جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 518
بررسی و نقد تعدد قرائت‌ها از دین
نویسنده:
محمدعلی رستمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث تعدد قرائت‌ها از دین یکی از بحث‌های معرفت‌شناختی است که بر زمینه معرفتی مدرن در عالم غربی شکل گرفته و در سایر جوامع بشری نیز گسترش یافته است. هر چند که این بحث حیطه گسترده‌ای را شامل می‌شود، اما یکی از مهم‌ترین بحث‌های آن به کثرت فهم و معرفت‌ها، یعنی تفسیرهایی می‌پردازد که از متون دینی در یک دین خاص حاصل می‌شود. این پایان‌نامه به این بحث از منظر اسلامی و با توجه به سر منشأهای غربی آن می‌پردازد.با توجه به موضع‌گیری‌ها در مورد بحث تعدد قرائت‌ها از دین، چه در جامعه اسلامی و چه جوامع غربی، به نظر می‌رسد که می‌توان یک نگرش غالب که راه میانه‌ای را می‌جوید، یافت که کثرت را در چهارچوبی خاص می‌جوید. در راستای این جستجو نگرش‌های مختلف در جامعه اسلامی را که به طور مستقیم به بحث تعدد قرائت‌ها از دین پرداخته‌اند، بررسی کردیم، تا تلقی‌ها و نگرش‌های مختلف از بحث روشن شود. از این بررسی‌ها مشخص شد که تلقی‌های مختلف از بحث در تایید و انکار اصل تعدد قرائت‌ها از دین تأثیر زیادی داشته است. همچنین به بیان اختلاف‌های فکری در جامعه اسلامی و منشأ شکل‌گیری این اختلاف‌ها پرداختیم. دراین بررسی مشخص شد که ریشه اختلاف‌های فکری به نوعی نسبیت پذیرفته شده در معرفت دینی باز می‌گردد که از طریق نسبیت آموزه‌های دینی، تفسیرپذیری متون دینی، اختلاف مبانی و اصولموثر در معرفت یا تکافو ادله حاصل می‌شود.اما این نسبیت هیچگاه مطلق نیست و در محدوه خاصی رخ می‌دهد. برای شناخت حد و مرز این اختلاف‌ها به بحث ثابت و متغیر در دین اسلام پرداختیم. در این رابطه به بررسی و نقد راه‌کارهای مختلفی پرداختیم که در این باره طرح شده است و طرح تعدد قرائت‌ها از دین در چهارچوب ضروریات دین و روش‌ اجماعی در استنباط آموزه‌های دین را پی ریزی کردیم. در این طرح با توجه به اختلاف‌هایی که در ضروریات دین مطرح است، عناصر ثابتی از ضروریات دین را بررسی کردیم که در آنها اختلافی وجود ندارد و با وجه اختلاف در حدود و ثغور این ضروریات باز هم چهارچوب ثابتی را برای فهم آموزه‌های دینی تشکیل می‌دهد.اما باید توجه داشت که از منظر اندیشه اسلامی، پذیرش محدوده قرائت‌پذیر از دین، به معنای تایید تمام دیدگاه‌های مطرح در این محدوده نیست. هیچ دلیلی بر این وجود ندارد که باید به کثرت گردن نهاد، بلکه می‌توان ادله‌ای را اقامه نمود که وحدت بهتر از کثرت است. بنابراین با توجه به امکان ارزیابی قرائت‌های مختلف، ضرورت بازنگری در اختلاف‌ها و شناسایی راه شکل‌گیری وحدت همواره باید صورت گیرد. اما از آنجا که اصولا قرائت‌های مختلف از اسلام در چهارچوب نظریات مختلف از کل دین به عنوان یک مجموعه مطرح می‌شود، این بررسی‌ها همواره به یک داوری قطعی در باره قرائت‌ها و درستی و نادرستی آنها منجر نمی‌شود. از این جهت ممکن است که هر چند بعضی از ابعاد یک یک قرائت از دین ابطال شود، اما این به معنای طرد کل نظریه و تئوری نیست، راه رتبه‌بندی قرائت‌های مختلف، به معنای نزدیکی یا دوری از آموزه‌های دین فراهم می‌شود.
