جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 44
جایگاه خیال در مکاشفات صوری (با تأکید بر مکتب ابن عربی، شیخ اشراق و ابن سینا)
نویسنده:
محمد ابراهیم نتاج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بسیاری از بحث های کشفی، علمی و فلسفی را می توان با محوریت خیال تبیین کرد. کاربرد خیال در مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی عرفان و فلسفه همواره مورد توجه اهل نظر در علوم فلسفی و شهودی بوده است تا آنجا که می توان ادعا کرد که عرفان با خیال زنده است. اما در این نوشتار ما به این مسئله می پردازیم که از نظر ابن سینا، سهروردی و ابن عربی انواع خیال کدام اند؟ و چه ارتباطی میان این انواع وجود دارد؟ و اساسا از نگاه آنها خیال چه نقشی در مکاشفات عرفانی بویژه کشف صوری دارد؟ خیال نقش اساسی را در تحقق و تبیین بخش عظیمی از مکاشفات پیش روی عارف ایفا می کند. ابن سینا تنها به یک قسم از خیال که «قوه خیال» باشد اعتقاد دارد؛ اما از نگاه ابن عربی و سهروردی خیال دارای دو قسم متصل و منفصل است و میان آن دو رابطه علی و معلولی است. مثال منفصل واسطه میان عالم عقل و حس است و خیال متصل ابزاری برای خیال منفصل به شمار می آید و این قوه خیال است که می تواند نفس عارف را در مکاشفه و ادراک صور خیالی کمک برساند. سهروردی خیال متصل را مانند ابن سینا مادی ولی همانند ابن عربی صور خیالی و عالم خیال را مجرد می داند، لذا از نظر وی سنخیت میان این دو نوع از خیال بی معناست، اما چون در مکاشفات صوری مدرِک اصلی را قوه خیال نمی داند و وظیفه ادراک را بر عهده انوار اسفهبدیه می گذارد، پس عدم سنخیت قوه خیال و صور خیالی از یک سو و همسنخ نبودن قوه خیال و عالم خیال مطلق، اشکالی بر تحقق مکاشفات صوری وارد نمی سازد. ابن سینا عالم خیال را نمی پذیرد، بنابراین مکاشفه صوری را تنها از طریق ارتباط قوه خیال با عقل فعال تبیین می کند. ابن عربی نیز بر اساس چینش عالم هستی و اعتقاد به حضرات خمس بین قوه خیال مجرد و عالم خیال مجرد رابطه بر قرار کرده و مشاهدات مثالی عارفان را توجیه منطقی می کند. بر اساس دیدگاه این سه اندیشمند زمانی که عارف پا به عرصه سلوک عملی می گذارد تا به حقیقت راه یابد، در این سیر انواع مکاشفات مانند مکاشفه معنوی و مکاشفه صوری برایش حاصل می گردد. یکی از آن انواع، کشف صوری یا کشف مخیّل است. سالک در این حالت، صُوَری را در خواب و بیداری مشاهده می کند که دارای ویژگی های منحصر به فرد و از جنس خیال و مثال اند. این حقایق صُوری مادی نیستند، ولی دارای اعراض جسمانی می باشند؛ یعنی در ذات، مجرد ولی در اعراض جسمانی اند و این خصوصیت به عارف کمک می کند تا معارف کلی و عقلی را از عالم عقول دریافت کند. بنابراین هم ابن سینا و هم شیخ اشراق و ابن عربی به انواع مکاشفات اعتقاد دارند و نوع خاصی از مکاشفه یعنی کشف خیالی را با خیال در ارتباط می دانند. کاربرد خیال نزد ابن سینا و ابن عربی در مکاشفات پررنگ تر از نقش خیال در نزد سهروردی است، زیرا سهروردی علی رغم شیخ الرئیس و ابن عربی، خیال را مدرِک مکشوفات خیالی نمی داند، اما هر سه آن بزرگواران بر آنند که حقایق خیالی را می توان با حس مشترک و حواس ظاهری مادی مشاهده کرد، بدین ترتیب در سیر افاضه این حقایق بر حس مشترک اختلاف نظر دارند. ابن سینا افاضه کننده را عقل و ابن عربی آن را قوه خیال و سهروردی آن را نور مدبره یا اسفهبدی می داند.
