جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 80
پدیدارشناسی عرفان زاهدانه و عاشقانه در اسلام
نویسنده:
جعفرزاده یوسف
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
هدف اصلی روش پدیدارشناسی، بازسازی و کشف «مرکز (ساختار) معنا» در علوم انسانی و تفسیر پدیده های پیرامونی با توجه به آن مرکز است. پدیدارشناسی عرفان زاهدانه و عاشقانه در اسلام مسبوق بر پدیدارشناسی دین توحیدی اسلام است. در ساختار توحیدی اسلام، خداوند از حیث ذاتی«منزه» از «همه» عالم (باطن عالم) و از حیث صفاتی «متجلی» در «همه» عالم (ظاهر عالم) است.از آن حیث که به دلیل تنزه ذاتی خداوند راه اتحاد انسان با ذات خداوند بسته است لذا تنها طریق ارتباط انسان با خداوند، صفات متجلی اوست، اما صفات متجلی خداوند به عنوان طریق سلوک ما به سوی او،نه در ذات «من» مقید می شود و نه در ذات «دیگری»، بلکه میان من و دیگری در یک «منطقه سوم اعتباری (صفاتی) انسانیت» تجلی می یابد. از این منطقه می توان تحت عنوان «ساختار جامعه گرایی توحیدی» تعبیر کرد که دارای اطوار و مراتب است؛ بدین صورت که از مرتبه حقوق شروع می شود و بعد به مرتبه اخلاق و در نهایت به مرتبه عرفان استعلاء می یابد. در عرفان اسلامی، رویکرد زاهدانه ضمن ترک دنیا به دنبال اتحاد با ذات خداوند است اما رویکرد عاشقانه دنیا را عرصه تجلی صفات خداوند و بستر معاشقه انسان با خداوند تلقی می کند. مقاله حاضر به بررسی و نقد شکل عکس العمل این دو رویکرد عرفانی در برابر ساختار توحیدی اسلام می پردازد.
مقدمه ای بر پدیدارشناسی عرفان عاشقانه در عرفان مولوی و حافظ
نویسنده:
یوسف جعفرزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
زنجان: دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان,
چکیده :
از دیدگاه عرفان عاشقانه، صیرورت «انسانیت» به عنوان تجلی صفات خداوندی در انسانها در سه مرحله صورت می گیرد: نفس بیدار نشده (آدم معصوم قبل از گناه)، نفس بیدار شده (آدم بعد از گناه) و عشق (آدم عاشق به خدا). در این نگاه، فرشته نماد مرحله بیدار نشدگی نفس و شیطان نماد مرحله بیدار شدگی نفس و انسان نماد مرحله عشق است و از این رو انسان جامع صفات فرشته و شیطان است. بعد از رخداد گناه ازلی، انسان از مرحله فرشتگی و ناآگاهی به مرحله بیدار شدگی و آگاهی قدم می گذارد و در واقع شیطان سبب ورود او به این مرحله می شود، اما این مرحله خود پنجره ای است برای ورود به صحنه معاشقه انسان با خداوند در متن تجلیات صفات جلالی و جمالی خداوند در این دنیا. بدین ترتیب در این نگاه، عشقفرا رفتن از رابطه مبتنی بر قواعد حقوقی و اخلاقی به رابطه کاملا شخصی شده مبتنی بر ناز معشوق و نیاز عاشق است و در مرکز معنای زندگی این عالم قرار دارد. مقاله حاضر مقدمه ای است بر پدیدارشناسی عرفان عاشقانه در عرفان مولوی و حافظ.
