جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 152
تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت
نویسنده:
محمد محمدرضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله در وهله اول به تبیین و تفسیر اخلاق کانت که یکی از نگرشهای عمده در حوزه اخلاق است ، می‌پردازد. و سپس آن را نقادی می‌کند. انسانها همواره با این سوالات اساسی مواجه بوده‌اند: چه چیزی خیر و چه چیزی شر و بد است ؟ آیا انسانها می‌توانند اعمال خوب را از بد تشخیص دهند یا اینکه خدا باید آنها را آشکار سازد؟ از انجام این اعمال چه هدفی داریم؟ در این زمینه به طور کلی دو گرایش اساسی در حوزه اخلاق وجود دارد یعنی گرایش غایت گرایانه و وظیفه‌گرایانه. اخلاق کانت یک نوع اخلاق وظیفه‌گرایانهاست که بر آن است که ما می‌توانیم بدی و خوبی یک عمل را از طریق خود عمل و معیارهای آن وراء آن تشخیص دهیم. در حالی که اخلاق غایت‌گرایانه بر آن است که خوبی و بدی عمل را بر حسب نتایج آن تعیین می‌کنیم. بنابراین کانت معتقد است که اخلاق مستقل از هر علمی حتی مابعدالطبیه و دین است . او با قاطعیت و روشنی می‌گوید: "اخلاق نه نیازمند تصور وجود دیگری بالای سر آدمی است تا او وظیفه خویش را بشناسد و نه محتاج انگیزه‌ای غیر از قانون اخلاقی به وظیفه خود عمل کند. بنابراین اخلاق به هیچ روی به خاطر خودش به دین نیاز ندارد بلکه به برکت عقل محض عملی خود بسنده و بی‌نیاز است ." این نوع نگرش به اخلاق بی سابقه بوده است . از این رو می‌توان گفت که او انقلاب مهمی را در اخلاق پدید آورده است . کانت با تحلیل اعتقادات اخلاقی متعارف تلاش می‌کند که پیش فرضها و اصول پیشینی آنها را به دست آورد. او در این راستا به امر مطلق یا معیار عمل اخلاقی می‌رسد و صورت‌بندیهای متعددی از آن ترسیم می‌کند. اگر عملی با این صورت‌بندیها سازگار بود اخلاقی و الا غیراخلاقی است . آنها عبارتند از: 1) صورت‌بندی قانونی کلی یا قانونی طبیعت . 2) صورت‌بندی غایت فی‌نفسه 3) صورت‌بندی خودمختاری اراده و کشور غایات . اشکالات متعدی بر آنها وارد است . به نظر او صورت‌بندی خودمختاری، مهمترین است . او با تحلیل اخلاقی وجود خدا و جاودانگی نفس و آزادی را اثبات می‌کند در حالی که به عقیده او عقل نظری ناتوان از اثبات آنها بود. از این رو اخلاق به دین منتهی می‌گردد نه برعکس . به نظر ما، هر چند تلاش کانت برای به دست آوردن معیارها و ضوابط اخلاقی، ستودنی است ولی فلسفه اخلاق او فاقد استحکام منطقی است و اشکالات متعددی بر آن وارد است . فی‌المثل استدلال او بر وجود خدا مستلزم نفی آزادی انسان است . و در پایان ما اخلاقی را تایید می‌کنیم که ترکیبی از احکام عقل و دستورات . یعنی با اصول عقلی خود را به دین می‌سپاریم و بدین وسیله خود را رستگار می‌کنیم.