تحلیل و بررسی خیال از نظر ابن‌ سینا و صدرالمتألهین
نویسنده:
زهره برقعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خیال از جمله مفاهیم عام و گسترده‌ای است که در سه حوزه معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان شناسی مورد بحث قرار گرفته است. علاوه بر تفاوت معنای خیال در هریک از این حوزه‌ها، مواضع فیلسوفان، به‌ویژه ابن‌سینا و صدرالمتألهین، در مورد آن نیز متفاوت است.در معرفت شناسی، خیال هم مرحله‌ای از مراحل ادراک هم یکی از قوای مدرک که وظیفه آن حفظ و تمثل محسوسات در زمان غیبت آنهاست، به شمار می‌رود. در فلسفه‌های معاصر، نقش معرفتی خیال به‌عنوان واسطه‌ای بین احساس و عقل مغفول مانده است و تنها تخیلات واهی و غیر واقعی به آن نسبت داده می‌شود.ابن‌سینا در بیشتر مکتوبات خود بر مادی بودن خیال و صورخیالی استدلال کرده است؛ اما از بعضی عبارات وی تجرد مطلق ادراک، حتی ادراک حسی و خیالی استفاده می‌شود. در المباحثات، دلیلی را در قالب یک شبهه بر تجرد صور خیالی ارائه نموده است. به نظر می‌رسد در جمع بین آنها، می‌توان گفت قول به مادی بودن خیال یا بیان دیدگاه ارسطو است، یا قول نخست وی بوده که به‌تدریج از آن عدول کرده است.صدرالمتألهین با اعتقاد به این که شکل و مقدار از عوارض جسم و قابل جمع با تجرد مثالی است، براهین متعددی بر تجرد مثالی خیال اقامه کرده است؛ وی هم‌چنین فعل و انفعالات مادی را معدات ادراک ـ نه خود ادراک ـ دانسته است.در مباحث هستی شناسی، با این‌که ابن‌سینا به‌طور مستقیم درباره عالم خیال سخن نگفته است، اما دلایل وی بر انکار مثل افلاطونی عالم مثال را نیز شامل می‌شود. در مقابل، صدرالمتألهین وجود عالم خیال را برای حفظ پیوستگی فیض از عالم عقل تا عالم طبیعت، لازم می‌داند.در مباحث انسان‌شناسی، صدرالمتألهین با استفاده از تجرد قوه خیال، مرتبه مثالی نفس و بدن مثالی را اثبات کرده است. این دیدگاه منجر به بروز انقلابی در مباحث معرفت نفس گردیده‌ است. اثبات مرتبه مثالی نفس در تبیین بعضی از آموزه‌های دینی و حل بسیاری از مشکلات فلسفی موثر افتاده است.
مفهوم فرجام‌شناسی از دیدگاه ابن‌میمون و تاثیرپذیری او از متفکران مسلمان سده3و4
نویسنده:
فاطمه حاجی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موسی بن میمون(1135-1204م/530-601ق) یکی از متفکران بزرگ‌ یهودی به شمار می رود و نخستین کسی است که اقدام به تدوین نظام نامه‌ی اعتقادی کرد. او صورت بندیِ متفاوتی از پیشینیان را عرضه کرد که ماخوذ از اندیشه‌های فلسفی است. از طرفی او پایبند شریعت یهود بود و مفسر تلمودی به شمار می‌رفت و از طرف دیگر در فضایی اسلامی رشد یافته و به فلسفه نیز آشنایی داشت وبر همین اساس، به تبیین آراء می‌پرداخت. در این پژوهش به بررسی مفهوم فرجام شناسی و موضوعات مربوط از قبیل نفس شناسی، معاد شناسی و جاودانگی از دیدگاه ابن میمون و اندیشمندان مسلمان دو سده‌‌ی 3و4 هجری قمری پرداخته شده است. تبیین تاثیر آراء متفکران مسلمان بر ابن میمون و مقایسه‌ی دیدگاههای آنها در زمینه‌ی مباحث فرجام شناسی مستلزم بازخوانی متون دینی یهودی(تورات و تلمود) و مطالعه در آثار ابن میمون و شناخت اندیشه‌هایمتفکران مسلمان می‌باشد. به رغم اینکه ابن میمون و متفکران مسلمان به وجوب معاد اعتقاد داشتند، اما درخصوص معاد جسمانی و روحانی اختلافاتی دیده می‌شود. در میان متفکران، فارابی و ابن سینا تاثیرات قابل توجهی در اندیشه‌ی انسان شناسانه و فرجام شناسانه‌ی ابن میمون‌ داشته‌اند و با وجود شباهت‌هایی که میان آنها دیده می‌شود؛ تفاوتهایی جزئی نیز در آرا آنها قابل طرح و بررسی است.
