جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 21
پساساختار گرایی و عرفان حافظ
نویسنده:
مهری تلخابی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب,
چکیده :
هدف مقاله پیش رو آن است که نشان دهد چگونه مکتب پساساختارگرایی، از تعیین معنای نهایی برای متن امتناع می ورزد. در این راستا، نخست با اشاره به بخشی از ویژگی های متنی چون غزلیات حافظ، به تبیین این مطلب پرداخته می شود که از منظر نقد پساساختارگرایی، نمی توان معنای غزل حافظ را تنها در انحصار تحلیل عرفانی نگاه داشت. از این رو، برای رسیدن به فهم متن، باید خود را از بند قصد مولف رهانید و با تکیه بر متن و افق انتظار خواننده، معنی را آفرید. نقد پساساختارگرایی با تکیه بر عدم قطعیت رابطه بین دال و مدلول و بازی بی پایان دلالت ها در زبان و نیز به واسطه ویژگی های خاص زبان ادبی، مانند ابهام و معما و ماهیت استعاری و مجازی آن و استفاده از قواعد ساختارشکنی، نشان می دهد که چگونه دال ها می توانند در یک روند دلالتی بی انتها ادامه داشته باشند. این نوشتار در پایان پیشنهاد می کند که برای تفسیر و تاویل متنی گشوده چون حافظ نیاز به خواننده ای است که واقف بر نظام و مناسبات نشانگان متن باشد، از روند ساختارشکنی آگاه باشد و نیز بداند که چگونه می توان معنا را افزایش داد و از حصار یک معنای قطعی و نهایی گریخت.
صفحات :
از صفحه 27 تا 66
نیم نگاهی به عرفان حافظ از منظر بینا متنیت (جستاری پساساختارگرایانه)
نویسنده:
مهری تلخابی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
زنجان: دانشگاه آزاد اسلامd واحد زنجان ,
چکیده :
هدف مقاله حاضر آن است كه نشان دهد، چگونه می توان با استفاده از بينامتنيت به خلق دلالتهای عرفانی در شعر حافظ پرداخت و آوای عرفانی عادت ستيز غزل حافظ را در افق مشخصی درك كرد. در اين مقاله به مناسبات خاص ديوان حافظ با تفكر عرفانی پرداخته می شود تا رابطه خاص هم حضوری عرفان ودنيای غزل حافظ كاويده وگزارده شود. در پايان نشان داده می شود كه بعد عرفانی ديوان حافظ نيز يك بينا متن است ومتنهای عرفانی يا به شكل ترادف يا به شكل تقابل در عمق غزليات حافظ حضور دارند. بنابراين پيشنهاد می كند كه برای كشف و گشودن هر يك از نداهای متكثر ديوان حافظ بايد ارجاعات وپژواك های آن را كاويد و از آن رهگذر به خلق نظام های معنايی پرداخت.
صفحات :
از صفحه 143 تا 159
«شعر حافظ، واحه آزادی و آفرینش» (جستاری پساساختارگرایانه)
نویسنده:
مهری تلخابی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
زنجان : دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان ,
چکیده :
هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد، چگونه مکتب پساساختارگرایی، از تعیین معنای نهایی برای متن امتناع می ورزد. در این راستا، نخست با اشاره، به بخشی از ویژگی های متنی چون غزلیات حافظ به تبیین این مطلب پرداخته می شود که از منظر نقد پساساختارگرایی، نمی توان معنای غزل حافظ را تنها در انحصار تحلیل عرفانی نگاه داشت از این رو برای رسیدن به فهم متن، نخست باید خود را از بند قصد مولف رهانید و با تکیه بر متن و افق انتظار خواننده، معنی را آفرید. نقد پساساختارگرایی با تکیه بر عدم قطعیت رابطه بین دال و مدلول و بازی بی پایان دلالت ها در زبان و نیز به واسطه ویژگی های خاص زبان ادبی از جمله ابهام و معما و ماهیت استعاری و مجازی آن و استفاده از قواعد ساختار شکنی نشان می دهد که چگونه دال ها می توانند در یک روند دلالتی بی انتها ادامه داشته باشد. در پایان پیشنهاد می کند که برای تفسیر و تاویل متنی گشوده چون حافظ نیاز به خواننده ای است که واقف بر نظام و مناسبات نشانگان متن باشد، از پروسه ساختار شکنی آگاه باشد و نیز بداند که چگونه می توان معنا را افزایش داد و از حصار یک معنا قطعی و نهایی گریخت.
