جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 192
بررسی تطبیقی آرای هستی‌شناختی جلال‌الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی
نویسنده:
محمد حجازی‌فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش پیش رو، تحقیقی در حوزه ی ادبیات تطبیقی و ناظر بر گستره ی عرفان شرق است که به مقایسه ی آرا و اندیشه های عرفانی مولانا جلال الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی می پردازد. این دو،هر کدام نماینده ی فرهنگ و تاریخی متفاوتند. یکی دست پرورده ی محیطی ایرانی ـ اسلامی، زاده ی بلخ، ساکن روم شرقی و تحصیل کرده ی دمشق در قرن سیزدهم میلادی و دیگری عارف معاصر هندی و رشد یافته در بستری که دین هندو و آیین بودا، وجه غالب آن به شمار می رود. در این رساله بعد از معرفی مختصر هندوئیسم، بودیسم و عرفان اسلامی، توضیحی در باب مفهوم هستی شناختی بیان می گردد که دلیل آن رفع ابهام از این اصطلاح فلسفی در عنوان رساله است؛ سپس در ادامه ی بحث به تاریخ زندگی و معرفی آثار دو شخصیت اصلی رساله پرداخته می شود و در پایان، طی فصلی مبسوط، برخی از مقولات بنیادین زندگی انسان، نظیر خدا، زندگی، مرگ و ... از نظرگاه این دو عارف وارسته مورد کاوش، مقایسه و بررسی قرار خواهد گرفت. بدیهی است که این جُستار هم شباهت ها را در بر می گیرد و هم تفاوت ها را؛ لیکن هدف و در واقع نتیجه ی این پژوهش، تبیین مسئله ی تاریخی اشتراک معنی در جهان بینی عرفاست. موضوعی که در اعصار گوناگون،مرزها را در هم شکسته و هرگز محدود به ملت و منحصر به مذهبی خاص نگشته است.
بازتاب گفتار و کردار مشایخ صوفیه در مثنوی و آثار منثور مولانا
نویسنده:
مرجان نوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
متون عرفانی از ارکان ادبیات فارسی است که مبخش عمده ای از ادبیات فارسی را به خود اختصاص داده‌ است. مولانا یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ادب عرفانی است و در مسیر رسیدن به این مرتبه، وامدار افکار وگفتار مندرج در آثار عرفانی پیش از خود است. هر شاعر یا عارف متأخر در بطن یک سنت فکری اثر خود را می‌آفریند و به نوعی وارد گفت‌گوی منطقی با گذشتگان می‌شود. متونی که از ابزار شناخت عرفانی بهره می‌گیرند به هم نزدیک‌اند. آثار مولانا نیز از متونی است که بر گفتمان‌های عرفانی بنا شده است؛ حجم زیاد تلمیحات و اشارات داستانی، آیات و احادیث، سخنان مشایخ صوفیه، مضامین و درون مایه و حتی تصاویر شعری گرفته‌شده از ادب فارسی و عربی و...همه حاکی از تعاملات چشمگیر بینامتنی در آثار مولاناست. در این پژوهش اقوال و کرداری که در مثنوی و آثار منثور مولانا بازتاب داشته‌اند در سه حوزه انسان شناسی، معرفت شناسی و خداشناسی دسته بندی و تحلیل شده و به ریشه‌های تأثیر پذیری و شیوه‌های بهره‌گیری مولانا ازکلام مشایخ اشاره گردیده است. همچنین تفاوت نگرش مولانا نسبت به مشایخ قبل از خود دربرخورد با اندیشه های واحد تحلیل شدهکه در آثار عارفان قبل از او نمود داشته بیان می شود. دسته بندی و بررسی گفتار و کردار مشایخ در این سه حوزه خود به نتایج جدیدی منجر گردید؛ از جمله این‌که بیشترین حجم استفاده مولانا از اقوال و افعال دیگر صوفیان در حوزه انسان شناسی قرار می‌گیرد. همچنین بررسی شیوه‌های بهره‌گیری مولانا از اقوال و افعال نشان داده می شود. بسامد نوع استفاده از اقوال و افعال در هر اثر متفاوت است و مولانا در مثنوی نسبت به کتب منثورش در افزودن اندیشه‌های خود به گفتار و کردار مشایخ و گرفتن نتایج خاصی که مورد نظرش بوده موفق‌تر بوده است. به نظر می‌رسد ریشه این تفاوت، تأخر زمان سرایش مثنوی نسبت به آثار منثور، نیز تفاوت در نوع کلام این آثار است؛ یعنی ظرفیت‌های زبانی شعر بستر مناسب‌تری نسبت به نثر، برای خلق نگرش‌های خاص مولانا فراهم آورده است.
