جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 78
خرافه از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه
نویسنده:
اعظم خود
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهطبع کنجکاوبشر او را به جستجو و بررسی اسباب و علل حوادث بر می انگیزد و انسان را وا می دارد تا درباره ی پیدایش جهان و سبب آفرینش آسمان و زمین و حوادث جوی و زمینی بیندیشد.بدیهی است بشر نمی تواند همواره پاسخ هائی صحیح و مبتنی بر اصول علمی بیابد و لذا گاه از قوه ی تصور وخیالبهره جسته،پاسخ هائی برای سوالات خود می تراشد و بدین سان به وادی موهومات و خرافات در می غلتد.یکی از خطرهائی که بنیان زندگی را تهدید می کند و آدمی را از مسیر صحیح حرکت منحرف می سازد، خرافه است.خرافه یعنی هر امری که علم و عقل و دین آن را تأیید نکند ،مردم به آن معتقد بوده و از مخالفت با آن هراس داشته باشند.زمینه ها و عوامل بسیاری از جمله جهل و نادانی،تقلید کورکورانه،تعصب،غلو و ...در پیدایش خرافات و رواج آن در بین جوامع دخیل بوده اند.خرافات را به لحاظ میزان ثبات و نهادینگی آنها در باورهای مردم می توان به دو دسته ی اجتماعی، اعتقادیتقسیم نموده ،اعتقاد به خرافه – در بعضی موارد _منجر به جاری ساختن احکام ساختگی، خواهد شد.قرآن کریمو نهج البلاغه برای از بین بردن خرافات و رهائی از چنگال توهمات دو شیوه را پی گرفته اند،از طریق سلبی، یکایک عقاید خرافی را با بیاناتی محکم و روشن ،مهمل و بی اثر معرفی ساخته و در مقابل به اندیشه ای سالم یا سنتی شایسته و صحیح ارشاد می نمایند از طریق ایجابی با دعوت به تفکر صحیح ،تعقل و بسط علم و فرهنگ هر گونه نفوذ و مدخلیت خرافات را از صحنه ی زندگی ساقط می نمایند؛ تا این که چراغ معرفت در حیات آدمی فروزان گردد و ریشه ی خرافه و خرافه سازی را بسوزاند.واقعیت امر حاکی از آن است که انسان با بهره گیری از قرآن کریم و نهج البلاغه و منطق عقل و برخورداری از علم و دانش ،می تواند زندگی خود را به گونه ای سامان بخشد که کوچکترین خرافه ای در آن راه نیابد.کلید واژه ها:خرافه ، جهل، تقلید ،ترس ،تعصب ، غلو .
تبیین و بررسی ویژگی‌های روان‌شناختی و اخلاقی خرافه باوران از دیدگاه آیات و روایات
نویسنده:
علی حاجوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
خرافات شامل باورها و رفتارهایی هستند که پشتوانۀ علمی، عقلی و دینی ندارند؛ ولی عدّه‌ای از افراد به آنها معتقد و پایبندند. خرافات در طول تاریخ بشر، افکار انسان های زیادی را به انحراف کشانده و تبعات شوم فراوانی را بر جای گذاشته اند. این پژوهش در پی راهیابی به اصلی‌ترین علل و عوامل گرایش افراد به خرافات است که در آن، با شیوة تطبیقی و تحلیلی، از منابع معتبر اسلامی و روان شناختی استفاده شده است. نتیجه ای که از این پژوهش به دست می آید، این است که مهمترین علل و عوامل گرایش اشخاص به خرافات را باید در درون افراد و خلق و خو و زمینه‌های روان شناختی آنان جستجو کرد. این عوامل، شامل جهل و نادانی، تقلید کورکورانه، ترس و اضطراب، پیشداوری ها و ... می باشد. در قرآن کریم و روایات اسلامی، نقاط آسیب پذیر بشر در مقابل خرافات و انحرافات مورد عنایت قرار گرفته و راه کارهای مناسبی جهت مقابله با آنها ارائه شده است که از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد: دعوت به ایمان و تقوا، تحصیل معرفت، تاکید بر برهان طلبی، مبارزه با تقلیدهای کورکورانه و...
