جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 27
رابطه دین و فلسفه نزد مارسیلیو فیچینو
نویسنده:
معصومه سلیمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی مسأله انتصاب و انتخاب امام معصوم (ع) و نقش مردم در تعیین آن
نویسنده:
ضمیر حیدر رضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله انتصاب یا انتخاب امام، همواره بخشی از مباحث کلامی مذاهب اسلامی را به خود اختصاص داده است و پژوهش حاضر نیز با روش توصیفی و تبیینی به بررسی نقش مردم و جایگاه بیعت در این مسأله پرداخته است. متکلمان اسلامی، امامت را به "ریاست و رهبری جامعه اسلامی در زمینه امور دنیوی و دینی" تعریف کرده‌اند؛ و بیعت نیز به‌معنای پیمان بستن برای فرمان‌بری و اطاعت است، و بررسی تاریخی و عرفی نشان می‌دهد که کارکرد آن برای تثبیت حکومت است نه مشروعیت بخشی به آن. رویکرد اهل سنت در مسأله امامت، رویکردی سیاسی است و به همین دلیل آن‌ها امامت را به عنوان مسأله‌ای فرعی و درون دانش فقه مورد بررسی قرار می‌دهند و حتی در بعد کلامی هم متأثر از این رویکرد هستند. به همین دلیل، انتخاب امام را به عنوان واجب شرعی، و پذیرش آن را به عنوان واجب کفایی مورد بحث قرار می‌دهند. اما کلامی بودن مسأله امامت نزد شیعه، رویکردی متفاوت را در مسأله امامت پدید می‌آورد. امامت در تصویر شیعی، تداوم نبوت بوده و برخوردار از هویتی است که آن را لطف الهی و مأموریت آسمانی در هدایت و مدیریت جامعه دینی قرار می‌دهد، پس کسی غیر از خدا نمی‌تواند او را تعیین نماید. دیدگاه رایجی هم که حکومت را منحصر در دو نوع دموکراتیک و دیکتاتوری می‌داند، دیدگاه جامعی نیست زیرا حکومتی که از ناحیه خدا تعیین می‌شود، به‌دلیل آن‌که انسان در مقابل خداوند اصلا حقی ندارد، در این مباحث نمی‌گنجد. اما اسلام در سایر زمینه‌ها اختیارات و حقوقی را برای مردم قرار داده است که از جمله می‌توان به حق آزادی، حق برائت، و اصل مساوات زن در برابر قوانین الهی اشاره کرد. همچنین حکومت دینی موظف است که نسبت به هدایت مردم، رفاه و آسایش، آموزش و تربیت آنان اقدام نماید.
راههای اثبات خداوند از دیدگاه شهید مطهری
نویسنده:
حسین‌علی بشیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
درباره اثبات‌پذیری وجود خدا و عدم آن، نظریات و دیدگاه مختلفی وجود دارد که مورد نفی و اثبات قرار گرفته‌اندو حتی در اثبات و عدم اثبات خدا برخی سکوت اختیار کردند.