بررسی مقایسه‌ای عنصر نور در مثنوی و مهم‌ترین آثار عرفانی ادبیات فارسی (از آغاز تا قرن نهم هجری قمری)
نویسنده:
اختیار بخشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان‌نامه، به بررسی جایگاه عنصر نور در جهان‌بینی عرفانی مولوی و مقایسه آن با مهم‌ترین آثار صوفیانه ادبیّات فارسی پرداخته‌ایم. رویکرد اصلی ما در این رساله رویکرد الگومدار بوده‌است و با این رویکرد جایگاه و نقش الگوهای بصری و نورمدار را در شکل‌گیری جهان‌بینی عرفانی مولوی و صوفیان بزرگ تبیین کرده‌ایم. این رساله به دو فصل تقسیم می‌شود. در فصل اوّل، به بررسی عنصر نور در مثنوی و آثار مولوی پرداخته‌ایم و در دوّمین فصل، جایگاه عنصر نور را در مهمّترین آثار صوفیانه ادبیّات فارسی برکاویده‌ایم. در بخش اوّل از فصل نخست، به بررسی عنصر نور از دیدگاه هستی‌شناسی و در بخشِ دوّم، به بررسی کارکردهای مهمّ آن و در بخشِ سوّم به بررسی جایگاه و نقش این عنصر از منظر معرفت‌شناسی پرداخته‌ایم. در بخشِ هستی‌شناسی نور، به مباحثی مثلِ وحدت نور، پاکی نور، پارادوکسیکال‌بودنِ نور ، بساطت نور، پنهان‌بودن نور، بازگشت نور به اصل خود و جایگاه نور در نظام تبدیل و تکامل معنوی انسان پرداخته‌ایم. دربخشِ کارکردهای نور، مهم‌ترین کارکردهای هستی‌شناختی و معرفت-شناختی عنصر نور را تبیین و تشریح کرده‌ایم. در بخشِ معرفت‌شناسی نور، به بررسی وابسته‌ها و همبسته‌های عنصر نور مثل ِ آیینه، روزن، انعکاس، صیقلی‌کردن آیینه وجود برای انعکاس نقشهای غیبی و حصول معرفت عرفانی و سرشت تابشی- انعکاسی معرفت عرفانی و عناصر مهمّی چون فراست ایمانی، معرفت حسّی عرفانی با حواسِّ باطنی و تمییز و مراتب و درجات آن پرداخته‌ایم. در فصل دوّم، این عنصر را در آثاری چون کشف‌المحجوب علی هجویری، تمهیدات عین‌القضات همدانی، گلشن راز شیخ محمود شبستری، کتاب الانسان الکامل عزیزالدّین نسفی، مرصادالعباد نجم‌الدّین رازی، حدیقه‌الحقیقه سنایی، اسرارنامه عطّار نیشابوری ، کشف‌الاسرار و عُدّه‌الابرار رشیدالدّین میبدی و مشکاه لانوار امام محمّد غزّالی بررسی کرده و وجوه تشابه و تفاوت آرای این عرفا را با مولوی تبیین کرده‌ایم.نتیجه کار نشان می‌دهد که مولوی بیشتر به جنبه‌های معرفت‌شناختی نورتوجّه می‌کند. او نورِ خدا را ذاتِ بصیرت و معرفتِ عرفانی و عامل اصلی تبدیل و تکاملِ معنوی انسان می‌شمارد. تکرار بیش از هفتصد بار کلمه نور و مشتقّات آن در مثنوی نشان می‌دهد که جایگاه نور در عرفان او در مقایسه با صوفیان دیگر محوری‌تر است. عنصر نور در کانون توجّه مولوی بوده-است و علاوه بر بهره‌گیری از این عنصر در تشریح چگونگی فنای صوفیانه، همچنین از آن در توصیفِ ماهیّت و درجات بصیرت و معرفت عرفانی و مباحثِ مربوط به آن بهره‌برده‌است. مولوی در اشعار و جملات متعدّدی در مثنوی، دیوان شمس تبریزی، فیه ما فیه و مکتوباتش به جایگاه و نقشهای عنصر نور در خداشناسی، هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی معنوی پرداخته‌است.
