جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 383
صلح پایدار بر مبنای آراء انسان شناسی و فلسفه حقوق کانت
نویسنده:
محمدجلیل آل امین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده: فلسفه ی سیاسی کانت که اوج آن در طرح صلح پایدار بروز پیدا کرده، در کلیت تفکر کانت دارای ریشه های نیرومندی است. رساله ی حاضر به ویژه به ریشه های این طرح در انسان شناسی پراگماتیکی و فلسفه ی حقوق کانت، تمرکز کرده و سعی دارد نشان دهد که این ها دو بال قدرتمند پرواز امن ایده ی سیاسی کانت در باب صلح جهانیِ پایدار هستند. کانت، از یک سو در انسان شناسی پراگماتیکی نگرشی کاربردی و اجتماعی از انسان ارائه می کند که پیش زمینه ای برای شکل گیری جامعه ای انسانی در سطح ملی است که مساعد برقراری حکومت جمهوری باشد. و همین شرط برقراری یک جمهوری جهانی است که شرط ایجاد صلح پایدار در سطح جهانی می باشد.کانت در انسان شناسی پراگماتیکی تلاش می کند توجه انسان ها را، از فردیت به انسان جهانی انتقال دهد. وی از شهروند جهان، صحبت میکند اینکهافراد انسانی خود را به مثابه کل جهانتلقی نکنند، بلکه به عنوان عضوی از شهروند جهان به حساب آورند (citizen of the world) و ایننوع فهم، از نظر کانت، راه مقابله با وضعیت طبیعی در انسان هاست که خودشان را به مثابه کل جهان تلقی می کنند((egoismو جایی برای «دیگری» باز نمیکنند. کانت معتقد است که انسان شناسی می تواند این درک را در انسان ایجاد کند تا از خودپرستی صرف رها شده و دیگران را نیز به رسمیت بشناسد(pluralism ) تا از اگوئیسم به پلورالیسممنتقل شود. به عبارت دیگر انسان در عین فرد بودن، جهانی است و سعادت او به زیست اجتماعیشبا انسان های دیگر پیوند خورده است. از سوی دیگر، شرط فراهم آوردن جمهوری جهانی، مسبوق به تعریفی از حق _حق طبیعی آزادی_ و تکلیف _درونی و بیرونی_ است که وقتی انسان از تفرد به تجمع منتقل می شود، از اخلاق به فلسفه ی حقوق وارد می شود. کانت برای صیانت از حق طبیعی آزادی، قانون را الزامی می داند. از نظر وی قانون درونی در انسان ها، همان قانون اخلاقی است که انسان ها را موظف و مکلف می سازد. زمانی که انسان ها با یکدیگر مواجه می شوند، برای صیانت ازحق طبیعیِ آزادی، نیاز به توافق بیرونی ( قانون و حکومت)، پیدا می کنند، که اگر قانون بیرونی بر مبنایِ احساس اخلاقیِ مشترک میان انسان ها باشد، قانونی عقلانی خواهد بود و حکومت برآمده از افراد آزاد اخلاقی برای حفظ حق طبیعی آزادی، همان حکومت جمهوری خواهد بود که کانت شیفته آن است.بدین ترتیب مبانی انسان شناختی وفلسفه حقوقِ طرح فلسفیِ صلح پایدار کانت فراهم می آید و می توان با بررسی قوت و ضعف این مبانی به امکان پذیری طرح صلح جهانیِ کانت در شرایط متفاوت با زمانه ی وی، توجه کرد که در این رساله به آن پرداخته شده است. کلید واژه: صلح پایدار، فلسفه حقوق، انسان شناسی پراگماتیکی، کانت.
