جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 27
ارزیابى حکمت خالده
نویسنده:
منصور مهدوى، حمید پارسانیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمت خالده به تعبیرى قلب سنت است؛ تا جایى که سنت گرایان آن را به مثابه محورى ترین مؤلفه سنت گرایى مطرح مى کنند. با این اوصاف به سراغ واکاوى و ارزیابى این مؤلفه تعیین کننده در گفتمان سنت گرایى رفته ایم. در این مجال بررسى پیشینه و ابعاد مابعدالطبیعى، انسان شناسى و اخلاقى آن را در کلام بزرگان سنت گرایى مدنظر قرار داده ایم. بررسى شاخصه ها و راه وصول به حکمت خالده از دیدگاه سنت گرایى امورى بودند که نمى توانستیم از آنها چشم بپوشیم. آن گاه در مقام وارسى نخست به محک عقل، روش و مبانى آن را کاویده ایم و سپس حکمت خالده را به گونه ویژه مورد مداقه قرار داده، نیز در مقام مقایسه، آن را با حکمت حقه سهروردى سنجیده ایم و نقاط تمایز آنها را نشان داده ایم.
صفحات :
از صفحه 101 تا 124
تأملی در روش‌شناسی فهم در فلسفۀ صدرالمتألهین
نویسنده:
پروین نبیان , محبوبه پهلوانی نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از آنجا که دغدغۀ صدرالمتألهین در مباحث فکری اغلب هماهنگی فلسفه با دین است و وی می‌کوشد تا نظام فکری متقنی را در عرصۀ دین ترسیم نماید، بررسی روش فهم حقیقت در فلسفۀ او مستلزم واکاوی جایگاه عقل و چگونگی به کارگیری آن در مباحث دینی است. روش او از سویی با تفکر شهودی‌اش پیوند می‌خورد و از سوی دیگر، به مدد عنصر تشکیک، نظام فکری او نظامی ذومراتب می‌گردد که در آن عقل برای فهم حقیقت، چندین مرتبه می‌یابد. میان این مراتب (عقل استدلالی، عقل شهودی) هماهنگی وجود دارد و ملاصدرا برای فهم هر مرتبه از حقیقت، به مرتبه‌ای از عقلِ متناسب با آن رجوع می‌کند تا با بررسی ریزمسائل معرفتی دینی به تبیین شاخصه‌های تفکر خود و اثبات مدعای جمع میان عقل و نقل بپردازد. در نظام فکری صدرایی شهود مبنای درک حقیقت است و استدلال مؤیدی بر آن. از این رو، در جستار حاضر می‌کوشیم تا جایگاه این دو را در ادراک حقیقت و نسبتشان را با آموزه‌های وحیانی بررسی کنیم و به این نتیجه برسیم که در منظومۀ فکری ملاصدرا نه تنها از اعتبار آموزه‌های وحیانی کاسته نشده، بلکه به گونه‌ای مدون و مستدل به حل معضلات و شبهات معرفتی دینی پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 117 تا 136
حکمت خالده و وحدت متعالی ادیان؛ نقد اندیشه سیدحسین نصر
نویسنده:
جواد دانش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله، درصدد نقد و بررسی اندیشه سیدحسین نصر در زمینه پارادایم «وحدت متعالی ادیان» در حکمت خالده است. دیدگاه نخبه‌گرا و سنّتی مبتنی بر حکمت خالده، بر آن است که معرفت، امری مقدّس و برآمده از عقل شهودی می‌باشد. از این نگاه بر خلاف فلسفه متکی بر عقل استدلالی که سرشتی غیرمتکثره و وحدانی دارد، دین بسان وسیله‌ای است که انسان را به خدا پیوند می‌دهد. حال آنکه سنّت، محتوای دین را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌سازد. در این منظر، ادیان دارای باطن یکسانی بوده، اختلاف ظاهری آنها، در نهایت به ظرفیت‌های مختلف بشری و سرانجام تجلّیات گوناگون حق، برمی‌گردد. دست‌کاری آدمیان نیز اگرچه در سایه دین اسلام با سهولت بیشتری تأمین می‌شود، اما تمامی ادیان به مثابه راه‌های پرفراز و نشیبی‌اند که سرانجام انسان را به قلّه سعادت و کامیابی می‌رسانند که در نتیجه، نفس در یک مرتبه بهجت‌آمیز وارد بهشت ابدی می‌شود. در این مقال، مؤلفه‌هایی همچون ترس، محبت و معرفت و یا تأکید بر سعادت و فضیلت مطرح که جملگی مبیّن این وحدت باطنی و مابعدالطبیعی میان ادیان است.
