جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1265
بن مایه های وحدت وجود در قران کریم وسنّت
نویسنده:
غفور حضوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مبحث «وحدت وجود» از مسائل مشکل عرفان و فلسفه اسلامی است که فهم آن منوط به مطالعات عمیقی است. بر این اساس، این تحقیق با هدف بررسی «وحدت وجود» در قرآن کریم و سنت به روش کتابخانه و با استفاده از فیش برداری از منابع فقهی، آیات و روایات انجام شد. آیات و روایاتی که از میان نصوص دینی دالّ بر وحدت وجود در این پژوهش آمده، به چندین دسته تقسیم شده‌اند: آیات و روایات دالّ بر آیت بودن ما سوی الله، مشاهده خدا قبل از هر شناختی، وحدت صمدی حق، مالک حقیقی بودن خدا، حدیث قدسی گنج پنهان، احادیث مربوط به قرب نوافل و فرایض، احاطه حق‌تعالی بر اشیا، ملکیت حقیقی خداوند نسبت به اشیا، وحدت اطلاقی او، آیات قرب خداوند، ظهور و بطون حق‌تعالی، معیت خدا با اشیا، آیات فقر ذاتی موجودات و آیات و روایات دالّ بر توحید افعالی. بر اساس نتایج بررسی ها، در اسلام وحدت حق تعالی، وحدت حقه ی حقیقیه است زیرا او وجود صرف و خالص است و وجود همان وحدتی است که به ذات خود قائم است و وحدت همان وجود است. آیه 3 سوره حدید «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ» بیانگر آن است که تنها او ظاهر است و تنها او باطن است و همچنین قرآن کریم در سوره مبارکه توحید: «قُل هُوَ اللهُ اَحَد»؛ با تأکید بر احدیت و یکتایی هویت غیبیه و ذات احدی و شریک نداشتن او راه را برای قول به انحصار وجود در خداوند باز می‌کند. از سوی دیگر، وحدت وجود همواره محل نزاع و مشاجره بین موافقان و مخالفان بوده است.مطابق با ادلّه موافقان وحدت وجود عرفانی بحثی بسیار دقیق، ذوقی و تخصّصی است و مبانی قرآنی، روایی و فلسفی دارد و با مبانی اندیشه اسلامی کاملاً سازگار است؛ اما از نظر مخالفان، وحدت وجود، از نگاه فلسفی دارای یک ایراد وجودشناختی است که همان نفی علیّت می شود و دارای یک ایراد معرفت شناختی است که منجر به قبول سفسطه و شکّاکیّت معرفتی می شود.
علل گرایش به عرفان‌های کاذب
نویسنده:
معصومه استودان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از اصیل‌ترین گرایشات انسانی، گرایشات عرفانی اوست که در جهت یابی این تمایلات بسیاری از عوامل درونی و بیرونی تأثیر گذارند. در این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی، مهمترین عوامل درونی(فطری) و عوامل بیرونی(سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی) گرایش به عرفان‌های کاذب مورد بررسی قرار گرفته است. چرا که عرفان‌های کاذب تنها در صدد پاسخ‌گویی به بعضی از ابعاد وجودی انسان می‌باشند، و خدا و قرب به خدا در مکتب‌شان وجود ندارد. بلکه هدف‌شان را رساندن انسان به آسایش و آرامش از طریق بعضی از اعمال و حرکات بی‌معنا، معرفی می‌کنند. در نتیجه در دور کردن افراد به خصوص جوانان، از دین و عرفان حقیقی نقش بسزایی دارند.لذا تلاش شده تا با شناسایی این عوامل، بتوان از پیشروی این عرفان‌ها و دین‌گریزی و متمایل شدن جوانان به سمت این فرقه‌ها جلوگیری کرد. زیرا زمانی که علل به وجود آمدن یک انحراف مشخص شود، برای درمان و پیشگیری آن می‌توان اقدام نمود و با راه‌کارهایی که اسلام در این زمینه بیان کرده، جامعه و فرد را از آن انحراف و تأثیرات منفی آن نجات داد.بر اساس نتایج به دست آمده، می‌توان ضعف معرفت، نداشتن شناخت درستی از گرایشات فطری، جهل نسبت به دین و عرفان حقیقی، مشکلات مالی و خانوادگی، سبک جدید زندگی، دلایل سیاسی و ... از مهم‌ترین عوامل گرایش روز افزون به این فرقه‌ها عنوان نمود.
