جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
ارائه مدل علّی نقش باورهای معرفت‌شناختی در قصد استفاده از یادگیری الکترونیک در بین دانشجویان دوره‌های مجازی دانشگاههای ایران
نویسنده:
محمدحسن صیف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل علی نقش باورهای معرفت شناختی در قصد استفاده از یادگیری الکترونیک در بین دانشجویان دوره های مجازی دانشگاه های ایران می باشد و تلاش گردیده با بررسی متغیرهای خودکارآمدی رایانه ای، جهت گیری هدفی، یادگیری خود تنظیمی و درک از سهولت و سودمندی و نگرش نسبت به یادگیری الکترونیک را بعنوان سایر عوامل تاثیرگذار مورد بررسی قرار دهد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دوره های مجازی در دانشگاه های کشور بود که با آموزش و یادگیری الکترونیک آشنایی دارند، حجم نمونه بالغ بر 562 نفر از دانشجویان دوره های مجازی بود که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای از جامعه انتخاب گردید و پرسشنامه های مربوط میان آنها توزیع، در نهایت 477 پرسشنامه ا زسوی دانشجویان عودت داده شد.در این پژوهش از هشت ابزار اندازه گیری استفاده گردید که شامل جهت گیری هدف یادگیری وندال و دیگران (2001) باورهای معرفت شناخت براتن (2004)، قصد استفاده از یادگیری الکترونیک سارمی نیو (2009)، درک از سودمندی گاد عبدل (2008)، نگرش به یادگیری الکترونیک شین (2007)، خودکارآمدی رایانه ای چاتلزگلو (2009)، درک از سهولت گاد عبدل (2008) یادگیری خودتنظیمی در یادگیری بر خط و یادگیری الکترونیک بارنارد و همکاران (2008) که مقیاس اندازه گیری همگی آنها بر اساس طیف 5 گزینه ای لیکرت از کاملا موافق تا کاملا مخالف می باشد.نتایج پژوهش نشان داد مدل مفهومی موردنظر در پژوهش با توجه به شاخص های نیکویی برارزش از نظر آماری مورد تایید قرار گرفت. همچنین باورهای معرفت شناختی بطور غیرمستقیم و معناداری از طریق خودکارآمدی رایانه ای، خودتنظیمی، جهت گیری هدف یادگیری، درک از سهولت و سودمندی و نگرش بر قصد استفاده از یادگیری الکترونیک تاثیر دارد. بعلاوه متغیرهای خودکارآمدی رایانه ای، جهت گیری هدفی و یادگیری خودتنظیمی از طریق نقش واسطه ای درک از سهولت و سودمندی و نگرش به یادگیری الکترونیک بر قصد استفاده از یادگیری الکترونیک هم مستقیم وهم غیرمستقیم تاثیر دارد. بعلاوه درک از سهولت از طریق درک از سودمندی و نگرش بر قصد استفاده های یادگیری الکترونیک تاثیر مستقیم و غیرمستقیم معناداری دارد.
تبیین رابطه باورهای معرفت‌شناختی و جهت‌گیری‌های تدریس معلمان
نویسنده:
ابوالقاسم بهجت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف اصلی این تحقیق شناسایی باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس معلمان دوره متوسطه استان خراسان رضوی (14643=N) شاغل به تدریس در سال تحصیلی90-89، و تبیین رابطه بین این باورها و جهت گیری ها بود. هدف دوم آن بود که بررسی شود آیا بین باورهای معرفت شناختی؛ جهت گیری های تدریس؛ رابطه بین باورها و جهت گیری های معلمان؛ و ویژگی های فردی آنان (جنسیت، رشته تحصیلی و سطح تحصیلات) رابطه ای وجود دارد؟ داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (1998) و پرسشنامه اصلاح شده جهت گیری های تدریس ساموئلوویچ (1999) از 403 نفر از معلمان که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، با روش میدانی جمع آوری و با روش های آماری تحلیل واریانس عاملی، آزمون تفاوت معنی دار آماری بین ضرایب همبستگی و آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شد. نتایج نشان داد 53% معلمان دارای باورهای معرفت شناختی خام و 55% دارای جهت گیری تدریس- محور هستند و بین باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس آنها همبستگی معنی دار متوسط منفی وجود دارد. در این دو متغیر بین معلمان برحسب جنسیت تفاوت آماری معنی دار وجود نداشت. معلمانِ دارای سطح تحصیلات فوق دیپلم و پایین تر در رشته فنی و مهندسی نسبت به معلمان رشته های علوم انسانی، و معلمان رشته علوم انسانی نسبت به معلمان رشته های علوم پایه، به ترتیب از باورهای معرفت شناختی خام تری برخوردار بودند. در عوض، معلمانِ دارای سطح تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر در رشته فنی و مهندسی نسبت به معلمان رشته های علوم پایه، و معلمان رشته علوم پایه نسبت به معلمان رشته های علوم انسانی به ترتیب از باورهای معرفت شناختی پیچیده تری برخوردار بودند. به نظر می رسد چارچوب رشته های علوم پایه و علوم انسانی در مقاطع بالاتر چندان شرایط تحول فکری ورودی های خود را تأمین نمی کنند و این وضعیت در رشته های علوم انسانی شدیدتر است. معلمان دارای سطح تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر نسبت به معلمان دارای سطح تحصیلات لیسانس گرایش بیشتری به جهت گیری یادگیری- محور داشتند. به نظر می رسد دوره تحصیلات تکمیلی، تأثیر عمده ای بر نوع نگاه معلمان به کارشان در کلاس دارد. معلمان رشته های فنی و مهندسی در مقایسه با معلمان سایر رشته ها، بیشترین گرایش را به جهت گیری تدریس- محور داشتند و معلمان رشته های علوم پایه در مقایسه با معلمان رشته های علوم انسانی گرایش بیشتری را به جهت گیری یادگیری- محور نشان دادند. تفاوت ضرایب همبستگی بین باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس در دو گروه معلمان دارای سطح تحصیلات لیسانس و معلمان دارای سطح تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر از نظر آماری معنی دار بود. یعنی معلمان لیسانس از معلمان فوق لیسانس در باورهای معرفت شناختی، خام تر در و جهت گیری به تدریس، تدریس- محورتر بودند. استدلال شد این امر ناشی از تحصیلات پایین تر است. این نتیجه در خصوص معلمان دارای سطح تحصیلات فوق دیپلم و پایین تر و معلمان دارای سطح تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر نیز تأیید شد.