حقیقت عقل در فلسفه اسلامی و حدیث
نویسنده:
حبیب‌الله دانش شهرکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث در این رساله بدین صورت است که ابتدا بحث از عقل در قوس نزول مطرح شده است ، بدین معنی که فلاسفه در بحث صدور کثرت از واحد قائل هستند که عقل اول "اول ماخلق الله" می‌باشد و براساس همین صدور کثرت از واحد را در قوس نزول به سبکهای مختلف توجیه کرده تا نوبت به خلق عالم ماده می‌رسد. وجود در سیر استکمالی و صعودی خویش از عالم ماده به عالم ماوراء به مرحله‌ای می‌رسد که مظهر آن نفس ناطقه انسانی می‌گردد، باز خود نفس با حرکت جوهری و استکمالی و اشتدادی خویش و فعلیت بخشیدن به قوای ظاهره و باطنه‌اش که از جمله آنها مراتب مختلفه عقل نظری و عقل عملی می‌باشد به مرحله‌ای می‌رسد که باب‌الابواب برای صعود وجوه از نشاه مادی به عوالم بالا و در نهایت بازگشت به اصل خویش اعنی حقتعالی می‌شود "انالله و انالیه راجعون" بدین نحو که نفس ناطقه از طریق اتحاد با مدرکات علمیه و عملیه خویش به مرحله عقد مستفاد و اتحاد با عقل فعال و حتی از آن بالاتر، به نحوی که مقام بالاتر از مقام عقل اول در قوس نزول، را در قوس صعود تحصیل می‌کند.
نقش وسائط هستی از دیدگاه دین و فلسفه
نویسنده:
ذبیح‌الله افتخاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه که از قواعد فلسفی مثل قاعده الواحد و قاعده علیت و ... در تفسیر و تحلیل ارتباط مظاهر هستی و چگونگی بوجود آمدن کثرت در عالم هستی می‌توان استنباط کرد و نصوص دینی هم آن را تایید می‌کند اینست که عالم هستی دارای یک نظام قطعی و ذاتی است و بین مراتب و درجات هستی توسط بعضی دیگر از ذرات باری‌تعالی ایجاد و تدبیر می‌شوند. بر اساس قواعد فوق الذکر ثابت شده است که اولین صادر از خداوند یک موجود واحد است که در عین حال بساطت خالی از جهات کثرت نیست و به همین دلیل واسطه در صدور مراتب بعدی هستی می‌باشد و بطور کلی عالم هستی منحصر در سه مرتبه می‌باشد اولین و برترین آن عالم عقول یا جبروت می‌باشد که واسطه در صدور عوالم طبیعت یا عالم طبیعت یا عالم کون و فساد می‌باشد. همین معانی از طریق نصوص دینی نیز مورد تایید قرار گرفته است . در این رساله مطالب فوق در ضمن پنج فصل بشرح ذیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . فصل اول پیرامون تعاریف هستی، دین، فلسفه و وسائط می‌باشد در فصول دوم اصول و قواعد فلسفی مثل قاعده‌الواحد و علیت و ... مورد بررسی قرار گرفته است و در فصل سوم به اثبات عقل اول و چگونگی صدور عالم پرداخته شده است و فصل چهارم به وسائط دینی مثل فرشتگان و انبیاء اختصاص داده شده است و در فصل پنجم نقش معصومین علیهم السلام در قوس نزول و سعود هستی مورد تبیین قرار گرفته است .
تجلی عقاید شیعه در فلسفه فارابی
نویسنده:
فریده ابراهیم نتاج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر در صدد پاسخ گویی به این سوال است که آیا عقیده شیعه در فلسفه فارابی موثر بوده یا خیر؟ در صورت پاسخ مثبت این تاثیر چگونه بوده و در آثار وی عقاید خاص شیعه چگونه تجلی کرده و فارابی با تاثر از آنها چگونه آنها را در قالب و صورت های فلسفه نمودار کرده است؟ البته عام شیعه نیز در این رساله مذکور شده است. مباحث این رساله در چهار فصل گنجانده شده است: در فصل اول کلیات تحقیق شامل مسأله و فرضیه تحقیق و شرح حال و آثار فارابی و تأثیر فضای اجتماعی و فرهنگی بر افکار و اندیشه های وی است. فصل دوم شامل نظریات فارابی درباره اثبات خداوند و وحدانیت او و شرح اقسام توحید به خصوص نظر فارابی در توحید صفاتی و افعالی بیان شده است. در ادامه این بحث در مسائلی چون حسن و قبح، عدل،‌ رویت، قضاء و قدر و جبر و اختیار به مقایسه نظریات فارابی و فرق مختلف اسلامی پرداخته شده است. فصل سوم شامل وحی و نبوت و امامت است. در این قسمت نظریات فرق مختلف اسلامی و نیز نظر فارابی راجع به این مساله بیان شده است. در ادامه ویژگی های امام و مدینه فاضله و اقسام مدن غیرفاضله ذکر شده است. در فصل چهارم معاد و تناسخ طبق نظر فارابی شرح داده شده است. نتیجه هر فصل که در پاسخ به سوالات همان فصل به دست آمده بار دیگر طور خلاصه در بخش نتیجه گیری بیان شده است.
