جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1811
مطالعه تطبیقی نظریه طراحی هوشمند و مسئله آفرینش در حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:محبوبه عادلی؛ استاد راهنما:سید محمد مظفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مسئله آفرینش همواره ابهاماتی برای بشر داشته و به همین دلیل تلاش های بسیاری برای حل این معمای تاریخی صورت گرفته است. گروهی با تکیه بر مبانی دینی، برخی با استفاده از استدلالات عقلی و عده ای نیز از راه تجربه پاسخ هایی به این مسئله داده اند. نظریه طراحی هوشمند یکی از نوین ترین کوشش هایی است که از سوی اندیشمندان علوم تجربی در این باره انجام شده است که از طریق توجه به پیچیدگی ها و ظرافت های موجود در طبیعت، توانسته دیدگاه متفاوتی نسبت به نظریه فرگشت که تفکر غالب در این زمینه بوده ، ارائه دهد و آن را به چالش بکشد. این نظریه با استناد به دلایل علمی، جریان آفرینش را طراحی شده و آگاهانه معرفی می کند و تصادفی بودن آن را زیر سؤال می برد. از آن جایی که مطالعه فلسفی نظریه های علمی نقش مؤثری در تحکیم، تأیید و یا تضعیف آن ها ایفا می کند، در این پژوهش با به کارگیری روش کتابخانه ای و توصیفی، نظریه طراحی هوشمند نیز از زاویه نگاه مکتب فلسفی حکمت متعالیه مورد کنکاش قرار می گیرد، تا نقاط ضعف و قوت آن را بررسی شود. حکمت متعالیه که بر مبنای اصول ملاصدرا از جمله، اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود، حرکت جوهری و... پایه ریزی شده است، مسئله آفرینش را بر اساس نظام فیض تبیین کرده و آن را به مبدأ واحد و آگاه متصل می داند. بنابراین انکار تصادف و وجود طراح متفکر و هوشمند از جمله نقاط وفاق، و تفاوت هویت و مصداق مبدأ آفرینش از نقاط خلاف میان این دو تفکر می باشد.
ابداعات فلسفی ملاعلی مدرس طهرانی در حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:زهرا اصلی بیگی؛ استاد راهنما:روح الله آدینه؛ استاد مشاور :هادی فنایی نعمت سرا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آقا علی مدرس طهرانی یکی از پنج چهرۀ شاخص حکمت متعالیه است. وی فردی سلیم النفس و زاهد بود و از لحاظ علمی کم نظیر و صاحب ابتکارات و نوآوری هایی بود. اواز شارحان چیره دست مبانی حکمت متعالیه بود و در فهم رموز، مسائل و مبانی ملاصدرا نسبت به دیگران کامل تر بود. از آقا علی آثار مشهور و مهمی به جا مانده که مهم ترین اثر وی بدایع الحکم است. این کتاب بعد از اسفار مهم ترین کتاب در حکمت متعالیه است و از مهم ترین و بهترین کتب در زمینۀ حکمت متعالیه به زبان فارسی است. برخی کتاب بدایع الحکم آقا علی را اولین کتاب در مقایسۀ تفکرات شرق وغرب در ایران می دانند و برخی هم معتقدند که فلسفه تطبیقی در اسلام با حکیم مؤسس و کتاب بدایع الحکم آغاز شده است. ملاعلی در فلسفه ابتکارات و امتیازات مهمی داشت. از جمله ابداعات و تقریری در باب معادجسمانی، اعتبارات ماهیت، وجود رابط، اصالت وجود، تشکیک وجود، بساطت