مضمون آفرینی‌های عرفانی مولانا بر اساس داستان حضرت موسی (ع) در مثنوی
نویسنده:
خدیجه خواجوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان روشی است که برای یافتن حقیقت عقل و استدلال را کنار گذاشته است و به کشف و شهود تکیه دارد. از قرن چهارم به تدریج مفاهیم عرفانی در قالب کتاب های مستقل ارائه شد و در قرن ششم سنایی گونه ی مستقل شعر عرفانی را تشخّص بخشید. در این میان مولوی که بخش مهمی از زندگی خود را به شاعری گذرانده و شعر عرفانی سروده است، تحت تأثیر شمس تبریزی عرفان مستقل و ممتازی ارائه می دهد که بر مبنای عشق بنا نهاده شده است. او در مثنوی معنوی که به روش حکایت در حکایت سروده شده است و تمثیل در آن مهمترین وسیله ی شاعر برای انتقال معنی بوده، توجه خاصّی به قصص دینی داشته است. داستان موسی(ع) به دلیل دارا بودن جاذبه های خاصّی برای مولوی، بیشتر مورد توجه او بوده است. یکی از این جاذبه ها شباهت شخصیتی موسی(ع) با شخصیت دو بعدی خود مولوی است.موضوعاتی نظیر لزوم انتخاب پیر، علیّت، وحدت وجود، شعور جمادات، قضا و قدر، عقل و عشق، و حال و قال از جمله موضوعاتی است که مولوی با بهره گیری از داستان موسی(ع) در مثنوی به آنها پرداخته است. اما شیوه ی او در بیان این قبیل مفاهیم که به نوعی مفاهیم دشوار فلسفی نیز هستند، چنین است که این موضوعات را به حوزه ی عرفان برده و با بهره گیری از داستان موسی(ع) به گونه ای سهل تر و ملموس تر برای خواننده بازگو می کند که برای عموم خوانندگان سود بخش باشد.
علل توجه فرادستان به تصوف
نویسنده:
زهرا آقاعلیپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برخی از محققان تصوف را مولود فقر و محرومیت افراد طبقه ی پایین جامعه می دانند؛ که برای رهایی از این محرومیت ها به تصوف پناه آورده اند. ولی گرایش عده ی زیادی از فرادستان مانند ابراهیم ادهم، شبلی، داراشکوه، غزالی، مولوی و دیگران به تصوف که قدرت ، ثروت، منزلت علمی و یا مناصب حکومتی داشته اند، ناشی از فقر نبوده است، بلکه از انگیزه های دیگری نشأت گرفته است. این عوامل قابل دسته بندی اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع موجود کتابخانه ای به بررسی این عوامل پرداخته است.معرفت به خدا و ناکارآمدی علوم عقلی در کشف حقیقت یکی از مهمترین عوامل توجه آنها به تصوف بوده است؛ همچنین انگیزه های دینی مانند بندگی، خشیت و پاداش اخروی از عوامل دیگر به شمار می آید. از عوامل دیگر گرایش آنها به تصوف می توان به مقوله های آرامش، تنهایی و فرار از دغدغه های دنیوی اشاره کرد که در حوزه ی روان شناسی قرار می گیرند. انگیزه-های اخلاقی مانند انضباط نفس و دوری از ریا و شهرت در گرایش اکثر صوفیان به تصوف موثر بوده است. رویا و الهامات غیبی که ما در این تحقیق ذیل عنوان عوامل فراروانی بدان پرداخته ایم نیز در این میان اهمیت زیادی دارد. تأثیر از معاشران صاحب دیده و عبرت گرفتن از حوادث و رویدادها و همچنین اوضاع و شرایط ناخوشایند اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه نیز نقش مهمی در روی آوردن این افراد به عرفان و تصوف داشته است. اکثر این عوامل و انگیزه‌ها منجر به یأس و سرخوردگی و روی گردانی این افراد از دنیا و مافیها شده است