ارزیابی انتقادی دو رویکرد اخلاق فلسفی و عرفانی خواجه نصیر الدین طوسی، مطالعه‌ی موردی اخلاق ناصری و اوصاف الاشراف
نویسنده:
حسن حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده فارسیدر این رساله ارزیابی دو رویکرد حداقلی و حداکثری به اخلاق از منظر حکیم متأله، خواجه‌نصیرالدین‌طوسی در آثار تألیفی «اخلاق ناصری» و «اوصاف الاشراف»، مورد توجه قرار گرفته است. رویکرد حداقلی به اخلاق که در عقل فلسفی بروز و ظهور می‌یابد، مبتنی بر کسب فضایل و ترک رذایلی است که در نهایت می‌خواهد با تأکید بر اصولی چون اعتدال، باور به مبدأ و معاد و فضیلت ایمان و در پرتو اندیشه و استدلال، یک انسان وارسته به‌تمام‌معنا و فرمانروا بر شهوت و غضب خود تربیت کند. ساختار اصلی این رویکرد بیشتر تابع حکمای مشاء است که به شناخت عقلیِ مسائل ارزشی همچون حسن و قبح افعال و رابطه باید و نبایدها با هست و نیست‌ها باز می‌گردد. البته در تبیین مفاهیم و گزاره‌های اخلاق فلسفی با پاره‌ای از نظریه‌های معاصر «فلسفهاخلاق» همانند فضیلت‌مداری، اعتدال‌محوری، غایت‏گرایى، سعادت‌طلبی و عقل‌گرایی نیز همخوانی زیادی دارد. اما خواجه‌نصیر در رویکرد حداکثری به اخلاق بر گونه‌ای شهودگرایی با مرکزیت دل، تأکید دارد. فنای فی‌الله و دیدن آفرینش به‌دیده‌زوال‌و‌نیستی از اهداف‌نهایی آن به‌شمار می‌آید. روش شناسی این رویکرد تمایل زیادی به شیوه ترکیبی دو مکتب مشاء و اشراق پیدا می‌کند و تفاوت عمده آن با رویکرد دیگر در مبانی معرفت‌شناختی آشکار می‌گردد با این حال شباهت عمده هر دو‌رویکرد بیشتر در مبانی هستی‌شناختی، خدا‌شناختی و انسان‌شناختی یافت می‌شود. در مقدمه رساله حاضر به طور مختصر درباره خواجه نصیرالدین طوسی، زندگی و اهمیت او و نیز سابقه علمی و رویکرد او به اخلاق توضیح داده شده است. در فصل‌های اصلی رساله به ترتیب تحلیل و ارزیابی مفاهیم کلی و سپس مفاهیم خاص اخلاق فلسفی و اخلاق عرفانی، تحلیل و ارزیابی مبانی دو نظام اخلاق فلسفی و عرفانی بر اساس مبانی معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی، خدا‌شناختی و انسان‌شناختی، به طور جداگانه و به روش تطبیقی و با تأکید بر دو اثر یاد شده مورد بررسی، تحلیل و نقد قرار گرفته است.کلمات کلیدی:خواجه‌نصیرالدین‌طوسی، اخلاق‌ناصری، اوصاف‌الاشراف، اخلاق‌فلسفی، اخلاق‌عرفانی، عقل‌شهودی
بررسی تطبیقی نبوت از دیدگاه فارابی و اسپینوزا
نویسنده:
کبری محمدپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
باور به نبوت، بعد از اعتقاد به خداوند، مهم‌ترین تکیه‌گاه عقیدتی ادیان ابراهیمی است. از نظر فارابی و اسپینوزا نبوت و وحی حقایقی هستند که از عالم غیب به بشریت افاضه شده و برای اقناع و هدایت و به سعادت رساندن عامه مردم ضروری‌اند؛ زیرا عامه مردم مستعد خیال‌اند و توانایی درک عقلی و فلسفی بسیاری از مسائل را ندارند. کمال تخیل، مهم‌ترین ویژگی انبیاست وزبانِ آن؛ یعنی ‌تمثیل، استعاره و خطابه ‌برای توده‌ها مناسب‌تراست. از طرفی تعلیمات اخلاقی پیامبران موافق عقل سلیم است و از این ‌رو وحی و عقل(دین‌و‌فلسفه) متعارض یکدیگر نیستند. در نظر فارابی نبوت انبیا ناشی از کمال تعقل و تخیل آنان است، بنابراین انبیا هم فیلسوفند و هم نبی. انبیا، هم از راه قوه ناطقه و هم از راه قوه متخیله با مجاری فیض الهی در ارتباط هستند. از نظر اسپینوزا نیز نبوت یا وحی، معرفتی است که خداوند بر انسان نازل کرده‌است. در نبوت، حقیقت در قالب زبانی تخیلی در‌آمده‌است و از این‌ رو کارکرد نبوت مربوط به تخیل است. پیامبران از جهت داشتن قوه خیال شبیه قانونگذاران وسیاست‌مداران هستند. اسپینوزا انبیا را فیلسوف بشمار نمی‌آورد، یعنی انکار می‌کند که آنان واجد توانایی‌های عقلی برجسته‌ای باشند. بنابراین در نظر وی، کتب آسمانی تورات وانجیل را نمی‌توان متونی فلسفی قلمداد کرد. در نظر اسپینوزا انبیا نسبت به همه‌ چیز علم نداشتند، آنها بی‌تردید بشر بودند، با تمامی ویژگی‌ها و لوازم بشریت. و از این حیث علم و آگاهی آنها نسبت به مباحث نظری، حدود و ثغوری داشته‌است. آنچه که موجب تمایز این پیامبران از مردمان معمولی می‌شود، نه برجستگی‌عقلانی آنها، بلکه نیل به مقام دریافت وحی و پاکیزگی و تقوای اخلاقی‌شان است.
