جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 31
ابسوردیسم از منظر کامو و بررسی نمونه‌هایی از آن در برخی از آثار تجسمی ( جنبش‌های هنری نیمه دوم قرن بیستم در غرب و هنر معاصر ایران)
نویسنده:
بهاره صالحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
میتوان گفت نوع نگرش و چشم انداز انسان به هستی و جهان سر منشأ بسیاری از تحولات تاریخی زندگی وی بوده است و بررسی دقیق این دیدگاه ها و جهان بینی ها لازمه فهم تغییراتی است که در طول تاریخ زندگی بشر صورت گرفته است. هنر یکی از حوزه هایی است که از دوران اولیه، در سیر ادواری تحول خود تغییرات گوناگونی را تحت تأثیر نگرش های موجود در محیط پیرامونی تجربه کرده است. شناخت، تجزیه و تحلیل این شرایط برای نزدیک شدن به هنرمند و درک عمیق تجربه هنری در هر دوره اهمیت بسزایی دارد.این رساله به بررسی فلسفه ابسوردیسم از منظر آلبرکامو و دیگر متفکران ابسورد (به عنوان یکی از نگرش های انسان غربی به هستی و جهان و تأثیرات آن بر زندگی، به ویژه پس از جنگ دوم جهانی) می پردازد و برخی از مهم ترین مولفه های آن را با توجه به آراء متفکران و هنرمندان این دیدگاه معرفی می کند و زمینه های فکری و هنری موثر در ظهور آن را نشان می دهد. همچنین برای فهم بهتر تأثیرات جهان بینی ابسوردیسم بر هنر معاصرش، به بررسی مولفه های آن در مصداق هایی از هنر غرب [تئاتر،نقاشی،عکاسی، مجسمه، چیدمان و هنر مفهومی] به ویژه پس از دهه 1960 پرداخته می شود که هدف از این بررسی، یافتن نگرشی نوین در نقد و تحلیل آثار هنری و فهم بهتر هنر این دوران است. در ادامه برای دریافت میزان گستردگی و تأثیرگذاری این دیدگاه بر هنرمندان ایرانی، برخی از آثار دو تن از هنرمندان تجسمی [بهمن محصص و حسینعلی ذابحی]، مورد مطالعه قرار می گیرد. این رساله تلاش دارد به چیستی دیدگاه ابسوردیسم و ویژگی های خاص آن و چگونگی شکل گیری بستر مناسب برای ظهور آن بپردازد؛ نقش آلبر کامو را در این زمینه نشان دهد و در نهایت تأثیرات این نگرش را بر آثار هنری دوران ظهور ابسوردیسم بررسی کند.روش تحقیق در این رساله، روشی توصیفی، تطبیقی در راستای پژوهشی بنیادی است. در این راستا برای دست یابی به شناختی جامع از تفکر مورد نظر به بررسی آراء چند متفکر تأثیر گذار وجستجوی نمونه هایی از آثار هنری چند هنرمند (موردکاوی) پرداخته می شود. روش یافته اندوزی (روش گردآوری داده ها) به صورت مطالعه کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های مربوطه، مصاحبه و جمع آوری اطلاعات اینترنتی است که در این راه موضوعبصورت توصیفی و تطبیقی مورد پژوهش قرار گرفته است.در نهایت این نتیجه حاصل می آید که نگرش ابسوردیسم تحت تأثیر بسیاری از تحولات فلسفی، اجتماعی و سیاسی به صورت آشکار یا پنهان توانسته است بسیاری از مولفه های خود را در برخی از انواع هنری نیمه دوم قرن بیستم در غرب، به نمایش بگذارد. در ضمن باید توجه داشت که اگرچه برخی از انواع هنری در غرب می توانند مصداق عینی تفکر ابسورد در هنر باشند اما در باب دو هنرمند ایرانی مورد نظر در این رساله این مسئله با قدری مسامحه صورت می گیرد. در حقیقت در باب ایشان تنها مشاهده مولفه ها کافی نبوده و برای بررسی بهتر به مطالعه زندگی ایشان توجه شده است، چرا که ایشان تجربه فلسفی ابسورد را نه به عنوان فلسفه ای برآمده از جهان بینی ای موجود در جامعه، بلکه به صورت شخصی در طی بروز برخی حوادث در زندگی شان، تجربه کرده اند.