صفحات :
از صفحه 13 تا 41
تحلیل و نقد رویکرد ریزوماتیک (تفکر افقی) و دلالت‌های تربیتی آن بر اساس فلسفه اشراق
نویسنده:
رضا حق ویردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف این پژوهش تحلیل ونقد رویکرد ریزوماتیک (تفکر افقی) و دلالت های تربیتی آن بر اساس فلسفه اشراق است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و روش آن توصیفی-تحلیلی می باشد. یافته های پژوهش بیان می دارد : رویکرد ریزوماتیک به عنوان جریانی پساساختارگرا و پست مدرن، دارای ویژگی‌هایی چون پیوند و ناهمگونی، چندگانگی، گسست نادلالت گر، نقشه کشی و نقش برگردانی است و با تکیه بر مفاهیمی چون «شدن» ،نفی فراروایت ها، تفاوت، روابط افقی، اندیشه ایلیاتی، تکثر و قلمرو زدایی، دلالت های متعددی برای تعلیم و تربیت معاصر دارد. تربیت ریزوماتیک دارای ویژگی های؛تاکید بر «شدن» به جای «بودن»، تفاوت و ناهمسانی، ساختارشکنی، تفکر افقی و نفی سلسله مراتب، است. نتایج پژوهش نشان می دهد که: تربیت ریزوماتیک و تربیت بر اساس فلسفه اشراق هر دو بازنمایی در یادگیری را رد می کنند و به دنبال درونی کردن فرایند آموزش و پرورش هستند و از ساختارهای خشک در آموزش و پرورش انتقاد می کنند ،همچنین هر دو از تمرکز مطلق بر عقل، در فرایند تربیت اجتناب می کنند.اما تربیت ریزوماتیک با ویژگی هایی که دارد،بسیاری از مولفه های تربیت اشراقی را به چالش می‌کشد. در تربیت اشراقی هدف غایی، مشخص، و نزدیکی به نورالانوار(خداوند) است. تربیت اشراقی بر سلسله مراتب و روابط عمودی، استوار است. معرفت تعریف مشخصی دارد و مربی وسیله رسیدن به آن است. این معرفت از طرف نورالانوار است و پیامبران و ائمه و احادیث منابع آن هستند. اصول تربیت اشراقی عبارت است از: کمال خواهی و حرکت به سمت نور، خودآگاهی و معرفت نفس و دریافت شهودی.
هنر بدون متافیزیک: خوانشی پساساختارگرایانه از هنر
نویسنده:
حسن فتح زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده هنر مدرن منادی دوران جدیدی است، دوران تعلیق و وانهادگی؛ دورانی که در حوزه‌های عمومی‌تر پست‌مدرن نامیده می‌شود. پساساختارگرایی اندیشه‌ی چنین دورانی است، دورانی که انسان به سرشت تاریخی خود پی می‌برد و از بند لوگوس می‌گسلد. اما این وانهادگی، برخلاف تصور رایج، زندگی را با نسبیت محض و بی‌معنایی مواجه نمی‌سازد. می‌خواهیم ببینیم در اندیشه‌ی پساساختارگرا چه بر سر هنر می‌آید. در واقع «هنر بدون لوگوس» موضوع اصلی این مقاله است. در این مقاله با معرفی و نظریه‌پردازی پیرامون مفهوم «فدرالیسم زبانی» تلاش می‌کنیم خوانشی متفاوت از هنر در پارادایم پساساختارگرایی ارائه دهیم. با کنار گذاشتن لوگوس، بار تعهد هنر بر دوش «دیگری» قرار می‌گیرد. در این معنا هنر اساساً متعهد است، اما نه دیگر تعهد به امری متافیزیکی، که تعهدی زمینی و این‌جهانی. در این مقاله با معرفی و نظریه‌پردازی پیرامون مفهوم «فدرالیسم زبانی» تلاش می‌کنیم خوانشی متفاوت از هنر در پارادایم پساساختارگرایی ارائه دهیم. با کنار گذاشتن لوگوس، بار تعهد هنر بر دوش «دیگری» قرار می‌گیرد. در این معنا هنر اساساً متعهد است، اما نه دیگر تعهد به امری متافیزیکی، که تعهدی زمینی و این‌جهانی.
