جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 34
ریاضت در مثنوی معنوی
نویسنده:
احمدرضا شکوهی خانیمنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله در9 فصل با هدف بررسی نظرمولوی در مورد ریاضت و نمود آن در مثنوی معنوی تدوین گردیده است.در مقدمه که فصل اول این رساله را تشکیل میدهد روش، اهداف،پیشینه و اهمیت تحقیق به طورمختصر و مفید آمده است.در فصل دوم برای شناخت بیشتر مولوی با فرض صوفی بودن او مکتب تصوف مورد تحقیق قرار گرفته است،در مورد ضرورت ایجاد این مکتب سخن گفته شده و با توجه به اقوال صوفیان ومولوی، صوفیان گروه بندی شده اند ودر آخر این نتیجه حاصل آمده که مولوی صوفی عاشق است.درفصل سوم تعاریف مختلف ریاضت در لغت نامه ها وگفتار صوفیانپیدا شده است ریاضت در کلام الهی وگفتار ائمه جستجو گردیده واین مقوله در مذاهب مختلف خصوصا مسیحیت مورد فحص قرار گرفته و تفاوت آن با رهبانیت بیان شده است.ریاضت در عصر مولوی و از نظرسعدی و نجم رازی بررسی شده است.فصل چهارم از کتابهای مهم عرفانی موارد مشمول ریاضت استخراج شده است.فصل پنجم بانگاهی انتقادی ریاضت دوازده تن از بزرگان تصوف که همگی از صوفیان خائف هستندبررسی شده است.در فصل ششم با روندی منطقی از هفده موردی که مستقیما به ریاضت اشاره شده است «خود» و«تن» تعریف شده اند از اشعار مثنوی این نتیجه به دست آمده که .قیاس،پندارآفرین است وموجب ایجادتصورات واوهام وشخصیت کاذبمی گردد ،هدف اصلی ریاضت زدودن این زنگارهاست. صمت،جوع،سهر،عزلت،ذکر،صبر،ترک تقلید،دوری از اندیشه های وهم آفرین،ترک نفس و هوای نفس،ترک دنیا برای آخرت ودوری از حشمت و جاه از مواردی است که در فصل هفتم مبسوطا به آن پرداخته شده است.از آن جا که مولوی از صوفیان عاشق است در فصل هشتم به عشق پرداخته شده است،صفات عشق بیان شده واین نتیجه حاصل آمده که عاشق از ریاضت بی نیاز است،عاشقی در بر گیرنده تمام ریاضت هاست ولیکن لازمه عاشقی ریاضت کشیدن و تهذیب نفس است.
بررسی گذار از عرفان زاهدانه به عرفان عاشقانه در آثار مولانا جلال‌الدین رومی و امام خمینی (س)
نویسنده:
الناز خیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از قرن دوم هجری عده ای از مسلمانان، از ترس آلوده شدن به دنیا و گرفتاری در عذابهای اخروی دنیا را پلید پنداشته و تارک آن شدند و همین زهدورزی در ادامه حیات خود عرفان زاهدانه را شکل داد. اما از قرن پنجم، صوفیه از دل خواندن و باز خواندن آیات قرآن و ارائه تفسیر کاملا متفاوت از داستان خلقت انسان و کائنات، رویکرد خودرا به دنیا تغییر داده و آن را مجلای تمام اسماء و صفات الهی و بستر معاشقه انسان و خدا یافتند و به این ترتیب عرفان عاشقانه را شکل دادند.عارف زهد مشرب، شخص ریاضت کش گوشه گیری است، دچار خوف بی نهایت از خدا و عذاب آخرت، که فقط به تنزیه حق و صفات جلالی او توجه دارد اما عارف عاشق آن خوف بی نهایت را به عشق مبدل ساخته و به تنزیه و تشبیه باهم توجه دارد و در یک سیر استعلایی به سمت کمال لایتناهی است و البته می داند که فاصله بین او و أمر مطلق پرنشدنی است اما در راه فنای صفاتی امیدوارانه تلاش می کند و در این راه هم به وجوه جمالی و هم به وجوه جلالی خداوند نظر دارد.در میان عرفای اسلامی، بیش از همه مولانا جلال الدین رومی عشق را محور اصلی اندیشه های خود ساخته است. او به واقع پیامبر عاشقی است. مولوی بعد از دیدار با شمس تبریزی از عرفان زاهدانه به عرفان عاشقانه عبور کرد.امام خمینی(س) هم در آثار مکتوب عرفانی و در شیوه سلوک خویش به عنوان رهبر دینی و انقلابی کشورمان، بیرون از تنگنای خانقاه و زاویه و عافیت طلبی های زاهدانه به نوعی گذار از زهد به عشق را به نمایش می گذارد.