بررسی تطبیقی "عصمت" از منظر فخر رازی و علامه مجلسی
نویسنده:
مصطفی روح الامینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: یکی از مسائل مهم و بنیادی در حوزه ی تفکر کلامی مسأله ی عصمت انبیاء و ائمه (ع) بوده که علمای اسلامی هر یک به نوبه ی خود، به این امر مهم پرداخته اند، و با رفع شبهات وارده بر عصمت انبیاء وتبیینآیاتی که مبین صدور سهو و گناه از پیامبر است، وحی و گفتار و سیره ی این پیشوایان الهی را استوارترین راه هدایت، برای جامعه ی بشری معرفی نموده اند.این نوشتار با روشی توصیفی – تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای درچهار فصل به بررسی مباحث مختلف در حوزه "عصمت" پرداخته است.درفصل اول به بیان مسأله تحقیق پرداخته شده وپس ازبیان اهداف وسوالات تحقیق، عصمت ازنظرلغت واصطلاحموردبررسی قرارگرفته،سپس مباحثِ مراحل وابعادعصمت،بحث عصمت واختیار،شبهات پیرامون عصمت انبیاء وتاریخچه پیدایش بحث عصمت مطرح گردیده است.درفصل دوم وسومآراء امام فخر رازی و علامه مجلسیمورد واکاوی قرار داده است. این دو دانشمند اشعری و شیعی، به تحلیل معنا و مفهوم عصمت و ابعاد و مراحل آن پرداخته و حیطه ی اعتقادات، تبلیغ رسالت، احکام و فتوا و افعال و سیره را از جمله مواضع اختلافی، میان متکلمان در باب عصمت انبیاء، معرفی نموده اند. ایشان ضمن اینکه عصمت را با اختیار هم آهنگ می دانند، دلایلی بر ضرورت عصمت انبیاء اقامه نموده اند. امام فخر رازی، عصمت را، پس از نبوت ضروری دانسته، اما علامه مجلسی، معصومین (ع) را در تمام طول عمر، از گناه، اشتباه، سهو و نسیان، مصون و معصوم، می داند. اختلاف ایشان، در بحث عصمت امام، سهم ویژه ای از این تحقیق را به خود اختصاص داده ونگارنده به نقدوپاسخگویی به شبهات امام فخررازی برعصمت امام پرداخته وبیان می کند که چگونه علمای شیعه ازجمله علامه مجلسی با دلایلی عقلی ونقلی به دفاع ازحریم عصمت ائمه اطهارعلیهم السلام پرداخته وایشان رابرخلاف دیدگاه رازی مصداق حقیقی اولی الامردانسته اند..سپس دیدگاه این دو دانشمند درباره ایات موهم صدورگناه ازپیامبرمورد بررسی قرار گرفته داست.درفصل اخر، بابررسی تطبیقی به تحلیل دیدگاههای رازی ومجلسی وبیان نقاط تشابه وتفاوت اراء این دو دانشمنددر چهار محور مبانی فکری ومفاهیم ،براهین ارائه شده وتبیین ایات موهم صدور گناه پرداخته شده است.کلید واژه ها:1- عصمت 2- انبیاء 3- معاصی 4- علامه مجلسی 5- فخر رازی 6- دلایل عقلی و نقلی 7- عصمت و اختیار 8- عصمت و لطف.
