جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 303480
مقایسه آراء صدرالمتالهین و امام خمینی در باب وجود مستقل و وجود رابط
نویسنده:
فاطمه رضائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بحث وجود رابط, رابط در قضیه مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. وجود رابط به دلیل وابستگی به طرفین قضیه, مانند معنای حرفی است که در خلال معنای مستقل فعلی یا اسمی تحقق می یابد. ملاصدرا از همین معنای تعلقی و غیر مستقل حرفی و رابط, در تحلیل اصل علیت استفاده می کند و حقیقت معلول را عین ربط به علت می داند. براساس اصالت و تشکیک وجود, علیت و معلولیت, مربوط به وجود علت و معلول است. پس وجود معلول عین تعلق و ربط به علت خویش است. بنابراین تمام موجودات ممکن, تعلقات و روابط نسبت به ذات حق می باشند, لذا حقیقت آنها جز تجلی و ظهور علت حقیقی خود نیست. رابط بودن موجودات نسبت به ذات حق با رابط در قضایای حملیه علیرغم اشتراک در معنای تعلقی بودن, متفاوت است. از نظر ملاصدرا رابط در قضیه, یک مفهوم است و از معقولات ثانیه منطقی بشمار می آید, اما وجود رابط به معنای دیگر, یک تقسیم فلسفی بوده و مفهوم فلسفی بشمار می رود که ناظر به حقیقت و مصداق وجود است. اما از نظر امام خمینی, رابط در قضیه اگر حرف باشد ( قضایای مووله), دارای وجود خارجی می باشد. بحث وجود رابط, در توجیه برخی از مسائل فلسفی, منطقی و فقهی, تاثیر گذاشته و موجب اختلاف نظر گردیده است.
معرفت و شناخت از نظر لایبنیتس
نویسنده:
فرشته عبدالهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معرفت شناسی بحثی سهل و متنع است که از ابتدای حیات بشر تاکنون مطرح بوده است . تاریخ عقاید انسانی را می توان یکی از منابع برای پیشرفت و توسعه شناخت دانست . برای اهمیت این موضوع همین دلیل کافی است که سرانجام سایر بخشهای دیگر فلسفه خود به شناخت شناسی باز می گردد . فلاسفه را از این لحاظ به دو دسته کلی اصالت عقلیان و اصالت تجربیان تقسیم کرده اند . لایبنیتس یکی از فلاسفه اصالت عقل است . او معرفت را عبارت از خود ایده ها می داند نه تطابق و عدم تطابق ایده ها . او معتقد است هر کس ایده ای داشته باشد ، معرفت دارد . از آنجائی که او قائل به منادهای مستقل بود معتقد به ادراکات فطری برای منادها بود . او معتقد بود تمام موجودات حتی حیوانات ، گیاهان و جمادات دارای ادراک هستند ولی تفاوت آنها در درجة وضوح و ابهام آن ادراکات است . او ادراکات را از نظر وضوح و یا ابهام به معرفت مبهم ، روشن ، آشفته ، متمایز ، ناکافی ، کافی ، نمادین و شهودی تفسیم می کند . خداوند مناد منادهاست که در بالاترین حد دارای ادراکات واضح و متمایز و لایتناهی است . انسان و خدا به مرحله ادراکِ ادراک نیز می رسد . لایبنیتس معتقد بود تمام جوهرها دارای ادراک و تلاش و تمایل هستند . از این رو او آنها را روح نامید . ولی از آنجائی که احساس چیزی بیش از ادراک ساده است نام مناد یا انتلکا برای جوهرهای ساده کافی است . روح به منادهایی اطلاق میفشود که ادراک آنها مشخص تر و همراه با حافظه است . لایبنیتس سعی داشت رابطه جسم و روح را از طریق اصل هماهنگی پیشین بنیاد که یکی از اصول هشتگانه فلسفه اوست حل کند و معتقد بود نظام عالم از پیش توسط حق تعالی منظم و مقرر شده است . فلسفه لایبنیتس بر مبنای اصول هشتگانه هو هویت ، عدم تناقص ، مساوات ، محال بودن ترجیح بلامرجع ، امور غیر متمایز ، جایز نبودن طفره ، اتصال و پیوستگی ، جهت کافی و هماهنگی پیشین بنیاد استوار است . برخی از فلاسفه از جمله لاک در مورد مسئله معرفت و ادراکات فطری لایبنتیس بر او ایراداتی داشته اند که لایبنیتس تلاش به پاسخگویی داشته است.
