تشیع نکرده‌ است.
مقایسه آراء فارابی و ارسطو درباره قوای نفس انسانی
نویسنده:
مریم شکیبامنش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علم النفس از مهم‌ترین بخش‌های فلسفه و همواره مورد توجه فیلسوفان بوده است که موضوع آن شناخت طبیعت نفس و قوای آن است. در بحث نفس این امر مسلم است که تمام آثار ادراکی و غیر آن که در نبات، حیوان و انسان یافت می‌شود، ناشی از قوای نفس است. ارسطو در بحث خود از نفس برای آن سه مرتبه نفس نباتی، نفس حیوانی و نفس انسانی را بر‌شمرد و در مورد نحوه ترتیب آنها چنین ابراز کرد که انواع مختلف نفس به گونه‌ای هستند که هر یک نوع پایین‌تر از خود را در بر می‌گیرد. پایین‌ترین مرتبه، نفس نباتی و بالاترین مرتبه، نفس انسانی است. وی وجود قوای متعدد در موجودات را امری مسلم دانسته و این قوا را از طریق افعالی که از آنها صادر می‌شود تعریف می‌کند.در حقیقت ارسطو کوشید تا در میان دیدگاههای مختلفی که تا آن زمان در مورد نفس وجود داشت دیدگاهی ارائه کند که بر اسلوب علمی و منطقی استوار باشد، اما وی در سخنانش گرفتار تعارض گردید. او از یک طرف نفس را صورت بدن و از سوی دیگر دست کم بخشی از آن را مفارق پنداشت، چنان که گویی پافشاری خود بر وحدت و بساطت نفس را از یاد برده بود. فارابی نیز همچون ارسطو برای نفس سه مرتبه قائل شد، اما وی سعی کرد تا از تعارضات و ابهاماتی که در سخنان ارسطو وجود داشت دوری گزیند. بنابراین اگر چه برخی آراء این دو فیلسوف در مورد قوای نفس، همچون حواس ظاهری و نحوه ادراک حسی بسیار به هم نزدیک است، اما فارابی در برخی مباحث چون قوه ناطقه از ارسطو فاصله گرفته و برای عقل مراتب سه‌گانه عقل بالقوه، عقل بالفعل (بالملکه) و عقل مستفاد را برمی‌شمارد و معتقد است که طی این مراحل و رسیدن از مرتبه عقل بالقوه به مرتبه عقل مستفاد نیازمند افاضه صور معقولات توسط عقل فعال به قوه ناطقه است. بنابراین او عقل فعال را امری مفارق و روحانی قلمداد کرده و برای آن ارزشی فراتر از آنچه ارسطو در داخل نفس ناطقه انسانی برای آن قائل بود به آن می‌دهد.
مطالعه ادراک غیر در فلسفه سهروردی و مقایسه آن با فلوطین
نویسنده:
زینب ابوالقاسمی دهاقانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در فلسفۀ سهروردی ادراک به حضور شیء برای امر مجرد )نور لذاته( تعریف می‌شود. نفس انسان که یکی از مصادیق نور لذاته مي‌باشد در مرتبۀ ادراک حسی و خیالی با اشراقات خود و به صرف مقابلۀ بدون حجاب و مانع با حقایق محسوس مادي یا حقایق خيالي عالم مثال معلق، به آنها اضافه شده و بدون وساطت هیچ صورتی در قوای ادراکی به مشاهدۀ مستقیم آنها می‌پردازد.در تعقل (ادراك كليات) نيز اگر امر كلي، معقول عيني باشد(مثل نوريه افلاطوني) نفس از طريق مشاهده مستقيم آن را ادراك مي‌كند و اگر امر كلي، معقول ذهني (مفاهيم عام يا اعتبارات عقلي) باشد، نفس از طريق مشاهده مستقيم صورتي كه نزد خود دارد آنها را می‌شناسد.نفس برای ادراک شهودي یعنی مشاهدۀ حضوری حقایق مراتب عالي هستي ابتدا به حکمت عملی و نظری می‌پردازد تا بتواند حجاب‌ها را کنار زده و بدون هیچ مانعی به صورت مستقيم همه آن حقايق را مشاهده كند.فلوطین به تبیین دو قوس نزول و صعود در هستی می‌پردازد. او در قوس صعود چگونگی بازگشت و عروج انسان به موطن اصلی‌ای که از آن نازل شده را توضیح می‌دهد. وسیلۀ صعود انسان، شناخت است.با کسب حکمتعملی و نظری نیروی عقلی انسان دوباره فعال مي‌شود و در نتيجه به مرتبه عقل صعود مي‌كند. با صعود به مرتبۀ عقل دیگر شناخت انسان از طریق ادراک حسی و یا اقامۀ استدلال که یک علم حصولی است نمی‌باشد بلکه یک علم حضوری خواهد بود و او به مشاهدۀ حضوری حقایق مجرد نورانی معقولمی‌پردازد. در نهایت حرکت صعودی نیز انسان با تجرد صرف و حتی گذشتن از مشاهدۀ حضوری عقل به مرتبۀ احد صعود می‌کند و با فنای در آن به شناخت و مشاهده‌‌ی مراتب عالی‌تر دست می‌یابد.سهروردی از این نظریۀ فلوطین در موارد ذیل متأثر شده است: تعریف تعقل و ادراک، فاعل شناسا، نحوۀ خودآگاهی، نظریۀ مشاهدۀ حضوری اشراقی، نحوۀ ادراک شهودی حقایق عالی هستی و شرایط تحقق این مشاهدۀ حضوری.
  • تعداد رکورد ها : 569