جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1513
الهیات فلسفی از منظر ارسطو و فارابی
نویسنده:
نویسنده:مرضیه صدفی؛ استاد راهنما:سیدمرتضی حسینی شاهرودی؛ استاد مشاور :محمدکاظم علمی سولا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
پایان‌نامه‌ی پیش‌رو، پژوهشی‌ است ذیل مبحث الهیات، حول محور اندیشه‌های دو فیلسوف بزرگ تاریخ فلسفه، معلم اول ارسطو و معلم ثانی فارابی. روند پژوهش، با نگرش فیلسوفان یونان باستان حول مسئله امر الوهی آغاز می‌شود، در کشاکش شکل‌گیری اندیشه‌های الهی ارسطو قوت می‌گیرد، با نقطه نظرات فارابی در این حیطه ادامه می‌یابد و سرانجام با مقایسه‌ی ابعاد مختلف رویکرد آنان نسبت به مسئله الهیات به کمال می‌رسد. در خلال کلیدی‌ترین قسمت این پژوهش و در مقام مقایسهی رویکردهای الهیاتی هر دو فیلسوف، تاکید بر آن است که اگرچه این جهت‌گیری‌ها شباهت‌هایی با یکدیگر دارند، اما ارسطو، الهیات خود را همچون سایر مباحث متافیزیکی‌اش بر پایه مفهوم طبیعت یا فوسیس بنا می‌کند، از این رو نگرش الهی او نیز به سمتی سوق می‌یابد که محرک نامتحرک متافیزیک‌اش را، خدا می‌نامد، در حالی که فارابی از خدایی سخن می‌گوید که فوق جوهر، فوق عقل و فوق علم است و از او با عنوان «واجب الوجود جل جلاله» نام می‌برد. این تفاوت در نگرش آنان نسبت به مسئله الهیات، ریشه در تفاوت‌ مبانی آنان در حوزه‌ی هستی‌شناسیشان دارد.
آیا خدای الهیات مسیحی بی تفاوت است؟ [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Kenneth Wayne Gilmore
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : استدلال تز من این است که خدای الهیات مسیحی آموزه عدم امکان را از افلاطون و ارسطو پذیرفته است. بر اساس این آموزه، خداوند انواع حالات روانی مانند خشم، غم، شادی و عشق را تجربه نمی کند. من استدلال خواهم کرد که آموزه عدم امکان پذیری نه تنها با خدای کتاب مقدس که پویا، رستگار و عاشق خلقت خود است، ناسازگار است، بلکه با دیگر آموزه های بنیادی اصلی در کتاب مقدس نیز مخالف است. من با ارائه یک مرور کلی از بحث در بخش اول با بررسی سه دیدگاه در مورد قابلیت پذیرش و غیرممکن در مکاتب تومیست، اصلاح‌طلب و خداباوری باز شروع می‌کنم. در بخش دوم، من با نگاهی به متون کلیدی در کتاب مقدس که تصور می‌شود از غیرممکن بودن حمایت می‌کنند، یک مورد منفی علیه غیرممکن بودن خدا بیان می‌کنم. در این بخش، من همچنین استدلال هایی را که معمولاً برای عدم امکان ارائه می شود، نقد می کنم. اول، من به طور انتقادی مفهومی از متعالی را بررسی می‌کنم که اغلب برای دفاع از غیرممکن بودن استفاده می‌شود و نشان می‌دهم که چگونه این مفهوم شواهد کتاب مقدس مبنی بر اینکه خداوند دارای حالات روان‌شناختی متفاوتی در گفتگو با انسان‌ها است را کاملا نادیده می‌گیرد. دوم، در بخش دوم، من به این استدلال پاسخ می‌دهم که قابل قبول بودن، حاکمیت خدا را به خطر می‌اندازد و استدلال می‌کنم که خدایی که خیر را برای خلقت خود می‌خواهد مشکل‌ساز نیست. در بخش سوم، من یک مورد مثبت را بیان می کنم که چرا فکر می کنم خدا قابل قبول است. دفاع من مبتنی بر ایده آزادی الهی خداوند، آموزه imago Dei و این مفهوم است که خدا قادر است مخلوق خود را نجات دهد.