صفحات :
از صفحه 79 تا 97
ساختار افق: نظریه ای نو در تفکر شعری
نویسنده:
خطاط نسرین دخت, همپارتیان آناهید
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
هر شاعر با توجه به فرهنگ،تمدن، سنت ها... و مجموعه ای که جامعه بر آن بنا شده است،همچنین "منی" که بر پایه حیات شخصی او در عالم محسوس، ناخودآگاه او، تخیل و زبانش شکل گرفته، افق خویش را ترسیم می کند. بر این اساس، روشی نو در نقد مضمونی ارایه شده است که منطبق بر خصوصیات نوشتار شاعرانه نو (مدرن) است و بر پایه افق دید استوار است. بدین ترتیب که نوشتار را همواره با افق در نظر می گیرد، افقی که نه تنها به فضای بیرون ارجاع می دهد بلکه به درون ضمیر شاعرانه و به فضای متن برمی گردد. در این نگرش که بر پایه علم تاویل یا هرمنوتیک استوار است، زبان وسیله ای خواهد بود برای تفسیر خود و جهان. پدیدار شناسی یکی از پایه های این دیدگاه نسبت به شعر است. بر این اساس، پدیدار شناسی و زبان شناسی دیدگاه های مشترکی پیدا می کنند که بر پایه آنها منتقدین ادبی می توانند ارتباطی میان تاثیرات محسوس و ذهنیت متن برقرار سازند. برای نخستین بار ژان پیر ریشارد به طور ضمنی به ارتباط میان محسوسات و ساختار زبان اشاره کرد. نکته ای که در حال حاضر محور تحقیقات یکی از شاگردان او، میشل کولو قرار گرفته است که در روش او، افق دید هر شاعر بر سه پایه مضمون، روان شناختی و بوتیقا قرار می گیرد.
صفحات :
از صفحه 101 تا 115
جامعه‌شناسی پدیداری زیارت؛ پدیدارشناسی تجربی زیارت امام رضا «ع»
نویسنده:
فهیمه مکری‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع رساله حاضر، جامعه‌شناسي پديداري زيارت است كه در آن زيارت در قالب واقعيتي ديني و داراي دو بعد عيني و ذهني در نظر گرفته شده است. در بعد عيني زيارت، مفاهيمي چون نهادمندي و توجيه‌مندي آن طرح شده و در بعد ذهني، به دروني‌سازي و تجربه زائران از زيارت پرداخته شده است. نكته و مفهوم كليدي كه در پديدارشناسي طرح شده، مفهوم‌ بين‌الاذهان است كه توسط شوتس، در جامعه‌شناسي پديداري با تعبير معناي عيني دنبال شده است. بر اين اساس و از طريق مراحل روش پديدارشناسي تجربي، سعي شد تا معناي عيني يا همان ويژگي‌هاي تعميمي زيارت حاصل شود. بر اين اساس براي زيارت، چهار مقوله اصلي شامل مقوله عاطفي (تجربي)، خواستن، آداب‌مندي و توجيه‌مندي زيارت نزد زائر، شناسايي شد. ذيل مقوله عاطفي، احساس معنويت، آرامش، خضوع، توسل، ارتباط عاطفي با امام، مورد توجه امام بودن، و اعتماد داشتن به او، واحدهاي معنايي مشترك را شكل داد. هم‌چنين همه زائران در داشتن خواسته و رعايت حداقلي از آداب، مشترك بودند. ضمن اين‌كه در نگاه همه آنان، امام، ويژگي‌هايي داشت كه او را شايسته زيارت مي‌كرد، مانند علم، قدرت و.... بيشترين تفاوت بين زائران نيز در رعايت آداب و نحوه انجام زيارت بود.