مبانی معرفت شناختی و عملیاتی الگوی فراپست مدرن محیط ایدئولوژیک
نویسنده:
جنان ایزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مدرنیسم با هدف غلبه بر خشونت دینی قرن هفدهم، در جستجوی عقلانیت عینی و تجربه گرایی عاری از ارزش داوری بود. جنگهای جهانی اول و دوم نشانگر ناتوانی مدرنیسم در غلبه بر خشونت و حتی تشدید خشونت از سوی مدرنیسم بود. نقد مدرنیسم نشان می دهد تمامی اشکال عقلانیت خود محصول سنت اند و مشاهدات گرانبار از نظریه اند. اشکال افراطی پست مدرنیسم، همه انواع عقلانیت را محصول قدرت می دانند. در یک چارچوب پست مدرن دانشمند محصول پارادایم خاص است، مدافعان پارادایم های رقیب در جهانهای مختلف زندگی می کنند، و نظریات علمی غیر قابل قیاس اند. پست مدرنیسم نسبیت و فقدان معیار جهانشمول در قضاوت درباره نظریات و نهایتا آشوب و آنارشیسم معرفتی را به ارمغان می آورد. در چنین فضایی، تأکید بر قدرت، فرا روایتی ناپیدا در زندگی اجتماعی فراهم می کند که باعث تشدید خشونت می گردد. عده ای معتقدند در این وضعیت نیازمند گذار از پست مدرنیسم هستیم. از دگرسوی، گسترش ارتباطات در عصر حاضر و طرح مسائلی چون اقتصاد جهانی، اخلاق جهانی و دین جهانی گفتگوی حیطه های مختلف علمی و فرهنگی را به عنوان محیط ةای ایدئولوژیک گوناگون به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است. برخی دانشمندان در پاسخ به چنین نیازی مطالعات میان رشته ای و انسجامی را پیشنهاد کرده اند. عده ای از آنان تلاش می کنند، آثار اجتناب ناپذیر عقلانیت های خاص را تحت محاسبه در آورند. پل جی. واتسن شروع این تلاش را پذیرش این امر می داند که اکثر تحقیقات مؤتفهای ایدئولوژیک دارند. وی در حیطه روانشناسی دین روشهایی عملیاتی پیشنهاد کرد که گفتگوی تجربی روانشناسی و دین را ممکن ساخته است. این الگو قابل گسترش به سایر حیطه های معرفتی است. واتسن نظرگاه گرایی نیچه، معرفت شناسی عشق ژراردی. و الگوی محیط ایدئولوژیک را گامهای مهم این فرآیند می داند. این الگو بر مبنای نیروی پویشی یک عشق اقتدار ناطلب، انتقادی و انسجامی با آرمان صلح بدون سقوط در ورطه نسبی گرایی، و در چارچوب یک تجربه گرایی دیالکتیکی- هر منوتیکی بنا شده است
معیار رستگاری انسان از منظر تشیع
نویسنده:
محمدصادق واحدی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رستگاری همواره در اذهان پیروان تشیع یک آرزو و آرمانی است که گویا امید دست یافتن به آن دردلهای پیروان کم تر زنده و با نشاط است، ضمن آن که رستگاری از دلبستگی های اولیه هر انسانی است این پژوهش می کوشد که در درجه نخست ملاکهای رستگاری در مذهب تشیع را که در واقع عناصر سازنده رستگاری هم هستند، نشان دهد، ابتدا واژه هایی که مفهوم و معنای رستگاری رامتون دینی بازتاب می دهند به لحاظ معناشناسی به تفصیل مورد مطالعه قرار داد که در واقع این فصل شایسته نام معناشناسی رستگاری است. آن واگان عبارتند از: فلاح، فوز، نجاح، نجات وسعادت. با بررسی در متون مقدس سه ملاک برجسته که سایر امور فرعی زیر آنان جمع می شود به چشم می خورد، ایمان، عمل و عفو پروردگار ملاک و عناصری هستند که رستگاری را تامین می کنند و محقق می سازند، نخست این نوشتار ابعاد گوناگون اسلام و ایمان و تمایز آن دو را درکتاب و سنت و از دید آرای متکلمان امامیه بررسی و تحلیل کرده است، سپس به خوبی نشان داده که آن نوع عملی که مقتضای ایمان و دینداری است کدام است و به اصطلاح ملاک عمل ناجی رابیان کرد. مهم ترین فصل که رستگاری مورد توجه می باشد عفو الهی است که تحت عنوان رحمت یا لطف مورد