جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1265
نحوه ارتباط انسان با خدا از منظر اخلاق اسلامی و عرفان اسلامی
نویسنده:
راضیه اسلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقیق حاضر به بررسی راه‌های ارتباط انسان با خدا از منظر اخلاق اسلامی و عرفان اسلامی می‌پردازد. روش تحقیق عقلی و جمع‌آوری مطالب از طریق روش اسنادی و کتابخانه‌ای است. در فصل اول با بررسی کلیات عرفان و اخلاق اسلامی ذکر می‌شود که در اخلاق از باید و نباید و در عرفان از بود و نبود بحث می‌شود. در فصل دوم در مورد نسبت انسان با خدا در اخلاق اسلامی از طریق رابطه یا نسبت ناقص با کامل، مملوک با مالک و متنعم با منعم و در عرفان اسلامی نسبت عاشق و معشوق، محدود با نامحدود، مقید با مطلق، ظاهر و باطن و اسم و مسمی مورد توجه است. در فصل سوم راه‌های ارتباط انسان با خدا از منظر اخلاق اسلامی تحلی به فضائل و تخلی از رذائل و تحصیل رضای خداوند و در عرفان اسلامی تزکیه نفس و تحلیه دل و در نهایت حرکت در مسیر سیر و سلوک معرفی می‌گردد. در فصل چهارم تقویت ارتباط انسان با خدا از منظر اخلاق اسلامی ایمان و عمل صالح که با یکدیگر نیز رابطه نزدیکی دارند و همچنین حسن فعلی و حسن فاعلی و داشتن تعادل و میانه‌روی در همه امور زندگی به خصوص زندگی دینی و در عرفان اسلامی رسیدن به معرفت‌الله و معرفت نفس و رابطه عاشق و معشوق و دل بریدن از غیر حق تعالی معرفی می‌گردند. در فصل پنجم ثمرات و آثار ارتباط با خدا از منظر اخلاق اسلامی آرامش و طمأنینه قلبی، تعادل و توازن همه جانبه شخصیت و حیات طیبه می‌باشد و در عرفان اسلامی رسیدن به تعادل و توازن هم جانبه در شخصیت و رسیدن به مقام خلیفه الهی است. نتیجه اینکه در بررسی رابطه اخلاق و عرفان در ارتباط با خدا درمی‌یابیم که در اخلاق، عقل و استدلال حاکمیت دارد اما در عرفان، عشق و محبت اساس کار است. همچنین در اخلاق با مدل انسانی روبرو هستیم اما مدلی که عرفان ارائه می‌دهد خود حضرت حق است و انسان موظف است خلیفه بودن خود را به نحو درستی ادا کند.
صبر و ورع در عرفان اسلامی تا پایان قرن هفتم
نویسنده:
اکرم ربیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پیروی از اندیشه دینی و آیین شریعت در اواخر قرن اول و دوم هجری، به ویژه آنگاه که با زهدورزی و ذکر دایم همراه می گردید، موجب شد که بعضی از مومنان بر اثر کنار رفتن حجاب های ظلمانی و تاریک نفس و تابیدن نور کشف و شهود، مفاهیم آیات قرآن را در ابعاد ژرف تر و عمیق تری دریابند.شرح و بیان مفصل این دریافت های روحانی، زمینه اوج گیری عرفان و تصوف اسلامی را فراهم آورد. بنابراین، قرآن کریم منبع فیّاض و چشمه جوشانی است که عرفان و تصوف اسلامی از آن نشأت گرفته و قرن به قرن با بوجود آمدن عرفای بزرگ، از غنای بیشتری برخوردار شده است.