پدیدارشناسی در نظر ادموند هوسرل و نسبت آن با حکمه‌الاشراق سهروردی
نویسنده:
محمدرضا ریخته گران
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نتایج حاصل از تحقیق در تفکر ادموند هوسرل و بررسی چگونگی نسبت آن با آراء سهروردی عبارتند از: -1 در تفکر هوسرل و سهروردی تناظرات و تشابهاتی به چشم می‌خورد. اما این تناظرات و تشابهات ، که صرفا ظاهری و صوری است ، بدان جهت است که هر دو فیلسوف به افلاطون اعتناء جدی دارند. لیکن سهروردی در ذیل شان دیگری از عقل به مداقه و غور در تفکر افلاطون پرداخته است و در این امر به فلسفه ایران باستان - فلسفهء خسروانیان - نیز توجه داشته است . اما تفکر هوسرل در ذیل شان جدید عقل (راتیو) است . او نیز به افلاطون - منتهی به تفسیر ارسطوئی افلاطون توجه دارد و در فلسفهء خود به آراء افلاطون صورت جدیدی مطابق به شان جدید عقل می‌دهد. -2 صنع وجود در نظر هوسرل، صنع آگاهی محض است و بحث هستی‌شناسی (Ontology) در نظر ا و، بحث در متعلقات بیواسطه آگاهی محض است . در حالیکه صنع وجود در نظر سهروردی، صنع ربویی یا دعاء دهر، یا عالم انوار مینوی، یا ملکوت و غیب (باعتبارات و تعابیر مختلف) است که ذوات (ماهیات) بصورت حقایق وجودی و نوری در آن تقرر دارند و نفس ، پس از اعراض از عالم غراسقی و پیمودن سیر استکمالی، متلقی آن حقایق می‌شود. اما در نظر هوسرل، ذوات ، متعلقات التفاتی و بیواسطهء آگاهی محض است و قیامشان به نفس و قوای آن قیام صدوری است و با قطع تعلق نفس و قوای آن وجودی و ماهیتی ندارند. -3 از جهت بحث المعرفه نیز تناظرات و تشابهات بین این دو فیلسوف ، صرفا ظاهری و صوری است . در نظر هر یک از آنها، صورت ذهنیهء حاصل در نفس (صورت معقول)، بنفسه علم نیست . در نظر سهروردی، پس از اینکه آن صورت ذهنیه محاط به احاطهء نوری شهودی نفس شد، علم حاصل می‌شود و در نظر هوسرل نیز تنها پس از اینکه نفس از طریق "کون التفاتی" خود به آن صورت ذهنیه التفات حاصل کرد، خود نفس بدان افادهء معنی و افادهء وجود می‌کند. لهذا، "اصالت ماهیت " سهروردی با "اصالت ذوات و ماهیات " (اسانسیالیزم) جدید تفاوت ذاتی داشته و رجوع هر یک از آنها به اصل و مبداء کاملا متفاوتی است .
بررسی رویکرد و سبک شیخ اشراق در مباحث فلسفی
نویسنده:
مهدی کشتکاران
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این رساله بر این اساس شکل گرفته است که تلاش‌های علمی یک محقق در دو مقام قابل بررسی است. یکی مقام کسب معارف و دیگری مقام بیان معارف. «بررسی رویکرد شیخ‌اشراق» عنوانی است در ارتباط با چگونگی روش او در مقام کسب معارف، و «بررسی سبک شیخ‌اشراق» نیز عنوانی است مرتبط با چگونگی روش و سبک او در مقام بیان معارف فلسفی.اگرچه ما در این رساله قصد معرفی رویکرد شیخ اشراق را داریم، اما با توجه به قاعده «تعرف الاشیاء بأضدادها»، برای رسیدن به این مهم چاره‌ای جز این نداریم که به بررسی سایر رویکردهای مطرح در فلسفه بپردازیم. بنابراین روشی که ما در این رساله به‌کار گرفته‌ایم این است که ابتدا به تمییز بین سه واژه «رویکرد»، «روش» و «سبک» پرداخته، سپس برخی رویکردهای فلسفی که مقابل یا مشابه رویکرد شیخ اشراق اند را به صورت اجمالی معرفی نموده ایم. این رویکردها عبارتند از: پدیدارشناسی، پراگماتیستی، تحلیلی، تاریخی و ترکیبی.رویکرد شیخ اشراق در کسب معارف فلسفی دو ویژگی کلی را در خود گنجانده است. نخست اینکه ذوق بر بحث ترجیح دارد و دیگر اینکه تعالیم وحی و عرفان و فلسفه در این رویکرد باهم متحداند. توجه به این دو اصل مهم و همچنین توجه به روش شیخ اشراق در کسب معارف ما را به این سو رهنمون ساخت که رویکرد شیخ اشراق بر اساس رویکردهای مطرح در پژوهش‌های فلسفی را «رویکرد ترکیبی» معرفی نماییم.همچنین در رابطه با سبک شیخ اشراق در مقام بیان معارف فلسفی نیز این مطلب را بیان نمودیم که شیخ اشراق در هشت قالب و در دو سبک رمزی و عرفی به بیان مطالب خود پرداخته است. این قالب‌ها عبارتند از: قالب برهان، بیان مکاشفات، جعل اصطلاح، کلمات رمزی و داستان‌های تمثیلی، یادآوری قهرمانان حماسی، استفاده از حلقه‌های عرفانی، توصیفات تجربی و بیان تأویلی.با توجه به این مطلب که مهم‌ترین ویژگی «رویکرد ترکیبی» ایجاد ترکیبی سازوار میان روش‌ها می‌باشد، شیخ اشراق به سبب استفاده از مشاهدات حضوری خود برای یافتن پاسخ سوالات، و همچنین نظام‌مند و مستدل نمودن آنها به کمک برهان و استدلال، در مقام کسب معارف نشانه اصلی «رویکرد ترکیبی» را از خود به‌جای گذاشته است. همین‌طور در مقام بیان‌معارف نیز با استفاده از قالب‌های متنوعی از قبیل: قالب برهان و حلقه‌های عرفانی به ایجاد ترکیبی سازوار میان ذوق و بحثنائل گردیده است.
