جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی آمیختگی اسطوره و تاریخ در بخش میانی شاهنامه
نویسنده:
محمد دست برز
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شاهنامه به دو بخش اسطوره ای و تاریخی تقسیم می شود. دوره اساطیری از ابتدای شاهنامه تا پایان عهد کی خسرو است و بخش تاریخی شاهنامه از پادشاهی اسکندر تا پایان کار ساسانیان را در بر می گیرد. چون خط آغاز و پایان دوره ها در شاهنامه کاملاً مشخص نیست فاصله این دو دوره را دوره آمیختگی می نامیم.این دوره شامل مسائل پایان کار کی خسرو تا پادشاهی دارای دارایان است.در این بخش که دوره میانی شاهنامه نامیده می شود، سعی شده استسنت های سیاسی همچون کین خواهی، پیوند دین و دولت، اصالت تخمه و نژاد، رابطه بین شاه و پهلوان، فرد گرایی ،کارکرد و الگویشخصیت های بخش میانی، بررسی گردد، تفاوت و شباهت آن ها با دوره هایقبل و بعد سنجیده شود. این کار برای تشخیص دوره های شاهنامه و چگونگی آمیختگی اسطوره و تاریخ در بخش میانی صورت گرفته است. شخصیت های این دوره در عین اسطوره ای بودن، کارکردی تاریخی دارند. جانشینان کی خسرو هر چه از او دور می شوند به تاریخ نزدیک تر می شوند. در این پژوهش با بررسی تحولات ادبیات حماسی و تفاوت آنها با متون دینی به این نتیجه می رسیم که هر کدام کارکردی متفاوت دارند. حوادث و ماجراهای پیرامون اشخاص در حالی که گسترده تر می شوند، رنگ و بوی هر زمان نیز در آن ها منعکس می گردد. روایات درباره گشتاسپ، ارجاسب تورانی و اسفندیار در شاهنامه نسبت به آثار قبلی گستردگی بیشتری دارد. در این تحقیق سعی شد ه است تا آمیختگی اسطوره و تاریخ در دوره میانی بررسی گردد و حد و مرز مشخصی بدان ها داده شود.
بررسی و تحلیل تجلی کهن الگوی "ایزد بانو- زن - مادر" در تمدنهای کهن
نویسنده:
تینا بنی هارونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله نگاهی است به اساطیر و الهه های متنوع درایران، بین النهرین، هند، مصر، یونان و روم و باورهای قومی پیرامون آنها.این ایزدبانوان، سمبل بسیاری از عناصر هستی از جمله زمین، زایندگی و رستنیها بوده که بیان چیستی، مفهوم و محتوای این نقشمایه از ایزدبانوها در گستره پیش از تاریخ و ارتباط آن با اسطوره‌های کهنتر و سیرتکاملی آنها و بررسی وجوه اشتراک و افتراق میان آنها درتمدنهای کهن مورد نظر نگارنده میباشد. فصل دوم و سوم شامل تعریف اساطیر و کارکرد و بررسی منشأ، خصوصیات و مولفه‌های اسطوره‌ها و ارتباط آنها با تاریخ و دین با نگاهی به کتب مقدس، نظریه های پیرامون اسطوره ‌شناسی زن و نقش سمبولها در شکلگیری یک اسطوره و پیوند آن با اصل مادینه هستی و ویژگیهای عام نیروی مونث است.همچنین با نگاهی به پیکره‌های ساخته شده از زنان و علل ساخت پیکره زن در فرهنگهای پیش از تاریخ به اشکال عادی و حیوانات، نگارنده به دنبال کارکرد ویژه قدرت مقدس زنانه در آنهاست. در فصلهای بعد به ترتیب به اساطیر ایران پیش از تاریخ و تمدنهای مختلف ایران از دوران مادها تا ساسانیان و در پی آن به معرفی ایزدبانوهای مختلف ایرانی و ویژگیهای زن در شاهنامه و سپس تجلی "کهن الگوی" زن درتمدنهای تاریخی بین النهرین، هند، مصر، یونان و روم مورد بررسی قرار گرفته است.این پژوهش به شکل توصیفی بوده و اطلاعات لازم آن از طریق مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات اینترنتی و از منایع و کتب معتبر استخراج شده است.نتیجه گیری این پژوهش با مقایسه ایزدبانوان تمدنهای باستان صورت گرفته است و بیانگر این مطلب است که اسطوره ها تنها از لحاظ پوسته بیرونی متفاوت به نظر می آیند،اما جوهردرونی آنها یکی است و همگی آنها بر مبنای ذات بشری انسانها ساخته و پرداخته شده اند.