در این میان دیدگاه مطهری بر اثبات‌پذیری آن است که البته ایشان راههای اثبات وجود خدا را به طورکلی به سه نوع تقسیم کرده است: الف)راه‌دل و فطرت ب)راه حس و تجربه ج)راه عقل و فلسفه. راه قطری بودن خداشناسی و خداخواهی به دو معنی است 1-گاهی انسان به مجرد توجه به نظام و انتظام عالم هستی، به حکم عقل فطری به وجود خدای متعال اعتراف و اعتقاد دارد؛بدون اینکه به صغری، کبری و استدلال احتیاج داشته باشد.2-گاهی انسان از نظر روحی و روانی یک نوع کشش، تمایل و عشق و جاذبه‌ای به خدا دارد که در صورت اول به عنوان فطرت عقل یاد می‌شود و در صورت دوم به عنوان فطرت دل و ضمیر و خمیرمایه خوانده می‌شود. اصل خلقت و حدوث موجودات با نظام و تشکیلاتی که در اصل ساختمان آنها به چشم می‌خورد همراه با هدایتها و رهبریهای مرموز عجیب و غریبی که در آنها مشاهده می‌شود ما را تا مرز ماوراء‌طبیعی می‌رساند که عالم هستی مسخر یک موجود مافوق طبیعی است. حالا خود آن موجود مافوق طبیعی واجب‌الوجود بالذات است یا واجب‌الوجود بالغیر. دیگر راه حس و تجربه توان نفی و اثبات آن را ندارد بلکه عهده‌دار نفی و اثبات آن براهین عقلی و فلسفی است که به شکلهای گوناگون تقریر شده‌اند. البته شهید مطهری همانطوریکه اصل راههای خداشناسی را بطورکلی به سه دسته تقسیم نموده است، براهین عقلی و فلسفی را هم به نوبه خودش به سه قسم دسته‌بندی کرده است:1-برهان ارسطویی که به عنوان برهان محرک اول یاد می‌شود2-برهان بوعلی سینا که همان برهان امکان وجوب است و بوعلی آن را به عنوان برهان صدیقین هم خوانده است.3-برهان ملاصدرا که برهان صدیقین خاص خود صدرالمتألهین است که بر اصالت وجود استوار است.
نگره های عمده در پیوند دین و فلسفه
نویسنده:
مهدی افضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشتار در پی این هستیم که نسبت میان دین و فلسفه- که تحت عناوین چون رابطه عقل و وحی، دین و فلسفه، تعقل و ایمان، عقل و اعتقاد و ... مطرح شده است- را به کاوش بنشینیم و نظرگاه های متفکران پیرامون موضوع را مطرح و نقد و ارزیابی نماییم تا روشن شود که این دو، چه نسبت با هم دارند، آیا متعارض اند یا تعامل دارند و یا اصولا بگونه ی اند که سخن از تعارض و تعامل در آنها بی معنی است؟ چنانکه باید روشن شود که در صورت تعارض دین و فلسفه چه کار باید کرد، آیا دین مقدم است یا عقل یا تفصیلی در کار است؟ اینها پرسشهایی است که این نوشتار در صدد پاسخ گرفتن از مکاتب و افراد صاحب نظر برای آنهاست.
نقد اخلاق سکولار بر مبنای اخلاق اسلامی
نویسنده:
عبدالحمید ناصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بر خلاف ادعای برخی از نظریه‌پردازان که پدید آمدن سکولاریسم را معلول دانش‌های نوین بشر و دستاوردهای آن در زمینه شناخت طبیعت و رشد تکنولوژی جلوه می‌دهند، علت اصلی شکل‌گیری سکولاریسم را باید در فلسفه الهیات و آموزه‌های مسیحیت، و همچنین اخلاق و سیاست حاکم بر کلیسا جستجو کرد. نقاط ضعف آیین مسیحیت، از جمله فقدان قانون حکومتی، و رواج عقاید مخالف عقل مانند تثلیث و گناه ذاتی، معتقدان به مسیحیت را به این نتیجه