وجود، حرکت جوهری، حرکت روح در آخرت و اتحاد قوس صعودی با قوس نزولی، که ما در این پایان نامه به آن ها پرداخته‌ایم. این پایان نامه با روش توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای و نرم افزارهای علمی انجام گرفته است و نتایجی هم از ابداعات ملاعلی طهرانی گرفته شده است. ملاعلی در رسالۀ سبیل الرشاد به اثبات معاد جسمانی پرداخته است و از طریق برهان عقلی مسئلۀ معاد را اثبات کرده است. در باب معاد جسمانی بین حکما و عالمان مسلمان اختلاف علمی وجود دارد. متکلمین معاد جسمانی را پذیرفته و از آن دفاع می کنند و حکیمان مسلمان به معاد جسمانی و روحانی باور دارند. از نظر حکیم مؤسس بدن برای بار دوم در آخرت به نفس تعلق می گیرد. با ارتقا و تکامل یافتن به سوی بدن حرکت می کند و بدن واقف است. در باب وجود هم ملاعلی در رسالۀ وجود رابط به دفاع از اصالت وجود پرداخته و اصالت ماهیت را طرد کرده اند و بساطت وجود یکی دیگر از ابداعات ملاعلی در این رساله است. وجود را امری بسیط می داند که فی ذاته جوهر و عرض نیست او علم را هم مانند حقیقت وجود امری واحد و بسیط اما ذومراتب می داند. ملاعلی در تشکیک و مسئلۀ اشتراک وجودی نظری مبتنی بر اصالت وجود دارد. در باب حرکت جوهری ملاعلی معتقد است که حرکت در تمام عالم جریان دارد و هر جزء دنیایی متناسب با آخرت خود در حرکت است و تمام موجودات به سمت غایت و کمال خود در حرکت هستند تا هویت آنها کامل شود و این حرکات ریشه در طبیعت موجودات دارد و از درون آنها آغاز می شود.
بررسی تطبیقی نقش عقل در فهم معارف دین از منظر ملاصدرا و میرزا مهدی اصفهانی
نویسنده:
نویسنده:موسی اسحقی؛ استاد راهنما:محمدجواد شمس؛ استاد مشاور :سیدفتاح مرتضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نقش عقل، در فهم آموزه‌های دینی موضوعی است که، از دیرباز مورد توجه دین باوران، بوده و پیرامون آن بحث های فراوانی شده است. البته عقل به عنوان ابزار فهم مورد اتفاق همه اندیشمندان می‌باشد، لکن اختلاف بین دو گروه از اندیشمندان دراین موضوع است که، تا چه اندازه می توانیم عقل را، به عنوان یک منبع معرفتی، در محور آموزه‌های دینی به رسمیت بشناسیم، در این میان دو عالم برجسته حوزه معرفتی، یعنی ملاصدرا و میرزا مهدی اصفهانی، نظریه های متفاوتی ارائه کرده‌اند. ملاصدرا سخت مدافع عقل است و نقش آن را در تقویت دین بارز و آشکار می بیند و در بسیاری از آثارش، عقل و نقل را هماهنگ می داند، اما در مقابل این تفکر، میرزا مهدی اصفهانی پایه‌های عقل را در کنار نقل، سست و لنگ می‌داند. این پایان ‌نامه با روش تحلیلی و توصیفی و مراجعه به منابع کتابخانه‌ای و سایت های معتبر علمی به نتایج زیر رسیده‌ است، عقل در نظرگاه صدرا، از جایگاه بلندی برخوردار است و مهمترین بحث‌های ایشان در مساله عقل، در چند نکته است. اولاً؛ عقل قوه قدسیه نفسانی است که محصول آن برهان و یقین است. ثانیاً؛ عقل به دو قسم نظری و عملی تقسیم می‌شود که از این دو قسم، بیشترین سهم