بررسی تطبیقی رقص سماع و رقص شیوا
نویسنده:
الهام کیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رقصدر لغت به معنی لعب ، بازی و پایکوبی است. در اصطلاح، رقص به حرکات موزونی گفته می‌شود که بطور فردی یا گروهی و متناسب با آهنگ و به منظور خاصی انجام می‌گیرد. در میان مردم اولیه رقص در بیشتر اوقات حالت تقلیدی داشته و از تقلید حرکات حیوان و انسان تجاوز نمی کرده است، رفته رفته این هنر مترقی شد و به وسیله آن افعال و حوادث موضوع تقلید در رقص قرار داده شدند.از دیدگاه هنر، زبان رقص، زبان نماد و نشانه است و وسیله‌ای برای ارتباط ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است؛ به نظر می‌رسد که وجود زبان و نشانه‌های موجود در حرکات رقص در میان انواع دیگر غیرانسانی (جانوران) می‌تواند مفهوم و کارکرد رقص و زبان آن را، حتی عمیق‌تر از آنچه در اذهان است نشان بدهد. رقص تنها عرصه‌ای است که در آن نحوه زندگی و زیست، در عالی‌ترین و خالص‌ترین سطح بیان می‌شود چرا که رقص ظهور شدیدترین احساسات و شورهای برآمده از ادراکات درونی عاملان آن از معنای زندگی و فلسفه هستی می‌باشد.از جمله مهمترین رقص‌های آئینی – اسطوره ای که از دیرباز تاکنون مورد توجه پیروان خاص خود بوده است می‌توان به دو رقص مهم سماع در ایران و شیوا در هند اشاره نمود. که در تحقیق حاضر سعی شده است با استفاده از روش مطالعه تطبیقی به بررسی و نقد این دو رقص بخصوص اشتراکات آنها پرداخته شود.نتیجه بررسی این دو رقص نشان می دهد که هر دو ریشه مشترک فرهنگی هندواروپائی دارند و نشان دهنده فلسفه باورهای دینی پیروان آنها می باشند. با بررسی بیشتر این دو به رابطه عمیق پیروان این آیین هابا مبدأ آفرینش پی می بریم.
بررسی کارکرد اسطوره و روایت در دیوان حکیم نزاری قهستانی
نویسنده:
ملیحه صحرانورد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حکیم نزاری قهستانی از گویندگان بزرگ اسماعیلی مذهب نیمه دوم سده هفتم و آغاز قرن هشتم است. از جمله مهم‌ترین آثار نزاری، می‌توان به دیوان اشعار او اشاره کرد. از آن‌جا که کاربرد روایات دینی و اساطیری نقش مهمّی را در شاعرانه نمودن کلام نزاری ایفا می‌کنند، در این تحقیق سعی شده بدین موارد پرداخته شود. بدین جهت، ابتدا کلّ دیوان اشعار وی بررسی شده و نمونه‌های مربوط به کاربرد اساطیر و روایات ملّی، تاریخی و دینی استخراج شده و در نهایت مورد بررسی قرار گرفته‌اند، تا راز ماندگاری اشعار حکیم نزاری قهستانی بیشتر آشکار گردد. در دیوان او تا حدودی اساطیر ملّی وعناصر تاریخی و بیشتر اساطیر دینی استفاده شده است.