مقایسه مثنوی و گیتا با تأکید بر مسأله طریقه‌های وصول به حق
نویسنده:
سعید گراوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پژوهش حاضر در بحث از چگونگی وصول به حق از سه طریقه اصلی سخن رفته است. این طریقه ها عبارت اند از: طریقه معرفت، عمل و محبت . معرفت از جنس شهود است که با علم رسمی تفاوت دارد. برای وصول به این معرفت آدمی باید لوح دل را از علوم رسمی پاک کند. ازنظر مولوی بنیاد حقیقت عمل در توجه به حق است. و اگر آدمی در انجام عمل به چیزی غیر از حق توجه کند گویی که عملی انجام نداده است.و اگر کسی معرفت حقیقی داشته باشد نه از سر ترس و عادت عمل می کند و نه به خاطر شهرت یا توقع پاداش . محبت نیز در مثنوی ، طریقی متمایز از دیگر طریقه ها معرّفی شده است.این طریقه سالک را زودتر و آسانتر به حق می رساند. در نزد مولوی، محبت که زاده معرفت است با پناه جستن به حق نسبتی پیدا می کند.فصل چهارم با عنوان "طریقه های وصول به حق در گیتا" به تفسیر طریقه معرفت ، عمل و ترک عمل می پردازد. البته در ضمن این دو فصل از چیستی معرفت،عمل و نیز از نسبت عمل با معرفت و محبت سخن رفته است. در فصل پنجم، با عنوان"مقایسه و تحلیل : شباهتها و اختلافها "آمده است که مثنوی و گیتا اگرچه مبانی متفاوتی دارند ، اما هر دو از منتقدان دانش ظاهری اند. دراین دو متن همواره این نگرش باقی می ماند که در وجود آدمی نیرویی نامحسوس وجود دارد که بر عقل و دانش ظاهری برتری دارد و می تواند آدمی را به نجات غایی برساند. این نیرو یا توانایی "شهود" نام دارد. این شهود متعلّق به ساحتی است غیر از معرفت فلسفی و رسمی . و ازاین جهت در گیتا معرفت جاویدان و در مثنوی معرفت کشفی یا علم ادیان ،علم اهل دل ،علم تحقیقی و باطنینام دارد. همچنین درعرفان اسلامی و آیین هندو انسان باید عمل خود را فارغ ازهر گونه غرض زاید بجز حق انجام دهد.از اینرو عدم دلبستگی به نتایج عمل اصلی بنیادین است که در عرفان اسلامی و آیین هندو ترک عمل نام دارد.عاشق حقیقی هم کسی است که تسلیم حق باشد و به او پناه جوید. بدین ترتیب می توان گفت که درعرفان اسلامی و آیین هندو هم به محبت توجه شده است و هم به انجام تکالیف دینی و اعمال شرعی. پس طریقه های وصول به حق در عرفان اسلامی و آیین هندو مکمّل یکدیگرند . معرفت زاده عمل است .عمل بی غرض عین معرفت داشتن است. معرفت و عمل نیز با محبت به تکامل می رسند. در این پژوهش پس از بررسی سابقه بحث ، ویزگی ها و مشخصه های سه طریقه اصلی ازطریقه های وصول به حق درعرفان اسلامی و آیین هندو، سعی برآن است که به وجه شباهت و اختلاف این دو سنت عرفانی نیزاشاره شود.