بررسی قرار گرفته است در آن جا کوشش بر نشان دادن مصادیق و یاابزارهایی هست که در خلال آن عفو الهی و بخشش او نسبت به بندگان اعمال می شود، و آنهاعبارتند از توبه و شفاعت که به نام رحمت یا عفو خاص الهی نام دارد. در پایان ملاکهای یاد شده را به ارزیابی متکلمان متقدم تشیع گذاشته و تصمیم بر آن بود تا نظر قاطبه متکلمان امامیه آور ده شود اما از آن جا که فرصت این پژوهش به پایان رسید در تنگی وقت این مهم میسور نیافتاد باوجود آن آرای سه متکلم بزرگ امامی مذهب نظیر شیخ صدوق، شیخ مفید و علامه حلی پیرامون نظریه رستگاری یاد شد آورده شده و علامه حلی به موجب آن که شارح خواجه نصیرالدین طوسی است برای مطرح شدن اولویت داشت تا با مطرح ساختن آرای علامه در واقع آرای خواجه نصیر هم گفته شده باشد.
معرفت از دیدگاه دکارت
نویسنده:
سید حسین کاظمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
معرفت ،از مباحث اصلی تفکر فلسفی بوده واز قدیم مورد توجه فیلسوفان قرار گرفته است. در این مسیر از شروع تفکر عقلی تا کنون همه دانشمندان به نحوی نگرشی معرفتی درباره همه امور از جمله (خدا، جهان، انسان) داشته اند. از جمله فیلسوفانی که به این مهم پرداخته و معرفت از مباحث عمده فلسفه وی می باشد رنه دکارت است. وی معرفت را به لحاظ تحولات علمی زمان خویش مورد بررسی قرار داد. او سعی کرد تا مبانی معرفت را از قلمرو ماوراء طبیعت به درون فکر بشر سوق دهد و پایه های آن را در تفکر درون ذات و خودآگاهی انسان مستقر سازد. دکارت به پیروی از افلاطون، معرفت را به دست آمدنی می داند، به شرط آنکه همانطور که افلاطون می گفت خطاناپذیر کلی، یقینی و واقعی باشد و این معرفت شامل ادراک حسی نخواهد بود. وی به شیوه استاد خود افلاطون، معرفت را امری عینی ،کلی و عقلانی می دانست. پس شناخت حقیقی را شناختی می دانست نامتغیر و جاودانه که فقط از طریق عقل امکان پذیر است. دکارت از بنیانگذاران مکتب عقل گرایی در فلسفه غرب است . در معرفت شناسی او ذهن ، روح و عقل مقدم بر جسم است و عالم عقلانی رامقدم بر عالم جسمانی تلقی می کرد. تأثیرات اندیشه او را در معرفت شناسی می توان در پیروانش مثل لایب نیتس و اسپینوزا و مالبرانش و . .. دنبال کرد. تجربه گرایان یا آمپریست ها بر خلاف عقل گرایان متوجه جنبه مادی فلسفه دکارت شدند و این جنبه از فلسفه وی را بسط د ادند و منشا همه شناخت های آدمی را حس وتجربه دانستند. از نمایندگان این مکتب می توان بیکن ، لاک، بارکلی و هیوم را نام برد. از دیدگاه دکارت مهمترین و بنیادی ترین ابزار شناخت برای آدمی عقل یا تعقل است؛ و تنها عقل است که می تواند ما را به شناخت حقیقی و یقینی برساند. دکارت با ارائه تصویر جدیدی از کارکرد عقل که کاملا با روح عصر جدید نیز سازگار است، اروپائیان را قادر ساخت تا باتبعیت ازروش وی ،نه تنها در فلسفه بلکه در ریاضیات ، علوم طبیعی و سایر علوم به موفقیت های چشمگیری دست یابند. در این پایان نامه سعی شده تا سیر معرفتی آراء این فیلسوف برجسته در راستای تحول انقلاب علمی اروپا مورد مداقه و بررسی قرار گیرد. انقلاب دکارتی بیشتر متوجه متدولوژی جدید در زمینه معرفت شناسی است .تحول فکری اونقطه عطفی در تاریخ فلسفه غرب است که با « ارغنون جدید» روح تازه ای به درون آن دمیده شده بود. این پایان نامه شامل یک مقدمه و سه فصل است. در مقدمه زندگی وآثار علمی دکارت به طور مختصر بیان شده است. در فصل اول بحث متدولوژی و ارغنون جدید ، در فصل دوم مبانی معرفت شناسی دکارت و در فصل سوم استنتاج مطالب کلی فصول مورد ارزیابی ونقد و تحلیل قرار می گیرد.