برای عقل نظری میباشد. صدرا با شمارش مراتب عقل نظری، معتقد است نفس ناطقه از عقل هیولانی تا مرحله عقل بالفعل، کمالات علمی را طی می‌کند و توانایی درک بسیاری از امور عقلی و غیر عقلی را دارد. مرتبه عقل بالفعل، جو هر عقل نوری، است که اشیاء در آن منعکس شده و حضور می‌یابند. برای عقل عملی نیز مراتب، قائل می‌شود و کمال عقل عملی را در پاکی و تنزّه از شرور و بدی‌ها و تجرد از تمایلات جسمانی، می داند. ثالثا؛ مهمترین تکیه صدرا، اتصال عقل نظر، به عقل فعال است. رابعا؛ محدوده شناخت و ادراک، مشخص است. صدرا مراتب وجود را سه مرتبه می داند و عقل را از شناخت دو مرتبه عاجز، می داند. یکی مرتبه هیولانی که، فی نفسه ضعیف و جوهر خسیس، است و دیگری ذات واجب، موجودی که در غایت کمال است. لذا عقل حدود خاصی دارد و از آن تجاوز نمی‌کند. خامسا؛ با ابداع براهین متعدد، خصوصاً برهان صدیقین در مقام اثبات ذات و صفات و لوازم توحید برآمده، از جمله معاد و نبوت و ضرورت نبوت را با عقل نظری تبیین می‌کند. سادسا؛ صدرا اولین کسی است که توانست بر اساس مبانی حکمت متعالیه، معاد جسمانی را تبیین عقلانی نماید و معتقد است، بدن تحت تدبیر نفس قرار دارد و در آخرت مستحق عذاب و پاداش می شود. سابعا؛ بر اساس مبانی فلسفی خود، از جمله تشکیک در وجود، حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول، به تبیین حقیقت و ضرورت نبوت می‌پردازد. از دیدگاه او، نبیّ، انسانی است که با گذر از مرحله حسّ، خیال و عقل، به بالاترین مرتبه عقل نظری و عملی رسیده و نفس نبیّ با صورت معقول و عقل فعال، متحد می‌شود و این مقام نبوت است. در مقابل این تفکر، میرزا مهدی اصفهانی و جریان موسوم به مکتب تفکیک است که، برای تبیین معارف الهی و نحوه نیل به آن، استفاده از برهان را حجاب اصلی وصول به عمق معارف دین می دانند. نکات قابل ذکر در این بخش، این است که دیدگاه ایشان مشابه اندیشه اخباریگری، است و می‌گوید هر یقینی ارزش معرفتی ندارد و اینکه عقل در علوم الهی نوری خارج از ذات انسان است که پس از دوران طفولیت واجد آن می‌شود، و ظهور ذاتی دارد و حسن و قبح افعال، با آن آشکار می شود، از نظر او صرفاً عقل عملی داریم، نه عقل نظری، به عبارت دیگر ایشان کارکرد عقل را، در خوبی ها و بدی ها، بایدها و نبایدها می داند. محصول معرفت فطری مکتب تفکیک، در تقابل با معرفت عقلی، است که برای وصول به آن، فرد باید از تمام استدلالات عقلی جدا بشود و شخص به توسط معرفت فطری به گونه ای روشن، به وجود خداوند، اقرار می کند، بدون این‌که نیاز به براهین پیچیده، باشد. زیربنای این مکتب در اثبات و تبیین ذات واجب و صفات و اسماء الهی، حجیت عقل فطری، است که از آن به نور عقل، هم تعبیر شده است. در بخش نبوت و ضرورت آن، میرزا معتقد است، استماع دعوت نبی به حکم عقل فطری، ضرورت دارد و با بهره‌گیری از تعالیم وحیانی، تصریح می‌کند که رسول خدا به خود خدا، شناخته می‌شود و خداوند با تذکار به معروف فطری بندگان، برصدق رسولانش گواهی می‌دهد.