هستی‌شناسی هنر از نگاه اتین ژیلسون
نویسنده:
زینب شمسینی غیاثوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ژیلسون از جمله متفکرانی است که بر بنیاد صناعی هنر تأکید می کنند و در برابر نظر?? شناخت- گرایی در هنر ، معتقد است که هنر نه به ساحت شناخت بلکه به ساحت ساخت تعلق دارد .او می- کوشد در قالب هستی شناسی هنر خویش این دیدگاه را بر کرسی بنشاند. بر این اساس رساله حاضر در قالب سه فصل به شرح زیر سامان یافته است. در فصل اول ابعاد مختلف هستی شناسی هنر از نگاه ژیلسون توصیف می شود و تمایز دو ساحت شناخت و ساخت ، نسبت آنها با یکدیگر و دلایل رجحان ساخت بر شناخت در هنر بررسی می گردد. آنگاه نشان می دهیم که چگونه او به این نتیجه می رسد که ذات هنر صناعت است و هستی هنری هستی صناعی است. در فصل دوم به خصوصیات عمده هستی صناعی از منظر ژیلسون می پردازیم و بر اساس دو مفهوم کلیدی ماده و فرم (صورت) شکل گیری هستی هنری و تمایز میان هستندگان هنری و سایر هستندگان را بررسی می کنیم. در فصل آخر اندیشه های ژیلسون را در مورد هنرهای خاص به کار می بندیم. به این منظور مهم ترین اوصاف هستی شناسانه هنرهایی نظیر موسیقی، نقاشی، معماری، شعر، مجسمه سازی و رقص را بر اساس آموزه های ژیلسون توصیف می کنیم. در خاتمه به ارزیابی هستی شناسی هنر ژیلسون می پردازیم و ملاحظاتی را در باب دیدگاه ژیلسون در باب نسبت هنر با شناخت و ساخت مطرح می کنیم.
بررسی حکم فقهی صورت و تمثیل (مجسمه و نقاشی) در فقه امامیه
نویسنده:
دهقانی فیروزآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فقهای امامیه مجسمه و نقاشی را به چهار دسته تقسیم نموده اند: الف) مجمسه جان داران (انسان و حیوانات) ب)مجسمه اشیا بی جان (درخت و گیاه و غیره ) ج) نقاشی جانداران د) نقاشی اشیا بی جان از نظر همه فقهای امامیه ساخت مجسمه جانداران حرام بوده و از نظر بعضی از فقها رسم نمودن تصویر آنها نیز حرام می باشد. اما ساخت مجسمه و رسم نمودن تصویر اشیا بی جان جایز است. ساخت مجسمه و رسم نمودن تصویر قسمتی از بدن حیوانات یا انسان جایز می باشد. عکاسی با دوربین جایز بوده و رسم نمودن تصویر و ساخت مجسمه حیوانات یا انسان بوسیله دستگاه نیز جایز می باشد. گرفتن اجرت ساخت و همچنین پرداخت اجرت نقاشی و مجسمه ساز حرام می باشد. ولی خرید و فروش مجسمه و نقاشی برای دیگران جایز بوده و می توانند آنها را نگهداری کنند. قرار دادن آنها در منزل و مقابل شخص نمازگزار مکروه بوده و باید هنگام نماز روی آن را با پارچه ای پوشاند. آیا اکنون ساخت مجسمه و نقاسی انسان و حیوانات جایز است؟ بعضی از فقها با مطرح نمودن بحث ؛تاثیر زمان و مکان بر اجتهاد؛ ساخت مجسمه و نقاشی را جایز دانسته و می گویند که کارکرد اجتماعی مجسمه و نقاشی در زمان حاضر با گذشته تغییر پیدا کرده است، چرا که در گذشته آنها زمینه بت پرستی را فراهم می کرده اند و اگر امروز نیز آنها در موقعیتی قرار گیرند که زمینه بت پرستی را فراهم کنند، ساخت آنها حرام خواهد بود. بنابراین تا هنگامی که مجسمه و تصویر در جهت خدمت به دین و سایر اغراض عقلایی قرار داشته باشد ساخت آنها جایز خواهد بود.