بررسی نظریه ضعف اخلاقی از دیدگاه ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
محمد حسین خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین مباحث فلسفه اخلاق که از زمان سقراط وافلاطون و ارسطو تاکنون به صورت یک چالش مهم مطرح بوده چرایی عدم پایبندی افراد به احکام و اصول اخلاقی مورد قبول خود است که از آن به عنوان ضعف اخلاقی یاد می شود.سابقه موضوع ضعف اخلاقی به فلسفه یونان و نظریه معروف سقراط برمی‌گردد که معرفترا عین فضیلت می دانست. به تعبیر دیگرسقراط معتقد بود که علت عدم پایبندی افراد به اصول اخلاقی، جهل ونداشتن معرفت حقیقی است. اولین و جدی ترین منتقد این نظریه ارسطو بوده و پس از اونیز نظریاتی در رد یا قبول آن مطرح شده است. نکته حائز اهمیت در ضرورت این تحقیق آنست که هیچ کدام از فلاسفه اخلاق به طور مجزا به بررسی موضوع ضعف اخلاقی نپرداخته‌اند وصرفا برخی از آنان در تبیین رابطه بین فاعل و فعل اخلاقی و نیز بیان دلایل تحقق یا عدم تحقق فعل اخلاقی نکاتی را مطرح نموده‌اند. عدم تالیف کتاب خاصی دراین زمینه نیز نشان از مغفول ماندن پدیده ضعف اخلاقی از نظر صاحبنظران و نویسندگان این عرصه است. شایان ذکر است از بین معاصرین، مورتی مور در این زمینه مباحثی دارد و دیوید مک ناتن نیزفصل هشتم کتاب بصیرت اخلاقی را به موضوع ضعف اخلاقی اختصاص داده است.لذا با عنایت به این نکته که پدیده ضعف اخلاقی به طور مجزا در متون اخلاقی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است پرداختن به این مسئله مهم، مفید و ضروری بهنظر می رسد.اگر چه به موضوع ضعف اخلاقی به طور خاص ودر قالب کتاب یا نوشته مستقلی پرداخته نشده است اما با مرور اجمالی متون اخلاقی می توان دریافت که این موضوعهمواره به عنوان یک مسئله مهم، مد نظر علمای اخلاق بوده است و در مکاتب مختلف به صورت جسته وگریخته به این پرسش اساسی پاسخ هایی داده شده است که"چرا یک فرد با وجود علم و پذیرش یک اصل اخلاقی گاهی به آن پایبند نیست و چه بسا خلاف دانسته خود عمل میکند؟" همانطور که ذکر شد سقراط به عنوان بنیانگذار فلسفه اخلاق، جهل و عدم معرفت و شناخت عمیق را عاملعدم پایبندی فرد به اصول اخلاقی خود می‌داند و موضوعی به‌ نام ضعف اخلاقی را منتفی می‌داند.افلاطون نیز دراین زمینه نظر استاد خود را تایید می‌کند.این درحالیست که ارسطو دیدگاه متفاوتی دارد و معتقد است معرفت به تنهایی فضیلت محسوب نمی‌شود و برای کسب فضیلت،تمرین و تقویت اراده و مهارت مقابله با وسوسه ها و شهوات نیز ضروری است و لذا دلیل عدم پایبندی افراد به اصول اخلاقی را بروز حالتی با عنوان آکراسیا یا ضعف اخلاقی می داند که در این حالت غلبه امیال وشهوات در کنار مراتبی از جهل(غفلت) و عدم آگاهی کامل دخیل هستند. البته در نظرات سقراط وافلاطون نیز در کنار علم و جهل به مفاهیمی همچون شهوت ، اراده، خویشتنداری، تمرین و تربیت اخلاقی اشاره شده است لکن تفاوت در این است که از دیدگاه سقراط وافلاطون و سایر برونگرایان،ریشه تمام عوامل منجر به تحقق رذایل اخلاقی در انسان جهل است ونه امیال وگرایشها ولذا تصور حالتی با عنوان آکراسیا وضعف اخلاقی با وجود معرفت کامل امکان پذیر نیست.برخی از فلاسفه دوره مسیحیت و نیز فلاسفه اسلامی و فلاسفه غرب و معاصر نیز پاسخ هایی به این پرسش اساسی داده اند.از جمله خواجه نصیر طوسی که در تداوم سیاق فلسفی ارسطو و البته با رویکرد دینی به بررسی عوامل ضعف نفس و بیماری های مربوط به آن پرداخته است ولی اشاره مستقیمی به موضوع آکراسیا یا ضعف اخلاقی که مد نظر ارسطو بوده نداشته است.