بررسی تطبیقی مسأله تناهی ابعاد اجسام در منظر علامه حسن زاده آملی و فلاسفه مسلمان (ملاصدرا، سهروردی و ابن سینا)
نویسنده:
مسعود میشکار مطلق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این نوشتار، پس از تعریف بُعد و تناهی در اصطلاح‌های گوناگون، به تقریر نظریه‌ی تناهی ابعاد در فلسفه‌ی اسلامی ـ در موضع طبیعیات و در بحث از احوال جسم ـ از منظر ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا و به بررسی استدلال‌های مربوط می‌پردازد؛ و با اشاره به کاربرد نظریه در اثبات بعضِ مسائل طبیعی و مابعدالطبیعی، کتابشناسی نظریه در آثار ایشان هم ترسیم می‌گردد.پژوهش با پرسش علامه حسن‌زاده‌ی آملی از قائلان تناهى ابعاد پی گرفته می‌شود که اگر هر اثر، نمودار دارائى مؤثر خود است، و كلمات وجودى ـ كه اطوار و شئون اسمائى او هستند ـ را نهايت نباشد، پس چه چيزى موجب نیل این بزرگان به اين حرف شد که مجموع عالم جسم و جسمانى نفاد یابد؟ فرجام این سلوك علمى، پژوهشگر را از طریق استدلال عقلانی و با استمداد از آیات الهی به این نکته انتقال می‌دهد که كلمات عالم جسمانى غيرمتناهى است، و تناهى‏ ابعاد به تباهى است.
عقلانیت در اندیشه فلسفی ابن سینا
نویسنده:
معصومه اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان‌نامه‌ی حاضر در چهار فصل به بررسی عقلانیت در اندیشه‌ی فلسفی ابن سینا پرداخته و روش عقلی ایشان را مورد بررسی قرار می‌دهد. جناب بوعلی به عنوان رئیس المشائین بزرگ‌ترین مفسّر فلسفه‌ی مشائی و ارسطوئی بوده و خود نیز در این زمینه صاحب نظری به نام است. گرایش جناب بوعلی به عقلانیت اشراقی در دورن متأخر زندگی و سوال بر سر گذر ایشان از معبر عقلانیت بحثی به سمت روش اشراقی و اختلافات اهل نظر در این رابطه، مهم‌ترین دلیل نگارش این رساله بود.بخش اول از رساله با عنوان مبانی بحث به بررسی فلسفه‌ی مشاء، جایگاه بوعلی در فلسفه‌ی مشاء و توضیحی راجع به زندگی و آثار بوعلی اختصاص یافته و کلیات این مباحث به قلم تحلیل و بررسی بیان می‌شود.بخش دوم از رساله با عنوان عقلانیت بحثی، مفاد عقلانیت بحثی اعم از ارسطوگرایی، اهمیت به منطق و برهان و بنیاد قرار دادن اولیات را مطرح کرده و اهمیت برهان و منطق را درفلسفه‌ی بوعلی به تصویر می‌کشد. در این بخش با بررسی ادراک و مراحل آن از منظر بوعلی به جایگاه و نقش ادراک عقلی پرداخته شده و این نوع ادراک را به عنوان مهم‌ترین نوع از شناخت مورد بررسی قرار می‌دهد. بخش سوم از این رساله با عنوان عقلانیت اشراقی به بیان گرایش جناب بوعلی به عقل اشراقی اختصاص یافته و مصادر اشراقی تفکر بوعلی از جمله مصدر افلاطونی، مصدر افلوطینی، مصدر هرمسی، مصدر شریعت و عرفان با توضیحی راجع به چگونگی تأثیر هر مصدر در تفکر اشراقی بوعلی شمرده شده است. در این بخش که شامل چند فصل می‌باشد مولفه‌های عقل اشراقی نیز بیان شده و جوانب اشراقی در رسائل عرفانی ابن سینا و سه نمط آخر اشارات مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بخش اخر در سه فصل به نتیجه‌گیری از کل تحقیق اختصاص دارد.