بررسی روند فعالیت هنری به مثابه‌ی الگوی پژوهشی
نویسنده:
زهرا حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده :تأمل در تعاملات انسانی در دنیای وسیع فرهنگی، اجتماعی و درحال تغییر امروزه، دنیایی که با پیشرفت تکنولوژی قابل شناسایی‌تر شده، بدون شک ما را به حیرت می‌آورد. در این شرایط اغلب عقاید پیشین به چالش کشیده می‌شوند. به عنوان مثال، الگوهای تقلیلی که از دیرباز در هنر و علم برای ما کارآمد بود دیگر برای آشکار سازی حقایق پیچیده به کار نمی‌آیند.دانشمندان و هنرمندانی که پیوسته به دنبال یافتن نظم در بی‌نظمی‌ها هستند و کسانی که دنیای پیرامون را به مثابه‌ی یک آزمایشگاه و یا کارگاه هنری می‌بینند، در واقع به مطالعه‌ی فرآیندهای فیزیکی و الگوهای سازمان یافته با نتایجی شگفتی‌آور می‌پردازند؛ و این بررسی‌ها و مطالعات معمولاً در فضایی بین رشته‌های پژوهشی و بدون بکارگیری فعالیت‌های از پیش تدوین شده، صورت می‌گیرد. و باید خاطر نشان کرد که هدف نهایی این نوع پژوهش دستیابی به ادراک جدید است. و به همین منظور نظریه‌های تشریحی(توضیحی) مربوط به اعمال و باورهای انسانی باید به‌واسطه‌ی نظریه‌های مربوط به تغییرات فردی و فرهنگی تکمیل و متحول شوند. و لازم به ذکر است که این نظریه‌ها را می‌توان از خلال افکار، ایده‌ها و اعمالی که از تولید و خلق اثر هنری در شرایط پژوهشی حاصل می‌شوند، یافت. چراکه بر پایه‌ی تجربیات کارگاهی است که قابلیت خلق و نقد شکل می‌گیرد. و این مطلب صحه بر این مدعاست که فعالیت هنری می‌تواند یک فرم پذیرفته شده از پژوهش باشد و تمامی رویکردهای پژوهشی می‌توانند در خلال تجربه‌‌های کارگاهی به کار گرفته شوند. بنابراین فعالیت هنری را باید جایگاه ارزشمندی برای طرح مسائل نظریِ پرمحتوا و عمیق که از طریق روش‌های پژوهشی مناسب بررسی می‌شوند، دانست. از این دیدگاه فعالیت هنری شامل فعالیت‌های انتقادی یکپارچه‌ای است که شامل یک گفتگوی متداوم در حول هنرمند، اثر هنری و زمینه‌های مرتبط می‌شود، که هرکدام از این‌ها نقش اساسی در روند رسیدن به «فهم» دارند. در پایان آنچه حاصل می‌شود، وسعت بینش‌های جدید است. چراکه امروزه ایده‌ها آزادانه‌تر و رها از قواعد خشک و سخت مطرح می‌شوند. و تکامل نظریه‌ها تا آن‌جایی ادامه می‌یابد که امکان برقراری خطوط ارتباطی میان حوزه‌های مختلف مانند علم، هنر، علوم انسانی و تکنولوژی‌های جدید را فراهم می‌سازد. در نتیجه دیگر زمان اینگونه باورها که تصاویر بصری صرفاً راهی برای بیان آنچه که نمی‌توان به درستی در قالب کلام و یا اعداد بیان کرد، به سرآمده. بنابر تمامی مفاهیم و ساختارهایی که تا کنون توضیح داده شد، می‌توان گفت: برای آنانی که فعالیت در کارگاه هنری را جایگاهی برای پیش‌برد پژوهش‌های انعطاف‌پذیر با پیوند‌های فردی و فرهنگی می‌دانند، دوره‌ی جدیدی از پژوهش هنرهای تجسمی آغاز شده است. همچنین همواره میزانی از انعطاف پذیری در پژوهش هنرهای تجسمی وجود دارد، تا این گونه پژوهش‌ها به گونه‌ای سامان‌دهی شده رسمیت بیابند و از اعتبار کافی برخوردار باشند. حال چه پژوهش در فضای دانشگاهی باشد و چه اثر هنری در دنیای هنر.کلید واژه‌ها: فعالیت هنری. هنرهای تجسمی. پژوهش هنری، پژوهش.
