جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 241
سنخ شناسی قیام‌های عصر اموی
نویسنده:
جواد بهرامی‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با صلح امام حسن(ع) و معاویه در سال 41هـ.ق، خلافت رسماً به خاندان اموی انتقال یافت. خلافت امویان به سبب پیشینه آن‌ها در مقابله با اسلام و در پیش گرفتن سیاست دین‌ستیزی و ظلم و تبعیض در دوره خلافتشان، با مخالفت مسلمانان و شکل‌گیری قیام‌های متعدد علیه آنان مواجه شد. این قیام‌ها که اغلب به نام رهبران آن‌ها شناخته می‌شوند، دارای نقاط اشتراک و افتراق بسیاری بودند و با وجود اشتراک در شعار مبارزه با دین‌ستیزی امویان، دارای ایدئولوژی و اهداف و ساخت و بافت متفاوتی بودند. قیام‌های دوره اموی بر اساس اهدافی که در پیش گرفتند به چهار دسته قیام‌های ایدئولوژیک، قیام‌های سیاسی، قیام‌های اقتصادی و قیام‌های اجتماعی تقسیم می‌شوند. رهبران و عناصر قیام‌های دوره اموی دارای پایگاه و جایگاه اجتماعی متفاوتی بودند.بر این اساس این قیام‌ها به دو دسته قیام-های عربی و قیام‌های موالی تقسیم می‌شوند. رهبران و عناصر قیام‌های عربی که عمدتاً قیام‌های ایدئولوژیک و سیاسی را شامل می‌شود، از نخبگان سیاسی و مذهبی جامعه اسلامی بودند که دارای جایگاه و پایگاه اجتماعی شاخصی بودند؛ در حالی که رهبران قیام‌های اجتماعی و اقتصادی دوره اموی عمدتاً از موالی و اهل ذمه بودند که پایگاه و جایگاه شاخصی در جامعه نداشتند. این قیام‌ها در نهایت با از بین بردن مشروعیت امویان و تضعیف ساختار حکومت آن‌ها، موجبات سقوط حکومت بنی‌امیه را فراهم ساختند.
بررسی، مقایسه و نقد آراء استاد شهید مطهری و دکتر شریعتی درباره علل انحطاط مسلمین
نویسنده:
علی الهی‌تبار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله انحطاط مسلمین یا رکود تمدن اسلامی از جمله پرسش هایی که ذهن اندیشمندان معاصر جهان اسلام را به خود مشغول داشته است. در یک نگاه کلان می‌توان اندیشوران این عرصه را به دو گروه تقسیم کرد: گروه اول، اسلام را عامل انحطاط می‌دانند و بر این باورند که اسلام در ذات آموزه‌های خویش، عناصری انحطاط‌زا دارد. گروه دوم، اسلام را عامل انحطاط نمی‌دانند و معتقدند اسلام در آزمون تاریخی خود سربلند بیرون آمده است و نشان داده، دینی حرکت آفرین، هدایتگر و تأمین‌کننده سعادت دنیوی و اخروی است. استاد مطهری و دکتر شریعتی از همین تبارند. استاد مطهری، انحطاط مسلمین را نه به‌واسطه آموزه‌های اسلامی و ذات و اصل دین اسلام، بلکه به دلیل دورافتادگی خواص و عوام مسلمین از آموزه‌های اصلیش می‌داند که در گذر تاریخ چهره پوشانده، نیازمند غبارروبی و رونمایی دوباره است. وی گناه اصلی انحطاط را متوجه خواص می‌کند و رشد قشریگری و مخالفت با عقل؛ افراط در تحمیل اندیشه‌های به ظاهر نوآورانه و روشنفکرانه بر آموزه‌های اصیل اسلامی؛ بی‌توجهی به توصیه‌های دینی در خصوص موضوع‌شناسی، مسأله‌یابی و پیروی از روش پژوهش‌های علمی؛ تفکیک علوم دینی از غیردینی و عدم تبیین و تفسیر مناسب از آموزه‌های اسلام را از جمله خطاهای این طبقه بر می‌شمارد. اگرچه وی به نقش دیگر عوامل درونی و بیرونی بی‌توجه نیست، اما برنقش خواص تأکید می‌کند و به دنبال بررسی دیگر عوامل، راهکارهای برون رفت را می‌جوید. او راه را همان حیات و زندگانی برگرفته از آموزه‌های اصیل اسلامی می‌داند که برمنطق قرآن استوار است؛ از این‌رو است که «احیای فکری دینی» را پیشنهاد می‌دهد و با برجسته‌سازی اجتهاد پویا و مطرح نمودن سازمان روحانیت به عنوان سازمان رهبر در مسیر اصلاح و تأکید بر اتحاد و همبستگی مسلمین، بسته برنامه‌ای خود را جهت برون‌رفت سامان می‌بخشد.