ابتدا عقل دوره‌ی اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و در فصل دوم اشراق در فلسفه‌ی بوعلی بیان شود و در آخرین فصل، مولفه‌های عقل بحثی و عقل اشراقی جمع‌بندی شده و مورد بحث بررسی اجمالیقرار می‌گیرد. به طور خلاصه بررسی کرده که به عنوان نتیجه‌ی بخش سوم قلمداد می‌شود.این اثر با استفاده از کتب و رسائل بوعلی چون اشارات و تنبیهات، شفا، مبدأ و معاد، تعلیقات، حی‌بن یقظان، رساله الطیر، رساله العشق نگاشته شده و تمام رساله جز نقل قول‌های مستقیم با پردازش قلم نویسنده بوده است.
بررسی تطبیقی جایگاه عقل فعال در نظام فلسفی ارسطو (با تکیه بر تفسیر اسکندر افرودیسی) و ابن سینا
نویسنده:
محمدرضا توکلی بنیزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در نظریه شناخت خود قائل به دو نوع عقل شد؛ یکی عقل منفعل و دیگری عقل فعال. مفسران ارسطو درباره جایگاه عقل فعال نظریات متفاوتی ارائه کردند؛ عده‌ای همچون اسکندر افرودیسی و پس از او فیلسوفان اسلامی عقل فعال را بیرون نفس قرار دادند. اسکندر افرودیسی آن را با خدا یکی دانست و فیلسوفان اسلامی آن را در سلسله عقول و به‌عنوان عقل دهم به‌حساب آوردند. عده‌ای دیگر همچون یوحنای نحوی آن را درون نفس تفسیر کردند. هر گروه با استناد به بخشی از متون ارسطو و صفاتی که او به این دو نوع عقل نسبت می‌دهند به چنین تفاسیری دست زده‌اند. در مورد فیلسوفان اسلامی که در این رأی متأثر از اسکندر افرودیسی بوده‌اند نیز همین نظر صادق است. علاوه بر این، تفکر آن‌ها در فضای دینی تأثیری دوچندان در طرح این نظر داشته است.
بررسی تطبیقی توحید افعالی از منظر ابن سینا و صدرالمتالهین
نویسنده:
غلام‌حسن سبزعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا با بهره گیری از اصل « علیّت » و تبیین چگونگی وجود معلول، و اعتقاد به تکثّر موجودات خارجی به تفسیر توحید افعالی می پردازد، وی بر این باور است که فعلی که از انسان صادر می شود دو فاعل در طول یکدیگر دارد که یکی قریب و دیگری بعید است انسان فاعل مباشر و قریب و واجب متعال فاعل بعید و عله العلل خواهد بود و استناد فعل واحد به دو فاعل طولی به نحو حقیقی بوده و هر کدام در ایجاد فعل سهمی خواهند داشت. واجب متعال در ایجاد و تأثیر گذاری نقش دارد، و فاعل قریب واسطه و سبب برای تأثیر اوست و خداوند چنین اراده کرده که فاعلهای متوسط، قدرت بر ایجاد و تأثیر داشته باشند، بدون اینکه جبری یا تفویضی لازم آید.ولی از آنجا که صدرالمتألهین، نظری متفاوت با ابن سینا در کیفیت وجود معلول دارد و همچنین از قائلین به وحدت شخصی وجود است و همه ما سوی الله را عین ربط و تعلق به او می داند، با اعتقاد به اصل « علیت» توحید افعالی را چنین تفسیر می کند که یک فاعل حقیقی بیشتر وجود ندارد و آن هم خداست، و چون ممکنات و افعالشان عین ربط به او بوده و از تجلیات و مظاهر فعل اویند لذا آنچه در واقع فعل ممکنات نامیده می شود، همگی از تجلیات فاعلیت حق بوده و انسان در مرتبه ظهور، درجه ای از فاعلیت الهی خواهد بود لذا استناد فعل به انسان و واجب، هر دو، صحیح بوده و استناد فعل به واجب سبب تحدید قدرت و اراده ی مطلق الهی نخواهد شد، بر طبق این دیدگاه واجب متعال نسبت به همه افعال ممکنات، فاعل مباشر خواهد بود.