بررسی مفهوم خدا و الوهیت  در اقانیم سه‌گانه و فلسفه فلوطین
نویسنده:
جلال جلیلوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فلسفه فلوطین شرح و بسط عالمی استورای عالم محسوسو متعالی از آن، عالمی که برای آن هیچ حد و مرزی نمی‌توان قائل شد و اگر نام عالم را هم بر آن می‌نهیم نه بدان معنی استکه دارای حیثمکانی و جسمانی است . این عالم مجلای سه اقنوم استکه فلوطین از اینکه نام خدا بر آنها بگذارد ابایی ندارد.این سه خدا (احد و عقل و نفس ) در نهایتمعقولیت‌اند و چون معقولند زیبا و خیرند.در راسدو اقنوم دیگر و در ورای آنها "یگانه‌ای" استکه در نهایتتنزیه استو به هیچ اشارتی درنمی‌آید و چون خورشیدی که پرتو افشانی میکند و عالم را به نور خویشنورانی میسازد وجود عقل و نفسو همه عالم معقول و محسوسرا از خود می‌تراود.او نافه‌ای استو ماسوا شمیم دل‌انگیز عطر او، از این رو عالم محسوسنیز که تصویر عالم معقول استزیبا و احسن استو نکوهشآن از آگاهی و ندانستگی است .سخن گفتن از چنین خدایی که نه به چشم دیدنی استو به حسپسودنی، همان قدر مشکل استکه در باره هیچ خدایی که نه "قابل بیان" استو "نه در ظرفادارکمی‌گنجد".از این رو در این جایگاه بهتر استخاموشبمانیم و هیچ نگوئیم چرا که "درباره‌اشهر چه سخن بگوییم آنچه گفته‌ایم، نیست " او "اولین است ، واحد استو خیر" اما همه اینها را می‌گوییم تا او را از ماسوا امتیاز دهیم.همه چیز از او پدید آمده و بازگشتهمه نیز به سوی اوست " گرچه نیستی استاما "نیستی او غنایی استحیرت‌انگیز".تنها باید در برابر او قرار بگیریم و با تمام روحمان دستبه دعا برداریم" و در حیرتخویشقوطه‌ور گردیم.هستی عقل مظهر تجلی اوستو عالم همه مظهر تجلی عقل و نفس ، وحدتشدر کثرتخلایق متجلی گشته و کثرتخلق درسایه وحدتاو آرمیده."نهایتسعادت ، در تشبه به اوست " از این رو باید جامه کثرتاز تن بدرآورد و با جمعیتی خاطر در دریای وحدتشخویشتن شستو شو دارد، او با همه جلاتش ، "چون نقطه‌ای در ماست ، از این رو برای یافتنشکافی استبه خویشتن خویشباز گردیم و در "پرتو حضوری ادارکشکنیم که بسیار والاتر از علم است ، گرچه نادیدنی استاما "خود را از طریق زیبایی و جلال عظیمی که پیشاپیشاو در حرکتاستو تنها در خور شاهان بزرگاستبه ما می‌نمایاند" و حق این استکه او شاه شاهان و فرمانروای همه مخلوقاتو پدر همه خدایان است .این دفتر که عنوان "بررسی خدا و الوهیتدر اقانیم سه‌گانه و فلسفه افلوطین" را برای خود اختیار کرده است .متکفل بررسی همین معناستآیا فلوطین به خدایی معتقد است ؟ اگر معتقد استیکخدایی است(monism) یا چند خدایی؟ (polytheism) آیا میتوان او را یکموحد (monotheism) به شمار آورد یا خیر؟
نظریه سعادت در فلسفه ارسطو
نویسنده:
محسن جوادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه اخلاقی ارسطو تاثیر چشمگیری بر اندیشه اخلاقی در طول قرن‌های متوالی داشته و هنوز دارد. آخرین نمود این تاثیر را می‌تواند در نظریه اخلاقی موسوم به "اخلاق فضیلت مدار" که در فلسفه اخلاق جدید رواج دارد، یافت . ارسطو، اودایمونا (سعادت) را اصل دوم اخلاق می‌داند و نظام اخلاقی خود را بر محور آن سامان می‌دهد. فهم عرف برای او مهم است و بحث سعادت را هم از فهم عرف شروع و با استفاده از تحلیل لغوی نشان می‌دهد که سعادت ، نوعی فعالیت است . برای تبیین نوع فعالیت اودایمونیا، ارسطو از برهان کارکرد استفاده می‌کند. نتیجه برهان کارکرد آن است که سعادت فعالیت دوگانه است : اخلاقی ونظری (تامل). درباره تفسیر ارسطو دو دیدگاه وجود دارد: جامع که در این رساله از آن دفاع می‌شود و غالب (عقل‌گرایانه) که در این رساله رد می‌شود. عمل اخلاقی از حالت نفسانی راسخ (ملکه) که متمایل به رعایت اعتدال است ، ریشه می‌گیرد. تامل عبارتست از فعالیت عقل و شهودی (نوس) برای مطالعه عالم ملکوت و امور متعالی مانند افلاک . تامل مربوط به فلسفه است . خیرات بیرونی مانند ثروت و دوست در سعادت به صورت ابزار انجام عمل اخلاقی و یا فراهم کننده زمینه لازم برای تامل سهم دارند. سعادت لذت را هم با خود دارد زیرا لذت برآمده از فعالیت است و چون سعادت برترین فعالیت است ، برترین لذت را دارد. فیلسوفان مسلمانان و مسیحی در قرون وسطی به نظریه سعادت ارسطو، علاقمند شدند، زیرا فکر می‌کردند مفهوم تامل که ارسطو بر آن تاکید دارد، محتوای دینی دارد و نیز نظام اخلاق ارسطو با مبانی دینی سازگار است . ما در فصل آخر رساله ضمن تاکید بر مزایای نسبی نظریه اخلاقی ارسطو، تفاوت ساختاری آن با مبانی اخلاق دینی را مورد تایید قرار داده‌ایم.
مفاهیم دیونیسوسی و آپولونی در فلسفه نیچه
نویسنده:
لیلا کوچک منش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در طول تاریخ گاه انسانهایی اغلب فرهیخته، روزگار خود را همچون آینه‌ای بازتابانده‌اند و حتی بدل به سمبلی از عصر خویش گشته‌اند و چه کس می‌توان جاودانگی انسانی را انکار کند که عصری را در خود جای داده است و این چنین برتر از همه زمانها پای به عرصه جاودانگی نهاده است ؟ شاید اغراق‌آمیز نباشد اگر بگوئیم نیچه چنین انسانی است : او می شکفد، می‌آفریند، فرومی‌پاشد و جاودانه می‌شود. همچون عصر خویش ، دورانی که می‌رود تا با تندباد پوچ‌گرایی از هم فرو پاشد و از خاکسترش ابرمرد چون ققنوسی زاده شود، نیچه نیز از هم فرو می‌پاشد (1889) تا منادی انسانی بزرگ باشد که تا ابد به تیزبینی، سرسختی و در عین حال لطافتش همگان را شگفت زده می‌سازد. جهان با یونان می‌شفکد و با دوران مدرن از هم فرو می‌پاشد، این پرسش اما هنوز پاسخی نیافته است که آیا این فروپاشی پر عظمت را حاصلی هست ؟ چیزی که زاده شود، جاودانگی به ارمغان آرد و تحسین برانگیز؟ نیچه در پی علت‌یابی انحطاط دوران خویش است ، انحطاطی که تا عمق لحظه لحظه اکنون ما نیز ادامه یافته است . تهی شدن همه چیزها از آن اصالت ، شکوه و قداست همیشگی‌اش و تفاوت فاحش میان یونان و قرون پس از آن شاید پدید آورنده این پرسش همیشگی باشد که چرا؟ چرا همه جهان اینگونه از همه اصالت‌ها و ارزشها، از آن شادابی زاینده و پویا تهی گشته است ؟ چگونه آنچیزی شدیم که هستیم: دلزده: عبوس زاهدانه، سست و درنگ‌کار، بی‌هیچ آفرینندگی حتی و در یک کلمه برده. چگونه ناگهان زندگی در دروه همه جهان روبه افول نهاد و مردگان متولیان زیاده خواه زندگی گشتند؟ چه شد که شکوه سرزنده سلیمان از یادها رفت و تمام گسترده ذهنمان را رنج مقدس ایوب پر کرد؟ پاسخ نیچه به تمامی این پرسش‌ها، یک کلمه است ، فقدان دیونیسوسی. فقدان آن ایمانی که در عین رنج می‌خندد و بر میخ‌ها پای می‌کوبد و می‌رقصد: ایوبی که رنج می‌برد اما سلیمان وار بر همه هستی حکم می‌راند.