مقایسه نظریه امامت در کلام اسماعیلیه و شیعه اثنی عشری
نویسنده:
زینب زارعی یالقوز آغاجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این رساله که به روش کتابخانه ای است، هدف بررسی مقایسه مسئله امامت از دیدگاه شیعه اثنی عشری و اسماعیلیه می باشد . این دو فرقه شیعی نزدیک ترین فرق شیعه از نظر اعتقادی می باشد و وجوه مشترک این دو فرقه، بیشتر از موارد اختلاف آنها می باشد. اگر تشیع دوازده امامی و هفت امامی مقایسه شود می توان گفت: این دو مذهب وجوه مشترکی در عقاید کلامی دارند. نزدیکی فکری آنها در مسائلی چون وجوب و ضرورت امام، عصمت امام، وظایف و شئون امام و مسئله ولایت مورد انکار هیچ کس نیست. فرق کلی میان شیعه دوازده امامی و شیعه اسماعیلی این است که اسماعیلیه معتقدند که امام به دور هفت گردش می کند و نبوت در حضرت محمد ختم شده است. در تغییر و تبدیل در احکام شریعت، بلکه ارتفاع اصل تکلیف خاص به قول باطنیه مانعی ندارد، برخلاف شیعه دوازده امامی که حضرت محمد را خاتم انبیاء می داند و برای او دوزاده وصی و جانشین قائلند و ظاهر شریعت را معتبر و غیرقابل نسخ می دانند و برای قرآن کریم هم ظاهر و هم باطن اثبات می کنند.
معرفت شناسی از دیدگاه کانت و ملاصدرا
نویسنده:
سهام اسدی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف پژوهش بررسی این نکته می باشد که با توجه به اینکه این دو فیلسوف بسیار اثر گذار در جامعه فلسفی خویش بوده اند٬ نتایج فلسفی هر یک به چه شکل بوده است. روش نمونه گیری به صورت کتابخانه ای می باشد. در طرح پژوهش ابتدا بررسی معرفت شناسی نزد کانت٬ سپس بررسی معرفت شناسی نزد ملاصدرا و در نهایت بررسی و تطبیق این دو فیلسوف در مسئله معرفت شناسی انجام شده است. نتایج نشان می دهد که بنابر مبانی٬ کانت در مسئله معرفت شناسی در مرتبه پدیداری متوقف شده و در بسیاری از مغضلات را پدید می آورد در حالیکه مبانی ملاصدرا به صورتی که راه به فرای پدیدار می برد.
مرز تفکر و سخن درباره خدا (با تکیه بر متون عقل و نقل)
نویسنده:
مجید توسلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امروز بحث از دین و جایگاه آن در زندگی بشر و حدود و میزان دخالت آن در امور مختلف جامعه انسانی، معرکه آراء است . در این میان بحث از خدا، تصویر وشناختی که بشر از خدا دارد، اساسی ترین رکن در بررسی وشناخت دین بوده و رسالت سنگین متدین برای معرفی صحیح خداوند بر همگان آشکارر و واضح است. بدیهی است که برای انجام دادن صحیح این امر نباید از روشها و تلاشهای متفکران و اندیشمندان در حوزه ها و نحله های مختلف ومتمایز فکری غافل بود و قطعاً مطالعه و بررسی تفکرات و ثمره تلاش های آنان می تواند راه گشای متفکران امروز باشد. ما در این رساله به بحث پیرامون مرز و قلمرو تفکر و سخن درباره خداوند از دیدگاه عقل و مکاتب عقلی اعم از کلامی، فلسفی وعرفانی پرداخته و سپس دیدگاه آیات و روایات را در این خصوص (هرچند بصورت مختصر) مورد بحث وبررسی قرار داده ایم تا درخلال این مباحث به تبیین مرزهای تفکر وتکلم درباره خداوند ور وشن کردن منطقه های برون مرزی و درون مرزی آن از دیدگاه عقل و نقل دست یابیم.