بیان دریافت ها و ادراک های عرفا –که در حقیقت همان معانی باطنی و سرّی قرآن است- به صورت مکتوب فارسی از قرن پنجم هجری آغاز شد. این نوشته ها(نظم و نثر) که حرکت و پویایی به سوی کمال مطلق در آن ها اوج می زند و رمز و راز رهایی و آزادی از تنگنای عالم خاکی و پرواز به عالم بی نهایت الهی را تعلیم می دهد، ادبیات عرفانی را تشکیل می دهد.هر نوع حرکتی به سوی کمال –چه مادی و ظاهری و چه معنوی و روحانی- بر اثر صبر و ورع؛ یعنی استقامت و پایداری در برابر رنج ها و سختی ها و مشکلات به وجود می آید و این یکی از قوانین و نوامیس الهی است که برای همیشه بر جهان خلقت حکمفرما بوده و خواهد بود.هنگامی که پیامبر اکرم از طرف خداوند برگزیده شد تا طبقآیات قرآن و وحی الهی در تمامی ابعاد جوامع بشری تغییر و تحول ایجاد کند، با موانع و مشکلات زیادی روبرو شد، اما خداوند در همه اوضاع و احوال سخت اجتماعی، آن حضرت را به صبر (استقامت و پایداری) فراخواند و با بیان رنج ها و مشکلات انبیای بزرگ الهی؛ از جمله ابراهیم، نوح، موسی، عیسی، شعیب و دیگر انبیاء، به آن حضرت تعلیم داد که صبر (استقامت و پایداری) رمز و راز موفقیت انبیا در دگرگون کردن جوامع بشری و نجات انسان ها از همه علل و عوامل رکود و سکون و عقب ماندگی و جهل، و هدایت آنان به سوی سرچشمه و معدن کمال بوده است.صبر و ورع در سیر و سلوک –که حرکت و تغییر درونی و باطنی برای رسیدن به مبدأ کمال است- نقش اساسی و بنیادین را بر عهده دارد. بدین جهت، صبروورع در بینش عرفا بسیار با اهمیت شمرده می شود و در ادبیات عرفانی همواره بازتاب عمیق و گسترده ای داشته است.عارفان با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر و بیان روایات و حکایات و تمثیل های پر رمز و راز، نقش اساسی و بنیادین صبروورع را در سیر الله بیان کرده اند و بر آن تأکید ورزیده اند.با وجود بازتاب وسیع و گسترده ای که مفهوم قرآنی صبر و ورع در ادبیات عرفانی داشته، اما تاکنون دیدگاه های مختلف عرفا درباره صبر ورع و نقش آن در سیر و سلوک، مورد تحقیق و پژوهش قرار نگرفته است.پژوهشی که پیش روی شماست، به تحلیل و بررسی صبروورع در عرفان اسلامی تا پایان قرن هفتم پرداخته است. این دوره، یکی از درخشان ترین و پر اهمیت ترین دوره های فرهنگ و ادب و عرفان اسلامی است، زیرا در این دوره عرفای بزرگی همانند ابو سعید ابوالخیر، خواجه عبدالله انصاری، امام محمد غزالی، عطار نیشابوری، سنایی، عراقی، و مولانا ظهور کردند و با بیان تجربیات عرفانی و کشف و شهود های خود –که بیشتر به صورت منظوم و با هنرمندی های ادبیانه و شاعرانه همراه بود- ادبیات عرفانی را به اوج قله کمال رسانیدند.