اتحاد عقل، عاقل و معقول از دیدگاه فلوطین و ملاصدرا
نویسنده:
محمدرضا عیسی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به تبیین دیدگاه‌های فلوطین و ملاصدرا در مورد اتحاد عقل، عاقل و معقول می‌‌پردازد که از مباحث معرفت‌شناسی است، زیرا درصدد تبیین ماهیت علم است.پس از بیان کلیات، در فصل دوم، دیدگاه فلوطین بیان می‌شود. به نظر وی عقل، عاقل و معقول در عقل کلی و حقیقی متحدند و وحدت عقل به این معناست که با موضوعش یکی است؛ پس عقل که ذاتی عاقل دارد، عاقل صرف نیست، بلکه هم عاقل است و هم معقول.در فصل سوم دیدگاه ملاصدرا اینگونه بیان می‌ شود که هر ادراکی اعم از حسی یا عقلی فقط به طریق اتحاد بین مدرِک و مدرَک است. نفس در مقام حس با صورت محسوسی که در ذات خود ایجاد کرده متحد می‌گردد و حاس و محسوس یکی است و در مقام عقل با صور عقلی متحد می‌گردد. پس عقل، عاقل و معقول با هم اتحاد دارند.فصل چهارم به وجوه اشتراک و اختلاف می‌پردازد: اشتراک نظرشان این است که نه تنها عاقل و معقول اتحاد دارند، بلکه حاس و محسوس، متخیِّل و متخیَّل و به طور کلی مدرِک با مدرَک متحدند.ملاصدرا نظر فلوطین را در اتحاد عاقل و معقول در علم خداوند به اشیاء، جدا از نظر خود می‌داند. به نظر فلوطین علم حق به موجودات این است که ذات خداوند در عین وحدت به نحو پیشین با صور عقلی اشیاء متحد است، تفاوت مدعایشان بدین نحو است که اولاً ملاصدرا این مدعا را بر اساس اینکه وجود خداوند وجودی برتر از ماهیات است تبیین کرده؛ برخلاف فلوطین که با مبانی فلسفی خود آن را تبیین می‌کند، ثانیاً بنابر مدعای فلوطین علم ذاتی خداوند به اشیاء فقط شامل ماهیات آنهاست نه وجوداتشان، مگر بالعرض. در حالی که بنابر مدعای ملاصدرا علم مذکور اولاً و بالذات شامل وجودات اشیاست، ثانیاً و بالطبع شامل ماهیات آنها.تفاوت دیگر اینکه ملاصدرا با تمسک به قاعده تضایف، حرکت جوهری و... بحث اتحاد عاقل و معقول را استدلالی کرده است.
ارتباط ایمان و عقلانیت از منظر استاد مطهری و دکتر نصر
نویسنده:
الناز طزری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دکتر نصر و استاد مطهری معتقد هستند که بین عقل وایمان همیاری و دادوستد عمیقی است و این دو را در راستای هم می دیدند و رابطه آنها را لازم و ملزوم هم معرفی می کند،با وجود قرابت های زیادی که در مورد مسئله ایمان و عقلانیت این دو بزرگوار دارند جهت افتراقی هم در آثار این دو اندیشمند دیده می شود،فهم دکتر نصر از فرهنگ اسلامی سنت گرایانه است در حالی که استاد مطهری رگه های از تجدد در آن دیده می شود و او از ابتدا به عقل استدلالی نظر داشته که ابزار آن را قیاس وبرهان معرفی می کند. شناخت از نظر وی شناخت عقلی و فکری است،ومعتقد است شناخت قلبی و فطری به تنهایی کافی نیست.در حالیکه معرفت شناسی دکتر نصر مبتنی بر عقل شهودی که ریشه در قلب انسان،در برابر عقل استدلالی که ریشه در ذهن انسان است،قرار دارد و معتقد است عقل شهودی – اشراقی چنان با معنویت گره خورده است که آموزه های عقلی استدلالی در آن هیچ راهی ندارد و نمی توان اسلام را با عقل استدلالی هم معادل گرفت.