مطالعه تطبیقی عنصر نور وهاله مقدس در نگارگری مانویان و هنر اسلامی
نویسنده:
الهام موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از دیرزمان، عنصر نور در اسطوره، تاریخ و فلسفه جهان شناسی اقوام گوناگون حضور داشته است. اوج حضور مفاهیم نورانی با شاکله عقلانی، در دین مبین اسلام مشاهده می‌شود . شناخت کامل عنصر «نور» و بررسی ماهیت آن با در نظر گرفتن نمودها و کارکردهای متفاوت و بررسی سیر تاریخی و تحول آن در مکاتب و ادیان مختلف میسر می‌شود. حضور نور در دو بعد از مهمترین ابعاد هنری اسلامی یعنی معماری و نگارگری جلوه و حضوری ذاتی دارد. به عبارت دیگر این نور است که تعیین کننده هویت ذاتی اثر هنری است یعنینه تنها اثر را نماد جلوه نورانی وجود قرار می‌دهد، بلکه بدان شکوه و جلالی می‌بخشد.نگارگر ایرانی بُعد را می‌دید و می‌شناخت، ولی از آن دوری می‌کرد چرا که دوری اجسام و کوچک شدن آن را با خطاهای چشم سر مربوط می‌دانست. پس به چشم دل روی می‌آورد. و به این باور قلبی رسیده بود که تمامی صفحات را نور الهی به طور یکسان روشن می‌کند. هدف اصلی در این بحث، ارائه‌ی دقیقی‌ای از کاربرد رابطه‌ی نور و رنگ طلایی در هنر مانوی است. از بررسی رابطه‌ی بین نور و رنگ طلایی در آثار مانوی و نگارگری ایرانی به نظر می‌رسد که تفاوت‌هایی بین این دو وجود دارد. هر چند در نگارگری اسلامی کاربرد رنگ طلایی به تجلی عالم مثالی و الهی می‌انجامد، در نگارگری مانوی به طور صریح چنین امری مشاهده نمی‌شود.
هنر ارزشی و غیرارزشی از دیدگاه افلاطون
نویسنده:
حمیدرضا ورکشی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
از آنجا که افلاطون اولین فیلسوفِ آغازگر تألیف در حوزۀ زیبایی و بر زیبایی شناسی هنری بعد از خود بسیار تأثیر گذار بوده است، بررسی دیدگاه وی در خصوص زیبایی های هنری اهمیت بسیاری دارد. البته هرچند هنرهای زیبا، به نحوی که در عصر حاضر مصطلح است، در دوران افلاطون مطرح نبوده، اما می توان از مطالب و آرایی که افلاطون به طور پراکنده در باب هنرهای زیبا بیان کرده است، نظر وی را کشف کرد. راجع به دیدگاه افلاطون پیرامون هنرهای زیبا دو نظر وجود دارد. برخی او را موافق هنر دانسته اند و در صدد توجیه مخالفت های صریح وی برآمده اند و برخی نیز او را ضدّ و مخالف هنر دانسته اند. در این پژوهش فارغ از نظر موافقان و مخالفان به بررسی هنر از دیدگاه افلاطون پرداخته می شود و نتیجه آنکه وی را نه می توان مخالف و نه موافق مطلق هنرهای زیبا دانست. بلکه افلاطون به دو نوع هنر معتقد است؛ هنر ارزشی و غیرارزشی و برای هر یک از این انواع ویژگی هایی ذکر می کند؛ که اساسی ترین وجه ممیزۀ این دو هنر، بهره مندی از زیبایی مطلق؛ یعنی منشأ الهی داشتن است.