سیمای اهل بیت پیامبر (ص) در اشعار دوران صفوی با تأکید بر محتشم کاشانی، شیخ بهایی، صائب تبریزی و کلیم کاشانی
نویسنده:
فرخنده فریادی کلور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ادبیات در شکل و محتوا با دین همسویی‌های فراوانی دارد و به همین دلیل بیشترین آمادگی را برای آمیزش با آموزه‌های دینی دارد. این امر باعث شده تا «ادبیات دینی» یا «ادبیات مذهبی»، پیشینه‌ای به قدمت تمدن و فرهنگ بشری داشته باشد. در ایران نیز از آغاز شکل‌گیری ادبیات فارسی همواره شاعران و ادیبان از آموزه‌های دینی ـ مذهبی بهره برده‌اند که پس از دوره صفویه، ادبیات فارسی به‌دلیل تلاش‌های شاه اسماعیل صفوی و دیگر حاکمان صفوی در ترویج فرهنگ دینی به‌ویژه تفکر شیعی جانی دیگر یافت و فصلی نو در ادبیات فارسی گشوده شد و اغلب شاعران مشهور دوره صفویه از جمله محتشم کاشانی، شیخ بهائی، صائب تبریزی، کلیم کاشانی و دیگران با استفاده از عناصر و سازوکارهای ادبی توانستند برخی از مفاهیم و مضامین دینی از جمله تفکر شیعی را به تصویر بکشند و سیمای اهل بیت را در تار و پود شعر به زیباترین شکل و در قالب هنر به اهل علم وادب ارائه دهند. روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه‌ای ـ اسنادی می‌باشد. و عمده‌ترین دستاورد و نتیجه این پژوهش به شرح زیر می‌باشد: نعت پیامبر و ثنای امیرالمومنین (ع) و رثای امام حسین (ع) در شعر این شاعران از بسامد بالایی برخوردار است؛ فضایل اهل بیت، شرح معجزات و پیروزی‌های آنان در جنگ با دشمنان و معاندان دین، مظلومیت و شهادت آن بزرگواران از دیگر مباحث مطرح در شعر آنان است.