دکتر شریعتی با درکی که از غرب علمی، سرمایه‌داری و مارکسیستی پیدا کرده بود و از سوی دیگر بر مبنای شناختی که از جامعه ایرانی ـ اسلامی داشت به طرح مسأله انحطاط و عقب‌افتادگی به عنوان یک مسأله فراگیر اجتماعی پرداخت و از آن‌جا که دغدغه دفاع از اسلام را داشت و جامعه ایرانی را دارای سرشتی دینی می‌دانست که تاریخی طولانی آن را پشتیبانی می‌کرد، این مسأله را با رویکردی مذهبی دنبال نمود. بر شمردن علل درونی انحطاط مسلمین، تحلیل وی از نقش استعمار به ویژه استعمار فرهنگی و باورش نسبت به تقدم فرهنگ اسلامی بر ایدئولوژی، او را به راهکار «پروتستانتیزم اسلامی» در مسیر تحقق «نوزایی اسلامی» رسانید. در مجموع، هر دو اندیشور، اسلام را در ذات، حرکت آفرین، حیات بخش، هدایتگر و تمدن‌ساز می‌دانند. آنان در علت‌پژوهی خویش علت‌های درونی را بر علل بیرونی مقدم دانسته، آن‌ها را بسترساز علل بیرونی می‌دانند و به این لحاظ علت پژوهان درون گرا محسوب می‌شوند. در عین حال هر دو بر این باورند که می‌توان جوامع اسلامی را در مسیر برون رفت از وضعیت فعلی قرار داد و راهکار آن نیز بازگشت به اسلام اصیل است.
تاریخنگری و تاریخنگاری شیخ عباس قمی
نویسنده:
صدیقه مجیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شیخ عباس قمی به عنوان یکی از محدثان، مورخان و مولفان توانمند سده 14 هـ. ق. بینش و روش خاصی را در گزینش و ارائه گزارشات تاریخی ـ که اکثر این گزارشات در حوزه تاریخ شیعه، بالاخص زندگانی ائمه معصومین (ع) است ـداشته است. با غور و بررسی در محتوای تألیفات شیخ عباس قمیمی توان به تاریخنگری و تاریخنگاری وی پی برد. به طور معمول علایق و اعتقادات هر مورخی، اعم از مذهبی، سیاسی و اجتماعی و یا علائق و تجربه های شخصی و درونی او، در شکل گیری بینش وی موثر واقع می شود، و بدون شک این بینش تاریخی، بر تاریخنگاری وی نیز تأثیر می گذارد. تألیفات و نوشته های شسخ عباس قمیبر نگرش عوام و مواضع برخی صاحب نظران شیعه به تاریخ، تأثیر گذاشته است .اینامر سبب شده است،در این نوشته به صورت توصیفی ـ تحلیلی بینش و روش تاریخنگاری او مورد بررسی قرار گیرد. این پایان نامه در صدد پاسخ دادن به این سوالات است که مبانی معرفت شناسی، انسان شناختی و مبانی اعتقادی و مذهبی شیخ عباس قمی چه تأثیری بر تاریخنگاری او گذاشته است ؟ فرضیاتی که در پاسخ سوالات فوق طرح شده بدین قرار است: بینش معرفت شناسی شیخ عباس قمی موجب توجه او به معرفت نسبت به اصول دین اسلام و هم چنین عبرت آموزی از تاریخ شده است.بینش انسان شناختی شیخ عباس قمی موجب توجه وافر او به اخلاقیات و هم چنین نقش متوازن انسان و مشیت الهی در تعیین سرنوشت انسان شده است.مبانی اعتقادی و مذهبی شیخ عباس قمی موجب شده تا او از افق اندیشه های شیعی به رویدادهای تاریخی بنگرد و با استفاده از مبانی کلامی به اثبات حقانیت ائمه معصوم (ع) بپردازد. در مجموع می توان دستاورد اینپژوهش را شناخت تاثیری عنوان کرد که،مبانی معرفت شناختی و انسان شناختی و مبانی اعتقادی و کلامی، بر تاریخنگاری وی گذاشته است.در بعد انسان شناسی ،شیخ عباس قمی ،جدای از این که برای تاریخ، اهداف و فوایدی را بیان میکند،نوعی معرفت شناسی دینی را هم با تکیه به اصول دین اسلام در ضمن تاریخنگاری اش عنوان میکند.در بعد انسان شناسی هم، سعی نموده،با تلفیق بین تاریخ و اخلاق ،زمینه رشد و تعالی انسان را فراهم سازد.در بعد کلامی و اعتقادی،شیخ عباس قمی با به کارگیری اعتقاداتمذهبی وشیعی قصد اثبات حقانیت ائمه شیعه را داشته است.