صفحات :
از صفحه 139 تا 160
معرفت دیداری
نویسنده:
احمد خلیلی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تمامی هنرهای بصری تمدنهای پیشین نشان‌دهنده نوعی اندیشه و بینش‌اند، که از قداست و ژرفا برخودارند، و این، حاصل آشنایی هنرمندان با "معرفت بصری یا دیداری" بوده و مراد از معرفت دیداری آنست که اینان با معرفتی راستین به جنبهء معنوی وجود التفات داشتند. اینان پیرامون عالم کبیر و عالم صغیر غور و مداقه کرده‌اند، و بدین جهت آثارشان کاملا از جهات ربانی و معنوی بهره یافته است . به واقع آثار مبتکرانهء اینان پیوندی مستقیم با خداوند و حقیقت داشته است . این هنرمندان ساختار مجرد عالم را به ما نمایانده‌اند و این نه تنها بیانگر اعتلای کار ایشان در "معرفت دیداری" است بلکه عمق اندیشهء آنان را نیز آشکار می‌سازد.
بررسی دفرمایسیون در نقاشی و چگونگی آن در نقاشی نگاری ایرانی - اسلامی
نویسنده:
بهرام احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در هنر نقاشی با این پرسشروبرو هستیم که آیا باید به فرم ظاهری طبیعتوفادار بوده و به ترسیم آن پرداخت ؟ و یا ضرورتی بر انجام دخل و تصرفدر تظاهر طبیعی اشکال وجود دارد؟ با یافتن این پاسخ که اشکال در ظاهر طبیعیخود (اگر چه حقایق را پنهان دارند) فاقد معنای عمیق هستند و با ترسیم ظاهر طبیعت ، حضور هنرمند به حداقل می‌رسد، به اهمیتدفرماسیون پی خواهیم برد. اما دفرماسیونی که موجبارتقاء فرم گردد، و معانی عمیق و حقایق را آشکار کند. بنابراین هر دخل و تصرفی نمی‌تواند موجبدست‌یابی به حقایق رتر شده و اهمیتپیدا کد. به سببدیدگاههای مختلفنسبتبه واقعیت ، دخل و تصرفدر ظواهر طبیعت ، دارای تنوع گوناگونی است ، که در هنر شرق دور و مصر و یونان و هنر معاصر غربو نگارگری ایرانی اسلامی نمایان می‌باشد. در هنر غرب ، از میان ساختار ذهنی هنرمندان مختلفبرخی به سببنوع نگاه استهزاءآمیزشان نسبتبه انسان و جهان، به تحریففرم می‌پردازند و به مخدوشکردن فرم اقدام می‌کنند، و یا به جهان موهوم نفسانی می‌پردازند. در حالی که دفرماسیون علی‌رغم معنی لفظی خود در جهترسین به حقایق و ارتقاء صورتمی‌گیرد. و این ارتقاء فرم جز با نظر به عالم مثال و توجه به عالم خیال صورتنخواهد پذیرفت . انسان وقتی آیینه ضمیر را از آلودگی پاککرده باشد و به خوبیها و پاکیها و اعمال انسانی عادتنماید می‌تواند به عالم خیال محمود دستیابد. و انسان هنرمندی که ضمیر را از آلودگیها زدوده باشد، می‌تواند با صور خیال، حقایق را بازنمای کرده به صور محسوسدرآورد. و یا به عبارتتی ظواهر مادی را با پالایشو پیرایشبه عالم برتر کند. که این امر از طریق خیال متصل و سپسخیال منفصل (خیال مطلق) انجام می‌گردد. و این همان اقداماتی استکه در نگارگری اصیل انجام می‌گردد. بنابراین نگارگر با نظر به عالم مثال، به جهان مادی نخواهد پرداختبلکه جهانی می‌آفریند که از عوارضمادی دور است ، جهانی که نگارین و مثالین می‌نماید. بنابراین پالایشو پیایشدر نگارگری، برای دست‌یابی به عالمی لطیفو اعیان صور ثابته و جوهر دگرگون نشدنی اشیاء است . و نگارگر با کمکمواد گرانبها و جادو رنگها و خطوط کناره نمای (قلمگیری) لطیفو طرحی