شیء فی‌نفسه در فلسفه‌ی کانت و پیامدهای آن در ایدئالیسم آلمانی
نویسنده:
احمد صاحبی کلات
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«شیء فی‌نفسه» اصطلاحی در فلسفه‌ی کانت است. کانت آنچه ذهن از طریق حواس دریافت می‌کند را «فنومن» به معنی «پدیدار»،و آنچه در خارج از ذهن قرار دارد را «شیء فی‌نفسه» نامید. او گاهی به جای «شیء فی‌نفسه» از اصطلاح «نومن» به معنی ذات معقول استفاده می‌کرد. این پایان‌نامه ابتدا به بررسی شیء فی‌نفسه در فلسفه‌ی کانت پرداخته و به این نتیجه می‌رسد که شیء فی‌نفسه و تمایز آن با پدیدار بنیاد فلسفه‌ی کانت است و نیز اینکه کانت در تبیین این دو با تناقضی مواجه گشت که نتوانست آن را برطرف کند. سپس پی آمد مفهوم شیء فی‌نفسه را در فلسفه‌های فیخته، شلینگ و هگل بررسی نمودهو به این نتیجه می‌رسد که فلسفه‌های این هر سه فیلسوف، بازخوردی در مقابل مفهوم شیء فی‌نفسه و در جهت حذف آن از فلسفه‌ی کانت بوده است و نیز آنکه هیچ‌کدام از این سه فیلسوف به نحو رضایت‌بخش موفق به این کار نشده‌اند.
مابعد الطبیعه و نسبت آن با واقعیت (از دیدگاه هیوم، کانت، پوزیتیویسم منطقی و فلسفه اسلامی)
نویسنده:
محمد اصلانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده ندارد.
اصل تعمیم‌پذیری در فلسفه اخلاق کانت و هیر
نویسنده:
کورش مولایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصل تعمیم‌پذیری، که ما را ملزم می‌دارد تا در وضعیت‌های مشابه، داوری‌های مشابه داشته باشیم، به عنوان یک اصل مهم در فلسفه اخلاق مطرح است؛ اصل تعمیم‌پذیری جایگاه ویژه‌ای در فلسفه‌ی اخلاق کانت دارد، کانت با بیان امرمطلق و صورت‌های مختلف آن، معیاری برای اخلاقی بودن یک عمل به دست می‌دهد، وی معتقد است تعمیم‌پذیری مهم‌ترین بعد اخلاقی بودن یک عمل است و در واقع تعمیم‌پذیری به عنوان یک معیار گزینش احکام اخلاقی، تعبیری از امرمطلق کانت است که در صورت‌بندی قانون کلی تجلی می‌یابد. ریچارد مروین هیر نیز از فیلسوفانی است که تعمیم‌پذیری نقش کلیدی در فلسفه‌ی اخلاق وی دارد و آن را از ویژگی‌های حکم اخلاقی می‌داند؛ هیر معتقد به توصیه‌گرایی است و به باور وی، تفاوت بین توصیه‌های اخلاقی و غیر‌اخلاقی یا اوامر، در تعمیم‌پذیر بودن توصیه‌های اخلاقی است؛ هیر با ورود اصل تعمیم‌پذیری به فلسفه‌ی اخلاق، استدلال اخلاقی را موجه و راه ورود عقل به حوزه‌ی اخلاق را هموار می‌سازد و هم اینکه سهمی برای آزادی در نظر می‌گیرد. این دو فیلسوف احکام اخلاقی را تعمیم‌پذیر می‌دانند، اگرچه در روش و مبانی فلسفه اخلاق خود متفاوتند، هیر ناشناخت‌گرا و کانت شناخت‌گراست؛ هر دو تکلیف‌نگر و غیرواقع‌گرا هستند. روش کانت نقد شناخت و توانایی و کاربرد آن و پی‌افکندن اخلاقی فارغ از هرگونه اتکا به تجربه است و روشی که هیر به کار می برد تحلیل زبان است.