بررسی مساله آگاهی نزد اگزیستانسیالیسم ژان پل سارتر با تکیه بر کتاب وجود و عدم
نویسنده:
یوسف ابوخلیل
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقیق حاضر به شیوه توصیفی به بحث آگاهی ژان پل سارتر متفکر فرانسوی قرن بیستم می‌پردازد. مساله آگاهی اسا و محور بحث‌های فلسفی در سارتر است. و تمام فلسفه سارتر مبتنی بر این امر است. سارتر با تقسیم وجود به سه ساحت یعنی وجود لنفسه، وجود فی نفسه و وجود لغیره ، درصدد آن است تا اثبات نماید که صرفا وجود لنفسهاز وجود خویش آگاهی دارد و با درک این خودآگاهی به جهان‌آگاهی و دیگر آگاهی دست می‌یابد و پس از درک مسئولیت خویش و آزادی بی قید و شرط خود دستخوش اضطراب می‌شود. سارتر یک نوع تفسیز وجودی اگزیستانسیالیستی از آگاهی بدست می‌دهد و در این راه سخت تحت تاثیر روش پدیدارشناسی هوسرل قرار دارد. در تحلیل وجودی سارتر از اگاهی ، از یک سو به ینت فرانسوی و سوژه دکارتی و از سوی دیگر به اگزیستانسیالیم هایدگری توجه خاصی مبذول شده است. تحقیق حاضر مبتنی بر کتاب وجود و عدم سارتر است که در آن مهمترین آرای فلسفی خود را ذکر نموده است.
بررسی روش‌شناسی و روش پژوهش دانشمندان مشهور مسلمان ایرانی سده‌های چهارم و پنجم هجری قمری
نویسنده:
مجتبی بخشنده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت بشری در مسیر تکامل خود، منزل‌گاه‌های متفاوتی را اختیار کرده است. امروزه بر سر این نکته اختلاف چندانی وجود ندارد که درباره‌ی خاستگاه معرفت، نمی‌توان به‌طور قطع اظهار نظر کرد. در آثار تاریخیِ بر‌جای-مانده از دوران‌های قدیم و اندک اطلاعات موجود، می‌توان نقش حوزه‌های جغرافیایی مختلفی را همچون چین باستان، بین‌النهرین و شمال آفریقا، در گسترش زمینه‌های مختلف معرفت بشری و تقویت بنیان‌های اساسی آن، پر رنگ دید. سیر حکمت از این حوزه‌های جغرافیایی به یونان باستان در همراهی با شرایط مختلف جامعه‌ی آن روزگار یونانساختمان جدیدی از دانش و معرفت را در زمینه‌های متنوعی بنا نهاد و نوابغ یونان سهم خود را در حرکت تکاملی دانش بشری به‌خوبی ایفا کردند. بعد از افول ستاره‌ی یونان در اندیشه‌ورزی و تنگ‌شدن عرصه بر اندیشمندان آن دیار، کاروان دانش در جستجوی منزل‌گاهی جدید برای نوزایی، جان‌های تشنه‌ی معرفتِ مسلمانان را رصد کرد و قلب‌های آکنده از شوقِ به دانستن آنان را که با آیات و روایات به حرکت درآمده بود مأمن مناسبی برای رشد و شکوفایی یافت.بنابراین سیر حکمت و معرفت در گذر زمان به دنیای اسلام نیز رسید و بر اساس مدارک موجود، نقش دانشمندان مسلمان در پیش‌برد علم و دانش، انکارناپذیر است. پیشرفت مغرب زمین در حوزه‌های مختلف در طول دو قرن اخیر و دست‌یابی به توانائی‌های متنوع علمی، فنی و مهندسی، صنعتی، مالی، سیاسی، نظامی و ... که یک شکاف عمیق میان آن‌ها و دیگر مناطق به‌وجود آورده است، زمینه-ی شکل‌گیری این تصور را در اذهان مردم مغرب‌زمین فراهم کرده است که فرهنگ خود را حائز مشخصه‌هایی بدانند که مبنای این رشد چشم‌گیر قرار گرفته‌اند و بالتبع دیگران را فاقد این ویژگی قلمداد می‌کنند. از نظر آن‌ها، استقراء و کاربردِ منطق، متعلق به خودشان است و مشرقیان از این عناصر بی‌بهره‌اند و درعوض اهل مکاشفه و شهودند.