جایگاه وجود شناختی و معرفت شناختی عقل فعال در فلسفه مشا
نویسنده:
نرگس شکوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل فعال به عنوان مرتبه ای از نفس انسان ، برای اولین بار در آثار ارسطو مطرح شد. عقل فعال در بین شارحین مشایی ارسطو مانند کندی و ابن رشد و توماس آکویناس همان جایگاه ارسطویی را داشت. اسکندر افرودیسی از آن به عنوان موجود مجرد تام ، مستقل از انسان( محرک نامتحرک ارسطویی) نام برد. برجسته ترین نظریه مشایی درمورد عقل فعال در فلسفه ابن سینا و فارابی به عنوان آخرین عقل از سلسله عقول طولیه، ممکن الوجود، مجرد تام و مستقل از انسان ارائه شد. عقل فعال سینوی کارکردی عالی و گسترده در وجود شناسی مشایی دارد. این عقل به عنوان حلقه ارتباط بین مجردات (عقول طولیه) و مادیات مبدا صدور کثرات جهان مادی و کدخدای عالم تحت القمر است. ایجاد هیولی، عناصر اربعه ، مرکبات و نفوس (غیرفلکی) وابسته به افاضه صور وجودی از عقل فعال با معاونت حرکات و اوضاع فلکی می باشد. عقل فعال سینوی درحیطه معرفت شناسی نیز جایگاه برجسته دارد. معرفت انسانی (ادراک حصولی) درتمام مراتب خود وابسته به افاضه صورکلی و معقولات توسط این عقل بر نفس ناطقه و خروج آن از قوه به فعلیت است. علم واجب الوجود به جزئیات متغیر نیز با کمک عقل فعال صورت می گیرد. بدین ترتیب عقل فعال در تمام مراتب وجودی و معرفتی مشایی در حیطه مادیات نقشی عالی و کارکردی گسترده دارد و از ارکان فلسفه مشایی به حساب می آید.
بررسی اهمیت و جایگاه زمان و مکان در فلسفه کانت و ابن سینا
نویسنده:
بهروز پورجبارجاهد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله، تحقیقی است در خصوص نظریه ((زمان)) و ((مکان)) از دیدگاه کانت و ابن سینا، زمان و مکان از مهمترین مسائل فکری بشر از قدیم تا به اکنون به شمار می آید؛ به طوری که آنها را نه تنها به عنوان مسائلی در فلسفه محض درآورده که در عصر حاضر، به عنوان یکی از پیچیده ترین مسائل مبادی متافیزیکی علوم نوینی در عرصه ((فلسفه علم)) مطرح نموده است. این نوشتار، علاوه بر اینکه سعی دارد، حدالامکان به تبیین این نظریات از نظرگاه کانت و ابن سینا-با استفاده از آثار ایشان یا نقطه نظرات مفسرین مهم آنها-بپردازد، پاره ای نکات تنبیهی و تطبیقی را نیز متذکر می شود. این تطبیق ها، هم شامل برخی مسائل و جزئیات مطرح در ساخار نظریات و هم شامل تطبیق های کلی با نظرگاهی فراگیرتر می باشد. محتوی این رساله به تبیین و طرح ملزومات و مقدمات، پیش فرض ها، استدلال ها و دیگر مسائل مرتبط با نظریه زمان و مکان کانت و ابن سینا اختصاص یافته است، لکن توجه به این امر، صرفا از نظرگاه تبیین صرف نبوده است، بلکه این تبیین در اصل، متوجه جنبه های تطبیقی و مقایسه ای بوده و نهایتا شیوه خاصی از فلسفه تطبیقی را با استناد به تحقیقات ((مارتین هایدگر)) معرفی نموده است.