رهیافت تفسیری مکتب تفکیک؛ مطالعه موردی تفسیر مصباح الهدی
نویسنده:
حامد مختاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مکتب تفکیک به عنوان یک جریان جدید در فضای شیعی ایرانی پا به عرصه وجود گذاشته و تفکر و شیوه خود را به قدمت اسلام می‌داند. این مکتب نگاه انتقادی به پاره‌ای از جریان‌های اسلامی و شیعی دارد و نگاه ویژه‌ای به قرآن و احادیث می‌کند. نگاه و رهیافت این مکتب بر عدم مزج منابع شناختی ـ وحی، فلسفه و عرفان ـ است و دریافت معرفت از منبع وحی ـ که همان ثقلین است ـ را یگانه راه درست معرفی می‌کند. تفکیکیان با این نگاه به تفسیر قرآن پرداخته و بر حجیت ظواهر قرآن و حدیث تأکید می‌کنند و فلسفه و عرفان را در تفسیر ـ به خاطر بشری بودن این علوم و عدم توجه به حجیت ظواهر ـ دارای خطا می‌دانند. مکتب تفکیک در تفسیر، تمسک ـ به تنهایی ـ به حدیث یا قرآن را نمی‌پذیرد، به‌گونه‌ای که با تفسیر قرآن‌به‌قرآن، مخالفت می‌کند. این مکتب علاوه بر توجه به منبع وحی، از تعقل و اجتهاد در تفسیر خود بهره می‌گیرد، بدین سبب می‌توان روش آنان را اجتهادی مبتنی بر قرآن و روایات دانست. نهایتاً می‌توان گفت: رهیافت مکتب تفکیک ـ و به‌خصوص تفسیر مصباح‌الهدی که از تفاسیر مکتب تفکیک است ـ در تفسیر قرآن، بیشتر خصلت پیرایشی و سلبی نسبت به سنت تفسیری داشته ـ و با توجه به این‌که ابزارها و منابعی که به کار گرفته‌اند در تفاسیر شیعی به کار گرفته می‌شده است ـ حاوی مولفه و شاخصه ایجابی خاصی نیست.
بررسی و مقایسه‌ی تجلی و ظهور حق مطلق در عالم محسوسات از دیدگاه ابن‌عربی و فلسفه ودانته
نویسنده:
نوروز پیغامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان ابن عربی، عرفان تجلی و ظهور است. در واقع تجلی و ظهور یکی از واژه‌های کلیدی و به عبارت دیگر شاه کلید عرفان ابن عربی است. در مکتب ودانته نیز مفهوم مایا و لیلای برهمن چنین جایگاهی دارد. ابن عربی و مکتب ودانته با اینکه بر غیرقابل شناخت بودن حق مطلق و برهمن نیرگونه در مرتبه‌ی ذات و احّدیت تاکید می کنند ولی با این حال هر دوی آنها بر این هستند که حق مطلق خود را به طرق مختلف در عوالم هستی و بخصوص در عالم محسوسات نمایان می سازد. در بینش عرفانی ابن عربی این امر مهم بواسطه‌ی تجلی، عشق، نفس رحمانی، عماء و در مکتب ودانته بواسطه‌ی مایا و لیلای برهمن صورت می گیرد. ابن عربی و پیروانش مراتب کلی ظهور حق را پنج مرتبه می دانند و از این مراتب تحت عنوان حضرات خمس یاد می کنند. در مقابل، مکتب ودانته نیز عوالم هستی را دارای چهار مرتبه یا حالت می داند که از آنها به عوالم اربعه آتمن یاد می کنند. از دیدگاه هر دوی آنها در بالاترین مرتبه این عوالم، حق بیشترین، و در مرتبه پایین تر، کمترین حضور را دارد. انسان در هر دو مکتب نقطه محوری عالم محسوب می شود. ابن عربی انسان و بخصوص انسان کامل را به مثابه عالم صغیر و روح این عالم (عالم کبیر) می داند و معتقد است که خداوند انسان را به صورت خودش آفرید، در مکتب ودانته هم انسان به خاطر دارا بودن روح و آتمن، جنبه الوهی پیدا کرده است. ابن عربی حقیقت محمدیه را کاملترین، عالیترین و نخستین تجلی حق می داند که در انسان کامل به فعلیت رسیده است و دارای یک هسته‌ی ازلی کیهانی، واسطه‌ی فیض و جامع جمیع اعیان ثابته است. در مکتب ودانته نیز هیرنیه گربهه بعنوان هسته جهانی و مجمع عناصر بسیط است که در پرجاپتی، ایشواره و ... به فعلیت رسیده است. این رساله ضمن تبیین این مفاهیم به بررسی آراء و افکار ابن عربی (در فصل اول)، مکتب فلسفی ودانته (در فصل دوم) و به مقایسه‌ی شباهتها و اختلافهای آن دو سنت مهم(در فصل سوم) می‌پردازد.