سیمای انسان در مثنوی‌های سنایی غزنوی
نویسنده:
بهنام فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع تحقیق حاضر، انسان در مثنوی‌های سنایی است. برای این منظور، به بررسیِ انسانِ موجود در عصر سنایی، ویژگی‌هایِ اخلاقی، عرفانی و دینی و نیازهایِ انسان آرمانی، در حدیقه‌الحقیقه و مثنوی-های دیگر سنایی پرداخته‌ایم. در بخش اجتماعی و انتقادی، ویژگی‌های مثبت و منفیِ انسانِ عصر سنایی در قالبِ گروه‌های مختلف انسانی، نظیر طبیبان، منجّمان، خویشان، صوفیان، فقیهان و ... بحث و بررسی شده است. در بخش اخلاقی، از خصایصِ ویژه‌ای سخن گفته‌ایم که آدمی بدون آنها تحت هر شرایطی، با حیوان و حتی سایر موجودات، تفاوتی ندارد. نظیر عدالت، علم، احسان، ایثار، تواضع، قناعت و ... . همچنین از برخی رذایل مانند ظلم، جهل، بُخل، خشم و شهوت، هوی و هوس و ...سخنی به میان آمده است که انسان باید از آن ها مبرّا باشد. در بخش بعدی، ویژگی‌های انسان را از بُعدِ عرفانی با ورود به مباحثِ مقامات، احوال، هفت وادی عشق و پاره‌ای دیگر از اندیشه‌های عرفانی سنایی در حدیقه و مثنوی‌های او بررسی نموده‌ایم. در بخش آخر با طرح مباحثی چون: ضرورتِ ایمان آوردن و اطاعتِ آدمی از قرآن، رسول اکرم (ص)، تحقیق در دین، احساسِ تکلیف، اجرای فرایض و پرهیز از حرام، انجامِ عملِ صالح و ... به بررسیِ انسان از منظرِ دین پرداخته‌ایم. نتیجه آنکه آدمی آن نیست که تنها به ادایِ واجبات قیام نماید و یا به کسبِ علم و معرفتِ خالی روی بیاورد، بلکه باید به اخلاقِ خدایی آراسته گردد و به مرتبه‌ای برسد که پیوسته و بی‌اختیار، از وی نیکی و راحت به هم‌نوعانش ریزان باشد و بدون مزد و منّت به همه نیکی نماید و راستی و نیکی ذاتیِ او گردد.
فرهنگ آیات و مأثورات عرفانی در شعر فارسی (از آغاز تا جامی)
نویسنده:
محبوبه عبدالهی اهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چیرگی نور اسلام، بر جهان ظلمانی و رواج تعلیمات معارف الهی آن، سبب شد تا مسلمانان متفکّر و طالبان حقیقت و کمال انسانی، با اندیشیدن در باب توحید، معرفت حق و راههای وصول به حقیقت و غایت وجود، و با یاری جستن از قرآن کریم و احادیث، یک مکتب فکری، و علمی به نام عرفان به وجود آورند که بعدها بخش عمده‌ای از هویّت ملّی ما محسوب گردید.با توجه به اینکه ادبیّات فارسی در زمینه فرهنگ اسلامی تکوین یافته، از این رو عمیقاً با مفاهیم و معانی اسلامی و عرفانی درهم آمیخته است. این آمیزش و پیوند در آغاز شعر فارسی، سطحی و کم رنگ بود ولی با تکامل اندیشه‌های عرفانی به تدریج عمق و گسترش بیشتری یافت و سبب شکوفایی و غنای ادب فارسی گردید.از آنجا که اشعار عرفانی، بیشترین بهره را از الفاظ و مفاهیم قرآنی و مأثوری برده اند، لذا فهم و درک دقیق معانی آنها مستلزم آشنایی با آیات و احادیث و نحوه استفاده شاعران از آن متون دینی است. به این سبب به گمان نگارنده، استخراج آیات و احادیث و مأثورات عرفانی و آوردن نمونه‌های شعری مرتبط با آنها، علل و عوامل نفوذ و جاذبیّت شعر عرفانی را افزونتر آشکار خواهد ساخت و نشان خواهد داد که عرفانی بودن آنها صرفاً از طریق کاربرد آن مفاهیم ممکن گردیده است.آغاز جلوه آن تأثّرات در شعر به صورت جدّی از سنایی، شاعر قرن ششم، شروع و در فاصله زمانی تا جامی از طریق اشعار سخنورانی چون نظامی، عطار، مولوی، حافظ به اوج خود رسیده است، از این رو برای کشف رمز و راز مضامین باریک عرفانی در متون ادبی و نشان دادن میزان تأثّر شعرای عارف و متصوّف از لطایف آیات و مأثورات که سبب تابناکی اندیشه‌های ایشان گشته، از پژوهش در این زمینه بی نیاز نیستیم.این رساله به منظور دستیابی به چنین مقصودی فراهم آمده و در آن، پس از مطالعه مجموعه‌ها و دیوان‌های شعری از سنایی تا جامی و بررسی نحوه بهره‌‌گیری سرایندگان این آثار از آیات، احادیث و اخبار عرفانی که از قرن ششم تا نهم در شعر فارسی مورد استفاده شاعران قرار گرفته، استخراج و طبقه‌بندی گردیده است. بررسی‌ها بیانگر آن است که از همان آغاز نفوذ دین اسلام، ادبیّات فارسی با الفاظ و مضامین عرفانی و اسلامی درآمیخته و به مرور با تکامل اندیشه های عرفانی عمق و گسترش یافته است.رساله حاضر سرانجام در دو فصل تنظیم گردید؛ فصل اوّل به اشعار ملهم از آیات قرآنی اختصاص یافت و در فصل دوّم به آن دسته از اشعاری که از احادیث و مأثورات تأثیر پذیرفته اند، پرداخته شد.