فلسفة أرسطو وأفلاطون
نویسنده:
محسن مهدی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فقدان غایت شناسی ارسطویی در برخی از فیلسوفان طبیعت اروپایی مدرن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Darko Piknjac
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : با شروع ارسطو، بسیاری از فیلسوفان برای قرن‌ها فکر می‌کردند که در نظر گرفتن غایاتی که چیزها، چه زنده و چه غیرزنده، طبیعتاً به آن گرایش دارند، مهم است. این غایات به عنوان علل نهایی چیزها شناخته شده اند. اما در دهه‌های اولیه قرن هفدهم، فیلسوفانی را می‌یابیم که فکر می‌کنند در نظر گرفتن علل نهایی در فیزیک نامطلوب است. دو فیلسوف از این قبیل فرانسیس بیکن و رنه دکارت هستند. برای اینکه بدانیم چرا آنها بر این عقیده هستند، دلایلی را که آنها برای حفظ جایگاه خود بیان می کنند، بررسی و ارزیابی انتقادی می کنیم. با این حال، قبل از انجام این کار، مهم است که گزارش های باستانی از علیت نهایی ارائه دهیم تا بتوانیم بهتر درک کنیم که فیلسوفان مدرن ما چه چیزی را از فیزیک خود طرد کردند. دو روایتی که در ابتدا بررسی خواهیم کرد، مربوط به ارسطو و سنت توماس آکویناس است. گزارش ارسطو از این جهت مهم است که می توان او را به درستی پدر علیت نهایی نامید، در حالی که روایت آکویناس یکی از تأثیرگذارترین تفاسیر مسیحی از ارسطو است. همچنین مهم است که رابرت بویل را در این موضوع در نظر بگیریم زیرا او یکی از فیلسوفان قرن هفدهمی است که با طرد علل نهایی توسط دکارت مخالف بود. در جریان ارزیابی ما از درمان علل نهایی توسط سه فیلسوف مدرن ما، طرح یک سؤال مهم ضروری خواهد بود: آیا آنها درک درستی از آموزه نهایی ارسطویی نشان می دهند؟ اگر این کار را نکنند، واقعاً نمی توان گفت که انتقادی ارائه کرده اند که ارزش جدی گرفتن داشته باشد
اخلاق دوستی از نظر ارسطو و غزالی
نویسنده:
نویسنده:مریم بهمئی؛ استاد راهنما:عین الله خادمی؛ استاد مشاور :عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
جایگاه رفیع و مهم اخلاق دوستی در سرنوشت انسان‌ها، اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان را بر آن داشته است که، به موضوع اخلاق دوستی، بپردازند. که از آن میان می‌توان به اندیشمندانی چون ارسطو وغزالی اشاره کرد. ما در این پایان نامه در‌صدد هستیم که با استفاده از آثار این دو فیلسوف بزرگ بتوانیم، تعریف اخلاق دوستی و شرایط تحقق و ویژگی‌های آن را که برای سعادت انسان بسیار مهم و حیاتی می‌باشد، را بهتر بشناسیم.اخلاق ارسطو، اخلاق غیر مبتنی بر دین است، وارسطو آنرا مطابق و هماهنگ با جامعه عصر خود تدوین کرده است. ارسطو دوستی را نوعی فضیلت یا خصلتی از فضیلت انسانی می‌داند و به معنای خیرخواهی از آن یاد می‌کند. او دوستی را بستری برای فضایل انسانی می‌داند. ارسطو معتقد است دوستی فضیلتی عقلانی و خیریست که مهم‌ترین راه دست یابی به آن نظریه اعتدال می‌باشد، که از مهم‌ترین مبانی اخلاق ارسطو است و اولین بار توسط وی به کار گرفته شد، از نظر ارسطو دوستی مطلوب ویژگی عمده‌ای دارد که انسان را خوشبخت و درتمام