اعتماد یا عدم اعتماد افزایی فلسفه و حقیقت فلسفی از دیدگاه ملاصدرا و که یرکگور
نویسنده:
علی نورمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اگر نیم نگاهی به نظرات فیلسوفان مختلف بیندازیم، تعارضات و اختلافات بی شماری را در آن ها مشاهده خواهیم نمودکه گاهی این اختلافات، پایه ای و اساسی است. شاید به جرأت بتوان گفت که نمی توان دو فیلسوف با نظرات کاملاً مشابه یافت. با توجه به مطالب فوق، در این پژوهش به دنبال جوابی برای سوالات ذیل، از دیدگاه ملاصدرا و که یرکگور هستیم.آیا «فلسفه» قابل اعتماد است و «اعتماد» را افزایش می دهد؟آیا «فلسفه» باعث اطمینان خاطر می گردد؟آیا «حقیقت فلسفی» وجود دارد؟«حقیقت فلسفی» چیست؟ ...از آنجا که پایه و اساس همه ی علوم در ارتباط با فلسفه است، بنابراین تا وقتی که فلسفه از لحاظ «اعتماد» و «حقیقت فلسفی» روشن نگردد، نمی توانیم به علوم مختلف اعتماد نماییم.با مطالعه ی این پژوهش در خواهیم یافت که ملاصدرا «فلسفه» را عامل کمکی و معد برای دسترسی به حقیقت عینی، و تا حدودی قابل اعتماد می داند، او معتقد است که عقل و فلسفه می توانند کلیات وجود،مفاهیم و ماهیات را درک نمایند، اما «فلسفه» نمی تواند به کُنه عینی اشیاء دست یابد. بلکه باید از طریق کشف و شهود به آن ها رسید. که یرکگور نیز نظری مشابه ملاصدرا دارد و می گوید: «فلسفه» به ماهیات می پردازد، نه به وجود انسانی. وی به «فلسفه» نمی پردازد؛ بلکه به اگزیستانس یا منِ انسانی توجه نموده است، و می گوید: «حقیقت» تنها از طریق کشف و شهود قابل شناخت می باشد،
انسان شناسی حکمت خالده به روایت سید حسین نصر
نویسنده:
عبدالله نصری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سید حسین نصر، یکی از طرفداران حکمت خالده است که با نقد دنیای متجدد، می‌کوشد معرفت قدسی را جای‌ گزین مدرنیسم سازد. از نظر وی، «خالده» معرفتی است که درون همه ادیان و سنت‌ها وجود دارد. لازمة سنت‌گروی، اعتقاد به یک امر قدسی است که نه تنها مرجعیت فکری انسان‌هاست که در رفتار آن‌ها نیز تجلی می‌یابد. معرفت شناسی نصر، معرفتی است مبتنی بر عقل شهودی و نه عقل استدلالی. فعلیت عقل شهودی نیز با وحی است، نه علوم اکتسابی. معرفت قدسی برای آدمی، آزادی بخش است؛ زیرا که همة وجود او را در بر می‌گیرد. ریشه این معرفت قدسی نیز در انسان شناسی نصر نهفته است که انسان را موجودی حامل امر قدسی می‌داند. به باور وی آنگاه که آدمی در بهشت برین بود، از این معرفت قدسی برخوردار بود، ولی با هبوط به دنیا، آن معرفت را از دست داد. نتیجه این هبوط آن شد که آدمی اشیاء را در حالت غربت و انفصال می‌بینید؛ نه وحدانی و در ارتباط با حق. بر خلاف دیدگاه نصر، در دورة جدید، این انسان شناسی تغییر یافته است و معرفت پاره پاره‌‌ای از انسان عرضه می‌شود. باید ریشة ضعف‌های انسان شناسی جدید را در بی‌توجهی به معرفت قدسی و نگاه کمیت گرایانه به انسان و جهان دانست. قداست زدایی از معرفت و پیدایش علم جدید سبب شد ساحت ذوقی وجود انسان به فراموشی سپرده شود و آدمی از مرکز کلی وجود جدا گردد.
  • تعداد رکورد ها : 27