جایگاه خیال در مکاشفات صوری (با تأکید بر مکتب ابن عربی، شیخ اشراق و ابن سینا)
نویسنده:
محمد ابراهیم نتاج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بسیاری از بحث های کشفی، علمی و فلسفی را می توان با محوریت خیال تبیین کرد. کاربرد خیال در مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی عرفان و فلسفه همواره مورد توجه اهل نظر در علوم فلسفی و شهودی بوده است تا آنجا که می توان ادعا کرد که عرفان با خیال زنده است. اما در این نوشتار ما به این مسئله می پردازیم که از نظر ابن سینا، سهروردی و ابن عربی انواع خیال کدام اند؟ و چه ارتباطی میان این انواع وجود دارد؟ و اساسا از نگاه آنها خیال چه نقشی در مکاشفات عرفانی بویژه کشف صوری دارد؟ خیال نقش اساسی را در تحقق و تبیین بخش عظیمی از مکاشفات پیش روی عارف ایفا می کند. ابن سینا تنها به یک قسم از خیال که «قوه خیال» باشد اعتقاد دارد؛ اما از نگاه ابن عربی و سهروردی خیال دارای دو قسم متصل و منفصل است و میان آن دو رابطه علی و معلولی است. مثال منفصل واسطه میان عالم عقل و حس است و خیال متصل ابزاری برای خیال منفصل به شمار می آید و این قوه خیال است که می تواند نفس عارف را در مکاشفه و ادراک صور خیالی کمک برساند. سهروردی خیال متصل را مانند ابن سینا مادی ولی همانند ابن عربی صور خیالی و عالم خیال را مجرد می داند، لذا از نظر وی سنخیت میان این دو نوع از خیال بی معناست، اما چون در مکاشفات صوری مدرِک اصلی را قوه خیال نمی داند و وظیفه ادراک را بر عهده انوار اسفهبدیه می گذارد، پس عدم سنخیت قوه خیال و صور خیالی از یک سو و همسنخ نبودن قوه خیال و عالم خیال مطلق، اشکالی بر تحقق مکاشفات صوری وارد نمی سازد. ابن سینا عالم خیال را نمی پذیرد، بنابراین مکاشفه صوری را تنها از طریق ارتباط قوه خیال با عقل فعال تبیین می کند. ابن عربی نیز بر اساس چینش عالم هستی و اعتقاد به حضرات خمس بین قوه خیال مجرد و عالم خیال مجرد رابطه بر قرار کرده و مشاهدات مثالی عارفان را توجیه منطقی می کند. بر اساس دیدگاه این سه اندیشمند زمانی که عارف پا به عرصه سلوک عملی می گذارد تا به حقیقت راه یابد، در این سیر انواع مکاشفات مانند مکاشفه معنوی و مکاشفه صوری برایش حاصل می گردد. یکی از آن انواع، کشف صوری یا کشف مخیّل است. سالک در این حالت، صُوَری را در خواب و بیداری مشاهده می کند که دارای ویژگی های منحصر به فرد و از جنس خیال و مثال اند. این حقایق صُوری مادی نیستند، ولی دارای اعراض جسمانی می باشند؛ یعنی در ذات، مجرد ولی در اعراض جسمانی اند و این خصوصیت به عارف کمک می کند تا معارف کلی و عقلی را از عالم عقول دریافت کند. بنابراین هم ابن سینا و هم شیخ اشراق و ابن عربی به انواع مکاشفات اعتقاد دارند و نوع خاصی از مکاشفه یعنی کشف خیالی را با خیال در ارتباط می دانند. کاربرد خیال نزد ابن سینا و ابن عربی در مکاشفات پررنگ تر از نقش خیال در نزد سهروردی است، زیرا سهروردی علی رغم شیخ الرئیس و ابن عربی، خیال را مدرِک مکشوفات خیالی نمی داند، اما هر سه آن بزرگواران بر آنند که حقایق خیالی را می توان با حس مشترک و حواس ظاهری مادی مشاهده کرد، بدین ترتیب در سیر افاضه این حقایق بر حس مشترک اختلاف نظر دارند. ابن سینا افاضه کننده را عقل و ابن عربی آن را قوه خیال و سهروردی آن را نور مدبره یا اسفهبدی می داند.
بررسی فهم در هایدگر و گادامر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در اندیشه هایدگر که محوریت، پرسش از وجود است، رویکرد هرمنوتیکی جایگاه ویژه‎ای دارد. زیرا وی با وصف و تحلیل ماهیت فهم، به تبیین شرایط وجودی و هستی‎شناختی حصول آن پرداخت و از همین رهگذر با طرح دازاین به معنای بودن- در- جهان، نگاه تازه‎ای از انسان و نسبتش با جهان ارائه نمود و درصدد نفی و تخریب سوبژکتیویسم برآمد. در همین سنت فلسفی بود که گادامر یکی از برجسته‎ترین فیلسوفان هرمنوتیک در دوران پس از هایدگر، برای بازفهمی هرمنوتیک هایدگر پا در عرصه نهاد و با بهره جستن از نظریه هستی‎شناسی هایدگر افق جدیدی در فلسفه‎ی قرن بیستم گشود.