برجسته‌ترین مقامات معنوی انسان و جایگاه آنها در قرآن کریم
نویسنده:
زکیه زارع باقی آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در میان تکاپوی مدام انسان برای رسیدن به قرب خالق یکتا، جامع‌ترین سیر، نقشه‌ی راهی است که خداوند رحمان برای نزدیک‌شدن بندگان به خود، در کتاب حکیم خویش آورده‌است.پژوهش حاضر با تأمّل در آیات کریمه‌ی قرآن و بهره‌گیری از شیوه‌ی توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه‌ای و اسنادی، برجسته‌ترین درجات معنوی انسان در قرآن کریم را به بررسی نشسته و سعی در روشن‌ساختن چینش نظم‌یافته‌ی کمالات معنوی برای کشف نقشه‌ی راه قرب الهی از خود قرآن کریم دارد.هدف اصلی از این پژوهش، معرّفی برجسته‌ترین درجات معنوی انسان در قرآن و تبیین ویژگی‌های مطرح در آیات برای هرکدام است تا از این رهگذر، منظومه‌ی کمالات معنوی در قرآن کریم را آشکار نماید.از حاصل این پژوهش می‌توان چنین نتیجه گرفت که برجسته‌ترین درجات معنوی مطرح در آیات، همان اصحاب صراط مستقیم (نبیّین، صدّیقین، شهداء و صالحین) هستند که با توجّه به منتهی‌شدن سبیل‌های الهی به این صراط یگانه، سایر کمالات معنوی، زیرمجموعه‌ی آنان قرار خواهد‌گرفت.
رابطه عقل و دین از دیدگاه ملاصدرا و ابن تیمیه
نویسنده:
مدینه کرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه عقل و دین از دیرینه ترین مباحث تفکر بشری است ، به طوری که در تاریخ تفکر اسلامی و در ارتباط با تبیین نسبت بین عقل و دین اختلاف نظر وجود دارد ، هر گروه یا فرقه ای به نوعی با دین برخورد دارند ؛ بعضی به ظاهرآیات و روایات اکتفا می کنند و مخالف دخالت عقل در دین هستند و بعضی عقل را در دین دخیل می دانند، در این میان بررسی دیدگاه ملاصدرا و إبن تیمیه قابل توجه می باشد . در این پژوهش کوشش شده بررسی تطبیقی رابطه عقل و دین در پنج فصل پرداخته شود .پس از بیان مقدماتی در باره دیدگاه هایی که در خصوص رابطه، عقل و دین وجود دارد ، به بررسی رابطه عقل و دین از دیدگاه ملاصدرا پرداخته می شود ، در ادامه از دیدگاه ابن تیمیه بررسی شده و سرانجام به بررسی تطبیقی این مبحث از دیدگاه هردو متفکر پرداخته شده است.می توان گفت ملاصدرا جمع میان این دو مقوله را ممکن دانسته و این دو را نیازمند به هم معرفی می کند و به هنگام بروز تعارض ، قطعیات عقلی را بر ظواهر دینی مقدم نموده و راه تأویل نصوص دینی را پیش گرفته اند. اما ابن تیمیه با اعتقاد به اصل پیروی از سلف و با تکیه بر ظواهر آیات و روایات ، شرع را وابسته به عقل نمی داند و به هنگام بروز تعارض ، نقل را بر عقل مقدم نموده و این جمود بر ظواهر او را تا مرحله اعتقاد به جسمانیت حق تعالی تنزل داده است.