تحلیل تطبیقی مفهوم گناه از دیدگاه آگوستین قدیس و مولانا
نویسنده:
معصومه شریعت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفهوم گناه مسئله ای دینی است. در فرهنگی که دین در عرصه های مختلف، حضوری آشکار و زنده دارد،‌ گناه که آموزه ای دینی است، اهمیت بحث می یابد. علاوه بر این که در فلسفه ی دینی که به تحلیل عقلانی گزاره های دینی پرداخته می شود، مسئله ی معرفت تحت تأثیر گناه دستخوش دگرگونی می گردد.اهمیت موضوع هم از این جهت است که چگونه می توان با وجود رویکرد پیشینی و پسینی در مواجهه با گناه، مفهوم و مولفه ی گناه را در اسلام و مسیحیت در کنار هم نشاند.نمی توان گفت در مقولات بالا، کدام یک تقدم و تأخر دارد، چراکه از لحاظ زمانی، مسیحیت مقدم بر اسلام بوده است و همان طور که اشاره شد، با توجه به این که گناه مقوله ای دینی است و اسلام هم یک دین و آیین، الزاماً واجد مفهوم گناه می باشد. در مسیحیت، سردمدار بحث از گناه را می توان آگوستین قدیس به شمار آورد. در اسلام هم مباحث از زبان مولانا مطرح شده است. دل نگرانی از مشکل گناه لاینحل است، مخصوصاً این که سر و کار انسان با خدا باشد و پای امر و نهی خداوند و گناه و صواب به میان آید. از طرفی شناخت و معرفت، پدیده ای روحی و به شدت متأثر از آموزه ی گناه است. در حدیثی از حضرت علی (ع) آمده است که: «من لم یهذب نفسه لم ینتفع بالعقل؛‌ تهذیب نفس،‌ انتفاع از عقل را به دنبال دارد.»فرضیه ی نگارنده در این رساله این است که هر دوی آگوستین و مولانا به گناه به یک صورت می نگرند، با وجود این که آگوستین، گناه را امری پیشینی و به تبع آن جبری می داند، اما مولانا کاملاً قائل به اختیار است. هر دو تن، گناه را رویگردانی از عشق می دانند، هرچند آگوستین به صورت مفهومی و مولانا به صورت مصداقی در این باره سخن گفته اند.