تحلیل و بررسی «نومن» و «فنومن» کانتی و «جوهر» و «عرض» صدرایی
نویسنده:
مجتبی سپاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
. حسّ به هیچ وجه توانائی دست‌یابی به ذات معقول و نومن را ندارد بنابراین از نظر کانت اوبژه دیگری غیر اوبژه حس قابل اثبات نیست، و اگر اوبژه دیگری باشد، باید شهود دیگری را نیز اثبات کرد. 2. فاهمه نیز به هیچ وجه توانایی دست یابی به ذات معقول را ندارد، زیرا فاهمه کاربرد تجربی دارد، یعنی فاهمه مفاهیم خود را در اوبژه‌های حسی به کار می‌گیرد و توانایی به کارگیری آنها را بر اوبژه‌های فرا حسّی ندارد. 3. به نظر کانت ما برای اینکه قلمرو حسی را کنترل کنیم، باید ذات معقول را فرض بگیریم، منتهی این فرض ما از مفهوم خودِ «پدیدار» بدست می‌آید و آن این است که «پدیدار» یعنی پدیدار چیزی که در دسترس ما نیست، ولی باید آن را فرض کرد. 4. خطای بزرگ این است که از فرض گرفتن ذات معقول، فاهمه برای کنترل قلمرو حسّ در حیطه معرفت و شناخت، به واقعیت عینی پل زده و می‌گوید، اشیاء در واقعیت هم دارای دو جنبه‌اند که یک جنبه آنها شناخته می‌شود و جنبه دیگر آنها ناشناخته می‌ماند، آن جنبه شناخته شده جنبه پدیداری واقعیت است و آن جنبه شناخته نشده جنبه غیرپدیداری واقعیت است این خطا همان مغالطه بین یک امر معرفت شناسانه و امر وجود شناسانه است. یعنی چرا باید اعتبار انفکاک موصوف از صفت و جوهر از عرض و نومن از فنومن که عمل و ساخته ذهنی است، مبنا قرارداده شده باشد و هستی عینی‌ خارجی را هم مانند آن پنداشته و آن انفکاک اعتباری را به خارج تسرّی داده و در خارج هم مانند آن، صفت را از موصوف وعرض را از جوهر و فنومن را از نومن جدا انگاشت. از اینجا می‌توان گفت که نگاه ملاصدرا که یک نگاه وحدت گرایانه است در قلمرو وحدت ذهن و عین تفسیری به سامان است و ملاصدرا در حلّ این مسئله گوی سبقت را از کانت ربوده است، چون کانت با همه بزرگی نتوانست مشکل ثنویت را حل کند امّا ملاصدرا توانست آن را حل کند.
بررسی تطبیقی مفهوم حکمت در قرآن و عهدین
نویسنده:
حسن پاشایی آقچه کهل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حکمت همانند دین، از قدیمی‌ترین، پیچیده‌ترین و ارزشمندترین اموری است، که در تمامی فرهنگ‌ها به صورت مکتوب و شفاهی، نقش تعیین کننده‌ای داشته است. اما این مفهوم نزد اقوام و ادیان مختلف و در طول تاریخ، معانی گوناگونی به خود گرفته و حقیقت آن در هاله‌ای از ابهام مستور شده است. این رساله با بررسی مقایسه‌ای و تاریخی این واژه در متون اصلی ادیان مختلف به ویژه اسلام، مسیحیت و یهود، به تبیین مفهوم حکمت پرداخته، و نحوه تعامل دین و حکمت را مورد بررسی قرار می‌دهد. از این رو نخست معنای لغوی و اصطلاحی حکمت، و ریشه-های تاریخی و معادل آن در ادیان جهان باستان (مانند چین و هند، مصر و بین النهرین، و ایران و یونان) مورد بررسی قرار گرفته، سپس مصادیق و معانی این واژه در کتاب مقدس و قرآن تحقیق و تبیین شده، و در نهایت مفهوم حکمت و مسائل مربوط به دین و حکمت، به صورت تطبیقی در این کتاب‌ها بررسی شده‌اند. این رساله نشان می‌دهد که حکمت، در باب انسان عبارت از بصیرتی است که بر مبنای ایمان، نظر و عمل مطابق حق استوار شده و به دور از خطا و لغزش است. این مفهوم با اصولی مشترک، در تمامی ادیان وجود داشته و از نشانه‌های وحدت درونی ادیان می‌باشد و لازم است که به عنوان یکی از ابعاد اصلی دین، مطرح و مورد بررسی قرار گیرد. در واقع دین و حکمت لازم و مکمل همدیگرند و تحولات آنها در طول تاریخ به موازات هم بوده است؛ حکمت، بهترین شیوه برای بیان، تفسیر، و ترویج دین بوده و به عنوان حجیتی عام، نقش تعیین کننده‌ای‌ در تحولات دین داشته است؛ و در مقابل شریعت، اخلاق و معارف دینی، اصول بنیادین حکمت را شکل داده‌اند.
