جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی جایگاه آزادی در اندیشه آیت الله محمود طالقانی و آیت الله محمد باقر صدر
نویسنده:
بهمن پناهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آزادی مقوله ای است که بسیاری از فلاسفه و اندیشمنداناز آن سخن رانده و در جستجوی معنای آنبر آمده اند. در این راستا، هر یک از اندیشمندان تعابیر گوناگونی از آزادی ارائه کرده اند، عده ای آن را به معنای رهایی از هرگونه قید و بند دانسته اند و عده ای دیگر آن را اطاعت از عقل و احترام به قانون معنی کرده اند. در نظر اندیشمندان اسلامی آزادی جزء طبیعت آدمی و از حقوق فطری اوستو برتر از حکومت، و غایت مطلوب انسانو عطیه ای از جانب خداوند است. اسلام نیز به عنوان یک مکتب انسان ساز و هدایتگر بشر، اهمیت و اعتبار ویژه ای برای آزادی قائل بوده و هست. به همین دلیل است که تمامی پیامبران و امامان هدف رسالت خود را آزادی بشر از اسارت غیرخدا و گسستن یوغ های بندگی دانسته اند.کم نبوده اند علما و بزرگانی که در ادوار مختلف اسلامی به مقوله آزادی و اهمیت و جایگاه آن پرداخته اند. طالقانی و صدر دو تن از علما و متفکران بزرگ اسلامی می باشند که در صدد تعریف و اهمیت آزادی بر آمده اند.هدف اصلی این پایان نامه مقایسه مفهوم، منشآ وابعاد آزادی در اندیشه طالقانی و صدر است. از این رو، روش به کار رفته در این پایان نامه روش توصیفی – تحلیلی و جمع اوری داده ها نیز از طریق کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که از نظر طالقانی مردم آزاد آفریده شده اند و در زندگی حق انتخاب دارند و هریک طبق خواسته خود می تواند از مظاهر طبیعت بهره مند گردد. وی استبداد را در برابر آزادی قرار می دهد و بر این باور است که اگر از محیط آزادی حفاظت نکنیم استبداد و مستبدین بر ما حکومت خواهند کرد و باید فاتحه آزادی را خواند. به علاوه از نظر او آزادی دارای اشکالی است که مهم ترین آنها آزادی سیاسی، عقیده و بیان است. صدر نیز چون طالقانی با یک نگاه توحیدی که برگرفته از قران است به مقوله آزادی پرداخته است. او مقصود خود از آزادی را چنین بیان می کند که هیچ کس و هیچ گروهی حق سلطه و برتری بر دیگری ندارد وتمام انسان ها از اراده و اختیار برخوردارندو در انجام امور آزاد هستند. همچنین صدر معتقد است این آزادی است که برای انسان تعیین می کند که مالک اراده خود باشد و بتواند از اراده خود در کاربرد هدف های خویش استفاده کند. روی هم رفته بین مواضع و دیدگاه این دو متفکر درباره ی آزادی وجوه شباهت بسیار بیشتر از وجوه اختلاف است؛ زیرا از یک سو هر دو معتقد به هستی شناسی و انسان شناسی اسلامی می باشند و اندیشه ی سیاسی شان برخاسته از جهان بینی توحیدی و انسان شناسی دینی آنهاست و از سوی دیگر هر دو در زمانه و شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ایی می زیستند که جو فشار و اختناق از سوی حکومت وقت بر جامعه تحمیل شده بود. با وجود این، می توان پاره ای اختلافات جزئی بین اندیشه این دو درباره ی آزادی مشاهده کرد. طالقانی آزادی را بیشتر از دریچه سیاسی نگریسته و در مقابل استبداد قرار داده است، درحالی که صدر آزادی را عمدتاً از منظر فلسفی – دینی دیده و کوشیده است جایگاه آن در اسلام در مقایسه با سایر مکاتب از جمله مکتب سوسیالیسم و لیبرالیسم مشخص کند.