بررسی تحلیلی و تطبیقی نظام خدایان ودایی
نویسنده:
ابراهیم چاوه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وداها از نظر هندوان در حکم متون شروتی و یا وحیانی هستند. این متون که بر تمامی احوال و مراحل زندگی افراد حاکم است شامل سروده‌هایی است که بیشتر در مدح خدایان سروده شده است. این خدایان و نیز سرودهای ودایی مورد تحقیق و بررسی هندشناسان مختلفی قرار گرفته است و به همین خاطر نیز در مورد تقسسیم‌بندی خدایان و نظام حاکم بر آنها نظرات گوناگوی ابراز شده است. چرا که هر یک از این دانشمندان خدایان را بر اساس ملاکهای مختلفی طبقه بندی کرده‌اند. مهمترین و قدیمی‌ترین این نوع تقسیم بندیها طبقه‌بندی خدایان بر حسب ارتباط آنها با مراتب عالم است که آنها را به سه دسته‌ی آسمانی، فضایی و زمینی تقسیم می‌کنند. یاسکا، مفسر معروف وداها، این تقسیم‌بندی را پذیرفته و به آن اشاره کرده است. عده‌ای دیگر آنها را بر اساس کارکرد و وظائف هر خدا طبقه‌بندی کرده و آنها را شامل سه دسته‌ی خدایان فرمانروا، جنگجو و سودرسان می‌دانند. نوع دیگر از دسته‌بندی این خدایان طبقه‌بندی آنها بر حسب ارتباطشان با جنبه‌ها و بخش‌های مختلف طبیعت است. طبق این تقسیم‌بندی خدایان به نورانی، غیر نورانی و بینابینی تقسیم می‌شوند. تعداد خدایان (گروهی، دوگانه و فردی بودن آنها) و شمایل نگاری آنها نیز از نظر برخی از هندشناسان جهتی برای تقسیم‌بندی خدایان است.در این رساله ضمن بررسی این تقسیم‌بندی‌ها و مقایسه‌ی آنها با یکدیگر تقسیم‌بندیهای کلی و جامع را از تقسیم‌بندی‌های فرعی و جزئی تفکیک نموده و در نهایت به این دریافت رسیده‌ایم که این تقسیم‌بندی‌ها نه تنها با یکدیگر منافاتی ندارند بلکه می‌توانند مکمل همدیگر نیز به حساب آیند.
بازشناسی شخصیت‌های اسطوره‌ای، مذهبی و نمادهای آنان در آثار هنری و معماری دوره ساسانی
نویسنده:
سجاد نوید
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اساطیر و باورهای دینی دو عنصر جدا نشدنی هر جامعه ی انسانی می باشند که از اندیشه، احساسات و نگرش افراد آن جامعه شکل می گیرند. از آنجایی که این باورها از محبوبیت عمومی برخوردار بوده و به گونه ای برای زمانی طولانی کارکرد خود را حفظ می کرده تاثیرشان در سطوح مختلف هر جامعه ای دیده می شود. آثار هنری مهمترین تجلی گاه تفکرات جوامع انسانی محسوب می شوند که از گذشته های بسیار دور نگاره هایی را در ارتباط با اساطیر و باورهای دینی به همراه داشته اند. امپراتوری ساسانی یکی از دوران درخشان ایران باستان می باشد که در آن هنر به اوج شکوفایی خود می رسد. از آنجایی که ساسانیان چهارچوب نگرش سیاسی خویش را بر پایه ی اتحاد دین ودولت قرار دادند نمادهای مذهبی و ملی به تعداد قابل ملاحظه ای در آثار هنری این عصر، چه از نظر معماری و چه از نظر ساخت اشیاء و به خصوص فلزکاری به عنوان نوعی تبلیغات سیاسی و دادن مشروعیت الهی به پادشاهان این سلسله قابل مشاهده است که در این پایان نامه به آن پرداخته خواهد شد.