طول مدت زندگی در این جهان به سعادت می‌رساند. ارسطو سعادت را به عنوان غایت نهایی همه انسان‌ها می‌داند. غزالی، وجود انسان و ادراک او را مهم‌ترین عناصر تشکیل دهنده‌ی دوستی ومحبت می‌داند . افکار غزالی ریشه در سنت پیامبر و آراء صوفیه داشته است. و غزالی دوستی را میل و رغبت انسان به سمت چیزهایی که از آنها لذت می برد و با طبع او سازگار است می‌داند زیرا معتقد است، لذت موافق با ادراک است وآدمی تا چیزی را نشناسد، دوست ندارد. غزالی، اعم از لذت مادی، و معنوی است. غزالی هم مانند ارسطو در کتب اخلاقی خود از سعادت انسانی بحث می‌کند اما برخلاف ارسطو سعادت را اخروی می‌داند. به ‌عقیده وی، سعادتمند‌‌ترین مردم در آخرت کسی است که در دنیا بیشترین میزان حب‌ و دوستی را نسبت به خداوند داشته باشد. غزالی برای دوستی میان انسان‌ها اهمیت زیادی قائل است اما او دوستی انسان به غیر خدا را، اگر با حب الهی نسبتی نداشته باشد، ناشی از جهل و قصور در معرفت خدا می‌داند.دیدگاه غزالی در مباحث اخلاقی از جمله اخلاق دوستی، نسبت به ارسطو کاملا متفاوت می-باشد، زیرا وقتی نوع نگرش غزالی و ارسطو در زمینه مسائل اخلاقی و سعادت انسان با هم فرق داشته باشد، وسایل و راههای دست‌یابی به آن و همینطور غایت آنها یکی نخواهد بود. غزالی در نظریات اخلاق دوستی از فضایلی که شرع به آنها اهمیت می‌دهد، کمک می‌گیرد و ارسطو فضایلی را مهم می‌داند که برای جامعه اهمیت دارد. . ارسطو به سعادت اخروی هیچ توجهی ندارد و تنها با تکیه بر عقل ناقص به دنبال سعادت زودگذر دنیوی است.و هدف دوستی ها و داشتن خلق و خوی دوستی را فقط برای دنیا و سعادت دنیوی می داند. ؛ غزالی هر چند که بهترین سعادت را معرفت خدا می داند، اما برای رسیدن به این منظوراز تمام خوشی‌ها و لذت‌های دنیا دست می‌-کشد تا جایی که حتی با میل و رغبت به دنبال سختی‌ها و مشقت‌ها می‌رود.
بررسی تطبیقی نظام ارسطو از دیدگاه ورنریگر و ابن‌رشد
نویسنده:
نویسنده:سلیم مختاری؛ استاد راهنما:محمد کاظم علمی سولا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
ارسطو از تاثیرگذارترین فیلسوفان تمام اعصار است. اندیشه‌‌های او هم در دوران یونان باستان و همین‌طور در قرون وسطی و عصر جدید بسیار مورد توجه فیلسوفان و مفسران بوده است. ابن‌رشد و ورنریگر دو تن از مهم‌ترین مفسران ارسطو هستند. هر کدام به روش خود به آثار ارسطو رجوع کرده و سعی کردهاند از بطن این آثار، مطالبی را بیرون آورند و در تفسیر خود به کار گیرند. ابن‌رشد در روش فلسفی خود معتقد است اندیشه‌ی ارسطو در طی زمان تغییر نکرده است و وی همواره یک انسجام ثابت فکری در فلسفه‌‌‌اش داشته است. اگر ابهام و عدم انسجامی نیز در اندیشه‌ی ارسطو یافت می‌شود به قدری نیست که تصور شود او صاحب دو بنیاد فکری متفاوت است. از طرفی ورنریگر معتقد به دوران‌‌های متفاوت فکری در فلسفه‌ی ارسطو است. این دوران از تاثیر افلاطون و فضای آکادمی ‌شروع می‌شود و تا جدایی کامل وی از اندیشه افلاطون ادامه دارد. ابن‌رشد را مفسر وحدت‌گرا و یگر را مفسر تحول‌گرا می‌نامند. در این پایان‌‌نامه این دو تفسیر مقایسه و تحلیل می‌شود.