نگرش و جهان‌بینی نظامی گنجه‌ای در مخزن الاسرار و اسکندرنامه
نویسنده:
مینا مردانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهآنچه نظامی گنجه‌ای را به عنوان شاعر گران‌پایه در میان اندیشمندان نشان می‌دهد، گذشته از آفرینش‌های شاعرانه‌اش که در اوج کمال است، بسط و تجسّم اندیشه‌ای است که در بستر شعر و قصّه و حکایات او موج می‌زند و تأمّل و انکشاف آن، در این زندگانی تکراری و غم‌انگیز، به بودن انسان معنا می‌بخشد.نوعی جهان‌بینی الهی و عرفانی، تعالیم اخلاقی و دقایق حکمت نظری و عملی و فنّ سیاست به صورت زمینه‌ای کم و بیش قابل توجه، در هر مناسبتی که شعر و قصّه این گونه تأمّلات را تداعی می‌کند، در آثار او مجال ظهور یافته است.در پژوهش پیش ‌رو، نگرش و دیدگاه‌های نظامی در چهار حوزه؛ جهان‌بینی توحیدی، عرفانی، اخلاقی، سیاسی- اجتماعی با تکیه بر دو اثر گرانقدر او، یعنی مخزن‌الاسرار و اسکندرنامه واکاوی شده است. بعد از ذکر کلیات در فصل نخست، در فصل دوم به تشریح و تعریف جهان‌بینی‌های مذکور از نگاه اندیشمندان و صاحب نظران پرداختیم تا محدوده کار پژوهش ما روشن گردد. سپس در فصل سوم شرح مختصری از احوال و افکار نظامی ارائه شده است.پس از آن یافته‌های اصلی پژوهش در فصل چهارم در چهار بخش، تقسیم شده است که هر بخش به یکی از دیدگاه‌های مورد بررسی اختصاص یافته است و آنچه که درخور توجه می‌باشد، این است که نظامی سعی کرده تا نظریات خویش را در باب خداشناسی، عرفان و اخلاق و فنّ سیاست و... به علاوه‌ی همه تجربه‌های شخصی خود، متناسب با رویدادهای مختلف در این دو اثر منعکس سازد.
مبانی تربیت در داستان‌های صوفیه بر پایه‌ی (تذکره اولیاء، نفحات الانس و طبقات الصوفیه)
نویسنده:
طیبه نصیری آخوره سفلایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تربیت به معنای رشد و تکامل است و در واقع فراهم کردن شرایط و زمینه‌های مناسب برای شکوفایی استعدادها و قابلیت‌های نهفته در فرد است. موضوع تربیت با توجه به تربیت‌پذیر بودن انسان دارای اهمیت فراوانی است. در واقع تربیت بر جسم و روح آدمی تأثیر می‌گذارد و باعث سازندگی و برازندگی انسان می‌شود. تربیت براساس اصول و مبانی صورت می‌گیرد. مبانی موارد کلی هستند که اصول بر اساس آنها پی‌ریزی می‌شود و بیانگر واقعیت‌ها و هست‌ها هستند و اصول موارد جزیی‌تری هستند که باید‌ها و نبایدها را بیان می‌کنند. مبانی و اصول تربیتی در اسلام برگرفته از قرآن کریم است و خداوند باشناخت کامل از انسان بهترین مبانی و اصول تربیتی را براساس سرشت آدمی برای تربیت او در نظر داشته است. در حوزه‌ی عرفان و تصوف نیز تربیت از مسائل مهم و کلیدی است و عرفا توجه ویژه‌ای به تربیت مریدان داشته‌اند. ازمنظر عرفان و تصوف تربیت مقدمه‌ای برای رسیدن به معرفت است و صوفی با تربیت عملی به خودشناسی و در پی آن به خداشناسی می‌رسد. قصص و حکایاتی که از عرفا و صوفیان بزرگ نقل شده است، به وضوح اهمیت موضوع تربیت را نشان می‌دهد. طبقات الصوفیه اثر خواجه عبدالله انصاری، تذکره الاولیاء عطار نیشابوری و نفحات الانس جامی از جمله این کتابهاست که در این پایان‌نامه سعی شده است، مبانی تربیت با توجه به شیوه‌های نوین تربیت اسلامی در این کتاب‌ها مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. قصص و حکایاتی که در کتب شرح حال عرفا و صوفیان آمده است به طور کل حول محور انسان و تربیت اوست. بایدها و نبایدهایی که به عنوان حکم خداوند در صلاح دید انسان مطرح است در این حکایات به خوبی نمایان است. از سوی دیگر مبانی، اصول و روش‌های تربیتی مطرح شده درحکایات صوفیان منطبق و هماهنگ با مبانی، اصول و روش‌های تربیتی اسلام و قرآناست.