برنارد لوئیس و مسئله اسلام؛ با تاکید بر اسلام سده های میانه
نویسنده:
حسن رحیمی کوجان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نام: حسن نام خانوادگی: رحیمی کوجانعنوان:برنارد لوئیس و مسئله اسلام؛ با تاکید بر اسلام سده های میانه استاد راهنما: دکتر ناصر صدقیاستاد مشاور: دکتر رضا دهقانی مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشدرشته: تاریخگرایش: عمومی جهاندانشکده: حقوق و علوم اجتماعیدانشگاه: تبریزتاریخ فارغ ‌التحصیلی: تابستان 1395 تعداد صفحه: 152کلیدواژه‌ها:برنارد لوئیس،اسلام،مسلمانان،غرب،بنیادگرایی،شیعیانچکیدهدر این پایان نامه برنارد لوئیس و مساله اسلام با تاکید بر اسلام سده های میانه مورد تحلیل و نقد قرار گرفته است. در پی پاسخ به این سوال که مهمترین شاخصه ها و عناصر نگرشی برنارد لوئیس نسبت به اسلام چه چیز های هستند؟ همچنین بر اساس نظریه تبارشناسی و دیرینه شناسی فوکو بررسی شده است. برنارد لوئیس (1916.م.) از شرق شناسان حوزه مطالعات اسلام است. لوئیس اسلام را از درون آن مطالعه و به چالش کشیده و اسلام را یک آیین ترکیب یافته از آیین های یهودی، مسیحی و حنفا می داند. وی تمامی مسائل و مشکلات و عقب ماندگی‌های بوجود آمده در سرزمین‌های اسلامی را نه از سوی خود مسلمانان بلکه، از طرف اسلام می‌داند. لوئیس در مطالعه های خود اسلام را یک تمدن دانسته و گسترش اسلام را با کمک شمشیر می داند. به خاطر جهانی بودن، تعارض بین اسلام و مسیحیت از زمان جنگ های صلیبی آغاز شده و برخورد بین این دو تمدن در آینده اجتناب ناپذیر است. به عقیده وی تمدن اسلامی امروزی، پویایی خودش را از دست داده و چیزی برای عرضه کردن ندارد. در عین حال غرب باید همیشه مراقب اسلام و مسلمانان باشد، چرا که هم از سوی اسلام گرایان (بنیادگرایان) و هم از سوی اسلام گرایان غرب ( گرایش به اسلام از سوی غربی ها) تهدید می‌شود. بروز حوادث و آشوب ها از سوی مسلمانان علیه غرب (اقدامات تروریستی) در دوره معاصر گویای این تهدید هستند. لوئیس اسلام سده های میانه را یک شکاف در بدنه اسلام می داند. شکافی که از سوی نهضت اسماعیلیان و در قالب مذهب تشیع به وجود آمد. وینهضت اسماعیلیان را یک انقلاب فکری و اجتماعی دانسته که برای اولین بار شیعیان در طول تاریخ به یک سازمان منسجمی دست یافته و اصول عقاید و اعتقادات خود را در قالب این نهضت گسترش دادند. مهدویت حاصل تضاد اندیشه ها و تفکرات در سرزمین عراق است، چون در شبه جزیره عربستان مهدویتی نبود. بحث منجی یا (منجی گرایی) یک عقیده مسیحائی است که توسط اسماعیلیانشیعه مذهب سازماندهی گردید.