حکمت خداوند از منظر فیلسوفان و متکلمان مسلمان
نویسنده:
جواد حاجی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هنگامى که مباحث پردامنه در حوزه علم خداوند - علم به ذات و موجودات- نضج مى‏گیرد و با عنایت و فاعلیت و قدرت پروردگار قرین مى‏گردد؛ مفهوم بنیادین حکمتِ خداوند سر برآورده و مجال بحث و بازشناسى مى‏یابد.شناخت سرشت حکمت پروردگار و تبیین آن از سوى فیلسوفان و متکلمان مسلمان در طول تاریخ همواره مورد اهتمام جدى بوده است.در قلمرو شناختِ هویتِ حکمت بارى، تقریباً تمامى فیلسوفان و متکلمان اسلامى، حکمت خدا را با تفاوت‏هایى ذیل علم کلى و احاطى پروردگار برشمرده و براى آن از گزاره‏هاى گوناگونى بهره برده‏اند.فیلسوفان اسلامى از عناصری همانند: خیریّت ذاتى وجود، نظام اسباب و مسبّبات، اندام‏وارى و غایت‏مندى هستى، نظام‏مندىِ وسایطِ نیل به غایات، علم ذاتى و فعلى پروردگار، فاعلیت بالإراده و بالعنایه و بالرضا و بالتجلى واجب الوجود، قاعده امکان اشرف و دیگر گزاره‏هاى پسینى و پیشینى تمسک جسته‏اند؛ و در مقابل، متکلمینِ اسلامى بیشتر حول محور مصالح و مفاسد موجودات، اتقان و استحکام فعل پروردگار و وجود نظم و هماهنگى میان اجزاى مختلف وجود عطف نظر داشته‏اند؛ که البته از نگاه فیلسوفان نیز نگریخته است. اما دشوارترین فراز تبیین حکمت پروردگار، حلّ تناقض نمونِ (پارادوکس) وجودِ شرّ و نقص در پهنه هستى است. متکلمان و فیلسوفان مسلمان، طبق مکتب فلسفى خویش به این مقوله مهم و اساسى -که از مواضع مهم اصطکاک میان آن بخش از فسلفه الحادى غرب و حکمت اسلامى به شمار مى‏رود- پرداخته و این تهدید را مبدل به فرصت ساخته و پاسخ درخور و شایسته‏اى بدان داده‏اند.نوشتار حاضر مى‏کوشد تبیین دقیق متکلمان و فیلسوفان اسلامى از حکمت خداوند را فراخور بضاعت علمى و تحقیقى به دست دهد. ان‏شاءالله‏ تعالى.
بررسی تطبیقی رابطه علم تجربی و دین در تفاسیر المیزان و المنار
نویسنده:
محسن آزادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ترسیم الگوی مناسبات میان علم تجربی و دین از مهم‌ترین مسائل فلسفه‌ی دین است. دستاوردهای چشمگیر غرب در علوم تجربی که در چند قرن اخیر رخ داد با تفاسیر ارسطویی از کتاب مقدس در تعارض قرار گرفت و آن را سخت به چالش کشید. از آن پس الگوهای گوناگونی در دنیای غرب برای حل این مسئله مطرح شد. از آن‌جا که اسلام و کتاب مقدسِ آن قرآن نیز دربردارنده فرازهایی تجربی در کیهان‌شناسی، زمین‌شناسی و انسان‌شناسی بودند از رویارویی با این مسئله در امان نماندند. ازاین‌رو مفسرین قرآن کریم و دانشمندان اسلامی با این پرسش مواجه شدند که چه نسبتی میان علم تجربی و آموزه‌های دینی وجود دارد و چه الگویی می‌توان برای ترسیم مناسبات میان این دو ارائه داد؟ المنار و المیزان، به عنوان دو تفسیر تأثیرگذار در دوره معاصر، با وجود اتفاق نظر نسبی در روشِ مواجه با این مسئله، رویکردهای متفاوتی در پاسخ به این پرسش در پیش می‌گیرند. در این میان محمد رشید رضا به دلیل اعتماد بیشتری که به یافته‌های علوم تجربی دارد نرمش بیشتری نیز از خود نشان داده و از رویارویی جدی با این علوم می‌پرهیزد. این امر تلاش بسیار ایشان برای سازگار جلوه دادن علم و دین و تفسیر آیات قرآن کریم بر این اساس را در پی دارد. در مقابل علامه طباطبایی1 اگرچه در بسیاری موارد درصدد همراهی با علوم تجربی و سازگار جلوه دادن یافته‌های علوم و آموزه‌های دین برآمده است، اما گاهی علوم تجربی را به چالش کشیده و با استناد به معارف دینی فرضیات این علوم را انکار می‌کند. با این همه از آن‌جا که هیچ‌یک از ایشان به صورت جامع به تبیین مبانی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی در دو طرف مسئله نپرداخته و صرفا به تطبیقاتی جزئی بسنده کرده‌اند، دست‌یابی به الگوی جامع مناسبات میان علم و دین از منظر المنار و المیزان بسیار مشکل است.