کارکردهای عقل در حوزه اوصاف الهی و پاسخ به چالش های فرارو از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:مژگان فتاحی؛ استاد راهنما:علی ارشد ریاحی؛ استاد مشاور :حمیدرضا شاکرین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل دارای دو کارکرد استقلالی و ابزاری در حوزه صفات الهی است. کارکرد نخست در حوزه صفات در کشف معرفت مستقل است؛ یعنی به تنهایی قادر است که درباب برخی از اوصاف الهی به نتیجه برسد. کارکرد دوم مبتنی بر کسب معرفت از نصوص دینی است؛ یعنی عقل نه به‌طور مستقل، بلکه به عنوان ابزاری در خدمت نص قرار می‌گیرد. از جمله حوزه‌های مهم معرفتی در آموزه‌های فلسفی و دینی، شناخت اوصاف الهی است. ملاصدرا با التفات به عقل و کارکردهای آن از یکسو و اهتمام ویژه به بحث از اوصاف الهی از سوی دیگر، توانسته است با به کارگرفتن دو کارکرد مذکور، در حوزه اوصاف الهی، مباحث جامع و در مواردی بدیعی را طرح نماید. وی در آثار فلسفی خود عقل را بیشتر به عنوان منبع و در آثار تفسیری و روایی خود از عقل بیشتر به مثابه ابزار مدد گرفته است. وی تلاش کرده است تا با استفاده از هر دو کارکرد، متناسب با شاخصه های هر کدام، (از جمله محوریت برهان در کارکرد استقلالی و وفادرای به ظاهر نصوص دینی در کارکرد ابزاری) به تبیین و تحلیل اوصاف الهی بپردازد. در این میان، از چالش‌های مختلفی که دربرابر دیدگاهش مطرح شده و یا احتمال طرح آن وجود داشته است، غافل نبوده و آن‌ها را در قالب اِشکال مطرح و پاسخ داده است. در این پژوهش با رویکردی تبیینی و تحلیلی ابتدا به تبیین اوصاف الهی از دیدگاه ملاصدرا براساس کارکرد استقلالی عقل پرداخته شد و مهم‌ترین برهان‌های عقلی مورد رصد قرار گرفت و سپس کارکرد ابزاری با محوریت آیات و روایات و تبیین عقلانی صفات الهی بررسی شد. اهمیت رویکرد این پژوهش در آن است که تفکیک دو کاردکرد عقل، سبب دست‌یابی به الگوی روشی ملاصدرا در تبیین و تحلیل اوصاف الهی و تفاوت‌های حاصل از آن است. حاصل رویکرد استقلالی بیانگر آن است که عقل به‌طور مستقل و بدون استناد به متون و گزاره‌های دینی، قابلیت اثبات و فهم اوصاف الهی را دارد و این یعنی زبان مشترک در میان عقلا خارج از چارچوب باورهای دینی. برونداد رویکرد ابزاری نشان‌دهنده‌ی اعتبار متون دینی و نقش-آفرینی آن‌ها در ارائه شناخت از اوصاف الهی دارد، شناختی که با به خدمت گرفتن عقل، گستره و عمق بیشتری می‌یابد. به‌طور کلی، ماحصل استفاده از هر دو کارکرد عقل در حوزه اوصاف الهی (به عنوان یک مطالعه موردی گسترده و مهم) بیانگر نکات مهمی از جمله رد اتهام التقاطی بودن فلسفه ملاصدرا از یکسو و تفسیر به رأی بودن آثار تفسیری او از سوی دیگر است.
شهود و کارکرد فلسفی آن در حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:سیدهادی رضائیان مقدم؛ استاد راهنما:محمدرضا اسدی؛ استاد مشاور :عبدالله نصری,سید صدراالدین طاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
شهود در کاربرد اصطلاحی آن، روش ادراک معانی و حقایق عینی بصورت حضوری است. این روش اصالتا متعلق به ساحت عرفان است. در سنت فلسفه اسلامی، روش شهودی اولین بار توسط شیخ اشراق مطرح شد. پس از شیخ اشراق، ملاصدرا نیز شهود را بعنوان روشی معتبر در ادراک حقایق پذیرفت. تحقیق حاضر درصدد بررسی شهود از دیدگاه ملاصدرا است. این بررسی در دو گام صورت می‌گیرد: گام اول تبیین نظری شهود از منظر ملاصدرا در قالب مهم‌ترین محورهای مرتبط با آن از جمله تعریف و ماهیت شهود، فرآیند ادراک شهودی، جایگاه شهود، حقانیت و حجیت معرفت شهودی و... در گام دوم بررسی میدانی کارکرد شهود در نظریه‌پردازی او که از رهگذر طرح برخی از مهم‌ترین نظرات فلسفی او و بررسی فرآیند تکوین و شکل‌گیری هر یک از این نظریات صورت