بررسی مقایسه‌ای عنصر نور در مثنوی و مهم‌ترین آثار عرفانی ادبیات فارسی (از آغاز تا قرن نهم هجری قمری)
نویسنده:
اختیار بخشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان‌نامه، به بررسی جایگاه عنصر نور در جهان‌بینی عرفانی مولوی و مقایسه آن با مهم‌ترین آثار صوفیانه ادبیّات فارسی پرداخته‌ایم. رویکرد اصلی ما در این رساله رویکرد الگومدار بوده‌است و با این رویکرد جایگاه و نقش الگوهای بصری و نورمدار را در شکل‌گیری جهان‌بینی عرفانی مولوی و صوفیان بزرگ تبیین کرده‌ایم. این رساله به دو فصل تقسیم می‌شود. در فصل اوّل، به بررسی عنصر نور در مثنوی و آثار مولوی پرداخته‌ایم و در دوّمین فصل، جایگاه عنصر نور را در مهمّترین آثار صوفیانه ادبیّات فارسی برکاویده‌ایم. در بخش اوّل از فصل نخست، به بررسی عنصر نور از دیدگاه هستی‌شناسی و در بخشِ دوّم، به بررسی کارکردهای مهمّ آن و در بخشِ سوّم به بررسی جایگاه و نقش این عنصر از منظر معرفت‌شناسی پرداخته‌ایم. در بخشِ هستی‌شناسی نور، به مباحثی مثلِ وحدت نور، پاکی نور، پارادوکسیکال‌بودنِ نور ، بساطت نور، پنهان‌بودن نور، بازگشت نور به اصل خود و جایگاه نور در نظام تبدیل و تکامل معنوی انسان پرداخته‌ایم. دربخشِ کارکردهای نور، مهم‌ترین کارکردهای هستی‌شناختی و معرفت-شناختی عنصر نور را تبیین و تشریح کرده‌ایم. در بخشِ معرفت‌شناسی نور، به بررسی وابسته‌ها و همبسته‌های عنصر نور مثل ِ آیینه، روزن، انعکاس، صیقلی‌کردن آیینه وجود برای انعکاس نقشهای غیبی و حصول معرفت عرفانی و سرشت تابشی- انعکاسی معرفت عرفانی و عناصر مهمّی چون فراست ایمانی، معرفت حسّی عرفانی با حواسِّ باطنی و تمییز و مراتب و درجات آن پرداخته‌ایم. در فصل دوّم، این عنصر را در آثاری چون کشف‌المحجوب علی هجویری، تمهیدات عین‌القضات همدانی، گلشن راز شیخ محمود شبستری، کتاب الانسان الکامل عزیزالدّین نسفی، مرصادالعباد نجم‌الدّین رازی، حدیقه‌الحقیقه سنایی، اسرارنامه عطّار نیشابوری ، کشف‌الاسرار و عُدّه‌الابرار رشیدالدّین میبدی و مشکاه لانوار امام محمّد غزّالی بررسی کرده و وجوه تشابه و تفاوت آرای این عرفا را با مولوی تبیین کرده‌ایم.نتیجه کار نشان می‌دهد که مولوی بیشتر به جنبه‌های معرفت‌شناختی نورتوجّه می‌کند. او نورِ خدا را ذاتِ بصیرت و معرفتِ عرفانی و عامل اصلی تبدیل و تکاملِ معنوی انسان می‌شمارد. تکرار بیش از هفتصد بار کلمه نور و مشتقّات آن در مثنوی نشان می‌دهد که جایگاه نور در عرفان او در مقایسه با صوفیان دیگر محوری‌تر است. عنصر نور در کانون توجّه مولوی بوده-است و علاوه بر بهره‌گیری از این عنصر در تشریح چگونگی فنای صوفیانه، همچنین از آن در توصیفِ ماهیّت و درجات بصیرت و معرفت عرفانی و مباحثِ مربوط به آن بهره‌برده‌است. مولوی در اشعار و جملات متعدّدی در مثنوی، دیوان شمس تبریزی، فیه ما فیه و مکتوباتش به جایگاه و نقشهای عنصر نور در خداشناسی، هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی معنوی پرداخته‌است.