صفحات :
از صفحه 37 تا 58
تحلیل و نقد رویکرد ریزوماتیک براساس فلسفه اشراق
نویسنده:
احمد سلحشوری و رضا حق‌ویردی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این نوشتار، تحلیل ونقد رویکرد ریزوماتیک براساس فلسفه اشراق است. روش این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی می‌باشد. مفهوم ریزوم، محور فلسفه دلوزاست. رویکرد ریزوماتیک به عنوان جریانی پساساختارگرا، بر مفاهیمی چون «شدن»، نفی فراروایت‌ها، تفاوت، روابط افقی، اندیشه کوچ‌گر، تکثرگرایی و قلمروزدایی تأکید دارد. اساس رویکرد اشراقی، حرکت از ظلمات و تاریکی به سمت نور و روشنایی می‌باشد. اشراق همواره شهود و مشاهده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که رویکرد ریزومی، روابط افقی را جایگزین روابط عمودی می‌کند. در این حالت هیچ عنصری برتر از دیگری نیست. هردو رویکرد به دنبال این مسئله‌اند که معرفت را به صورت امری درونی ارائه دهند و از ساختارهای رسمی و انعطاف‌ناپذیر انتقاد می‌کنند و عقل را ناکافی می‌دانند؛ ولی رویکرد ریزوماتیک با ردّ واقعیت کلان، عقل را که عامل شناسایی واقعیت خارجی است، غیرضروری می‌داند. رویکرد اشراقی، غایت‌گراست و رویکرد ریزوماتیک را به چالش می‌کشد.
مقولات النقد الثقافي: مدرسة فرانكفورت ، الوجودية ، ما بعد البنيوية
نویسنده:
ريتشارد وولين(Richard Wolin)؛ ترجمه: محمد عناني
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره - مصر: المركز القومي للترجمة,
تبیین مبانی فلسفی"مرجعیت‌زدایی در تربیت اخلاقی" (با تأکید بر دیدگاه پساساختارگرا) و نقد آن از منظر تعالیم وحیانی اسلام با تکیه بر آرای علامه طباطبائی (ره)
نویسنده:
مریم بناهان‌قمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران علوم انسانی و اجتماعی، مهم‌ترین معضل انسانی قرن حاضر شیوع مشکلات و ناهنجاری های اخلاقی است که دامنگیر جوامع بشری شده است. این پژوهش به هدف بازشناسی مبانی فلسفی موجد بحران اخلاقی، بر مسئله مرجعیت زدایی اخلاقی پساساختارگرا متمرکز شده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی – استنباطی و با نگاهی تبارشناختی سعی برآن داشته است که ریشه ها و منشأ نظرات پساساختارگرایی در باره مرجعیت در اخلاق را در رویکردهای سلف -به هدف یافتن دلایل کانونی برنافتن مرجعیت در اخلاق- جستجو نماید. این مهم با بررسی نگاه به مرجعیت در سه دوره تاریخی پیش مدرن، مدرن و پسامدرن آغاز گردید؛ و در دو بخش: رویکردهای فکری زمینه ساز اندیشه مرجعیت زدایی اخلاقی؛ و نگرش های ارزشی موجد اندیشه مرجعیت زدایی اخلاقی پی گرفته شد. نتیجه به دست آمده حاکی از آن است که پساساختارگرایی با اتکای بر پیش فرض های: کثرت گرایی، شک و تردید، قدرت ستیزی، تحدید‌ناپذیری، زمینه بروز مرجعیت زدایی از اخلاق را فراهم آورده است. بخش دیگر این پژوهش تبیین نگاه اسلامی به مرجعیت اخلاقی و نقد مرجعیت زدایی اخلاقی پساساختارگرا