بررسی مقایسه‌ای بُعدِ معرفتی تجربه عرفانی از دیدگاه ذات گرایان و ساخت گرایان با دیدگاه ابن عربی
نویسنده:
زهرا شریف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تجربه عرفانی از منظر ذات‌گرایان و ساخت‌گرایان غربی و ابن‌عربی چه سنخ معرفتی بوده، دارای چه هویتی است و دیدگاه این دو گروه، چه تشابهات و تفاوت‌هایی با دیدگاه ابن‌عربی دارد؟ دیدگاه‌ها و نظریات صاحب‌نظران غربی در این زمینه، عبارت‌اند از: الف) ذات‌گرایی: ذات‌گرایان معتقدند تجربه عرفانی خالص و قابل تفکیک از تفسیر وجود دارد و این تجربه، حائز ویژگیهایی مشترک در همه فرهنگهاو سراسر جهان است. ذات‌گرایی، به سه گروه از نظریات تقسیم می‌شود: 1) احساسی و عاطفی بودنِ تجربه عرفانی (احساس‌گرایی)؛ این احساس و عاطفه در متن خود حاوی نوعی آگاهی بی-واسطه است. در این نظر، احساسهای مختلفی به عنوان ماهیت تجربه عرفانی بیان شده است: احساس وابستگی مطلق، احساس ارتباط با فوق طبیعت، احساس وحدت با واقعیت متعالی و احساس اتحادی حضور؛ 2) متناظر بودن تجربه عرفانی و تجربه حسی: ساختار و ماهیت معرفت‌شناختی تجربه عرفانی و حسی، همسان است و بر اساس نظریه ادراک می‌توان اعتبار معرفت و تجربه عرفانی را اثبات نمود؛ 3) نظریه یافت مستقیم و اتحادی: ماهیت و سرشت اساسی تجربه عرفانی، نوعی آگاهی یا شناختِ وحدت‌نگر و اتحادی است. ب) ساخت‌گرایی: تجربه و معرفت عرفانی، بسان دیگر تجارب و شناختها از سوی پیش‌زمینه‌ها، ساخت‌یافته تلقی می‌شود و این ساخت‌یافته‌بودن در مورد تجربه عرفانی، شدید‌تر است و به علت اختلاف پیش‌زمینه‌ها در فرهنگهای مختلف، باید از تفاوت ماهیت تجارب عرفانی در سراسر جهان سخن گفت نه اشتراک آنها. دیدگاه ابن‌عربی و اتباع وی در مورد ماهیت تجربه و معرفت عرفانی، فراحسی و فراعقلی بودن، نوری و وجودی بودن، بی‌واسطه بودن و اتحادی بودن معرفت عرفانی است که ساختار معرفت عرفانی را در یک طیف تشکیکی، از دو وجهی تا تک‌وجهی ترسیم می‌کند. در مقام مقایسه این نظریات، به طور خلاصه باید گفت در ذات‌گرایی، احساس‌گرایان، ماهیت تجربه عرفانی را نسبت به دیگر شناختها دگرسان می‌دانند و ساختار آن را بی‌واسطه و دو وجهی می‌شمرند و به ارزش معرفت‌شناختی آن اعتقاد دارند؛ نظریه تناظر معرفت عرفانی با معرفت حسی، ماهیت معرفت‌شناختی تجربه و شناخت عرفانی را سه‌وجهی ترسیم می‌کند و از ارزش معرفتی تجربه عرفانی دفاع می‌کند. نظریه یافت مستقیم، تجربه و شناخت عرفانی را کاملاً دگرسان و تک‌وجهی می‌شمرد ولی از داوری نهایی در باب ارزش و اعتبار معرفت-شناختی‌ِ تجربه عرفانی، خودداری می‌ورزد. اما در ساخت‌گرایی، ماهیت تجربه و شناخت عرفانی، ساخت‌یافته و دارای ساختار سه‌وجهی معرفت تلقی می‌گردد و ارزش آن نیز به دلیل ساخت‌یافتگی، مورد انکار است. از دیدگاه ابن‌عربی، معرفت عرفانی نسبت به دیگر شناختها، دگرسان است و از ساختار دو وجهی تا تک‌وجهی را شامل می‌شود و به دلیل نبود هیچ‌گونه واسطه در آن، ارزش و اعتبار مطلق دارد. هریک از این دیدگاه‌ها دارای نقاط قوت و ضعفی است که به‌تفصیل به آنها پرداخته شده است. در نهایت، حل این مسأله، با اتخاذ رهیافت متافیزیکی متفکران مسلمان، در عینِ توجه به قرائن انضمامی (روشِ اندیشمندان غربی) ممکن است و به‌هیچ‌وجه رویکرد غیرمتافیزیکیِ غربیان در این خصوص، کارساز نیست و از ارائه تحلیل زیربنایی از موضوع، عاجز است.