بررسی انتقادی قاعده "ذوات الاسباب ..." نزد ارسطو و فیلسوفان اسلامی (با تأکید بر ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا)
نویسنده:
امیر عویطی‌پور دیلمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع رساله حاضر، بررسی انتقادی قاعده «ذوات الأسباب لا تعرف الا باسبابها» نزد ارسطو و فیلسوفان اسلامی (با تأکید بر ابن سینا، سهروردی و ملا صدرا) می باشد. طبق این قاعده راه شناخت اموری که دارای سبب باشند جز از راه علل آنها امکان پذیر نیست. منطق دانان قاعده «ذوات الاسباب»، را عمدتاً در ذیل بررسی اقسام برهان و نقش حد وسط در برهان لمی و انی، مورد تحقیق قرار می دهند. اما از آنجا که قاعده مذکور، ریشه در مبانی فلسفی دو مبحث علم و علیت دارد، و از طرفی اهمیت و جایگاه معرفتی علت را نشان می دهد، ما مسأله اصلی خود را در این رساله، کشف چرایی و چگونگی ارتباط میان علت و معرفت قرار داده ایم. ما این رویکرد را از رویکرد منطقی به قاعده، برای رسیدن به پاسخ سوالها و بررسی صحت و سقم فرضیه هایی که در ابتدای کار تحقیق گمان زده بودیم، بهتر یافتیم.در این پژوهش تبیین شد که1-
رویت قلبی خداوند در قرآن و مبانی فلسفی آن
نویسنده:
سیده‌خدیجه سیدنور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وجود انسان وجودی اعتباری و فرعی است که به اعتبار وجود اصیل و در سایه فیضان واجب تعالی موجود گشته است و می­تواند قوای ضعیف خویش را در سایه وجود شدید او به فعلیت برساند. در واقع انسان در مسیر تکامل و حرکت اشتدادی خود به مرتبه­ای می­رسد که می­تواند حضرت حق را با قلب خود مشاهده کند. رویت قلبی نوعی علم به خداوند و ارتباط با اوست. البته مراد از رویت، رویت حسی نیست که در مادیات صورت می‌گیرد، بلکه منظور رویت با چشم دل است. که مرتبه‌ای از علم حضوری است. علم حضوری قسمی از علم است که معلوم بدون واسطه در احاطه عالم است. قلبی بودن رویت مشعر به وجدانی و غیر مادی بودن این نوع از علم و ادراک است که بدون فکر و استدلال برای اولیاء الله که به مقام عبودیت رسیده‌اند، حاصل می‌شود. در واقع رویت و نظری که در برخی از آیات قرآن کریم درباره خداوند بیان شده است به این معناست که هر کس به اندازه سعه وجودی خود می‌تواند به مرتبه‌ای از این نوع علم و ادراک برسد. به این ترتیب که نفس انسان براساس حرکت جوهری که دارد باید مراحلی را طی کند و در این مسیر عقل نظری و عملی خود را به تکامل برساند تا در نهایت با کنار زدن حجابها به اندازه سعه‌ی وجودی و تجردی که پیدا کرده به شهود و رویت قلبی حق نائل شود.
  • تعداد رکورد ها : 518