بطور خلاصه در این پایان نامه بر آنیم تا ضمن توصیف این پدیده و بیان تاریخچه‌ای از آن، به بررسی نظریه ضعف اخلاقی از دیدگاه ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی بپردازیم. روش تحقیق توصیفی، منبع‌محور و متمرکز بر دو فیلسوف ارسطو و خواجه‌نصیر است. این روشترکیبی از تحقیق تاریخی و تحلیلی خواهد بود. بر این مبنا بعد از ارائه تعریف روشنی از ضعف اخلاقی به تجزیه وتحلیل این مفهوممی‌پردازیم و نظرات برخی از فلاسفه را نیز بررسی خواهیم کرد.سوءالات اساسی ما در این تحقیق عبارتند از: ارتباط علم به احکام اخلاقی و عمل اخلاقی کدامست؟ آیا علم اخلاق لزوماً عمل اخلاقی را به همراه دارد؟موانع تحقق فعل اخلاقی چیست؟ ضعف اراده چیست وچه ارتباطی با ضعف اخلاقی دارد؟ وسوسه چیست وچه ارتباطی با ضعف اخلاقی دارد؟ مراتب علم وجهل از نظر ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی چیست؟ بی اعتدالی و ضعف اخلاقی چیست؟و در نهایت ضعف اخلاقی و عوامل آن از دیدگاه ارسطو وخواجه نصیرکدامست؟ فرضیه های ما در این پایان نامه عبارتند از:1- علم انسان پشتوانه عمل او می‌باشد و لذا کسانی که آگاه‌ترند، در عمل نیز اخلاقی‌ترند. لذا حالت ضعف اخلاقی در افراد عالم (عاقل) کمتر دیده می شود.2-گرایشها وامیال وشهوات و وسوسه ها در عدم تحقق فعل اخلاقی تاثیر دارد.لذا حالت ضعف اخلاقی در افراد خویشتندار(معتدل) کمتر بروز می کند.
جهل از دیدگاه قرآن و راههای رفع آن
نویسنده:
صغری دینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از مهم ترین عوامل گمراهی و سقوط انسان، جهل می باشد. این رذیله مانعی مهم در سیر کمالی انسان است، بنابراین قرآن کریم آدمی را از داشتن چنین صفتی بر حذر داشته است. جهل بر وزن فَعل از ریشه ی جَهِلَ به معنای بی علمی، بی عقلی و بی حلمی است. این معانی با توجه به کاربرد آنها در دو حوزه یمعرفت و روان، قابل تقسیم به جهل معرفتی و جهل روان شناختی می باشد. جهل با واژه های سفه، ظنّ، شکّ، جنون، غمرت، غطاء، عمی و خفت قریب المعنا و با کلمات علم، عقل، حلم، معرفت، یقین، فکر، بصیرت و فقه متباین المعنا است. کفرورزی و شرک پیامدهای اعتقادی جهل می باشد. بهانه جویی، تعصب، تقلید به عنوان پیامدهای جهل در حیطه‌ی رفتار محسوب می شود. جهل های معرفت شناختی به وسیله ی درمان‌های معرفتی مانند علم آموزی و خردورزی قابل درمان است. لیکن جهل های روانی در بسیاری از موارد نیازمند درمان های روان شناختی نیز است. مواردی چون ایمان، تقوا، صبر و شکر می‌تواند به عنوان راهکارهای عملی برای زدودن جهل از صفحه قلب و صحنه ی عقل انسان به کار رود.
پیامدهای انحطاط فرهنگی در اجتماع از منظر قرآن
نویسنده:
اکرم علومی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
"فرهنگ "هویت یک ملت است که بخش عمده آن ، عقاید و اخلاقیات فرد یا جا معه است. درطول تاریخ بسته به سیر صعودی یا نزولی فرهنگ، بشر در مسیر تکامل و یا انحطاط و زوال بوده است. سقوط وزوال یک جامعه ریشه درنگرش ها وذهنیت های حاکم برآن جامعه داردکه رفتارها را به سمتی هدایت می کند. پس انحطاط فرهنگی یعنی مجموعه اندوخته های بشر، به پستی وفرو مایگی گراید. این پژوهش به بررسی پیامدهای انحطاط فرهنگیدراجتماع ازمنظر قرآن پرداخته است. مطابق آموزه های قرآنی،کفر و جهل و نفاق عوامل اصلی انحطاط فرهنگی است که آثار و پیامدهای بسیاری را به دنبال دارد. وجود مستکبرین درجامعه و بهره کشی از مردم واستبداد وخودرأیی آنها،انحراف وخرافه گرایی واختلاف و تفرقه ازمهمترین پیامدهای کفراست جهل،عامل شرک ، بدعت و بی بندوباری ، فساد اخلاقی ، حق گریزی و پذیرش ولایت غیرخداست. نفاق و ظاهر سازی از عوامل مهم انحطاط فرهنگی است و ایجاد فساد وخیانت و ریاکاری و نجواکردن ازآثار سوء آن است.