نقد و بررسی نگاه تاریخی - حسی مستشرقان به قرآن
نویسنده:
بتول اسفندیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مقصود از « نگاه تاریخی ـ حسی مستشرقان به قرآن»، نوع نگاه معرفت‌شناسانه‌ای است که بر اساس مبانی معرفتی جهان غرب شکل گرفته است که بر مبنای آن، آنچه به آزمون و خطا در آید، دست‌یافتنی و البته علمی است و تاریخ‌مندی و تاریخ‌پذیری نشانه و مولفه‌ای از حسی و تجربی بودن آن پدیده به حساب می‌آید. به این قرار، با سیطره یافتن این نوع نگاه معرفتی سکولار در غرب و گشایش باب شکاکیت، تمامی ساحات هستی در این راستا بازتعریف و بازفهمی خواهد شد. در این میان، شرق‌شناسی نوین هم سر بر آورد و با تن دادن به این تغییر معرفتی، مطالعات شرق‌شناسانه نیز در مسیر حاضر پی ریزی گردید و با پیش فرض قرار دادن مبانی حس‌گرایانه به کنکاش در حوزه اسلام و قرآن کریم ورود یافت. به این ترتیب، تاریخ قرآن متأثر از اصالت تاریخی و تاریخ‌گرایی قرن نوزدهم به نگارش در آمد، به گونه‌ای که فهم، تنها در سایه تاریخ دست‌یافتنی تلقی شد. این همه در حالی است که معرفت توحیدی با تعریفی متفاوت از اصل معرفت و با ارائه ابزارهای دست‌یابی به معرفت، در تعارضی آشکار با مبانی معرفتی غرب مدرن می‌ایستد.تحقیق حاضر، با بیان تشریح مبانی معرفتی حاکم بر جهان غرب و ارائه تصویری از معرفت توحیدی، بر آن است تا مطالعات شرق‌شناسان را بکاود و انگیزه نگارش تاریخ قرآن از سوی غربیان را به نقد بنشیند.
بررسی تاثیر مدارس مذهبی اصفهان در گسترش و تثبیت تشیع در عصر صفویه
نویسنده:
مریم بهمنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اساس این پژوهش بر طرح این پرسش مهم مبتنی است که مدارس دینی اصفهان در عصر صفویه چه تأثیری در گسترش و تثبیت تشیع در ایران داشته است ؟ چنان که می دانیم سیاست مذهبی سلسله صفویه بر محور رسمیت بخشی و تقویت مذهب تشیع در ایران استوار بود. تحقق این امر مستلزم به کارگیری ابزارها ، راهکارها و شیوه های مناسبی بود که هدف نهایی آن می بایست تغییر وضعیت مذهبی جامعه ازتسنن به تشیع ، تثبیت و نهادینه شدن آن در همه ی عرصه های زندگی باشد.با طرح این سیاست که حضور عالمان شیعی را برای تعیین مبانی فقهی حکومت و ترویج و تبلیغ مذهب شیعه در بستر جامعه و عرصه ی زندگی مردم ، ضروری نمود مدارس دینی به عنوان پایگاه فعالیت عالمان و مرکز نشر مبانی اندیشه ای و هدایت فعالیت های فکری و تبلیغی مورد توجه حکومت صفوی قرار گرفت . در نتیجه مدرسه سازی رشد چشمگیری را درشهرهای مختلف و به ویژه اصفهان در عصر شاه عباس اول و جانشینان او پیدا کرد. این مدارس نقش مهمی را در عرصه ی تولید اندیشه ، ترویج و تثبیت تشیع در جامعه ، پرورش عالمان صاحب نام ، ایفا کرده و به مراکزی برای مقابله با اندیشه های مخالف ، بدعت گرا و بد دینیوحتی روشنگری در برابر فعالیت های میسیونرهای مسیحی ، تبدیل شدند .یافته های این پژوهش در این نکته است که مدارس مذهبی اصفهان از عوامل عمده ی ترویج اندیشه های شیعی و ظهور و بروز تحولات مهم فکری و فقهی در ایران عصر صفوی بوده اند و کارکرد آنها در حوزه ی اندیشه سازی ، رشد کلام و فقه و معارف شیعی ، تربیت عالمان دین و مقابله با اندیشه های معارض بوده است . شکل گیری این مدارس همچنین به نوعی همکاری دو جانبه نهاد مذهبی و نهاد سیاسی است که این تعامل حوزه ی دین و سیاست از یک سو به گسترش مدارس دینی این دوره انجامید و از سوی دیگر در تثبیت پایه های حکومت صفویه موثر افتاد .