می‌پذیرد تا از در خلال این بررسی کیفیت حضور در آراء فلسفی ملاصدرا معلوم شود. ملاصدرا معرفت شهودی را معرفتی حضوری می‌داند که نفس بر اثر تکامل و ارتقاء وجودی قابلیت ادراک حضوری معانی و حقایق عینی را بدست می‌آورد. از منظر ملاصدرا معرفت شهودی یقینی‌تر از معرفت برهانی است و حیطه‌ی ادراک آن وسیع‌تر از عقل است. برخی از عبارات ملاصدرا بگونه‌ای است که گویا شهود در عرض برهان در فلسفه بکار می‌رود اما در برخی عبارات دیگرش مبنا را در بحث نظری برهان می‌داند. به هر روی اگر شهود در عرض برهان بکار رود باید در فرآیند و مراحل نظرورزی ملاصدرا همپای برهان حضور داشته باشد. براساس بررسی‌ای که نسبت به برخی از مهم‌ترین آراء ملاصدرا صورت پذیرفت معلوم شد که در هیچ یک از این نظریات شهود بعنوان یک روش در مقام اثبات و داوری و آزمون صدق و کذب گزاره‌های فلسفی بکار نرفته است. کارکرد شهود در آراء ملاصدرا بصورت جدی صرفا در مقام ایده‌پردازی و تعمیق معارف برهانی قابل مشاهده است و ارجاعات ملاصدرا به دستاوردهای معرفتی عرفا نیز نوعا استشهادی است. بنابر نتایج حاصله از این رساله، شهود در حکمت متعالیه بعنوان یک روش در اثبات گزاره‌های هستی‌شناسانه فلسفی بکار نرفته است فلذا عبارت‌های ملاصدرا در خصوص همسانی برهان با شهود را باید به تایید شهود بعنوان مشرب فیلسوف تفسیر کرد و نه روش نظرورزی او. بدین معنا که فیلسوف باید نسبت به همه‌ی مشرب‌های فکری آغوشی گشوده داشته باشد و در اخذ ایده و فرضیه‌ها خود را به تاملات عقلی و بحث‌های نظری محدود نکند ولی هر ایده و فرضیه‌ای برای اینکه رنگ و اعتبار فلسفی بگیرد باید با محک برهان سنجیده شود. نیتیجه آنکه ملاصدرا در عمل همچنان فلسفه را هستی شناسی عقلی و برهانی می‌داند.
تجرد نفس در حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:محمدرضا نورمحمدی؛ استاد راهنما:عبدالرسول عبودیت؛ استاد مشاور :مرتضی رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تقسیمات هستی‌شناختی موجودات، بخش مهمی از مباحث فلسفۀ ‌اسلامی را به خود اختصاص داده است. در این میان، تقسیم موجودات به مادّی و مجرّد توسط عموم فیلسوفان مسلمان پذیرفته‌شده است. پایه‌های این بحث در فلسفۀ مشاء و بر اساس آموزۀ هیولی استوار گشت. بعدها، گرچه درمجموع، به مدد قوّت شهودی سهروردی، بر اهمیت این مرزبندی افزوده شد، امّا به سبب نقد آموزۀ هیولی از سویی، و معرفی موجودات مثالی از سوی دیگر، مرزبندی مشایی مادّی و مجرّد به لحاظ مفهومی و مصداقی به چالش کشیده شد. حقیقت این است که عمدۀ ادبیات مادّی و مجرّد در آثار فیلسوفان پیش از صدرالمتألهین دارای دو ویژگی است: 1) مبتنی بر آموزه هیولای مشایی است و 2) تنها درصدد مرزبندی مادّیات از عقول است و در آن عالم مثال نادیده گرفته‌شده است. مسئله این رساله، تحلیل و بررسی آموزه مادّی و مجرّد در چارچوب حکمت متعالیه و با تمرکز بر نفس انسان است. بدین منظور، ابتدا به معناشناسی مادی و مجرد پرداخته، و با تشخیص معنای دقیق تجرّد نفس و انحای آن، ادلۀ تجرّد نفس انسان ارائه‌شده است. تحقیق پیش‌رو که با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد انتقادی سامان‌یافته، حاکی از آن است که در بخش معناشناسی، 1) آراء حکمت‌متعالیه با مبانی مشایی تقسیم‌بندی موجودات به مادّی و مجرّد سازگار نیست و 2) بر اساس مبانی اختصاصی حکمت متعالیه، می‌توان طرح جدیدی در سه سطح: عام، خاص و اخص ارائه کرد. درمجموع، بر اساس تأکید حکمت‌متعالیه بر تقسیم انحاء تجرّد نفس به مثالی و عقلی، می‌توان بر تجرّد مثالی نفس برهان اقامه کرد، حال‌آن‌که ادلّۀ اثبات تجرّد عقلی نفس به‌ویژه با تفسیر صدرالمتألهین از ادراک عقلی، خواه از نظر او و خواه از نظر فیلسوفان معاصر با چالش‌هایی روبه‌رو است.