بازتاب گفتار و کردار مشایخ صوفیه در مثنوی و آثار منثور مولانا
نویسنده:
مرجان نوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
متون عرفانی از ارکان ادبیات فارسی است که مبخش عمده ای از ادبیات فارسی را به خود اختصاص داده‌ است. مولانا یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ادب عرفانی است و در مسیر رسیدن به این مرتبه، وامدار افکار وگفتار مندرج در آثار عرفانی پیش از خود است. هر شاعر یا عارف متأخر در بطن یک سنت فکری اثر خود را می‌آفریند و به نوعی وارد گفت‌گوی منطقی با گذشتگان می‌شود. متونی که از ابزار شناخت عرفانی بهره می‌گیرند به هم نزدیک‌اند. آثار مولانا نیز از متونی است که بر گفتمان‌های عرفانی بنا شده است؛ حجم زیاد تلمیحات و اشارات داستانی، آیات و احادیث، سخنان مشایخ صوفیه، مضامین و درون مایه و حتی تصاویر شعری گرفته‌شده از ادب فارسی و عربی و...همه حاکی از تعاملات چشمگیر بینامتنی در آثار مولاناست. در این پژوهش اقوال و کرداری که در مثنوی و آثار منثور مولانا بازتاب داشته‌اند در سه حوزه انسان شناسی، معرفت شناسی و خداشناسی دسته بندی و تحلیل شده و به ریشه‌های تأثیر پذیری و شیوه‌های بهره‌گیری مولانا ازکلام مشایخ اشاره گردیده است. همچنین تفاوت نگرش مولانا نسبت به مشایخ قبل از خود دربرخورد با اندیشه های واحد تحلیل شدهکه در آثار عارفان قبل از او نمود داشته بیان می شود. دسته بندی و بررسی گفتار و کردار مشایخ در این سه حوزه خود به نتایج جدیدی منجر گردید؛ از جمله این‌که بیشترین حجم استفاده مولانا از اقوال و افعال دیگر صوفیان در حوزه انسان شناسی قرار می‌گیرد. همچنین بررسی شیوه‌های بهره‌گیری مولانا از اقوال و افعال نشان داده می شود. بسامد نوع استفاده از اقوال و افعال در هر اثر متفاوت است و مولانا در مثنوی نسبت به کتب منثورش در افزودن اندیشه‌های خود به گفتار و کردار مشایخ و گرفتن نتایج خاصی که مورد نظرش بوده موفق‌تر بوده است. به نظر می‌رسد ریشه این تفاوت، تأخر زمان سرایش مثنوی نسبت به آثار منثور، نیز تفاوت در نوع کلام این آثار است؛ یعنی ظرفیت‌های زبانی شعر بستر مناسب‌تری نسبت به نثر، برای خلق نگرش‌های خاص مولانا فراهم آورده است.
بررسی مشترکات مثنوی و نیمه دوّم غزلیّات شمس
نویسنده:
فاطمه صیامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مثنوی، اثری تعلیمی و غزلیّات شمس، اثری غنایی است امّا چون این هر دو اثر، در زمانهایی نزدیک به هم یا همزمان از یک ذهن تراوش کرده اند و زمینه های روحی، فکری و عاطفی مشترکی دارند، طبیعی است که با هم مشترکاتی داشته باشند.زبان و محتوای مثنوی نسبت به غزلیّات ، روشن تر و به فهم خواننده نزدیک تر و به لحاظ جنبه تعلیمی اش، منسجم تر است، از این رو در این تحقیق اساس استخراج موضوعات و مدخلهای اصلی قرارگرفته و غزلیّات به تبع آن مطالعه شده است.این پایان نامه، مشترکات اندیشه و عرفان مولانا را در این دو اثر در بر می گیرد.مدخلهای اصلی عبارتند از: اتّحاد جان اولیا، انسان کامل، پیامبر اکرم، تجلّی، جبر و اختیار، خدا و انسان، دل، دنیا، ریاضت، سماع، طلب، عشق، عقل، فقر، قضا، می عشق، نفس، نیستی.مهمترین موضوع مشترک بین مثنوی و غزلیّات شمس، مقوله عشق و خداشناسی می باشد، عشق در این دو اثر عرفانی همه جا حضور دارد از عشق انسانی گرفته تا عشق الهی و تمامی مسائل و موضوعات با محوریّت خدا طرح شده و نهایتاً به او ختم می شود.در واقع هدف مولانا و مطلوب او در این دو اثر عرفانی چیزی جز وصال به عشق حقیقی و عرفان نبوده است، آنهم نه عرفان نظری بلکه عرفان عملی.