از طرفی می‌توان ادعا کرد که میان روش پژوهش هر شاخه از معرفت بشری با همان شاخه، همبستگی متقابل وجود دارد. البته این همبستگی به‌گونه‌ای نیست که نتوان به صراحت بر این نکته پای فشرد که روش پژوهش هر علم بر خود آن علم مقدم است. حال پرسش این است که اگر دانشمندان مسلمان توانستند در طول چند قرن حاکم بلامنازع قلمرو معرفت‌های بشری باشند و افق‌های جدیدی در عرصه‌های مختلف علمی پدیدار سازند به چه روش‌های علمی استناد جسته‌اند و آیا اصولاً روش‌شناسی و روش‌های پژوهشی که بتوان به کمک آن بر معتبر بودن یافته‌هایشان مهر تأیید زد، به‌کار گرفته‌اند؟ و این‌که از این رهگذر آیا می‌توان خط‌مشیِ علمی و پژوهشی آنان‌را با دست‌آوردها و معیارهای امروز بشر در عرصه‌های پژوهشی سنجید و قالبی مستدل و مستند برای گزینش و اختصاص ایشان به هر کدام از آن‌ها پایه‌ریزی نمود؟ بر این اساس فهم و اطلاع از روش‌شناسی و روش‌های پژوهشی که دانشمندان مشهور مسلمان ایرانی در دوره‌ی طلایی نهضت علمی دنیای اسلام مورد استفاده قرار داده‌اند، هدف اصلی پژوهش قرار گرفت. این هدف به‌ویژه از آن‌رو حائز اهمیت است که تقریباً در اکثر منابع مربوط به روش‌های پژوهش، نام و نشانی از تلاش‌های دانشمندان مسلمان در این زمینه دیده نمی‌شود. در این میان با توجه به نقش بارز ابوریحان بیرونی و ابن سینا در گسترش مرزهای دانش، بررسی موضوع پژوهش بر تعدادی از آثار ایشان متمرکز گردید.
روش شناسی مهدویت پژوهی شیعی خاورشناسان و تحلیل انتقادی دیدگاه آنان
(هانری کربن، ویلفرد مادلونگ، تیموتی آر.فرنیش و ادوارد براون)
نویسنده:
کبری جوکار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
خاورشناسان در تمام زمینه ها و ابعاد دین اسلام قلم فرسایی کرده اند ، مطالعات آنها روز به روز ابعاد جدیدی پیدا می‌کند. مهدویت پژوهی تنها یکی از موضوعات پژوهشی آنهاست. با این حال بیشتر پژوهش هایی که در زمینه خاورشناسی سامان یافته ، بر شناخت اهداف و انگیزه های آنان متمرکز بوده است. در این میان پرسشی اساسی بی پاسخ مانده است و آن این است که چرا در بیشتر پژوهش های خاورشناسان نتایج متفاوتی با دیدگاههای اسلامی به دست می‌آید در حالی که منابع مورد استفاده مشترک است؟ پاسخ این به این مسأله در روش پژوهشی آنان نهفته است. در این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است به دنبال این هستیم تا با معرفی و بررسی روش های پژوهشی بکار گرفته شده توسط خاورشناسان در زمینه مهدویت، ارتباط نتایج با روش‌های پژوهشی را نمایان سازیم. بنابراین طبق این پژوهش هانری کربن با روش پژوهشی خود در بررسی مهدویت، در پی آن است تا مبانی و چگونگی پیدایش این تفکر و اندیشه‌ را در متون مقدس و مبانی معرفتی و اعتقادی تشیع بیابد و جایگاه ویژه آن را نشان دهد، با وجود اینکه او با روش پژوهشی