بررسی تطبیقی حکمت در فلسفه ملاصدرا و نهج البلاغه
نویسنده:
نویسنده:رحیمه رضایی؛ استاد راهنما:مهدیه نزاکتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمت موهبتی الهی است که خداوند آن را به هرکسی که بخواد اعطا می کند.حقیقت حکمت،معرفت متقن وبرهانی وعمل صائب ودرست می باشد که اگرکسی ازآن بهره مند شود،به خیرکثیر دست می یابد.ازآنجایی که اعطای حکمت ازسوی خداوند است افرادی می توانند ازآن برخوردار شوندکه زمینه های آن رادرخود فراهم نمایند.ازاین رو انسانهایی چون انبیا واولیای الهی وکسانی که رهرو راه آنها باشند،این شایستگی دریافت جکمت را پیدا می کند.در همین راستا حکمت را بر اساس تقسیم عقل به نظری و عملی به دو بخش حکمت نظری و عملی تقسیم نموده‌اند که حکمت نظری که در حیطه آگاهی و اطلاعات است را پله نردبان صعود در حکمت عملی که در حوزه عمل و رفتار است قرار داده‌اند. در این تحقیق روند تکمیلی مباحث حکمت از فارابی تا ملاصدرا به‌وضوح مشاهده می‌شود. چنانچه درروش هم همین روند وجود دارد، به‌طوری‌که از فارابی که معتقد به روش عقلی و استدلالی است شروع می‌شود تا ملاصدرا که معتقد به روش عقلی و برهانی و کشف و سیر و سلوک می‌باشد، منتهی می‌گردد. در تطبیق نظرات فلاسفه با حضرت علی(ع) که هدف تبیین عدم مخالفت فلاسفه اسلامی با اعتقادات شیعی بوده است، ملاحظه می‌شود که نظرات فلاسفه به دلیل اعتقاد شیعی به توحید و امامت در راستای نظرات حضرت است و با توجه به زمان زندگی و محل زندگی و مسافرت‌های فلاسفه‌ای چون فارابی، ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا که موردتوجه این نوشتار هستند، می‌توان گفت که نظراتشان بدون تأثر از نظرات و تعاریف حضرت نبوده است، به‌طوری‌که هر چه زمان زندگی ایشان بازندگی حضرت و گرداوری نهج‌البلاغه فاصله بیشتری پیدا می‌کند، تأثیر سخنان حضرت در نگرش ایشان به مبحث حکمت و روش تبیین ایشان بیشتر می‌شود که این امر خود حاکی از هماهنگی فلسفه اسلامی با اعتقادات شیعی است و مبین تلاش فلاسفه اسلامی در مبرهن کردن اعتقادات شیعی و رساندن انسان‌ها به سعادت و کمال موردنظر دین اسلام می‌باشد.