از منظر تعالیم اسلامی با تکیه بر آرای علامه طباطبایی بوده است. در این بخش ابتدا تصریح شد که اسلام مرجعیت اصول اخلاقی را بر مبنای اصول اعتقادی توحیدی می پذیرد. پس از معرفی صور سه گانه مرجعیت (ایده، شخص و متن) و بیان تناظر هر یک از این صور، با یکی از ارکان مرجعیت اخلاقی در اسلام، و نیز عناصر تربیت اخلاقی؛ نقد مرجعیت زدایی اخلاقی پساساختارگرا از منظر موافقین رویکرد مرجعیت زدایی اخلاقی و پس از آن از منظر مخالفین مرجعیت زدایی اخلاقی در قالب نقد درونی؛ و سپس نقد بیرونی شامل: نقد مبانی فلسفی پساساختارگرا و نقد مولفه های مرجعیت، از منظر اسلامی انجام شد. نتایج حاصل از پژوهش در حوزه اسلامی آشکار می کند که مرجعیت اخلاقی مورد نظر اسلام در "اصول اخلاقی" مرجعیتی مطلق؛ و در"احکام و مصادیق"، مرجعیتی معتدل و قابل انعطاف؛ اما مشروط به عدم خروج از مدار مرجعیت توحیدی است.
بررسی و مقایسه ماهیت تربیتی تفکر انتقادی از دیدگاه اسلام و پساساختارگرایی
نویسنده:
بتول شاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه ماهیت تفکر انتقادی از دیدگاه اسلام و پساساختارگرایی می پردازد. تفکر انتقادی ،با بن مایه ی سنجش آرا ،افکار و ادعاها و همچنین تصمیم گیری صحیح،مورد مطالبه ی فیلسوفان و جامعه شناسان است و از طریق این دو گروه به علوم تربیتی و روان شناسی وارد شده و در کنار مفاهیم دیگری چون روش حل مساله و تفکر خلاق قرار گرفته است.فیلسوفان ،ذات فلسفه را تفکر انتقادی می دانند. پساساختارگرایی به عنوان یکی از شاخه های پست مدرنیسم د رپی نقد ساختارها و بنیان ها و مفروضات ساختارگرای و هر نوع اندیشه ساختارگرایانه است که این مهم بواسطهتفکر انتقادی و مولفه های آن صورت می گیرد.با توجه به اینکه آموزه های تربیتی و فرهنگی پسا ساختارگرا به سرعت در حال انتشار است بنابراین لزوم آشنایی مسئولین تربیتی با این آموزه ها امری انکارناپذیر است و با توجه به اینکه اندیشه و فرهنگ اسلامی ،به منزله ی امری ریشه دار در تاریخ این مرز و بوم ،محتوا و جهت مشارکت مردم را مشخص می سازد بنابراین نوع نگاه دو رویکرد به تفکر انتقادی ،روشهای تربیت تفکر انتقادی ،موانع رشد تفکر انتقادی و در پایان وجوه افتراق و اشتراک این دو رویکرد با استفاده از منابع موجود و از طریق روش تحلیل کیفی (روش بردی)استخراج و مقایسه گردیده است.نتایج پژوهش نشان می دهد که برخی ناهمخوانی ها در زمینه های مختلف از جمله نفی فراروایت ها ،نفی تمامی الگوها و اسوه های اخلاقی و لزوم نقد آنها از دیدگاه پساساختارگرایی در تضاد با تفکرات اسلامی و تناقض مبانی اسلامی با مبانی تفکر انتقادی و تقاوت د راهداف تفکر انتقادی از دیدگاه اسلامی با تفکر انتقادی از دیدگاه رویکردهای غربی است.همچنین تفکر انتقادی در پساساختارگرایی و کلیه مکاتب غربی در جهت اهداف لیبرالیستی و آزادی فردی است حال آنکه هدف از تفکر انتقادی در اسلام رسیدن به آرمان های الهی و انسانی است.