تاریخ فلسفه راتلج جلد دوم: از ارسطو تا آگوستین [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
David Furley
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Routledge,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این پیشنهاد در مجموعه تحسین‌شده تاریخ فلسفه راتلج، مجموعه 10 جلدی تحسین‌شده را تکمیل می‌کند. این اثر به بررسی مکاتب فکری می‌پردازد که پس از افلاطونیسم در زمان آگوستین شکل گرفت. 11 مقاله عمیق نوشته شده به طور جداگانه عبارتند از: ارسطو دانشمند-- دیوید فورلی، دانشگاه پرینستون؛ ارسطو: منطق و متافیزیک-- کد آلن، دانشگاه ایالتی اوهایو؛ ارسطو: زیبایی شناسی و فلسفه ذهن -- دیوید گالوپ، دانشگاه ترنت، انتاریو؛ ارسطو: اخلاق و سیاست - استیون وایت، دانشگاه تگزاس در آستین؛ مدرسه مشاء-- رابرت شارپلز، کالج دانشگاهی، لندن. علوم و ریاضیات هلنیستی-- آلن سی بوون، مؤسسه تحقیقات در فلسفه و علوم کلاسیک، نیوجرسی. اپیکوریسم-- فیلیپ میتسیس، دانشگاه کرنل؛ رواقی-- برد اینوود، دانشگاه تورنتو. شک و تردید باستانی - مایکل فرد، کالج کبل، آکسفورد؛ نوافلاطونی-- ایجدفور کجالار امیلسون، دانشگاه ایسلند. آگوستین-- G.J.P. اودالی، دانشگاه کالج لندن. کل سری Routledge History of Philosophy را سفارش دهید و 10٪ تخفیف برای هر جلد ذخیره کنید!
نظام اخلاقی در کتاب های یشوع بن سیرا، حکمت سلیمان، طوبیا و کتب منسوب به سلیمان در عهد عتیق و مقایسه آن با اخلاق ارسطویی
نویسنده:
نویسنده:رضا کریمی بیستگانی؛ استاد راهنما:حسین حیدری,محمد مشهدی نوش آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
کتاب‌های یشوع بن سیرا، امثال سلیمان، طوبیا، جامعه و حکمت سلیمان که پندهایی حکیمانه و عموماً اخلاقی را به ویژه در باب آداب زندگی روزمره و اخلاق در روابط گوناگون، در اختیار قرار داده اند، در بسیاری از مسائل با یکدیگر توافق نظر دارند، هرچند که موراد اختلافی نیز در میان آن‌ها یافت می شود. در این میان، دو کتاب امثال سلیمان و یشوع بن سیرا، به دلیل گستردگی مطالب و نزدیکی و مشابهت فوق العاده در محتوا، از جایگاه ویژه ای در این پژوهش برخوردارند چراکه این دو کتاب، تنها حکمت نامه‌های تمام عیار و جامعی هستند که موضوعات جزئی و مورد ابتلای بشر را نیز از قلم نیانداخته اند. در بیان مهم‌ترین دیدگاه‌های اخلاقی این متون، به دسته بندی محتوای آن‌ها در زیرمجموعه هایی با عناوین «اخلاق خانواده» - شامل اخلاق برقراری ارتباط با والدین، آداب تربیت فرزندان و اخلاق زناشویی و همسرداری -، «اخلاق دوستی»، «اخلاق احسان» و «اخلاق در روابط اجتماعی» - شامل آداب سخن و آداب معاشرت - خواهیم پرداخت. بدین ترتیب، آموزه‌های اخلاقی و دیدگاه های این متون را در هر زیرگروه، بیان و مقایسه کرده، تلاش خواهیم کرد تا مهم‌ترین فضایل و رذایلی را که این متون بدانها توجه داشته‌اند، در ابتدا، در زیر مجموعه های بالا و سپس