فدیه در عهد جدید و مقایسه با شهادت در قرآن بنا بر تفاسیر عرفانی
نویسنده:
زینب احقر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به اهمیت بنیادین آموزه فدیه در مسیحیت و تأثیر و تاثرهایی که در نظام الهی این آیین داشته است بر آن شدیم که کلیات تعالیم مسیحیت را در رابطه با این آموزه بررسی نموده و به تعریف و توضیح فدیه و بسترهای تاریخی آن آموزه های مرتبط با فدیه و هم چنین نظریات متکلمان و مکاتب مختلف درباره فدیه و نقد آن نظریات بپردازیم . در رابطه به این آموزه مهم و اساسی در مسیحیت به شرح و تبیین مسئله کفاره بسترهای تاریخی آن و آنچه را که این آموزه مسیحی تحت تأثیر آن بود پرداخته شده است آموزه های دیگری به وفور در الهیات مسیحی وجود دارد که با فدیه در ارتباط اند. ماننده گناه (بخصوص گناه نخستین)، حلول، تجسم، غسل تعمید، تثلیث، عادل شمردگی، رستاخیز و غیره که به خاطر این ارتباط شرح داده شده‌اند. همچنین متکلمان بزرگ مسیحی در رابطه فدیه و کفاره نظریات مختلفی دارند که هم به نظر متکلمان اولیه و همچنین متاخران پرداخته ایم و برخی در بستر الهیات مسیحی مورد نقد قرار داده ایم که مهمترین و تاثیرگذارترین آنها نظر آنسلم است و شبیه ترین نظریه به دیدگاه اسلامی در این باب نظریه پیتر آبلارمی باشد که معتقد به «الگوی اخلاقی» در آموزه فدیه است.در بخش اسلام در مورد شهید و شهادت به تعاریف مختلف از دیدگاههای زبان شناسی فقهی و عرفانی اشاره شد. بهترین تعاریف از این آموزه ی اسلامی ارائه شد. بنابر قرآن آنچه را که خداوند در مورد شهادت گفته است و وجوه شهادت در قرآن را بررسی کردیم و در آخر سعی شد که به وجهی از شهادت در عرفان نیز بپردازیم.نتیجه گرفتیم که فدیه از جوانب مختلف در مفهوم شبیه به مساله ی مهم شهادت در اسلام است، از جهت فداکاری که در راه خدا در بطن آن صورت می گیرد فلذا در بحث تطبیق این دو آموزه اساسی از دو دین، برآمدیم.در نتیجه ی این تطبیق امید بر این است که تلاش برای تبیین این دو آموزه و مقایسه آن دو با یکدیگر شامل، کامل و جامع بوده باشد.