بررسی کارکرد طبقه دبیران از سقوط ساسانیان (31 هـ . ق) تا پایان عصر اول عباسی (232هـ .ق)
نویسنده:
خیراله چادله
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دولت ساسانی دارای اهمیتی بسیار در تاریخ ایران است؛این اهمیت نه ازآن جهت که این دولت توانسته چندین قرن بر ایران زمین حکومت کند،بلکه اهمیت آن بیشتر به دلیل وجود یک سیستم دیوان سالاری پیشرفته بود که حکومت‌های بعدی آن را سر مشق خود قرار دادند. مسلمانان پس از فتح ایران برای اداره این سرزمین وسیع ناچار به استفاده از برخی کارگزاران ایرانی بودند، زیرا خود تجربه حکومت‌داری در سطحی وسیع و بر اقوام و ملل دیگر را نداشتند.دبیران ایرانی که یکی از طبقات مهم و کار‌آمد دولت ساسانی را شکل داده بودند،از جمله کارگزارانی بودند که در حکومت رو به گسترش اسلامی به کار گمارده شدند.اهمیت طبقه دبیران و نقشی که این طبقه مهم اجتماعی در صحنه سیاسی و اقتصادی ایران ایفا نمود ؛باعث شد که این طبقه در دوران اسلامی نیز باقی بماند و مانند دوران سابق وظایف مهمی را بر عهده گیرند،زیرا که نظام دیوان سالاری هر حکومتی وابسته به این طبقه اجتماعی بوده و این طبقه نیز جامعه اسلامی را از دانش و تجربه های اداری و مالی خود بهره‌مند ساختند.دبیران ایرانی با وجودپذیرش دین اسلام و ایجاد روابط نزدیک با مسلمانان به حفظ فرهنگ و آداب و سنن ایرانی خود همت گذاشتند و فرهنگ ایرانی در جوار فرهنگ اسلامی به رشد و شکوفایی بی‌نظیری رسید.
بررسی تطبیقی سیاست مذهبی شاه اسماعیل اول با شاه تهماسب اول صفوی
نویسنده:
صفرعلی پائین محلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی تردید دوره صفویه یکی از مهمترین ادوار تاریخ ایران به لحاظ تحولات درونی و بیرونی است رسمیت یافتن مذهب تشییع و تنظیم روابط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور براساس این مکتب از جمله تحولات بنیادی در این دوره است. نقش پادشاهان صدر این دوره در تحکیم این اندیشه و تعمیق پیوند تشییع و دولت صفوی بسیار اساسی و اصولی بوده است. رویارویی دولت صفوی با امپراطوری عثمانی غالبا مبتنی بر دلایل دینی بوده و البته در تحقق این رویارویی تحرکات و تحریکات دول اروپائی نیز تاثیر بسزایی داشته است. بررسی مقایسه ای سیاست‌های مذهبی شاه اسماعیل با شاه تهماسب و تاثیر آن در کارکرد این دو پادشاه مهمترین مساله این پژوهش است. در این تحقیق با بهره گیری از منابع اصلی دوره یاد شده و بررسی تحقیقات محققان سعی شده است تا این مطالعه و بررسی تطبیقی با رعایت قواعد علمی صورت گیرد. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که این دو پادشاه سعی وافری در تحکیم دولت صفوی بر پایه مذهب تشییع داشتند و اقدامات بایسته در ایجاد دولت مقتدر شیعی انجام دادند اما علی رغم وجوه مشترک دینی، در بعضی از موارد دارای دیدگاه و روش متفاوتی نیز بودند. تعصبات مذهبی شاه تهماسب و دخالت دادن این نگرش در تصمیمات و تدابیر خود به نسبت به شاه اسماعیل بیشتر بوده است. وجه اختلاف دیگری که حاصل این پژوهش است عبارتست از بی قیدی شاه اسماعیل به امور شرعی و تکالیف دینی و روی آوری به منهیات پس از شکست چالدران است در حالیکه شاه تهماسب در دوره سلطنت این تغییر در نگرش و کارکرد دینی خود نداشته است.
نظام قضايي و آئين دادرسي در دورة تيموريان (807- 911 ق.)