ذیل سه گروه فضایل و رذایل شناختی، رفتاری و عاطفی با یکدیگر مقایسه کنیم. پس از به دست آوردن این اطلاعات، وارد مرحله دوم پژوهش می شویم که در آن، سیستم اخلاقی ترسیم شده در مرحله پیشین را با یکی از کهن ترین کتاب‌های اخلاقی جهان -اخلاق ارسطو- مقایسه خواهیم کرد. این پژوهش، آموزه‌های حکمت نامه‌های یهودی را از نظرگاه اخلاق فضیلت ارسطویی (که گسترش آن هم دوره با پیدایش حکمت نامه‌های عهد عتیق بوده است)، بررسی خواهد کرد. از این نقطه نظر، نظام اخلاقی این متون، گونه ای «اخلاق فضیلت گری ارسطویی» است، که محتوای آن از دو منبع شریعت و حکمت، سرچشمه می گیرند. هدف حکمت نامه‌ها پاسبانی از سنت و شریعت یهودی در مقابل تهاجم فرهنگ و دین یونانی در دوران هلنی است، بااین‌حال، رسوخ حکمت، اخلاق و فرهنگ یونانی و ارسطویی در این آثار مشهود است. این مشابهت که در ساختار و محتوای حکمت نامه‌ها به چشم می خورد، مقایسه‌ی آموزه‌های اخلاقی این متون را، بااخلاق ارسطویی امکان پذیر خواهد ساخت. در این تحقیق، مسائلی چون حکمت، اعتدال، سخاوت، بزرگ‌منشی، عدالت، دوستی و ... در حکمت نامه‌های یهودی، از نظرگاه کتاب اخلاقی ارسطو، مورد مقایسه و ارزیابی قرار خواهند گرفت.
سعادت و نحوۀ تحصیل آن در آثار اخلاقی ارسطو
نویسنده:
نویسنده:حوریه باکویی کتریمی؛ استاد راهنما:حسن فتحی,سیدمجید صدرمجلس؛ استاد مشاور :علی‌اکبر عبدل‌آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
امر مشترک در تمامی آثار اخلاقی ارسطو «سعادت» (ائودایمونیا) و نحوۀ دست‌یابی بدان است. ارسطو در بررسی مفهوم سعادت آن را با مفهوم «خیر» پیوند می‌زند و با توجه به فضیلت به عنوان خیر درونی و بهترین حالت نفس، سعادت را به «فعالیت فضیلت‌مندانه» تعریف می‌کند. در واقع ارسطو با پرداختن به علم‌النفس و توجه به فضیلت اجزای عاطفی و عقلانی نفس می‌کوشد تا به تعریف نهایی «سعادت» و «فعالیت فضیلت‌مندانه» دست یابد. فضیلت جزء عاطفی نفس همان «فضیلت اخلاقی و عملی» است که نتیجۀ عادت‌های درستی هستند که در طی زمان و در پی تعلیم و تربیت بدست می‌آیند و موجب می‌شوند تا شخص در مواجهه با یک موقعیت خاص پاسخ‌های انفعالی مناسب ارائه دهد. اما این امر هنگامی محقق می‌شود که شخص بتواند به حدوسط دست یابد. دست‌یابی به حدوسط از طریق معیارِ سازگاری با اصول عقلانی تعیین می‌شود. شخص از طریق «فضیلت عقلانی» به عنوان فضیلت جزء عقلانی نفس، می‌تواند به حقایق عملی و نظری دست یابد. دست‌یابی به حقیقت عملی به جهت ارتباط آن با امور خوب انسانی، از طریق «فرونسیس» ممکن می‌شود. بر اساس فرونسیس شخص به ارزیابی انجام عملی خاص قادر است. دست‌یابی نفس به حقیقت نظری از طریق «سوفیا» صورت می-گیرد. پیوند سعادت با مفهوم خیر، ارسطو را بر آن می‌دارد که در سعادت آدمی جایگاهی را به خیرهایی بیرونی، مانند ثروت، تندرستی، بختِ نیک و ... اختصاص دهد. از این‌رو در اندیشه اخلاقی وی این خیرها به عنوان