مقایسه و بررسی تطبیقی فلسفه تربیتی مولانا و حضرت امام خمینی (ره)
نویسنده:
بیتا جمشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
آموزش و پرورش , آموزش و پرورش , هستی شناسی(فلسفه) , 01. خداشناسی (کلام) , شناخت شناسی , فلسفه آموزش و پرورش , خداشناسی(الهیات بالمعنی الاخص) , خداشناسی , اصطلاحنامه تصوف , اصطلاحنامه عرفان , مولوی، جلال الدین محمد بن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال الدین محمد بن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال الدین محمد بن محمد , مولوی،جلال الدین محمد بن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال الدین محمد بن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال الدین محمدبن محمد , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , مولوی، جلال‌الدین محمدبن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال‌الدین محمدبن محمد , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , مولوی، جلال‌الدین محمدبن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضربا هدف بررسی مقایسه ای فلسفه تربیتی و تربیت عرفانی مولانا و حضرت امام خمینی (ره) انجام گرفته است درابتدا به بیان مقوله عرفان و تصوف و فلسفه پرداخته وهم چنین مثنوی وآثار امام خمینی (ره ) راکه شامل نکات اخلاقی مبتنی برمبانی عرفانی و تربیتی که درشرح چهل حدیث وتفسیرسوره حمد وسخنرانی های اخلاقی که در صحیفه نوروآثاردیگرایشان، با هدف تدوین یک فلسفه ی تربیتی درسه شاخه ی اصلی فلسفه معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی که مقولات دینی با صبغه ای عرفانیست مورد بررسی قرارگرفته است در ادامه به بیان مسائل تعلیم و تربیت از دو منظرمولانا و امام پرداخته شده استصحبت از عرفان و تصوف به سادگی و صراحت سایر موضوعات نیست چرا که هریک از اعتقادات دینی و مذهبی مستند به شواهد تاریخی و یا بیان شفاف و صریح ازسوی بانیان یا معتقدین بدانهاست. عرفان اعتقاد به عشق مطلق است. این اعتقاد خود را مقید به باورمشخصی ازادیان نمی نماید در عین حال بخاطر بهره مندی ازروح لطیف عشق همواره جایگاه ارزنده ای درتمام ادیان ومذاهب داشته و به نوعی با آنها سازگار شده بی آنکه از اصل خود عدول کرده باشد و رمزماندگاری عرفان نیزهمین است.هدف عرفان تربیت انسان کامل است، انسانی که اقوال و افعال و اخلاق نیک را به کمال داراست. در یک کلام عرفان وظیفه تربیت انسان های کامل و خود ساخته را برعهده دارد.عرفان همچون آیینی در جست و جوی حقیقت و درپی تأمین خواسته ی همیشگی آدمی ، دست یابی به سعادتی والا و حقیقی است . نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که تفاوت معناداری بین نظرات مولانا و امام خمینی وجود ندارد امااساس و پایه ی عرفان مولانا روی ذوق و وجد گذاشته شده است و توجهی به برهان و استدلال عقلی ندارد . ولی حضرت امام با قبول این ذوق و شهود به رد استدلال نمی پردازند .
کارکرد انبیاء و فلسفه‌ی احکام در آثار مولانا
نویسنده:
محدثه اشعری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی تردید، ظهور انبیاء الهی و احکامی که آنان برای هدایت مردم از جانب پروردگار آورده‌اند یکی از دل‌مشغولی‌های اصلی اندیشمندان علوم انسانی از گذشته تاکنون بوده است. علما و متفکران در هر عصری همواره کوشیده‌اند تا چهارچوب نظری برای ارسال انبیا بیابند و فلسفه‌ی احکام را تبیین نمایند. این پژوهش درصدد است تا نشان دهد مولوی هم مانند تمام متفکران و عرفای بزرگ دیگر، انبیا را هادیان و مرشدان جوامع بشری می‌داند که بشریت در صورت نبود آنان در تاریکی‌های جهالت و گمراهی فرو می‌رفت و محکوم به نابودی بود. اما مولوی برای انبیا ویژگی‌های منحصر به فردی را نیز ذکر می‌کند که با مشرب عارفانه‌-ی وی سازگاری و هماهنگی دارد، او انبیا را صرفاً راهنمایان بشر نمی‌داند بلکه آن‌ها را انواری متصاعد شده از نور خداوندی می‌داند که بشریت را به سوی نور واحدی هدایت می‌کنند و وجود آن‌ها را سنگ محکی می‌داند برای آزمایش و تشخیص خالصان و پاکان از ناپاکان و مدعیان. همچنین مولوی در مورد عمل به احکام، فلسفه‌ی خاص خود را دارد که مطابق با دیدگاه و مشرب عارفانه‌ی اوست. او احکام را تنها عمل کردن به صورت و ظاهر نمی‌داند و معتقد است بدون آگاهی از فلسفه‌ی احکام، عمل کردن به آن‌ها سودی ندارد. در این پژوهش، ابتدا به ارائه‌ی تعریفی کلی از مفهوم نبوت، انبیا و فلسفه‌ی احکام می‌پردازیم و سپس برداشتی را که مولوی از این مفاهیم دارد بررسی می‌‌شود و در آخر به نگرش، نگاه خاص و تعاریف متفاوتی که مولوی نسبت به انبیای عظام و فلسفه‌ی احکام دارد پرداخته می شود.