مواجهه قرآن با فرهنگ عصر نزول
نویسنده:
سیده‌لیدا حسینی محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن کریم این کتاب فرهنگ ساز به بخش وسیعی از مولفه های فرهنگی عصر نزول واکنش نشان داده است. برای ورود به بحث مواجهه قرآن با فرهنگ عصر نزول؛ در فصل اول و دوم، مفاهیم "جاهلیت" و "فرهنگ" را با کمک کتب لغت و تفاسیر مختلف و روایات معتبر، بررسی کردیم. سپس در فصل سوم، از بررسی اوضاع کلی سرزمین حجاز- که مهبط وحی بود- به این نتیجه رسیدیم که آنچه بر فرهنگ عصر نزول سایه داشت، جهل و جهالت بود. جهل چه مخالف عقل چه مخالف حلم و چه مخالف علم و دانش؛ تناقض شدیدی با روح تعالیم اسلام دارد، به همین دلیل خداوند در اولین آیات نازل شده بر پیامبراکرم(ص) به مواجهه با جهل و نادانی و تشویق به علم آموزی پرداخت. دعوت مکرر این کتاب الهی به خردورزی و دانش از یک طرف و تشویق های دائمی رسول خدا از طرف دیگر سدّ جاهلیت و خرافه گرایی را شکست و بشریت را مشتاق علم و دانش ساخت. به دلیل وسعت مفهوم فرهنگ، در فصل چهارم فقط به بیان مواجهات قرآن با فرهنگ جاهلیت در سه بخش پرداختیم که عبارتند از: مواجهه با عقاید و خرافات، مواجهه با آداب و رسوم اجتماعی و مواجهه با آداب و رسوم خانوادگی. در هر بخش بر آن شدیم که با کمک تفاسیر شیعه و سنی و سایرکتب مرتبط با موضوع، نحوه مواجهه قرآن کریم با این ابعاد فرهنگی را بیان کنیم. در نهایت این نتیجه حاصل شد که واکنش اسلام نسبت به عناصر مختلف فرهنگی متفاوت بوده است. قرآن کریم نسبت به برخی مولفه های فرهنگ جاهلیت که با روح تعالیم اسلام تناقض داشته، به انکار و نسبت به برخی دیگر از عناصر فرهنگی که با آموزه های حضرت ابراهیم(ع) همخوانی داشته، به تائید و به گزینی فرهنگی پرداخته است. این کتاب عظیم، در مواجهه با بخش وسیعی از فرهنگ جاهلیت روش جای گزینی فرهنگی یا در حقیقت همان اصلاح فرهنگی را در پیش گرفته است. در کل، اسلام نسبت به فرهنگهای متعدد برخوردهای متفاوتی نشان داده و با رویکرد به گزینی و جای گزینی فرهنگی در صدد غالب کردن فرهنگ توحیدی ناب بر فرهنگ جاهلیت بوده است.