علت فاعلی و غایی در فلسفه ارسطو و ابن‌سینا
نویسنده:
سعید فریدونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصل علیّت و فروعات آن از مسائلی است که از دیر باز تا کنون ذهن بسیاری از فلاسفه و دانشمندان رابه خود مشغول داشته است. همه تلاش های علمی وعقلی بشر در سایه اصل علیّت صورت گرفته است به طوری که بدون پذیرش آن نمی توان هیچ قاعده کلی و عقلی را به اثبات رساند. منکران اصل علیّت علاوه بر اینکه با طرد اصل علیّت در دام شکاکیّت مطلق گرفتار شده اند، مجبور شده اند برای دفاع از ادعاهای خود به طور ضمنی و تلویحی این اصل را بپذیرند.در میان مسائل اصل علیّت، مسائل دو علت فاعلی و غایی از اهمیت بالایی برخوردار هستند. این دو علت اهمیت ویژه ای در تبیین نظام علی و معلولی جهان دارند به طوری که نادیده انگاشتن یا کم اهمیت جلوه دادن آن ها، باعث تزلزل و نابودی اصل علیّت خواهد شد. دو علت فاعلی و غایی در پیدایش هر پدیده ای نقش پایه و اساسی دارند، اثبات این دو علت و اعتقاد به ضرورت وجود آن ها برای پیدایش پدیده ها، ماهیت « از اویی» و «بسوی اویی» جهان خلقت را بیشتر از پیش نمایان می کند. بدون توجه به این دو علت نه می توان نیازمندی جهان به مبدأ هستی و آفریننده متعال را ثابت کرد و نه می توان غایتمندی جهان و هدف دار بودن آفرینش را توجیه کرد. بنابراین با توجه به اهمیت فوق العاده علت فاعلی وغایی ما در این تحقیق برآنیم تا این دو علت را از نظر دو فیلسوف بزرگ و تأثیر گذار یعنی ارسطو و ابن سینا بررسی کنیم و تفاوت های ظریف بین نظرات این دو فیلسوف را در مسائل مربوط به علت فاعلی و غایی آشکار کرده و به تصویر بکشیم زیرا همان طور که می دانیم ارسطو بنیان گذار حکمت مشاء است و اولین فیلسوفی است که مسائل مربوط به اصل علیّت و علت های چهارگانه را به طور منظم و منسجم دسته بندی کرده است به طوری که فلاسفه بعدی همه به نوعی از روش او پیروی کرده اند و در طرف دیگر ابن سینا است که بزرگ ترین فیلسوف مشائی عالم اسلام است. او که در روش و اصول کلی پیرو ارسطو است تلاش فراوان نمود تا در فضای فرهنگی عالم اسلام، با نو آوری و تحلیل های نوین ، اشکالات باقیمانده در فلسفه ارسطو را به بهترین وجه حل کند و حتی در بعضی موارد برای مسائل حل شده پاسخ های بهتری بیابد و مسائل جدیدی را مطرح کند که در فلسفه ارسطو سابقه نداشته است.