سیر تکاملی نفس انسانی در قوس صعود
نویسنده:
رضا جلالی کوهیخیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله مشتمل است بر یک مقدمه و سه بخش ، که هر بخش آن دارای فصولی است که بیان اجمالی این به شرح ذیل می‌باشد: بخش اول، تحت عنوان "کلیات در قوس صعود" در دو فصل به ترتیب ذیل بیان شده است : در فصل اول، قوس نزول و صعود و شرح اجمالی از آن و شواهد قرآنی در تایید آن و ضرورت قوس صعود بیان گردیده است . در فصل دوم، احکام کلی در قوس صعود و اصول و مبانی آن و مسیر صعود و کیفیت آن بحث گردیده است . بخش دوم، تحت عنوان "نفس انسانی و احکام آن" در چهار فصل به ترتیب ذیل بیان شده است : در فصل اول، معانی نفس انسانی یا مای شارحه آن بیان گردیده است . در فصل دوم، وجود نفس انسانی یا هل بسیطه آن با ادله و براهین عقلی به اثبات رسیده است در فصل سوم، تعریف نفس انسانی یا ما حقیقیه آن مورد برسی قرار گرفته است در فصل چهارم، اقوال در حقیقت نفس انسانی بیان گردیده است . بخش سوم: تحت عنوان "مراحل استکمالی نفس انسانی" بعنوان محور اصلثی بحث در چهارده فصل به صورت ذیل بیان گردیه است فصل اول، حدوث جسمانی یا نقطه آغاز سیر تکاملی نفس انسانی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است در فصل دوم، قوای انسانی - که همان وسائط تکامی انسانند - و اقسام آن بیان شده است . در فصل سوم، کیفیت ارتباط نفس انسانی با قوای خویش و اقوال در این مقام و ادله در اثبات قاعده "النفس فی وحدتها کل القوی" بیان گردیده است . در فصل چهارم، احکام کلی علم نفس انسانی و معانی و تعاریف و تقسیمات علم و انواع ادراکات نفس انسانی بیان شده است . در فصل پنجم، کمال نفس انسانی به حسب ادله و براهین عقلی به اثبات رسیده است . در فصل ششم، تکامل نفس انسانی، از راه اتحاد و جودی او با مدرکات خود، با اقامه براهین عقلی به اثبات رسیده و دیدگاه عرفا نیز در اتحاد علم و عالم و معلوم بیان گردیده است . در فصل هشتم، تجرد عقلی نفس ناطقه انسانی با اقامه براهینی به اثبات رسیده است در فصل نهم، شواهد نقلی - اعم از شواهد قرآنی و روایی - در تائید قول به تجرد نفس انسانی بیان شده است . در فصل دهم، مراتب استکمالی نفس انسانی به حسب عقل نظری او از مرتبه عقلی هیولانی تا مقام عقل بالمستفاد بیان گردیده است . در فصل یازدهم، اتحاد نفس ناطقه با عقل فعال و کیفیت ارتباط نفس انسانی با او، با اقامه براهین عقلی به اثبات رسیده است . در فصل دوازدهم، مراتب استکمالی نفس انسانی به حسب عقل عملی او از مرتبه تجلیه تا مقاوم فنا فی الله تبیین گردیده است و سرانجام جوهر بودن علم و عمل و این که این دو مقوم و اسنان سازند، بیان شده است . در فصل سیزدهم، نهایت سیر استکمالی نفس انسانی یا غایت وجود او از دیدگاه حکما و عرفا و اختلاف این دو مذهب در نهایت سیر استکمالی انسان کامل بیان گردیده است . در فصل چهارهم، در بیان تکامل نفس انسانی پس از مفارقت از بدن که به جهت فقدان ادله و براهین عقلی در این مقام، تنها به بیان برخی اقوال اکتفا نموده و به جهت محدودیت این مجموعه و غموض و پیچیدگی این بحث ، تحقیق و بررسی عمیق و دقیق آن به اساتید حکمت و فلسفه و محققین در این فن واگذار می‌گردد.
  • تعداد رکورد ها : 152