تحلیل و بازخوانی برخی از غزل‌های شمس براساس مکتب روانکاوی کارل گوستاو یونگ
نویسنده:
مریم اسمعلی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امروز بررسي‌ متون ادبي براساس نقد روانشناسانه يكي از رايج‌ترين انواع نقدهاست. در اين ميان يكي از مكتب‌هاي مورد توجه منتقدان ادبي، مكتب ‌روانشناسي ‌تحليلي كارل‌گوستاو يونگ است. از رهگذر رشد اين مكتب و توجه وافر يونگ به اسطوره‌ها و كهن‌الگوها، نقد ديگري به نام نقد كهن‌الگويي يا نقد اسطوره‌اي در ميان منتقدان رواج يافته است. آن‌چه در اين رساله مورد توجه است، بازخواني برخي از غزل‌هاي شمس مبني بر آرا يونگ و مبتني بر نقد روانشناسانه و اسطوره‌گراست.به نظر ما شباهت ديدگاه‌هاي يونگ با مولانا در غزليات شمس به سه بخش تقسيم مي‌شود. بخش نخست شامل كهن‌الگوها مي‌شود. يونگ بود كه به وجود ضمير مشتركي در همه‌ي آدميان اصرار ورزيد و محتويات اين ضمير را Archetype يا كهن‌الگو ناميد. از نگاه يونگ كهن‌الگوها گوناگون‌اند؛ اما مهم‌ترين آن‌ها عبارت‌اند از: نقاب، سايه، آنيما، آنيموس، پيرخردمند و خود. از آن‌جا كه زبان مولانا در غز‌ل‌ها، به‌ گفته‌ي مناقب‌نويسان و شواهد حاضر در متن، زباني نينديشيده و بيش‌تر شبيه به اعتراف‌هاي شيدايي بر تخت روانكاو است، بارزترين نمود اين كهن‌الگوها را مي‌توان در غزل‌هاي شمس يافت. مولانا در نمود بخشيدن اين كهن‌الگوها از رمز استفاده مي‌كند. اين بخش نگاه ما مبتني بر نقد اسطوره‌اي است. بخش ديگر به شيوه‌ي آفرينش هنري باز مي‌گردد. يونگ شيوه‌ي آفرينش هنري را به دو بخش روانشناسانه و ديده‌وارانه تقسيم مي‌كند. شيوه‌ي روانشناختي، شيوه‌اي است كه از خودآگاهي سرچشمه گرفته است و در برگيرنده‌ي تجربيّات عادي و جاري زندگي‌ و منطقي‌تر است. اما شيوه‌ي آفرينش ديده‌ورانه برخاسته از ناخودآگاه و در وراي عقل و انديشه و برتر از درك آدمي است. شيوه‌ي ديده‌ورانه دقيقاً همان شيوه‌اي است كه بر مولانا در سرودن غزل‌ها عارض شده است. در اين بخش نگاه ما هم مبتني بر نقد اسطوره‌اي است، هم نقد روانشناسي.بخش سوم شامل بررسي ديدگاه يونگ در مورد دين و خداست. يونگ، خدا را يك كهن‌الگو مي‌داند. او مفهوم خدا را در دو سطح شكل كهن‌الگويي و محتواي كهن‌الگويي مطالعه مي‌كند. خدا در دو سطح مورد نظر نيز در انديشه‌ي مولانا و غزل‌هاي شمس نمود يافته است. البته لازم به ذكر است در اين مورد ميان آرا علمي يونگ و باورهاي ديني مولانا، تفاوت‌هايي به چشم مي‌خورد. در اين بخش نيز، نقد اسطوره‌اي به همراه نقد روانشناسي مورد توجه است.