مفهوم واژه‌ی رضا در متون عرفانی
نویسنده:
غلامرضا احمدزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رضا به معنی خشنودی یا خشنود شدن و با لفظ دادن و آوردن به معنی اجازت دادن و آوردن است. رضوان مقابل سخط و غضب است و از اصطلاح های عرفانی است به معنی رفع کراهت و تحمل مرارت احکام قضا و قدر است و در اصطلاح عرفان شادی دل است به آن چه پیش آید. از آنجا که عارف در مسیر حرکت خود یعنی رسیدن به معشوق باید سختی ها و مشکلات راه راتحمل کند و راضی باشد. رضا یکی از حالات عارفان است که تاکنون به صورت مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین اهمیت و ضرورت انجام چنین پژوهشی در مورد رضا مشخص می شود. بدین منظور آیات قرآن و روایات و احادیث و نظر بزرگان دین و عارفان با استفاده از منابع و کتب مهم مورد بررسی قرار گرفت و مجموعه ای به نام مفهوم واژه رضا در متون عرفانی گردآوری شد. و برای اینکه مفاهیم رضا بهتر منتقل شود این مجموعه به پنج فصل تقسیم شد و برای هر موضوع مصادیق قرآنی و یا از سیره ی بزرگان دین و عرفان بیان شده است.اهتمام نگارنده در تدوین این مجموعه بر آن بوده است که دریچه ای تازه فراروی پژوهشگران و محقّقان ادبیات غنی فارسی بگشاید.
رابطه فقه و اخلاق از دیدگاه غزالی
نویسنده:
مهدیه استاداحمدی بغدادآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابوحامد محمّد غزّالی از اندیشمندان و متفکّران برجسته و تأثیرگذار در تاریخ اندیشه‌ی اسلامی است. از وی می‌توان با عنوان «فقیه متکلّم» در دوران غزّالی متقدّم و «عارف اخلاقی» در دوران غزّالی متأخّر نام برد. غزّالی هم در زمینه‌ی کسب معرفت و هم در زمینه‌ی پی بردن به احکام و مسائل اخلاقی، روش تلفیقی در پیش گرفته و به عقل و وحی و شهود توجّه می‌نماید.با توجّه به روند حیات علمی غزّالی و با توجّه به بحران روحی که در اواسط عمر او پدید آمد، بجاست که دوران حیات وی را به دو بخش تقسیم کنیم و از آن با نام دوران غزّالی متقدّم و دوران غزّالی متأخّر یاد کنیم. در این تحقیق، دیدگاه غزّالی در مورد رابطه‌ی فقه و اخلاق با تأکید بر این دو دوره از حیات علمی وی بررسی شده است و وجوه تفاوت و تشابه دیدگاه غزّالی متقدّم و غزّالی متأخّر مورد تأکید قرار گرفته است.غزّالی، به صراحت می‌گوید: فقه به خودیِ خود علمی مذموم است و در کنار علوم دنیوی قرار می‌گیرد، مگر این‌که صبغه‌ای اخلاقی به خود بگیرد و هر قاعده‌ی فقهی به نتیجه‌ی اخلاقی بینجامد. وی اخلاق را عبارت از اصلاح و پیراستن قوای سه‌گانه‌ی تفکّر، شهوت و غضب می‌داند و با تأکید بر اصول و فضایل اخلاقی چهارگانه‌ی حکمت، شجاعت، عفّت و عدالت، اخلاق را صبغه‌ای عرفانی می‌بخشد.