رساند که آموزه‌های موجود این دین، نمی‌تواند جواب‌گوی نیازهای اجتماعی و سیاسی جدید باشد. بدین ترتیب، اندیشه سکولار پایه‌ریزی گردید و اعلام کردند که دین، تنها برای برقراری ارتباط انسان با خدا و آخرت آمده است، و ربطی به امور سیاسی و اجتماعی ندارد. اما جامعیت دین اسلام، و مصونیت آموزه‌های آن از تحریف، موجب حضور آن در تمام عرصه‌های زندگی انسان، از جمله در حوزه اخلاق می‌باشد. بر این اساس، تمام تلاش‌های انسانی، و از جمله اعمال اخلاقی او باید در جهت الهی باشد؛ این شناخت توحیدی، پشتوانه همه مفاهیم و ارزش‌های اخلاقی است که علم و عقل انسانی قادر به درک آن‌ها نیست. ایمان به آخرت نیز زمینه‌ساز آراسته شدن انسان به صفات ماندگار بوده، و بدین ترتیب، نبوت و معاد جزء مبانی اخلاق اسلامی به‌شمار می‌رود. مطلوبیت، اختیار، انتخاب آگاهانه و نیت الهی، اساس ارزش اخلاقی در اسلام است. اما سکولاریسم به استقلال اخلاق از دین معتقد بوده، و بر مبانی خاصی مانند اومانیسم، عقل‌گرایی و لیبرالیسم استوار است. در حالی که تعریف برخی از مفاهیم اخلاقی، فقط با فرض مجموعه‌ای از گزاره‌های دینی امکان‌پذیر بوده، و همچنین دین ضمانت اجرایی به اخلاق می‌دهد. در پرتو نگاه دینی است که ارزش‌های اخلاقی ثبات پیدا می‌کند و گذشت زمان و تفاوت مکان، آن‌ها را دگرگون نمی‌کند. انسان در پرتو دین به خودشناسی و خداشناسی دست می‌یابد، و مفهوم آزادی نیز اعتباری بیش از آزادی اجتماعی پیدا می‌کند. در فصل اول، خود سکولاریزم و مفاهیمی که پیوند خاصی با این واژه دارد را تعریف می کنیم. در فصل دوم، هدف اخلاق و اصول موضوعه اخلاق و همین طور اساس ارزش اخلاق اسلامی به صورت اجمال ذکر می شود، و در فصل سوم از اخلاق سکولار تعریف کرده، زمان پیدایش آن را از دوره رنسانس ذکر می کنیم.
نقد و بررسی مبانی فلسفی و کلامی تساهل و تسامح
نویسنده:
محمدسعید ناطقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر با رویکرد فلسفی و کلامی در مورد نقد و بررسی مبانی فلسفی و کلامی تساهل و تسامح است. در ابتدا به بررسی مبانی فلسفی و کلامی غربی تساهل و تسامح پرداخته است که این مباحث در قالب دو بخش فلسفی و کلامی تنظیم شده، بخش فلسفی آن عبارت از مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی، تکثر گرایی، اومانیسم و عمل گرایی است. بخش دوم مبانی کلامی غربی است که عبارت از صلح طلبی و محبت گرایی مسیحیت و آزادی عقیده وایمان خالصانه می باشد. بعد از آن به بررسی مبانی فلسفی و کلامی اسلامی تساهل و تسامح پرداخته می شود. در پایان با نگاه تطبیقی به نقد و بررسی مبانی فلسفی و کلامی تساهل و تسامح غربی و اسلامی پرداخته شده وآخرین مطلب گفتار پایانی است که به ویژگی ها و حدود تساهل و تسامح اسلامی اختصاص دارد.