نقد شوپنهاور از فلسفة اخلاق کانت
نویسنده:
محمدرضا عبدالله نژاد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مفهوم «اراده» جزء یکی از مفاهیم کلیدی فلسفة اخلاق "کانت" و "شوپنهاور" محسوب می شود. در نظام اخلاقی کانت، اراده زمانی وجهة اخلاقی پیدا می‌کند که کاملاً تابع عقل و قوانین ماتقدم و مطلق آن باشد. اما شوپنهاور معتقد است که چون ارادة انسان مقدم بر عقل اوست، بنابراین عقل نمی‌تواند اراده را به انجام کاری وادارد. او به‌جای عقل، انگیزه‌ها و محرک­ها را به‌عنوان منشأ اصلی شکل‌گیری هر عمل ارادی- ازجمله عمل اخلاقی- می‌داند. ولی نکتة مهم اینجاست که او با تقسیم محرک­ها به سه نوع «همدلی»، «اگوئیسم» و «سوء‌نیت»، فقط همدلی را به‌عنوان محرک عمل اخلاقی یا پایة اصلی اخلاق قرار می‌دهد و دو محرک دیگر را به‌عنوان محرک‌های ضداخلاقی کنار می‌گذارد. او با انجام این کار پایة عقلانی اخلاق کانت را در قالب سه نوع استدلال مورد انتقاد قرار می‌دهد: او ابتدا فرمالیسم اخلاقی کانت و ادعاهای ماتقدم آن را زیر سؤال می­برد، سپس تزلزل مفهومی موجود در اخلاق کانت را (که ناشی از ناسازگاری میان ادعای ظاهری او مبنی‌بر تأسیس اخلاق بر پایة عقل و علاقة باطنی‌اش به اخلاق کلامی است) مورد انتقاد قرار داده و درنهایت نظام اخلاقی کانت را متهم به اگوئیسم می­کند. در نتیجه، مقالة حاضر سعی می‌کند با توصیف انتقاد شوپنهاور از نظام اخلاقی کانت، جایگاه و ویژگی اصلی اخلاق شوپنهاور را مشخص نماید.
انسانی شدن علم و دین در فلسفه کانت
نویسنده:
قدرت اله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق(ع),
چکیده :
کانت یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان غرب در دوره مدرنیته بر اندیشه فلسفی و نیز بر مساله علم و دین بوده است، اهمیت این مساله از آنجاست که تاریخ فلسفه مدرن را می توان به دو دوره ماقبل و مابعد کانت تقسیم کرد؛ زیرا بر اثر فلسفه کانت بود که نگرش جدید انسان به هستی، که از دکارت شروع شده بود و به کمال نهایی خود رسید تا آنجا که بعد از کانت، فلسفه و مابعدالطبیعه به مسیر جدیدی قدم گذاشتند که در این رهگذر علم و دین معنا و هویت جدیدی را به خود گرفتند. موضوعات اندیشه فلسفی کانت را از جهتی می توان انسان، خدا و جهان و از جهتی دیگر علم، مابعدالطبیعه، اخلاق، دین و هنر دانست. در هر حال، کانت در آثار اساسی خود چون «نقد عقل محض»، «نقد عقل عملی و دین در محدوده عقل تنها»، انسان و تواناییهای او را محور اساسی پژوهش فلسفی خود قرار می دهد و این انسان دارای تواناییهای شناسایی، اخلاقی، دینی، هنری و غیره است که معرفت، اخلاق و دین برای ما در این پژوهش دارای اهمیت خاص است. کانت محور هستی را انسان قرار می دهد؛ زیرا او تقسیم عالم، فهم حقیقت، اخلاق، علم و دین را تنها در پرتو تواناییها و اراده و تکلیف انسان دارای معنا و اعتبار می داند که این همان علم و دین انسان مدار یا انسانی شدن علم و دین است. ضمن اینکه جهان واقعی این انسان نیز، همان جهان پدیداری و تجربی است؛ یعنی واقعیت دین و علم بیشتر در همین دنیای تجربی و تنها در حد و توانایی فهم و اراده انسان دارای اعتبار و ارزش است. در نتیجه، برای انسان هیچ واقعیتی فراتر از دنیای مادی و خواستها و تواناییهای او وجود ندارد.