نویسنده:
معصومه سمائی دستجردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قضاوت و دادرسی از روزگار قدیم که به صورت ساده و ابتدایی و در قالب داوری و قضاوت خصوصی جریان داشته تا امروز که به صورت نظامی پیچیده درآمده است، متناسب با درجه تمدن ، نوع حکومت و مقتضیات و ملاحظات سیاسی ، اجتماعی و مذهبی جوامع تغییر و تحول یافته و در هر دوره ای ویژگی های خاصی را داشته است.یکی از این دوره ها، عصر حاکمیت تیموریان بر مناطق مختلف از جمله ایران و ماوراءالنهر است. در دوران حکومت این سلسله نظیر سایر حکومت های قبل از آن ، نهادهای ویژه‌ای برای دادرسی و قضاوت وجود داشت و این امر ویژگیها و شرایط خاص خود را دارا بود. قضاوت در این دوره مبتنی بر قوانین منسجم و یکنواختی نبود و قضات بر اساس قوانین شرعی، عرف و احکام و فرامین سلاطین به قضاوت می پرداختند. یاسای چنگیزی (مجموعه قوانین و مقررات مغولی) نیز تا سال 815 ق. از مبانی مهم قضاوت عرفی در این دولت به شمار می آمد.برخورد عرف و شرع در این دوره نظیر ادوار قبل از آن در ایران، منجر به دو نوع قضاوت عرفی و شرعی شده بود و این امر موجب تشکیل دو نوع محکمه عرفی و شرعی گردیده بود.در این دوره نهادهای نیمه قضایی همچون نهاد حسبه و دیوان مظالمنیز در کنار نهاد دادرسی فعال بودند و مقامات ویژه‌ای در این محاکم و نهادها به امور قضایی مردم رسیدگی می نمودند. مسأله اصلی در پژوهش حاضر، بررسی سیر تحول نظام قضایی دوره تیموریان از سال 807 تا 911 ق.است. مهمترین تحولی که در نظام قضایی این دوره طی سالهای مذکور رخ داد،لغو یاسا توسط شاهرخ بود. بدین لحاظ در پژوهش حاضر، نگارنده به روش توصیفی و تحلیلی و با استناد بر منابع کتابخانه‌ای و اسناد موجود سعی دارد ضمن بررسی مسأله فوق، تشکیلات قضایی، جرائم و مجازاتها، نحوه رسیدگی به شکایات و جرائم و جایگاه و کارکرد قضات در نظام سیاسی و اجتماعی این دوره را نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
بررسی مقایسه‌ای کارکرد مذهب در فرآیند نوسازی ایران: پهلوی دوّم (1341-57) و دوره‌ی سازندگی (1368-76)
نویسنده:
سیدمرتضی حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوسازی بهفرایند تغییرات اجتماعی اشاره دارد که در ایستارها و ساختارها به طور یکپارچه، چند بعدی و تدریجی صورت می گیرد و جامعه را به طور کلی دگرگون می سازد. این مفهوم در ادبیات توسعه بیشتر ناظربراقدامات اصلاحی برخی دولت ها در نیمه دوم قرن بیستم است که نظریه پردازی‌های مرتبط با آن در قالب «مکتب نوسازی» مطرح می باشد. در تاریخ معاصر ایران چند مقطع تاریخی از لحاظ اقدامات نوسازانه دولت و پیامدهای آن دارای اهمیت است. یکی از این مقاطع سال های 57-1341 شمسی است که در آن «محمّدرضا پهلوی» دست به اقداماتی زد که خرده نظام‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نظام اجتماعی ایران را دچار تحول نمود. دوره‌ی دیگری که در این رساله مورد بررسی قرار گرفته است هشت سال ریاست جمهوری «هاشمی رفسنجانی» (76-1368)در نظام جمهوری اسلامی ایران استتحولات صورت گرفته در این دو مقطع باعث شد که مذهب نیز به عنوان یکی از خرده نظام های موثر در نظام اجتماعی ایران که طبق نظریه الزامات کارکردی «تالکوت پارسونز»،کارویژه حفظ الگوی نظام را دارد ایفای نقش نماید.در این پژوهش نگارنده با نگاهی مقایسه‌ای و پس از تببین چرایی و چگونگی نوسازی در این دو برش تاریخی، در پی پاسخ به این پرسش است که چرا مذهب در نظامسیاسی در فرایند نوسازی پهلوی دوّم کارکرد منفی و در دوره سازندگی کارکرد مثبت داشت؟در پاسخ به این سوال این دو فرضیه مرتبط با هم به محک آزمون گذاشته شد:1-در دوره پهلوی دوّم به دلیل عدم هماهنگی نظام سیاسی با نظام مذهبی، مذهب در جریان نوسازی کارکرد منفی داشت. 2-در دوره سازندگی به دلیل هماهنگی دو نظام مذهبی و سیاسی، مذهب در جریان نوسازی کارکرد مثبت داشت.
  • تعداد رکورد ها : 241