محاضره ، مکاشفه و مشاهده در عرفان اسلامی و مسیحی
نویسنده:
آمنه اباذری فیروز جاه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف پژوهش پی بردن به آراآ و تعالیم عارفان در رابطه با چگونگی تقرب به خداوند و اختلاف نظرات آنها با دیگر گرایشهای فکری و اعتقادی و یافتن آراآ مشترک بین ادیان مختلف به خصوص مسیحیت و اسلام به منظور نشان دادن شباهت دیدگاههای عرفانی عارفان در این دو دین است روش پژوهش کتابخانه ای و ترجمه زبان بیگانه و پرسش و پاسخ از افراد مطلع در رابطه با موضوع پایان نامه و گوش کردن به نوار کاست درباره مکاشفه در دین مسیحی است نتیجه کلی : نظریات و تعالیم عارفان در رابطه با موضوع ، چه در دین مبین اسلام چه در دین مسیحی با اختلافات قابل چشم پوشی یکسان است . وجود عنصر لطف و عشق و مجاهده و غیره در بین آنها مشترک و محرک همه عارفان خداست و هدف عارفان خداست و هدف آنها عشق ورزیدن ، تقرب ، وحدت و فنای در معشوق است و آن بستگی به همت و مجاهده و الطفات عاشق به معشوق دارد. کوشش عاشق و کشش معشوق باهم در ارتباط مستقیم هستند
معرفت شناسی نیچه
نویسنده:
علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
از زمانی که دکارت - پدر فلسفه جدید - کوژیتو را مبنای دریافت حقیقت و شناخت واقعیت دانست، گویی تمامی امکانات فلسفه و مساعی فیلسوفان بسیج شد تا هر چه بیشتر به بررسی ماهیت شناسایی بشر بپردازند و به مبنا بودن فاعل شناسایی (سوژه) و خود بینادی بشر (سوبژکتیویته) برسند. انقلاب کپرنیکی کانت به کرسی نشاندن همین دیدگاه یعنی اثبات تابعیت متعلق شناسایی (ابژه) از فاعل شناسایی به جای هماهنگی و مطابقت این دو بود. تاریخ فلسفه پس ازکانت را می توان مساعی فیلسوفان غربی در به ثمر نشاندن انقلاب کپرنیکی (فلسفه استعلایی کانت) و نقد و بررسی آثار و پی آمدهای آن به شمار آورد. اما با ظهور نیچه، در پایان عصر تجدید(مدرنیته) و طلیعه دوران پس از تجدد (پست مدرن) هم در زبان و ادبیات فلسفه جدید و هم درمضمون و محتوای آن، انقلاب و دگرگونی بنیادی پد د آمد. سبک نوشتاری نیچه - که بیشتر گزین گویه، شاعرانه، ادبی و یا رد قالب عباراتی ب ناب ن شعر و نثر است - از مفاد و عمق اندیشة اوجدایی ناپذیر است و او خود در پاسخ به منتقدانی مکه این گونه سبک و شیوه را در خور شأن فلسفه و مناسب برای انتقال دیدگاههای یک فیلسوف نمی دانند، پاسخ می دهد که ماهیت و منش اندیشه هایش - و اساسا زبان در گوهر خود استعاری است: فلسفه - از نظر نیچه - که گاهی از آن به صفلسفة آینده تعبیر می کند، دو وظیفه اساسی تفسیر و ارزشیابی بر عهده دارد و این طرزنگرش - یعنی نگریستن به امور بر پایة تفسیر و چشم انداز - به تفکر چشم اندازی نامیده می شود.