مقایسه‎ی توکل از دیدگاه مولانا جلال الدین محمد و محیی الدین ابن عربی
نویسنده:
زهراسادات صاحب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
توکل در قرآن کریم، سنت و احوال عرفانی جایگاه مهمی دارد. مولانا و ابن‏عربی نیز آن را مد نظر داشته، و در آثار خود به آن پرداخته‎اند. آنها هر دو بر این باورند که توکل اعتماد به خداوند است و با اعتماد بر هر چیز دیگر منافات دارد؛ یعنی متوکل بر خداوند اعتماد می‏کند و بر ابن باور است که کسب و اسباب به خواست خداوند عمل می‏کند. در این تحقیق علاوه بر اینکه جایگاه توکل در بیان هر یک از دو عارف مورد بحث، بطور جداگانه تبیین شده است، در نهایت تشابه و تفاوت آنها مقایسه شده است.
بررسی تطبیقی مسائل کلامی در حدیقه سنائی و مثنوی مولوی
نویسنده:
مریم شفیعی تابان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پژوهش حاضر، حدیقه الحقیقه-به عنوان نخستین منظومه عرفانی-و مثنوی شریف-به کامل ترین و مهمترین اثر عرفانی-از جهت آرا و اندیشه های کلامی بررسی و با هم مقایسه شده اند. علم کلام-به عنوان یکی از مهمترین علوم اسلامی-وظیفه دفاع از دیانت-به ویژه اعتقادات-در برابر معارضان را به عهده دارد. سنائی و مولوی را در وهله اول، به عنوان چهره هایی عارف می شناسیم، سپس عنوان متکلم در مورد آن دو عزیز، صدق می کند. هر دو شاعر، اشعری هستند-البته با گرایشهای شیعی- و با عقل گرایی صرف در ستیز.تار اندیشه های عرفانی آن دو بزرگوار، بسیاری جاها در پود عقاید فلسفی و کلامی تنیده می گردد و افکاری عالی و درخشان را شکل می دهد. با عنایت به تفاوت موجود در مشرب عرفانی آن دو مرد ربانی، و این که مولوی در حوزه عرفان و تصوف مسلک خاصی را می پیماید، برخی آرای کلامی صرفا به مولانا اختصاص دارد و آنها را بدان گونه که در مثنوی مندرج است، در حدیقه به هیچ وجه نمی بینیم. همچنین سنائی و مولوی در برخی مباحث، با یکدیگر اختلاف عقیده دارند که در متن، بدین موارد پرداخته شده است. نکته مهمی که از این رساله منتج می گردد، این است که آزاد اندیشانی چون سنائی و مولانا را در حوزه یک مذهب خاص نمی توان محدود کرد، چرا که این دو شاعر عارف مسلک-به دور از هر گونه تعصب و خام اندیشی-گرایش به آرای مختلف از مذاهب متفاوت را اختیار نموده و با کیمیای عشق، رنگ ها و نمودهای ظاهری را از میان برداشته اند.
  • تعداد رکورد ها : 34