بررسی رابطه علم، قدرت و اراده خداوند با اختیار انسان
نویسنده:
عبدالصمد معتمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع تحقیق حاضر رابطه علم، قدرت و اراده خداوند با اختیار انسان از دیدگاه اشاعره، معتزله و امامیه است. در این تحقیق تلاش شده است که دیدگاه این سه مکتب را از منظر کلامی مورد بررسی و تبیین قرار دهیم. اشاعره بر اساس توحید در ربوبیت و خالقیت معتقدند که افعال و کردار و گفتاری که از انسان سر می‌زند به قدرت و اراده خداوند است. قدرت و اراده انسان در آن هیچ تاثیری ندارد و تنها با فعل متقارن هستند بدون اینکه در ایجاد آن موثر باشند به طوری که افعال و اعمال انسان را در واقع خدا انجام داده و انسان ظرف صدور فعل اختیاری است. لذا به صورت مجازی انجام فعل به انسان نسبت داده می‌شود. لازمه این اعتقاد اسناد ظلم به خداوند است به این معنا که خداوند انسان را به ارتکاب گناهان مجبور کرده و در عین حال به خاطر آن گناه او را مجازات می‌نماید و این اسنا ظلم به خداوند استو حال اینکه خداوند عادل مطلق است و به هیچ بنده‌ای کوچکترین ظلم و ستمی را روا نمی‌دارد. تحقیق حاضر به تشریح دیدگاه‌های کلامی سه مکتب اشاعره، معتزله و امامیه درمقوله نسبت بین قدرت، علم و اراده الهی با اختیار انسان‌ها می‌پردازد و میزان تأثیر قدرت، علم و اراده خداوند متعال در اختیار آدمی از منظر این مکتب کلامی را تجزیه و تحلیل می‌کند. نویسنده برآن است تا نشان دهد انسان نه مختار است و نه مسلوب‌الاختیار، بلکه فعل اختیاری آدمی در عین این‌که فعل اوست، فعل خدا نیز محسوب شده و هیچ منافاتی بین آن‌ها وجود ندارد. به دیگر سخن، نه جبر لازم می‌آید و نه تفویضی در کار است. بدین منظور در چهار فصل دیدگاه‌های اشاعره، معتزله و امامیه را در این زمینه شرح می‌دهد. ابتدا کلیاتی از تحقیق و مفهوم واژه‌های علم، قدرت، اراده، جبر، اختیار، تفویض و امر بین‌الامرین و... سپس نسبت بین علم خدا و اختیار انسان بیان می‌شود. نگارنده در این زمینه اقسام و مراتب علم الهی همچون: علم به ذات خویش، علم به همه اشیا قبل و بعد از ایجاد و ادله علم به احوال موجودات قبل از آن‌ها را بررسیده و علم ذاتی، علم فعلی و سایر مراتب علم باری‌تعالی را از منظر اشاعره، معتزله و امامیه مطرح می‌سازد و دیدگاه‌های آنان را درباره رابطه علم خدا با اختیار انسان ذکر و تجزیه و تحلیل کرده است. نویسنده در فصل سوم به رابطه بین قدرت خداوند با اراده و اختیار انسان اشاره کرده و ضمن بررسی قلمرو قدرت خدا، عمومیت و عدم تناهی این قدرت، دیدگاه‌های اشاعره، معتزله و امامیه را در نسبت بین قدرت خدا و اختیار انسان‌ها شرح می‌دهد. وی سپس ادله امامیه را تقویت کرده و شبهه‌های وارد شده در این زمینه را پاسخ می‌گوید. نگارنده در فصل چهارم با اشاره به رابطه اراده خداوند متعال با اختیار انسان و ضمن تبیین مفهوم اراده و حقیقت آن در مورد خداوند و تفاوت اراده و مشیت الهی، نسبت بین اراده الهی و اختیار انسان را از دیدگاه اشاعره، معتزله و امامیه بررسیده و دلیل‌های عقلی و نقلی امامیه درباره عدم منافات اراده الهی با اختیار انسان در صدور افعال را فراروی خوانندگان می‌نهد. آن‌گاه به جمع‌بندی تحقیق و نتایج حاصل از تطبیق دیدگاه‌های این سه مکتب کلامی می‌پردازد.