بررسی تطبیقی صیرورت انسانی از منظر حکمت صدرایی و دانته
نویسنده:
نویسنده:احمد قطبی میمندی؛ استاد راهنما:فرح رامین,حبیب الله دانش شهرکی؛ استاد مشاور :احمد فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از پرسشهای اصلی در فلسفه تطبیقی، پرسش در مورد امکان گذر از محدودیتهای تاریخی است که با مسلّم انگاشتن تاریخیت اندیشه و مابعدالطبیعه به میان می آید و به دنبال فهم منطبق با واقع از مکاتب شکل یافته در دوره های پیشین تاریخی است. بدیهی است که با طرح امکان فراروی از محدودیت های تاریخی از طریق طرح نظرگاه های معتبر فلسفی در مورد حقیقت فراتاریخی، و نیز نظرگاهی در مورد صورت بندی های مختلف تاریخی تاریخیت مطلق اندیشه و مابعدالطبیعه رنگ خواهد باخت. این نظرگاه مبتنی بر یک انسان شناسی خاص است که در آن امکان وصول به حقیقت فراتاریخی برای انسان پذیرفته شده است که در وضعیت های مختلف تاریخی، محدودتر و یا گسترده تر می گردد و همین امر موجب تمایز دوره های مختلف تاریخ می گردد. حال این پرسش قابل طرح است که آیا این امکان به لحاظ تاریخی رو به فزونی دارد یا روبه کاستی؟ و میان جهت گیری انسان در وصول به حقیقت که طبیعتاً تکاملی است، و جهت گیری تاریخی بشریت چه نسبتی برقرار است؟ در مورد دو مکتب حکمت صدرایی و ودانته چنین به نظر می رسد که علی رغم پذیرش حقیقت فراتاریخی و امکان تقرب به آن، مبادی متفاوت این دو مکتب، یعنی قول به اصالت وجود در حکمت صدرایی و قول به اصالت آگاهی در مکتب ودانته، بازتاب متفاوتی در نگرش این دو مکتب در مورد تاریخ و جهت گیری تاریخ دارد. سیر از آگاهی به وجود به طور طبیعی مبین ظهور و تجلی و بنابراین به تعبیر عرفای مسلمان قوس نزول است و سیر از وجود به آگاهی مبین قوس صعود می باشد. در مکتب ودانته جهت گیری نخست مورد تأکید است و در حکمت صدرایی جهت گیری دوم. به همین جهت است که در مکتب ودانته سیر تاریخی بشریت بیشتر، و در حکمت صدرایی کمتر مورد توجه قرار می گیرد. این موضوع سبب شده است تا برخی تنها صیرورت ممکن در حکمت صدرایی را همان سیر از وجود به آگاهی بدانند که جهتگیری تکاملی دارد و بنابراین در مورد سیر تاریخ بشریت نیز چنین نظری داشته باشند. اما بررسی تطبیقی این دو مکتب نشان می دهد که چنین برداشتی خطا است و می-توان سیر تاریخ از منظر حکمت صدرایی را بیشتر در انطباق با جهان‌شناسی صدرا یافت که یک سیر تنزلی است.
غایتمندی و نحوه حشر عالم طبیعت از دیدگاه حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:محمدحسین جمال زاده؛ استاد راهنما:محمد اسحاق عارفی؛ استاد مشاور :رامین گلمکانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از مسائلی که درباره عالم طبیعت موردبررسی قاطبه حکما قرار گرفته و در حکمت متعالیه به اوج خود رسیده، مسئله غایتمندی عالم طبیعت و چگونگی حشر و وصول آن به غایت مطلوبش است. در این نوشتار با روش توصیفی و به شیوه کتابخانه‌ای غایتمندی عالم طبیعت و نحوه حشر آن از دیدگاه حکمت متعالیه تبیین شده است. بنا بر مدعای حکمت متعالیه همه موجودات دارای غایت هستند و هیچ‌چیزی نمی‌تواند بدون غایت موجود شود. مبتنی بر مبانی حکمت متعالیه همچون اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری ثابت می‌شود که موجودات طبیعی عالم طبیعت نیز دارای غایت بوده و سیر تکامل آن‌ها به‌سوی غایت مطلوبشان مشخص است و با توجه به سریان علم و ادراک در همه مراتب وجود، موجودات طبیعی نسبت به وصول به غایت خویش آگاهی و شعور دارند. حشر موجودات طبیعی نیز که به معنای رجوع آن‌ها به نهایتشان است، به‌حسب مرتبه وجودی هر یک از آن‌ها ثابت شده است. حقیقت حشر نفوس، رجوع آن‌ها به عقول است و حقیقت حشر موجودات طبیعی، بازگشت آن‌ها به مدبرهای عقلی‌شان است و از این طریق همه موجودات عالم طبیعت به‌سوی حق‌تعالی که غایه‌الغایات است محشور می‌شوند. همچنین به جهت تبیین دقیق‌تر مسئله، شبهاتی که درباره غایتمندی و حشر عالم طبیعت مطرح است در فصل جداگانه‌ای پاسخ داده شده است.