مبانی نظری تاثیرگذار بر روند نظریه‌های روابط بین‌الملل به سمت فرهنگ‌گرائی با تاکید بر پست‌مدرنیسم
نویسنده:
مریم سلیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در اواسط دهه ی هشتاد میلادی ادبیات نظری جدیدی در رشته روابط بین الملل ظهور کرد که با نظریه پردازانی چون، ریچارد کی اشلی، راب واکر، جیمز دردریان و... شناخته می شود. این ادبیات نظری تحت عناوین متعددی از جمله پسانوگرایی، پست مدرنیسم، شالوده شکنی، پساساختارگرایی و فرانوگرایی قرار گرفته که پیش از این تحت تاثیر و نفوذ رویه ها و آراء فلسفی نظریه پردازان فرانسوی چون، میشل فوکو، ژاک دریدا، ژان فرانسوا لیوتار و... قرار داشتند. در حوزه روابط بین الملل نیز، پساساختارگرایی(پست مدرنیسم)، اصول و بنیان های نظری رهیافت های روابط بین الملل مانند، عقلانیت، حقیقت محوری، انسان محوری، علم گرایی، شناخت امر واقع، حاکمیت، دولت ملت، قدرت و... را مورد هجمه ی خود قرار داد و با برخوردی شالوده شکن، درصدد بسط مبانی و اندیشه های نظری خود برآمد. بر این اساس بررسی و تبیین مختصری از نظریه پست مدرنیسم در آراء فلسفی و روابط بین الملل و هم چنین نقد های نظریه پردازان (پست مدرن) در ارتباط با اصول و بنیان های نظری(شناختی)، نظریات جریان اصلی (واقع گرایی و لیبرالیسم) و هم چنین تبیین نقش فرهنگ در نظریه پست مدرن روابط بین الملل درون مایه های اصلی می باشند؛در چند دهه‌ی گذشته، روابط بین‌الملل در معرض نداهای فزون یابنده‌ی يا هم رأی بوده است. با توجه به هم نهاده‌ی مقاومت در برابر یک رویکرد متمایز و ثابت،تنش های اخلاقی که در این تلاش‌های نومیدانه پیدا شده، به تجلیل تفاوت انجامیده است. برخی عدم توافق و تفاوت را از دید بن نگره ای به عنوان یک بیان نمونه‌ای جهانی تفکر پست مدرنیسم (پساساختارگرائی)به صورت یک ((تفسیر گرائی اصولی)) تعریف کرده‌اند. که از دید دردریان به عنوان یک حمله‌ی دیر صورت گرفته‌ی بنیادین طولانی به عرصه‌ی کانونی فرا نظریه ای رشته‌ی اشاره شده، به تصویر درآمده است که به واحدهای بنیادین (ذهن/ عین، واقعیت/ ارزش، خود/ دیگری) تفکر غربی پساروشنگری وارد آمده است.که به طور بدیل این بینش نظریه‌ای تقویت شده در دهه‌ی 1980 از یک موضع‌گیری که به بیشترین حد تحت تأثیر بحث های جامعه شناسی علم قرار دارد، نشأت می‌گیرد. بر این اساس از لحاظ معرفت شناسی، روش شناسی و هستی شناسی این نظریه پردازان انتقادی (پسانوگرا) در رویکردهای یافت باوران به شناخت، تردید روا می‌دارند و از تلاش‌هایی که برای صورت‌بندی احکام عینی و قابل وارسی تجربی درباره‌ی جهان طبیعی و اجتماعی صورت می‌گیرد زبان به انتقاد می‌گشایند و منکر روش علمی واحدی می‌شوند و ضمن برجسته ساختن اهمیت راهبردهای تفسیری، از تکثر رویکرد در قبال تولید دانش هواداری می‌کنند.
  • تعداد رکورد ها : 21