تعلیم و تربیت فرزند در ادب فارسی تا قرن ششم هجری
نویسنده:
رضا ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از موضوعات کلیدی در اشعار و نوشته های بعضی از شعرا و نویسندگان،بحث تربیت فرزند می باشد،که از کهن ترین متون ادبی مثل درخت آسوریک به این موضوع توجه شده و بیشتر تمرکزاین گونه شعراونویسندگان به علم اندوزی،دینداری و پرورش قوای بدنی کودک منحصر بوده است. تربیت فرزند تا آنجا ارزش و اهمیت دارد که بدانیم؛ عامل سقوط و انحطاط برخی ازجوامع را مربیان و معلمان آن جامعه می دانندوعامل انتقال میراث فرهنگی و احیای مبانی عقیدتی را معلم دانسته اند.توجّه به دانش،امانت داری،پرهیز از اسراف و تبذیر،نگهداری میراث پدر و دوری کردن از دوستان ناباب و مهارتهای ورزشی و بدنی از اهم تعالیمی است که مربیان و پدران به دانش آموزان و فرزندان خود آموخته اند.این نویسندگان ، به فرزند خویش راه و رسم زندگی را خوب آموخته اند ونیکو سخنی را کلید در گنج حکمت می دانند .و به فرزند توصیه می کنند که از این سرمایه ی عظیم بهره گیرد،زیرا خودشان برای کسب و بدست آوردن آن زحمات فراوانی کشیده اندودر صورت بهره گیری از گنج حکمت ،مورد تحقیر دنیا قرار نمی گیرند. آنان ،به صراحت به فرزند خود گوشزد میکنند که به دنبال علم دین و طب بروند.و بدنبال کار و تلاش باشند زیرا نژاد سودی ندارد و دشمن دانا را بهتر از دوست نادان می پندارند.. در نصیحتهای آنهانکات برجسته زیر دیده می شود:1- خداشناسی 2- هنر آموزی 3- بلند همتی
بررسی مشترکات مثنوی و نیمه دوّم غزلیّات شمس
نویسنده:
فاطمه صیامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مثنوی، اثری تعلیمی و غزلیّات شمس، اثری غنایی است امّا چون این هر دو اثر، در زمانهایی نزدیک به هم یا همزمان از یک ذهن تراوش کرده اند و زمینه های روحی، فکری و عاطفی مشترکی دارند، طبیعی است که با هم مشترکاتی داشته باشند.زبان و محتوای مثنوی نسبت به غزلیّات ، روشن تر و به فهم خواننده نزدیک تر و به لحاظ جنبه تعلیمی اش، منسجم تر است، از این رو در این تحقیق اساس استخراج موضوعات و مدخلهای اصلی قرارگرفته و غزلیّات به تبع آن مطالعه شده است.این پایان نامه، مشترکات اندیشه و عرفان مولانا را در این دو اثر در بر می گیرد.مدخلهای اصلی عبارتند از: اتّحاد جان اولیا، انسان کامل، پیامبر اکرم، تجلّی، جبر و اختیار، خدا و انسان، دل، دنیا، ریاضت، سماع، طلب، عشق، عقل، فقر، قضا، می عشق، نفس، نیستی.مهمترین موضوع مشترک بین مثنوی و غزلیّات شمس، مقوله عشق و خداشناسی می باشد، عشق در این دو اثر عرفانی همه جا حضور دارد از عشق انسانی گرفته تا عشق الهی و تمامی مسائل و موضوعات با محوریّت خدا طرح شده و نهایتاً به او ختم می شود.در واقع هدف مولانا و مطلوب او در این دو اثر عرفانی چیزی جز وصال به عشق حقیقی و عرفان نبوده است، آنهم نه عرفان نظری بلکه عرفان عملی.