سامان یافته و ترکیبی موزون به یکساختار وحدتیافته دستمی‌یابد. با توجه هنرمند به زمان و مکانی فانی طبعا وی ملزم به طرح عوارضو ایجاد علاقه به آن خصوصیات ، نقاشرا از دریافتملکوتی باز خواهد داشت . اما وقتی هنرمند توجه خود را به عالم درونی و نقوشی که در قوه تخیل وی پدید می‌آید معطوفسازد، می‌تواند (در صورتپاکبودن ضمیر از زنگار) به عالم ملکوتپیوند برقرار نماید. و همچون سالکی رو به حق حرکتکند. و آثاری خواهد آفرید که از قواعد محسوسرسته‌اند و چون کتابی از معرفتجلوی ما نمایان خواهد شد و این همان هنر اسلامی استکه چون شانی از فرهنگو تمدن اسلامی در مقام ابداع "وجه‌الله" است . و نگارگر مسلمان همتشرا در جهتبیان معانی دینی و ایجاد صور محسوساز اعیان و صور ملکوتی مصروفخواهد داشت . بنابراین هنرمند نگارگر امروزه، آنگاه که سعی در نزدیکساختن اثر خود به طبیعتدارد و در ترکیب‌بندی و تناسباتو پرسپکتیو به ظاهر طبیعتتوجه می‌نماید، از ویژگیهای اصیل نگارگری (که ارزشخود را مدیون آنها است) دور خواهد شد. بنابراین هرگونه نوآوری در نگارگری وقتی با شناختروح نگارگری و درکارزشهای معنوی هنر ایرانی - اسلامی نگارگری و در مسیر سنتالهی انجام بگیرد، اصالتخواهد یافت .
تجلی معرفت عرفانی در هنر ایران بررسی و مطالعه تطبیقی آثار کمال الدین بهزاد و رضا عباسی
نویسنده:
لیلا اسلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
توجه و بررسی به عرفان اسلامی و ریشه های آنرا در کتاب حکمه الاشراق سهروردی جستجو کردیم؛تاثیر این نگرش را در ادوار گوناگون در پژوهش حاضر به چالش کشیدیم؛در پی اینکه آیا چند ساحتی بودن نگاره های (هرات)از تفکر عرفانی حاکم در دوره ی مورد نظر نشات گرفته است؟این تاثیر چگونه در تار و پود هنرهای بزرگ ایرانی جلوه گر گشته است؟لذا با بررسی در ادبیات-فلسفه-هنر در این دوره ی خاص (هرات-اوایل صفوی)تا حد توان کوشیدیم پاسخی منطقی ومناسب بیابیم.احوالات عرفا واهل معرفت و بیان های ویژه ی نگاه آنان به جهان درون وبیرون مراقبه وشرح مکاشفات آنان از موضوعات مهمی است که هنرمندان ومعماران را در ادوار مختلف تاریخی تحت تاثیر خود قرار داده است.این نمود کاملا در تزئینات اسلیمی بناهای تاریخی وکتب مصور بر جای مانده ی ایرانی ؛عینی وملموس می باشد .دوعنصر نور ورنگ در سطوح مختلف هندسی؛مبنایی در اثار هنرمندان و معماران بوده است.از این رو در این پژوهش برآنیم که نگاه رمز شناسانه ومعناشناسانه که هنرمندان را در پی نقش واحد و متحد صورت وتاثیر قابلیت های بصری نور ورنگ در فضاهای نقاشی و معماری مکتب ایلخانیان(هرات)و اوایل صفویه (اصفهان)بررسی نمائیم.از این رو با بررسی تطبیقی آثار کمال الدین بهزاد و رضا عباسی و تاثیر جهان بینی عرفانی آن دوره ی مورد نظر؛در شاهکار های آنان که در قالب نقش در ترکیبی متعالی آفریده شده اند پاسخی برای سوالات مورد نظرمان بیابیم.ما میراث دار گذشتگانی هستیم که هنر را در حد تعالی به منصه ی ظهور رساندند واین مهم بر نیامد مگر با تکیه به عرفان اسلامی که ریشه در دین محمدی داشته است وبا رجعتی به داشته های ملی وایرانی ؛که در آثارشان قابل ملاحظه می باشد.درود بر همت والایشان .