نیچه با هر گامی که به دوران پختگی و کمال اندیشه اش نزدیکتر شد، استفاده از اصطلاحات کلیدی مانند تفسیر و چشم انداز را گسترش بخشیده و اساسا فلسفة خاص مورد نظر خود را باهمین مفاهیم و واژه ها وصف کرده است. او از چشم انداز نگریستن را شرط اساسی تمامی زندگی به شمار آورد، شرطی که افلاطون با اختراع روح مجرد و خیر محض، آن را انکار و حقیقت راواژگون ساخت. جدا از چشم انداز هیچ چیز را نتوانیم دید و جدا از تفاسیر ما هیچ حقیقت فی نفسه، قائم به خود مطلقی در کار نیست. نظریة چشم انداز، حمله نیچه به متافیزیک و به هردیدگاهی است که به امکان وجود یک حقیقت مطلق باو.ر داشته باشد و بخواهد هر چیز مربوط به انسان را از این واقعیت واحد، استنتاج کند و نه از واقعیت وجودی انسان یعنی از کوشش های راستین، نیازها، خواست ها و انگیزه ها. تنها گونة حقیقت قابل دسترسی برای بشر، حقیقت چشم اندازی است که جستجوی آن وظیفة فیلسوفان آینده است. نظریه چشم انداز، برداشت نوینی از معرفت ارائه می دهد که نیچه، خود، آن را جانشینی برای معرفت شناسی سن تی به شمارآرده است. نیچه نخستین فیلسوف اروپایی است که با انکار تقابل میان فاعل شناسایی و متعلق شناسایی، پی و اساس معرفت شناسی را زیر سوال برد. به نظر او معرفت شناسی که در صدد کشف شرایط اصلی شناخت ماست، باید به مثابة پیش فرضهای بنیادین غیرنقادانه متافیزیک کنار گذاشته شود. معرفت شناسی مستلزم وجود شی فی نفسه و فراچشم اندازی به عنوان متعلق معرفت است.و چنین شناخت مطلق و نامشروطی، چیزی جز آرزوی شناختن بدون شناخت نیست. نیچه درصدد نبود تا به مانند کانت درباره شناخت، نظریه پردازی کند. چرا که به گفتة او: صفلسفه اگر به نمظریه شناخت فرو کاسته شود، چیزی نخواهد بود جز تعلیق حکم ترسو یا نه... یعنی فلسفه درآخرین نفسهای خویش، در پایان کار، در حال جان کندن . البته نیچه نم خواهد با انکارمعرفت شناسی، ایده معرفت را بطور کلی کنار بگذارد. هدف او، نفی ادراک غیر چشم انداز غیرمشروط از موجود حقیقی است. او شناخت را با تفسیر چشم اندازی پیوند می دهد. شناخت،گونه ای اضافه و نسبت است که میان شناسنده و شناخته شده برقرار می شود و فقط باید در یک معنای بشر محوری و زیست شناختی فهمیده شود. بر پایة نظریة چشم انداز، فرض یک فاعل شناسایی مستقل و واجد هویت و وحدت - که بنیاد معرفت شناسی جدید بود - نیز فرضی بیهوده پنداشته می شود. بر این اساس، شناسانده به صورت آفریننده زبان در می آید و رابطة میان فاعل با متعلق شناسایی نه یک رابطه علی - معلولی بلکه رابطة است استعاری که نیچه آن را حداکثرنگرشی زیباشناسانه می نامد. بر این اساس، مساله صدق و کذب یک چشم انداز به مسأله ارزش آن برای زندگی بر می گردد، یعنی به مثابة معیاری که ارزیابی های چشم اندازی بر پایة آن، صورت می گیرد. نظریه چشم انداز نیچه از هنگام طرح آن، با انتقادات و اعتراضات بسیاری روبرو شده است که مشهورترین آن ها خود ناقض بودن آن است. مفسران و شارحان نیچه به این انتقاد که آیا خود نظریة چشم انداز، چشم اندازی است یا نه؟ به گونه های مختلف، پاسخ داده اند. نیچه خود نیز از این انتقاد آگاه بوده است و می توان بر اساس نظریة محوری او: اراده معطوف به قدرت و تبیین نسبت آن با نظریه چشم انداز به بسیاری از انتقادات مذکور پاسخ داد.
  • تعداد رکورد ها : 303480