علم الهی از منظر حکمت متعالیه و نقش اعتقاد به آن در سبک زندگی اسلامی
نویسنده:
نویسنده:مریم شاکرمی؛ استاد راهنما:مهین کرامتی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در اندیشه فلسفى، چه خدا را فاعل بالعنایه لحاظ کنیم (مانند مشّائیان)، چه او را فاعل بالرضا بدانیم (مانند اشراقیان) و چه با مبناى ملّاصدرا خداوند را فاعل بالتجلى فرض کنیم، واقعیت قدرت خداوند را علم تأمین مى‌کند. حقیقت «حیات» هم که علم و قدرت است؛ از این‌رو، در فلسفه اسلامى بحث از علم، مقدّم بر سایر صفات خداوند است. بسیارى از متکلمان در بحث علم خدا، علم واجب تعالى به ذات خود را به طور مستقل مورد بررسى قرار نداده و معمولا مطلب خود را از علم خدا به غیر، آغاز نموده‌اند. صدرالمتألّهین «علیم‌بودن خدا به ذاتش» را به طور مجزا ثابت کرده است. هیچ تردیدی نیست که علم شهودی الهی همه آفریده‌ها ‌را دربرمی گیرد و این علم به شکل احاطی می‌باشد، چنان که به شکلی بسیار دقیق و لطیف همه ابعاد و سطوح و مراتب را دربرمی گیرد و چیزی از آفریده‌ها ‌و حالات و صفات آن‌ها ‌بیرون از دایره این علم قرارنمی‌گیرد. با توجه به بررسی پیشینه های پژوهش مورد نظر، این نتیجه حاصل شد پژوهش حاضر، از جنبه های گوناگونی، پژوهشی و نو وجدید است، لذا نگارنده در این تحقیق بر آن بوده است تا به روش توصیفی – تحلیلی به بررسی علم الهی از منظر حکمت متعالیه و نقش اعتقاد به آن در سبک زندگی اسلامی بپردازد. از نتایج حاصل این تحقیق این است که علم واجب تعالى، هرگونه که تصویر شود، علم حضورى است؛ زیرا اثبات علم حضورى براى حق، مستلزم وجود جهت قوه در واجب تعالى مى‌باشد. خداوند در مرتبه ذات، به ذات خود عالم است و این علم، عین ذات اوست و تفاوت «علم او به ذاتش» با «علم مجردات دیگربه ذاتشان» نامتناهى است. خداوند در مرتبه ذات، به ما سواى خود علم دارد، که آن علم «علم قبل از ایجاد» نامیده مى‌شود.علم قبل از ایجاد» علمى است اجمالى در عین کشف تفصیلى. از نتایج این پژوهش این است که که معرفت نسبت به به این علوم خاصه حکت متعالیه می تواند انسان بصیر را در چگونگی رفتار و منش و بینش به طور چشمگیر تحت تاثیر قرار دهد. در قرآن کریم نشان داده شده است افرادی که با شناخت این علم رسیته اند، توانسته اند سبک زندگی خود را تغییر دهند. اصولا آگاهی تاریخی بر توانایی انسان نسبت به تغییر سبک زندگی می افزاید تا با به کار کیری تجربه زندگی دیگران زندگی خود را ارتقا بخشد.
  • تعداد رکورد ها : 1811