صفحات :
از صفحه 145 تا 172
بررسی ارتباط عقل و دین در فلسفه های کانت و ابن رشد
نویسنده:
منوچهر قدیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
لطفاً اندکی راجع به نظریّات کانت، در مورد نقد خرد و عقل، توضیح بفرمائید و اصولاً چرا فلسفة کانت تا این حد مشکل و دارای اصطلاحات پیچیده‌ای می‌باشد؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
ايمانوئل كانت (1724 ـ 1804 م) يكي از فلاسفة مشهور جهان و بزرگ‌ترين فيلسوف آلمان در قرن 18 م، بنيان‌گذار فلسفة نقدي (Transcen dental idealism) است. كانت عقايد فلاسفه بزرگ پيش از خود از جمله عقايد عقل‌گرايان مانند ولف و لايب نيتز از بين طرف و از طرف د بیشتر ...
نقد و بررسی کتاب فلسفه فضیلت کانت ترجمه منوچهر صانعی دره بیدی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , ترجمه اثر , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
مکان فی نفسه و اشیا فی نفسه تفسیر فلسفه استعلایی کانت درباره مکان
نویسنده:
دیباج سیدموسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نظریه کانت مکان و زمان شرط و ممهد نسبت اشیا با یکدیگر (Verbaltnis) در مکان (و زمان) است، اما همچنین مکان (و زمان) با ما نسبت و رابطه ای (Beziebung) دارد که غیر از نسبت و رابطه اول است. ما در این تحقیق بیان خواهیم کرد که چنانچه نسبت اشیا با یکدیگر در مکان، نسبت و رابطه ای صرفا مکانی باشد، کانت باید به اصالت مکان پیش از نسبت مکان با ما و نیز اصالت مفهوم مکان پیش از مفهوم زمان اقرار نماید. این تحقیق متضمن مطالعه متنی از نقد عقل محض کانت است که در تعقیب دیگر تحقیقات درباره مساله جوهریت مکان- آنچنان که در عرشیه مکانیه و فریده مکانیه ظاهر شده است- می آید.مکان از طریق تجربه روابط پدیدارهای مکانی ظاهر نمی شود، بلکه بازنمایی مکان امکان تجربه مذکور را میسر می سازد و یقین ما به واقعیت مکان نسبتی با شناسایی تجربی ندارد و ما بی هیچ تجربه ای پیشاپیش در مکان گرفتار هستیم. کانت باید مکان را مطلقا بیرونی لحاظ کند، زیرا خود وی بیرون بودن اشیا از من را به معنای مکانی آن بازگردانده است، بدین معنی که مکان غیر از آنچه که در صورت محض در دسترس فاهمه است، خود از جایی است که بالاصاله از من شناسا متمایز و جداست و اعتبار آن ورای اعتبار شناسایی و فاهمه ما از مکان است. اما برای کانت، مکان صرفا شرط ظهور اشیائی است که در خارج بر ما ظاهر می گردد، گرچه نسبتی با تعینات مربوط به اشیا فی نفسه ندارد. بدین ترتیب، می توان پرسید که پس کجاست آن مکانی که مکان اشیا فی نفسه است.ما هیچ دلیل ایجابی ای از جانب کانت مبنی بر نفی مکان فی نفسه حامل اشیا نداریم و این امر که مکان یکی از ویژگی های شی فی نفسه نیست، بدین معنی نیست که شی فی نفسه در مکان نیست. به نظر ما عبارات کانت در مرز تصدیق مکان به مثابه جوهر است. چنانچه مکان همچون امر داده شده، پیشینی باشد، هیچ گاه به ویژگی شی فی نفسه تقلیل نمی یابد و شی فی نفسه به مثابه جوهر در مکان با جوهر مکان مواجهه و مناسبتی ندارد. اما چنانچه نپذیریم که مکان جایی است که اشیا فی نفسه در آن اند، پس از اشیا فی نفسه در کجا هستند؟
صفحات :
از صفحه 75 تا 83
  • تعداد رکورد ها : 383