بررسی و مقایسه عشق، شادی، عقل و شریعت گریزی در اشو و اکنکار و عزیزالدین نسفی
نویسنده:
فاطمه طالبی آهویی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان پدیده ای انسانی است که در طول تاریخ، درفرهنگ ها و ادیان مختلف به اشکال گوناگون پدیدار شده است و اکنون در جهان امروزی صدها گروه، یا فرقه انحرافی و ساختگی به وجود آمده که به علت امکانات ارتباطی سریع، با فاصله کوتاهی از معرفی و ظهور یک فرقه، شاهد ظهور طرفداران آن فرقه در دیگر نقاط جهان هستیم. این فرقه ها به سبب نفوذ در فرهنگ مسلمانان تعالیم و روش های خود را با برخی آموزه های اسلام مانند معرفی کرده و اذعان ی کنند ما همان چیزی را می گوییم و می خواهیم که عرفاناسلامی می جوید، تنها زبان و شیوه ما امروزی، متفاوت و مردمی تر است؛ به این دلیل لازم است تفاوت ها و کاستی های این جریان ها معنویت گرا نقادی و تبیین شود، تا از این تشبیه جلوگیری کرده واین شبهه را بر طرف کند. لذا دراین پژوهش به بررسی و تحلیل عرفان های وارداتی و نوظهور درباره عشق، عقل و شریعت با تاکید بر نقد آیین اکنکار واوشو به عنوان دو عرفان کاذب و مقایسه آن با اندیشه های ناب عرفان اسلامی – شیعی در 5 فصل پرداخته شده است. فصل اول به کلیات تحقیق، فصل دوم به تبیین عرفان های اسلامی و عرفان های نوظهور اختصاص دارد. فصول سوم ، چهارم و پنجم به ترتیب به موضوعات عشق و شادی، عقل و شریعت گریزی درعرفای اسلامی و عرفان های نوظهور اختصاص یافته است. بخش پایانی این پزوهش به جمع بندی نهایی و نتیجه گیری کلی و یافته های حاصل از پژوهش مذکور اختصاص دارد.
نقد و بررسی عرفان پائولو کوئیلو
نویسنده:
معصومه محمودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
باتوجه به حساسیت و عنایت انسان از گذشته تا امروز به مباحث مرتبط با روح و فطرت و مباحث معنوی، نویسندگان مختلفی با قلم گویا به بیان چنین موضوعاتی می‌پردازند و مورد استقبال قشر عظیمی از مردم قرار می گیرند. عامه مردم ناآگاهانه تحت تأثیر اندیشه‌های انحرافی که در قالب هنری زیبا ارائه می‌شوند قرار می‌گیرند. لذا لازم است نقد و تبیین آثار نویسندگان این چنینی مورد مداقه محققان قرار گیرد. در این پژوهش یکی از مهم‌ترین این جریانات موسوم به عرفان پائولو کوئیلو مورد نقد و بررسی قرار گرفته است که پس از ارائه زندگی‌نامه و ویژگی‌های شخصیتی پائولوکوئیلو مهمترین آثار، اصول فکری او بیان شده است. همچنین با سبک‌شناسی و بررسی علل جذابیت آثار، اندیشه‌های انحرافی او پرداخته است. بدین‌منظور از روش کتابخانه‌ای و مطالعه آثار، یادداشت برداری و تحلیل استفاده شد و تأثیرگذارترین اندیشه‌های عرفانی پائولوکوئیلو نقد و بررسی گردید که برخی از آنها عبارتند از: ترویج اندیشه‌های لیبرالیستی، ترویج اندیشه‌های پلورالیستی، شباهت و جایگزینی سکس و عرفان، ترویج اندیشه‌های نهیلیستی، تقدس بی‌عفتی و روابط خارج از چارچوب خانواده، ترویج لذت‌جویی و شهوت‌پرستی،ترویج اندیشه‌های فردگرایانه و تجربه دینی، تقابل خرد و عرفان، ترویج ومعرفی اعتقاد به خدای خطاکار و ...کلمات کلیدی: پائولو کوئیلو، عرفان، انحراف‌های فکری
  • تعداد رکورد ها : 1265