بررسی و تحلیل ساختار ادبی مدح و معراج پیامبر (ص) در متون منظوم فارسی تا پایان قرن ششم (با تأکید بر آثار سنایی، جمال‌الدین اصفهانی، خاقانی، نظامی و عطار)
نویسنده:
علیرضا جوهرچی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مدح و معراج پیامبر(ص)، از موضوعات کهن در ادبیات فارسی است. برخی از شاعران پارسی‌گو، در کنار پرداختن به موضوع توحید و خداشناسی، به بعد دیگر اصول دین یعنی نبوت پیامبر(ص) توجه کرده‌اند. آنان با برشمردن برخی از صفات و ویژگی‌های والای آن حضرت، به مدح و گاهی به وقایع معراج پرداخته‌اند. این نوشتار، به رویکرد شاعرانی چون سنایی، جمال‌الدین، خاقانی، نظامی و عطار در این زمینه می‌پردازد و ضمن بررسی و تحلیل ساختارهای ادبی مورد استفاده آن‌ها، به حجم و کاربرد این ساختارها در آثار آنان اشاره می‌کند. بدیهی است میزان اطلاعات قرآنی، روایی و تاریخی و نیز محبت و ارادت هر یک از این شاعران را از تعداد ابیاتی می‌توان دریافت که به موضوع مدح و معراج پیامبر(ص) اختصاص داده‌اند. گفتنی است تا اوایل قرن ششم قمری، شاعران یاد شده از لحاظ خلاقیت و هنر شعری در زمینه مدح و معراج پیامبر(ص)، سرآمد شاعران دیگر به شمار می‌آیند. براساس این پژوهش، خاقانی و نظامی بیش‌تر به ساختار ادبی معراج توجه کرده‌اند، در حالی که شاعران دیگر به ویژه عطار، به جنبه‌های تاریخی و روایی مدح و معراج، بیش از جنبه ادبی آن پرداخته‌اند.
سیمای خدا در مثنوی مولانا
نویسنده:
آسیه مهدوی‌منش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر با عنوان «سیمای خدا در مثنوی» به بررسی و معرفی اسما و صفات خداوند در اثر سترگ مولانا جلال‌الدین محمد بلخی می‌پردازد، که در یک بخش اصلی، با مقدماتی در ابتدا و دو پیوست در انتهای کار تنظیم شده است. مقدمات پژوهش به مباحث نظری مربوط به اسماء و صفات از منظر مولانا در مثنوی اختصاص یافته، و بخش عمده تحقیق با عنوان «اسماء و صفات خداوند در مثنوی»، توضیح و شرح و تبیین اسماء و صفات الهی در مثنوی است که با استفاده از قرآن، ادعیه و آرای صاحب‌نظران تدوین شده است. پیوست‌های پژوهش نیز به اسامی کم‌کاربرد و اسماء و اوصاف الهی با کاربرد خاص مولانا اختصاص دارد. نگارنده در پژوهش حاضر اساس و مبنای دسته‌بندی اسماء را بر نود و نه اسمی قرار داده که به وسیله شیعه و اهل سنت از پیامبر(ص) روایت شده است. این پایان‌نامه نشان می‌دهد که مثنوی یک خدانامه است چرا که مولانا در این کتاب خداوند را هم بسیار یاد کرده و هم به نام‌ها و اوصاف گوناگون و متنوعی(از اسمای مروی از پیامبر(ص) گرفته تا نام‌های موجود در ادعیه و یا نام‌هایی که کاربرد آن‌ها مخصوص خود اوست) خوانده است. مولانا هستی را مظاهر و تجلیات خداوند و یاد و نام او می‌داند و اسماء و صفات خداوند را با ذات او یگانه می‌شمارد، در نگاه او ، وصف و درک حقیقت اسماء و صفات الهی نیز با شناخت ذات خداوند برابری می‌کند. او ابزارهای حسی و عقل را برای درک حقیقت کافی نمی‌داند.از نظر مولانا تهذیب درون و متخلق شدن به حقیقت اسماء و صفات الهی می‌تواند راه‌گشای سالکان در کسب معرفت و رسیدن به حقیقت و فنای در او باشد. مولانا با توصیف و تعریف چند جانبه اسماء و صفات خداوند در مثنوی به تبیین و معرفی زیبا و ظریفی از سیمای خداوند پرداخته است.
  • تعداد رکورد ها : 192