ابزار و شرط سعادت مطرح می‌شوند و در کنار خیرهای درونی نفس، یعنی فضیلت اخلاقی و فضیلت عقلانی موجب سعادت‌مندی انسان می‌شوند. اما در آثار اخلاقی ارسطو، تعریف یکسانی از سعادت ارائه نمی‌شود. در اخلاق نیکوماخوس سعادت با «تئوریا» به عنوان یکی از فضایل عقلانی و در دو اثر اخلاق ائودموس و اخلاق کبیر با مجموع فضایل اخلاقی و عقلانی یکی دانسته شده است. این امر با تفکیک میان مخاطبان او در این سه اثر قابل فهم است. مخاطب اخلاق نیکوماخوس فیلسوفی است که در ساحت نظر زندگی می‌کند، مخاطب اخلاق ائودموس فیلسوفی است که شهروند پولیس است و مخاطب اخلاق کبیر انسان شهروند پولیس می‌باشد. از نظر ارسطو دست‌بابی به سعادت وابسته به عوامل متعددی است که می‌توان آنها را در ذیل دو عنوان کلی «تعلیم و تربیت اخلاقی» و «عقلانیت» جای داد. جریان تعلیم و تربیت اخلاقی از خانواده آغاز می‌شود و سپس از طریق آداب و رسوم جامعه و قوانین حاکم بر آن تداوم می‌یابد. عقلانیتی که دست‌یابی به سعادت را ممکن می‌سازد خودش را از طریق فرونسیس و فلسفه آشکار می‌سازد. فرونسیس در پرتو شناخت زندگی نیک امکان تصمیم‌گیری برای انجام عمل و انتخاب بهترین ابزارها برای انجام آن را ممکن می‌سازد و فلسفه برای ما دلایل درست را برای فضیلت‌مندی و فضیلت‌آمیز بودن یک عمل فراهم می‌سازد. ارسطو با طرح مساله «آکراسیا» یا ضعف اراده نشان می‌دهد که با وجود بهره‌مندی از تعلیم و تربیت خوب و شایسته، ممکن است توانایی بر فضیلت و عمل فضیلت‌مندانه در فرد و جامعه تحقق نیابد. به نظر ارسطو هنگامی که انفعالات نفس نیرومند و شدید شوند، علاقه شخص برای انجام عمل فضیلت‌مندانه به حداقل می‌رسد یا کاملاً ازبین می‌رود. از این‌رو تنها کسانی که در پرتو تربیت درست و عقلانیت، به درک درستی از خیر و زندگی نیک دست یافته‌اند به امیال و انفعالات نفسانی خود اجازه سرکشی از عقل و فضیلت‌مندی را نمی‌دهند. این رساله از شش فصل تشکیل یافته است. در فصل اول به کلیات و پیشینه بحث سعادت می پردازیم. چالش‌های مطرح‌شده در خصوص اصالت و تقدم و تاخر میان آثار اخلاقی ارسطو، موجب شد تا فصل دوم به بحت ترتیب تاریخی آثار وی اختصاص یابد .در فصل سوم تعریف سعادت با توجه به مولفه‌های آن مورد ارزیابی قرار گرفت و در فصل چهارم به بررسی عوامل موثر در تحصیل سعادت پرداخته‌ایم. در فصل پنجم با توجه به محتوای رساله اخلاق کبیر ارسطویی بودن آن تایید می‌شود و در نهایت در فصل ششم به این نتیجه دست یافتیم که ارسطو در آثار اخلاقی خود سعادت را با توجه به نگاهی که به ساحت‌هایی که انسان در آن زندگی می‌کند، تعریف کرده است.
متافیزیک ابن رشد: ترجمه با مقدمه تفسیر ابن رشد بر متافیزیک ارسطو [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Ibn Rushd (Author), Hans Daiber (Editor), Charles Genequand (Translator)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
  • تعداد رکورد ها : 1513