وی با هدف احیاء علوم دین در کتاب اخلاقی- عرفانی خود با همین عنوان فقه، اخلاق و عرفان را به ترتیب با تعابیر شریعت، طریقت و حقیقت تطبیق می‌دهد و اخلاق را به عنوان گمشده‌ی خود در فقه و عرفان را به مثابه‌ی گمشده‌ی خود در اخلاق جستجو می‌کند و این چنین «فقه اخلاقی» و «اخلاق عرفانی» راترسیم می‌کند و بسیاری از اندیشمندان را متأثر از خود می‌سازد. با بررسی تأثیر متقابل فقه و اخلاق می‌توان از نتایج این پژوهش، در جهت آسیب‌شناسی فقه و تقویت فقه اخلاقی در جامعه استفاده نمود. هم‌چنین می‌توان ریشه‌ی برخی ناهنجاری‌های اخلاقی را مورد مطالعه و پیش‌گیری قرار داد.
نظریه عالم صغیر و عالم کبیر در مکتب ابن‌عربی
نویسنده:
مهدی فرحناکی مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی عالم کبیر و عالم صغیر یا تناظر انسان و عالم سابقه‌ای طولانی در تاریخ اندیشه دارد. در عالم اسلام، این اندیشه در بیان اخوان الصفا و تفکر اسماعیلی، ابن مسکویه، راغب اصفهانی، غزالی، شیخ اشراق، افضل الدین کاشانی، عطار و مولوی تبلور بیشتری یافته است.این نظریه از منظر مکتب ابن عربی، اندیشه‌ای اساسی و زمینه‌ای است که با تمام مباحث جهان‌شناسی و انسان‌شناسی این مکتب، پیوندی عمیق دارد. این نظریه در نگاه ابن عربی، واجد جایگاهی بسیار والا شده و در پی تبیین مقام انسان و جایگاه او در عالم است. تناظر انسان و عالم در مکتب ابن عربی از دو رویکرد تناظر جزوی و تناظر کلی قابل بررسی است. تناظر جزوی که یکا‌یک اعضای انسان را با تک تک اجزای عالم، مقابل قرار می‌دهد، بیشتر جنبه‌ی ذوقی و تمثیلی داشته که به مباحثی عالی‌تر رهنمون می‌شوند. این گونه تناظرات، با اینکه شاید، دقیق‌تر و وسیع‌تر از مکاتب پیشین نیز طرح شده، اما بحثی فرعی و جنبی تلقی شده که به طرح تناظر کلی یاری می‌رساند.در طرح تناظر کلی عالم کبیر و عالم صغیر، این اندیشه را می‌توان عین الربط مباحث این مکتب تلقی کرد. براساس جهان‌شناسی و انسان‌شناسی ابن عربی و ذیل اصل اول و آخر این مکتب یعنی وحدت وجود، انسان و عالم، ظهورات اجمالی و تفصیلی حقیقت واحد هستند. تناظر کلی، متوجه ساحت نوعی و تکوینی انسان است و بر این اساس، انسان و عالم، هر دو بر صورت الهی بوده و از این جهت، نشانگر یک حقیقت‌اند و هر سه با یکدیگر تطابق تام دارند. در این نگاه، انسان، کون جامع؛ خلیفه‌ی الهی؛ روح؛ معنی؛ کمال و غایت عالم است. انسان، مختصری از کل عالم است که تمام حقایق عالم را در خود داشته، و از این رو، به لحاظ صورت ظاهری، عالم صغیر؛ اما در معنی، عالم کبیر تلقی می‌شود.
  • تعداد رکورد ها : 1265