مراتب علم وجهل از منظر قرآن
نویسنده:
محسن خلیل ارجمندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به اینکه موضوع علم وآگاهى در همه ی موجودات به ویژه در میان انسانها از اهمیت خاصی برخوردار است، و بررسی آیات قرآن ، نظرات علما ، پژوهشگران و کثرت فراوانى آیات قرآن ،دلیل بر اهمیت ودرخشندگى این موضوع است.از طرفیمهمترین عاملی که می تواند نقیض موضوع علم وعامل سقوط انسان باشد جهل است، جهلی که به معنای بی علمی ، بی عقلی وبی حلمی است و با واژه ی سفههم معناست و انساننادان ،بدون داشتن علم وبا غوطه ور شدن در جهل با عوامل مهم درونی وبیرونی (اعتقادی –رفتاری) ،مراتب جهل وگمراهی را پشته سر گذاشته وبه نهایت پستی می رسد که سخت مورد نکوهش قرآن قرار گرفته است. بنابرایننمایاندن و کشف علم وجهل که دارایچه مرتبه هایست ،منجر بهبهتر زندگی کردن انسان خواهد شد، از جمله اصلی ترین هدفهای پیش روی این پژوهش است. این پایان نامه با توضیح وتعریف واژه علم وجهل ومترادف هاى آن، آغاز شده، سپس با بررسى آیات قرآن ، مشخص گردید که، علم در آیات قرآن کریم بمعناى شناخت ومعرفت ودرک اشیا است و هدیه ی الهى است، که به انسان بی خبر از همه چیز،عطا شده تا خود را از گمراهیوجهلی که مانع مهم در مسیر کمال اوست نجات دهد وبا گذراندن مراحل و مرتبه های علم به سعادت برسد وبا نگاه به آیات علمى قرآن کریم ، واژه هایی چون معرفت ،یقین ،بصیرت وفقه و... با علم هم معنا بوده و در آنها هدفى متعالى نهفته است، وآن هدف چیزى جز هدایت گرى بشر به سوى پروردگار نیست. خداوند می‏فرماید: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» مجادله / 11.«خدا کسانی از شما را که ایمان آورده‏اند و کسانی را که به آنان دانش داده شده، به رتبه‏هایی بالا می‏برد.» لذا بخش اعظمی از این پایان نامه در مورد مراتب علم وجهل بوده ،علم مورد ستایش قرآن دارای مراتبی است که انسان از اولین مرتبه (مرتبه ی علم الیقین) وعبور از مرتبه ی دوم (مرتبه ی عین الیقین)به مرتبه ی نهائی(مرتبه ی حق الیقین) می رسد وجهل مورد نکوهش نیزمراتبی دارد که انسان از اولین مرتبه (مرتبه جهل بسیط) وعبور از مرتبه ی دوم(مرتبه ی بسیط بسیط) به‌ مرتبه‌ نهائی که آن‌، انکار علم‌ (جهل مرکب)‌است می رسد که تا مهمترین آیاتی که دراین باره درقرآن کریم مطرح گردیده نمایان شده تا دیگران بهتر بتوانندبا آگاهی بیشتر راه سعادت و خداشناسی را طی کنند ان شاء ا...کلید واژه : مراتب علم ، مراتب جهل ، آیات قرآن ،یقین ، جهل ، علم
چیستی معرفت از دیدگاه برخی از فیلسوفان اسلامی و غربی
نویسنده:
افتخار محمد اف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ماهیت معرفت چیست؟ این مهمترین سوالى است که اذهان جستجوگر حقیقت را به خود مشغول داشته است زیرا تا مسأله شناخت حل نگردد، نمى‌توان درباره آنچه هست و متعلق شناسایى است پاسخى موجه بیان نمود. در این پایان نامه سعى بر این است که نشان داده شود جنجال و نزاعى که در مباحث فلسفه غرب و اسلامى به پا گردیده بیشتر در ابهام مسأله شناخت سرچشمه گرفته است و راه پایان دادن به این نزاع روشن شدن مسأله معرفت و شناخت است. از دیر باز در مکاتب غرب نظریه‌هاى گوناگونى درباره شناخت مطرح بوده است و این به خاطر اهمیت مسأله شناخت است زیرا در صورتى مى‌توان در مباحث مهم خداشناسى، انسان شناسى و... پاسخى درخور ارائه نموده که نخست ماهیت شناخت روشن گردد و ثانیاً راه انتقال صحیح آن به دیگر اذهان نیز تبیین گردد. از این روست که تمام مباحث در فلسفه فرع بر مسأله شناخت است و در این پایان نامه نظریه دانشمندان اسلامى مانند ابن سینا، محى الدین عربى، مصباح یزدى و... در باب شناخت و دسته‌بندى علوم بیان مى‌گردد و سعى شده دیدگاه فلاسفه غرب در مسأله معرفت نیز مورد بحث و نقد قرار گیرد، تعاریفى که باید براى دیگر افکار آنان قرار گرفته است. در این زمینه ایراد عمده‌اى که بر آنها وارد دانسته شده است این است که آنها معرفت را محدود به حوزه‌اى خاص نموده و دیگر مباحث را از حوزه شناخت خارج دانسته‌اند. در حالیکه در دیدگاه فیلسوفان اسلامى حوزه معرفت بسیار وسیع قلمداد شده و مى‌توان طبق آن مباحث فراوانى را به بحث بررسى گذاشت. در پایان پیشنهاد مى‌شود که شناخت معرفت را نباید منحصر به حوزه خاصى دانست بلکه معرف امر ممکنى است لکن باید درباره صدق یا کذب آن بحث نمود.
  • تعداد رکورد ها : 78