مبانی و اصول جرم انگاری رفتارهای منافی عفت و اخلاق عمومی
نویسنده:
فرزانه ترک چناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وقوع رفتارهای مغایر با عفت و اخلاق عمومی در هر اجتماع امری مسلم و انکار ناپذیر است. آنچه در این میان مهم می نماید، نوع واکنش اتخاذ شده از سوی حکومت در قبال رفتارهای نامبرده است. راهبرد انتخاب شده از سوی برخی جوامع از جرم انگاری آنها در چارچوب حقوق کیفری حکایت دارد. از آنجایی که شدیدترین شیوه برخورد حکومت با اعمال و رفتارهای افراد از رهگذر تصویب قوانین و مقررات کیفری نمایان می شود و به این طریق بخشی از گستره آزادی فردی به نفع اقدامات قهری دولت مضیق می شود، باید معیارها و ضوابطی برای به کارگیری فرآیند جرم انگاری موجود باشد تا ضمن مشروعیت یافتن استفاده از ضمانت اجرای کیفری از سوی حکومت، از تعرض غیر قانونی به آزادی های افراد جلوگیری به عمل آید. به موازات گزینش چنین رویکردی درباره رفتارهای خلاف عفت و اخلاق عمومی، پرسشی که به مخیله آدمی خطور می کند، این است که تجریم این رفتارها و اعمال واکنش کیفری درباره آنها با چه مبنایی مشروعیت می یابد و اینکه کدام اصل یا اصول توجیه کننده جرم انگاری، در تخصیص ضمانت اجرای کیفری برای رفتارهای مذکور مورد استفاده قرار گرفته است. مبانی مبدأ و معاد و انسان شناسی مادی- فرامادی در جامعه دینی و اومانیسم و انسان شناسی مادی در جامعه غیر دینی مبنای اتخاذ چنین رویکردی است. هم چنین اصل اخلاق گرایی قانونی و بعد از آن برخی تفاسیر از پدرسالاری بیشترین کاربرد را در این جرم انگاری دارند. همین طور در موارد اندکی هم می‌توان ردپای اصل ضرر را در اعمال واکنش کیفری نسبت به رفتارهای عفافی نظاره نمود.
ترجمه کتاب آزادی در فلسفه سیاسی اسلام بزبان اردو
نویسنده:
ناصر حسین زیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این تحقیق، ترجمه کتاب آزادی در فلسفه سیاسی اسلام تألیف حجّت الاسلام دکتر منصور میراحمدی به به زبان اردو است. کتاب مذکور در سه بخش تنظیم شده است. بخش اوّل آن، سه فصل را دربر می‌گیرد و فصل نخست به مفهوم آزادی، اقسام آن و انواع برداشت‌ها از مفهوم آزادی اختصاص دارد. در فصل دوم از این بخش دیدگاه فلاسفه مسلمان درباره مفهوم و محدوده آزادی، تحوّل مفهوم آن در فلسفه سیاسی اسلام و نظریات برخی فیلسوفان قدیم، مانند فارابی، خواجه نصیرالدّین طوسی و فلاسفه معاصر، همچون: استا مطهّری، علاّمه محمّدتقی جعفری و آیت الله محمّدتقی مصباح یزدی را می‌خوانیم. در فصل سوم از بخش اوّل، تحلیلی اسلامی از مفهوم آزادی ارایه شده و مولّفه‌های مهّم آزادی سیاسی، تقسیم آزادی سیاسی بر اساس رفتار سیاسی و حقوق اساسی مردم و تشکل‌های سیاسی بیان می‌شود. بخش دوم به مبانی آزادی در فلسفه سیاسی اسلام می‌پردازد. نگارنده در فصل اوّل از این بخش، مبانی آزادی در فلسفه سیاسی لیبرالیسم و مبانی انسان‌شناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی آن را شرح می‌دهد. وی در همین زمینه مبانی حقوقی و اخلاقی آن را در نظام های فلسفی و سیاسی غرب و اسلام مقایسه و تفاوت آزادی در اسلام و نظام لیبرالیستی را تبیین می‌کند. بخش سوم به قلمرو و محدوده آزادی در نظام سیاسی اسلام اختصاص دارد. در این بخش ابتدا محدوده آزادی در فلسفه سیاسی لیبرالیسم مطرح شده و آزاد بودن افراد جامعه تا هنگامی که به حقوق دیگران تجاوز نشود و آن ها شکایتی از فرد یا گروه خاصّی نداشته باشند، ارزیابی شده و ارتباط میان آزادی و منافع و امنیت جامعه و امنیت ملّی، تحلیل می‌شود. نویسنده در فصل دوم از بخش سوم، قلمرو آزادی در اسلام، فلسفه سیاسی و مصادیق آن را ذکر می‌کند. رابطه اختیار انسان با آزادی او، مفهوم آزادی بیان و عقیده و مبانی آن در اسلام، از دیگر مندرجات این نوشتار محسوب می‌شود، که نگارنده با استفاده از ادلّه قرآنی، روایی و عقلی، آن ها را واکاوی می‌کند.