فلسفه هنر  اسلامی (از دیدگاه سهروردی ، ابن عربی ، ملاصدرا)
نویسنده:
مینا عبادی آسایش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه هنر وزیبایی شناسی که امروزه شاخه مهمی از فلسفه های مضاف به حساب می آید، در بردارنده مسائل فراوانی است که می توان بسیاری از آنها را با مدد گرفتن از مبانی اساسی(وجود شناسی(ابن عربی و ملاصدرا)، ماهیت شناسی (سهروردی)، نفس شناسی و معرفت شناسی)، بازشناسی و بازخوانی کرد، دیدگاه این سه حکیم درباره قوه خیال نیز یکی از مسائل نفس شناسی است که نقش آن در آفرینش آثار هنری بررسی خواهد شد. بنابر مبانی نفس شناسی ملاصدرا، نفس از قوا و مراتب گوناگونی که بخشی از آنها ناظر به ادراکات انسان اند. از جمله مهم ترین آنها قوه خیال است که همواره نقش بسزایی در شکل گیری یک اثر هنری دارد. عالم مثال یا همان عالم خیال همواره مورد توجه فلاسفه بوده , این موضوع را حتی در فلسفه افلاطون نیز می توان سراغ گرفت .کمال و تعالی هنر در تعبیر این سه حکیم، قوه خیال درمخاطب اثر هنری متجلی می شود. هنگامی که مخاطب با یک اثر هنری رو به رو می شود، در همه این حالات، نخست صورت حسی از آن در نفس وی منعکس می شود. در مرحله بعد، این صورت حسی ارتقا می یابد و در خیال او جای می گیرد و سپس با تعالی این صورت خیالی در نفس مخاطب، حقیقتی معقول که در واقع، معنا و محتوای آن اثر را تشکیل می داده است، ظهور می یابد. بر اساس نظریه اتحاد عاقل و معقول، این صورت ها و حقایق در هر مرحله با قوه متناظر خود و در واقع با نفس مخاطب متحد می شود و از آن جا که صورت های خیالی از صورت های حسی و کلیات معقول از صورت های خیالی واقعی تر هستند، مخاطب در رویارویی با اثر هنری، مرحله به مرحله تعالی می یابد. البته، ناگفته نماند که میزان این تعالی کاملاً به توانایی ادراکی مخاطب و تعالی اثر هنری بستگی دارد. هرچه مخاطب رشد یافته تر باشد، در رویارویی با اثر هنری متعالی بیشتر رشد کرده و سریع تر به حقایق والای آن منتقل می شود. بر پایه هر دو بعد از تحلیل نقش تربیتی مهم قوه خیال در نگاه حکمای مسلمان ،بسیار پراهمیت است. خیال که واسطه ای است میان عالم محسوسات و معقولات، هم وظیفه ابلاغ حقایق عالیه جهان هستی را برعهده دارد و هم انسان های کمال جو را از مسیر محسوسات به حقایق معقول می رساند.پژوهش پیش رو اسنادی _ کتابخانه ای است و از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته شده است.واژگان کلیدی:فلسفه هنر _ سهروردی_ابن عربی_ ملاصدرا_عالم خیال.
  • تعداد رکورد ها : 31