خود توانسته است اهمیت و جایگاه مهدویت را بنمایاند ولی بدلیل باطنی نگری خود تنها از یک بُعد به بررسی مهدویت پرداخته است ، در صورتی که این عقیده دارای ابعاد دیگری نیز هست. در عوض مادلونگ با روش تاریخی نگری خود و نیز با استناد به روایت جعلی ، عقیده هم نامی حضرت مهدی(علیه السلام)، وپیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)، را به زمان قیام مختار و نیز اندیشه غیبت را به ماجرای مرگ محمد بن حنفیه، مربوط می داند، در صورتی که از همان صدر اسلام و نیز در مقاطع مهم و حساس تاریخ ، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)، ونیز سایر ائمه(علیهم السلام)، براساس آیات و روایات به تبیین اندیشه مهدویت و نیز معرفی خود ایشان پرداخته اند و بطور کامل ایشان را معرفی کرده اند که چه کسی و از چه نسلی هستند. تیموتی آر.فرنیش با به کارگیری روش تطبیقی آن هم بطور ناقص ، بدنبال یافتن ریشه مهدویت شیعی در یهودیت و مسیحیت است، از طرفی او این اندیشه اصیل را وام دار اهل سنت می داند و معتقد است چون نامی از حضرت مهدی(علیه السلام)، در صحیحین نیامده است در نتیجه در این اندیشه تردید ایجاد شده است؛ درصورتی که روایات مهدی در صحیح مسلم وجود داشته است اما حذف شده اند. در نهایت ادوارد براون بدلیل جایگاه ویژه ای که اندیشه مهدویت در اسلام دارد بطوری که مانع اصلی رسیدن دولت های استعمارگر بخصوص انگلیس به اهداف شوم خود می باشد، با برگزیدن روش وقایع نگارانه و نیز با استفاده از مخفی کاری و دگرگونی ارزش ها درصدد تخطئه دین اسلام و اندیشه مهدویت و در نهایت تبلیغ باب و بهائیت برآمده است.
پدیدارشناسی تعامل حکومت و مخالفان در صدر اسلام (تا سال 40 هجری قمری)
نویسنده:
مهدی حسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسلمانان روش حکومتی خود را از مبانی نظری و تجربه تاریخی صدر اسلام اخذ میکنند. همانند سایر نظامهای حکومتی، کیفیت اپوزیسیون بودن و نحوه تعامل حکومت با اپوزیسیون از مباحث اساسی علم سیاست اسلامی است. اندیشه سیاسی مسلمانان در این زمینه حاصل فلسفه سیاسی و جامعه شناسی سیاسی تاریخی صدر اسلام و به طور مشخص چهل سال اول شکل گیری دولت اسلامی بوده است. روش تحقیق در این اثر، هرمنوتیک پدیدار شناسانه است که بر طبق الگوی هوسرل، این روش به دنبال توصیف، اکتشاف و تجزیه و تحلیل پدیدارها و استخراج هسته های معنایی از دادههای تاریخی است. این تحقیق به دنبال پاسخ گویی به چگونگی، چرایی عملکرد مخالفان نظام سیاسی و حاکمیت و استخراج هسته های معنایی برای برگرفتن الگوهای مطلوب دینی تعامل مخالفان- حاکمیت در چهل سال اول دولت اسلامی است. با توجه به سوال و چار چوب مفهومی ساختار- کارگزار در تحلیل چرایی این تعامل فرضیه این تحقیق را میتوان به شرح زیر ارائه داد:« تعامل حکومت و مخالفان در صدر اسلام تابع شرایط ساختاری حاکم بر جزیره العرب و نیات و مقاصد کنش گران سیاسی این دوران حجاز در قالب تقابل دنیا گرایی و دین گرایی طرفین بوده است».
  • تعداد رکورد ها : 80