نقد مبانی جان هیک در پلورالیسم دینی
نویسنده:
محمدعلی توحیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قبل از ظهور »صنعت ارتباطات جهانی«، علی رغم داعیه جهانی بودن برخی از ادیان، بسته به محلی بودن اقتصاد، سیاست و فرهنگ، ادیان نیز، محدود به قلمرو و بوم خاصی بودند، با شکل‌گیری »دوره ارتباطات« و انفجار اطلاعات و به وجود آمدن»دهکده جهانی« ادیان در رویارویی و تماس نزدیک و گسترده نسبت به هم قرار گرفتند، در گفتمان‌های بین الادیانی، سوال‌هایی از حقانیت و نجات‌بخشی همه ادیان مطرح گردید که آیا همه ادیان از حقانیت بهره‌مند بوده و نجات‌بخش پیروان‌شان هستند و یا دین خاصی، در پاسخ به این پرسش سه دیدگاه »انحصارگرایی«،»شمول‌گرایی« و »پلورالیسم دینی«، مطرح گردیده است. جان هیک فیلسوف انگلیسی که نظریه‌پرداز و بنیانگذار نظریه پلورالیسم دینی است، برای اثبات و استحکام آن، به مبانی و ادله‌ای چون تجربه دینی، یکسان انگاری ماهیت و حقیقت وحی و تجربه دینی، معرفت شناسی کانت و تفکیک »نومن« از»فنومن«، فرضیه نجات و اشتراک و بهره‌مندی همه ادیان در توانایی ایجاد تحول از خودمحوری به خدامحوری (گوهر ادیان)، تکافو ادله، هدایت عام الهی و »جهانی شدن« تمسک جسته است، هدف تحقیق حاضر نقد و بررسی صحت و سقم این مبانی و ادله می‌باشد که با استفاده از شیوه اسنادی و اکتشافی در محدوده مباحث کلامی، فلسفی و معرفت شناختی، مبانی جان هیک در پلورالیسم دینی را به نقد و چالش گرفته است. پلورالیسم دینی را می‌توان از دو زاویه برون‌دینی و درون‌دینی مورد بررسی قرار داد؛ در ساحت برون‌دینی، نقد مبانی کثرت‌گرایی دینی و آشکار ساختن اشکالات کلامی و فلسفی و معرفت شناختی آن‌ها، به معنای تیشه به ریشه زدن پلورالیسم دینی است؛ مبانی و پایه‌های مطرح شده از طرف جان هیک برای پلورالیسم دینی، هیچکدام قابل دفاع نبوده و هرکدام در معرض اشکالات عدیده کلامی و معرفتی قرار دارند. سودجویی از نظریات عرفا در جهت استحکام دیوار لرزان پلورالیسم دینی، با واقعیت همخوانی ندارد. به لحاظ درون‌ دینی؛ اسلام با در نظرداشت معیارها و ویژگی‌هایی چون: الف) انتساب به خداوند متعال؛ ب) ابتنا بر پایه فطرت انسانی؛ ج) پایداری و منزه بودن از انحراف و اعوجاج؛ د) وحیانی بودن؛ هـ) تأخر زمانی، برای دین حقیقی، ادیان وحیانی را در اصول و تعالیم اساسی یکی دانسته و تفاوت‌های موجود میان آن‌ها را به دوره‌های متفاوت و مقتضیات زمانی و مکانی، ارجاع می‌دهد؛ از نظر اسلام، ادیان غیر وحیانی، از حقیقت بهره‌ای ندارد، ادیان آسمانی هرچند در دوره زمانی مختص خودشان از حقانیت قابل پیروی و نجات‌بخش بهره‌مند بودند و لکن بعد از ظهور اسلام، نه قابل پیروی است و نه برای پیروان، نجات بخش. اسلام، نجات پیروان ادیان باطل و غیر حقیقی، چه آسمانی و چه غیر وحیانی را در دوره بعد از طلوع خورشید اسلام، به تفضل و رحمت واسعه خداوند متعال، امکان‌پذیر می‌داند، البته به شرط معاند نبودن آن‌ها. اسلام، رویکردهای گوناگون پلورالیسم دینی را نه به طور کامل می‌پذیرد و نه همگی را طرد می‌کند؛ رویکردهایی چون: تساهل و تسامح، تبادل نظر و گفتگو بین الادیانی، از نظر اسلام مانعی ندارند، اما رویکردهایی چون: شکاکیت و نسبیت در فهم حقیقت، بهره‌مندی همه ادیان از حقیقت یکسان و نجات بخشی همه ادیان در همه زمان‌ها را مطرود و غیر قابل قبول می‌داند.
  • تعداد رکورد ها : 27