رابطه عقل و دین از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس
نویسنده:
نجمه خراشادی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه پیش رو، بررسی افکار دو فیلسوف شرق وغرب (ابن سینا و توماس آکوئیناس)، درباره رابطه عقل و دین است. برای ورود به بحث رابطه عقل ودین ابتدا تعریفی از عقل و دین، از نظر آن‌ دو، ارائه می‌گردد.ابن سینا قائل به عقل نظری و عقل عملی است که عقل عملی در اعمال مستلزم تامل ،مبدء حرکت و عمل است . ابن سینا معتقد است که عقل و وحی، در گزاره‌های خود بر هم منطبقند. به تعبیر دیگر، گزاره‌های عقل مورد تأیید وحی است؛ و بایدها و نبایدهای وحی با عقل قابل تائید و اثباتند. حتی عقل خدمتگزار و ابزار وحی دانسته می شود.این تطابق عقل و وحی در نظر ابن سینا استثنائاتی دارد، و آن در مسائلی همچون مسأله معاد جسمانی و همچنین مسأله قِدَم عالم است. این نوع گزاره‌ها عقل‌گریزند. به اعتقاد او قضیه‌ای که عقل‌ستیز باشد وجود ندارد. او تعارض میان عقل و دین را ظاهری می داند. توماس آکویناس که بسیار متأثر از ابن سینا می‌باشد، در تعریف عقل بیان می دارد که: منظور از عقل، عقلی است که امور روزانه را تدبیر و امر معاش را سامان می دهد. او در تعریف وحی معتقد است که منظور از وحی آئین مقدس مسیح است که شامل بایدها و نبایدهایی می باشد که عمل به آنها سعادت را بدنبال دارد.در بیان رابطه عقل و دین ، توماس هم به تطابق و تعامل آنها معتقد است و او هم گزاره های دینی را عقل پذیر می داند. اما برای آنها استثنائاتی قائل است که از آن جمله در باب تثلیث توماس معتقد است که وحی به تثلیث حکم می کند و حال آنکه عقل به توحید و وحدانیت دستور می دهد. توماس را بیشتر از آنکه یک فیلسوف بدانیم می توانیم یک متدین بخوانیم زیرا که در مقام تعارض عقل و دین، احکام وحی را یقینی می داند و گویی عقل را بعنوان وسیله برای توجیه دین معرفی می کند.از نظر توماس هم تعارض عقل و دین ، یک تعارض ظاهری است یعنی این که در واقع تعارضی میان آن دو وجود ندارد. ا ز نظر او نیز راه حل تعارض، تأویل می باشد. لذا دراین باب بسیار متأثر از ابن سیناست. در این تحقیق بعد از بیان تفکرات و آراء توماس و ابن سینا، نگاهی تطبیقی به موضوع خواهیم داشت.
سعادت و شقاوت از نظر فارابی، ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
حسین جعفرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در اين پايان‌نامه سعادت و شقاوت از ديدگاه سه فيلسوف مسلمان، فارابي، ابن‌سينا و ملاصدرا بررسي شده است. در فصل دوم مباني سعادت تبيين شده، که به اثبات خدا و مابعد الطبيعه پرداخته شده است. همچنين، انسان موجودي در دو بعد جسماني و روحانياست کهداراي اختيار ومدني بالطبع معرفي شده است. همچنين در مورد سعادت و شقاوت بحث شده است. از دیدگاه فارابی، ابن سینا و ملاصدرا سعادت حقيقي مربوط به بعد روحاني است که رسيدن به غايت الغايات مي‌باشد و ميان آن و خير مطلق و کمال مطلق تساوق برفرار است و شقاوت نرسيدن به غايت الغايات مي‌باشد. همچنين سعادت امري لذت آفرين است، اما لذت آن از نوع لذت محسوس و زودگذر نيست، بلکه از نوع لذت معقول و پايدار است که همانا اتصال به غايت الغايات وقرب الهي مي‌باشد. در فصل چهارم نيز به عوامل و موانع سعادت اشاره شده است که به نقشعقل فعال، نبی و نقش عقل عملي و نظري توجه شده است. و در فصل آخر نيز درجات انسان‌ها در رسيدن به سعادت و گرفتار شدن در شقاوت مورد بررسي قرار گرفته است.
  • تعداد رکورد ها : 44