مبادی برابری اخلاق زن و مرد در اسلام و فمینیسم
نویسنده:
فاطمه‎السادات بنیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فمینیسم جنبشی است برای مطالبات زنان که در پی اعتراض به برخی از نابرابریهای خانوادگی و اجتماعی ،شکل گرفت ؛ وبراساس یک سری انگاره های مشخص به تجزیه و تحلیل این نابرابریها می پردازد و راهبردهای متفاوت با دیدگاههای مختلفی را ارائه می دهد . به علت وابستگی دیدگاهها به مکتب های فلسفی و سیاسی غرب ، گرایشهای متفاوتی از فمینیسم به وجود آمد . فمینیسم های رادیکال ،مارکسیست ،سوسیالیست ،لیبرال ،فرامدرن و اسلامی از مهمترین گرایشات فمینیستی هستند که هر کدام با منظری خاص و جداگانه به مسایل زنان ،می نگرند . هدف تمام گرایشات فمینیسمی ،ایجاد جامعه ای است که درآن تفاوت گذاری بر اساس جنسیت جای خود را به تشابه بدهد ،تا آرمان برابری زن و مرد درهمه عرصه ها و فعالیت ها به وجود آید . و در صحنه فعالیت های اجتماعی ،زن و مرد به طور مساوی ،نقش بازی کنند ، بدون آنکه احساسات ؛روحیات ،استعدادها و توانایی های فکری و جسمی آنان تأثیری درایفای ،نقش های اجتماعی داشته باشد . فمینیست ها ، هستی را همچون دفتری می دانند که آغاز و سرانجامش ناپید است و در این هستی خود را بی نیاز از وحی دانسته و انسان را مصدر تشریع قرار می دهند ؛ آنان صفات زنانه را صفات برتری می دانند و جنس مذکر را عامل فرودستی ،زن معرفی می کنند . درمقابل ، اسلام براساس خدا محوری بنا شده است ؛و جهان دراین دیدگاه ،هدفمند ودارای برنامه می باشد . در اسلام ،حقیقت انسان ،هویت اوست نه جنسیت ؛ زن و مرد از یک جوهره مشترک بوده و صفات مردانه و زنانه هیچ کدام مایه برتری نسبت به دیگری نیست . اسلام قائل به تساوی زن و مرد ، درذات و تفاوت در وظیفه می باشد ؛ همچنین دستورات اخلاقی اسلام براساس ذات مشترک انسانی است و کلیه ارزشها و ضد ارزشهای اخلاقی ریشه در روح و جان آدمی دارد و نمی تواند وابسته به جنسّیت افراد باشد .اسلام راه رفع ظلم به زنان را اصلاح ذهنیت ها و توجه دادن به اهداف واقعی خلقت و آشنایی زن و مرد به شخصیت و کرامت یکدیگر و تدوین برنامه های اخلاق محور ،می داند . اسلام و فمینیسم دو مقوله کاملاً جدا از هم با مبانی ،اهداف و کارکردهای متفاوت هستند و هیچ گاه با هم تلفیق نمی شوند .